امروز 30 مرداد 1404 - 25 صفر 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - امن یجیب - نیمه شعبان

29 مرداد 1404 -   12:00 ق.ظ  دسته بندی: امن یجیب

یا مجیب
متن سخنرانی
سید محمد انجوی‌نژاد
عنوان سخنرانی: امن یجیب
تاریخ: 1403/11/25

 

عناوین اصلی:

》 تخصص آیه «أَمَّنْ يُجِيب» برای چیست؟
》 تعریف اضطرار و انواع آن
》بالاترین ذکر چیست؟
》در آخرالزمان عقل فدای اطلاعات می‌شود

 

》 تخصص آیه «أَمَّنْ يُجِيب» برای چیست؟
آیه 62 سوره نمل قرآن کریم را قرائت می‌کنیم. « أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ» ترجمه فارسی آیه این است که آیا کسی هست که یک مضطر را اجابت کند وقتی دعا می‌کند و بدی را برطرف کند و مؤمنین را جانشینان خدا بر زمین قرار بدهد؟ آیا خدایی غیر از خدای واحد می‎شناسید؟ درحالی‌که اغلب مردم به این اعتقاد باور ندارند. خب، این آیه را ما در مشکلاتی مانند ناراحتی، مریضی، سیل، زلزله و بلا می‌خوانیم و از خداوند تبارک و تعالی درخواست می‌‌کنیم به ما عنایت کند. بعضی از کسانی که این آیه را می‌خوانند، اعتقاد دارند که خداوند تبارک و تعالی برای اینکه دعای ما را اجابت کند، نیاز دارد ما اضطرار داشته باشیم. درحالی‌که اگر خداوند منتظر باشد که یک بنده‎ای بدبخت و بیچاره شود و اضطرار داشته باشد و بعد بخواهد جواب او را بدهد، دیگر نمی‌توانیم به او کریم و رحیم و رحمان بگوییم. برای این که هر انسان خیلی معمولی و حتی بعضی‌وقت‌ها بدجنس و کمی ظالم به مضطر که برسد قطعا کوتاه می‌آید. اضطرار چیزی است که دل هر آدم معمولی را هم تحریک می‎کند تا کمک کند.

لذا یک عده از علما فرموده‌اند که در این آیه، مضطر؛ یعنی امام‌زمان(عج). برخی علما مانند مرحوم آیت الله طباطبایی رد کرده‌اند؛ ولی برخی گفته‌اند که این آیه دلالت بر امام زمان(عج) دارد، امام‌زمان(عج) مضطر شده است و دعا می‌کند در ادامه آیه هم می‌گوید که او را جانشین می‌گذارم و حکومت دست ایشان می‌افتد. اما بحث ما اینجا چیز دیگری است. این آیه اختصاص به کسانی دارد که در گره‌های غیرعادی که مربوط به حکمرانی خداوند تبارک و تعالی و مدیریت کره زمین است، سراغ خدا می‌روند! بله، اشکالی ندارد شما برای مریضتان «أَمَّنْ يُجِيب» را بخوانید یا وقتی می‌خواهیم دعا کنیم، قبلش «أَمَّنْ يُجِيب» بخوانیم قطعا اشکالی ندارد؛ اما تخصص این آیه مربوط به یک‌سری گره‌ها در حکمرانی کره زمین است و به همین دلیل است که برخی از علما گفته‌اند؛ مضطر امام زمان(عج)، مهدی موعود یا منجی آخرالزمان است. خیلی‌وقت‌ها مثلا می‌گویند اسم اعظم خدا چیست؟ اسم اعظم خدا برای مسائل مختلف، مختلف است و یک اسم اعظم وجود ندارد. خود «الله» اسم اعظم است منتها تخصص هر کدام از این اسامی فرق می‎کند. من به اسامی اهل‌بیت(ع) برمی‌گردم. اهل‌بیت(ع) و حتی برخی فرزندان اهل‌بیت(ع) را خدا نام‎گذاری کرده است و با این نام تخصص آن معصوم را مشخص کرده است. مثل حضرت زینب(س) که متن روایت است.

در قرآن کریم به ما گفته شما را زوج آفریدیم که در این سکینه و آرامش قرار دارد. در تعریف زوج یک قسمت از تعریف ظاهری آن منظور ازدواج است، یک قسمتش این است که مؤمنین با ولایت زوجند و این زوج‌ها به تناسب نیاز است. یعنی چه؟ خدا درجات همه بزرگانی که از دنیا رفته‌اند مخصوصا حضرت آیت‌الله حائری(رحمت‌الله‌علیه) را متعالی کند. ایشان می‌فرمودند: اسم علی را علی گذاشته‌اند یعنی برای رفعت، عُلُو، ابهت و عظمت به علی متوسل شوید. اسم خانم فاطمه‌زهرا(س) را زهرا گذاشته‌اند که نور عبادت، تهجد و خیلی چیزهای دیگر را از ایشان بگیرید. اسم امام حسن(ع) را حسن گذاشته‌اند که از ایشان نیکویی و مجتبی یعنی؛ برگزیدگی را بگیرید. حضرت آیت‌الله حائری می‌فرمودند: حسین تنها اسمی است که میان چهارده معصوم اسم مصغر است؛ حسین مصغر حَسَن است. منظور این است که برای ارتباط با امام حسین(ع) حُسن خیلی کوچک لازم است. تخصص امام حسین(ع) آدم‌های دورافتاده است. بقیه اسامی ائمه(ع) همینطور است تا به امام زمان(عج) می‌رسیم. در این برهه طبق آیه «أَمَّنْ يُجِيب» مهدی برای هدایت در مشکلات پیچیده جهان است! از مرحوم آقای قاضی نقل می‌کنند که می‌فرمود: من در مشکلی که خیلی گره داشت و پیچیده بود و یک مقدار از آخرتم داشت خراب می‌شد؛ به آقا امیرالمؤمنین(ع) متوسل شدم. در عالم رؤیا دیدم قیامت شده است و من هم مشکل دارم. رفتم که از اهل‌بیت(س) شفاعت بگیرم؛ ایشان به من اشاره کردند که گره کار شما امت آخرالزمان در این مدل مشکلات دست امام زمانتان است. آقای قاضی می‌گفتند: جمله‌ای که آنجا شنیدم این بود که حضرت زهرا(س) به امام‌زمان(عج) فرمودند: مگر نه این که دست شکسته هر امتی به گردن امام آن امت است. شکستگی‌ها!

در شرایطی که ما امروز در جهان ملاحظه می‌کنیم، زمان‌هایی مثل شب نیمه شعبان، گره‌هایی باز می شود که مربوط به مدیریت جهانی است. در سه شب قدر و ادبیات شیعه شما شنیده‌اید که شب نیمه شعبان، شب قدر چهارم شیعه است و بعد به ترتیب اولویت شب 27 رمضان و شب عرفه! مقدرات مدیریت جهانی بر مبنای انتظار و زمینه‌سازی برای ظهور حاکم کل جهان، در این شب با همین آیه تکلیفش مشخص می‌شود! آیه «أَمَّنْ يُجِيب» را مردم تا «وَيَكْشِفُ السُّوءَ» بلدند و بقیه آن را که اصل آیه است نمی‌خوانند. آیه «أَمَّنْ يُجِيب » برای خلافت و مدیریت کره زمین، انتظار ظهور و کمک به مهدی فاطمه و تقاضای منجی آخرالزمان است. مردم چون ادامه آیه را نمی‌خوانند، فکر می‌کنند این آیه مربوط به سرطان و بیمارستان و… است. باز هم می‌گویم، اشکالی ندارد و قطعا مؤثر است؛ اما تخصص آیه این است: «وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ» آیا شما دنبال خدایی غیر از خدای واحد در کره زمین می‌گردید؟ ادعای خدایی در کره زمین خیلی زیاد است. سریع حواست به آمریکا و ترامپ و… نرود؛ همه ما در کره زمین و در زندگیمان به اندازه حیطه اختیاراتمان، خدایی می‌کنیم!

