امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - آرمان‌شهر - قسمت سوم - شب سوم محرم97

13 آذر 1404 -   2:18 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی های 1397
یا انیس
متن سخنرانی
سید محمد انجوی نژاد
موضوع: آرمان‌شهر – قسمت سوم
تاریخ: 97/06/21
 
عناوین اصلی سخنرانی:
» اصول ارتباط آرمان‌شهر با سایر ملل چیست؟
» ارتباط با دیگر ممالک به معنای معامله و سود دو طرفه است
» عدالت جهانی و زمینه سازی برای ظهور از اهداف دیپلماتیک آرمان‌شهر است
» مسلمانان و مستضعفان جهان چه تصوری راجع به ایران دارند؟
» حفظ سیاست موازنه در روابطی که مومنین ایجاد می‌کنند
» لزوم وجود اصل عزت در دولت‌مردان
» نگاه دین در زمینه معنویت شخصی و اجتماعی انسان‌ها
» وظیفه آرمان‌شهر در قبال آخرت مردم
» آیا اسلام برای اداره حکومت آرمان‌شهر برنامه دارد؟
» نقش دولت در نزدیک کردن مردم به خدا
» فواید اجتماعی نزدیک شدن مردم به خدا چیست؟

منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و بشکراندرش مزید نعمت
هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برمی‌‌آید مفرح ذات
پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب

«اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا ۚ وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ»

از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به درآید
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش
کس نتواند که به جای آورد

باران رحمت بی‌حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی‌دریغش همه جا کشیده
پرده عصمت بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی به خطای منکر نبرد.

در جلسه دوم گفتیم در آرمان‌شهر، اول باید چهار پایه را تبیین و تشریح کنیم و برنامه‌های خود را برای این چهار پایه بگوییم. در جلسه اول هم گفتیم که فقط برنامه مهم نیست، مجری هم خیلی مهم است. نقطه «آ» و «ب» را باید مشخص کنیم، برنامه را برای رسیدن از نقطه «آ» به «ب» شرح دهیم بعد بگوییم آن کسی‌که می‌خواهد اجرا کند قبل از انجام کار، حین انجام کار و بعد از انجام کار چه شرایط وخصوصیاتی باید داشته باشد. راجع به دنیا، آخرت، انسان و غیرانسان توضیحاتی دادیم، رسیدیم به قسمت اولمان دنیا و اینکه برای دنیا چه باید کرد. قسمت خارجی برنامه‌ها باقی ماند.

» اصول ارتباط آرمان‌شهر با سایر ملل چیست؟
بحث خارجی یعنی ارتباطاتی که یک آرمان‌شهر با شهرهای اطرافش خواهد داشت، چه آن شهرها آرمانی باشند چه نباشند. اول اینکه لاجرم باید ارتباط داشت، یعنی در کره زمین و اگر در آینده فناوری بیشتر شد و تکنولوژی بالاتر رفت حتی با کرات دیگر هرجا که مخلوقی از خدا باشد، اهالی آرمان‌شهر باید نسبت خودشان را با این مخلوق تعریف کنند. در آرمان‌شهر وقتی یک بچه دبستانی تحت آموزش قرار می‌گیرد یکی از آموزش‌هایش باید این باشد که چگونه با اهالی شهرهای دیگر، ملل دیگر و حتی کرات دیگر ارتباط بگیرد. در بحث‌های مطرح شده ابن‌خلدون، افلاطون، مدینه فاضله فارابی یا حتی در اتوپیای توماس‌ مور و جامعه‌ مدنی ماکس ‌وبر کاملاً توضیح داده می‌شود که یکی از قسمت‌های آرمان‌شهر ارتباط با دیگران است. اسامی که خدمت‌تان گفتم مهم‌ترین آرمان‌شهر‌های تاریخ فلسفه و جامعه‌مدنی را نوشته‌اند. آن‌ها اولین و مهم‌ترین اصل در ارتباط با خارج آرمان‌شهر را «ارتباط از موضع عزت و قدرت» دانسته‌اند. از افلاطون گرفته تا به امروز، غربی و شرقی، متدین و بی‌خدا فهمیده و گفته‌اند اولین و اصلی‌ترین وظیفه ما در ارتباطات، ارتباط از موضع عزت و قدرت است.

دومین اصلی که حضرت‌امام(ره) در بنایی که برای جمهوری‌اسلامی گذاشت آن را تشریح کرد و باز هم از افلاطون تا وِبِر، در طول تاریخ چندهزارساله همه این اصل را مطرح کرده‌اند، اصل « اثرگذاری بر مملکت و شهری است که با آن ارتباط گرفته می‌شود»؛ بنابراین دومین اصل «اثرگذاری» است.
برای مثال ژاپن برای ایران سریال می‌سازد. در سریالی که می‌سازد غذایش، معماری‌ و آدابش را تبلیغ می‌کند. از بالا فیلم می‌گیرد و کشورش را معرفی می‌کند. آمریکا بخواهد فیلم سینمایی یا سریالی بسازد فرهنگ و پوشاکش را تبلیغ می‌کند؛ اصلا هیچ ارتباطی بین هیچ دو دولتی از موضع عزت و قدرت نیست مگر اینکه این ارتباط یک معامله دوطرفه باشد. درخصوص مستعمرات اینگونه نیست. وقتی کشوری از موضع انفعال ارتباط برقرار می‌کند، فقط رنگ می‌گیرد و هرجا رنگ نگیرد آن کشور بالاتر ارتباط را قطع می‌کند؛ می‌گوید اگر با تو ارتباط  دارم عاشق چشم ‌و‌ابرویت که نیستم، دنبال این هستم که فرهنگ مرا هم بپذیری.
امپراطوری‌ عثمانی علی‌رغم بعضی از بی‌انصافی‌هایی که در حق برخی از فرقه‌های اسلامی داشتند و صلاح‌الدین‌ایوبی علی‌رغم برخی از بی‌انصافی‌هایی که در جنگ ‌صلیبی و بعد از پیروزی در حق برخی از مسلمین کرد؛ اما تمدن اسلامی را بنا نهادند! دیدم در کنار قبرش که در مسجد جامع ‌اموی سوریه است، کاروانی از لبنان آمده است و یک نفر دارد برایشان توضیح می‌دهد. داخل هم نرفتند، دم در ایستاد و گفت او شیعیان را بعد از جنگ‌های‌ صلیبی قتل‌عام کرد؛ ولی حقیقت ماجرا این نبود. بنده عربی خوب می‌فهمم ولی چون آن‌ها با لهجه صحبت می‌کنند، آدم خجالت می‌کشد صحبت کند. باید با آن‌ها زندگی کنی؛ مثل این است که کسی بیاید اینجا و به شما بگوید: سلام حال شما خوب است؟ من این مدلی می‌توانستم صحبت کنم و به همین دلیل نشد بروم و برایش توضیح بدهم. می‌خواستم به او بگویم قتل عامی که راجع به آن صحبت می‌کنی، اسماعیلیه بودند و نه شیعیان؛ صلاح‌الدین‌ایوبی اسماعیلیه را قتل‌عام کرد. و اسماعیلیه یکی از انحرافات تشیع است و هنوز هم منحرف است. هنوزهم از جمله مخارجشان این ‌است‌ که هرچقدر رهبرشان وزن داشته باشد، مجبورند در سال به او طلا بدهند! لذا رهبرشان کلا نشسته است و دارد می‌خورد؛ الآن هم در آمریکاست. فکر می‌کنم صدوسی‌وهفت‌هشت کیلو هست.
علی‌رغم بی‌انصافی‌هایی که داشتند، امپراطوری ‌عثمانی یکی از تمدن‌های اسلامی را بنا نهاد و در ارتباطاتش با غرب برای مثال آندلس، اروپای‌شرقی، اروپای‌غربی (آمریکا آن زمان وجود نداشت) بحث فرهنگی را شرط می‌کرد. بروید ببینید در دوران امپراطوری‌ عثمانی و بعد در زمان صفویان یا آل‌بویه در ایران، زمانی‌که با غرب ارتباط می‌گرفتیم، علم‌مان را به‌عنوان علم‌اسلامی می‌فرستادیم و در غرب به آن علوم مسلمانان می‌گفتند.
در مانیفستی که امام اوایل انقلاب و در سال ۵۸ می‌گوید این ‌است‌ که ارتباط ما با جهان از نظر صنعتی، اقتصادی، توریستی، ‌گردشگری، استفاده از منابع طبیعی همدیگر، واردات و صادرات برقرار است؛ اما اگر کسی فکر کند جمهوری‌اسلامی در پی این نیست که فرهنگ انتظار و رسیدن به نقطه موعود برای ظهور امام‌زمان(عج) را صادر کند قطعا معنای اسلام را نفهمیده است! ما به دنبال اثرگذاری بر جهان هستیم! اگر کسی گمان کند در قسمتی از جهان مظلومی، تحت ظلمی است و جمهوری‌اسلامی می‌تواند کمک کند و نکند، نفهمیده است اسلام یعنی چه؟! این‌ها جملات حضرت‌امام در همان اول انقلاب و زمانی است که مردم آمدند رأی دادند و گفتند ما این حکومت را می‌خواهیم، است. گرچه در طول این مدت برخی از مباحث دچار تغییر شد.
» ارتباط با دیگر ممالک به معنای معامله و سود دو طرفه است
مسئله دوم این است که وقتی اهالی آرمان‌شهر با طرف مقابل‌شان در شهر مقابل ارتباط می‌گیرند، یادشان باشد که ارتباط به معنای معامله است. ارتباط که یک‌طرفه نمی‌شود! در شهر خیلی کوچکی بودم، یک نفر از آن‌ها که داشت صحبت می‌کرد نسبت به شهر کوچک کنارش جمله خیلی بدی گفت؛ گفت همه آن‌ها این‌گونه‌ هستند. به او گفتم شما دو شهر کوچک در کنار همدیگر با فاصله ۶۵ کیلومتری، هردو فارسی‌زبان، مسلمان، شیعه و ایرانی هستید؛ چند سال است با هم اختلاف دارید؟ گفت: دویست سال. کمی گذشت و بحث به سمت روسیه رفت. همان شخص گفت: روسیه به فکر خودش است. گفتم: عزیزم شهر ۴۵ کیلومتری که قوم‌ و‌ خویش تو هستند، ایرانی و فارسی زبان هستند اما نمی‌توانی با آن‌ها ارتباط برقرار کنی! فکر کردی روسیه به فکر ماست؟ معلوم است که به فکر خودش است! واقعا فکر می‌کنی پوتین به فکر ایران است؟! او به فکر خودش است. تو هم باید به فکر خودت باشی!
ارتباط دو نفر با یکدیگر که به فکر خودشان هستند اگر از موضع عزت باشد و نه مستعمره ‌شدن، برای هر دو سود دارد. حتی وقتی ازدواج می‌کنی مگر به فکر زنت هستی؟ به فکر خودت هستی دیگر! تمام ارتباطات این‌گونه است. معلوم است که روسیه به دنبال منافع خودش است، پس برای آرمان‌های حضرت‌امام به ما کمک می‌کند؟ موضوع این است که ما در این رابطه به یک منفعت مشترک رسیده‌ایم. وقتی با جهان از مسیر عزت ارتباط برقرار می‌کنیم، طرف مقابل به فکر خودش است و ما هم باید به فکر خودمان باشیم، اگر برای هر دو ما سود داشته باشد، ارتباط برقرار می‌کنیم. معلوم است که آن کشور به فکر خودش هست، برای دفاع از شهید حججی که شهید نمی‌دهد! موضوع این است که این ارتباط برای ما سود دارد یا ندارد؟! مثلاً امروز دیدم یکی از وزرا گفته بود: ما حاضریم ویزا اربعین را برداریم اما عراق حاضر نیست! بعد هم حتماً بلافاصله زیرش کامنت می‌نویسند، دیدید عراق به فکر خودش است! خیلی باحال هستید؛ در طول سال که زائران عراقی می‌آیند ویزا را برنداریم الآن که ما می‌خواهیم برویم او باید ویزا را بردارد؟ معلوم است او به فکر خودش است. اگر می‌خواهی ویزا را بردارید باید در تمام طول سال بردارید! چطور با تاجیکستان و ارمنستان ویزا را در کل سال برداشته‌ایم، با عراق هم برداریم!
آیا این نشان‌دهنده بی‌تفاوتی و بی‌احترامی دولت‌مردان عراق به ایران است؟! نه؛ او هم به فکر مملکتش است و باید جواب مردمش را بدهد. مردمش می‌گویند در طول سال که ما می‌رویم مگر ایران ویزا را برداشته است که ما در زمان اربعین که آن‌ها می‌خواهند بیایند و رایگان بخورند و از آن‌ها پذیرایی کنیم، ویزا هم از آن‌ها نگیریم! در تهران برای اربعین جلسه و بحث بود، بنده گفتم: اعلام نکنید ویزای اربعین را می‌خواهیم برداریم، دوباره ملت شاکی می‌شوند؛ هم ملت ما شاکی می‌شوند چون همه اربعین به کربلا نمی‌روند و هم عراقی‌ها شاکی می‌شوند. اگر می‌خواهید ویزا را بردارید درخواست کنید کلا دو کشور با هم ویزا را بردارند؛ چطور در ارتباط با تاجیکستان و ارمنستان می‌توانیم ویزا را برداریم، با عراق هم برداریم. جواب عراقی‌ها این است که ما ویزای اربعین را برمی‌داریم به‌شرط اینکه ویزای کل سال برداشته شود. اتفاقاً مشکل اربعین و ویزا مربوط به ایران است و نه عراق. حرف منطقی آن‌ها را ما غیرمنطقی می‌بینیم. می‌گوییم ما ویزا را بر نمی‌داریم ولی شما در اربعین ویزا را برای ما بردارید. معلوم است آن‌ها هم به فکر منافع خودشان هستند، مگر قرار است ما هم به فکر منافع خودمان نباشیم؟
در آرمان‌شهر وقتی ارتباط برقرار می‌کنی هیچ دولتی مستعمره نمی‌شود که برای رضای خداوند بیاید با کشور تو همکاری کند. هر کشوری به فکر منافع خودش است. خوشحال می‌شویم اگر با ترکیه، افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و… منافع مشترک داشته باشیم و با هم یک کار مشترک کنیم؛ چقدر خوب است. ارتباط هند و انگلیس مستعمره بود، الآن دیگر دوره‌ این مدل ارتباطات نیست! الآن دنیا، دنیای معامله است. اگر واردات یک کشور را ببندی، صادراتت را می‌بندد، کاملاً طبیعی است. چرا؟ چون باید پاسخ‌گوی مردمش باشد. آیا فکر کرده‌اید که مردم آنجا یا مردم هرجای دیگر برای آرمان‌های حضرت‌امام که ما خودمان هم نداریم دلسوزی می‌کنند؟! پس آرمان‌شهر در ارتباطاتش معامله می‌کند.
معامله آقا‌امیرالمؤمنین(ع) با یهود و روم  در تاریخ هست که در قسمت آرمان‌شهر از نگاه امیرالمؤمنین(ع) کامل با سند توضیح خواهم داد. معامله ایشان با کفار و بت‌پرستانی که گفتند ما اسلام نمی‌آوریم و برای خودشان شهر و تشکیلات داشتند چگونه بود؟ ارتباطات اگر از موضع عزت و سود طرفینی باشد؛ اگرچه سهم ما چهل و سهم طرف مقابل شصت باشد یا بالعکس باز هم ارزشمند است. بالاخره سود، سود است دیگر. برای مثال مملکتی خیلی بزرگ‌تر و قوی‌تر از آرمان‌شهر ماست لذا او شصت درصد سود می‌برد و ما چهل درصد. همیشه هم پنجاه‌پنجاه نیست. ارتباطات خارجی باید بر این مبنا باشد.
» عدالت جهانی و زمینه سازی برای ظهور از اهداف دیپلماتیک آرمان‌شهر است
زمینه سازی برای ظهور و در پی عدالت جهانی بودن هم جزء اهداف دیپلماتیک آرمان‌شهر است؛ اثرگذاری بر ملت‌ها! در پیامی که ولیعهد جدید سعودی به نظام داده بود، گفته بود شما از صدور انقلاب‌تان دست بردارید ما هیچ مشکلی با شما نداریم. یعنی آرمان‌تان مبنی بر اینکه مردم جهان باید دنبال عدالت باشند را فراموش کنید، اگر ظلمی به کسی شود از دادخواهی او دست بردارید، چون الآن حاکم و قاضی حقوق‌بشر و آرمان‌های عدالت‌خواهان جهان آمریکا است؛ بگذارید او قضاوت کند. ما از عدالت‌خواهی دست برداریم و آمریکا قضاوت کند؛ درنتیجه هر مملکتی را خواست به خاک‌و‌خون بکشد و به هم بریزد، شما حق ندارید انقلاب‌تان را و این حالت عدالت خواهانه واقعی ودنبال حقیقیت‌بودن را صادر کنید، خودمان سیستم چیده‌ایم و این کار را می‌کنیم.
حضرت‌امام(ره) می‌فرمایند: «ما موظفیم ملت‌های جهان را با آرمان عدالت‌خواهانه مهدی(عج) آشنا کنیم و موظفیم به جهانیان بگوییم این ظلم حق کره زمین نیست. زمین می‌تواند در عدالت و رفاه، در برابری و برادری زندگی کند. ما موظفیم به آگاه‌سازی ملل مستضعف جهان برای شوراندن آن‌ها علیه مستکبران» کار فرهنگی داریم می‌کنیم! ایران در کل تاریخ، لشکرکشی نکرده است؛ البته در تاریخ جدید، وگرنه در زمان نادر‌شاه کلا در حال لشکرکشی بودیم. ایران کار فرهنگی نکند؟! آمریکا کار فرهنگی کند و دائم سریال بسازد، یونسکو، سازمان‌ملل و… همه چیز دستش باشد! ما هیچ نگوییم؟! غیرممکن است! امام می‌فرمایند: ما موظفیم!

» مسلمانان و مستضعفان جهان چه تصوری راجع به ایران دارند؟
نتیجه این که به سیاست هیچ کاری نداشته باشیم تا دلار پایین بیاید، چیست؟ می‌گویند هیچ کاری نداشته باشید، بر سرت هم می‌زنند، دلار هم پایین نمی‌آید! موضع عزت خودمان را داریم خراب می‌کنیم. چند وقت پیش سرداریکتا به من می‌گفتند: اگر می‌شد بچه‌های کانون را پنج روز به کشمیر ببری یک دور بزنند و برگردند؛ به اندازه ده سال منبر‌رفتن برای‌شان تاثیر دارد. ببینند در جهان چه خبر است! فقط یک دورزدن و برگشتن به اندازه ده سال کار فرهنگی تأثیر دارد. یا یک سفر کوتاه به قسمت شیعیان قطیف، بحرین، حزب‌الله لبنان یا شهرک امام‌سجاد و زینبیه سوریه بروند و ببینند که جهان، بچه‌مسلمان‌ها، مستضعفان  نسبت به آرمان‌های انقلاب  که الحمدالله داخلش خودمان را کشته و بیرونش آن‌ها را چه نگاهی دارند. کافیست فقط بفهمند یک ایرانی آمده است. وسط اتوبان می‌خواستم از دمشق به زینبیه بروم یک لحظه حواسم پرت شد و یک پیچ را که باید می‌پیچیدم، نپیچیدم! یک دفعه تابلو اردن را دیدم! در آن زمان اصلاً کسی در اتوبان حرکت نمی‌کرد، بیست دقیقه باید بایستی تا یک ماشین رد شود. من هم تنها بودم، ماشین را کنار زدم، چه کار کنم؟ چه کار نکنم؟ جهت‌ها را متوجه نمی‌شدم. یک دفعه ماشینی رد شد ( در آن‌ اتوبان اصلا اعتبار نمی‌کنند بایستند)، همان‌طورکه رد می‌شد به فارسی داد زدم: زینبیه کدام طرف است؟ با سرعت رد می‌شد، به محض اینکه من به فارسی صحبت کردم، ترمز را کشید و دنده‌عقب آمد، پیاده شد گفت: ایرانی؟ علی رأسی! بغل کرد و به دقت به من آدرس داد، روی آی‌کیو من هم حساب نمی‌کرد. در آخر هم ‌گفت اگر مسیر را گم می‌کنی برسانمت (۸۰ کیلومتر راه). بروند ببینند به یک ایرانی چه نگاهی دارند!

در زمان فتح خان‌طومان وقتی وارد شهر شدیم، از بالا دستور آمد ایرانی‌ها سریع تخلیه کنند. چرا؟ اگر مردم اینجا ایرانی ببینند تا تو را به خانه نبرند و غذا ندهند و زنت ندهند و شوهرت ندهند ولت نمی‌کنند! اصلا می‌پرستند! جدی دارم می‌گویم. بروید ببینید به چه امیدی دارند به ما نگاه می‌کنند و ما در ایران برای چه مسئله‌ای داریم چه‌ چیزی را ازدست می‌دهیم!

» حفظ سیاست موازنه در روابطی که مؤمنین ایجاد می‌کنند
یکی از تفکرات در آرمان‌شهر جمله‌ای از حضرت‌امام(ره) در کتاب اربعین‌حدیث است که می‌گویند: «اگر مؤمنین اهل موازنه بودند، هیچ مؤمنی به خطا نمی‌رفت». موازنه چیست؟ موازنه این است که مؤمن ببیند چه می‌دهد و چه می‌گیرد. این مسائل را برای مؤمنین می‌گویند وگرنه این صحبت‌ها متناسب با تلویزیون و مجامع عمومی نیست. خیلی از حرف‌هایی که این شب‌ها بنده در کانون می‌زنم؛ داریم به‌عنوان یک بچه‌حزب‌اللهی با هم صحبت می‌کنیم؛ اگر بخواهیم عمومی صحبت کنیم باید چیز دیگری بگوییم.

پس مؤمن باید ببیند که چه می‌دهد و چه می‌گیرد؟! مثلاً اگرغذا کمی چرب‌تر شد، ببیند چه چیز را فروخته است و غذای چرب‌تر را گرفته است؟! مؤمن باید این را بفهمد. اگر پراید کمی ارزان‌تر شد، برای‌اینکه این ارابه مرگ را به دست آوری، چه چیز را داده‌ای؟! چیزی که برای مومن خیلی مهم است رضایت عقلش است، نه رضایت شکمش. دوست دارد وقتی راه می‌‌‌‌‌رود یا می‌خوابد و بیدار می‌شود، احساس خوبی داشته باشد. اگر از بیست سالگی به سی سالگی رسید، احساس نکند که این ده سال چه شد؟! ده سال بهترین صبحانه، کره و عسل و… . ظهر بهترین غذا، شب شش‌لیگ و میگو، بعد از ده سال این‌چنین خوردن و بهترین ماشین سوار شدن و در بهترین خانه زندگی کردن، ببین چه احساسی خواهی داشت! چقدر به احساس لذت و رضایتت اضاف شده است؟!
به گاندی گفتند:
–    خجالت بکش، تو الآن رهبر یک مملکت هستی، دو تکه پارچه با نخ هندی که خودت دوخته‌ای، می‌پوشی؛ دکمه هم که ندارد، چرا گره می‌زنی؟!
–   چون هند هنوز دکمه نساخته است و من دکمه انگلیسی استفاده نمی‌کنم؛ فعلا همین کار را می‌کنم! (گره‌های کوچک می‌زد.)
–   از این بدبختی که به خودت می‌دهی چه احساسی داری؟
–    احساس عزت، استقلال، آینده خوب و کارخانجات وسیع در مملکت یک‌و‌نیم‌ میلیاردی هند! احساس قطب شدن درجهان در ده سال آینده!
وقتی می‌خواهیم چیزی را بفروشیم به قیمتش بفروشیم! در موازنه توجه می‌کنیم بابت گناهی که انجام داده‌ایم و لذتی که برده‌ایم، چه از دست داده‌ایم؟ مؤمنین کسانی نیستند که خودشان را به بی‌خیالی بزنند! مؤمنین عرق نمی‌خورند که فراموش کنند، مغزشان را از کار نمی‌اندازند که فراموش کنند! مؤمن وجدانش را به‌روز و قوی نگه می‌دارد. احساس برای مؤمن خیلی مهم است. مؤمن به این فکر می‌کند که در آینده چه می‌شود؟! مثلا من اگر در این موقعیت کوتاه بیایم، چه چیزی به دست می‌آورم و چه چیزی از دست می‌دهم؟!
در مشهد بودیم، پیرمردی که سن بالایی داشت، آمد و درمقابل یک مسئول جوان تعظیم کرد که دستش را ببوسد. جوان گفت: پدرجان مشکلت چیست؟ مشکلش را گفت و آن مسئول هم نامه‌ای نوشت و گفت: بیا نامه را بگیر و برو (با همین لحن!) درحالی‌که جوان سی ساله بود و پیرمرد ۷۵ ساله. آن تعظیم برای دست‌بوسی کار خودش را کرد، بلافاصله نامه را نوشت و به او داد؛ اما من در چهره آن پیرمرد خرد‌شدن یک انسان را می‌دیدم که داشت به امضا یک کاغذ نگاه می‌کرد بابت اینکه احتمالاً پنجاه یا صدمتر‌ از مالیات شهرداری‌اش کمتر شود. این امضا را گرفتم و چه چیزی دادم؟! من هفتاد‌و‌پنج‌ساله درمقابل یک جوان سی‌ساله تعظیم کردم برای اینکه این نامه را بگیرم. در چهره‌اش خرد‌شدن یک انسان را دیدم! عزت خیلی مهم است.

» لزوم وجود اصل عزت در دولت‌مردان
حضرت‌امام(ره) فرمودند: «اگر دولت‌مردان عزت‌مدار نباشند این ملت، ملت بدبختی می‌شود». عزت باید در چهره دولت‌مردان، در تن صدای آن‌ها، راه رفتن‌شان و دست‌دادن‌شان نمود داشته باشد. پوتین دوبرابر یک پوتین عادی است، قدش کوتاه است دیگر، ادبیات سیاسی‌اش را نگاه کنید، مقابل خانم‌مرکل ایستاده بود و داشت با او صحبت می‌کرد، طفلک مرکل رنگش پریده بود. خانم‌مرکل هم اندام درشتی دارد؛ اما پوتین با عزت تمام با او صحبت می‌کرد، ادبیات و زبان بدنش تماما عزت بود!

 
امیرالمؤمنین(ع) زمانی‌که به یتیمی از کوفه می‌رسید، خم می‌شد و دستش را می‌بوسید و اشک می‌ریخت؛ اما وقتی به قدرتمندان سپاه کفر می‌رسید صاف می‌ایستاد، درشت صحبت می‌کرد و داد می‌زد! از ایشان پرسیدند چرا اینقدر بد‌اخلاق شدید؟ ‌گفتند: بد‌اخلاقی نیست، من حافظ عزت شما هستم. من برای حفظ عزت شما داد می‌زنم. حاضر نیستم برای اینکه نان تو کمی چرب‌تر شود، از عزت تو مایه بگذارم؛ نمی‌خواهم چرب‌تر شود! بنابراین شرط ارتباط دولت‌مردان آرمان‌شهر با سایر شهرها اول عزت و دوم معامله و سود متقابل است. این سود می‌تواند بیست درصد به چهل درصد، چهل به بیست یا شصت به سی و… باشد. هیچ مملکتی موظف نیست برای مملکت دیگر ایثار کند.

» نگاه دین در زمینه معنویت شخصی و اجتماعی انسان‌ها
مسئله دیگری که در آرمان‌شهر مورد بررسی قرار می‌گیرد، آخرت است. وظیفه آرمان‌شهر در رابطه با آخرت مردم چیست؟
اولاً دقت کنید قرآن‌کریم وقتی راجع به توصیه‌های معنوی صحبت می‌کند، آن‌ها را دو قسمت می‌کند:
قسمت اول: توصیه‌های معنوی اجتماعی
قسمت دوم: توصیه‌های معنوی شخصی

 
توصیه‌های معنوی اجتماعی یعنی اگر مال مردم را در جامعه من دزدیدی دستت را قطع می‌کنم، اگر خیانت کردی به جامعه، اگرجاسوسی کردی اعدامت می‌کنم. قرآن راجع به نقش معنوی تو در جامعه صحبت از حد می‌کند، برخورد قاطع می‌شود؛ شمشیر علی(ع) اجازه نمی‌دهد که یک آدم خراب، جامعه را خراب کند. اگر برای جامعه مشکل ایجاد کنی با تو برخورد می‌شود؛ اما راجع به معنویت شخصی می‌گوید: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» در مباحث شخصی پیشنهاد می‌دهد. آرمان‌شهر دینی وقتی به حقوق اجتماعی می‌رسد با خطاهایی که به اجتماع ضرر ایجاد می‌کند قاطعانه، خیلی صریح، محکم و عبرت‌آموز برخورد می‌کند. برای مثال دزدی امنیت شهری را از نظر اقتصادی زیر سؤال برده، وسط خیابان به او حد می‌زنند که هم دل مردم خنک شود و هم برای بقیه دزدها عبرت شود.
آرمان‌شهر اگر ببیند کسی دارد جامعه را به هر نوع فسادی مثل فساد اخلاقی، مواد مخدر و… می‌کشاند و جامعه را به قهقرا می‌برد، وسط خیابان با او برخورد می‌کند! اما اگر به مباحث شخصی رسید دیگر کاری با اوندارد؛ مثلا آدمی به آرمان‌شهراعلام می‌کند که من دوست دارم به جهنم بروم، کسی را هم با خود نخواهم برد. «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» دوست داری به جهنم بروی، برو! کمکت نمی‌کنم به جهنم بروی؛ ولی اگر دوست داری بروی ،برو! نه من، نه پیغمبر، نه خدا نمی‌تواند به تو بگوید غلط می‌کنی به جهنم بروی، باید با هم به بهشت برویم. او نمی‌خواهد! فرعون روی بام کاخش رفت و به خدا گفت: «خدایا من می‌خواهم به جهنم بروم اما از تو دنیا را می‌خواهم، در دنیا کمکم کن»! خدا هم قبول کرد، من کاری به تو ندارم، در دنیا هم به تو عقوبت نمی‌دهم، برو حالت را ببر بعد که خواستی به جهنم بروی با هم صحبت می‌کنیم.
اشکال بزرگی که گاهی در کار ماست این‌ است‌ که فکر می‌کنیم وظیفه حکومت دخالت در دینداری اشخاص است، در‌حالی‌که وظیفه حکومت دخالت در دینداری و سالم‌بودن اجتماع است. هر کس در خانه‌اش هرغلطی بخواهد بکند، مجاز است! البته نه اینکه اسلحه جمع کند و آموزش نظامی بدهد، منظورم کارهای شخصی است. دین معتقد است که در برابر منکر و معروف فقط باید به اشخاص پیشنهاد داد «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» این حکم فقهی دینی‌اش بود.
نُه جلسه یک‌ساعته درس خارج در این باره بحث شده است و همه قبول کرده‌اند آنچه به شما گفتم، حکم فقهی اصلی است. در مباحث دینداری شخصی، حکومت حق دخالت ندارد؛ اما در مباحث اجتماعی مثل: دزدی، اختلاس، راه‌اندازی باند فساد، گمراه‌کردن مردم که درحقیقت نیرو و سرباز شیطان است، می‌شود با او برخورد کرد.

» وظیفه آرمان‌شهر در قبال آخرت مردم
مسئله دوم:
وظیفه حاکمان آرمان‌شهر نسبت به آخرت چیست؟
1.    حاکمان آرمان‌شهر نسبت به آخرت، راجع‌به جرائم اجتماعی زود، سریع، قاطع و بدون هیچ‌گونه تخفیفی برخورد کنند.
حضرت امیرالمومنین(ع) نسبت به خطای شخصی که هیچ‌کاره بود، می‌گوید به من ربطی ندارد. دیگری خطا می‌کند، خطا هم ‌نبود مکروه بود؛ اما استاندار امیرالمؤمنین(ع) بود. حضرت علی(ع) سریع نامه می‌نویسد، آبرویش را می‌برد، برکنارش می‌کند و برکناری‌اش را اعلام می‌کند! چون وظیفه آرمان‌شهر این ‌است‌ که با خطاهای اجتماعی علنی، سریع و قاطع برخورد کند تا مردم خیال‌شان راحت باشد که کسی نمی‌تواند در رأس این حکومت و در یک قسمت از ارکان حکومت ناامنی اخلاقی و دینی برایشان ایجاد کند.

2.    وظیفه حکومت‌اسلامی و آرمان‌شهر اسلامی این ‌است‌ که اسلام حقیقی را مدون کند و در پی ترویج و تبلیغش باشد.
ممکن است یک نفر بگوید من به دین مردم کاری ندارم! تو غلط کردی، مسئول مملکت اسلامی شده‌ایی و می‌گویی من به دین مردم کاری ندارم؟! کاری ندارم یعنی چه؟ تو باید در جهت تعالی دین مردم به آن‌ها پیشنهاد بدهی. رفتارت، سکناتت، زندگی‌ات باید به‌گونه‌ای باشد که مردم تو را می‌بینند به یاد خدا بیفتند.
یکی از روش‌های تبلیغی که به کار می‌برند این است که می‌گویند ما به دین شما کاری نداریم. برداشت مردم از دین این است که دین جزو مسائل شخصی و خصوصی است. ما می‌خواهیم زیر آب این قضیه را بزنیم. به مسائل شخصی که نباید کاری داشته باشیم؛ امام خمینی(ره) فرمودند: «هر کس در خانه‌اش هر کاری می‌خواهد بکند، تو غلط می‌کنی می‌روی بررسی می‌کنی!» اما منظور ما از دین، روابط اجتماعی دینی است.
در جمعی بودیم طلبه جوان دلسوزی گفت: مشکل مردم ما این است که اسلام واقعی به آن‌ها ارائه نمی‌شود، اگر اسلام واقعی ارائه می‌شد، مردم می‌پذیرفتند. پرسیدم: ببخشید برادر اسلام واقعی چیست؟ الآن بیا و بگو ما می‌خواهیم اسلام واقعی را به مردم ارائه بدهیم؛ آیا درحال حاضر چیزی تحت‌عنوان اسلام واقعی از حوزه علمیه قم خروجی دارد؟ آیت‌الله فلانی هست، بسیار خب اما آیت‌الله دیگری هم من می‌شناسم که مخالف ایشان می‌گوید. یک آیت‌الله فلانی سومی هم هست که حرف سوم را می‌زند، آیت‌الله فلانی چهارم هم حرف چهارم را می‌زند و یک آیت‌الله فلانی چهارصد‌و‌هفتادوپنجمی هم هست که حرف چهارصدوهفتادوپنجم را دارد می‌زند! انجوی هم روی منبر حرف چهارصدوهفتادوششم را می‌گوید! کدام اسلام واقعی است؟! در این چهل سال آیا اسلام واقعی را مدون کرده‌اید که اجماع علما بر آن باشد؟ نکند اسلام واقعی که از آن صحبت می‌کنی همین است که در ذهن توست؟!
اسلام واقعی چیست؟! آیا ما یک سلسله‌مباحث مدون تحت‌عنوان اسلام‌ وانسان، اسلام و دنیا، اسلام و آزادی، اسلام و کرامت، اسلام و اداره جامعه داریم؟! یک دفعه انقلاب شد و حکومت اسلامی شد و گرفتار درگیری و بدبختی شدیم. اول کردستان را بگیر، این‌طرف را بگیر، آن‌طرف را بگیر، بعد جنگ شد و…! هیچ‌کس دنبال این نبود که این مملکت یک قانون مدون اسلامی دارد یا ندارد؟! کدام اسلام واقعی؟! اسلام واقعی چیست؟! جواب داد: اسلامی که آیت‌الله فلانی می‌گوید! گفتم: بنده که با ایشان مخالف هستم؛ این یکی از مخالفان! اسلام واقعی چیست؟! همه باید جمع شوند و اجماع شود و بگویند مملکت باید به این‌ روش اداره شود. برای‌مثال آموزش‌پروش از نظر اسلام و متدینین و علمای اسلامی این‌گونه باشد. آرمان‌شهر جایگاهی را مشخص می‌کند که متدینین اسلامی در آن‌جا به اجماع برسند. بگویند سیستم اداره آموزش‌پروش این است. (دقت کنید، تا این‌‌ قسمت از بحث را شنیدی بقیه را هم گوش کن چون ممکن است تا این‌ قسمت از سخنرانی را گوش کنی و فکر کنی همین درست است؛ خیر هنوز درست نیست، کامل نیست!)
این جمعی که نشستند اسلام واقعی را مشخص کردند برای اداره آرمان‌شهر، یادشان باشد دراسلام واقعی همه‌چیز برای حکم‌رانی آرمان‌شهر نیست! چرا فکر می‌کنید خدا یک پیغمبر فرستاده که ما اصلاً فکر نکنیم، عالم نداشته باشیم، علوم جامعه‌شناسی و علوم‌تربیتی و دانشگاه نداشته باشیم؟ گمان می‌کنید که غرب هرچه می‌گوید برای خودش می‌گوید، خدا همه چیز را آماده به پیغمبرداده و به او گفته این علوم را به مردم بده تا حکومت را اداره کنند؟! نه نیازی به فکر‌کردن هست، نه نیازی به عقل هست، همه‌چیز در قرآن و احادیث آمده است و هر کاری که دوست دارند می‌توانند انجام دهند!

» آیا اسلام برای اداره حکومت آرمان‌شهر برنامه دارد؟
در آیات و روایات در خصوص همه مسائل صحبت نشده. اصلا اسلام ذاتا وظیفه‌اش این نیست که بگوید همه عقل معاش را در آیات و روایات آورده‌ام. کِی اسلام همچین ادعایی کرده است؟ اسلام ذاتا نه ادعایش این است و نه وظیفه‌اش این است. دائم می‌گویند همه ‌چیز در اسلام هست؛ درحالی‌که در غرب دارند در مورد روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، حکومت و… کار می‌کنند و مملکت‌شان را موفق‌تر از ما می‌چرخانند. این کمیته باید چه کار کند؟

ما دو علم برای اداره آرمان‌شهر داریم: ۱- علم توحیدی ۲- علم الحادی
در جهان از یک طرف فیزیک‌دانی داریم که موحد است و درمقابل فیزیک‌دانی هم وجود دارد که ملحد و پیرو نظریاتی مثل big bang  است. یک زیست‌شناس داریم که با نگاه موحدانه زیست‌شناس است و زیست‌شناس دیگری هم داریم که ملحدانه زیست‌شناس و پیرو نظریاتی چون داروین است. شیمی‌دان‌ها و مهندسان عمران و… هم همین‌طور هستند. موضوع این است که علم اداره حکومت باید موحدانه باشد، نه اینکه در اسلام در مورد همه‌ چیز آیات و روایات وجود دارد. نباید ملحدانه باشد، نباید مملکت را طوری اداره کنی که مردم مشرک شوند و از خدا فرار کنند و به‌ قول قرآن‌کریم به‌گونه‌ای مردم را پیش نبرید که به‌جای خدا، اربابان و خدایان دیگر را به آن‌ها معرفی کنید. خدا را معرفی کن. درخصوص علوم دیگر مثل عمران و فیزیک و ریاضی هم همینطور، مگر ریاضی اسلامی داریم؟ زبان اسلام عربی است. بهترین کتاب لغت ادبیات عرب که با آن قرآن را می‌فهمیم «المنجد» است که نویسنده آن مسیحی است. این لغت اسلامی است؟! وقتی پیامبر می‌فرمایند: «اطلبو العلم ولو بالسین» علم را بگیر ولو از کفار و منافق، به این معناست که آن‌ها علومی دارند که برای ما قابل استفاده است. اما یادت باشد علمی که می‌گیری ممکن است الحادی باشد، باید آن را توحیدی‌ کنی. وقتی پیغمبر گفته است: «اطلبوالعلم ولو بالسین» بروید علم را از چینی‌ها یاد بگیرید؛ مثلاً بروید طب سوزنی را یاد بگیرید؛ آیا در روایات ما راجع به طب اسلامی چیزی نبوده که باید برویم از آن‌ها طب یاد بگیریم؟ یا وقتی می‌گوید به چین بروید، آیا در آن‌ زمان مردم چین مسلمان بوده‌اند؟!
چرا فکر می‌کنیم اسلام برای اداره آرمان‌شهر برنامه حکومتی داده است؟ نداده است! اسلام نگفته است که استاندار باید چه کار کند و چه کار نکند! رفتار حکومتی امیرالمؤمنین(ع) چون امام بوده است، به اسم اسلام مطرح شده وگرنه بعضی از مسائل برای ایشان هم پیش نیامده، چه باید کرد؟!  پس آرمان‌شهر اسلامی که برمبنای اسلام حقیقی هست، این اسلام حقیقی چیست؟ کجاست؟ کدام آیت‌الله منظورت است؟ اسلامی که حضرت‌امام(ره) مطرح کرد و حضرت‌آقا دارند بیان می‌کنند. آیا همه موافقند؟ اگر موافق نیستند چرا موافق نیستند؟ بحث شده یا بحث نشده؟ کرسی آزاد‌اندیشی گذاشته‌اند؟
حضرت‌آقا فرمودند: «من استالین نیستم که صحبت کنم و شما صحبت‌های مرا تئوریزه کنید، بحث کنید». استالین می‌گفت: من سخنرانی می‌کنم شما آن‌ها را آکادمیک و تئوریزه‌ کنید. بحث شده؟ کرسی‌های آزاداندیشی که آقا در این ده سال تاکید کردند چند بار برگزار شده است؟ ما اصلا کار علمی نکردیم! کار تحقیقاتی نکردیم! هرکس می‌خواهد رئیس‌جمهور بشود یک کتابچه مقابلش می‌گذارد و می‌گوید این برنامه من برای اداره مملکت است. عزیزم برنامه‌ات را نشان بده که دیگران هم ببینند. کدام برنامه؟ دلت خوش است! برنامه‌ای در کار نیست! کسی که در حال حاضر رئیس‌جمهور هست، برنامه ندارد تو که می‌خواهی رئیس جمهور شوی برنامه داری؟ کار علمی نمی‌شود.
جمله دو شب پیش را یادآوری کنم؛ افلاطون می‌گوید اگر آموزش مستمر، دائمی و پیوسته برای همه اقشار مردم نباشد آرمان‌شهر به وجود نمی‌آید. باید مشخص شود که اسلام واقعی چیست؟ اجماع علمای اسلامی ایجاد شود و برنامه اداره حکومت اسلامی مدون شود. هر کسی برای خودش یک مؤسسه زده، برای خودش مانیفست نوشته، دکترین مشخص کرده و نقشه راه نوشته است. عقلا یک‌جا جمع شوند، فکر و تصمیم‌گیری کنند و بگویند این برنامه خوبی است. هرکس از راه می‌رسد یک کتابچه سربسته می‌آورد و می‌گوید این برنامه‌ام است! وقتی هم رئیس‌جمهور می‌شود معلوم نیست برنامه چه بود؟ کجا رفت؟ کجا نرفت؟ چه شد؟ چه نشد؟ تمام شد! وقتی برنامه مشخص شد، باید با علوم زمانه تطبیق پیدا کند. بالآخره اغلب ممالک تجارب خوبی طی سال‌ها حکومت‌کردن به دست آورده‌اند و دارند حکم‌رانی می‌کنند. چین دو‌ونیم میلیارد آدم را اداره می‌کند. تجارب خوبی در آن هست دیگر! یک دِه با جمعیت هفت‌هزار نفری به ما می‌سپارند، سه‌هزار مشکل در این دِه پیدا می‌کنیم که چین این مشکلات را ندارد. هندوستان، پاکستان و اندونزی هم دارند کشور را اداره می‌کنند.
بحثی را مشخص کردم که اگر فرصت شود به آن می‌پردازیم، راجع به اینکه «مهاتیرمحمد» درمالزی برای احیای آرمان‌شهری که تحت عنوان «احیای تمدن اسلامی» داشت چه کار کرد؟ چرا مالزی این‌گونه شد؟ همه می‌گویند مثل مالزی شویم! مالزی چرا این‌گونه شد؟! نقشه راهش چه بود؟ برنامه‌اش چه بود؟

» نقش دولت در نزدیک کردن مردم به خدا
این چه بساطی است که همه برای خودشان کتاب و نقشه راه دارند! هرکس می‌آید یک سازی می‌زند، شد شد؛ نشد هم نشد! ما هم نشسته‌ایم نه این خوب بود دیگر، اگر شد به او رأی می‌دهیم، نشد به آن‌ یکی رأی می‌دهیم، نشد به دیگری رأی می‌دهیم! رشد باید دیده شود. در خصوص نقش دولت در آرمان‌شهر در جلسه قبل گفتیم که دولت از نظر میزان رفاه، امنیت، احترام به انسانیت، حفظ کرامت انسان‌ها، رعایت حقوق شهروندی، رشد و عمران باید نمره بگیرد. یکی از موارد دیگری که دولت در پایان هر سال مورد سنجش قرار می‌گیرد «میزان نزدیک‌کردن مردم آن دولت به خدا» به‌عنوان یکی از اهداف خلقت است. یک دولت نمی‌تواند بگوید من انسان‌ها را اداره می‌کنم اما به این مسئله که «انسان‌ها برای چه هدفی خلق شده‌اند» کاری ندارم؛ از نظر من مردم برای خوردن، خوابیدن، زندگی‌کردن، خانه‌داشتن و تولیدمثل حق دارند، اما دیگر برایم اصلاً مهم نیست که برای چه هدفی خلق شده‌اند!

» فواید اجتماعی نزدیک شدن مردم به خدا چیست؟
دولت باید طوری برنامه‌ریزی کند که هدف خلقت یعنی «نزدیک‌شدن به خدا» هم در برنامه‌هایش لحاظ شده باشد. «نزدیک شدن مردم به خدا» یک هدف دنیایی‌ اخروی است. هرچقدر مردم به خدا نزدیک‌تر می‌شوند، رفاه جامعه و امنیت جامعه بالاتر می‌رود. این‌ها لازم و ملزوم یکدیگرند. به یکدیگر کمک می‌کنند؛ مثلا در ماه رمضان میزان جنایت‌ها و دزدی پایین می‌آید، تصادفات کم‌تر به دعوا منجر می‌شود و… . وقتی مردم به خدا نزدیک می‌شوند، اهداف زمینی‌شان هم محقق می‌شود. فرصت بسیار خوبی است، یعنی نزدیک‌کردن مردم به خدا از نظر ریالی برای یک اجتماع بسیار مؤثر است.  مثلا جمعیتی که در این ایام در مراسم شرکت می‌کنند، کمک می‌کنند فقر یک محله برداشته شود. برای چه کسی خوب است؟ آیا وظیفه من است این جمعیت را تهییج کنم که فقر این محله را از بین ببرند؟! با اسم خدا و پیغمبر و امام‌حسین(ع) مردم تهییج می‌شوند؛ مردم به روش دیگری تهییج نمی‌شوند که به دیگران کمک کنند.

ما همه فی‌نفسه اومانیسم هستیم، تهییج نمی‌شویم مگر با اسم خدا و پیغمبر. نمره دولت در اینکه مردم را به خدا نزدیک کند و از «به خدا نزدیک‌شدن» امت سود ریالی نصیب مملکت بشود، چند است؟ چه کارهایی کردند و نتیجه‌اش چه بوده؟ آرمان‌شهر سال‌به‌سال این نمره را هم چک می‌کند. درحال حاضر دولت در مسائلی مثل احترام به مردم، کرامت مردم، توهین‌نکردن به حق انتخاب مردم که جزء شعارهای دموکراسی است، توهین نکردن به قشر زیادی از جامعه که زنان چادری هستند و… نقش منفی داشته است. در بعضی از شهرها تقریبا صد‌در‌صد زنان چادری هستند؛ این جزء وظایف دولت است، وظیفه اسلامی‌اش نه بلکه وظیفه انسانی اجرایی حکومتی دولت است که به کسی که می‌خواهد چادرمشکی بپوشد و به کسی که  نمی‌خواهد بپوشد احترام گذاشته شود. بعضی وقت‌ها نقش دولت برعکس است؛ راجع به اینکه بخواهی متدین باشی احترام نمی‌گذارد، سعی می‌کند تدین تو را هم بلرزاند!
–    مشکی چه رنگی است دیگر؟!
–    دوست دارم مشکی بپوشم، اصلا تیپ مشکی بیشتر به من می‌آید، اصلا آدم مشکی می‌پوشد صورتش خوشگل‌تر می‌شود. اصلا به تو چه؟
وقتی می‌گویی چرا این آدم کلا برای بدنش بیست‌وهفت سانتی‌متر پارچه استفاده کرده، می‌گویند حریم شخصی مردم است! به تو چه؟ چشم. همان اول گفتم به من چه! اصلا آن بیست‌وهفت سانتی‌متر را هم بردار ولی اگر من دوست دارم با لحاف بر سرم در شهر بچرخم هم به تو ارتباطی ندارد. چرا باید تحقیر بشوم؟! ما الآن از طلا‌گشتن پشیمان گشته‌ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
مدت‌هاست ما از دولت‌مان تقاضا می‌کنیم گیر ندهد! نمی‌خواهد نقش مثبت در «حرکت مردم به سمت خدا» داشته باشید، فقط گیر ندهید! بگذارید اگر مردم می‌خواهند به سمت خدا بروند، اذیت نشوند. در آرمان‌شهر دینی به اینکه چقدر یک جامعه توسط سیاست‌های دولت به خدا نزدیک می‌شود نمره داده می‌شود. همچنین این سیاست‌ها باید دولت‌مردانه باشد؛ مثلا نقش نزدیک‌کردن مردم از کانال هنر! به هنرمندانی که مردم را به خدا نزدیک‌تر می‌کنند، بیشتر بها داده شود چون آن‌ها امنیت اجتماعی و رفاه را زیاد می‌کنند، ارزش ریالی برای مملکت دارند. شعرا، تلویزیون‌ و صداوسیما و بطور کلی هر چیزی که سلامت معنوی را برای یک جامعه ایجاد کند، برای آن جامعه ارزش ریالی دارد. مابقی افرادی که سلامت معنوی را هم نمی‌خواهند سود می‌برند.
در جلسه‌ای که من برگزار می‌کنم، مردم به بهانه امام‌حسین(ع) جمع می‌شوند و در شب حضرت رقیه(س) می‌گویم: «زحمت بکشید امشب به فکر یتیمان شهرتان باشید؛ وقتی جلسه تمام شد در جایی که برای یتیمان کار می‌کنیم یا هر جای دیگری که خودتان می‌شناسید، به نیت حضرت رقیه(س) به یتیمان کمک کنید.» چنین کاری بار از دوش دولت برمی‌دارد! دولت با خدا می‌تواند مشکلاتش را توسط مردم حل ‌کند. تعداد دزدها، خائنین، کم‌فروشان کم می‌شود و تعداد خیرین زیاد می‌شود. چنین سیاستی در کشورهایی که حتی دین ندارند هم توسط دولت‌ها به اسم اخلاق معنویت  دارد اجرا می‌شود.
جالب است که دولتی بگوید من کاری به دین مردم ندارم! آن مردمی که برایش کف می‌زنند، فکر می‌کنند منظور او این است که کاری به دین مردم ندارم؛ یعنی اگر حجاب نداری من کاری با تو ندارم. ما هم کاری نداریم! منظور ما از دین مردم، دزدی بود! آنقدر علمای ما دین را در حجاب و بدحجابی خلاصه کردند ما اصلاً نمی‌توانیم حرف از دین بزنیم! مقصود ما خیانت‌نکردن بود! برو آقا اصلا می‌خواهم حجاب نداشته باشی! فکر می‌کند اگر دولتی به دین مردم اهمیت بدهد و بخواهد مردم را به خدا نزدیک کند، در آزادی‌های شخصی‌اش مشکل پیدا می‌کند. به ‌پیر به ‌پیغمبر دین این نیست!
بنابراین «سیاست‌های سلامت‌سازی معنوی» در دولت، نفع ریالی برای اجتماع دارد؛ مثلا باعث تقویت امنیت و رفاه اجتماعی می‌شود. با خیال راحت در ماه رمضان خانه‌ات را رها می‌کنی درحالی‌که همه می‌دانند خانه خالی است، میزان دزدی خیلی پایین است. خانه‌ها همه خالی هستند. برای زیارت اربعین به کربلا می‌رویم و بازمی‌گردیم اما در راه یک دعوا نمی‌شود! پارسال قبل از اربعین همین‌جا گفتم: برادران و خواهران اگر اربعین دعوایی دیدید، فیلم بگیرید و برای من بفرستید! سلامت معنوی، سلامت اجتماعی ایجاد می‌کند. نقش آموزش‌و‌پروش بعد از چهل سال در جمهوری‌اسلامی درخصوص سلامت اجتماعی چیست؟ نقش آموزش‌عالی در سلامت اجتماعی چیست؟ واحد‌های درسی‌اش کجاست؟ نقش وزارت‌ارشاد و سینما چیست؟ مردم سینما می‌روند و دزدتر می‌شوند! بی‌حیاتر می‌شوند! خیانت یاد می‌گیرند! عشق برای‌شان مسخره می‌شود! نقش سینما کجاست؟! پول این‌ها را چه کسی می‌دهد؟! پول این کار که دولت باید سلامت معنوی برای اجتماع ایجاد کند کجاست؟! سیاست‌هایش کجاست؟! فقط آمار می‌دهند نمازخانه ساختیم و… باید دیده شود.
بهمن پارسال بچه‌حزب‌الهی‌ها به آقا آمار دادند: شانزده‌هزارتا فلان، صدوپنجاه‌وچهارهزارتا‌ فلان، صدوهفتادوهشت‌هزارتا فلان کار کرده‌ایم. آقا فرمودند: آمارهایی که می‌دهید خیلی‌خوب و افسانه‌ای است ولی کجاست؟ کف جامعه نمی‌بینم! نقشش چیست؟ الآن  سلامت معنوی دارد زیاد می‌شود؟! سیاست‌ها، واحد‌های درسی، کارهایی که باید در حوزه آموزش و… بکنیم تا آسیب‌های اجتماعی مردم کم شود. این برای ما سود ریالی دارد. اگر شما کاری کنید در ایران جو ایجاد شود که عراقی‌ها به مشهد نیایند، گردشگران نیایند ما سود می‌کنیم؟! گردشگر عرق‌خور که نمی‌توانیم بیاوریم، گردشگر برهنه هم که نمی‌توانیم بیاوریم! گردشگران زیارتی به مشهد می‌آیند باعث رونق در این شهرشده، وضع اقتصادی مشهد با هیچ شهری در ایران قابل مقایسه نیست! زمانی‌که ما از مشهد می‌آمدیم دو میلیون  جمعیت داشت الآن نه میلیون جمعیت دارد! شهرک می‌سازند و… به دلیل گردشگران زیارتی از زمین کنده شده است. یک شایعه بندازیم عراقی‌ها نیایند! ملت ما چرا نمی‌فهمند این راهپیمایی، این زائر آمدن سود ریالی دارد. مگر دنبال پول نیستی؟! اگر می‌توانستی باید حرم حضرت شاهچراغ(ع) را هم همین‌گونه می‌کردی که گردشگر بیاید، مگر نمی‌فهمی؟! مگر گردشگر فقط به کسی گفته می‌شود که با طبیعت سلفی بگیرد؟ چیزی که در گردشگری برای ما سود دارد این‌ نیست ‌که چه ‌کار می‌کند، اینکه کجا می‌خوابد و چه می‌خورد برای ما سود دارد، هرکاری می‌خواهد بکند! آستارا برود یا مشهد یا کیش فرقی نمی‌کند گردشگر باید بیاید. به بهانه دین و به خدا نزدیک‌شدن می‌توانیم سود اقتصادی داشته باشیم.
به‌بهانه بی‌دینی هم دین را می‌کوبند هم ما را از آن سود اقتصادی محروم می‌کنند، روابط را خراب می‌کنند. اگر رابطه میان ایران و عراق خراب شود، گردشگری ما لطمه می‌بیند، بازار بزرگ عراق برای ما بسته می‌شود، راهکار دور زدن تحریم‌ها و فروش نفت به عراق بسته می‌شود، آن‌ها از مرزهای ما مثل مرز خودشان دارند حفاظت می‌کنند! رابطه ما و عراق چه سودی برای مملکت ما دارد؟ آدم‌های ایرانی بی‌دین! مگر ایرانی نیستید؟! این کارها چیست که می‌کنید؟! چرا ما و امارات را به جان هم نمی‌اندازید؟ چرا علیه امارات نمی‌گویید؟ قبول کنیم که طرفدار ایران هستید؟ چون امارات برای آمریکاست، هر کاری برای ایرانی‌ها بکنند هیچ مشکلی ندارد؟! هر اتفاقی در کردستان عراق در شهر اَربیل برای کسانی که به کنسرت فلان خواننده رفته‌اند، بیفتد هیچ اشکالی ندارد چون برای آمریکایی‌هاست! فقط مشهد و کربلا اشکال دارد؟! دنبال سود مالی هم نیستید؟ به‌قول امام‌حسین(ع)  دین ندارید حداقل آزاده باشید. چرا باور نمی کنیم که ما دشمن داریم؟ یک مورد ممکن است یک‌جا پیش بیاید به بحران‌ملی تبدیلش می‌کنند که ایران و عراق را به جان هم بیندازند. در بصره آتش بزنند! این‌جا این را آتش بزنند آ‌ن‌جا آن را آتش بزنند! چه کار می‌کنیم؟! الآن نه به فکر جبهه مقاومت بودم نه مسیر حضرت‌امام و آقا بلکه به فکر نان خودت بودم، نان ایران را تخته نکنید.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید