امروز 21 مهر 1404 - 19 ربيع ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - فایده‌گرایی و مصلحت اجتماعی (2) - صفر1404

18 مهر 1404 -   12:00 ق.ظ  دسته بندی: فایده‌گرایی و مصلحت اجتماعی

یا انیس
متن سخنرانی
سید محمد انجوی نژاد
موضوع: فایده‌گرایی و مصلحت اجتماعی
قسمت دوم
تاریخ: 1404/06/01

 

عناوین اصلی سخنرانی:
» در حکومت‌های لیبرالی جامعه بر اساس منافع شخصی اداره می‌شود
» ایران بر مبنای چه ایدئولوژی مدیریت می‌شود؟
» هدفی که سیستم‌های حاکم بر جوامع دنبال می‌کنند چیست؟
» داستان جبر و اختیار در زندگی ما چیست؟
» راه‌های رسیدن به منافع ملی از منظر امام خمینی(ره)
» آدمی خدایی است که جلوه صفات خدا در او دیده شود
» راه حل امام در برخورد با مردمی که به ما فشار می‌آورند

 

 

» در حکومت‌های لیبرالی جامعه بر اساس منافع شخصی اداره می‌شود
راجع‌به فایده‌گرایی و مصلحت اجتماعی عرض می‌کردم که اگر حکومت‌ها و افراد بر مبنای منافع شخصی‌شان مسئولیت‌ورزی کنند اوضاع همین می‌شود که در جهان فعلی هست. مثال بارزش را اگر بخواهم خدمتتان بگویم نظریه‌ای است که اپوزیسیون در رژیم صهیونسیتی دارند. یعنی نتانیاهو «لعنت‌الله‌علیه» _ان‌شالله همین امشب خبر مرگش بیاید_ به خاطر موقعیت شخص خودش دارد موجودیت یهود و اسرائیل را به خطر می‌اندازد. ما اگر بخواهیم برای فایده‌گرایی منفعت شخصی جهان یک رئیس‌جمهور مثال بزنیم الان همین آدم است. خودشان هم اعتقاد دارند این آدم به دلیل این‌که بودنش در پست نخست‌وزیری منوط به ادامه جنگ است دارد موجودیت، آبرو و حیثیت قوم یهود را می‌برد. خب همچنین موجوداتی در رده‌های پایین‌تر در همه کشورها هستند. نکته‌ای که لازم است به این قضیه پیوست شود این است که آیا سیستم کشور این اجازه را می‌دهد یا نه؟ این نکته بسیار مهمی است. الان سیستمی که در جهان حاکم است کشورها بالاخره مکتب‌هایی دارند. یکی از نحله‌های فلسفه می‌گوید در دوران پایان تئولوژی قرار داریم یعنی الان در جهان، ایدئولوژی‌ها نمی‌توانند حکومت کنند. همین که شما بگویید ایدئولوژی نمی‌تواند حکومت کند خودش یک ایدئولوژی است. ما نمی‌توانیم بگوییم من فکری دارم که فکر نداشته باشم! این‌که فکر کنی فکری نداشته باشی خودش فکر است. این یک نظریه کاملاً باطل است. شما نمی‌توانید فکر و ایدئولوژی را از آدم حذف کنید. بنابراین این مکتب‌ها خیلی مهم‌اند. مثلاً مکتب‌هایی که لیبرال هستند قانونا می‌گویند باید دنبال منفعت شخصی باشیم.

الان شما نگاه کنید ترامپ ارتش را به خیابان آورده و همه کارتن‌خواب‌ها و بی‌خانمان‌ها را به بیابان می‌ریزد. می‌گوید بروید جای دیگری پیدا کنید بخوابید. شما هیچ اعتراض، مخالفت و یا تظاهراتی نمی‌بینید چون سیستم لیبرال است. در این سیستم مردم می‌دانند داستان چیست. اگر من در این خیابان می‌خوابم و مزاحم این همسایه و یا مزاحم رفت و آمد هستم حق دارد من را بیرون کند. چون هر کسی دنبال منافع خودش است. وقتی حکومتی لیبرال می‌شود فکر نکنید ته آن چه می‌شود، تهش همین می‌شود هر کس زور بیشتری دارد می‌برد و هر کس زورش کمتر است تمکین می‌کند. مثلاً الان در شیراز در بعضی خیابان‌ها که دست‌فروش‌ها می‌ایستند باعث تصادف و… می‌شود و غیر قانونی است. باید بازارچه خوبی برایشان درنظر بگیرند منتقل کنند. کاری به این نداریم. ولی اگر شهرداری برخورد تندی با یکی از این‌ها داشته باشد اعتراض می‌شود، آقا انسانیت کجا رفت؟ اخلاق کجا رفت؟ درست هم می‌گوید. چرا؟ چون ما لیبرال نیستیم. سیستم آن‌ها لیبرال است. می‌گوید اگر من دنبال منفعت شخصیم هستم او هم دنبال منفعت شخصی‌اش است. قانع شده.‌ این‌‌که سیستم ما چیست، بهش می‌رسیم. قسمت دیگری از جهان سیستم‌شان سوسیال است. یعنی در اینجا منفعت عمومی اصل است. اینجا هم قانونشان این است؛ یعنی شخص می‌داند اگر در جایی جلوی منفعت شخصی‌اش را می‌گیرند قانون اساسی وجود دارد که می‌گوید تو موظفی منفعت شخصی‌ات را به خاطر مصالح عمومی خط بزنی. باید کم بخوری، زمستان اجازه نمی‌دهیم این مقدار گاز و برق مصرف کنی، باید شیشه خانه‌ات دوجداره باشد وگرنه جریمه‌ات می‌کنیم، باید در خانه پکیج داشته باشی. مثلاً در بعضی از شهرهای روسیه کلید پکیجشان اصلا دست مردم نیست. پکیج شهری دارند که کلیدش دست یک آدمی است که او تشخیص می‌دهد کی دکمه روشن و خاموش را بزند، اگر سردت هست در خانه لباس گرم بپوش. این هم یک سیستم است.

 

» ایران بر مبنای چه ایدئولوژی مدیریت می‌شود؟
نه لیبرال و نه سوسیال در ایران قابل اجرا نیست برای ‌اینکه ما فرهنگمان فرق می‌کند. ما سیستمی مخصوص خودمان می‌خواهیم. قسمت دیگری هم هست که باید به این منفعت عمومی و شخصی وصل کنیم؛ ببینید ایران جزو کشورهای خوب است ما کشورهایی داریم که محرومند. مشکل اصلیشان غذاست، مشکلشان آب خوردن است؛ و تعدادشان هم کم نیست. دلایل محرومیت‌شان یا به خاطر جغرافیایشان و یا به خاطر استعمار است. همیشه هم اگر نگاه کنید، در آمار سازمان ملل وجود دارد، چند کشور از آفریقا، آسیا و آمریکای جنوبی همیشه در رده اول تا پانزدهم هستند. کشورهایی هم هستند که خیلی وضعشان خوب است. کشورهایی که درآمدشان خیلی بالاست و جمعیت‌شان خیلی کم است. مثلاً فلان کشور در حوزه خلیج فارس پانزده برابر ما نفت می‌فروشد یک بیستم ما هم جمعیتش است. این‌ها هم تعداد خیلی محدودی هستند؛ برای خودشان بخور بخور است و در پول غلت می‌زنند.

یک سری کشورها مثل کشور ما در وسط قرار دارند و جزو کشورهای خوب هستند؛ اگر خوب مدیریت شوند وضعشان خوب است!‌ خوب نه به معنای آن هفت‌هشت‌ده کشوری که پول نفت می‌خورند؛ هیچ کشوری مثل آن‌ها نمی‌شود! در مشهد جلسه‌ای بود من با یکی از شیوخ امارات که اتفاقا شیعه هم بود صحبت می‌کردم و به او گفتم چه وضعیتی است مملکت اصلا دست خودتان نیست همه‌اش بخور بخور است آب‌، گاز و همه کارهایتان دست خارجی‌هاست. گفتم استقلال، گفت استقلال می‌خواهیم چکار؟ ما پول داریم این‌ها هم کارگر ما هستند کار می‌کنند! اصلا دنبال استقلال نیستند که، می‌گویند این‌ها کارگر ما هستند! آمریکا را بهش پول داده‌ایم دارد از ما محافظت می‌کند، به فرانسه پول داده‌ایم فلان می‌کند. مقایسه کردن کشوری که یک بیستم ما جمعیت دارد و 20 برابر ما درآمد دارد با هیچ کشوری درست نیست، مگر مثلا یک جنگی چیزی بشود برویم بگیریمش! خب؟

اما ما عموم کشورهای جهان، ما باید یک سیستم داشته باشیم یا لیبرال باشیم یا سوسیال باشیم یا همین شترگاوپلنگی که ایران الان هستش که معلوم نیست ما لیبرال هستیم؛ یک عده لیبرال‌اند، یک عده دموکراتند، یک عده سوسیال‌دموکرات‌اند، یک عده ادعای اقتصاد اسلامی دارند؛ هیچ سیستمی در کشور ما نیست. ما هم تک نیستیم‌ها، خیلی از کشورهای مثل ما سیستم اقتصادی ندارند. سیستم اقتصادی یعنی چه؟ یعنی اگر یک رئیس‌جمهوری بیاید از اقتصاد چپ انتخاب کند می‌کشیم سمت حکومت سوسیال، بیاید از راست انتخاب کند می‌کشیم سمت لیبرال. اغلب رئیس‌جمهورهایی هم که تا الان آمده‌اند، اغلب یعنی همه‌شان، راست را انتخاب کردند؛ یعنی آن اقتصاددان‌های اصلی که این‌ها انتخاب کردند مثل پروفسور نیری و غنی‌نژاد و این‌ها همه لیبرال‌اند، همه راست‌اند. لیبرال فحش نیست‌ها، یک مکتب اقتصادی است. خب با این سیستم، منفعت شخصی اصل است، منافع ملی در حاشیه قرار می‌گیرد.

و ما ایرانی‌ها مثل آمریکایی‌ها قانع نمی‌شویم که هوم‌لس‌ها را در بیایان بریزند! یا به یک عده بگویند آقا شما مشغول باشید به بزن و برقص و عرق و ورق همین‌طور خوش بگذرانید؛ تا صبح در کاباره‌ها بچرخید صبح هم تا شب بخوابید. زندگی این مدلی داشته باشید که فضولی در حکمرانی ما نکنید! ما این مدلی نمی‌توانیم باشیم دیگر، ما نمی‌توانیم باشیم، عراق نمی‌تواند باشد، افغانستان نمی‌تواند باشد، پاکستان نمی‌تواند، اصلا کشورهای منطقه این مدلی نمی‌توانند زندگی کنند. بنابراین باید بگردند یک سیستم اقتصادی انتخاب کنند بر مبنای منفعت عمومی و این سیستم اقتصادی هم سیستمی باشد که بالاخره باید بومی باشد! باید خودشان بنشینند کار کنند. بله مدعی ما الان زیاد داریم، مناظره هم کم داریم. مثلا ماهایی که تخصص‌مان اقتصاد نیست، یک پروفسور چپ می‌آید صحبت می‌کند تحت تاثیر قرار می‌گیریم بعد یک راست می‌آید صحبت می‌کند تحت تاثیر قرار می‌گیریم، این‌ها شاخ به شاخ نمی‌شوند ببینیم حقیقت با که و با چیست! من ممکن است یک چیزی برای خودم انتخاب کنم ولی نمی‌دانم که در این حکومت جواب می‌دهد یا نمی‌هد. حالا در بحث آن نرویم من فقط می‌خواستم بحث سیستم را بگویم و منفعت.

 

» هدفی که سیستم‌های حاکم بر جوامع دنبال می‌کنند چیست؟
هدفی که ما داریم [چیست]؟ هدفی که سیستم‌های آن‌ها دارد توسعه است، هدفی که ما داریم رشد است. توسعه به معنای چیست؟ توسعه به معنای این است که آقا باید مدرن بشویم. مدرن به معنی جدید، نه به معنی مدرن! باید جدید بشویم! مثلا باید ساختمان‌ها برود بالا، برج‌ها برود بالا، به هر قیمتی هست! باید برسیم به اینجا. به قول پهلوی باید برسیم به دروازه‌های تمدن بزرگ! به هر قیمتی هست؛ می‌خواهد یک قشری حذف بشود. حالا پهلوی داریم می‌گوئیم، رئیس‌جمهور آخوندمان هم در دهه شصت گفت که تهران باید این‌قدر گران بشود که همه نتوانند در آن زندگی کنند، خالی کنند بروند روستاهایشان! ما باید یک تهران مدرن داشته باشیم این را مثل دبی بکنیم در حلق منتقدین! ببین تهران چطور است. در مکتب لیبرالیسم توسعه به معنای له شدن قشر متوسط است! اختلاف طبقاتی بالا می‌رود، ضریب جینی تغییر می‌کند؛ این‌ها باعث چه می‌شود؟ باعث می‌شود یک مملکتی جدید و نو جلوه کند اما مردمش عموما یا مثل آمریکایی‌ها و کشورهای این مدلی، باید قانع باشند که ما حقمان همین است که کارتن‌خواب هستیم برای اینکه عرضه‌اش را نداشتیم یا اینکه نه، بالاخره این اتفاقاتی که در ایران و کشورهای این مدلی می‌افتد، اعتراضات! اعتراضاتی که توسط مردم راه می‌افتد.

ببینید دلیل اینکه چرا الان برق قطع می‌شود برای مردم ما قانع‌کننده نیست. برق می‌خواهند، به هر قیمتی! دادی، دادی، ندادی دم استانداری‌اند! این یک فرهنگ است، باید بدانیم مردم ما فرهنگشان این است. آب می‌خواهند برق می‌خواهند. نمی‌توانی بگویی مثلا مثل فلان کشور سوسیال‌دموکرات یا سوسیال باید بروی داخل سوپرمارکت مثلا یک قاچ هندوانه آن هم فقط یک بسته بخری ببری خانه‌تان! این‌ها می‌خواهند بروند صندوق عقب را بزنند بالا 20 تا هندوانه بریزند داخلش بروند خانه، این یک فرهنگ است! شما نمی‌توانی قوانین بومی جاهای دیگر را به فرهنگی که دو سه هزار سال اینجا سابقه دارد [تحمیل کنی]. بعد کم هم نداریم؛ یعنی همه چیز داریم؛ ما که آفریقای مرکزی نیستیم که، این یک فرهنگ است. اندازه شیوخ عرب، بخور بخور نداریم، اندازه آن‌ها هم خیلی امساک نداریم. اندازه مثلا بلوک شرق یا کشورهای اسکاندیناوی، ما که اهل انقدر امساک نیستیم که! خب این مدل را شما نمی‌توانی عوض کنی، هیچ راهی ندارد باید برای این مدل یک سیستم تهیه کنی. و این سیستم هم باید طوری باشد که عدالت، محور باشد؛ یعنی آدم‌ها اندازه توانایی‌شان بتوانند به بهره‌وری برسند.

 

» داستان جبر و اختیار در زندگی ما چیست؟
گزینه‌ها و گزاره‌هایی که ما در انقلاب اسلامی به آن‌ها دقت می‌کنیم [چیست]؟
1. یکی بحث «لا جَبرَ و لا تفویض» است؛ یعنی ما اعتقاد نداریم که ما در ایران خلق شدیم و یک سری اجبارها داریم، اعتقاد هم نداریم که اجباری نداریم. اجباری که داریم چیست؟ جغرافیای ما این است، خاک ما این است. ما اگر مثلا شما فرض کن مثل کره‌جنوبی بودیم، نفت نداشتیم، گاز نداشتیم، معادن نداشتیم، در سرپل اتصال هندوستان و چین و اروپا و دو سه تا دریا نبودیم، نمی‌دانم این همه معادن نداشتیم و کسی طمع به ما نمی‌کرد، ما کره‌ای بودیم!
الان مثلا کره شمالی دست این طرف باشد یا آن طرف باشد خیلی در معادلات جهان تاثیری ندارد. ما در یک منطقه‌ای هستیم که به قول آقا امیرالمؤمنین(ع) منطقه انرژی جهان [است]! خداوند تبارک و تعالی انرژی جهان را اینجا قرار داده؛ یعنی اگر جهان قرار باشد که بسوزاند، سوخت داشته باشد یا بخواهد به معادن برسد یا هر چیز دیگری ما این منطقه‌مان است، خیلی خب. این تا اینجایش جبر است. یک قسمتش جبر است. کمااینکه تو الان در شیرازی ممکن است در تهران باشی، مشهد باشی، تبریز باشی، بندرعباس باشی، یک درصدش جبر است. جفرافیا!

یک درصدش هم تفویض است؛ یعنی ما می‌توانیم اختیاراتمان را استفاده کنیم. اینکه ما مرد خلق شدیم یا زن خلق شدیم، جبر است. پدر و مادر من این هستند نمی‌توانم عوض کنم، پدر و مادر او مثلا پدرش برایش ارث می‌گذارند، پدر من ارث نمی‌گذارد نمی‌توانم این را عوض کنم. خیلی از جبرهایی که در دنیا هست برای همه انسان‌ها هست. جبر جفرافیایی داریم، جبر جنسیتی داریم، جبر خانوداگی داریم، جبر فرهنگی داریم! شما بر طبق این جبر باید برنامه‌ریزی کنی، گرچه مثلا در آن شعارهای لیبرالیسم می‌گوید جهان بدون مرز و جبری وجود ندارد و شما مختاری هر جا بروی و این‌ها. بله این هم جزو اختیارات است، می‌توانی بروی، کسی که جلویت را نگرفته! خیلی از کسانی که خیلی غر می‌زنند در ایران و می‌توانند بروند اما نمی‌روند چون منفعتشان در بودن است! الان خیلی از این‌هایی که رفته‌اند پشیمانند. مثلا می‌گویند همه جا بهتر از ایران است کاش من یک گاو بودم در سوئیس! اما خب راه سوئیس که باز است، گذرنامه هم که دارد، گاو بودن هم که خب می‌توانی باشی! برای چه نمی‌روی؟ برای چه نمی‌روی خب؟ برای چه؟ برای اینکه او منفعت می‌برد. یک درصد از منفعتی که می‌برد یعنی پولی که گیرش می‌آید هم برای این است که این جملات را بگوید و تو ناامید بشوی! برو برادر مگر چه کسی جلویت را گرفته؟ اصلا کاشکی وجود ندارد، آدم‌ها می‌توانند انتخاب کنند بروند، همه جا! اصلا خود قرآن کریم که دستور می‌دهد، می‌گوید آقا اگر می‌بینی شرایط زندگی‌ات درست نیست تو باید مهاجرت کنی، اگر جای بهتری هست، برو. زمین مال همه است، مال کسی نیست که، منتهی باید بدانیم آنچه که در بیرون از این مرزهاست، حتی بیرون از شیراز، بیرون از استان، قبلش برو یک تست بکن شاید تو با فرهنگ استان فارس نتوانی در آذربایجان غربی زندگی کنی! در خراسان نتوانی زندگی کنی! برو تست کن. پس ما یک جبر داریم و یک تفویض که می‌توانی تغییراتی به آن بدهی.

 

» راه‌های رسیدن به منافع ملی از منظر امام خمینی(ره)
2. امام(ره) وقتی که آمدند خیلی درست فرمودند، گفتند ما عالم را به عنوان محضر خدا می‌دانیم. منظر خیلی مهم است. ما اگر بخواهیم دنبال منفعت باشیم، منظری که به دنیا نگاه می کنیم خیلی مهم است. آیا منفعت شخصی یا منفعت اجتماعی؟ البته منفعت اجتماعی سود دنیایی هم دارد. جامعه به آرامش می‌رسد. وقتی جامعه‌ای همه فکر همدیگر باشند، میزان درگیری‌ها کم می‌شود. خودخواهی‌ها کم می‌شود. رقابت‌ها و حسادت‌ها و کینه‌ها کم می‌شود. جامعه بهتر زندگی می‌کند. تو هم شب‌ها راحت‌تر می‌خوابی. سرت را که روی بالشت می‌گذاری این‌قدر افکار مغشوش در ذهنت نمی‌چرخد. چرا او این را زد؟ چرا این‌جوری شد؟ چرا گیر او این آمد؟ چرا گیر این او آمد؟ او چرا آنجا رفت؟ وقتی شما صبح بلند می‌شوی تا موبایلت را روشن می‌کنی اخبار منفی دارد می‌آید، این جامعه آرامش سبک زندگی‌ات را ولو اینکه از نظر مالی مشکل نداشته باشی به هم می‌ریزد. الان این سنت‌گرایان، طرفداران ترادیشن در آمریکا ول کردند رفتند در دامنه‌ها و کوه‌ها زندگی غیر صنعتی می‌کنند. خیلی هم احساس آرامش می‌کنند. ما در خود ایران هم داریم. نزدیک سمیرم جایی هست این مدلی زندگی می‌کنند. من دوبار هم از جلویش رد شدم، نمی‌گذارند ماشین داخل برود. خب یعنی چه؟ در خیلی از جاهای جهان هست. در آمریکا هست. در آمریکای جنوبی بیشتر هست. در آسیا و در شرق که فراوان است. سنت‌گرایان! این‌ها چکار می‌کنند؟ این‌ها جامعه‌ای خیلی بسیط، ساده ایجاد می کنند. کم می‌خورند. از مواهب صنعت کم بهره‌برداری می‌کنند؛ اما آرامش روحی دارند. کما اینکه خیلی از بزرگان ما هم بعضی وقت‌ها که کم می‌آوردند، یک ماه، دو ماه، چهل روز به روستایی می‌رفتند، جایی غریب پیدا می‌کردند، در خانه‌ای با مرغ و خروس و گاو و گوسفند زندگی‌ را می‌چرخاندند آرامش پیدا می‌کردند. بعضی‌ها هم کلا می‌رفتند. می‌گفتند ما تا اینجا کار کردیم دیگر می‌خواهیم در قسمت سنتی برویم.

پس آرامش! عالم محضر خداست. این منظر ما خیلی فرق می‌کند. اگر عالم محضر خداست و اگر من انسانی هستم که قرار است اینجا مزرعه آخرت باشد یا پلی باشد که مثلا به آن طرف یا به جاودانگی و بقا برسم، یک مدل به دنیا نگاه می‌کنم. اگر من دنیا را مرکز رسیدن به همه آرزوها بدانم یک مدل دیگر نگاه می‌کنم. امیرالمؤمنین(ع) می‌گوید در این مدل دوم غیر از سراب و حسرت هیچ چیز گیرت نمی‌آید. دائم اینجایم سوخت، آنجایم سوخت، جوانیم سوخت، میانسالیم سوخت، دهه پنجاهی‌ها سوختند، دهه شصتی‌ها سوختند، هفتادی‌ها سوختند، هشتادی‌ها سوختند، نودی‌ها سوختند. دائم احساس سوختن می کنی. چرا؟ چون احساس می‌کنی باید لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه در این دنیا بیشتر استفاده می‌کردی. درحالی‌که اصلا قضیه این نیست. بنده خدایی چند وقت پیش در یکی از کشورهای شمال آمریکا در هفتاد و چهار پنج‌سالگی برنده یکی از این جوایزی که قرعه‌کشی می‌کنند شده بود. مثل اینکه یک میلیون دلار بود. به او خبر داده بودند، از خوشحالی سکته کرده و مرده بود. این دنیا، این است. دنیا دقیقا همین است. من چجوری به دنیا نگاه کنم؟ الان به آخرش می‌رسیم که چقدر امام قشنگ راه و روش می‌دهد. می‌گوید آقا ما دنبال آرامش هستیم یا دنبال لذت؟ لذت و آرامش با هم جمع نمی‌شود. چرا؟ چون لذت‌های دنیا هی در حال کثرت و عادی شدن است. شما در کثرت نمی‌توانی به آرامش برسی. اگر زندگیت را ساده کنی به آرامش می‌رسی، در کثرت نمی‌توانی به آرامش برسی.

 

3. رکن بعدی در این حکومت‌ها برای رسیدن به منفعت مشورت است. باز یکی از چیزهایی که شیطان خیلی فشار می‌آورد این است که به من بگوید تو عقلت کامل است، تصمیمت درست است، آنچه که تو می‌گویی حق است، حق فقط تویی، انسان خودش را حق مطلق ببیند و بقیه را دائم نقد کند! قبلا هم چند بار گفته‌ام کسانی که منتقدند و شغلشان است مثلا منتقد سینما، منقدان ورزشی، منتقد سیاسی است، شغلش است. خودش هم می‌گوید که من بنا نیست تئوری و نظریه بدهم، من هرکس هر کاری می‌کند باید نقد کنم. راست هم می‌گوید، ما برای هر شغلی یک منتقد حرفه‌ای نیاز داریم؛ اما این یواش‌یواش در سبک زندگی‌اش هم واقع می‌شود؛ یعنی منتقد یک احساس خودفرشته‌پنداری پیدا می‌کند که احساس می‌کند همیشه مشکل و تقصیر از بقیه است. یکی از اساتید ما زمانی که ما جوان بودیم نقل می‌کرد می‌گفت در شهربازی مشهد بودم بعد آمدم بغل این جایی که پیج می‌کردند ایستاده بودم با خانمم قرار داشتم بعد دیدم بچه‌ای آمد به کسی که پیج می‌کند گفت که آقا من گمشده دارم. گفت کی گم شده؟ گفت بابا و مامان و داداشم و خواهرم و مادربزرگم گم شده‌اند. بعد بنده‌خدایی که پیج می‌کرد گفت البته می‌گویم اسمش را هم می‌آورم؛ ولی تو گم شدی. آن‌ها گم نشده‌اند. وقتی همیشه نگاه انسان نقادانه باشد یواش‌یواش در سبک زندگی‌اش می‌آید. امام می‌فرماید انسان‌ها عادت کنند بالاترین انتقاد را به خودشان داشته باشند و این‌قدر اطراف را نبینند، کمی به خودشان نگاه کنند. اصلا مدل آدم‌هایی که دائم دارند بقیه را نگاه می‌کنند مدل ضد آرامش است. آدمی که دائم دارد خودش را نگاه می‌کند و پیمانه خودش را می‌شناسد و به‌قول امام‌صادق(ع) این‌قدر از خودش شاکی است که فرصت نمی‌کند از دیگران شکایت کند! منظر این آدم عاقبت‌بینی است و قطعا هم می‌برد. قطعا می‌برد؛ اما اگر سیستمی در مملکت باشد که دائم همه از همه‌چیز شاکی باشند، یکی از دلایل این شکایت این است که ما به خودمان نمی‌پردازیم. اگر به خودمان بپردازیم وقت شکایت از دیگران را نداریم. این نکته را امام می‌فرمایند. صحبت این است که اگر قرار باشد منافع ملی تأمین بشود امام می‌گوید باید چه‌جوری باشیم. دیشب گفتم فرهنگ تأثیر دارد.

4. امام می‌گوید کرامت انسانی یعنی چه؟ یعنی این آدم اگر بلند است یا کوتاه، زن است یا مرد، بچه یا مسن، هر کس هست، هر منصب اجتماعی دارد، پدرش و مادرش هر جایی هست، مال هر شهری هست نظام باید به او به چشم انسان نگاه کند. انسان! بعضی از نظریاتی که حتی در بدنه حوزه هست، حقوق شهروندی را نفی می‌کنند. اصلا در متون بعضی از علمای حوزه داریم. می‌گوید انسانی که مثلا به فلان اعتقاد ندارد از هیچ‌گونه حقوق ملی و انسانی برخوردار نیست. این متن حوزه است. بعضی از سیاستمداران ما به این متون اعتقاد دارند. از هیچ‌گونه حقوق ملی و انسانی برخوردار نیست؛ یعنی او دیگر آدم هم نیست. خب این‌ها اشتباه است. امام می‌فرمایند کل افراد ایران که الان مملکت ماست در درجه اول آدم هستند، انسانند، حقوق شهروندی دارند، حق اعتراض دارند، حق با ما نبودن دارند، حق مخالفت دارند؛ و این با ما نبودن و مخالفت و اعتراض نباید از حقوق ملی و منافع ملی‌شان ابدا کم کند. ابدا! بله مثلا وقتی هست شما یارانه می‌دهی طرف نیاز ندارد خب این اشکال ندارد حذف بشود. این عدالت است. تو که بنزین را برای کارهای ضروری‌ات نیاز داری با آدمی که می‌خواهد بنزین سوبسید‌دار را دوردور کند خب قطعا باید سهمیه‌تان با هم فرق کند. این عدالت است؛ اما می‌رسیم به حقوق شهروندی؛ حق شهروندی دارد.

خیلی‌وقت‌ها امام(ره) می‌فرمودند که شنیده‌ام در خانه‌ها سَرَک می‌کشید! اصلا شما اجازه شرعی این کار را ندارید که در خانه مردم سرک بکشید. چه کار داری؟! بله، اگر در خانه‌اش دودی راه انداخته محله را بوی گند برداشته، می‌توانی در بزنی بگویی آقا داری چه‌کار می‌کنی؟! ولی وقتی چهاردیواری شد و به اطراف هیچ لطمه‌ای نمی‌زند این کاملا اختیاری است. تا بقیه مباحث دیگر. پس امام می‌فرمایند نکته بعدی کرامت انسانی است. کرامت انسانی باید رعایت بشود. کرامت انسان خارج از اینکه چه دینی، چه جنسیتی، چه فرهنگ و ملیتی دارد. انسان، انسان است. وقتی داخل ایران می‌آید حقوقش باید رعایت بشود. و چه بسا، ما در صدر اسلام هم این را داشتیم که پیامبر(ص) اتفاقا به برخی که مشکلاتشان با پیغمبر زیاد بود، از بیت‌المال سهم بیشتری بهشان می‌داد، قرآن تأیید کرد گفت این سهم مؤلفه قلوب است. با پول دارد او را می‌خرد که مملکت آرامش داشته باشد. به او پول بیشتری می‌دهد که فتنه نکند؛ یعنی از حقوق بیت‌المالی که باید به تساوی تقسیم بشود، آرامش این‌قدر مهم‌تر است که به آدم مخالف بیشتر می‌دهد. نمی‌خواهم این بحث امشب خیلی فاز حکمرانی باشد، بحثم بیشتر اخلاقی است.

کلا بحث این بود که فایده‌گرایی؛ یعنی اینکه اگر انسان فقط به خودش توجه کند و دنبال منفعت شخصی‌اش باشد:
۱_ سبک زندگی خودش را خراب می‌کند و آرامشش را می‌گیرد.
۲_ به جامعه لطمه می‌زند.
۳_ تبدیل به سیستم می‌شود.
۴_ این سیستم باعث می‌شود که عدالت نقض بشود.
۵،۶،۷،۸،۹،… این بساطی که همین الان می‌بینید در سیاست سرمان می‌آید. که در جلسه اول گفتم قانونی که الان بین این آقایان و خانم‌ها هست این است که اگر قرار است دیگی برای ما نجوشد می‌خواهم سر سگ در آن بجوشد. این یک مدل است. اگر این ضرب‌المثل را هم نگویند همین الان دارند عملا اجرا می‌کنند. خب این بعد در سبک زندگی می‌آید. بعد در بچه‌ات، همسرت، دوستت، همکارت و رفیقت می‌آید. جامعه‌ای که این‌مدلی باشد این جامعه دائم درگیر است. نه‌تنها رشد نمی‌کند توسعه هم نمی‌کند.

 

» آدمی خدایی است که جلوه صفات خدا در او دیده شود
این کل بحث ما بود که برایش چندتا قرینه آوردیم؛ اما کمی جلوتر می‌آییم یا بهتر بگوییم اتمام بحث؛ امام می‌فرمایند آدم‌های خدایی! اصلا خدایی بودن یعنی چه؟ خدایی بودن به این است که آدم چقدر سجده داشته باشد، چقدر نماز خوانده باشد، چندتا سفر حج رفته باشد، ۲۴ساعت کربلا و مشهد باشد؟! اصلا دلیل خدایی بودن چیست؟ حتی شما بگو پاک باشد و گناه نکند. اصلا هیچ گناهی نکند. می‌شود یک آدم در خانه باشد، در را ببندد هیچ گناهی نکند. امام(ره) می‌گوید خدایی بودن یعنی جلوه صفات خدا در این آدم دیده بشود. جلوه صفات خدا! مثلا کسی به این آدم نگاه کند بگوید او این‌قدر مهربان است که من احساس می‌کنم این مهربانی ودیعه‌ای از طرف خداست. این‌قدر غفار، امین، ستار، وهاب و بخشنده است. پیامبر(ص) برای کسی که خیلی بخشنده بود مثل حاتم طائی، به‌عنوان پیغمبر خدا برای کسی که مسلمان نبود این‌قدر ارزش قائل شد گفت به‌خاطر همین صفتش هم خودش هم خانواده‌اش محترمند خدا هم احترام می‌گذارد. من این را قبلا در یک بحث کامل با سند برایتان آوردم. این یک بحث است که می‌گوید جلوه خدا در تو دیده شود.

 

» راه حل امام در برخورد با مردمی که به ما فشار می‌آورند
حالا در این بحث فایده‌گرایی خداوند چقدر در خلقت ما فایده می‌برد؟ می‌دانید که خلق جلوه رحمت خداست. نه فقط در اسلام و مناجات‌های امام‌سجاد(ع) [بلکه] از زمان آدم تا همین الان هرچه روایت قدسی داریم، هر چه معصومین و ۱۲۴هزار پیامبر گفته‌اند، مدل خدا مدل فایده‌گرا نیست؛ یعنی برای خدا اصلا منفعت شخصی وجود ندارد. اصلا اینکه بگوییم خداوند دنبال منفعت است اصلا این خودش نقض است؛ برای اینکه داریم یک نقصی را به خدا نسبت می‌‌‌دهیم که دنبال منفعت است. خدا که چیزی کم ندارد که بخواهد بهش برسد، نفع که لازم ندارد. بعد خدا به من و تو نگاه می‌کند می‌گوید یکی از مسیرهایی که در پایان ماه صفر می‌شود به شما پیشنهاد داده بشود که از این مسیر جلوه من در تو نمود پیدا کند و مستوجب رحمت من بشوی و من تو را به‌عنوان انسان خدایی و خلیفه‌الله انتخاب کنم همین بحث فایده‌گرایی است. مدل من را ببینید. در روایت قدسی می‌گوید بنده من، من یک معامله با تو کردم که خیلی از این معامله راضی‌ام. قبل از اینکه معامله خدا را بگویم یک پرانتز باز کنم. با همدیگر نگاهی به این ضرب‌المثل بکنیم که می‌گوید لطف مکرر حق مسلم می‌شود. خیلی از بزرگ‌ترها، پدر و مادرها، معلم‌ها، کسانی که به مردم خدمت می‌کنند، حتی این بچه‌های جهادی، حتی بچه‌های کمیته امداد، یکی از گله‌هایشان این است که می‌گویند مردم جنبه ندارند، دفعه اول برای لطف تشکر می‌کنند، دوبار، سه‌بار، چهاربار، ده‌بار، از دفعه دهم به بعد این لطف را دیگر لطف نمی‌بینند، حق مسلم می‌بینند. بعد من بعضی‌وقت‌ها برای آن‌ها عموما یا خصوصی صحبت می‌کنم، می‌گویم اگه جنبه‌اش را نداری ادامه نده، همین هستند! بچه هم همین است اگر جنبه‌اش را نداری ادامه نده.

بعد سراغ این روایت برگردیم ببینیم خدا چه‌کار می‌کند؟ لطف مکرر خدا به ما بنده‌ها، که ما حق مسلم می‌دانیم، که اگر خداوند تبارک و تعالی ده دقیقه جلوی یکی از مواهبی که ما دائم داریم استفاده می‌کنیم را بگیرد زندگی ما سیاه می‌شود. یکی از مواهبش را! خداوند تبارک و تعالی این‌جوری می‌فرماید که بنده من، معامله من و تو این مدلیست و من از این معامله خیلی راضی‌ام. چرا خدا راضیست؟ چون خداست. چون خدا لطف مطلق است. خدا اصلا کیف می‌کند، راضی هم نه، کیف می‌کند. معامله چیست؟ می‌گوید «خَيْرِي إِلَيْكَ نَازِلٌ» من به‌سمت تو خیر می‌فرستم «شَرُّكَ إِلَيَّ صَاعِدٌ» و تو دائم ناسپاسی و ناشکری می‌فرستی و من کاملا راجع‌به این معامله راضی‌ام. کاملا! این روایت را به روایت بعدی وصل کنیم که امام‌صادق(ع) می‌فرمايند دم در بهشت یک‌عده از کسانی که می‌خواهند وارد بهشت بشوند ملائکه به خدا می‌گویند آن‌ها ته ذهنشان خجالتیست که الان دارند شرمسار وارد بهشت می‌شوند. تو بخشیدی آن‌ها خجالت می‌کشند. خداوند به ملائکه می‌گوید همین الان از ذهنشان هر خلافی را مرتکب شده‌اند پاک کنید. ملائکه می‌گویند این کار را می‌کنیم؛ اما وقتی این‌جوری کنیم، طلبکار وارد بهشت می‌شوند، تو آدم‌ها را می‌شناسی. خدا می‌گوید هیچ اشکالی ندارد. این مدل خداییست. می‌خواهی امام‌رضایی باشی، این مدل است. دیشب یزدان روضه‌اش را خواند. گفت وقتی زن قاتل امام‌مجتبی(ع) زهر را به ایشان داد، اولین کاری که امام‌مجتبی(ع) کرد این زن را فراری داد، گفت اگر برادرانم ابوالفضل(ع) و امام حسین(ع) بیایند زنده‌ات نمی‌گذارند. این یک مدل است. حالا ما که این نمی‌شویم؛ ولی باید در این مسیر باشیم.

امام می‌فرمایند که این مدل خیلی سخت است از هر یک میلیون نفر شاید یک نفر کم‌وبیش این مدل را بتواند و رفتارش بویی از خدا داشته باشد. راه‌حلش چیست؟ هیچ راه‌حلی ندارد [به‌جز اینکه] قبول کنی مردم همین‌اند. قبول کن! بچه‌های کمیته امداد، جهادی‌ها، بزرگ‌ترها، پدر و مادرها قبول کنید، امام می‌گوید مردم همین‌اند. قبول حقیقت خودش اولین قدم پیشرفت است. تو نمی‌توانی آن‌ها را عوض کنی. انسان این است. هشت‌ جای قرآن اشاره کرده آدم‌ها این‌طوری‌اند بعد همان‌جا اشاره کرده «إِلَّا الْمُخْلَصِينَ» یعنی آدم‌ها این‌طوری‌ هستند؛ اما اگر بوی خدا بگیرند می‌توانند رشد کنند. عموما هم دنبال این رشد نیستند. تا آخرش هم همین‌اند. ما با بعضی از بچه‌ها در دبیرستان و … صحبت می‌کنیم، می‌گویم توقعت را صفر کن؛ می‌گوید نمی‌شود که! راست می‌گوید آدم همین است. مگر من خودم دبیرستانی بودم توانستم. برای مثال می‌گویم؛ ولی باید روی این کار کنیم. امام می‌گوید چه‌کار کن؟ می‌گوید هر وقت رویت فشار آمد ذکر بگو، قرآن بخوان، تسبیحت دستت است سوره قدر بخوان، در خودت بریز، این ریختن در خودت جای خدا را باز می‌کند. امام می‌گوید درون‌گرا باش! عین دستورالعمل‌هایش است که ذکر بگو، قرآن بخوان، در خودت بریز. من اصلا یادم نمی‌رود وقتی این صحبت‌های امام را چند سال پیش می‌خواندم یاد بحث‌هایی می‌افتم که با مرحوم ابوی‌مان می‌کردیم. مثلا بحث می‌کردم اوج ناسپاسی بود. سکوت می‌کرد. بعد در چهره‌اش غم و اینکه دارد در خودش می‌ریزد کاملا تابلو بود. خیلی بزرگ‌ترهای دیگر! آدم رشد می‌کند. همان‌طور که در ورزش تا بدنت درد نگیرد ماهیچه‌ات قوی نمی‌شود در سلوک تا روحت درد نکشد به خدا نزدیک نمی‌شوی.

شیخ انصاری عارف که ما آرزویمان است شاگردِ شاگرد مرحوم انصاری را ببینیم، مثلا بگویند فلانی آقای انصاری را دوبار در همدان دیده. شیخ انصاری را به‌جرم گنه‌کاری از همدان بیرونش کردند. با خفت! سکوت کرد، دفاع نکرد، دعوا نکرد، بزرگ شد. و خیلی کسان دیگر. امام(ره) که تو می‌شنوی تازه در سال ۴۲ مطرح شد. شما شنیده‌ای قبلش هم چه کشید؟! اگر حاضری برای دنیایت ۶، ۷ صبح بیرون بزنی، عرق بریزی، زحمت بکشی، الان سال ۱۴۰۴ است، خودت بنویس، به تاریخ شمسی کی [سال 1404] تمام می‌شود؟ چیزی نمانده. آن چیزی که تو برایش خلق شدی بزرگ شدن روح و خدایی شدن است که تا آن آخر می‌رود.

امام می‌فرمایند:
1. سکوت کن
2. ذکر بگو
3. قرآن بخوان
4. گریه کن. برای خدا گریه کن.
برای خدا و امام‌حسین(ع) گریه نکنی، دنیا به گریه‌ات می‌اندازد. همین اشکی که قرار است الان اینجا بریزی برای یک چیز مزخرف یک جای دیگر خواهی ریخت. روزیت است.

بعد می‌فرمایند اگر نشد در را ببند. خدا رحمت کند حضرت آقای حائری بعضی‌وقت‌ها می‌گفت من خسته می‌شوم در را می‌بندم. بعد جای دیگر به شوخی می‌گفت من در جلسه‌ای خیلی رویم فشار بیاید خیلی آرام دستم را روی گوشم می‌گذارم سمعک را خاموش می‌کنم. حالا بگو تا جانت در رود! من دیدم این کار را کرد در اواخر کار گوشش تقریبا نمی‌شنید. امام می‌گوید نکشیدی در را ببند.

می‌خواهی بزرگ شوی چهار مرحله دارد:
1. سکوت کن
2. ذکر بگو
3. قرآن بخوان
4. گریه کن.
5. نشد در را ببند.
بزرگ می‌شوی. آدم می‌شناسم ۸۰ سالش است اندازه بچه دوازده، چهارده، پانزده ساله بدبخت است. آدم می‌شناسم سی سالش است بزرگ است. خدایی شدن؛ یعنی بزرگ‌شدن. در را ببند. و این توصیه‌هایی که امام دارد می‌گوید که اگر می‌خواهی این‌طوری باشی مدل آدم‌ها را قبول کن. وقتی قبول کردی تحمل کن. اجرش زیاد است. خیلی عجیب است که در چهارپنج جای قرآن کریم دارد که مهربان‌ترین مخلوقات به بقیه اطرافیانش پیامبر(ص) بوده. مهربان‌ترین! در جای دیگر می‌گوید رحمه‌‌للعالمین، من هر چه خلق کردم، هر چه رحمت در این خلق هست پیغمبر(ص) تکی دارد. بعد پیغمبر(ص) می‌فرمایند اصلا هیچ پیغمبری اندازه من اذیت نشد. من خیلی اذیت شدم. پس اذیت دارد؛ اما این اذیت چه‌کار می‌کند؟ روح را بزرگ می‌کند. برادر و خواهر! آقا و خانم! برای دنیا نجنگ. برای عدالت، مردم، سرزمینت، رهبرت، امامت و اعتقادت بجنگ؛ ولی ته ذهنت را بخوان. اگر می‌بینی بهانه این جنگ این اسماء مقدس است؛ اما حقیقتش خودت و دنیا هستی، این مرارت ارزشش را ندارد. برای دنیا نجنگ. در را ببند. تمام شد رفت. خدا ان‌شاءالله آقای حائری را امشب دعاگوی ما قرار بدهد آن خانه‌ای که ایشان در آن فوت کرد، من قبلش هم دوسه‌بار رفته بودم، در خیابان اراک در قم بود. یک خانه خیلی محقر قدیمی و درب‌وداغون؛ ولی در را بسته بود. علامه‌طباطبایی اواخر زندگی کلا در را بست، حرف هم نمی‌زد.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید