امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی سلامت معنوی قسمت 5

13 آذر 1404 -   12:53 ب.ظ  دسته بندی: سلامت معنوي

شمایی که خودت را خواص می دانی، زاهدانه زندگی کن. اگر می خواهی عارف شوی، ساده زندگی کن. چه کار به بالاتری ها داری؟! خرج و تجمل و تبرجت را کمتر کن!

یا انیس
سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
موضوع: سلامت معنوی – قسمت پنجم
95/2/18


◄ عناوین اصلی که در این سخنرانی به آن پرداخته شده:

» تجمل و تبرج و اشرافی گری و عرفان، قابل جمع نیست!
» چرا عارفِ اشرافی نداریم؟!
» بین مِکنَت و رفاه، و اشرافی گری فرق است.
» فقر، از مبانی سلامت معنوی است.
» شرط اینکه بتوانیم از خداوند سلامت معنوی را بگیریم، چیست؟
» چه زمانی انسان به معنای واقعی فقیر است؟
» اشرافی گری در سطح نظام، به دین، دنیا و نظام لطمه وارد می کند.
» اولین اثر اشرافی گری، قساوت انسان هاست!
» زهد انسان ها را به سلامت معنوی می رساند.
» نتیجه اشرافی گری در لایه های پایین جامعه چیست؟
» اگر می خواهی عارف شوی، ساده زندگی کن.
» میل عموم مردم جهان به زهد است.
» چه زمانی انفعال در مقابل غرب، رخ می دهد؟
» ماحصل اشرافی گری افراطی، پوپولیستی افراطی خواهد بود.
» آیا وقایع امروز سوریه و یمن و عراق، تاثیری بر ما داشته؟!
» آیا مدافعان حرم، فقط برای امنیت و سلامت مادی ما رفته اند؟!
» اگر خون شهدا، سلامت و شستشوی معنوی نیاورد، به هدر رفته است!
» پشت سر هر شهیدی و هر قطره خونی، باید تصمیمی باشد.
» نمی خواهد از شوهر و زن و بچه ات بگذری، از نفست بگذر!
» شما شهید دیده اید، حق ندارید بد شوید!

بحث ما در سلامت معنوی به اینجا رسید که یکی از راه های رسیدن به سلامت معنوی یعنی سلامت توأمان روح و جسم، ذکر است. ذکر سه قسمت است:
1- ذکر لسانی.
2- ذکر قلبی.
3- ذکر جنان.
ذکر سوم، قسمت پیشرفته ذکر است که باعث می شود عقل ما منطقاً به این نتیجه برسد که آرام باشد.

+ ادامه بحث:

» تجمل و تبرج و اشرافی گری و عرفان، قابل جمع نیست!
به کلمه فقر می پردازیم. در ادبیات اخلاقی و عرفانی این کلمه خیلی از اوقات بد ترجمه شده است. فقر را به معنای ناداری ترجمه کرده اند، البته اصلاً قابل تردید هم نیست که فقر به ناداری یعنی به معنای زهد و کم داشتن، جزء محاسن دینی است. عده ای همین صحبتی را که من می خواهم راجع به فقر بگویم، اینگونه بیان می کنند که فقر یعنی انسان توانایی هایش را از خودش نداند و به تبلیغ و ترویج ثروت بپردازد.

قطعاً این عرفانی نیست و یک عارف نمی تواند ثروتمند باشد. در طول تاریخ هیچ عارفی ثروتمند نبوده! برخی می گویند امام باقر یا امیر المؤمنین(ع) ثروت داشته اند. ثروت به معنای دارایی که از آن استفاده کنی، هیچ عالمی، مجاهدی و امامی نداشته است. به این معنا که دارد و به ملت بدهد و استفاده کنند، داشته است.

ولی یک عارف، مجاهد، عالم ربانی یا امام که ثروتمند باشد یعنی دارایی هایی دارد که خودش استفاده می کند، پیدا نمی کنید، نه در دین اسلام، نه در هیچ دین دیگری! اصلاً نمی شود گفت کسی که ثروتمند است آدم بدی است، ولی تجمل و تبرج و اشرافی گری و عرفان، قطعاً قابل جمع نیست!

» چرا عارفِ اشرافی نداریم؟!
عارفِ اشرافی گری نداریم. در آیات، روایات، تاریخ، سیره اهل بیت(ع) و اولیای خدا و عرفا یک نفر پیدا نمی کنید که اشرافی زندگی می کرده، غیر ممکن است! عده ای هستند اشرافی زندگی می کنند، آدم های خوبی هم هستند، پول حلال می خورند و به بهشت هم می روند. اما اشرافیِ عارف غیر ممکن است، چرا؟ چون از مبانی عرفان زهد است.

» بین مِکنَت و رفاه، و اشرافی گری فرق است.
برخی می گویند زهد فقط به معنای دل نبستن به دنیا نیست، زهد به معنای استفاده نکردن از دنیاست. برخی، چه ترجمه هایی از زهد دارند! چیست دنیا از خدا غافل شدن / نی قماش و نقره و فرزند و زن. اینکه مولوی اینگونه می گوید، نشان دهنده مِکنَت است،‌ نه نشان دهنده اشرافی گری. در حدی که مِکنَت داشته باشد، طلا و نقره و زن و فرزند ایرادی ندارد. اما مولوی نگفته ویلا و ماشین چند صد میلیونی و آخر هفته اروپا رفتن، اشکالی ندارد! می توانی زاهد و عارف باشی، آخر هر هفته هم به آنتالیا بروی. چنین چیزی غیر ممکن است!

بین مِکنَت و رفاه، و اشرافی گری فرق است. مکنت و رفاه جزء دعاهای ما است، جزء دعاهای امام سجاد(ع) هم هست. انسان رفاهی داشته باشد که دستش دراز نباشد و بتواند زندگی اش را بکند. درحالیکه بر روی اشرافی گری، نهی سنگین آیات و رایات وجود دارد. اشرافی گری یعنی تبرج، تجمل و خرج های غیر لازم! اشرافی گری یعنی انسان برای بالا بردن خودش به امکانات، ابزار، زر و زیور متوسل بشود. اشرافی گری یعنی انتساب به قشری که هیچ وقت پا برهنه، پیاده، گرسنه، نبوده اند!

خیلی از اشراف به بهشت می روند، ولی نمی توانند عارف باشند. این قضیه اصلاً قابل تقلید نیست چون روی آن نهی داریم. البته نهی به معنای حرام نیست، مگر مواقعی که اسراف شود. اگر امشب راجع به فقر صحبت می کنیم، منظور فقط فقر عرفانی نیست، منظور فقر مادی و عرفانی است.

» فقر، از مبانی سلامت معنوی است.

فقر، از مبانی سلامت معنوی است. “ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید”. شما در پیشگاه خداوند فقیر هستید، اگر به نقطه فقر رسیدید، خداوند غنا را نصیب شما می فرماید.

» شرط اینکه بتوانیم از خداوند سلامت معنوی را بگیریم، چیست؟

شرط اینکه بتوانیم از خداوند سلامت معنوی را بگیریم این است که در نقطه فقر باشیم.
1-  فقر مادی.
به چه معنا؟ به این معنا که احساس نکنم بر اموال خداوند مالکیت دارم. همه چیز مال خداست. خانه به نام من است، اما خانه ای می تواند به من آرامش بدهد و برای من سلامت معنوی ایجاد کند که خودم را مالک آن ندانم، لذا غصه ای برایش نمی خورم. حتی خیلی از بزرگ ترها خود را مالک فرزندانشان نمی دانند. لذا در امتحانات الهی موفق می شوند، خیلی راحت می گویند امانتی از طرف خدا بود، آن را پس دادم.

این جملات مال کسی است که یک عمر کار کرده که فقیر باشد. الان در فرقه های دراویش می گویند فقیر علی فلانی یا محمد فلانی. یکی از آموزه های صوفی گری و درویشی و البته عرفان نابِ اسلامی همین است، یعنی هر کسی می خواهد به خدا برسد، باید فقیر شود. برخی عنوان فقیر پشت اسمش است، اما خانه اش در باغ ناری بیست و پنج میلیارد تومان است!! تو چطور فقیر فلانی هستی، اما قیمت خانه ات بیست و پنج میلیارد است؟! می گوید منظور داشتن فقر معنوی است! این ها فقر معنوی را خراب می کنند! فقر معنوی بعد از زهد است، یعنی زندگی در حد مِکنَت و رفاه.

» چه زمانی انسان به معنای واقعی فقیر است؟

2- فقر معنوی.
 راجع به معنویات هم احساسِ ذاتی که معنویت از خودم بوده است، نداشته باشم.
در مسائل معنوی توفیقی نداریم مگر از طرف خدا؛ “مالک یوم الدین. ایاک نعبد و ایک نستعین”، همه چیز دست خداوند است. هر چه بخواهیم از خدا بخواهیم. اگر انسان ها به این نقطه برسند که بر دنیا مالکیتی ندارم، مالکیت معنوی هم بر کارهایم ندارم، این شخص فقیر است.

» اشرافی گری در سطح نظام، به دین، دنیا و نظام لطمه وارد می کند.

هر کس به نسبت خودش می تواند اشرافی باشد. منتهای مراتب برخی از اشرافی گری ها به معنویت انسان، خیلی لطمه نمی زند. مشکل ما در اشرافی گری این است که اگر اشرافی گری ترویج شود، فاصله بین فقر و غنا هم بیشتر می شود، چون اشرافی گری با چشم و هم چشمی همراه است. مثلا ممکن است زمانی بگوییم کسانی که در خانه هایشان ده مدل لوازم سفره دارند که از این ده تا دو مدل آن را استفاده می کنند و هشت مدل آن دکوری است، این هشت تا زیاد است! این کار به دین و دنیا خیلی لطمه ای وارد نمی کند. وقتی اشرافی گری را در سطحی از نظام ببینیم، هم به دین، هم به دنیا و هم نظام لطمه وارد می شود.

مثلاً دختر خانمی دلش خوش است لوازم سفره ای دارد و فرضاً قیمتشان یک میلیون تومان می شود، یعنی یک میلیون تومان جنس تزئینی دارد که از آن ها استفاده نمی کند. این اشرافی گری اش لطمه خاصی به دین و نظام نمی زند. گرچه که اشرافی گری، تبرج و تجمل است و اگر بخواهد پله های بالای عرفان را طی کند، زیادی است. حرام نیست، ممکن است بتوانیم بگوییم مکروه اخلاقی است.

» اولین اثر اشرافی گری، قساوت انسان هاست!
اما در همین قشر مؤمن آدمی منزل یا ویلایی دارد که در سال بیست روز از آن استفاده می کند! آدمی که ماشینی فقط برای مسافرت دارد و در سال ده روز را به مسافرت می رود! وقتی روحیه اشرافی گری می آید، اولین اثری که دارد این است که قساوت انسان ها را بیشتر می کند.

خاطراتی از برخی مسئولین دارم چون متاسفانه یک میلیون ساعت حرف اخلاقی بزنم، هیچکس نمی شنود، ولی اگر پنج ثانیه حرف سیاسی بزنیم همه ایران خبر دار می شوند، ابا دارم چنین خاطراتی را بگویم! گاهی اوقات اشرافی گری خوی انسان ها می شود. وقتی خو شد، اگر در مسئولین باشد، قطعاً حرام است! در مسئولین هر کشوری باشد، حرام است. همه کشورها قشر مستضعف و متوسط دارند، اغلب کشورها عموم مردمشان قشر متوسط رو به پایین هستند.

چند سال قبل در بندر انزلی، مراسم داشتم. به شدت هوا شرجی بود. آن زمان پیکان داشتم، اطرافم هم که نگاه کردم، پیکان و پیکان بار بود. پشت چراغ قرمز ایستاده بودم. پلیس راه را بسته بود. هوا به شدت شرجی بود و مردم داشتند فحش می دادند! بالاخره معلوم شد قضیه از چه قرار است. چندین بنز سیاه درجه یک از جلوی ما رد شدند. یکی از مسئولین آن زمان، که الان مسئولیتش بزرگ تر است، با این اوصاف رد شد! اطراف من همه داشتند فحش می دادند! به چه فحش می دادند؟ به بالا تا پایین نظام! ما به این اشرافی گری می گوییم.

» زهد انسان ها را به سلامت معنوی می رساند.
یکی از دلایلی که امام(ره) به مشهد نرفتند این بود که حرکت دادن ایشان از نظر جسمی، هزینه بالایی داشت. امام(ره) ده سال در خانه نشستند چون می گفتند حرکت دادن من هزینه مادی برای نظام دارد. از جماران تا امامزاده تجریش مگر چقدر راه است؟! باز هم نرفتند! چون برای نظام هزینه داشت. به این زهد می گوییم که باعث می شود انسان ها به سلامت معنوی برسند.

مردم بعداً فراموش کردند و به او رأی دادند، ولی فحش نصیبش شد که برای چه سر ظهر آن هم با یازده ماشین، از انزلی رد می شوی؟! چرا نیم ساعت راه را بند می آوری؟! اصلاً چه کسی می خواهد تو را بکشد؟! او احساس نمی کند چون خوی اشرافی گری دارد.

اگر بنده نان و پنیر بخورم و بگویند پوپولیستی است، پوپولیستی بودن بهتر از اشرافی گری است. عوام فریبی، ضررش کمتر از اشرافی گری است. اگر منِ انجوی بنز الگانز داشته باشم و با این ماشین به حسینیه نیایم، آن را در خانه بگذارم و با ماشین معمولی بیایم و برای شما منبر بروم، این نفاق ضررش کمتر از اشرافی گری است. حداقل منافق باشید، ضررش کمتر است.

خیلی از مردم ما، من و شما، سال هاست نمی دانیم اتوبوس سوار شدن یعنی چه! پیاده نرفته، منتظر تاکسی نایستاده! برخی از اصحاب انقلاب مسئول شده اند، سی و چند سال است دیگر منتظر تاکسی نشده اند، یادشان رفته منتظر تاکسی ایستادن یعنی چه! چقدر امام و رهبری تاکید دارند که تمول نظام، باعث اشرافی گری شما نشود!

» نتیجه اشرافی گری در لایه های پایین جامعه چیست؟

الان می گویم شما هم خواهید دید، جریان اشرافی گری در لایه های پایین جامعه باعث التهاباتی خواهد شد که به نفع دنیا و آخرتشان نخواهد بود! این جریان دارد رسمی می شود. آخوندها و مداحان هم دارند یاد می گیرند! تو داری از رقیه و زینب(س) می گویی، داری منبر می روی، حق نداری اینگونه باشی! می گوید اگر حق ندارم پس این سیستم چیست که دارد بر ما حکومت می کند؟!

عده ای مثل شما که می خواهید جزء خواص باشید، اشرافی گری که هیچ، باید زاهدانه زندگی کنید. آخوند غیر زاهد را کسی نمی خرد، اگر بخرد اشتباه می کند! مسئولین نظام ما علاوه بر اینکه تولیت سیاسی، اجتماعی و اجرایی دارند، حتماً تولیت دینی دارند. اگر قرار است کلام نهج البلاغه دمُده شود، بگویید تا مراجع آن را اعلام کنند و ما هم انقدر اذیت نشویم‍! آقا امیرالمؤمنین(ع) سفره چرب را نهی کردند. گرچه پول نمی دهیم و مهمان هسیم، اما اجازه داریم بخوریم؟! نهی کرده اند! زهد یعنی کناره گیری.

سه وعده غذا، جای خواب و وسیله اش ردیف است، طبیعتاً غذایش ردیف تر هم می شود. زشت است مسئول جمهوری اسلامی در خاطراتش بگوید عید می خواهیم برای تفریح به فلان جا برویم! شصت، هفتاد درصد از مردم زیر خط فقرند! نمی توانند از شهرشان تکان بخورند، اگر می خواهی بروی برو، چرا اعلام می کنی؟!

» اگر می خواهی عارف شوی، ساده زندگی کن.
چند سال پیش در شمال برنامه داشتم، دوستی در مسیر تک تک ویلاها را برایم معرفی کرد! مانده بودم روی منبر چه بگویم! برای چه کسی فریاد می زنیم؟! از چه چیزی داریم دفاع می کنیم؟! مسئولین که گوش نمی دهند، اما برادران روحانی و مداح چه کسی می گوید اینگونه زندگی کنید؟!

مردم از ما که غرق در تجملات هستیم، خنده شان می گیرد که از اقتصاد مقاومتی صحبت کنیم! سه وعده غذا، ماشین و جای خوابمان ردیف است. نه گرما و سرما می چشیم، نه عرق می ریزیم. احترام گذاشتن ها سر جای خودش، اگر کسی به ما بگوید بالای چشمت ابروست به ما بر می خورد! بعد به ما ایراد می گیرند که چرا انقدر برای رسیدن به مجلس سر و دست می شکنند؟! سر و دست شکستن هم دارد! این همه امکانات وجود دارد. بعد جوان ها طرح شفافیت راه می اندازند، چه کسی پای این کارها می آید؟! از خودمان شروع کنیم. اشرافی گری مردم را بیچاره کرده!

شمایی که خودت را خواص می دانی، زاهدانه زندگی کن. اگر می خواهی عارف شوی، ساده زندگی کن.

چه کار به بالاتری ها داری؟! می خواهی آدم باشی، ساده زندگی کن. خرج و تجمل و تبرجت را کمتر کن. وقتی نگاه می کنی مملکت جمهوری اسلامی از مانور زاهدانه شهید رجایی به مانور تجملاتی روحانی رسیده، آدم دلش می گیرد! چرا برای تجمل و اشرافی گری مانور می دهید؟!

» میل عموم مردم جهان به زهد است.
اینگونه بودن در همه قشرها وجود دارد. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: “الفقرُ فَخْری”. فقر من افتخار من است. زمانی شهید رجایی با دمپایی رفت و آمد کردن را افتخار می دانست. اگر کسی فردا روزی چنین کند، رأی می آورد حتی اگر دروغ بگوید و منافق باشد. این بهتر است چون دل شکسته مردم پشت سرش آه نمی کشد! بدانید حرف هایی که الان دارم می گویم، هر کس در مملکت صادقانه بگوید جواب می دهد و خواهند گفت و جواب خواهند گرفت. میل عموم مردم جهان به زهد است. گاندی با زهد جلو رفت.

» چه زمانی انفعال در مقابل غرب، رخ می دهد؟
نتیجه خوی اشرافی گری، مدرنیته است. اشرافی گری امروز با مدرنیته به هم گره خورده اند. به مدرنیته فرهنگ مصرف گرایی و فرهنگ غرب، گره خورده است. فرهنگ مصرف گرایی، به علاوه فرهنگ غربی، به علاوه مدرنیته، به علاوه اشرافی گری، انفعال در مقابل غرب را در پی خواهد داشت!

چرا فلانی نسبت به غرب منفعل است؟ چون در خانه اش وسایل اشرافی زیادی دارد. به همین سادگی! ماشینی به من نشان می دهند که بسیار از آن تعریف می کنند، فکر می کنم این ماشین چه فرقی با ماشین من دارد؟! چون میل به اشرافیت در من نیست، در مقابل سازنده آن ماشین کف نمی کنم! منفعل نیستم.

» ماحصل اشرافی گری افراطی، پوپولیستی افراطی خواهد بود.
برخی از مهاراجه های هندی بیست تا سی و هشت کیلو طلا به خود آویزان می کردند. عدد بیست تا سی و هشت هم تعریف خودش را داشت. از این مملکت با این سنت تا اشرافی گری طبقه لُردهای انگلیس که حاکم بودند، گاندی گفت: از یک پارچه استفاده می کنم و روی پای خودی می ایستم! در هند او را می پرستند، زهد خریدار دارد. الان، منِ شیعه از گاندی مثال می زنم!

ماحصل اشرافی گری افراطی، پوپولیستی افراطی خواهد بود. اگر امپریالیسم و سرمایه داری نبود، هیچ وقت کمونیست قدرت پیدا نمی کرد که در جهان افتتاح شود! دلیل افتتاح مارکسیست و کمونیست، سرمایه داری بود. اگر سرمایه داری نبود، اصلاً کمونیست راه نمی افتاد.

اگر از نظر سلامت معنوی خط تعادل دینی داشته باشیم، این اسلام است. 
اشرافی گری مسلمین، پوپولیست های اسلامی را به بار خواهد آورد! با یک سفره و نان و پنیر رأی کل ملت را می گیرند، به همین سادگی! خواهید دید! مراقبت کنید. دین اسلام به عنوان کامل ترین دین که در جای خودش قابل اثبات است، به ما یاد می دهد که همزمان روح و جسممان را پالایش کنیم و به سلامت برسانیم.

+ چند نکته راجع به جنگ سوریه و شهدای خان طومان:

» آیا وقایع امروز سوریه و یمن و عراق، تاثیری بر ما داشته؟!
هزار و چهارصد سال پیش که امام حسین(ع) به شهادت رسیدند، قریب به چند صد سال، همه می گفتند: “یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما”؛ کاش ما با شما بودیم…

در این مدت، هر از چند یکباری این کاش به حقیقت می پیوست، مثل جنگ هشت سال ما. عده ای هم به این واقعه می خوردند، اما زندگیشان را می کردند. در جنگ ایران و عراق وقتی قریب به سیصد، چهارصد هزار نفر از مردم می جنگیدند، زندگی در برخی از شهرها خیلی عادی جریان داشت. عده ای نه تغییری در زندگیشان داشتند و نه تاثیری می گرفتند. بعد از جنگ دائم در کار فرهنگی بودیم، دهه شصت و هفتادی ها در این مدت بزرگ و بالغ شدند. شبی با شهدا گرفتند، کتاب خاطرات خواندند، مسابقات شرکت کردند، با شهیدی عهد اخوت بستند و چقدر “یا لیتنی کنت معکم” گفتند! گفتند چقدر بدبخت هستیم که الان متولد شده ایم، اگر زمان جنگ بودیم اینگونه یا آنگونه می شدیم!

الان “یا لیتنی کنت معکم” های سال شصت و هفت تا سال هشتاد و نه، نود، نود و یک، دارید می بینید که به روز داریم شهید می دهیم. خانواده های این ها را می بینید، زن و دخترش هم سن شما هستند، خودش هم سن شماست. دیروز هم مدافعان حرم در کمین افتادند و تعدادی از ایرانی ها شهید شدند. آیا وقایع امروز سوریه و یمن و عراق، تاثیری بر ما که بیست یا بیست و پنج سال است داریم می گوییم “یا لیتنی کنت معکم”، داشته یا نه؟! و تغییر در زندگی ما ایجاد کرده؟!

حداقل این است که آیا یکی از دعاهای جدی ما نصرت رزمندگان اسلام است یا نه؟! چقدر خوب است شهید و جهاد تازه، برای اینکه ما خیلی وقت بود داشتیم از زمان جنگ خاطره تعریف می کردیم. امروز دیگر نمی خواهد خاطره تعریف کنیم، باید ببینی.

» آیا مدافعان حرم، فقط برای امنیت و سلامت مادی ما رفته اند؟!

جای تغییر و تاثیر در زندگی ما کجا رفته؟؟ ما مدعیانی که خاطره می خواندیم و واحد شهدا بودیم و نمایشگاه راه می انداختیم! شهدای بیست و هفت سال پیش را فراموش کنید، شهدای همین امروز صبح را ببینید.

کسانی که آنجا شهید می شوند فقط برای امنیت و سلامت مادی شما به آنجا نرفته اند که سینه سپر کنند، به احترام سلامت معنوی شما هم، رفته اند. اگر در رفتار و اخلاقمان تغییری ایجاد نکنیم، به خون تازه شهدای خان طومان مدیون هستم!

» اگر خون شهدا، سلامت و شستشوی معنوی نیاورد، به هدر رفته است!
شهدای امروز با شهدای دهه شصت خیلی فرق دارند. اکثر این شهدا زن و بچه دارند، به شدت به این ها مدیون هستیم. جزء شرایط سن و سال خاصی است، همه را نمی برند. اگر این خون، سلامت و شستشوی معنوی نیاورد، هدر رفته است!!! هدر رفتن این خون، قطعاً برای ما مواخذه خواهد داشت. نمی خواهد به سوریه بروی، همینجا چه تغییری کرده ای و چه تاثیری گرفته ای؟!

دیشب اصلا جنگی نشده، با نامردی و از پشت کمین زده بودند. اگر جنگیده بودند ما انقدر اذیت نمی شدیم! همه شهدای دیشب زن و بچه دارند و اگر در زندگیمان یک تغییر مثبتی ایجاد نکنیم، قطعاً راضی نیستند! محال است زن و بچه را رها کرده باشند که من و شما رفاه داشته باشیم و شب به دنسینگ برویم! امنیت استادیوم هایمان را به آن ها مدیون نیستیم، امنیت مساجد، اخلاق و خانواده هایمان را به آن ها مدیون هستیم.  قطعاً فقط برای دنیای ما نرفته اند، برای دینمان هم رفته اند.

» پشت سر هر شهیدی و هر قطره خونی، باید تصمیمی باشد.
دیشب چه تصمیمی گرفته ام؟! پشت سر هر شهیدی و هر قطره خونی، باید تصمیمی باشد. حداقل در جمع های ما باید اینگونه باشد؛ یک قدم به صلاح، نزدیک تر شدن باشد. همه منتظرند مدافع حرم بشوند! فعلاً مدافع حریمت باش. نود درصد انگیزه های ما برای مدافع شدن، عکس گرفتن است که بگوییم ما هم مدافع حرم شده ایم! فکر کرده اید من از پشت کوه آمده ام؟! آدم شویم.

این جنگ تمام شدنی نیست، ما پایمان لب گور است و می خواهیم به شهادت تبدلیش کنیم. شما فرصت دارید، تا به مرزهای ایران نکشد، تمام نمی شود! بگذار برخی از مسئولین در خواب خرگوشیشان بمانند و فکر کنند با مذاکره با گرگ می شود جان گوسفندان را در امان داشت.

» نمی خواهد از شوهر و زن و بچه ات بگذری، از نفست بگذر!
نمی خواهد از شوهر و زن و بچه ات بگذری، از نفست بگذر! برای بهتر شدن تصمیم بگیر. این اولین کاری است که باید انجام دهی. گرچه اگر گفته شود چون ایرانی بودند باید تغییر کنم، کوته بینی است، اما همین کوته بینی را هم خریداریم. وگرنه سال هاست در لبنان و جولان و عراق دارند چوب سلامت معنوی ما را می خورند.

پریشب فکر می کردم ترکمن های شیعه عراق چه گناهی کرده اند؟! در رژیم البکر و صدام آن ها را آسفالت کردند. آمریکا حاکم شد اول این ها را زد. داعش اول سراغ این ها رفت. این ها ترکمن های شیعه خودمان هستند. به قول مقام معظم رهبری(مد ظله) اگر این ها در مرز نبودند، سمت همدان و کرمانشاه کشیده بودند!

» شما شهید دیده اید، حق ندارید بد شوید!
هر کس می خواهد بگوید جنگ طلب هستید بگذار بگوید، دعای امام(ره) بوده است: خدایا باب جهاد و شهادت را به روی مشتاقانش مفتوح نگه دار…

خون شهید باید باعث تغییر و تاثیر شود. زمانی برای کلیپ های دهه شصت گریه می کردند، الان هم برای کلیپ های سال 95 گریه می کنند. گریه کردن بس است! تغییر و تاثیر مهم است. اخلاق، حجاب و رفتارت بهتر شد؟! از دنیای خودشان گذشتند، دنیای کوچکت بزرگ تر شد؟! همدلی بیشتر شد؟! جهان بینی ات فرق کرد؟!

زمانی سر ما داد می زدند و می گفتند چون شما شهید دیده اید، حق ندارید بد شوید! الان دیگر راحت شده ایم، شما هم دیده اید، حق ندارید بد شوید!

داستانی که باید ادامه دهیم این است: همدلی و مهربانی بیشتر و دنیای بزرگ تر…

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید