امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - سلوک کاربردی - قسمت بیست‌و‌دوم - جشن میلاد کربلائیان

13 آذر 1404 -   4:26 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها
 یا نور
متن سخنرانی
سید محمد انجوی‌نژاد
موضوع: سلوک کاربردی
قسمت بیست و دوم
تاریخ:1401/12/06

»تضمین بهشت با کنترل زبان
»بدترین انسان روی زمین کیست؟
»امروز از نظر فقهی منبع موثق نداریم
»مؤمن در قیامت از جایی ضربه می‌خورد که گمان نمی‌برد
»مؤمن باید بحران را کم کند نه تشدید کند

»تضمین بهشت با کنترل زبان
ادامه بحث سلوک کاربردی را من با دوتا جمله آغاز می‌کنم که یکی در دیدار مرحوم حضرت آیت‌الله بهجت(ره) با طلاب و مبلغین در سال ۱۳۷۳ بود که ایشان دقیقاً دستشان را این‌جوری جلو آوردند و سه‌بار به دهان خود زدند و گفتند که اگر این را کنترل کنید من بهشت شما را تضمین می‌کنم و دیدار دوم با مرحوم حضرت آیت‌الله بهاءالدینی(ره) که ایشان گفته بودند اگر یک مؤمن فقط بتواند زبانش را کنترل کند هفتاد درصد از دینش را به دست آورده است و وقتی نمره شما هفتاد است؛ یعنی از پنجاه بیست‌تا بالاتر است جزء اصحاب یمین می‌شوی. «لِأَصْحَابِ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ» کسانی که در سمت راست هستند و به‌سمت رضوان الهی حرکت می‌کنند.

»بدترین انسان روی زمین کیست؟
حالا از امشب در این جلسات سلوک کاربردی بحث زبان را با همدیگر بررسی می‌کنیم و آن‌جوری که بزرگان ما شروع کردند بخواهیم شروع کنیم معمولاً از بحث نمامی شروع می‌کنند. خود نمامی یعنی چه؟ نمامی یعنی سخن دیگران را نزد کسان دیگر بردن با نیت مشکل‌دار، یک وقت هست شما سخن را می‌بری نیتت مشکل ندارد و باعث ناراحتی هم نمی‌شود. امام صادق(ع) روایت خیلی عجیبی راجع‌به نمامی می‌فرمایند که بدترین انسانی که روی زمین راه می‌رود انسان نمام است. این روایت خیلی روایت عجیبی است. حالا بخواهیم نمامی را تعریف کنیم  سه مدل گفته‌اند. یکی نمامی؛ کسی که حرف کسی را با رعایت امانت و صداقت پیش دیگری می‌برد. مثلاً من گفته‌ام من حالم از آقای فلانی به‌هم می‌خورد، عین این جمله من را می‌برد به فلانی می‌گوید. می‌گوید پهلوی فلانی بودیم صحبت تو شد گفت حالم ازش به‌هم می‌خورد. چهارتایش را دقیق دقیق می‌گوید. همان آدمی که امام‌صادق(ع) می‌فرمایند بدترین آدمی که روی زمین راه می‌رود است تازه خیلی هم صادق است.

مدل دوم نمامی با دروغ است؛ یعنی من اصلاً همچین حرفی نزده‌ام کسی می‌رود از قول من به فلانی می‌گوید که پیش فلانی بودیم و صحبت شما شد، گفت حالم از او به‌هم می‌خورد. که می‌فرمایند این شخص غیر از اینکه نمام است هم دروغ گفته، این دوتا گناه و هم تهمت زده، سه‌تا گناه؛ یعنی سه‌تا گناه را ترکیب کرده است. نوع سوم، نمامی با تحریف است؛ یعنی مثلاً من جمله‌ای گفته‌ام، گفته‌ام که من فلانی را می‌بینم حالم خوب نمی‌شود؛ یعنی دلالت این جمله این است که فلانی را می‌بینم خیلی رغبتی ندارم با او هم‌صحبت بشوم. او می‌رود می‌گوید گفته من فلانی را می‌بینم حالم بد می‌شود، به‌جای خوب نمی‌شود می‌گوید بد می‌شود. یک تحریف! بعضی‌وقت‌ها یک تحریف خیلی ریز که این ریزی تحریف اتفاقاً به آن نقطه‌ضعفی که از آن فرد ثالث می‌شناسد بر می‌گردد. مثلاً عرض می‌کنم، فرد ثالث که می‌خواهیم برایش نقل قول کنیم نسبت‌به رنگ قرمز مشکل دارد بعد می‌گوید من فلانی را می‌بینم یاد رنگ قرمز می‌افتم _مثال است_ یعنی او گفته من حالم خوب نمی‌شود، کنار فلانی حالم خوب نیست، نه‌تنها این را تحریف می‌کند، تحریفش هم ریز است؛ یعنی جمله‌ای که فلانی رویش حساس است را هم می‌گوید. مثلاً می‌گویم، من مسئول کانونم کس دیگری شنیده است که گفته کاش کانون رهپویان وصال بیشتر مشورت می‌کرد، آن‌ها بعضی جاها بدون مشورت کار می‌کنند. او می‌آید خیلی ریز کاش بیشتر مشورت می‌کرد را کمی عوض می‌کند می‌گوید آن‌ها خودسرند. کانون خودسر است. خب! سه‌تا اتفاق افتاده ۱_ نمامی کرده. ۲_ تحریف کرده. ۳_ من چون مسئول کانونم روی کلمه کانون تعصب دارم، او این را هم لحاظ کرده، خودسرند، یک نسبت را داده. و در این مدل سوم اتفاقاً طرف فکر می‌کند خیلی صادقانه دارد کار می‌کند در حالیکه یک تحریف ریز می‌کند. خیلی ریز! و این اتفاقا باعث می‌شود که درصد تحریک شنونده خیلی بیشتر بالا برود؛ یعنی اگر قرار است فتنه ایجاد بشود، دعوا بشود، اینجا خیلی قابلیتش بیشتر است تا بیاید بگوید مثلاً رسماً فحش داد. این سه مدل نمامی که در روایات داریم.

»امروز از نظر فقهی منبع موثق نداریم
مدل بعدی نمامی در بحث خبر است. می‌خواهد خبری را برساند که این هم امروزه خیلی خیلی زیاد به برکت فضای مجازی پیچیده است. متن آیه قرآن؛ جزء آیاتی است که در بحث فقه و اصول خیلی از آن استفاده می‌کنیم. « إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنا» اگر فاسقی خبری برای شما آورد «فَتَبَيَّنُوا» فاسق یعنی چه؟ فاسق در تعریف قرآن یعنی کسی که گناه علنی می‌کند ابایی هم ندارد. حتی یک گناه علنی؛ یعنی اگر من دویست‌تا گناه بکنم علنی نباشد، ابا نداشته باشم هم نباشد؛ یعنی بترسم، ناراحت بشوم؛ یعنی پرچم مخالفت با خدا را بدون ناراحتی تکان ندهم، ناراحت باشم، من می‌شوم گنه‌کار؛ اما اگر من فقط یک گناه بکنم؛ ولی گناه علنی باشد و ابایی هم نداشته باشم مردم بدانند، از نظر قرآن من فاسقم. اگر در محیط مجازی یا حقیقی کسی یک گناه علنی می‌کند. یکی! بعضی‌ها صدتا! مثلاً من دروغ می‌گویم بعد بهم می‌گویند که این دروغ بود. دروغ را استوری کردم. اگر آدم درستی باشم می‌آیم می‌گویم من اشتباه کردم دیگر هم دروغ نمی‌گویم؛ اما نه، اصلاً محل نمی‌گذارم، دروغ بعدی را می‌گویم. این می‌شود فاسق؛ یعنی من علنا دروغ می‌گویم و ابایی ندارم بهم بگویند دروغ می‌گویی و وقتی از من سؤال می‌کنند قانون جامعه‌شناسی جوابشان بدهم به‌جای اینکه از دروغ توبه کنم بگویم نه، وقتی دروغ را عده‌ای می‌شنوند همه تکذیبش را نمی‌شنوند، همه آن‌هایی که قبلاً شنیده‌اند بنابراین من روی ۳۰درصد، ۴۰ درصد، پنجاه درصدی که نمی‌شنوند تأثیر می‌گذارم. حالا بقیه هی بیایند بگویند قبلی دروغ بوده، خیلی‌خب تو فهمیدی دروغ بوده جزء کسانی محسوبت می‌کنم که رویت تأثیر نگذاشته. این می‌شود فاسق.

قرآن کریم می‌گوید اگر خبری برایتان آمد اگر دیدید از منبعی است که فاسق است «فَتَبَيَّنُوا» قطعاً قبول نکنید، بروید تبیین کنید ببینید داستان چیست. بالأخره همه فاسق‌ها که همیشه دروغ نمی‌گویند ممکن است بعضی‌وقت‌ها هم راست باشد؛ ولی قرآن می‌گوید اعتماد به فاسق نباید اتفاق بیفتد این را جزء نمامی می‌داند. هر کسی فسق علنی دارد این جزء نمامی است. حالا امروز من خدمتتان می‌گویم در فضای مجازی، هر سایتی، حزب‌اللهی باشد یا ضددین و ضدخدا باشد، هر خبری، شنیدید باید بروید تبیین کنید. هر خبری! چرا؟ به فقه بر می‌گردیم. اگر ما در فضایی دیدیم درصدی از دروغ وجود داره که بالای پنجاه درصد است دیگر به کل ۱۰۰ درصد نباید اعتماد کنیم. به کل صددرصد! ما امروز از نظر فقهی منبع موثق نداریم. چرا؟ چون درصد دروغ بالای ۵۰ درصد آمده بنابراین وقتی درصد دروغ بالای پنجاه می‌آید ما می‌گوییم  محیط  فسق دارد وقتی محیط فسق دارد دیگر به خود فاسق هم نگاه نمی‌کنیم  مثلاً در فقه می‌گوید در شهری که فساد، فسق و فاسق حاکم است شما باید به کل شهر به دیده تردید نگاه کنید. به کل شهر! ممکن است در این شهر صدتا عارف بالله هم باشد، به همان‌ها هم باید به دیده تردید نگاه کنی، چون فسق حاکم است باید به آنها هم تردید داشته باشیم.  در جهان امروز حکومت در اختیار فسق است و رسانه‌ها ابزار حکومت‌اند پس رسانه در اختیار فسق است؛ بنابراین اینترنشنال بگوید یا شبکه خبر جمهوری اسلامی بگوید دوتایش را باید بروی تحقیق کنی و دیگر اصلاً نمی‌شود هیچ خبری را قبول کرد مثلاً الان در برخی از جاها نه فقط در ضداسلام‌ها، در کانال‌های فضای مجازی خودی از امام‌صادق‌(ع)  روایت می‌زنند زیرش آدرسش هم  می‌‌زند. باور کنید من بارها از کانال‌های خودی روایت و آدرس دیده‌ام رفته‌ام بگردم پیدا کنم دیده‌ام  اصلاً همچین آدرسی وجود ندارد بعد وقتی به طرف مثلاً بعضی را که می‌شناسم می‌گویم چرا زدی؟ می‌گوید دیگر فرستادند دیدیم خوب است، آدرسش را هم که زیرش زده است. می‌گویم خب بزند!
بعضی‌وقت‌ها آدرسی که زیرش می‌زند اصلاً همچین کتابی وجود ندارد، بعضی‌وقت‌ها کتاب هست این جلد سوم وجود ندارد این کتاب کلا یک جلد است بعضی‌وقت‌ها جلد سوم دارد صفحه دویست و هشتاد و چهار ندارد کلا ۱۵۰ صفحه است، بعضی‌وقت‌ها صفحه ۲۸۴ هم دارد، در صفحه می‌روی ولی این نیست. دیگر چه‌جوری باید بگوید جهان جهانِ فسق است. از خودی‌ها!
هر چه گفتند باید بگویی ممکن است.
این را گفته است! ممکن است بگذار ببینم اصلیش چه بوده است.
این را شنیده‌ای؟! بشنوم دلیل نمی‌شود.
حالا نمامی اینجا چه‌جوری تعریف پیدا می‌کند؟ نوع بعدی نمامی خبر را از فاسق می‌شنوند بدون  تبیین، به این برسد که واقعاً هست یا نه، نشر می‌دهد. حتی اگر خبر بر ضد پهلوی باشد، نباید دروغ را نشر بدهی. نمامی است. به روایت امام‌صادق(ع) برگردیم، این روایت را چند بار تکرار می‌کنیم، می‌گوید بدترین آدمی که روی کره زمین راه می‌رود نمام است. بلافاصله نشر می‌دهد.

»مؤمن در قیامت از جایی ضربه می‌خورد که گمان نمی‌برد
نوع بعدی، تجسس هم از انواع تمامی است. تجسس یعنی چه؟ تجسس یعنی اگر آدمی مثلاً در فضای عمومی دارد چیزهایی از زندگیش را نشر می‌دهد، شما هر چه از این چیزهایی که خودش گفته را نشر بدهی دیگر تجسس نیست. طرف مثلاً در فضای عمومی زده است، [حسابش هم] خصوصی نیست بعد شما نشر می‌دهی و نقل می‌کنی، می‌گوید به حریم شخصی من چه کار داری! این دیگر حریم شخصی‌ات نیست، تو عمومی‌اش کرده‌ای؛ اما اگر فضا حریم شخصی است و شما بروی در حریم شخصی‌اش بگردی ببینی چه خبر است مثلاً فرض می‌کنیم آقایی داریم آدم مشهوری است، فامیلی‌اش مثلاً محمدی است، شما بروید در گوگل امتحان کنید، آدم مشهوری که گوگل خوب بشناسد، مثلاً بزنید رضا محمدی، ببینید سرچ افراد چیست. گزینه‌هایی که بهتان پیشنهاد می‌دهد قریب به نود درصد، این‌هایی که می‌گویم من همین عصری دوباره راجع‌به ده نفر سرچ کردم، قریب به نود درصد سرچشان این است زن و فرزندان آقای رضا محمدی. نود درصد! آقا به تو چه! رضا محمدی اگر خودش زن و فرزندانش را در اینستایش گذاشته بود، بله! برای چه سرچ می‌کنی؟! رضا محمدی کسی است که حریم خصوصی‌اش را حفظ کرده بعد مثلاً در سایت‌های مختلف می‌روی می‌بینی بیست‌تا سایت برایت زن و فرزندان رضا محمدی می‌آید، همین جوری می‌آید تا پایین، بعد بیست‌تایش را باز می‌کنی، _این کار را هم کردم، من کاری که نکنم بهت نمی‌گویم_ بیست‌تایش را باز می‌کنی می‌بینی بیست‌تایش نوشته از زن و فرزندانش مشخصاتی در دست نیست؛ یعنی سایت‌ها برای اینکه ویوشان بالا برود فضولی مردم ما را قشنگ فهمیده‌اند.

تجسس در برخی از کشورها مثلاً کشور داریم واقعاً کشور داغونی است بعد به آن ایرانی که در آن کشور است می‌گویند از این کشور چه خوبی  دیده‌ای آنجا هستی؟ می‌گوید کاری به آدم ندارند. یک احساس آرامش بهش دست می‌دهد، این کشور پایین بالای من را سرچ نمی‌کنند، کاری هم به آدم ندارند البته حالا کاری به آدم ندارند آن‌ها دیگر خیلی کاری به آدم ندارند  که مثلاً در آلمان دیگر وزارت دفاعش می‌آید ستاد بحران می‌گیرد که این بنده‌خدایی که کنار اتوبان داشت جان می‌داد قریب به سه‌هزارتا ماشین رد شدند ترمز نزدند؛ ولی بالأخره  درصدی از کاری به آدم‌نداشتن‌ها باعث می‌شود آدم یک احساس خوبی بهش دست بدهد که می‌گوید من اینجا ایمن هستم از اینکه کسی محیط خصوصی من را سرچ نمی‌کند، نمی‌گردد. زن او کیست، شوهر او کیست، چندتا بچه دارد؟ به تو چه! این نمامی است. باز به روایت برگردیم بدترین آدمی که روی کره زمین راه می‌رود نمام است. من خوفم این است ما سؤال‌جواب‌هایی برای قبر و قیامت آماده کرده باشیم مثل کسانی که مثلاً بیست‌تا کتاب برای امتحان خوانده‌اند بعد سر امتحان می‌رود می‌بیند از کتاب‌هایی که نخوانده است سؤال آمده است و من اصلاً فکر نمی‌کردم از این کتاب سؤال بیاید در حالیکه امام‌صادق‌(ع) است ما موظفیم حرف‌هایش را گوش داده باشیم. ایشان فرموده بدترین آدمی که روی کره زمین راه می‌رود نمام است بعد می‌بینم من همه گزینه‌هایش را دارم چک نمی‌کردم جزء سؤال‌های امتحان باشد فکر می‌کردم راجع‌به حضور قلب در نماز، مال حرام و گناهانی که خیلی تابلو است باشد.
روایت بعدی، مؤمن در قیامت از جایی ضربه می‌خورد که گمان نمی‌برد و از جایی هم بالا می‌رود که گمان نمی‌برد؛ یعنی آن طرفش هم هست، بعضی از کارهایی که ما می‌کنیم، خوب است و رویش حساب نمی‌کنیم اتفاقاً آن‌ها خیلی آدم را بالا می‌برد. بعضی از کارهایی هم که بد است و انجام می‌دهیم و رویش حساب نمی‌کنیم آن‌ها خیلی آدم را زمین می‌زند. شب اول قبر رسماً بهت می‌گوید که امامت مگر نگفت بدترین آدم است بنابراین ما از اینجا شروع می‌کنیم؛ یعنی در گناهانت از این شروع کن بعد یکی‌یکی زیرمجموعه نمامی طبق آیات قرآن که الان آیه هم برایتان می‌آورم.

»مؤمن باید بحران را کم کند نه تشدید کند

نمامی بعدی که در قرآن کریم من ندیده‌ام که قرآن همچین مثال وحشتناکی راجع‌به گناهی زده باشد. یک‌بار هم نه، دوبار! همه هم بلدید دفعه اول سوره بقره / ۱۹۱ «والْفِتْنَةَ أَشَدَّ مِنَ الْقَتْلِ» دفعه دوم سوره بقره / ۲۱۷ «والْفِتْنَةَ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» می‌گوید یکی دیگر از انواع نمامی این است که بین افراد را به هم بزنی. در فامیل؛ «شوهرت است! چرا این‌جوری است؟! احساس خوبی ندارم.» «زنت است! چه کار می‌کند؟!» «والْفِتْنَةَ أَشَدَّ مِنَ الْقَتْلِ» در حوزه فرهنگ، دین و … . تعریف فتنه چیست؟ خیلی ساده، تفسیر قرآن را باز می‌کنیم، همان سایت اصلی تفسیر قرآن را باز بکنی که همه تفسیرها را نوشته تمام مفسرین در طول تاریخ اسلام نوشته‌اند دو نفر با همدیگر مشکلی ندارند یا دارند کم است یا اصلا همدیگر را نمی‌شناسند فتنه یعنی تو بروی چیزی بگویی آن دوتا با هم مشکل پیدا کنند. به همین سادگی! این چیست؟ «أَشَدَّ مِنَ الْقَتْلِ»  اشد می‌دانی چیست؛ یعنی بسیار شدیدتر از قتل است. «أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» اکبر یعنی بزرگ‌تر از وصف است، الله‌اکبر، اکبر یعنی بزرگ‌تر از وصف نه بزرگتر. «أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» خب من الان خیالم راحت است شصت‌ سال، هفتاد سال عمر کرده‌ام قتل نکرده‌ام، یک دفعه می‌بینی در همان سؤالات اول می‌گوید مگر قرآن نخواندی؟ می‌گوییم چرا. می‌گوید اول این دوتا را چک می‌کنیم به قتل، آخر می‌پردازیم.
اول اشد و اکبر را چک می‌کنیم. از بالا می‌آییم تا پایین بعد برایت لیست می‌کند این جمله را گفتی این دوتا با هم مشکل پیدا کردند، این جمله را گفتی این‌جوری شد، قرار هم نیست فتنه قطعاً این باشد که زندگی را به هم بزند. یک پرانتز باز می‌کنم. میرحسین موسوی در سال ۸۸ موفق شد. مأموریتش را کامل انجام داد. انشقاقی که میرحسین موسوی در جامعه ایرانی‌ و اسلامی انداخت که داداش جلوی داداش، زن جلوی شوهر، برادر جلوی خواهر قرار گرفتند از ۸۸ به این طرف هر وقت دشمن می‌خواهد مشکل ایجاد کند همان گسل و شکاف را کمی تحریک می‌کند. ایران از ۵۷ تا ۸۸ یک داستان داشت از ۸۸ یک دفعه میرحسین بین ما یک گسل برمبنای دروغی که هیچ‌وقت ثابت نشد، انجام داد. این هم فتنه است خیلی هم بزرگ است حالا کاری نداریم کلی هم این وسط کشته شدند؛ ولی شما ببینید انشقاق در یک کشور تا رده‌های پایین‌ترش انشقاق بین دو نفر. اینکه اسمش را فتنه می‌گذارند تفسیر قرآنی‌اش است. تفسیر قرآنی‌اش می‌گوید انشقاق ایجاد شد. من همان سال هم گفتم خیلی موفق شد، مأموریتش را کامل انجام داد. انشقاق ایجاد کرد و این انشقاقی که ایجاد شد حالا دشمن هر وقت بخواهد کاری بکند کمی این را تحریک می‌کند باز این گسل باز می‌شود.
بعد از ۸۸ ما دیگر هیچ‌وقت با هم برادر و خواهر نشدیم، دیگر هیچ‌وقت کنار همدیگر نایستادیم نماز بخوانیم. یک نماز آن طرف برگزار می‌شود یک نماز این طرف. کامل مأموریتش را انجام داد اصلاً امید نداشت بتواند رئیس‌جمهور بشود. مأموریت این بود. بگذریم! خدا ان‌شاءالله هر چه فتنه‌گر است را لعنت کند. حالا سراغ بعدی می‌آییم من هم یک میرحسین درون دارم، تو هم داری، همه‌مان میرحسین درون داریم. اینکه الان گفتیم خدا هر چه فتنه‌گر است را لعنت کند امید داریم که این لعنت به خودمان برنگردد. بین دو نفر که همدیگر را نمی‌شناسند بد کنی. از هم بدشان می‌آید بدتر کنی. می‌گوید محمد آدم است، آن روز این‌جوری کرد، این می‌گوید از این بدترش هم هست، از او فاصله بگیر. تمام شد! «والْفِتْنَةَ أَشَدَّ مِنَ الْقَتْلِ» تو مؤمنی وظیفه‌ات اصلاح است باید بگویی نه این‌قدرها هم بد نیست. آقا می‌دانی فلانی چه کار کرده است، این‌قدر مرا اذیت کرد! می‌گوید شانس آوردی که یک بار تو را دید اگر به این آدم نزدیک بشوی بدتر هم می‌کند! فتنه ایجاد شد. مؤمن باید اصلاح کند، مؤمن باید بحران را کم کند نه تشدید کند، مؤمن باید آسیب‌دیده را التیام بدهد نه تحریک کند، مؤمن این است. «والْفِتْنَةَ أَشَدَّ مِنَ الْقَتْلِ» «أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» این هم نوع بعدی از نمامی. امام‌صادق(ع) فرمودند بدترین آدمی که روی زمین راه می‌رود نمام است. یکی هم این است.

نوع بعدی از نمامی مکر و نیرنگ است. این هم از نمامی است. طبق تفاسیر قرآن مکر و نیرنگ چند مدل است. اولین مدل مکر و نیرنگ، نیرنگ با خداست. « يُخَادِعُونَ اللهَ» آیه مشهوری است که آخرش هم می‌گوید «وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ» می‌گوید کسانی که به خدا خدعه می‌زنند، نسبت به خدا مکر و نیرنگ به کار می‌برند و آن‌ها این‌قدر ساده‌اند که فکر می‌کنند می‌توانند خدا را فریب بدهند درحالیکه دارند خودشان را فریب می‌دهند  «وَمَا يَشْعُرُونَ» و نمی‌فهمند، شعورشان نمی‌کشد. نیرنگ با خدا چیست؟ حدیث نفس کنیم. ببینید چیزی که دارم بهتان می‌گویم از تفسیر درآورده‌ام، سلیقه‌ای نیست، تفسیر است، علمای تفسیر دارند می‌گویند. ذیل این آیه خادعون یکی از علمای تفسیر هم غیر از این نگفته است. گفته‌اند یکی این است که ما در عباداتمان به مفهوم توجه نداریم رسماً داریم دروغ می‌گوییم. مثلاً  می‌خواهد نماز بخواند می‌گوید «الله اکبر» واقعاً در زندگی خدا از همه چیز برایت بزرگ‌تر است؟ اگر نیست داری کی را فریب می‌دهی؟! یک پرانتز باز کنم پس وضع همه‌مان خراب است؟ نه، نماز به نماز باید خدا در چشمت بزرگ‌تر بشود وگرنه معلوم است وقتی تو اول بلوغت می‌گویی الله اکبر، در چشمت هزارتا چیز از خدا بزرگ‌تر است؛ اما وقتی هفتاد سال است داری نماز می‌خوانی دیگر الان باید به این رسیده باشی که خدا از همه چیز بزرگ‌تر است و حداقل این است که وقتی می‌خواهی نماز بخوانی وقتی می‌گویی الله اکبر نیت کنی که خدایا خودت می‌دانی من نمی‌خواهم دروغ بگویم، بچه‌ام، جوانم، جاهلم، عرفان ندارم، دارم این را می‌گویم و دعا می‌کنم که تو به دلم بیندازی که تو از همه بزرگ‌تری. «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» خدا از همه بخشنده‌تر است. این را باز ما داریم دروغ می‌گوییم. الحمدلله! الحمدلله زبانی است؟ باز داری دروغ می‌گویی.

«مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» واقعاً به قیامت اعتقاد داری این‌جوری زندگی می‌کنی؟! باز داری دروغ می‌گویی! یک دفعه می‌بینی یک نماز می‌خواند، پانصدتا دروغ می‌گوید. مفسرین در ذیل این آیه گفته‌اند عبادات دروغین. عبادات دروغین این نیست که مثلاً ما الکی نماز بخوانیم نه، من واقعی دارم نماز می‌خوانم منتها چون به محتوای نماز و معانی نماز دقت ندارم رویم تأثیر نمی‌گذارد وگرنه «إِنَّ الصَّلَاةَ» به درستی که نماز «تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» اگر واقعاً به نماز اعتقاد داشته باشم، با توجه بخوانم، توجه هم نه اینکه به کلمات دقت کنم به اینکه خدایا این دروغ‌هایی که الان دارم می‌گویم ان‌شاءالله تا نماز بعدی کمتر بشود، اعتقادم بیشتر بشود وقتی این‌جوری جلو می‌روی بعد چه می‌شود؟ باید نماز به نماز «تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» باید نسبت به منکرات هی بیشتر فاصله بگیری. دروغ‌های نماز، دروغ‌های توسل، دعای کمیل، دعای توسل، ابوحمزه می‌خواند، این ایام مناجات شعبانیه می‌خواند خیلی هم با اشک و گریه است؛ اما چون نیت نکرده که این مناجات شعبانیه قرار است من را یک قدم جلوتر ببرد، اصلاً قرار نیست مناجات شعبانیه من را یک شبه مثلاً آقای بهجت بکند؛ ولی قرار است یک قدم جلوتر بروم. از این محمدی که الان هستم محمد به‌علاوه یک بشوم. اینکه دیگر مقدور است. اگر غیر از این باشد خدعه است و این هم از انواع نمامی است.
دومین قسمت نیرنگ با مخلوقات، انواعی که در تفاسیر می‌گویند این است:
۱_ وسط‌بازی، وسط‌بازی یعنی چه؟ یعنی طوری زندگی کنی که معمولاً نه سیخ بسوزد نه کباب. می‌گوید این جزء انواع نمامی است. خیلی عجیب است این زیرمجموعه نمامی قرار گرفته بعد من فکر می‌کردم چرا زیرمجموعه نمانی است دیدم برای اینکه ابزار وسط‌بازی همین زبان است؛ یعنی من با همین زبان دارم سعی می‌کنم وسط بازی کنم، همه را داشته باشم. همه را با دروغ، مکر و نیرنگ داشته باشم. وسط‌بازی فقط در مباحث سیاسی نیست، در مباحث خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و همه جا وسط‌بازی داریم.
۲_ اصلاح‌‌خواهی‌های دروغین یعنی چه؟ آیه شریفه قرآن می‌گوید می‌گویند ما دنبال اصلاح تو هستیم؛ اما خدا از نیاتشان آگاه است. به قصد اصلاح می‌گوید دلم برایت می‌سوزد این را می‌گویم؛ اما تو واقعاً فلان کار را این‌جوری هستی. خب! این ممکن است اصلاح باشد، سر جایش درست! ممکن است راست بگوید، سرجایش درست! اما اگر خدعه باشد معنایش چیست؟ دلش نمی‌سوزد، دارد تخریبت می‌کند، می‌خواهد خردت کند، روحیه‌ات را از تو بگیرد، نتوانی قدم‌های بعدی را برداری. اصلاح‌خواهی‌های دروغین! اصلاح‌خواهی‌های سیاسی هم همین است دیگر. مردم مردم که جناح‌های سیاسی می‌گویند واقعاً مشخص است هدفشان مردم نیست. مردم مردم می‌گویند رأی [جمع کنند] وقتی به قدرت رسیدند یک‌دفعه کلا مردم فراموش می‌شود.
دلسوزی‌های دروغین با منشأهای غیراخلاقی! بچه‌ات است؟! چرا این‌قدر ضعیف است! اولاً این جمله را اصلاً نباید به یک مادر بگویی ثانیاً فرض می‌کنیم اگر تو واقعاً دلت می‌سوزد نباید بگویی؛ اما وقتی به نیتش بر می‌گردد دارد بچه‌اش را تحقیر می‌کند، دلش از جایی پر است، حسادتی، یک ناراحتی، یک عقده دارد، این‌جوری دارد تحقیرش می‌کند. قدش بلند است [می‌گوید] زرافه خب این یعنی چه؟ یعنی دقیقاً از یک جای دیگر دارد می‌سوزد حالا خیلی از شما اخلاق درس نمی‌دهید، خیلی مطالعه اخلاقی ندارید، ما قشنگ می‌فهمیم منشأ جملات چیست نه از بُعد بصیرت و مثلاً چشم حقیقت‌بین، نه، از نظر فنی، از میمیک صورت و لحن نیت قشنگ دستت می‌آید به قصد دلسوزی مثلاً ماشین همه خراب می‌شود می‌گوید سخت هم هست ماشینت خوب نیست همش خراب می‌شود! تو الان برای چه این را گفتی؟! من این جمله‌ای که بارها تکرار می‌کنم برادران و خواهران خواهشم این است مثل خود من این جمله را روزی چند بار برای خودتان بگویید «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ» ما می‌دانیم این حرف را برای چه زدیم ولو اینکه یک قالب قشنگ رویش بگذاریم دلم سوخت این را گفتم! برو پسر جان! این زغال‌هایی که تو می‌خواهی با آن‌ها ما را سیاه کنی جنگلش مال من است. ما می‌فهمیم. اگر می‌خواهی اهل خدعه نباشی خودت را چک کن. دائم چک کن. حضرت‌امام‌‌(ره) در اربعین حدیث جملاتی دارد می‌گوید داستان این استغفار بعد از نماز چیست که وقتی می‌گویی السلام علیکم یعنی من سالمم، با یک نماز سالم شدیم بعد می‌گوید سجده شکر برو بعد می‌گوید استغفار کن، سه بار سمت راست صورت سه بار سمت چپ الهی العفو العفو العفو، امام می‌گوید استغفار بابت این است که به خدا بگوییم ببخشید ما در این نماز خیلی دروغ گفتیم قصد دروغ گفتن نداشتیم بابت دروغ‌های امروز نمازم من را ببخش بعد امام‌(ره) می‌فرمایند اثر تربیتی دارد: ۱_ به نمازت غره نمی‌شوی، تو را کبر نمی‌گیرد. ۲_ برای نماز بعدی بهتر کار می‌کنی، برای زیارت بعدی، اربعین بعدی، دعای بعدی بهتر، برای جشن بعدی بهتر.
 «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ» آقا استاد خودشناسی می‌خواهم! استاد خودشناسی من خودم هستم. هیچ استادی نمی‌تواند تشخیص بدهد من چمه؟  بله استاد باشد چشم بصیرت داشته باشد، گیر آوردی به من هم بگو، من هم می‌آیم، نوکرت هم هستم؛ ولی فعلاً من بهترین استادم خودم هستم. یک خاطره تکراری برایتان می‌گویم و بحث تمام. حضرت مرحوم آقای بهجت رحمه‌الله علیه یک کتاب چاپ کرد مال دهه هفتاد بود «نصایح اخلاقی آیت‌الله بهجت» این را خیلی از من شنیده‌اید چون من خیلی روی این کتاب حساب باز می‌کنم. نصایح اخلاقی‌اش چیست؟ هشت‌تا، نه‌تا دیدار آیت‌الله بهجت با طلاب، دانشجویان، مسئولین، مسئولین هیئت‌های مذهبی، سازمان تبلیغات، نه‌تا دیدار است. در دیدار اول من خواندم خب آقا نشسته است گفته است از ما استادی می‌طلبی؟ امام‌صادق(ع) فرمودند که آنچه را می‌دانی عمل کن خداوند تبارک و تعالی برای آن‌هایی که نمی‌دانی بعد که عمل کردی مطلب می‌فرستد. این‌قدر کتاب تلنبار نکن، پشت سرت در کتابخانه ۳۸ جلد کتاب فلان، پانصد جلد کتاب فلان! برای چه این‌ها را پشت سرت گذاشته‌ای قربانت بروم. برای بیننده‌ها چه پیامی می‌خواهی بفرستی؟! ول کن این مسخره‌بازی‌ها را!
گفتم خب عجب روایت خوبی! دم آقای بهجت گرم! این را چک کردم رفتم دومی، دیدار دوم گفته‌اند امام‌صادق(ع) فرمودند آنچه را می‌دانی عمل کن برای آنچه ندانسته‌ای خدا می‌فرستد. باز این را شرح داد. ای بابا! چرا تکراری است! اشکالی ندارد! سومی امام‌صادق(ع) فرمودند آنچه را می‌دانی عمل کن خدا … ! عه! چهارمی و تا نهمین دیدار، نه‌تایش همین روایت را گفته است. کتاب را بستم گفتم خاک بر سر این انتشاراتی بکنند که یک کتاب نصایح اخلاقی از آقای بهجت بیرون داده، نه‌تا دیدار، همه‌اش تکراری! خودت را مسخره کرده‌ای! پول ما حرام شد! کل کتاب سه صفحه بود نامرد شصت صفحه‌اش کرده است بعد کمی فکر کردم این کتاب را می‌خواستند چاپ کنند از آقای بهجت اجازه نگرفتند؟! گرفتند دیگر! آقای بهجت قبل از چاپ دیده، پسرش دیده، دفتر دیده‌اند؟! دیده‌اند دیگر! آقای بهجت چرا جلوی این‌ها را نگرفته دکان باز کرده‌اند! ما اصلاً نظرمان از آقای بهجت هم برگشت! کمی فکر کردم، آقای بهجت دیده، قاعدتاً ایشان دکان هم باز نمی‌کند بعد یک لحظه تازه فهمیدم این شصت صفحه چه پیامی دارد، دیدار اول را خواندی آقا فرمودند امام‌صادق(ع) گفته آنچه را می‌دانی عمل کن خدا برای ندانسته‌ها علمش را می‌فرستد. دوباره دومی را خواندی، آقا من بهت چه گفتم؟! گفتم نخوان، آنچه می‌دانی عمل کن، سومی چه؟ باز دارد می‌خواند! رفتی آنچه را می‌دانی عمل کنی یا نه؟! بعد دیدم هر چیزِ آقای بهجت سر است، کتابش هم سر است. آنچه می‌دانی عمل کن، یک بار دیگر نمامی را سرچ کن، امشب از قمر بنی‌هاشم، امام‌حسین‌(ع) و امام‌سجاد(ع) مدد بگیر عمل کنی، قطعاً جلسات بعد، جاهای بعد، تلویزیون، این طرف، آن طرف خدا برای آنچه که نمی‌دانی به تو پیام خواهد داد.
در خانه اگر کس هست یک حرف بس است

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید