امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - عبادالرحمن - قسمت سوم - شب بیست‌وسوم ماه مبارک رمضان1400

13 آذر 1404 -   4:12 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها
یا رفیق
متن سخنرانی
سید محمد انجوی نژاد
موضوع: عبادالرحمن – قسمت سوم
شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان
تاریخ: 1400/02/15

 

عناوین اصلی سخنرانی:
» در انتخابات مردم و کاندیداها باید به چه نکاتی توجه کنند؟
» در ادامه خصوصیات عبادالرحمن
» تهجد یکی از اسرار ارتباط ما با خداست
» شیطان تهجد را برای تو بزرگ می‌کند که تو جرأت نکنی به سمتش بروی
» عباد الرحمن جوانمردند، مروت دارند!
» اگرمی‌خواهی دل خدا را به دست آوری…
» ناراحتی امام‌زمان(عج) اختلافات میان امتش است
» طبقه‌بندی عبادالله
» رابطه خدا با محبین چگونه است؟


» در انتخابات مردم و کاندیداها باید به چه نکاتی توجه کنند؟
قبل از اینکه ادامه بحث را شروع کنم، خودم اصلاً در آن فاز نیستم شما هم فکر نکنم باشید؛ ولی چون حداقل برادران خیلی سؤال می‌کنند اجازه بدهید من سه‌چهار دقیقه یک نکته را بگویم بعد بحث عبادالرحمن را ادامه بدهیم. آن هم راجع‌به بحث انتخابات است؛ یکی انتخابات ریاست‌جمهوری و یکی انتخابات شورای شهر. من مختصر می‌گویم، بعداً هم در فضای خودش مفصل در شبکه‌های اجتماعی کار می‌کنیم. اگر منتظری یک سوپرمن بیاید و مملکت را از دست این آقا بگیرد و نجات دهد قطعاً و رسماً اشتباه می‌کنی! و گروه‌های سیاسی وقتی دنبال آدمی می‌دوند بیشتر از اینکه به فکر این باشند که تو در کف جامعه چقدر سود می‌کنی و وضعیتت بهتر می‌شود، دنبال رسیدن به قدرت هستند. تابلو است، تعارف هم نداریم. دعوا دعوای قدرت است.

بنابراین توصیه من به این سه‌چهار نفر کاندیدای ریاست‌جمهوری که با آن‌ها دیدار داشتم این بوده که کار شماها نیست، همه  باید دست‌به‌دست هم بدهید مملکت را آباد کنید. اینکه آدمی با اطرافیانش بیاید و همه به یک لفت‌و‌لعاب جدید برسند هیچ اتفاق مثبتی نمی‌افتد. لذا هیچ کسی را تخریب نکنید و از همه هم باید استفاده شود. اگر عقلی باشد، نباشد هم شما مردم باید مجبورشان کنید که از تمام توانایی‌های تمام افرادی که در این چهل‌ساله به یک پتانسیل مدیریتی رسیده‌اند باید استفاده شود و یک دولت قوی ایجاد شود وگرنه این دولت‌های تک‌نفره که با باندشان می‌آیند تا حالا شش‌تا چهار سال گذرانده‌ایم هیچ اتفاقی نیفتاده. الآن در این مرزیم. این تمام؛ یعنی بیشتر از این جزئیات و فضای شب قدر هم این نیست. فقط می‌توانیم این را بگوییم که دعا کنیم. خدایا مملکت ما را به دست مدیران لایق برسان.
دوم راجع‌به شورای شهر که شورای شهر هم همین است. در بحث ریاست‌جمهوری ما قبلاً سه گزینه را معرفی کردیم که برای شورای شهر هم همین است:
۱_ آن تیمی که می‌خواهد ریاست‌جمهوری را تحویل بگیرد آسیب‌های فعلی مملکت را بشناسد. و تیمی که می‌خواهد به شورا بیاید و شعار بدهد همین الآن آسیب‌های شیراز را بشناسد و بگوید این کارها را می‌کنم.
۲_  برنامه‌هایش را برای آینده بگوید.
آقا فرمودند این برنامه‌هایی که می‌گویید عملی بشود.
۳_ برای رسیدن به آن برنامه‌ها ابزارهایش را بگوید.

پس
۱_بفهمیم که این شخص درد را فهمیده و می‌داند که مشکل شهر الآن چیست؟ مشکل کشور الآن چیست؟
۲_ بدانیم که برای آینده برنامه دارد. با چهارتا شعار من می‌آیم که فلان کنم! ما که دنبال بتمن نیستیم که بیایی فلان کنی. آسیب‌ها را بگو ببینیم اصلاً شناخته‌ای، مشکل را گرفته‌ای یا نه! دوم برنامه‌ات را بگو.
۳_ ابزارهای رسیدن به برنامه‌ات را هم بگو.
دیشب صحبت کردم راجع‌به اهل‌فکر. ملت شریف ایران لطفاً این سری فکر کنید و رأی بدهید. ما در جبهه فرهنگی انقلاب طی دستور قطعی حضرت آقا وارد مصادیق نمی‌شویم و اصلاً ما و بچه‌هایمان دنبال هیچ مصداقی نخواهیم بود؛ ولی در بحث شورای شهر در شیراز، ما پیشنهاد می‌کنیم اجرایش هم می‌کنیم که گروه‌هایی که می‌خواهند لیست بدهند -لیست‌هایی که موجود است- چون دیگر ما از این دوقطبی بیرون آمده‌ایم. چپ یا راست نداریم دیگر. بچه‌های انقلاب باید حرف‌شان شنیده بشود. گروه‌هایی که لیست می‌دهند، نماینده لیست‌هایشان می‌آید از بعد از ماه رمضان ما راجع‌به این سه گزینه مناظره می‌گذاریم که با هم بحث کارشناسی کنند و مردم انتخاب کنند.

اینکه وحدت کنیم یک لیست بالا بیاید و یک لیست بالا نیاید، بعدش چه می‌شود؟ ما باید به این اطمینان برسیم که این فرد می‌تواند مشکلات کشور و مملکت را حل کند. من و شما که دنبال جناح اصول‌گرا و اصلاح‌طلب نیستیم. دنبال حل مشکل مردم هستیم. هر کس برنامه دارد، ابزار دارد و دردها را شناخته است چه در ریاست‌جمهوری چه در شورای شهر بیاید خودش را در عرضه قرار بدهد و مردم بررسی کنند. حالا این تفکری که من دارم یا شما احتمالاً دارید که [فلانی] رأی دارد یا ندارد مهم نیست موضوع این است که این سیستمِ نگاه مردم به انتخابات بشکند، این تابو که فقط دو جناح حق دارند بیایند و بقیه باید بروند خودشان را در این دو جناح تعریف کنند بشکند. نه این نیست. مردم خودشان بیایند کار را به دست بگیرند. اگر این جناح بهتر بود این جناح، نبود آن جناح، نبود یک گروه دیگر. ما هیچ الزامی نداریم که یک انقلاب کردیم تا آخر عمرمان یا جمهوری‌خواه باشیم یا دموکرات. نه ما مردم هستیم دیگر!
صحبتی هم که الآن کردم می‌دانم برای خیلی‌های‌تان اضافه بود چون هم بلدید هم شب قدر است و این فضا خیلی مناسب حال ما نیست؛ ولی گفتم بچه‌ها توقع دارند ما هم دیگر با این بساط کرونا شما را نمی‌بینیم رفت تا مثلاً محرم. البته شب بیست و هفتم شاهچراغ مراسم داریم که آن سر جایش است. گفتم این دوتا نکته را بگویم.  چیدمان فکری بچه‌های ما در جبهه فرهنگی انقلاب این است و به این نتیجه رسیدند، جلسه گرفته‌ایم، اطلاعیه‌اش را بیرون می‌دهیم. روحانیت معظم هم بیایند تولیت کنند، مدیریت کنند و برای بچه‌های انقلاب پدری کنند. روحانیت معظم شیراز که نیروی جبهه اصول‌گرا و اصلاح‌طلب نیستند که آن‌ها تصمیم بگیرند این‌ها امضاء کنند. خودشان بیایند مدیریت کنند. حرف‌های همه شنیده بشود. من واقعاً عذرخواهی می‌کنم که اول شب قدر با این گفتار شروع کردم عمداً هم اول گذاشتم که هر کس از دعا خسته شده است استراحت کند. سراغ صحبت خودمان می‌رویم، خودم هم الآن دلم یک جور دیگر است.

«در ادامه خصوصیات عبادالرحمن»

» تهجد یکی از اسرار ارتباط ما با خداست
به‌نظر من سال۱۴۰۰ یک سال متفاوتی خواهد بود و امشب مهم‌ترین شب سال ۱۴۰۰ است. آن زمان‌ها مثلاً ده‌بیست‌سال پیش من یادم است که مردم شب بیست و یکم را خیلی تحویل می‌گرفتند. الآن همه فهمیده‌اند که بیست و سوم اصل است و استقبال از بیست و سوم بیشتر شده است. و به‌نظر من می‌رسد که امشب غیر از اینکه این بحث عبادالرحمن را به جایی می‌رسانیم و یک سری نکاتی را می‌گویم برای اینکه دل خدا به‌دست بیاید که باز همین جمله هم شاید اشتباه باشد که دل خدا به‌دست بیاید؛ ولی عامیانه، کودکانه و بچه‌گانه می‌خواهیم صحبت کنیم. به نظرم رسید کمی با خدا حدیث نفس داشته باشیم. من که می‌گویم، من پشت میکروفن دارم زبان دل تو را می‌گویم تو هم با وجود خودت بومی‌سازی‌اش کن و همان چیزی که من می‌گویم را خودت هم با خدا حرف بزن. امشب دیگر من صحبت کنم تو گوش بدهی کفایت نمی‌کند تو هم در درونت، ضمیرت شروع کند با خدا حرف‌زدن. بعضی نکاتی که خداوند در ارتباط ما با خودش دارد نکات خیلی کلیدی است و در آن سِر است. سِر درونش است! هیچ دلیلی ندارد که چرا ما باید برای نماز رکوع برویم! هیچ چیز! همه معنویت که مُدَلّل نیست، دلیل ندارد. بعضی از قسمت‌های معنویت سِر است. در تمام مکاتیب معنوی در جهان هم این را قبول کردند که معنویت سِر است. مثلاً از اسرارش چیست؟

من چون عبادالرحمن را داشتم بررسی می‌کردم در آیه ۱۰۳ سوره نساء هم یک اشاره دیدم که می‌گوید یکی از اسراری که شما در سبک زندگی‌ات [باید رعایت کنی تا] جزء عباد من باشی، تهجد است و این تهجد آن‌قدر مهم است که من به پیغمبرم واجب کردم «قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا». می‌گوید حتی بیشتر از نصف شب را تو باید در شب با من حرف بزنی. این تهجدی که داریم می‌گوییم مثلاً بعضی از دوستان می‌دانم سؤال می‌کنند که من نمازهایم را نمی‌توانم بخوانم. چه کار کنم؟ یا مثلاً من زبانم، چشمم و… خیلی وضعش خراب است. یا من اصلاً میل به عبادت ندارم. بعد توصیه‌ای که من می‌کنم، این توصیه سینه‌به‌سینه از قرآن، پیغمبر(ص)، اهل‌بیت(ع)، علما، عرفا و بزرگان به ما رسیده است و ما داریم ترویج می‌دهیم؛ به او می‌گویم نمازشب بخوان. بعد لبخند می‌زند می‌گوید آقا مثل اینکه شما سؤال مرا دقیق نگرفتی من گفتم که نمی‌توانم نماز بخوانم. خیلی وضع نماز خواندنم خراب است، دستم کج است، چشم‌هایم خراب است، اهل فحشا هستم بعد تو می‌گویی نمازشب بخوان؟
نمازشبی که دارم به تو می‌گویم بخوان یک نماز چهل و پنج دقیقه‌ای، پنجاه دقیقه‌ای یا دوساعته که نیست. در آیه ۱۰۳ سوره نساء می‌گوید تهجد شبانه سِر است. نماز واجبم را گیر کرده‌ام، می‌گوید نمازشب بخوان! می‌گویم سِر است. می‌خواهی گیر آن را باز کنی؟ برادران و خواهران می‌خواهید گیرهای زندگی و اخلاق و همه چیزتان را باز کنید؟ در حد چهارپنج‌دقیقه! همه که تا دوازده‌یک بیدارید! اگر نبودید هم همان موقع که می‌خواهید بخوابید. الزاماً هم نباید ساعت بگذاری، حتماً در آن ساعت مقدس قبل از اذان صبح بلند بشوی، پدر خودت را در بیاوری. نه شب‌ها بیدار هستی که، چهارپنج دقیقه دوسه‌رکعت آخر نمازشب را بخوان. مستحباتش را هم نمی‌خواهد انجام بدهی. نمی‌شود؟ بزرگان ما دارند می‌گویند! نیمه‌شب بنشین چندتا «سبحان الله، والحمدلله ولا إله إلا الله، والله أكبر» بگو. از دوازده شب تا اذان صبح چند دقیقه‌ای را با خدا ارتباط داشته باش. یکی چهار ساعت است، یکی سی ثانیه است، چهل ثانیه است هر دو از اصحاب سِر می‌شوند و جالب است اغلب شما یا حداقل جوان‌ها تا صبح پای کامپیوتر و موبایل و تلویزیون و… هستند و این سی ثانیه، چهل ثانیه، پنجاه ثانیه، پنج دقیقه را -دقت کن- نمی‌تواند جور کند! چرا نمی‌تواند جور کند؟ برای اینکه شیطان می‌داند چقدر برایش مفید است؛ نمی‌گذارد!
به طرف می‌گویم مگر تو نمی‌گویی اهل فحشا هستم؟ می‌گوید: چرا. می‌گویم: امشب نمازشب بخوان. می‌گوید: نمی‌شود. می‌گویم: آقا پنج دقیقه جور کن بزن به کمرت! چرا نمی‌شود؟ می‌گوید هر کاری کردم نشد، یک دفعه یادم رفت. دیدی گفتم چقدر مهم است!! شیطان است دیگر! اصلاً من کلاً وقتی صحبت از علما و بزرگان و … می‌کنم، تا زمانی که خودم به آن نرسیده باشم چیزی نمی‌گویم. چه فایده دارد بیاییم بنشینیم بگوییم آقای‌قاضی فلان بود! اگر آقای‌قاضی به‌درد می‌خورد خودت قبل از منبر به آن درجه می‌رسیدی. حالا می‌آیی برای ما دوباره نقل‌قول می‌کنی.

» شیطان تهجد را برای تو بزرگ می‌کند که تو جرأت نکنی به سمتش بروی
دارم کاربردی بهتان می‌گویم: تهجد پنج دقیقه تا بیست دقیقه تا نیم ساعت؛ شب‌ها. آیه ۱۰۳ سوره نساء می‌گوید در این تهجد سِر است. این شخص جزء عبادالرحمن قرار می‌گیرد. شما تمام مسیرهای بخشش در زمانی که ما می‌خواهیم از خدا طلب عفو کنیم را با همدیگر چک کنید. الهی‌العفو گفتن، جوشن‌کبیر، کمیل یا ابوحمزه، مناجات‌التائبین، قوی‌ترین مناجات‌ها را که با خدا داری حرف می‌زنی را بیاور؛ من دارم به تو می‌گویم اثر هفت‌تا ذکر قنوت نماز وتر که می‌گوید «هذا مَقَامُ الْعَائِذِ بِكَ مِنَ النَّار» در آن ساعت برای اینکه تو واقعاً توبه کنی از همه آن موارد بیشتر است. هفت تا! «هذا مَقَامُ الْعَائِذِ بِكَ مِنَ النَّار»!  از آن سیصدتا «العفو» سه‌تایش را بگو، هفتادتا «استغفرالله» را یک‌بار بگو، به‌جای چهل‌تا مؤمن هم بگو «اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ»! در این هفت‌تا هم سِر است. عبادالرحمن این‌ها هستند.

برادران و خواهران زمانی مردم تا غروب در زمین بودند یا کارگر و کشاورز و… بودند بعد می‌آمدند سرشب مثل جنازه می‌افتادند و برای نماز صبح هم باید به بدبختی بیدارشان می‌کردی. الآن هم شاید بعضی‌ها این‌طوری باشند، من می‌گویم اگر این‌طوری باشند -دقت کن- اگر کسی این‌طوری باشد که دوازده شب به بعد خواب است، تا صبح جنازه است، هیچ کارش هم نمی‌شود بکنی؛ اما دوست داشت که جزء تهجدکنندگان در شب باشد، امام‌صادق(ع) می‌فرمایند چند سال دوست داشت؟ می‌گویند بیست سال. پس بیست سال نمازشب در پرونده‌اش می‌نویسند. اصلاً من به آن‌ها کاری ندارم. من و تو بیکار را دارم می‌گویم. چرا نمی‌توانیم پنج دقیقه جور کنیم؟! یک دفعه شیطان می‌آید می‌گوید مگر این نماز‌شب است؟ نمازشب را باید مثل آقای‌خامنه‌ای دو ساعت قبل از اذان صبح بلند شوی، جانماز بیندازی، عطر، تسبیح، گریه و…! ببین اولیای خدا در نماز‌شب چه بوده‌اند! تهجد در شب و سحر را برای تو بزرگ می‌کند که تو جرأت نمی‌کنی سمتش بروی. همین الآن همه با هم بگویید «سبحان الله، والحمدلله ولا إله إلا الله، والله أكبر» این شد تهجد‌فی‌الیل. پس یکی دیگر از خصوصیات این است.

» عباد الرحمن جوانمردند، مروت دارند!
خصوصیت بعد:
در آن روایتی که شب اول خواندم، کشف‌الاسرار جلد۷ صفحه ۷۷ ، رسول‌خدا(ص) می‌فرمایند: به صحابه می‌گوید قومی را از آخرالزمان در معراج دیدم که مرا ندیده‌اند و من الآن آن‌ها را دارم می‌بینم و اگر مرا می‌دیدند که از شوق کالبد تهی می‌کردند، فوت می‌کردند؛ ولی این قوم  بدانند که من بسیار این قوم را دوست دارم. آن‌ها عبادالرحمن هستند و آن‌ها کسانی هستند که ندیده از من بیشتر از شما که دیده‌اید اطاعت می‌کنند و این خصوصیات را دارند: جوانمردند، مروت دارند. هر کدام از ما در زندگی‌مان درصدی نامردی داریم. مگر می‌شود [نداشته باشیم] مگر ما امام‌معصوم هستیم؟ جوانمردی و مروت‌تان را بیشتر کنید. نامرد نباشید.

خصوصیت نامرد چیست؟
۱_ جلوی رویت یک جور است پشت سرت یک جور دیگر است. چند درصد این‌طوری هستیم؟! کمش کنیم.
۲_ به اسم دلسوزی برای تو دنبال کار خودش است. تو را جلو می‌اندازد و تشویقت می‌کند، دنبال منافع خودش است. منافع شخصی‌اش را از کانال تو جلو می‌برد.
۳_ نمی‌تواند تو را هم‌سطح خودش و بالاتر از خودش ببیند.

عبادالرحمن امین هستند! من کاری به این برنامه‌ای که شبکه چهار تلویزیون می‌گذارد ندارم. من تلویزیون ندارم، همین  برنامه‌ای که می‌گویند قبل از افطار می‌گذارد، آن‌هایی هستند که به آن دنیا رفته‌اند و برگشته‌اند، من خیلی کاری به آن ندارم، البته کار دارم یعنی فضای این مدلی را متشرعانه نمی‌بینم. قاطی دارد. اگر یادتان باشد چند سال پیش هم فیلم راجع‌به جن و حلول شیطان می‌ساختند من گفتم این‌ها شرعی نیست و در متون دینی ما نیست. کاری به این برنامه ندارم؛ ولی روایت است که در قیامت عده‌ای می‌آیند بعد خدا به فرشته‌ها می‌گوید این پرونده را باز نکنید. فرشته‌ها می‌پرسند چرا؟ می‌گوید: این بنده من اگر کسی به او مراجعه می‌کرد یا نه اصلاً عیبی را از کسی می‌دید یا گناهی را از کسی متوجه می‌شد، از باب امانت‌داری لام‌تاکام زبان باز نمی‌کرد. و اگر کسی می‌خواست جلویش چیزی بگوید خیالش راحتِ راحت بود که او ابداً نُطُق نمی‌کشد، امین است.

بین من و این بنده گناهانی است، من هم امین هستم نمی‌گذارم پرونده‌اش را باز کنید. آن پرونده‌هایی را باز کنید که بین من و او نبوده است. گناهان بین من و خودش را بی‌خیال شوید. یک گناه دیگری کرده که چهار نفر دیگر هم در آن گناه سهیم بوده‌اند، آن را باز کنید ببینیم چه خبر است. امین! روز قیامت هیچ چیز مثل امانت‌داری و جوانمردی جواب نمی‌دهد. هیچ چیز! رسول‌خدا‌(ص) دارد خصوصیات قوم را می‌گوید: رعایت حقوق می‌کنند؛ که پریشب عرض کردیم. مردم از اینکه کنار این آدم باشند احساس ترس نمی‌کنند. بعضی‌ افراد هستند که به محض اینکه وارد جمعی می‌شوند همه خودشان را جمع می‌کنند. می‌گویند او یا الآن به ما نیش می‌زند یا چیزی می‌بیند ‌غیبت‌مان را می‌کند، بالأخره اصلاً ارتباط با او یعنی آزار‌دیدن. یا الآن اعصاب ندارد، بعضی از پدرها زنگ در خانه را که می‌زنند تن کل اهالی خانه می‌لرزد. این هم برای پدرها.
مردم کنار عبادالرحمن احساس امنیت می‌کنند، خیال‌شان راحت است. از ایشان به ما آزاری نمی‌رسد. دل‌هایشان به ذکر آرام است. به این سادگی عصبانی نمی‌شوند. البته امام‌سجاد(ع) فرمودند که این افراد عصبانی نمی‌شوند؛ اما اگر عصبانی بشوند حتماً دلیلی پشتش است و بد هم عصبانی می‌شوند. خود امام‌سجاد(ع)  جایی شمشیر کشید که می‌خواست طرف را از وسط دو شقه کند. گفت تو چه فکر کردی من سیدالساجدین هستم، ذکر و آرامش و نرمی! عصبانیت من دست خودم است اگر عصبانی شوم بد عصبانی می‌شوم.

» اگرمی‌خواهی دل خدا را به دست آوری…
سِر بعدی:
با کودکان با رحمت و رأفت رفتار می‌کنند. پیامبر(ص) یک روایت دارد می‌گوید: من کودکان را خیلی دوست دارم. حالا من می‌خواهم به این روایت کمی اجتماعی‌تر نگاه کنم. شاید اغلب‌تان روایت را شنیده‌اید. یکی از اسرار بخشش تو در روز قیامت و همین الآن رأفت به کودکان است. کودک هم تعریف دارد. تا هفت سال را کودک می‌گویند. از نظر دینی تا هفت سال کودک است، از هفت سال تا قبل از بلوغ را نوجوان می‌گویند؛ بلوغ جنسی هم منظورم نیست که دخترها را تصور کنید، نه منظور تا چهارده‌پانزده‌سالگی است، آن‌ها هنوز کودک‌اند! ولی خیلی بر این بازه سنی تا هفت سالگی سفارش شده است. چرا؟ به‌شدت راحت گریه می‌کنند. گریه علامت عبادالرحمن است. قلب‌شان رقیق است. خیلی راحت می‌شود وسط گریه آن‌ها را بخندانی. آن‌قدر نسبت به دنیا بی‌تفاوت‌اند که خراب می‌کنند می‌خندند، درست  می‌کنند می‌خندند. نقطه راضی‌شدن‌شان هم خیلی پایین است. شنیدی می‌گویند پدربزرگه و مادربزرگه نوه را بیشتر دوست دارند؟ می‌دانی چرا بیشتر دوست دارد؟ _ گفتم می‌خواهم شرح اجتماعی بدهم_ برای اینکه تمام شیره تنش را برای بچه‌اش گذاشت، این بچه بزرگ شد و بزرگ شد، توقعاتش زیاد شد، دیگر به این سادگی راضی نمی‌شود. قبلاً با یک دانه پفک قهقهه می‌زد الآن این پدر و مادر شیره جان‌شان را می‌ریزند اما او هنوز شاکی است. پس به سمت نوه می‌روند. چون او باز همین مدلی سریع راضی می‌شود.

چقدر خوب است یک آدم مسن مثل بچه‌ها باشد. زود راضی بشود. متأسفانه امروز از فضای رسانه به تو نوجوان و جوان دارند صبح تا شب پمپاژ می‌کنند که به این زودی راضی نشو. توقعت را بالا ببر و… . خیلی خب بالا ببر، تهش کجاست؟ تا چند سال می‌خواهی ناراضی باشی؟! تا چند سال می‌خواهی این‌جوری باشی؟! کودک خیلی زود راضی می‌شود بعد چون کودک معصوم است جان می‌دهد به‌عنوان نماینده خدا شادش کنی تا خدا شاد شود. در مناطق محروم که بچه‌های جهادی می‌روند و ما هم می‌رویم سر می‌زنیم، به این سادگی نمی‌توانی دل‌ پدر و مادرها را به‌دست آورد؛ بیچاره‌ها آن‌قدر که مشکلات دارند. بعد خانم یا آقایی همراه ما آمده بودند دوتا عروسک یا شکلات دارند به بچه‌ها می‌دهند، قهقهه و خوشحالی [را در بچه‌ها می‌بینی] می‌چرخند و… اصلاً انگار مشکلات دنیا را با یک دانه آبنبات‌چوبی یا یک بازی فراموش می‌کند. خیلی ساده، دستش را بگیری عمو‌زنجیرباف بازی کنی. تا چند روز با این خاطره کیف می‌کند. چقدر فرصت خوبی است اگر می‌خواهی دل خدا را به‌دست بیاوری. جزء آرزوها و آمالم این است که اگر ما ده هزارتا، پنج هزارتا آدم پای‌کار داشتیم حداقل در این شیراز نمی‌گذاشتیم هیچ کودکی بدون خنده روزش را شب کند. آن‌هایی که تمول دارید خودتان به بچه‌ها می‌رسید، مگر ما چندتا کودک محروم داریم؟ آدم پای‌کار نداریم، دیگر هم اعلام نمی‌کنم که بیایند. به‌قدر کافی مردم را تست کردیم.
با اندکی توجه و اندکی از زندگی‌مان‌زدن این بچه‌های منطقه ‌محروم غرق در لذت و شادی می‌شوند. جنازه یکی از بچه‌های  شهدای مدافع حرم آمده بود. تهران بود، رفتیم، نمی‌گذاشتند کسی در معراج بیاید، ما رفتیم که ببینیم چه خبر است. می‌دانستم دوتا بچه کوچک دارد. خانمش همسر جوان روی تابوت داشت دق می‌کرد. بچه متوسط بغض کرده بود. بچه کوچک آنجا نشسته بود داشت با یک دانه اسباب‌بازی بازی می‌کرد، کِیف می‌کرد. بچه‌ها این هستند. و چقدر خوب است بزرگ‌ترهای ما این‌قدر کم‌توقع بشوند. راضی‌کردن مردم خیلی سخت شده است. پدر و مادرهایی که بچه‌های‌شان جوان و نوجوان‌اند الآن دارند می‌فهمند. هر چه می‌دهی یک چیز بالاتر می‌خواهد. پیامبر(ص) فرمود خصوصیات عبادالرحمن در راضی‌شدن مثل بچه‌ها است. زود ناراحت می‌شوند زود هم خوشحال می‌شوند. بعد می‌فرمایند دعوا می‌کنند؛ اما فراموش می‌کنند.
خاطره‌ای با دوتا از بچه‌ها در کاروان داشتیم. دو بچه چهارپنج‌ساله دعوایشان شده بود، دعوا کردند، دوتایی گریه کردند، از هم جدا شدند، این در بغل مادرش، آن در بغل مادرش؛ ده دقیقه بعد دوتایی‌شان فکر کردند که الآن ما با هم دعوا کردیم با کی بازی کنیم؟ سریع آمدند گفتند آشتی، برویم بازی، بدو، قهقهه و… . چقدر ما بدبخت‌ها از یک دعوای کوچک کینه به‌دل می‌گیریم. یک ماه، دو ماه، یک سال، دو سال، بگیر! عبادالرحمن دعوا می‌کنند بعد زود آشتی می‌کنند. باور کنید زمان جنگ دعوا می‌شد، بزن‌بزن، سر یک مشکل شاید جدی -حالا من جزء خاطرات تلخم است- چهار دقیقه پنج دقیقه بعدش قشنگ کنار همدیگر عاشقانه قرار می‌گرفتند. هی متن می‌نویسند هر بار که دلم را شکستی قطعه‌ای از قلبم نسبت به تو سیاه شد. آقا ول کن این متن‌های چرت‌و‌پرت چیست هی برای همدیگر می‌فرستید؟ عبادالرحمن از خدا نور می‌گیرند و همه چیز را به یک ثانیه فراموش می‌کنند. پیامبر(ص) می‌فرمایند عبادالرحمن مثل کودکان هستند؛ چون این‌طوری‌اند دوستشان دارم.

» ناراحتی امام‌زمان(عج) اختلافات میان امتش است

آخرین خصوصیت را بگویم.
در خصوصیات عبادالرحمن می‌فرمایند اهل مواسات هستند و جامعه، جامعه‌ء همراه با برابری و برادری است. عبادالرحمن کسانی هستند که به سمت شعارهایی که مردم برای آن‌ انقلاب کردند می‌روند. در کشورهای جهان وقتی می‌خواهند ببینند جامعه‌ای خوشبخت است یا نه، نگاه نمی‌کنند که مردم چقدر درآمد دارند بلکه اختلاف طبقاتی را بررسی می‌کنند. مثلا اگر اختلاف طبقاتی n درصد باشد این جامعه خیلی خوشبخت است و اگر بیشتر باشد این جامعه مشکل دارد. مواسات یعنی چه؟ برابری و برادری یعنی چه؟ یعنی کسانی هستند که با هم می‌خورند و با هم می‌خندند نه اینکه از هم بخورند و به هم بخندند. با هم می‌خورند و با هم می‌خندند دور هم خوش هستند. ارتباطاتشان بسیار صمیمانه است. من فکر می‌کردم مثلا روزی بیاید که یک نهاد متولی همه اس‌ام‌اس‌ها و پیامک‌های شبکه‌های اجتماعی شب بیست‌وسوم رمضان را جمع کند و از آن آمار بگیرد؛ فقط هم از خودی‌ها آمار بگیرند، کاری به کل ایران ندارم! راهنمایی و رانندگی با دوربین‌های مداربسته در شهرها و کلان‌شهرها راجع‌به ترافیک و مردمی که دارند بعد از احیاء به خانه‌هایشان می‌روند آمار بدهد. چقدر این شب‌ها همه با هم خوبند؟ چرا ما هر شب‌مان شب قدر نیست؟ ما که در این شب‌ها این‌قدر با هم خوب هستیم و التماس دعا، ببخشید، حلال کنید، شما بفرمایید، قبول باشه و… چرا نمی‌توانیم هر شب، شب قدر باشیم؟ چرا همین جامعه ایمانی ما _نمی‌گویم کل شهر، همین جمعیتی که شب‌های قدر شرکت می‌کنند و بعد از مراسم به خانه می‌روند_ چرا فردای آن نمی‌توانند دست نگذارند روی بوق و برای بیست ثانیه نه، پنج ثانیه زودتر از ماشین جلویی رفتن، فحش ندهند؟ خوبی چه بدی داشت؟! این شب‌ها که این‌قدر همه با هم خوب هستید و التماس دعا، حلال کنید و… چه بدی دارد که دوباره از فردا می‌خواهد بساط دیگری شروع بشود؟ مواسات این است. اختلاف طبقاتی یعنی چه؟ اختلاف طبقاتی که فقط اختلاف طبقاتی مالی نیست، بودن یک جامعه‌ء یک دست و شیرین دور همدیگر!
امام‌زمان(عج) امشب از گناهان ما ناراحت نباشد؛ آقا امام‌زمان(عج) از گناهان ما ناراحت نیست. بنده قول شرف می‌دهم تو را بخشید. امام‌زمان(عج) از این مسخره بازی‌ها و اختلافات بین امتش ناراحت است. امام‌زمان‌(عج) بچه نیست که برای چهارتا گناه تو در بیابان گریه کند؛ برو آقا خودت را جمع کن، این چرت و پرت‌ها چیست برای مهدی فاطمه(عج) می‌گویی؟ ناراحت است که ما آدم نیستیم، نمی‌توانیم کنار همدیگر «كَأَنَّهُم بُنيانٌ مَرصوصٌ» باشیم که بیاید خود ما را نجات بدهد و عدالت، رفاه و امنیت را در جامعه ایجاد کند. هر بار به بهانه‌ای؛ یک روز به بهانه انتخابات، روزی به بهانه انتصابات، روزی به بهانه‌های خانوادگی، دل‌گرفتگی‌ها و… هر روز امت بهانه‌ای پیدا می‌کنند و به جان همدیگر می‌افتند. یاد ندارند که بابت حداقل‌هایشان با هم درگیر نشوند، اصطکاک پیدا نکنند و بابت حداکثرهایشان صمیمانه در کنار هم با آرامش زندگی کنند. حق امتی که نمی‌توانند بنیان مرصوص باشد این است که مسئولینی برایشان بیایند حقشان را تا ته بخورند و یک لیوان آب هم رویش! آقازاده‌هایشان هم به کشورهای خارجی بروند و حالش را ببرند! تو هم بنشین اینستاگرامشان را لایک کن و حسرت بخور! حالا تو بروی مسئول شوی مگر چه می‌شوی؟ همان می‌شوی دیگر!
بحث سر این است؛ امشب اگر قرار است در جامعه اسلامی توبه‌ای بکنیم که مقدمه ظهور امام‌زمان(عج) باشد، باید توبه از چه باشد؟ من باید از چه چیزی توبه کنم؟ باور کنید خدا این‌قدر بزرگ و عظیم است که پاک شدن گناهان من و تو به یک «العفو» وابسته است. آن چیزی که خیلی سخت است همدلی من و تو است. سال‌هاست داریم می‌گوییم؛ خدایی اگر من خودم عامل نیستم برایم بنوبسید و من را نهی از منکر کنید. سال‌هاست داریم این موضوع را می‌گوییم. بحث اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… هیچ اشکالی ندارد؛ اختلاف سلیقه در امت، رحمت است و باعث رشد می‌شود. بحث‌های جدی کنید، در بحث دعوا کنید؛ چه اشکالی دارد؟ کینه نگیر، همدلی را خراب نکن، تهمت نزن، تخریب نکن؛ دارم درون خانه‌ات را می‌گویم، فضای مملکت را که نگفتم. حاج قاسم چرا حاج قاسم شد؟ چون این مسخره‌ بازی‌ها را نداشت. در جهت اهداف خودش با همه می‌ساخت، همه را تحمل می‌کرد، هر کس می‌خواست کمک کند می‌گفت: یاعلی؛ طلبی هم از تو ندارم.
بعد از مواسات چه اتفاقی می‌افتد؟ وقتی مواسات جا افتاد دیگر می‌توانید بگویید جامعه بی‌طبقه و اختلاف طبقاتی اندک می‌شود. اختلاف طبقاتی بر مبنای لیاقت‌ها می‌شود؛ یکی تنبل است درجه دو است می‌خواست تنبل نباشد، یکی زرنگ‌تر است درجه سه می‌باشد. کسی که تنبل است می‌داند دلیل این‌که من در طبقه سه نیستم تنبلی است اگر آدم باشم به طبقه سه می‌روم. وضع جامعه کاملا مشخص است. هر کس به اندازه توانایی و زحمت، کاملا می‌تواند بارش را بردارد. پس اگر می‌خواهید اختلاف طبقاتی رفع شود باید از مواسات شروع کنید. مردم وقتی نمی‌توانند اختلافات اجتماعی را مدیریت کنند اگر به طبقه‌ای برسند اختلافات طبقاتی را دامن خواهند زد. و این‌ها همان مدلی می‌شوند که الان دارند فحش می‌دهند.

» عبادالله طبقه‌بندی دارند:
۱.ذاکرین: ذکر می‌گویند. مثلا وقتی من ذکر می‌گویم از باب این است که می‌خواهم ذکر بگویم. چرا؟ بیکاریم ذکر می‌گوییم، از قبر و قیامت می‌ترسیم، شاید با این ذکر اتفاقی افتاد و همین عوام‌بازی‌ها. آقا دوست داریم عوام‌بازی کنیم. حالا شما خواص بازی‌کردی چقدر نظر خدا را جلب کردی؟
۲. مشتاقین: وقتی ذکر می‌گوید، دوست دارد که  ذکر را بگوید این ذکر به او آرامش می‌دهد، نسبت به ذکر اشتیاق دارد.
۳. مطیعین: به غیر از اینکه ذکر می‌گوید و اشتیاق دارد، اهل اطاعت است. اهل اطاعت کسانی هستند که حدالامکان اطاعت می‌کنند. امثال من و برخی حدالامکان اطاعت نمی‌کنیم! جایی که مجبور شویم اطاعت می‌کنیم. اما او جایی که اطاعت نمی‌کند واقعا بریده، زمین خورده و اشتباهی کرده است دیگر اطاعت نمی‌کند.
۴. محبین: محبین کسانی هستند که هم ذکر می‌گویند هم شوق به ذکر دارند هم اطاعت می‌کنند و هم کسانی هستند که دلشان به دل من گره خورده است. اصلا به این کار ندارند که این سه‌چهارتای قبلی آن‌ها را به بهشت می‌برد یا به جهنم! سبک زندگیشان خوب می‌شود یا خوب نمی‌شود! شب قدر می‌آید و اصلا برایش فرق نمی‌کند که از فردا زندگی مادی او از این رو به آن رو بشود یا نه زندگی معنوی او از این رو به آن رو بشود! محب است؛ دوست دارد.

پیامبر(ص) صحبت می‌فرمودند، جوانی فقط می‌آمد و با محبت فقط نگاه می‌کرد. روزی پیغمبر(ص) دیر تشریف آوردند، وقتی که این جوان می‌خواست سر کار برود وقت خاصی بود و از مدتی که او می‌نشست پیغمبر(ص) را نگاه می‌کرد کم شد. عقب عقب رفت و دلش گرفته بود، به پیغمبر(ص) گفت: امروز دیر آمدید من وقت کم دارم و خیلی دوست دارم بنشینم و شما را نگاه کنم. بعدها آمدند گفتند فلانی وضعیتش خوب نیست، دنبال زن مردم می‌افتد (در آن زمان) و… اصلا داستانش ردیف نیست یارسول‌الله. پیامبر(ص) فرمود این‌قدر من را دوست دارد که اگر آتش جهنم‌خوار ‌_یعنی رباخوار_ هم باشد توبه می‌کند و آدم می‌شود! و توبه کرد و شهید شد.
چهار گروه را شنیدید؟ در ادامه روایت گفته شده است:
–    «ذکری لِالذّاکرین» الان هم در دعای جوشن کبیر خواندید «یا خیر ذاکرٍ و مذکور» ذاکرین ذکر می‌گویند و من را یاد می‌کنند، من هم آن‌ها را یاد می‌کنم. بگویی «یاالله» من هم می‌گویم «جانم». «یا خیر ذاکرٍ و مذکور» گاهی اوقات من یادت می‌کنم، می‌گویم فلانی و تو می‌گویی «یاالله»!

–    «زِیارَتی لِلمُشتاقین» ذکر را دوست دارند، من به آن‌ها توفیق زیارتم را می‌دهم. آیاتم را جلو چشم‌شان می‌آورم.
«به هر جا بنگرم نشان از قامت رعناتُ بینم» این را می‌بینند. در زمین که زندگی می‌کنند از همه چیز لذت می‌برند چون من برای آن‌ها جلوه می‌کنم. درخت می‌بیند می‌گوید «الحمدالله، شکر»، از طبیعت، کوه، جانوران، انسان‌ها و… لذت می‌برد. با همه حال می‌کند. «زیارتی» زیارت خدا چگونه است؟ زیارت خدا جلوه کردن در آیاتش است، آدم‌های خوب را می‌بیند لذت می‌برد. چقدر این کریم بود، چقدر این رحیم بود. ارتباطاتش درست می‌شود.

–    «جَنَّتِي لِلْمُطِيعِین» گفته «جنتی» بهشت خود من. کسانی که اطاعت می‌کنند در دنیا و آخرت لذت خوب زندگی‌کردن را به آن‌ها می‌چشانم. اطاعت می‌کنی؟ کاری می‌کنم که دنیا و آخرت از تو اطاعت کنند. «عَبْدِي‌ أَطِعْنِي‌ أَجْعَلْكَ مِثْلِي‌» اگر اطاعت کنی کاری می‌کنم دنیا همان‌طور به تو نگاه کند که به من نگاه می‌کند. تو می‌شوی خدای دنیا! «أنَا أقُولُ لِلشَّيءِ كُن، فَيَكونُ، أَطِعني فيما أمَرتُكَ أجعَلكَ تَقولُ لِلشَّيءِ : كُن، فَيَكُونُ» قدرت خدایی پیدا کنی. درجه مطیعین خیلی بالاست شوخی نیست که!

–    و اما «و انا خاصةٌ لِلمحبین» من خودم دربست در اختیار این بنده‌ام می‌آیم. از میان همین آدم‌های اطرافت آدمی را الان در ذهنت بیاور که جمال، کمال و جلالش  یک یک است. یعنی هم کمالات دارد هم خوشکل است و هم جلال به معنای عظمت و ابهت دارد. می‌خواهی ده دقیقه یا یک ربع با او صحبت کنی، لذت هم‌نشینی با چنین معشوقی چقدر است؟ حالا شما ببینید خدا چه می‌گوید؟ می‌گوید من خودم می‌آیم «خاصةٌ» تنهایی با او! این چه چیزی است؟ از همان چیزهایی که من نمی‌گویم چون اصلاً نمی‌دانم چیست! ولی مثل اینکه خیلی خوب است.

محبت‌مان را زیاد کنیم. محبت در چیست؟ به بحث‌های قبلی برگردیم. محبت در آن سّرهاست: تهجد، رأفت به کودکان، احترام به پدر و مادرها، نفوذ، رقت نسبت به جامعه، فقر جامعه، خصوصیات اصلی مثل عدالت و… اذیت شوی و تحریک بشوی که قیام و عمل کنی. علامت محبت این است. ضرب‌المثل خیلی غلطی داریم که می‌گوید: «سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند» این خیلی غلط است. فقط فرستنده مهم نیست گیرنده هم خیلی مهم است. شما از امام‌حسین(ع) و امام‌مجتبی(ع) و قمربنی‌هاشم(س) با کمال‌تر، با جمال‌تر، باطراوت‌تر و با حلاوت‌تر سراغ دارید؟ صحبت می‌کردند فحش می‌خوردند، به قصد کشت و کینه به سمت‌شان حمله می‌کردند! چه کسی می‌گوید؟! گیرنده هم خیلی مهم است. من کاری می‌کنم که گیرندگی تو بالا برود و بفهمی. نسبت به نورانیت، من و اولیاء من محبت ایجاد شود. دیده‌اید بعضی بچه‌ها به حس ششم و تلپاتی‌شان اعتقاد دارند و می‌گویند: این به دلم نیست! تو دلت چی هست که این به دلت هست یا به دلت نیست! دل خیلی مهم است امام معصوم باید بگوید به دلم هست یا نیست؛ به دلت نمی‌توانی اعتماد کنی.

» رابطه خدا با محبین چگونه است؟
وقتی مردم جزو محبین شدند:
1.    «بَیْنَ‏ الْأَحْبَابِ تَسْقُطُ الْآدَابُ‏» بعضی از آداب بین ما از بین می‌رود دیگر، هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو هیچ آدابی و ترتیبی مجوی.

تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه سرت

آقا بی‌احترامی به خدا نیست؟ بی‌احترامی به اباعبدالله نیست؟ بچه‌ها در حرم امام‌حسین(ع) داشتند نوحه می‌خواندند؛ یکی از بچه‌ها نوحه مشهور که به امام‌حسین(ع) می‌گوید تو لیلایی و من مجنون و… را خواند. آدم متشرعه‌ای که به سراغ من آمد، الحمدالله نه لباس روحانیت تنم بود و نه من خوانده بودم یکی دیگر خوانده بود، آقا خجالت نمی‌کشی به اباعبدالله می‌گویی لیلی! بروید توبه کنید، بروید غسل کنید! بروید خودتان را بسوزانید! گفتم من نگفتم آقا این گفت! آدم به او چه بگوید؟ «بَیْنَ‏ الْأَحْبَابِ تَسْقُطُ الْآدَابُ‏» می‌تواند خیلی راحت‌تر با من صحبت کند. الان که داشتم جوشن کبیر می‌خواندم به خدا گفتم خدایا این هزار تا صفتی که خواندند، این جمعیتی که آمدند، حالا امشب زیاد سرد نیست شهرهای دیگر خیلی سردتر بوده و ملت هم در جاهای سربسته نمی‌تواند بروند، کف خیابان در برف و باران قالی روی سرش کشیده و نشسته هزارتا صفت برایت خوانده‌اند، همه دارند این صفت‌ها را می‌گویند؛ یکی از این صفات را عملی، حسی و محسوس همین امشب نشان بده!

چرا نباید به خدا این‌طوری بگویم؟ چرا نشسته‌ایم مثل طوطی صفت‌های تو را یکی یکی می‌گوییم و همه با هم تکان می‌خوریم. خب این چه شد آقا؟ یکی از آن‌ها را برای مردم به‌طور حسی، عملی کن. شیطان پیشنهاد که می‌دهد آن را به‌طور حسی، عملی می‌کند! حسی آقا! «بَینَ الأَحبابِ تَـسقُـطُ الآداب» می‌توانند این‌جوری با من حرف بزنند. وقتی به این درجه رسیدی صحبت کردنت ساده می‌شود.
2.    اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی را عملی می‌کنم. بنده من، پسر، دختر راست می‌گویی و دوست عاشق چهل‌شصت و هفتاد ساله‌ات باور نمی‌کند، کاری می‌کنم دروغ به من بگویی و من باور می‌کنم. دروغ بگو باور می‌کنم! این متن روایت است. امام‌صادق(ع) می‌فرمایند: فرشته‌ها می‌آیند می‌گویند آقا این آدمی که به باغ جنت آمده و می‌گوید «الهی العفو» خالی‌بندی است ما می‌دانیم داستان او فرق دارد و دروغ می‌گوید. خداوند می‌فرمایند:
–    گفت یا نه؟
–    بله گفت.
–    من دوست دارم باور کنم. من دوست دارم دروغ معشوقم را باور کنم، به تو ربطی دارد؟
امام صادق(ع) عتاب کرد، طرف وسط جلسه بلند شد و گفت: آقا این خدایی که شما می‌گویید این همه عبودیت و تکلیف داستانش چیست؟ امام(ع) فرمودند: اگر نمی‌توانی این رحمت را درک کنی برو و خدای دیگری پیدا کن. می‌گوید: من باور می‌کنم، مگر تو فضول هستی! «وأنا خاصةٌ لِلمحبین» برادر و خواهر که داری گوش می‌دهی اول صحبتم را یادت نرود این‌ها مقدمه دارد، اگر فقط جمله آخر را بگیری می‌شود شیطان.
این‌جوری باش و بعد ببین چقدر ساده می‌شود. من کثیف‌ترین خطا را مرتکب می‌شوم و سرم را به سجده می‌گذارم یک «الهی العفو» واقعی می‌گویم، خدایا ببخشید دیگر، غلط کردم؛ تمام! احساس می‌کنم. مگر الان حاج عباس آقا برای شما در دعا نخواند «یا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسیرِ» ای کسی که استخوان شکسته را پیوند می‌زنی. آقا ما کمرمان از گناه شکسته است از پارسال تا الان، پیوند زدنش را می‌خواهم حس کنیم. موضوع بخشش نیست. صد هزار شبکه شبهات وارد می‌کنند و فحش می‌دهند. تمام مشکلات اقتصادی دارد بر سر اسلام خالی می‌شود، همه چیز دارد سر ما و اسلام و دین و مذهب خالی می‌شود؛ مردم خسته شدند. «یا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسیرِ» روحیه‌ای که امشب به ما می‌دهی را باید حس کنیم. امام سجاد(ع) تمام آداب را کنار می‌گذارد و در مناجات شب بیست و یکم ماه رمضان _که همه ما شنیده‌ایم_ به خداوند تبارک و تعالی می‌فرمایند: ببخشید ما را خلق کرده‌ای؛ کجا؟ در دنیا. چه خصوصیاتی داریم؟ عجولیم، حلوئیم، حریصیم، طمّاع هستیم، شهوت‌رانیم، اهل فراموشی هستیم. خودت در قرآن بیست و یک صفت بد برای ما گفته‌ای. بعد ما را گذاشته‌ای وسط زمین؛ کدام زمین؟
شهری است پرکرشمه و حوران ز شش جهت
زیبایی و شهوات دنیا از شش طرف روی سر ما ریخته است و پشت سرمان هم نره غول شیطان و درونمان نفس به این قدرت و قوت گذاشته‌ای بعد می‌گویی: آدم باش؟! امام‌سجاد(ع) می‌فرمایند نمی‌توانم؛ نمی‌توانم «الا به اذنک و رحمتک» کمکم کنی و من کمک کردنت را حس کنم. و «رَحمَتِک» و اگر خطا کردم ببخشی. حتی اگر کمک هم ‌کنی باز من خطا می‌کنم. حدیث قدسی است که فرشته‌ها آمدند و گفتند خدایا، ما فرشته‌ها چقدر خوبیم، گناه نمی‌کنیم. کاری می‌کردی بنی‌آدم گناه نکنند. خداوند می‌فرمایند: اگر این‌ها گناه نمی‌کردند قوم دیگری را پیدا می‌کردم گناه کنند، من چه‌جوری رحمتم را نشان بدهم؟ این چه معشوقی است ما داریم؟ معشوق من هیچ خطایی نمی‌کند! آقا معشوقت خطایی نکند که خوب است. نه چه خوبی دارد؟ عاشق واقعی کسی است که بتواند خطا را ببخشد. معشوقی که خطا نمی‌کند به چه درد من می‌خورد؟ من چه‌جوری ثابت کنم عاشق هستم؟
امشب رک به خدا بگویید: نمی‌توانیم آقا! خودت برو و ببین در خانه‌، مدرسه، دانشگاه، کف خیابان، بازار، ادارات و… چه خبر است؟ تازه این ایران ماست که گل سر سبد است. بعد الان به این فرشته‌ها گفته‌ای بنویسید این‌ها را می‌خواهم بسوزانم؛ بسوزان آقا! زورت به ضعفا رسیده است؟ بسوزان! چه کار باید بکنم دیگر؟ زن و مرد وسط سرما پتو دور خودشان پیچیده‌اند و نشسته‌اند؛ بیکار هستند؟ هر سال هم دارند می‌آیند، کاری کن رویم بشود به آن‌ها بگویم سال بعد هم بیایند. خدا را حس کنند. خدا توفیق جهاد بدهد زیر خاک‌ریز باشی و تیر از بغل گوشت رد شود و ببینی آنجا خدا چه‌جوری حس می‌شود. حالا نیست آقا چه کار کنیم؟ حس کردن خدا. شیطان در قالب بت و الهه آمده و دارد حمله می‌کند که چه بشود؟ که من بِبُرَم، من زورم به نفس خودم هم نمی‌رسد، شیطان را هم فرستاده‌ای؟ نمی‌بینی دنیا چقدر جذابیت و جاذبه دارد؟ بعد این همه جمال و کمال را به این پسرها و دخترها داده‌ای، به آن‌ها بگوییم به خاطر خدا مخفی کنید؟
 پری‌رخ تاب مستوری ندارد
مگر اینکه تو کمک کنی و تو را حس کند. این می‌خواهد برود نعمت‌هایش را در کف خیابان داد بزند، زورش نمی‌رسد خودش را جمع کند. همه جهان دارند داد و فریاد می‌زنند و به گناهان و به مخالفت با تو افتخار می‌کنند! چه‌جوری به این بچه بگوییم خودت را نگه دار؟ مگر اینکه امشب نگاهی کنی که تو را حس کند. جوان به من می‌گوید: آقا نمی‌شود من یک بار خواب امام زمان(عج) را ببینم؟ این‌قدر وضع خراب شده است که برای دو ثانیه در خواب هم نمی‌توان امام(عج) را دید. یک نفر اهل فحشا خیلی فجیعی بود، گفت: به خدا قسم دفعه بعد گذاشت بروم خودم را می‌کشم. گفتم تو نباید بروی! آقا من یک درجه حس کنم، نگفتم که بیاید من را بگیرد که! من اصلا نمی‌بینمش! هیچ جا نمی‌بینمش! دو روز خوب می‌شوم وضعم خراب‌تر می‌شود. آقا ما کمک مادی می‌خواهیم. می‌خواهیم حس کنیم. حس مادی، تجربی. وگرنه همین آش و همین کاسه است. شب قدر بعدی هم می‌آییم همین حرف‌ها را می‌زنیم.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید