یا مُقَلِّب القلوب
متن سخنرانی توجه، قسمت 2
سیدمحمدانجوینژاد
تاریخ: 1401/02/02 ، همزمان با شب بیست و یکم محرم
عناوین اصلی سخنرانی:
- » توجه نقطه مقابل غفلت است
- » تنها راهحل غفلت موقت هیجانی پناهبردن به خداست
- » بسیاری از گناهان با توبه پاک نمیشود با بخشیدن مردم پاک میشود
- » زندگی آدمهای اهل توجه سراسر موازنه است
- » یک نگاه آقا علیابنموسیالرضا(ع) میتواند مبدأ میل شما را عوض کند
» توجه نقطه مقابل غفلت است
شب نوزدهم عرض شد برای اینکه ما به رشد معنوی برسیم سهتا قسمت داریم که ملازم و همراه هستند. یکی بحث ذکر بود و بعدش فکر و بعد توجه. بعد عرض کردیم که ذکر و فکر چه اثراتی و چه باطنی دارد؛ اما بهشرط اینکه مقدمه توجه باشد. توجه یعنی چه؟ توجه نقطه مقابل غفلت است. در بین انسانها غفلت دو مدل است: یک مدل انسانهایی هستند که قرآنکریم به آنها غافلین میگوید.
» منظور از غفلت عمیق چیست؟
غافلین یعنی کسانی که در یک دوره طولانی و مستمری بهصورت عمیق غافلاند و خیلی از آنها اصلاً دوست ندارند متنبه و متوجه بشوند، با همین غفلت خوشند لذا قرآن وقتی راجعبه آنها صحبت میکند میفرماید «فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا» دوست دارند که همینجوری در غفلت بهسر ببرند و دنیا را بگردانند و با این بازیهایی که خودشان دارند دنیا را بگذرانند.
خب طبیعتاً تو که شب قدر آمدهای قطعاً جزء آن غافلین عمیق نیستی چون آنها اصلاً دوست ندارند متوجه بشوند؛ یعنی ببینند قضیهای هست که آنها را متوجه میکند، مثلاً شما فرض کنید که از جلوی قبرستانی میخواهند رد بشوند غُر میزنند که چرا قبرها را اینجا گذاشتهاید، داریم زندگیمان را میکنیم، زندگی ما را تلخ نکنید و هر وقت صحبت از حقیقت میآید اسم حقیقت را تلخی میگذراند و رویشان را بر میگردانند.
آقا از این صحبت نکن بگذار مردم شاد باشند! خب آقا من کی از حقیقت صحبت بکنم وقتی تو ترجمه حقیقت را تلخی و مخالفت با شادی کردهای.
» حقیقت این است که دنیا فانی است!
هر وقت آدم میخواهد دوتا کلمه حرف بزند، آقا چرا نمیگذارید مردم شاد باشند. خیلی خب مردم که الحمدلله همیشه شادند حالا یک شب قدر، شب بیستویکم، یک دهه محرم، یک مناسبت در سال که کل مناسبتها را اگر بخواهیم حساب کنیم پنجاه روز هم نمیشود که حتی آن پنجاه روز هم بیست روزش را مردم بیشتر پای کارند، این هم هیچ چیز نگوییم پس کی از حقیقت بگوییم؟
آقا این حقیقتی که شما میگویید چیست که میگویی تلخ است؟ حقیقت این است که دنیا واقعاً فانی است، من چه کارش کنم دنیا فانی است، نمیتوانم سر خودم، تو و بقیه را کلاه بگذارم چشمهایمان را ببندیم هی بگوییم نه آقا اصل بر دنیاست، اصل بر دنیا نیست؛ یعنی اصلاً از نظر مکانیک خلقت، خدا وقتی دنیا را خلق کرد و من و تو را برای این دنیا آفرید در ذهن آن مکانیک اعظم، در ذهن آن مدبر اللیل و النهار این نبوده که من برای دنیا بیایم و باقی باشم، نه، بنا بوده یک دوره باشد بگذرد!
لذا در بحث توجه یکی از توجهات این است که همیشه هم داریم میگوییم که برادر خواهر آقا خانم بچه کوچک بزرگ دنیا پایان زندگی ما نیست و اگر روزی در مقطعی از دنیا به قسمتی از دنیا نرسیدی غمباد نگیر. اینکه من الآن گفتم تلخ بود؟ چرا میگویی حقیقت تلخ است! دارم بهش میگویم غمباد نگیر. طبق مکانیسم دنیا به بعضی از چیزها تلاش کنی میرسی، به بعضی از چیزها تلاش هم بکنی نمیرسی بعد به آن چیزهایی که تلاش کردی وقتی رسیدی، تلخ است بگویم؟ سیر نمیشوی، یک چیز دیگر میخواهی.
» هر چیزی در دنیا میبینی، از دور زیباست!
منظور قرآن از غفلت عمیق، کسانی هستند که نمیخواهند باور کنند که دنیا فانی است و ما در حال گذریم و میخواهند دائم یکی بهشان بگوید که بچسب همه چیز اینجاست. خب دانشآموزان، دانشجویان و طلابِ اساتیدی که میگویند بچسب همه چیز اینجاست، مگر ما نمیگوییم ما اهل تجربه و محسوساتیم آمار بگیرید ببینید از زندگیشان راضیاند یا نه. نمیشود!
من شب بیستویکم، شب شهادت امیرالمؤمنین(ع) نیایم بگویم در نهجالبلاغه نوشته است که هر چیزی که از دنیا میبینی از دور خیلی زیباست بهش میرسی برایت عادی میشود. حقیقت این است. غفلت عمیق چیست؟ کسانی که رویشان را برگرداندند دوست ندارند اینها را بشنوند خب نمیتوانیم که با آنها دعوا کنیم، نشنو!
من که نمیتوانم برای جذابیت صحبتم بیایم بگویم نه تو حق داری، حقت است و … نه تو حق نداری حقت هم این نیست، ممکن است اشتباه بگویم؛ ولی نظرم این است، تو حقت این نیست که تمام زندگیت را صرف دنیایی کنی که قرار است بگذاری بروی، اصلاً وظیفه تو این نیست. این یک غفلت.
» منظور از غفلت غیرعمیق چیست؟
غفلت غیرعمیق چیست؟ این دیگر مبتلابه من و شماست. به آن غفلت هیجانی میگویند؛ یعنی من ذکرهایم را گفتهام، فکرهایم را کردهام، مبانیام درست است، الآن در اثر ترشح هورمون، عصبانی میشوم. تا بحران میشود یکدفعه تمام ذکرهایی که گفتم، تمام فکرهایی که کردم و تمام مبانیای که میاندیشیدم همه یکدفعه فراموش میشود من یک کار خیلی بدی میکنم. غضب در وجودم شروع به جولاندادن میکند یا بقیه شهوات.
خب؛ توجه عرفانی این را میگوید _آن صحبتی که شب نوزدهم کردم_ که اگر خدا عنایت کند انسانها در بحرانها و هیجانها میزان غفلت هایشان صفر نمیشود ولی کمتر میشود. ۱۴۰۰ بیست بار گرفتش، ۱۴۰۱ پانزده بار شده، خدا را شکر! غفلت هیجانی؛ الآن از نظر هیجانی باعث شده که من این عکسالعمل را نشان دادم. شب نوزدهم گفتم خداوند تبارکوتعالی از مسیر غیبی و برکات معنوی این هیجانات را برای ما کنترل میکند.
» تنها راهحل غفلتهای موقت هیجانی پناهبردن به خداست
برگردیم از آیه شریفه قرآن نه راجعبه من یا تو راجعبه پیغمبر مملکت مثال و شاهد بیاوریم که یوسف فرمود «إِنَّ النَّفْسَ» به درستی که، «النَّفْسَ» باز تأکید است، جمله اسمیه است سهتا تأکید، «لَ» چهارتا تأکید، «أَمَّارَةٌ» خودش اسم تأکید، «بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ» در هیجانات، نفس، افسار عقل من را دست میگیرد هر کاری دوست دارد میکند. در چه مسیری؟ در مسیر بدی. با چه شدت؟ با شدت پنجتا تأکیدی که یک پیغمبر دارد میگوید. «إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ» مگر خدا کمک کند.
بنابراین این همه کلاس میروی، منبر گوش میدهی، کتاب مینویسی، با لحن خیلی ادیبانه، متین و محترم وقتی صحبت میکنی همه میگویند عجب آدم متین و موقری است چه کنترلی بر خودش دارد به محض اینکه هورمون ترشح میشود یکدفعه همه اینها فراموش میشود «إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ» مگر خدا به ما رحم کند.
غفلت موقت هیجانی خیلی راهحل ندارد غیر از استعاذه؛ یعنی پناهبردن به خدا. خدایا ما را از غفلت های آنی، هیجانی و هورمونی که بعضیهایش باعث میشود حسرتهای عمیق و طولانی در پی داشته باشیم خودت بر حذر بدار. پس این معنای غفلت در معنای دوم بود.
» به عواقب تصمیت فکر کن
توجه چه کار میکند؟ توجه این را برطرف میکند. حالا من چندتا نکته را خدمتتان عرض میکنم. در بحث توجه آدمها باید روی دوسهتا نکته خیلی فکر کنند یکی بحث عواقب است. یک سؤال که این شبها زیاد میپرسند، همه جا دیدهام میپرسند، هر جا برنامهای برای شب قدر است یکی از سؤالات مستمعین این است که خدایا امشب به ما گفتهای که اگر دوست داری آسمانیان به تو رحم کنند، اگر دوست داری صدای بخششت از آسمان به تو برسد باید تو به زمینیان رحم کنی و امشب همه را حلال کن. سؤال چیست؟
سؤال این است که آقا در دل من کینهای هست نمیتوانم این را حلال کنم، الآن هم بگویم الکی گفتم، اصلاً من شب قدر آمدهام یکی را نفرین کنم. داریم بین مؤمنین و مؤمنات میگوییم وگرنه در شب قدر دشمنان اسلام، خدا، اهلبیت و انسانیت را صددرصد نفرین کن، خدا انشاءالله نسلشان را بردارد، جزء دعاهایت همین باشد.
تبری یعنی همین دیگر؛ اما نه دوستش است، رفیقش است، اقوامش است، کسی است جایی ظلمی شده است میگوید من این را نمیتوانم حلال کنم. از نوع ترحم بر پلنگ تیزدندان هم نیست که ستمکاری بر گوسفندان بشود، نه طرف مثلاً عذرخواهی هم کرده، نمیتواند حلال کند.
» نبخشیدن چه سودی برای شما دارد؟
توجه چه میگوید؟ توجه میگوید کمی فکر کن، حلال نکنی کینه در دلت باشد چه سودی برای تو دارد؟ هیچ چیز، ضرر هم دارد چون هر وقت فکر میکنی باز هورمون ترشح میشود اعصابت به هم میریزد. بعد روز قیامت میآید خِرَش را میگیری. سر پل صراط خِرِتو میگیرم! خیلیخب آقا بیا بگیر این خِر ما خدا هم میگوید آقا جون داستان چیست؟ میگوید اینطوری است این ظلم را کرده است.
خدا میگوید خیلیخب پنج کیلو از حسنات این آدمی که اینجا ظلم مرتکب شده را بگیرید به این آقا یا خانم بدهید مثال میزنم دیگر، یا پنج کیلو از حسنات این بگیرید به او بدهید. تمام شد دیگر؛ یعنی من یک عمر در دنیا پدرم در آمد هر وقت به یک موضوعی فکر میکردم هورمون ترشح میشد اعصابم به هم میریخت گفتم میارزد آخرت سر پل صراط جبران میشود، جبران شد، پنج کیلو سیئه دادم پنج کیلو حسنه گرفتم.
» بسیاری از گناهان با توبه پاک نمیشود؛ با بخشیدن دیگران پاک میشود
توجه چه میگوید؟ میگوید بگو اتفاقاً آنی که راحت میبخشم که هنری نیست، راحت بخشیدم. خدا هم اگر راجعبه برخی از گناهان من را ببخشد مثلاً کوچک باشد حالا گناه کوچک که نداریم؛ ولی اصل این است که خدا یک گناه پیچیده من را ببخشد. روز قیامت میآید دوباره آن پرده بعدی از یک مدل دیگری تکرار میشود.
من امشب بخشیدم خب! حالا آنجا میگوید که داستان این حقالناس چه بود؟ خدا میگوید در دنیا بخشید، به ملائکه میگوید من باید _دقت کن متن روایت قدسی است_ من باید به بندهام ثابت کنم از او کریمتر هستم. شما ببین خدا میخواهد ثابت کند از تو کریمتر است. کیلو؟! اصلاً معلوم نیست چه میشود. من با مطالعه خدمتتان عرض میکنم بیشتر گناهان ما خیلی راحتتر با بخشش مردم پاک میشود تا با توبه.
توبه سخت است آقا! توبه سخت است! با بخشش مردم پاک میشود. بیشتر گناهان ما که میگوییم از ما بگذر با صدای ضجه الهیالعفوت پاک نمیشود با گذشتت پاک میشود توجه یعنی این.
» با نبخشیدن، دل شما خنک نمیشود!
من آدم مؤمن میشناسم، طرف ظلمی به او کرده است حالا مثلاً هر چیز، عذرخواهی هم کرده نتوانسته ببخشد، طرف مرده، زیر خاک است هنوز دارد نفرینش میکند که گوربهگور بشوی چه به سر ما آوردهای! فکر میکنی این نفرین چه نتیجهای دارد، اصلاً فرض میکنیم هر بار که نفرین میکنی دوتا گُرز دیگر هم در دهن یارو زدند، به تو چه رسید؟! دلم خنک میشود.
عزیزم سر خودت را کلاه نگذار تو دلت خنک نمیشود. در دنیا که همیشه دلت دارد میسوزد و چرک دلت باعث شده است یک یاالله قشنگ نگویی که احساس کنی شب قدر آمدی گفتی یاالله، خدا کیف کرد. یک آدم کینهای افسرده عصبانی داغون انتقامجو نشسته است خودش هم میداند خدا کیف نمیکند یاالله او را بشنود.
آن طرف هم که همین داستان است دیگر پنج کیلو میگیری پنج کیلو میدهی تمام میشود میرود. وقتی میگوید به عواقب اعمال دقت کنید. در گناهان هم امیرالمؤمنین(ع) همین را میفرمایند که یک گناه چند دقیقه لذت دارد چه بسا گناهانی که چند دقیقه لذت دارد سالها حسرت دارد.
نه فقط این گناهانی که الآن در ذهن تو است برو در زندان ببین چه خبر است. آقا دین گفته است که اگر عصبانی شدی صلوات بر محمد و آل محمد بفرست. جوان در زندان است میگوید اگر من یک دقیقه عصبانیتم را کنترل کرده بودم، دست به چاقو نبرده بودم، الآن این داستان زندگی من نبود که اگر هم اولیاءدم ببخشند من منبعد زندگی نخواهم داشت.
» زندگی آدمهای اهل توجه سراسر موازنه است
حضرتامام(ره) چقدر قشنگ میفرمایند که آدمهای اهل توجه _کلمه را حتماً شنیدی دوباره بشنو در ذهنت ثبت کن_ آدمهای اهل توجه زندگیشان سراسر موازنه است، وزن میکند؛ از غفلت به دور است. میخواهد کاری بکند، میگوید این کار را بکنم چقدر سود دارد چقدر ضرر دارد. وزن میکند. اگر دید سود بر ضرر میچربد این کار را انجام میدهد، ندید انجام نمیدهد. لذا شنیدهای میگویند میخواهی حرف بزنی کمی تأمل کن ببین این حرف از دهان بیرون برود دیگر نمیشود در دهان بر گردد. کمی تأمل کن ببین این حرف را بزنی یا نزنی.
امام(ره) میفرمایند نه فقط حرف، زندگی یعنی موازنه، این کار را بکنم یا نکنم. چقدر سود دارد چقدر ضرر، بنشین پای حسابکتاب مثل همین کینه که خدمتتان گفتم.
» وقتی کسی غیبت شما را میکند، حسناتش را به تو میدهند!
سود دنیا و آخرت مثلاً کسی غیبتت را کرد، تا میفهمی کسی غیبتت را کرده یا بهت تهمت زده بلافاصله اولین چیزی که در بدنت اتفاق میافتد ترشح هورمون است، اعصابت به هم میریزد، دست و پایت [شروع میکند به لرزیدن]، ای بابا چه آدمهایی پیدا میشوند، خب! موازنه چه میگوید، میگوید کمی وزن کن، آقا من در اخلاق و دینداریام کلی مشکلات دارم و … یا دین الکی است یا راست! دقت کن!
اگر راست است مگر نگفته کسی که غیبت میکند حسناتش را به تو میدهد و سیئات تو را میگیرد و تهمت که الی ماشاءالله! نمیگویم که غیبت و تهمت باب بشود نه با غیبت و تهمت برخورد کنید؛ اما در خلوتت که نشستهای، چرا ناراحتی؟! من خوفم این است یک عده آدمهای مشهور بیدین در مملکت هستند اینقدر مردم غیبت آنها را میکنند و تهمت میزنند من خوفم این است آنها از ما زودتر به بهشت بروند. گیری افتادیم به خدا! خب پس ما میآییم سراغ این قضیه که میگوید وزن کن.
با غیبت برخورد کن، در جامعه اسلامی همه موظفیم در مسیر کنترل زبان، حفظ آبروی افراد، برخورد با غیبت، رفعودفع غیبت و باید این کار را انجام بدهیم؛ اما وقتی برگشتی در خلوت خودت نشستی ذوق کن، گناه را کردیم، حالش را هم بردیم، چوبش را یکی دیگر قرار است بخورد. بد است؟! نعوذبالله! خدایا خودت ما را از گناهکردن حفظ کن. پس قسمت بعدی توجه میگوید موازنه، وزن کن.
» همه شما نسبت به فقر، محرومیت، ظلم و بیعدالتی در هر گوشۀ جهان صددرصد مسئولید!
خیلی از مردمی که امشب اینجا آمدند و داد و فریاد، آی عدالت اجتماعی، رفع تبعیض و فقر و توپ را در زمین نهادها، دولت و … انداختن ضمن اینکه آنها قطعاً باید پاسخگو باشند، قطعاً؛ اما خیلی اسراف و تبذیر دارید.
فکر میکنید نمیدانم بعضی از خانمهایی که الآن اینجا نشستهاند انتخاب یک لباس از میان دویست لباسشان در کمدشان بیست دقیقه طول میکشد و خیلی از آقایان، الحمدلله تساوی زن و مرد در آخرالزمان به این سمت کاملاً دارد اجرا میشود در بحث آرایش، لباس و … و بعد این کلیپی که شما دیدید و من آنجا دیدم که به بچه نه، به پیرمردی که هفتاد سال داشت وقتی گفتم حمام ندارید جوابش این نبود که حمام نداریم جوابش این بود حمام چیست؟ اصلاً چیزی تحتعنوان اتاقکی که از بالا اینجوری [آب بریزد، نداشت].
در سیستان قسمتی هست که خیلی وحشتناک است بعد [اینکه میگفتند] حمام چیست، اتفاقاً در سیستان نبود، در همین بغل گوش خودمان اندیکا بود. اردویی که آنجا رفتیم، [میگفتند] حمام چیست؟ وقتی که کفش توزیع میکنند باید نحوه استفاده از کفش را هم بیایند توضیح بدهند. حالا تو نیم ساعت بایست ببین کدام رنگ را بپوشی. رنگ خَر بپوش بیزحمت! چرا که همین امیرالمؤمنینی که امشب برایش مشکی پوشیدی گفته است همه شما نسبت به فقر، محرومیت، ظلم و بیعدالتی هر گوشه جهان صددرصد مسئولید. صددرصد! به ما چه نداریم! آقا نمیتوانم، نمیتوانی کمش کن.
» از مبانی توجه، رفتن، دیدن و حسکردن است
قطعاً تو شب نمیروی صدتا لباست را برداری بکنی سهتا که! هفتادتاش کن خب! سراغ قسمت توجه بیاییم. امامصادق(ع) میفرمایند از مبانی توجه، رفتن، دیدن و حسکردن است. از مبانی توجه است. به دلم مانده آنتالیا و هاوایی را ببینم! غصه هم دارد میخورد بیچاره! آقا بهخدا به دل من نمانده. فرق من و تو این است که تو فکر میکنی غصههای باکلاس داری من فکر میکنم که نه، خیلی کلاست پایین است. اصلاً این غصه من نیست. بد است بهت بگویم غصههایت را با توجه کم کن.
» توجه یعنی متوجه نقاط ضعف و قوتت باشی
یک عده از مردم هستند دائم در حال نمرهدادن و چکاپ اطرافشان هستند. توجه میگوید لااقل شب قدری بنشین خودت را نگاه کن. اگر امشب میخواهی با خدا صحبت کنی خدا بگوید ببین این بنده من اینقدر برای امشب دغدغه داشته؛ من سریع پرانتز را باز کنم امشب شب قدر است استرس نگیر که آقا تمام شد بدبخت شدیم نه، خدای بعد از شب قدر هم عین خدای شبهای قدر است، امشب کمی زمینه فراهمتر است. همین!
پرانتز را بستم؛ میگوید بنده من امشب آمده است، میداند شب مهمی است، شب بیستوسوم میداند شب امضاکردن است، اصلاً هیچ شناختی از خودش هم ندارد بسکه اطراف را نقد کرده است نمیداند چه خبر است. منِ خدا اگر بخواهم مقدرات این بنده در آینده را امشب با دقت، وسواس، رأفت و فضل رقم بزنم قطعاً باید ببینم خود او چقدر حواسش جمع است. امشب آمده است نشسته است میگوید خدایا فضائل من را زیاد کن، رذائلم را کم کن.
تازه فکر میکند خیلی هم معنوی دعا کرده است. در حالیکه باید خیلی ریزتر به خدا بگویی. نقاط ضعفت و نقاط قوتت. توجه یعنی من متوجه باشم نقاط ضعفم چیست و این غیر از کنکاش در نیتها و اعمال و رفتارم فقط هم توسط خودم هیچ راه دیگری ندارد. هیچ راه دیگری! «الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَ» خودم میدانم چه کارهام! حالا هر کس میخواهد هر چه بگوید، آقا التماس دعا! تو عمدهالمکاشفینی! من خودم میدانم چه هستم. نقاط ضعفم را میدانم و هر کس هم هر نقطهضعفی از من بگوید من نقاط قوتم را هم میدانم. نقاط قوتم را هم میدانم!
توجه یعنی من خودم را بشناسم، نقاط ضعف و نقاط قوتم را بشناسم و برای نقاط ضعف و قوتم غیر از اینکه توسل میکنم؛ یعنی ذکر و غیر از اینکه تفکر میکنم؛ یعنی راهحل تقویت نقاط قوت و راهحل تضعیف نقاط ضعف و انشاءالله محو نقاط ضعف [را چک میکنم] و تلاش میکنم از آنها غفلت نکنم، توجه هم میکنم؛ یعنی از خدا میخواهم، میگویم کار من نیست. اگر تو انتظار این را میکشی من خودم حریف خودم و نفسم بشوم قطعاً این اتفاق نمیافتد.
چند نفر الآن در این عالم شب قدر نشستهاند به خدا میگویند که نقاط ضعفی که من را از تو دور کرده، اینها را تو بهتر میدانی کمکم کن برطرف کنم. اینقدر درگیر این دنیای فانی و مادی هستی، اینقدر حاجات جدیتر از این داری که دغدغه اینکه من از خدا دورم جزء دغدغههای اولیه ما نیست، جزء دغدغههای آخر ما هم نیست. هیچکس امشب نمینشیند به خدا بگوید که من از تو دورم. چرا دورم؟ چون نقاط ضعف دارم.
من بعد از ظهر سخنرانی شب بیستویک ماه رمضان شهید ردانیپور را گوش میدادم که برای فرماندهها صحبت میکرد. گفت فرماندهها بروید یک گوشه بنشینید به خدا بگویید _ چون یا میدانید یا دیدید زمان جنگ بسیجیها و بچههای عادی فرماندههایشان را میپرستیدند واقعاً هم پرستیدنی بودند_ بعد شهید ردانیپور میگوید بروید گوشهای بنشینید به خدا بگویید که خدایا هر چه این بچهها دارند میگویند، اینها را ولش کن، من خودم میدانم چه هستم، این نقاط قوتم، این نقاط ضعفم است. از تو میخواهم این شب قدر من را خالص کنی.
» یک نگاه آقا علیابنموسیالرضا(ع) میتواند مبدأ میل شما را عوض کند
رویمان نمیشود به خدا بگوییم ببخشید خالصشدن جزء حاجات ما نیست. کار دنیایم را راه بینداز بروم خانهمان دیگر! شب قدری من را رشد بدهی، [حاجتمان] نیست! تا هم از رشد و خلوص حرف میزنیم میگوید آقا ول کن مشکل است. مشکل است، من هم که میدانم مشکل است. شما میگویید مشکل است امام(ره) فرمود محال است؛ اما اتفاقاً عنایت خدا به همین محالها تعلق میگیرد چون این محالها محالهای عقلی که نیست، محالهای رفتاری است، امکانش خیلی ضعیف است.
معجزه به چه تعلق میگیرد. باورت نمیشود خدا میتواند یک نگاه به تو بکند. مشهد برای بعضیهایتان گفتم این جملهای که حضرت آقای بهاءالدینی فرمودند در طول تاریخ علم اخلاق هیچکس این جمله را نگفته است. فقط ایشان گفته است. اولینش ایشان بوده است دیگر از بعد از ایشان هر کس دارد نقل میکند از ایشان دارد نقل میکند. از این جملاتی است که بهدرد ما آدمهای عوام میخورد.
من از این بحثهای اولیاء خیلی بلد نیستم. ایشان فرموده بودند یک نگاه علیابنموسیالرضا(ع) میتواند مبدأ میل شما را عوض کند. تازه علیابنموسیالرضا(ع) عبد خداست. مبدأ میل یعنی چه؟ یعنی خدا امشب یک نگاه بکند میتواند میل من را از این دنیاییبودن، خاکیبودن، کثیفبودن و اینقدر دلبستن به این فنا یک دفعه تبدیل کند به یک آدم عاشق جاودانگی و بقا. یک نگاه!
راست میگویی یا الکی من اصلاً کاری ندارم خودت برای خودت قضاوت کن. من جای تو باشم الآن برای این دعا خیلی جدی دوتا دستم را بالا میآورم، کف دستم را رو به آسمان میگیرم ، تبتل و توجه، همهاش همین است. خدایا مبدأ میل ما را از وابستگی به این خاک به وابستگی، میل و عشق به عروج و عرش تبدیل کن. مبدأ میل را عوض کن.
چطوری عدهای میدانند در نود سالگی میتوانند یک ماه دیگر بیشتر زنده باشند که از کاخشان بیشتر استفاده کنند و عدهای در دوازدهسالگی، دوازدهساله بچه است نمیفهمد، در شانزدهسالگی آمده است میگوید که من چطوری شهید بشوم. چطوری است او آنطوری است این اینطوری است؟ مبدأ میل است. لذا امیرالمؤمنین(ع) فرمود هر چقدر به دنیا بیشتر میل ابراز کنی دنیا بیشتر تو را به خودش میچسباند و چسبیدن به دنیا غیر از دوتا کلام امیرالمؤمنین(ع) همّ (گرفتاری) و غم هیچ چیز ندارد.
در دنیا هر کاری میخواهی بکنی بکن اشکالی ندارد، اصلاً تو برو مسئول تمام مشکلات دنیا بشو، دنیا، نه ایران و شیراز؛ اما همّ و غم نباید داشته باشی و این چسبیدن همّ و غم دارد. گرفتاری جسمی برای دنیا خوب است، کار است، گرفتاری فکری که دیگر از غصه دنیا خوابت نمیبرد این همّ است. آرزو در دنیا عالی است؛ اما آرزویی که دنیا را در چشم تو طوری بزرگ کند که آخرت را نبینی این همّ میشود و توجه میگوید این دوتا باید رفع شود.
انشاءالله خدا به همه ما توفیق عمل کرامت کند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید