متن سخنرانی - آرامش- قسمت پنجم - شب پنجم محرم99
یا انیس
متن سخنرانی
سید محمد انجوی نژاد
موضوع: آرامش – قسمت پنجم
محرم 1399
تاریخ: 99/06/03
عناوین اصلی سخنرانی:
» رشد تکنولوژی و مدرنیته؛ نه مفید مطلق و نه مضر مطلق.
» مدیریت ارتباطات در گذشته بیشتر و مشاجرات کمتر بود.
» هیچ چیز ارزانی بیضرر نیست.
» رشد صنعت بدون توجه به مضرات آن، انسان را در چرخ دندههایش له میکند.
» تفاوت تاثیر بازی در کودکان، در گذشته و حال.
» جایگاه قناعت در انقلاب صنعتی.
» قناعت یعنی رشد و ترقی بدون طمعورزی.
» طمع، لذت زندگی را از شما میگیرد.
» قناعت روحی، عامل آرامش در ارتباطات.
» زیاد بودن یعنی بیلذتی؛ هر چیزی که زیاد شود، از لذتش کاسته میشود!
» شُکر راه مقابله با طمع.
» نَفست را کنترل کن، این نفس با تو رفیق نمیشود!
» به امید آینده فرصت لذات فعلی را از دست نده.
در سخنرانی دیشب چند سوءتفاهم برای بعضی از عزیزان پیش آمده بود که مختصرا توضیحاتی خدمتتان عرض میکنم. اول اینکه دیشب گفته شد «اگر نمیتوانی با دنیا مقابله کنی و یا بهتر بگوییم اگر نمیتوانی دنیا را به نفع و سلیقه خود عوض کنی به خودت بپرداز و خود را با دنیا سازگار کن» مقصود ما از این جمله مباحث شخصی است! یک «اگر» در ابتدای جمله وجود دارد که کلام را مشروط میکند و مهم است که به آن توجه شود «اگر نمیتوانی»؛ اما اگر میتوانی قطعا باید تلاشت را انجام دهی. مباحث اجتماعی از جمله عدالت اجتماعی و تعریف آیه «إنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم» به معنای اثرات اجتماع بر آرامش یا ناآرامی افراد اجتماع، بحث دیگری است که در شبهای آینده به آن ورود خواهیم کرد.
دومین سوءبرداشت این بود که آیا در بحث دیشب مخالفتی با «رشد» وجود دارد یا خیر؟ مثال بنده این بود که فرض کنید شما فرد قد کوتاهی هستید، اگر میتوانی آن را تغییر بده، اگر نمیتوانی با کوتاه بودن آن بساز؛ یا شخصی که مشکل مادرزادی دارد یا...! صحبت بنده راجع به دغدغههایی بود که توان تغییر آن را نداریم.
کلمه رشد به چه معناست؟ رشد مادی یا رشد معنوی؟ و تاثیر این دو در آرامش و یا ناآرامی انسان چقدر است؟ اگر بخواهیم کلمه رشد را به طور دقیق بررسی کنیم قطعا رشد یک کلمه قرآنی است و قطعا به رشد مادی ومعنوی مثبت اشاره دارد؛ بنابراین نمیتوان از کلمه رشد برای مفاهیم منفی به کار برد. مجبور میشویم از کلمه دیگری تحت عنوان «مدرن» استفاده کنیم. مدرن به معنای رشد، پیشرفت و تکنولوژی نیست. کلمه «Modern» با کلمه «New» متفاوت است، «New» به معنای جدید است. سنت را به غلط «قدیمی» و مدرن را به غلط «نو» ترجمه میکنند و میان سنت و مدرنیته جنگ راه میاندازند و درنهایت به این نتیجه میرسند که «نو» بهتر است. در صورتی که سنت و مدرنیته هر کدام در جایگاه خود یک تعریف فلسفی دارند و به نو یا کهنه بودن ارتباطی ندارد. ممکن است شخصی در قرن پنجم میلادی «مدرنیته» را قبول داشته و به آن نیز عمل کرده باشد؛ نمیخواهیم به آن بحث ورود پیدا کنیم. علاقمندان به این موضوع میتوانند مقالات در رابطه با فلسفه مدرنیته و کلماتی که آنجا مطرح میشود را مطالعه و بررسی کنند؛ مدرنیته یک مکتب است نه به معنای «نو» بودن.
» رشد تکنولوژی و مدرنیته؛ نه مفید مطلق و نه مضر مطلق.
اما در این بحث میخواهیم معانی ترقی و رشد همچینین «نو» و«قدیم» را بررسی کنیم. آیا هر «قدیمی» بد و هر «نویی» خوب است؟ هیچ عاقلی جواب مثبت نمیدهد! در قدیم چیزهایی وجود داشته است که خوب بوده و اجناس نویی تولید شده که کاربرد اجناس قدیمی را خراب کرده است. «بازگشت به قدیم» یعنی ما باید برگردیم و ببینیم که چه چیزهایی داشتهایم که به بهانه قدیمی بودن از ما گرفتهاند؟! در بررسی آمار جهانی مثلا صد سال قبل مشخص میشود که در زمان گذشته مردم چقدر آرامش داشتهاند و در حال حاضر یعنی قرن بیستم مردم چقدر آرامش دارند؟ آیا یکی از دلایلی که آرامش زمانهای قدیم، گاهی اوقات در زمان حاضر یافت نمیشود همین «ترقی» نیست؟! مثلا در زمان قدیم بیماریهایی از جمله طاعون، وبا، آبله، سل و... وجود داشته است و به این صورت بود که ناگهان نصف یک شهر در اثر این بیماری جان خود را از دست میدادند؛ ببینید چقدر در زمان قدیم اوضاع نا بسامان بوده است؟! جواب این است که مگر ما گفتهایم در گذشته همه چیز خوب بوده است؟! قطعا رشد پزشکی در دوران جدید یکی از دلایل آرامش است و مشکلات فلج اطفال، وبا، طاعون و... را گذراندهایم؛ البته اگر با ورژنهای هوشمند و جدید ویروسهایی چون کرونا مواجه نشویم! در دورانی هستیم که مردم از بابت سلامت نگرانی کمتری دارند _به غیر از این ایام که درگیر کرونا هستیم که این ایام هم میگذرد_ آیا دوران جدید تاثیری در مرگومیر داشته است یا خیر؟ طبق تحقیقات نشریات اصلی و پروفشنال آمریکایی70 درصد علت بیماریهایی که باعث کاهش عمر متوسط مردمشان شده است از فستفودهاست؛ درحقیقت غذاهای جدیدی که جایگزین غذاهای قدیمی شدهاند. آیا هر چیز جدیدی بد است؟! ما همچین ادعایی نداریم اما آیا میتوانیم نفی کنیم غذای پنجاه سال پیش سالمتر بوده است؟! آیا با وجود محصولات تراریخته دیگر میتوان غذای سالم پیدا کرد؟! در دوران جدید به دلیل حاکمیت پول خیلی از چیزها تقلبی شده است!
» مدیریت ارتباطات در گذشته بیشتر و مشاجرات کمتر بود.
آیا امروزه که برای انجام کارهایمان به سرعت با هواپیما جابهجا میشویم آرامش بیشتری داریم یا در گذشته که برای انجام کاری باید ماهها از اسب و شتر و... استفاده میکردیم؟! برای هر عقلی قابل قبول است که این تکنولوژی مفید بوده است؛ بنابراین رشد تکنولوژی در حیطه سرعت مفید بوده است. از طرفی امروزه ارتباطات بسیار سریع و کم هزینه شده، در گذشته باید در صف تلفن عمومی میایستادیم و پس از گذشت زمان قابل توجهی با انداختن سکه سعی میکردیم که تماس بگیریم و مشخص نبود که آیا تماس برقرار میشود یا نه! همچنین زمانی باید وقت و هزینه زیادی را صرف نوشتن نامه میکردید؛ اما امروزه در کمترین زمان ممکن و با هزینهای تقریبا رایگان عکس و فیلم ارسال میکنید و تماس میگیرید. آیا حواسمان هست که با بالا رفتن سرعت ارتباطات، فرصت آموزش از مردم گرفته میشود؟! چون بچهها تقریبا از دبستان با موبایل آشنا میشوند و دیگر تفاوت میان مرد و زن، آیدی و آدم حقیقی، فِیک و حقیقی، مستند و غیرمستند، منبع اصلی و دروغین و... را درک نخواهند کرد! اگر خدا بخواهد این تفاوتها را در واحدهای اجباری سواد رسانه که قرار است از دبستانها آموزش داده شود، خواهند گفت. بنابراین رشد تکنولوژی سرعت ارتباطات آفتهایی هم دارد. آیا زمانی که سرعت ارتباطات پایینتر بود مردم بیشتر با هم درگیر میشدند و دچار مشکل میشدند یا امروز؟ آن زمان با تعداد محدودی ارتباط داشتیم و وقت داشتیم که ارتباطاتمان را مدیریت کنیم.
» هیچ چیز ارزانی بیضرر نیست.
آیا کنترل ارتباطات در گذشته بیشتر بود یا در زمان حال؟! در گذشته زمان بیشتری برای برنامهریزی وجود داشت؛ به عنوان مثال برای ملاقت با دوستان از قبل برنامهریزی میشد و قول و قرار یک دیدار را میگذاشتید اما امروزه در هر ساعتی از شبانه روز که بخواهید میتوانید این ارتباط را برقرار کنید درحالیکه از حال یکدیگر خبر داشته باشید و معلوم نیست که دو طرف حوصلهای برای ارتباط داشته باشند یا خیر؟! و در نهایت نیز ممکن است منجر به درگیریهای بیمورد شود! در نتیجه سرعت در ارتباطات نیز آثار منفی دارد که باید مدیریت شود. آیتالله حائری (رحمتالله علیه) میفرمودند: «موبایل و اینترنت ارتباطات را تسریع و ارزان میکنند؛ اما هیچ چیز ارزانی بیضرر نیست». همه ما میتوانیم مَضار آن را تک به تک یاداشت کنیم.
» رشد صنعت بدون توجه به مضرات آن، انسان را در چرخ دندههایش له میکند.
مرحوم شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح و بقیه بزرگانی که اهل فکر بودند راجع به تکنولوژی بر این باور بودند که اگر جمهوری اسلامی میخواهد در قالب صنعت حرکت کند و رو به جلو برود باید تاریخ انقلاب صنعتی بررسی شود که آیا این رشد صنعتی بر روح و روان انسانهایی که تحت تسلط آن هستند، تاثیر مثبت داشته است یا منفی؟ تاثیرات مثبت به کار گرفته شود و از تاثیرات منفی پرهیز داده شود؛ اما ما چشمانمان را بستیم و گفتیم میخواهیم همانند چین و کره جنوبی شویم! این کشورها با گروه تحقیق، جامعه شناس، بازرس و... همه مراحل را انجام دادهاند و به این نتیجه رسیدهاند که رشد صَناعت مضراتی دارد که اگر بدون توجه به آن مضرات به قلب صنعت بزنیم، کمکم انسانها در چرخ دندههای این ماشین له میشوند. چارلی چاپلین در فیلم عصر جدید انقلاب صنعتی را نشان میدهد و به وضوح دیده میشود که آدمها در این مسیر چرخ دندههای ماشین میشوند و ارزش خود را از دست میدهند! در رشد صنعتی باید به این نکته توجه شود که روح انسانها اذیت نشود و ضرر نبیند.
» تفاوت تاثیر بازی در کودکان، در گذشته و حال.
زمانی مردم جهت تفریح فرزندانشان آنها را به شهربازی میبردند درحالیکه امروزه فرزند شما از صبح تا شب میتواند در خانه دویست بازی دانلود کند! بچهها امروزه به گوشی و تبلت چسبیدهاند درحالیکه طی چند ده هزار سال گذشته بازی برای بچهها تعریف دیگری داشت. بازی یعنی خارج شدن انرژی جسم و بالا رفتن فعالیت که در اثر آن دست و پای بچهها قوی میشد، ریه ها سالم میماند، با همسالان خود ارتباط برقرار میکردند و بازیهای گروهی نحوه حضور در اجتماع را به آنها آموزش میداد. در حال حاضر همه این موارد در یک بازی کامپیوتری درون موبایل خلاصه شده است! آیا متخصصین امر تربیت این رشد تکنولوژی را تایید میکنند؟!
» جایگاه قناعت در انقلاب صنعتی.
بنابراین در رشد صنعت باید به نکاتی توجه کرد:
1. انسان در آن فراموش نشود.
2. دقت کنیم زمانیکه انسانها در پروژه رشد یا بهتر بگوییم ترقی صنعتی و جدیدخواهی و مُدپرستی قرار می گیرند، درنهایت به کجا میرسند؟ اگر شخصی که در روستای خود یک فهرست غذایی مشخص داشت و از آن لذت میبرد را در پروژه تکثرخواهی بیندازیم و دائم ذائقهاش را عوض کنیم و غذاهای جدید به او معرفی کنیم، نهایتا این تکثرخواهی غذایی چه نتیجهای برای او خواهد داشت؟!
آیا قناعت یک حُسن است؟ در اسلام قطعا یک حُسن است. چندین فصل در آیات و روایات در رابطه با قناعت وجود دارد. در قرآن خداوند تاکید دارد که «هَلوع بودن» به معنای حریص و کمطاقت بودن برای شما خوب نیست؛ نه اینکه خوب باشد اما خدا از انسان بخواهد که در دنیا آن را نادیده بگیرند و در آخرت برایشان جبران کند؛ کلا طمعکار بودن برای انسان خوب نیست و زیاد شدن توقع آرامش را از انسان میگیرد.
جایگاه قناعت در انقلاب صنعتی کجاست؟ اگر میخواهیم به دروازههای تمدن برسیم، آیا با انداختن انسان در دایره تکثرخواهی و دائم عوض کردن مد، غذا، دوست، عشق و... او را به آرامش میرسانیم؟! آیا به او خوش خواهد گذشت؟! آیا اصلا سرنوشت این انسان و آسیبی که به او وارد میشود برایمان مهم است؟!
» قناعت یعنی رشد و ترقی بدون طمعورزی.
قناعت یکی از راه های رسیدن به آرامش است. قناعت یعنی میزان ترقی انسان در زندگی بهگونهای باشد که طمع او را تحریک نکند. اگر خودمان را در جاده توقع بیندازیم تا آخر باید برویم. هیچوقت نمیتوانیم آرام بگیریم و راضی شویم. اگر انسانها قانع شوند تکلیف ترقی چیست؟ ترقی در جای خود محفوظ است تا جایی که طمع تحریک نشود؛ همانطور که اهلبیت و پیغمبران(علیهم السلام) ترقی داشتند.
از اسلام بیرون میآییم، پنج کشور شاد جهان طبق آمارهای خودشان را ببینید _به اینکه من این آمار را قبول دارم یا نه کاری نداریم چون تعریف من از شادی متفاوت است_ و فرهنگ آنها را از لحاظ میزان شادی بررسی کنید. اولا هر پنج کشور سوسیالیستی هستند؛ به این صورت که در سیستم سوسیالیستی دولت کشور را میچرخاند و مردم نقش چندانی ندارند، مردم مالکیت ندارند. برای مثال دولت پنج مدل تفریح، پنج مدل غذا و... برایشان تعریف میکند که باید در این دامنه باشند. بنده نمیگویم به آنها خوش می گذرد چون قطعا ایرانیها با فرهنگ کنونی که دارند، این مدل زندگی بهشان خوش نمیگذرد. ایرانیها هندوانه را تا آخر میخورند درحالیکه آنها بنا بر نیاز بدنشان سهمیه دارند؛ فرهنگ ما متفاوت است. ما آزاد بار آمدهایم، این فرهنگ دوهزاروپانصد ساله میباشد و به این سادگی قابل عوض شدن نیست. تاریخ تأسیس بسیاری از کشورهایی که آن بالا قرار دارند، دویست سال بیشتر نیست. زمانیکه به فرهنگشان نگاه میکنیم دیده میشود که اتفاقا قناعت در کشورهای سوسیالیستی قانون است! اگر شما صد دلار در ماه کار کنید باید هفتاد دلار مالیات بدهید و تنها سی دلار متعلق به شماست. اگر بیشتر کار کنید و درآمدتان هزار دلار شود باید نهصدوهفتاد دلار مالیات بدهید، باز هم سی دلار سهم شماست، این معنای قناعت است. چرا آنقدر کار میکنید؟ اگر بیشتر کار کنید گویی رایگان برای دولت کار میکنید، تقبل الله اعمالکم. این سیستم در آن کشورها حاکم است و مردم در آن کشورها قانع هستند! پنج روز کامل از هفت صبح تا ده شب کار میکند و خیالش هم راحت است که آخر هفتهاش آزاد است و دولت سوسیالیستی نیز برای همه امکانات عادلانه و رایگان رفاه و تفریح قرار داده است. ملت ما نمیتوانند اینگونه زندگی کنند. مردم ما میتوانند اینگونه زندگی کنند؟ عمرا! تغییر دادن فرهنگ فعلی غیرممکن است و برای تغییر آن حداقل دویست، سیصد سال زمان لازم است. دویست سال زمان برد تا انقلاب صنعتی نتیجه داد؛ اینگونه نبود که شب بخوابند، صبح که بیدار شوند رنسانس اتفاق بیفتد!
» طمع، لذت زندگی را از شما میگیرد.
در مباحث جسمی و دنیایی نیز اگر در دام طمع بیفتیم هیچوقت نمیتوانیم لذت ببریم و آرامش نداریم. قانون سیستم سرمایهداری دقیقا طمع است تا بتوانند اجناسشان را بفروشند. دائم به انسانها القا می کنند که شما این کالاها را ندارید و باید داشته باشید. پیشرفتهترین کشورهایی که آرامآرام در دهههای آینده کل جهان را از نظر اقتصادی تصرف خواهند کرد مثل چین را بررسی کنیم و ببینیم مردم این کشورها چگونه زندگی میکنند. آنها با قناعت بهعنوان قانون کنار آمدهاند. یکی از دلایل پیشرفت، رشد و ترقی اقتصادی و بالارفتن سطح مملکت مربوط به قناعت مردم است. درغیر این صورت هرچه به مردم بیشتر امکانات بدهی اما قناعت آنها را تقویت نکنی روزبهروز ناراضیتر میشوند.
امروز شما در هر سنی که هستید با کسی که سی سال از شما بزرگتر است صحبت کنید، به تو خواهد گفت که شرایط زندگی امروز ما خوب است، سی سال قبل وضعیت بدتر بود. درصورتی که شرایط زندگی شما و سی سال قبلتر از شما اصلا مهم نیست؛ موضوع این است که طرز تفکر مردم سی سال قبل متفاوت بودهاست. اصلا ممکن است شرایط یکسان باشد اما مدل متفاوت باشد.
» قناعت روحی، عامل آرامش در ارتباطات.
ما به قناعت روحی نیز نیاز داریم؛ یعنی هرچیزی که در دنیا برای روحت نیاز است اگر آمیخته با طمع و توقع شود، هر لذت روحی و ارتباطی را خراب میکند و به خوره روحت تبدیل میکند؛ بیتوقع باش! البته بیتوقع بودن سطح بسیار بالایی است اما این امکان وجود دارد که اگر صد درجه توقع داریم روی خودمان کار کنیم و طی چند سال درصد توقعاتمان را کمتر کنیم؛ بیتوقع بودن رده بسیار بالایی است. اینکه در قرآن میفرماید: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا» یعنی من هیچ توقعی ندارم؛ مربوط به پیغمبر خداست، امامان و پیغمبران بیتوقعاند. بیتوقع شدن برای مردم عادی سخت است اما میتوانیم نسبی میزان توقعاتمان را کم کنیم و هرچقدر توقع پایینتر میآید میزان لذتبردن آن شخص از دنیا بیشتر میشود و آرامشش بالا میرود و هرچقدر توقع بالا میرود مثل خوره در ذهنش است، دائم مغزش را میخورد. توقع باعث میشود انسان لذت نبرد.
» زیاد بودن یعنی بیلذتی؛ هر چیزی که زیاد شود، از لذتش کاسته میشود!
به طور کلی زیادبودن یعنی بیلذتی، هرچیزی که زیاد میشود لذت ندارد. اگر کنار دریا زندگی کنی دیگر شنا لذت ندارد، در جنگل زندگی کنی دیگر جنگل برایت لذت ندارد، اگر در پیتزافروشی کار کنی دیگر پیتزا برایت لذت ندارد. خودت هم که زیادی میشوی دیگر برای طرف مقابلت لذت نداری؛ این جزء سیستم دنیا است مگر برای انسانهایی که توقعشان را کنترل میکنند. زمانی از یک لبخند تا سه هفته شادمان بودم؛ چون توقعام را کنترل نکردم اکنون اگر برایم قربانی هم شوند لذت زیادی نخواهم برد. زمانی اگر کسی فقط سلام میکرد تا سه هفته شادمان بودم الآن اگر صد میلیون نفر مرا روی دست بچرخانند و از من تعریف کنند برایم لذتی ندارد چون توقع را بالا بردم.
» شُکر راه مقابله با طمع.
اولیا خدا مهندسی معکوس میکنند یعنی رشد توقع را میبینند و سیستمی را در خود تقویت میکنند که دراین سیستم روزبهروز نسبت به آن چیزی که میبینند شاکرتر میشوند. یک لبخند آنقدر برایش لذت دارد و آنقدر شکر کرده است که به این نتیجه رسیده است ارزش همین یک لبخند سالبهسال بالاتر میرود چون این را از خوبی و لطف خداوند میداند. عزیزانی که در زندگی مادی توقعاتشان رشد میکند، این صحبت از آسمان است، خداوند فرموده است، امامصادق(ع) فرموده است: «کسی که در زندگی مادیاش رشد توقع مادی، معنوی و روحی دارد و جلو آن را نمیگیرد و دائم دارد متوقعتر وشاکیتر میشود قطعا روزی با خداوند تبارک و تعالی دچار مشکل میشود» زیرا سطح توقع انسان آنقدر رشد پیدا میکند که به خدا میگوید: چرا حواست به من نیست؟
یک آدم محبوب و مشهور از خیابان شما رد میشود و با هم سلام علیک میکنید. شما تا صد ماه این اتفاق را تعریف میکنی؛ اگر جلو رشد توقعات را نگیری و این توقع روزبهروز بالاتر برود، درنهایت چه میشود؟ از خدایی که اگر کوچکترین نگاهی به تو میکرد، غرق در لذت و آرامش میشدی نیز متوقع میشوی و خطاب خواهی کرد: حواست به من نیست! با شصت کیلو وزن سرش را رو به آسمان کرده و برایش توقع شده است. لطف مکرر، حق مسلم شده است! پس اگر رشد توقع را مدیریت نکنیم، توقع به ما میگوید که تو مستحق لذت بیشتری هستی و دارد با این جمله فریبنده سرت را کلاه میگذارد و شما را از لذتی که دارید دلزده میکند و به سمت کوچه و خیابانی میبرد که پایان ندارد!
» نَفست را کنترل کن، این نفس با تو رفیق نمیشود!
بنده سالها دارم این حرف را میزنم که نفست را کنترل کن؛ دوستت نیست! خیلی عجیب است درون ما یک دشمن وجود دارد که دوست ندارد به ما خوش بگذرد! به محض اینکه در یک موقعیت خوشی قرار میگیری آن را از تو میگیرد؛ مثلا در باغ جنت و در جلسه اهل بیت(علیهم السلام) نشستهای و همه چیز عالی است، ناگهان سطح بالاتری را به تو نشان میدهد و میگوید حق تو این است و نمیگذارد از چیزی که داری لذت ببری.
» به امید آینده فرصت لذات فعلی را از دست نده.
یکی از دوستان تعریف میکرد روزی فرزندانم را برای تفریح به جنگل برده بودم. بچهها غرق شادی بودند. اینستاگرام را باز کردم شخصی در استخر ویآیپی ویلایش پست گذاشته بود. تفریح بچههای خود را با بچههای او مقایسه کردم و به مظلومیت فرزندانم اشک میریختم. توقع نمیگذارد به شما خوشبگذرد، بزرگترین مانع همین است. لذا امیرالمؤمنین(ع) در صناعت نهایت تلاشش را میکرد؛ سند جدی داریم که امیرالمؤمنین(ع) راجع به نفت نظریههای بسیاری داده است. یعنی برای آیندگان فکر کرده است که این ماده سیاه خیلی مهم است؛ همچنین دستورالعملهای بسیاری در قرآن داریم که «بر شماست که در زمین عمران کنید» رسما به ما دستور داده است. از طرفی امام علی(ع) اجازه نمیداد روحش بهامید آینده، فرصت و مهلت رسیدن به لذت فعلی را از او بگیرد! این مربوط به مباحث دنیایی است، در مباحث روحیروانی و ارتباطی هم همینگونه است. جمله مشهوری که میگوید اگر توقع جواب سلام داشته باشی و جوابت را بدهند، به توقع خود رسیدهای و لذت نمیبری و اگر جواب سلام ندهند اذیت میشوی. اگر توقع جواب سلام نداشته باشی، سلام کنند لذت میبری و اگر سلام نکنند اذیت نمیشوی. این یک قاعده منطقی است. توقع احترام داشته باشی؛ اگر احترام بگذارند حق مسلمت بوده و لذت ندارد، اگر نگذارند اذیت میشوی! اگر توقع احترام نداشته باشی، احترام بگذارند لذت است و اگر نگذارند اذیت نمیشوی. یک بازی بردبرد را میدهی و یک برجام تحویل میگیری.