خدایی یعنی چه؟ یعنی؛ انسان فکر کند قدرت در طول خدا نیست و در عرض خداست. الان ترامپ هم چنین جرأتی نمی‌کند! می‌دانید که ترامپ از جمهوری‌خواهان است و مثلا جزء قسمت‌های متدین امریکا هستند. کاخ ترامپ کشیش دارد و صبح‌ها می‌آیند و دعا می‌خوانند و تبرک می‌کنند و بعد سرکارش می‌رود. امروزه در کره زمین همه ادعا می‌کنند که موحدند! یکی دو هفته پیش یک مارکسیست صحبت می‌کرد و می‌گفت: مارکسیست بر مبنای علم است. از نظر ما همان‌قدری که خدا هست، غیرعلمی است؛ خدا نیست هم غیرعلمی است. ما هیچ دلیل علمی نداریم که خدا نیست. مارکسیت‌ها هم کوتاه آمده‌اند! کره زمین باید به این نقطه برسد که قدرت اصلی دست خداست. گردنکشان بسیاری در طول تاریخ ادعای خدایی و مدیریت بر کره زمین داشتند؛ خدا می‌گوید: من در این مورد مهلت نمی‌دهم!  «فَمَهِّلِ الْکَافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْدًا» به همه کافرین برای ظلم کردن در مسیر زندگی شخصی، حکومت، مدیریت و خانواده خودشان مهلت می‌دهم؛ اما ادعای کنترل ارض و زمین را بکنید، مهلت نمی‌دهم و کوتاه نمی‌آیم. در این روز و شب‌ها، از شاخ وشانه‌ کشیدن‌های امریکا و اسرائیل لجت نگیرد! خیلی نشانه خوبی است! همین‌طوری بودند فقط ادعا نمی‌کردند؛ الان دیگر رسما ادعا هم می‌کنند! پاشنه‌آشیل و نقطه‌ضعف دشمن خدا در همین تکبر است. عالیست! خیلی عالیِ! خدا اگر شما مؤمنان تکبر ‌بورزید، گوشتان را می‌پیچاند؛ اما کافر غلط می‌کند تکبر بورزد؛ غلط می‌کند ادعای مدیریت بر کره زمین بکند! باور کنید من عصر داشتم به این آیه فکر می‌کردم یک بارقه امیدی در دلم ایجاد شد و خدا را شکر که ما و این بچه‌ها زنده‌ایم و در یک پیچ جدی قرار داریم. چیزی که بزرگان و رهبری می‌گویند معرکه وجودی! معرکه وجودی برای چه؟ به‌خاطر همین خوی متکبرانه و متفرعنانه فرعون‌وار کسانی که فکر می‌کنند حاکم جهان‌اند! چه می‌شود؟ «بسم الله الرحمان الرحیم» خواهیم دید چه می‌شود؟

 

》تعریف اضطرار و انواع آن
خب، به بحث خودمان برگردیم. آن‌ور داستان را گفتیم، در این‌ور داستان ما چه کار کنیم؟ می‌گوید شما مضطر بودن یادتان نرود. من اول روحیات مخالف اضطرار را عرض کنم: امید به برنامه‌ریزی خودت؛ «اَلعبدُ یُدَبِّرَ وَ اللهُ یُقَدِّرَ» به خدا بگویید من برنامه‌ام را می‌ریزم؛ اما می‌دانم که با برنامه من هیچ کاری پیش نمی‌رود. من کاملا زحمتم را می‌کشم؛ اما می‌دانم هیچ اتفاقی نمی‌افتد. من چندین بار این را گفته‌ام چون لمس کرده‌ام و چشیده‌ام. ما مدرن‌ترین روش‌ها و تاکتیک‌های رزمی در طول تاریخ جنگ را از قبل تا شب عملیات کربلای 4 اجرا کردیم؛ یعنی از سال 59 که جنگ شروع شد تا سال 65 ، فقط در کربلای ۴ روش مدرن، کلاسیک و مطابق آخرین متدهای جنگی داشتیم! نقشه هوایی که جلو ما گذاشتند و برای اولین بار می‌دیدیم؛ اصلا تعجب کردیم که ما نقشه هوایی از کجا آوردیم! در حدی بود که می‌دانستیم قدم به قدم بعد ما چیست! عملیات کربلای 4 جزء بزرگ‌ترین شکست‌های تاریخ جنگ بود و ما یک‌سری نیروی نخبه خود را از دست دادیم! بد هم از دست دادیم! در مسیری که داشتیم فرار می‌کردیم و برمی‌گشتیم؛ فرمانده‌ها به جای این که بگویند «الله‌ اکبر» بزن به خاکریز! همه می‌گفتند، برادر خرمشهر می‌دانی کجاست؟ می‌گفتیم: بله! می‌گفتند: بدو! فقط بدو! اولین خانه خرابه‌ای که در خرمشهر پیدا کردی بپیچ داخل تا من بعدا بیایم و پیدایتان کنم!

در عملیات کربلای 5 که جزء اولین باری بود که ما با جنگ تونل آشنا شدیم؛ بچه‌هایی که تونل نهر خیّن را می‌کندند، آنجا که با بولدوزر نمی‌شد تونل کند با چکش آرام‌آرام می‌کندند. می‌گفتند: ما هر ضربه که با چکش می‌زدیم، ذکر می‌‌گفتیم. در کربلای 4 با آن همه نقشه هوایی و… نتیجه‌ای نگرفتیم اما الان که نمی‌دانیم آن طرف چه خبر است و ما زیرِ زمین مثل کرم خاکی و گورکن داریم زمین را می‌کَنیم، تازه فهمیدیم چقدر هیچیم! و کربلای 5 جزء بزرگترین پیروزی‌های تاریخ جنگ بود. چرا؟ چون فهمیدیم هیچیم! الان هم داستان همین است. اضطرار یعنی چه؟ اول اضطرار نسبت‌به این که ما زورمان نمی‌رسد.
در جنگ احد باختیم چون فکر می‌کردیم زورمان بیشتر است. در جنگ بدر بُردیم چون فکر کردیم زورمان نمی‌رسد. در خیبر بُردیم چون گفتیم ما حریف آن‌ها نمی‌شویم، خدایا خودت کاری بکن! ما اندازه‌مان همین است! اولین اضطرار چیست؟ ما زورمان نمی‌رسد! نه‌تنها زورمان به دشمن نمی‌رسد بلکه زورمان به خودمان هم نمی‌رسد. ما زورمان نمی‌رسد که حتی ایران خودمان را مدیریت کنیم. نه زورمان به اقتصاد می‌رسد؛ نه اصلا چیزی می‌فهمیم! آیه 96 سوره اعراف رسما دارد می‌گوید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ » اگر مملکت‌ها بدانند که اندازه تلاششان کار بکنند و به او که برایشان برکت، وسعت و معیشت می‌آورد، ایمان داشته باشند و حق همدیگر را نخورند و ظلم و دزدی نکنند؛ درست می‌شود. پس اولین اضطرار، اضطرار حکمرانی است. ما تلاش می‌کنیم؛ اما آن‌که باید کار را به انجام برساند، خود خداست.

دومین اضطرار، اضطرار عاطفی است. ما در معیشت، حکمرانی و به هیچ کدام از ارکان ارتباطات اجتماعی زورمان نمی‌رسد! زن این شاه که مُرد جمله‌ای داشت و حالا نمی‌خواهم اینجا اسمش را بیاورم. گفته بود که زمان شروع جنگ کسانی که ایران را نجات دادند، جوان‌هایی بودند که ما پرورش دادیم! خب، اولا من به این خانم تذکر بدهم که آن‌هایی‌که فرمانده جنگ بودند و بقیه، از زندان‌های شما بیرون آمده بودند. ظاهرا در زندان پرورش یافته بودند؛ ولی حقیقتی در این هست که امثال شهید همت، متوسلیان، برونسی، اعتمادی، کاوه، باکری‌ها و… در فضای اخلاقی رشد کردند که صفر هم نبوده، زیر صفر بوده! و به اسطوره‌هایی تبدیل شدند که ما هنوز در این سی‌‌چهل سال نمی‌دانیم مثل این‌ها توانسته‌ایم بسازیم یا نه؛ یعنی خدا دارد می‌گوید؛ ساختن معنویت در تک‌تک شما کار خود من است!

این را هم باز از من شنیده‌اید که در مناجات‌نامه چمران، بغل یکی از صفحات دست‌نویسی، شهید چمران جمله‌ای می‌نویسد؛ الان که من اینجا دارم این مناجات را با خدا می‌کنم در فلان شهر آمریکا، پشت پنجره رو به خیابان نشسته‌ام و این مناجات را می‌نویسم. آن کسی که مناجات‌نامه را چاپ کرده حداقل چاپ‌های اولش که من یادم است؛ فکر کرده که این جمله ضرورتی ندارد که من در کتاب بیاورم در حالی که جمله‌ی به‌شدت مهمی است! برداشتی که ما می‌کنیم این است که چمران با این جمله، یک پیام می‌دهد و می‌گوید، پسر! دختر! بالاترین درجات تقرب به خدا و قشنگ‌ترین جملات ارتباط با خدا را من در فضایی نوشتم که در روبه‌رویم، نه چشمم چیزی از خدا می‌بیند و نه نفسم اکسیژن الهی تنفس می‌کند، نه مسجدالحرام هستم، نه مسجدالنبی، نه کربلا، نه مشهد! آمریکا هستم! قشنگ‌ترین حرف‌هایم را از داخل آمریکا دارم می‌نویسم که تو بفهمی برای رسیدن به خداوند تبارک و تعالی هیچ اطرافیانی، هیچ زمینه‌ای، هیچ شعبان و رمضانی، هیچ مشهد، کربلا، قم، شاهچراغ، مکه و مدینه‌ای لازم نیست! فقط لازم است تو به اضطرار برسی و بگویی: دستم را بگیر، من نمی‌توانم! شب نیمه شعبان است بعضی‌ها در فضای جشن‌اند. در شب قدر، شب 23 رمضان به‌محض اینکه این حرف را زدی که امشب می‌روم کولاک می‌کنم؛ خداوند تبارک و تعالی توفیق کولاک می‌کنم و… را از تو می‌گیرد! قرار نیست تو کاری بکنی، تو فقط قرار است بیایی! بعد بغض گلویت را می‌گیرد و می‌گویی: خاک بر سرت این چه شب قدری و شب نیمه شعبانی بود! از خودت ناراحت و عصبانی می‌شوی! ماه رمضان تمام می‌شود و با ماشین به قشم و کیش می‌روی و لب دریا می‌نشینی و بغضی گلویت را می‌گیرد و یک دفعه می‌بینی، سیم اتصالت به خدا وصل شد؛ دور و برت هم همه دارند می‌زنند و می‌رقصند. خدا می‌گوید، این اضطرار را می‌خواستم.

》بالاترین ذکر چیست؟
امام صادق(ع) می‌فرمایند: بالاترین ذکر هر ذکری است که در میان کسانی بگویی که ذکر نمی‌گویند. «الذَّاكِرُ فِی الْغَافِلِینَ». بالاترین ذکر این نیست که اینجا نشسته‌ای و صلوات می‌فرستی! بالاترین ذکر جایی است که هیچ کس فکر صلوات نیست و تو صلوات می‌فرستی! بالاترین ذکر، ذکر شب قدر نیست؛ بالاترین ذکر ولنتاین است که تو صلواتش را بفرستی! وقتی که هیچ‌کس فکر خدا نیست. بالاترین ذکر، بالاترین مرگ بر آمریکا 22 بهمن نبود که فرستادی؛ جایی است که هیچ‌کس مرگ بر امریکا نمی‌‌گوید. بالاترین ذکر، ذکری است که برای تو هزینه داشته باشد. پای خدا هزینه بدهی! این بالاترین ذکر است.
اضطرار یعنی چه؟ اضطرار یعنی انسان‌ها به جایی برسند که این‌قدر مضطر خداوند تبارک و تعالی باشند که اصلا برایشان مهم نباشد کجا، چه‌ کار می‌کنند، چه ‌کار نمی‌کنند. همه با موج همراه می‌شوند. طرف ادعایش گوش فلک را کر کرده، سه‌تا فحش بدهی عقب می‌نشیند.

دشمنان یک تاکتیک دارند که اسمش تاکتیک فحش است. اگر این تاکتیک را در اینترنت سرچ کنید [می‌بینید] که آن کسی‌ که مسئول اتاق فکر جنگ روانی جبهه صهیونیسم است، یک مهندس است و فارسی هم صحبت می‌کند، توضیح می‌دهد که چرا باید فحش بدهیم؟ می‌گوید: فحش رکیک، خانواده و ناموس بدهید. فحشی بدهید که طرف مقابل به هم بریزد! خیلی هم مؤدبانه می‌گوید: آدم‌ها بعضی‌ وقت‌ها جلو توپ و تانک می‌ایستند ولی جلو فحش نمی‌توانند بایستند! ذکر در میان غافلین جایی است که ذکر برایت هزینه دارد و بالاترین ذکر همین است! خب، وقتی انسان این‌طوری است؛ نه کسی تشویقش می‌کند و نه کسی به او پاداشی می‌دهد و محضا لله کار می‌کند؛ این اضطرار است «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ» و این آدم جزء کسانی است که من به او لیاقت خواهم داد که جزء کارگزاران حکومت منجی آخرالزمان باشد ولو که از دنیا برود، من او را برمی‌گردانم. «اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنّصر ومدّ فی عمره الشّریف وزیّن الارض بطول بقائه واجعلنا من خیر اعوانه و اولیائه و انصاره» این ذکر، ذکر مضطر است.

روایت بعدی که جزء روایت‌هایی است که اگر سؤال کنم احتمالا درست نمی‌گویید! ما از معصومین در چیزی جلو هستیم یا نه؟ قال الصادق(ع): «نَحْنُ صُبَّرٌ وَ شِيعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا وَ ذَلِكَ أَنَّا صَبَرْنَا عَلَى مَا نَعْلَمُ وَ صَبَرُوا هُمْ عَلَى مَا لاَ يَعْلَمُونَ» ما بسیار صبر می‌کنیم و شیعیان ما از ما صبورتر هستند برای اینکه ما می‌دانیم چرا صبر می‌کنیم و داریم می‌بینیم و عین‌الیقین است و آن‌ها صبر می‌کنند و نمی‌دانند. فقط ما گفتیم صبر کنید و گفته‌اند چشم! «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ» یعنی کسانی که فقط به دلیل اطاعت خداوند تبارک و تعالی صبر می‌کنند. یک وقت من صبر می‌کنم چون عرضه ندارم، چون راهی ندارم. یک وقت من صبر می‌کنم ولی ناراحتم، صبر می‌کنم برای این که بگویند من آدم صبوری هستم! دنبال خودم هستم! گاهی صبر کردن برای این است که لیاقت بودن خودشان را در سیستم حکمرانی امام زمان(عج) نشان بدهند! بنده به‌عنوان کسی که هم مدیریت خوانده‌ام و هم مدیریت کرده‌ام، عرض می‌کنم که مهم‌ترین آیتم یک مدیر صبور بودنش است. بر اعصاب، احساسات و غرایزش کنترل داشته باشد.

یکی از شرایط دیگر که در این آیه می‌فرماید، «وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ» آن‌ها‌ها آدم‌هایی هستند که به امام زمان(عج) می‌گویند، ما پای کار هستیم! برادران! خواهران! نمی‌خواهد بگیم قطعا، مطمئن هستیم امام زمان(عج) بیشتر از من و شما دلش می‌خواهد ظهور کند. مشکل ظهور نکردن آقا نداشتن ابزار برای حکمرانی است چون تمام چیزهایی که شما شنیده‌اید هیچ‌کدام نمی‌گوید امام زمان(عج) که آمدند نگاهی می‌کنند آدم‌ها یک‌دفعه متحول می‌شوند! اصلا‌ چنین چیزی در ظهور نداریم. آدم‌ها باید به درجه‌ای رسیده باشند. در بحث ریاست‌جمهوری گفتم که ما در ایران اسلامیِ شیعه‌ی اثنی‌عشریِ امام خمینیِ امام خامنه‌ایِ حزب‌اللهیِ جبهه‌ی مقاومت، برای انتخاب یک رئیس‌جمهور بر سر خودمان می‌زنیم! بعد ادعا داریم که آقا بیاید و دو هزار نفر رئیس‌جمهور به ایشان معرفی کنیم که در حهان ریاست کنند. عمراً! چرا؟ چون روی این خصوصیت کار نکرده‌ایم! صبر! کسانی که آن‌قدر صبور باشند که بتوانند در جهان مدیریت کنند.

》در آخرالزمان عقل فدای اطلاعات می‌شود
گزینه بعدی و آخرین گزینه: در روایت داریم که در آخرالزمان عقل فدای اطلاعات می‌شود؛ یعنی آدم‌ها این‌قدر معلوماتشان زیاد است که فرصت نمی‌کنند تحلیل کنند و از عقلشان استفاده کنند و آن را ورزیده کنند. ورزش و تمرین عقل و بالابردن ظرفیت سلول‌های عقلی و نرمش عقل، تحلیل و فکر کردن است! فکر! منتها اطلاعات این‌قدر زیاد است و دائم درحال گرفتن اطلاعاتیم. فرصت فکر کردن و عمل‌کردن در آخرالزمان خیلی کم است. در آخرالزمان ادعای عقل و عقلانیت سر به فلک می‌کشد؛ اما عقل حقیقی که ما به آن لُب می‌گوییم، یعنی عقل حِکمی و حکمت خیلی کم است! در آخرالزمان ادعای دانستن خیلی بالاست! یعنی از دانش‌آموز دبیرستانی درباره هر چیزی سؤال کنی، جوابی به تو می‌دهد! درآخرالزمان سطح معلومات خیلی بالاست و عُمق معلومات خیلی کم است. در این آخرالزمان کسانی می‌توانند در پروژه‌ی کارگزاری منجی نقش بازی کنند که اهل تحلیل، فکر، سکوت، تأمل، شناخت و اهل این مدل معرفت‌ها و حکمت‌ها باشند.

دقت کنید، یک وقتی این قضیه را برایتان باز کردم که آقایی گفته بود، اسلام با فلسفه مخالف است. از آن آدم‌هایی که در رشته خودشان حرف نمی‌زنند مثلا فکر می‌کند اگر دکترای دام‌پزشکی دارد می‌تواند راجع‌به فلسفه، عرفان، مدیریت استراتژیک و روابط بین‌الملل هم نظر بدهد. فقط هم او نیست ما هم فکر می‌کنیم چون حوزه خوانده‌ایم، چون مجتهد هستیم؛ بنابراین مدیریت استراتژیک، روابط جهانی می‌فهمیم، آمریکا و اسرائیل را می‌شناسیم. تا حرف هم می‌زنی می‌گوید من مجتهدم. انگار ما نمی‌دانیم مجتهد چه خوانده و چقدر به این‌ها ربط دارد. حالا به این جمله دقت کنید. آن بنده خدا گفت اسلام با فلسفه مخالف است. روایت داریم «اَلْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُوْمِنِ». خب، «بسم الله الرحمان الرحیم» اولا، حکمت به معنای فلسفه نیست .حکمت یعنی معرفت و به کاربردن عقل نظری و عملی! دوما، ضاله به معنای گمراه کننده نیست و یعنی گمشده! گمشده مؤمن است. حتی ترجمه فارسی روایت را سرچ نکردی که ببینی ضاله یعنی چه؟! در آخرالزمان ادعای عقل و عقلانیت زیاد است؛ ولی گمشده مؤمن حکمت است یعنی چه؟ عقل الهی که بتواند فکر و تحلیل کند و به هم ربط دهد و بتواند خروجی داشته باشد و نظریه بدهد.

پارسال یکی از بزرگواران، آمار نظریه‌های 96هزار استاد دانشگاه را در ایران داد! نظریه یعنی چه؟ یعنی؛ کتاب خوانده‌ای و درس هم داده‌ای و ناظر به مشکلات جامعه خودت با استفاده از معلوماتت، یک نظریه بیاوری که مشکل را حل کند. این اساتید 24 نظریه داده بودند! «اَلْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُوْمِنِ»  من صادقانه و خیلی راحت می‌گویم آی‌کیو داشتن، عمیق‌ بودن، فکر کردن و تحلیل ‌کردن در سطح مدیریت خریدار ندارد، شعار بده و بعد هم برو یک مشت کار کن! همین! اگر تو اهل تحلیل باشی و آی‌کیوت از سطح متوسط بالاتر باشد اصلا در این پازل نمی‌گنجی! درحالی‌که بالاترین توفیقات ما در ایران و سایر قسمت‌های جهان مربوط به آدم‌هایی بوده که آی‌کیوی بالایی داشته‌اند، تحلیل می‌کردند، نظریه می‌دادند، کار می‌کردند و خودشان جلو می‌رفتند. شاید ده سال پیش بود که یک شخص کچل و بی‌ریخت از انگلیس به ایران آمد، او در انرژی هسته‌ای خیلی استاد بود. می‌گفتند: این شخص در قرارگاه قرار می‌گیرد و بو می‌کشد؛ می‌فهمد اینجا چند درصد اورانیوم غنی کرده‌اند و بعد می‌فهمد از کدام مسیر به این چنددرصد رسیده‌اند. این آدم وقتی برگشته بود؛ گفته بود: در جهان به شش روش به این سطح غنی‌سازی اورانیوم می‌رسند. در ایران تعدادی بچه دیدم که به آن شش روش رسیده‌اند و دو روش دیگر هم خودشان پیدا کرده‌اند.
آن‎ها همان‌هایی هستند که خاطراتشان را تعریف کردند، فخری‌زاده، شهریاری و … کسانی که نظریه می‌دادند و تحلیل می‌کردند، اطلاعاتشان را به‌روز می‌کردند و از آن نظریه بیرون می‌کشیدند و در سجاده یازهرا می‌گفتند، توسل می‌کردند و می‌گفتند آقا تو باید ما را کمک کنی! مدیر این مدلی اگر موفق نشود، اسلام را ببوس و کنار بگذار! و اگر مدیری غیر از این موفق شود، خیلی بعید است! حداقل در پازل جمهوری اسلامی بعید است.

پس مِن‌بعد، «أَمَّنْ يُجِيب» هایت را برای مریض و درد بخوان اما بدان گره کار «يَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ» است و خیلی کم از شما این تذکر ما را می‌فهمید. این آیه برای رسیدن به اضطرار است. جامعه‌ای که فکر کند خودش می‌تواند آسیب‌های اجتماعی را برطرف کند و در بُعد معیشتی جلو برود؛ باید تلاشش را بکند ولی خدا باید کمک کند. از خدا فاصله بگیری کمک نمی‌کند. این جامعه اسلامی نیست. جامعه اسلامی به نماز، روزه، صفوف نماز، جشن نیمه شعبان، شب‌های قدر و تعداد اعتکاف نیست. جامعه اسلامی نان توکل و اضطرارش را در مقابل قدرت خدا می‌خورد! ان‌شاءالله خداوند از همه ما به احسن وجه قبول بفرماید.
هرکه گریزد ز خراجات حق بارکش دیو بیابان شود
ان‌شاءالله خدا به همه ما توفیق دهد.

 

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید