متن سخنرانی
سیدمحمد انجوینژاد
موضوع: شرح مناجات شعبانیه
قسمت ششم
تاریخ: 1401/02/08
» خداوند از سر لیاقت به ما نگاه نمیکند؛ هر چه از خدا به ما میرسد از فضل اوست
» کمال الانقطاع یعنی حتی وقتی که جلوههای دنیا در اختیار توست، بتوانی بیخیال باشی
» انسانی که کمال انقطاع دارد در دنیا راحتتر زندگی میکند
چون امشب شب بیستوهفتم ماه رمضان است و فضا باید بیشتر مناجات و روضه باشد من یک فراز از مناجات شعبانیه را در دقایقی کوتاه و در حد اختصار انشاءالله مطرح میکنم و ادامه برنامه. آن هم این فرازی است که حضرتامام(ره) خیلی به آن علاقه داشت و در احوالات حضرتامام(ره) داریم که در قنوت نمازش یکی از دعاهایش این قسمت از مناجات شعبانیه بود. «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بعز قُدسِک» شاید تمام دعاهای ماه شعبان مقدمه همین فراز و شاید عرفانیترین، حداقل در سطح دعاهایی که در دسترس عموم مردم است باشد. با بعضی از دعاها مردم خیلی انس ندارند و حیف هم هست مثل مناجات استقاله که مناجات خیلی خاصی است و یا دعای سیفیصغیر که دعایی پر از اسرار است و همین جمله یادت میماند که اگر یک وقتی گره خاصی بود که احساس کردی از نظر مادی دیگر کار خاصی نمیتوانی بکنی دعای سیفیصغیر را با توجه کامل به معنا؛ یعنی حتی یک کلمه هم بدون توجه به معنا رد نشوی؛ بخوان. اگر بخوانی سِرّی در آن دارد و البته اینطوری هم نیست که شما بخواهی هر هفته و هر روز بخوانی و قاعدهاش این است که آدم سالی یکی دو مرتبه این دعا را بخواند یا مناجات استقاله و مناجاتهای عمیقتری که در بعضی فرازهای خمسعشر داریم. مخصوصاً دعای عرفه؛ باز همه اینها را که با هم جمع کنیم این قسمت از مناجات شعبانیه از همهاش عرفانیتر و عمیقتر است. و اگر ما هیچ مناجاتی نداشتیم یعنی اهلبیت(س) برای ما هیچگونه صحبتی با خدا نمیکردند و فقط همین دو خط بود شاید کفایت میکرد و اگر ما یک کتاب اخلاقی کاملِ چند هزار صفحهای یا شاید حداقل هزار ساعت راجعبه همین سه خط سخنرانی کنیم که قطعاً میشود؛ راجعبه همین سه خط! حالا ببینید چه چیزی در این دعا هست؟ به نظر من در این دوسه خط سِر عرفان است.از اینجا شروع میکند: «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ» خدایا به من هدیه کن نهایت انقطاع به سمت خودت. «وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ» و روشن کن چشم قلب من را به نوری که من به آن محتاجم. «حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ» تا بشکافد چشم دل ما حجابهای نورانی را و به معدن عظمت وصل بشویم. « وَتَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بعز قُدسِک» که دیگر اصلاً این را ترجمه هم نمیشود کرد! و ارواح ما در طول زمین و زمان حرکت کنند؛ این اصلاً قابل ترجمه نیست! لذا من تا آنجایی که خودم مزهاش را چشیدم خدمتتان عرض میکنم. تأثیرمأثیر را بگذارید برای آن آدمهایی که مزهاش را چشیدهاند و معراج رفتهاند و پرواز روح داشتند بیایند توضیح بدهند! و البته امشب اصلاً نمیرسیم که بخواهیم به آن قسمت بپردازیم ولی خب اگر عمری بود شاید در جلسه دیگری از قول آنها این فراز آخر را گفتم. من مجموع این قسمت را خدمتتان عرض کردم که همینجا حضرتامام(ره) از «هَبْ لِي» شروع میکند تا «تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا» این را در قنوتهایش میخواند؛ مخصوصاً در قنوتهای نماز شبش! پس بنابراین خیلی چیز عجیبی است.» خداوند از سر لیاقت به ما نگاه نمیکند؛ هر چه از خدا به ما میرسد از فضل اوست
اولِ این فراز که من فکر میکنم فرازی کاملاً مستقل از کل مناجات شعبانیه است، با این جمله تکلیف همهمان را مشخص میکند «إِلَهِي هَبْ ِلي»؛ «هبه» من که احساس میکنم در این قسمت از مناجات شعبانیه لیاقتی ندارم قطعاً اشتباه احساس میکنم و اتفاقاً هر وقت هم احساس میکنم برای دعایی لیاقتی دارم آن هم اشتباه است! عرض میکنم اصلاً خدا از سر لیاقت به ما نگاه نمیکند. خدا هر چه هست فضل است. و حتی وقتی خدا از طریق جبرئیل با پیامبر(ص) صحبت میکرد که همه به فضل من وارد بهشت میشوند، خدا انکار باطنی پیغمبر(ص) را گرفت. یعنی استفهام انکاری که در ذهن پیامبر(ص) گذشت که حتی من؟ بالافاصله خدا فرمود: حتی تو! حتی تو! بعد در آنجا این دعا را انشاء کردند «اَللّهم عامِلْنا بِفَضْلِكَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِكَ». و آدمهایی که الان عبادتهایشان را عادلانه حساب میکنند یعنی میگوید آقا من دو رکعت نماز میخوانم اینقدر میارزد و اینقدر بده! اینها به شدت دارند میبازند.
«إِلَهِي هَبْ لِي»؛ هدیه است آقا! هدیه است. بعد چه میگوید؟ میگوید: «كَمَالَ الِانْقِطَاعِ»؛ نه خودِ انقطاع. یک معنی انقطاع این است که بِبُریم. کلاً ببریم. یعنی چی؟ یعنی تمام وابستگیهایت را قطع کنی. خب شاید شرعی نه از این نظر که حرام است؛ شرع این را توصیه نکرده ولی قطعاً اگر کسی از دنیا ببرد و برود در بیابان زندگی کند روز قیامت او را به جهنم نمیبرند که! به او میگویند تو بیجنبهای جهاد بلد نبودی کشیدی کنار. در فایل منزویها میرود و آنجا بررسی میشود. نه در جهنم! قبلاً به صورت کامل در بحث زهد برایتان توضیح دادم که زهدهای اختیاری که در شرع توصیه نشده برای اینها آدم را جهنم نمیبرند که! میگویند آقا شما در درجات اولیاء قرار نگرفتید.
» کمال الانقطاع یعنی حتی وقتی که جلوههای دنیا در اختیار توست بتوانی بیخیال باشی
اما اینجا چه میگوید؟ میگوید انقطاعی داریم که همان است؛ اما انقطاع اینجا در صورتی که کمال داشته باشد. کمال داشته باشد یعنی خیلی هنر نیست وقتی ز دست دیده و دل هر دو فریاد داری زنی بر دیده تا دل گردد آزاد. هنر این است که بر دیده و دل اختیار داشته باشند نور را انتخاب کنند. و کاری ندارم که باباطاهر الان عرفانی است ظاهر کلام و باطن کلام چیز دیگری است نه من میگویم اگر حمل بر ظاهر کنیم. اینکه انسان چشمهایش را ببندد برای اینکه لذت را نبیند و بعد بگوید من منقطع هستم این در قرآن نیامده. قرآن نیامده ببندد. قرآن چی گفته است؟ غمض عین. غمض یعنی کریمانه، اینقدر بزرگ باشی که از آن بگذری. انقطاعی که در اینجا میگوید: «كَمَالَ الِانْقِطَاعِ» یعنی بگذری! اصلاً برایت مهم نباشد. نه اینکه روی خودت کار نکردی و دنیا در چشمت خیلی بزرگ است داری اذیت میشوی چشمانت را میبندی و کنار میکشی. این فایده ندارد! بله تا در کف و روی فرش هستیم همهاش میگوییم بله آقا اینجوری هم درست نیست و چون دنیا به ما جلوه نکرده ما هم علاقهای به دنیا نداریم! اما اگر جلوه کرد چی؟ آیا جلوه دنیا اینقدر در چشم تو ضعیف است که بیخیال باشی؟ بیخیال!
_ چرا؟
_ یک عمر با گالش بودم الان مردم من را با کفش ببینند چه میگویند؟
ما که آن زمان بچه بودیم گفتیم آقا را! ما را باش برای چه کسی…! اصلاً معنای انقطاع چیست؟ دادی که امام و حافظ میزند از این مدل است. انقطاع قلبی است. یعنی بیخیال است دیگر. نمیشود سخنرانی کنیم و ادعا داشته باشیم؛ اما در دلم بدانم که برایم مهم است یا مهم نیست؟ «الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ»؛ خودت میدانی چه خبر است؟ «وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَهُ»؛ ولو اینکه خودش و بقیه کلی داستانسرایی و افسانه بگویند.» انسانی که کمال انقطاع دارد در دنیا راحتتر زندگی میکند.
پس ما به این سمت میرویم که انقطاعی که امشب از خدا میخواهیم چیست؟ به ما هدیه بدهد. چرا من میگویم باید این را خیلی جدی بگویی و آمین بگویی؟ به جان خودم به خاطر آخرتت نیست باور کنید انسانی که کمال انقطاع دارد در دنیا راحتتر زندگی میکند. اینقدر حساسیت! اینقدر غصه، درگیریهای ذهنی، خوابش نمیبرد از خواب بیدار میشود معضلات قلبی همهاش مال همین است که امام فرمودند اصلش حُب است. دوست داریم و این دوستی، دوستی مشکلداری است نه دوستیای که باعث انگیزه شود. این دوستی به دنیا هر روز دارد اعصابم را خرد میکند. مگر مرض داریم؟ خب این را از خدا بخواهیم. من که پایینترین شما هستم تا همهتان، هدیه است دیگر که خدایا در شب بیستوهفتم ماه مبارک رمضان که اینقدر حسنات برای شب جمعه آخر ماه رمضان ردیف کردی که ال و بل میکنم و فلان و این حرفها الهی العفو میگویم اما واقعاً بخشیدی دیگر؟ اگر تا الان نبخشیدی پس کی را بخشیدی؟ الان من چیز بالاتری میخواهم. تا این دنیا این دنیاست و این من این من هستم تا او آن قدرت را دارد و این نفس اینقدر از درون دارد من را اذیت میکند من به آخرت اصلاً کاری ندارم زندگیام دارد جهنم میشود و راهش این است که هدیهای به من بدهی و من امشب در مسیر انقطاع کمالی بیفتم. نه انقطاع مسخرهبازی و بریدنهای ظاهری! انقطاع کمالی! کمی بیخیال شوم.
یک. خودت گفتی وقتی میخواهم چیزی را بدهم، هدیه است و هدیه هم لازم نیست لیاقت داشته باشی.
دوم. اینکه گفتی اگر طرف فکر کند لیاقت دارد اتفاقاً نمیدهم!
سه. یعنی اگر یک نفر در این جمع باشد که خدا دوستش ندارد جمع کنیم برویم با کی شدیم هفتاد میلیون؟ گفتی اگر جمع کنار هم باشند و یک نفر در این جمع باشد که خدا دوستش داشته باشد …. یا دروغ گفته خدا؛ برای چه ما مسلمانیم؟ یا راست گفته؛ چرا شک میکنیم؟ خدایا کمال انقطاع را امشب به ما عنایت بفرما.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید