امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی نقش همراهی در سلوک 4

13 آذر 1404 -   1:15 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها

آمیز جواد آقای تهرانی می گفتند: تفسیر روایی آیه “خَلَقْناکُم اَزْواجا”، این است که هر کدام از شما، یک نفر از اهل بیت(ع) را بیشتر دوست دارید، آن امام زوج معنوی شماست. ذکر او را بیشتر بگو، سَرّ تقرب تو در این امام است.

یا رئوف
سخنرانی حجت الاسلام انجوی نژاد
موضوع: نقش همراهی در سلوک – قسمت چهارم
شام شهادت امام رضا(ع)
شنبه 94/9/21

◄ عناوین اصلی که در این سخنرانی به آن پرداخته شده است:
– شرایط همراهی و همراهان گروه های اجتماعی و مذهبی.
– تعریف منبر نقلی و عقلی.
– در چه صورتی انقلاب اسلامی پایدار می ماند؟
– با اخم و سوءظن کنار همدیگر، هیچ تعالی ایجاد نمی شود.
-‌ سعی کنید در جمع هایتان شوق به عبادت را ایجاد کنید.
– یک امام زوج معنوی شماست، سَرّ تقرب تو در این امام است!
– بر ذکر مداومت کنید، ولو کم باشد.
– اگر روحیات زیبایت را نگه داری، ضعف های عبادی ات را پُر می کند.
– یک هفته بُریدن، لطمه ای به تقربّت می زند که ده سال باید بدوی!
– سه خصوصیت شخص حلیم چیست؟
– تمام بی تقوایی های ما، برای آن است که خودمان را مالک می پنداریم.

بحث ما راجع به نقش همراهی در سلوک بود، دیشب یک سری نکات را راجع به نقش و تطبیق راه و سالک عرض کردیم، صبح خصوصیاتی را پیرامون شرایط سالک عرض کردیم، خود سالک را هم معرفی کردیم که چه مدل همراهی را باید انتخاب کند.
برای جمع و جماعت ها دو بحث جدی داریم، یکی بحث رفع و دفع که گفتیم گناهان با زهد، دوری از حب دنیا و مراقبه رفع بشود، و با توبه دفع بشود.

+ قسمت بعدی بحث:
» شرایط همراهی و همراهان گروه های اجتماعی و مذهبی.
اعمالی که همراهان باید برای همدیگر در نظر بگیرند، چک کنند و مراقبه کنند که در این مسیر باشند. این اعمال را از آیات و روایات خدمتتان عرض می کنم:

1- اعمال قلبی.

همان قلبی که امام صادق(ع) می فرمایند: “هُوَ العَقْل”.
همان اعمال ذهنی که چه اتفاقاتی باید در ذهن، عقل و قلب ما رخ بدهد تا بتوانیم مبناهای انسجام بیشتر و رسیدن به نقطه بنیان مرسوس را رعایت کنیم.

اول می فرمایند: اهل فکر باشد یعنی کسانی که در دنیا از عقلشان به عنوان یک وسیله برای فکر کردن استفاده نمی کنند. اغلب مردم بیشتر عالِم و مُتَعَلَّم یعنی یا دارد بیشتر درس می دهد یا دارد درس می گیرد. بین درس دادن و درس گرفتن، یک حلقه مفقوده به نام فکر داریم. فکر یعنی انسان نیاز دارد برای متبلور کردن معلوماتش در وجود خود، اطراف و جامعه اش روی آن فکر کند.

“انّ أَکْثَرُ عِبادَةِ أَبی ذَر، التَّفَکُرَ”، دلیل اینکه ابوذر انقدر به پیامبر(ص) نزدیک بود، اهل فکر بودن او بوده است. بیشترِ عبادتش فکر بود. ما فکر می کنیم علم آموزی و یاد گرفتن علم، فکر است، در حالیکه علم یک مقوله جداست که انسان ها باید نسبت به آموزش هایی که می بینند، فکر هم بکنند. در قرآن کریم بارها و بارها ما را به تفکر در آفاق و انفس و غیره، توصیه کرده است. در حالیکه آفاق و انفس پیشکش، راجع به همین معلوماتی که داریم، بعضاً تفکر نمی شود.

» تعریف منبر نقلی و عقلی.  
برخی اوقات که خدمت دوستان طلبه می رسم، می گویم بیشتر صحبت هایتان یا نقلی است یا عقلی. یعنی یا داری از کتاب و روایات و …، نقل می کنی یا عقلی است یعنی خودت تحلیل کرده ای. کسانی موفق خواهند بود که درجه صحبت عقلیشان بیشتر باشد.

منبر اول، منبر خبری می شود که این مورد خوب یا بد است. منبر دوم، منبر تحلیلی می شود، مستمعین هم به صورت فنّی نگاه نمی کنند، ولی جذب منبر تحلیلی می شوند بدون اینکه بدانند این چه فرقی با آن منبر قبلی دارد. منبر عقلی ماحصل فکر بر روی دین است.

پیامبر(ص) فرمودند: من فکر را از ذکر، برای گروه ها ترجیح می دهم. وقتی یک گروهی فقط بر مبنای نقد حرکت می کند، مثلا می گوید چرا حضرت امام(ره) انقدر ما را از سیاست به معنای سیاست بازی، پرهیز می دادند؟! می گفتند چون سیاست یعنی در یک جناح قرار گرفتن، یعنی قرار نیست تو فکر کنی.

چند سال پیش خدمت یکی از بزرگان کشور در تهران رسیدیم، بعد ایشان گفتند شما توانایی داری و مقداری هم هندوانه زیر بغل ما داد، و بعد هم گفتند این کار را بکن و مجموعه را جمع کن و شبکه ایجاد کن و…، تا بعد انتخابات که شد بگوییم به چه کسی رأی بدهند. نمی توانیم مردم را گوسفند حساب کنیم! گفتم نه، ما باید مردم را اهل فکر بار بیاوریم.

» در چه صورتی انقلاب اسلامی پایدار می ماند؟

شهید مطهری(ره) در 2 فصل که ماحصل 12 جلسه سخنرانی است، بحث می کند که انقلاب اسلامی در صورتی پایدار خواهد ماند که جبهه فرهنگی انقلاب اهل فکر باشند یعنی اهل ماهی گیری، نه ماهی خوری!

با این مثال شروع می کند که معلم آموختن را به من نیاموخت، به من گفت فکر کن. داستان امروز جهان این است که متفکرین در جهان کار می کنند و عالَم دست متفکرین است. شک نکنید دلیل توفیق اقتصادی یهود در جهان امروز ما که رئیس جمهور آمریکا مجبور است به او پوئَن بدهد که کارتل های اقتصادی بطور خاص دست یهود و صهیونیزم است، این است که این ها 300 سال فکر، تحلیل و بررسی کرده اند. شرایط جامعه را دیده، فکر کرده، پروژه نوشته، تحقیقات کرده و کار میدانی کرده اند.
اینکه می گویند فکر کردن بیشتر از ذکر خدا گفتن موثر است، چون خیلی وقت ها ذکر لقلقه زبانی ماست.

2- حُبّ.
حُبّ، قسمت دوم است که به آن توصیه می شود. به معنای:
1. محبت داخلی بین افراد. 2. محبت انسانی حاکم بر قلب افراد 3. نگاه انسانی افراد به سایر قسمت های جامعه.

وقتی قرآن می خواهد پیامبران را معرفی کند، هر کدام را به گونه ای معرفی می کند، عیسی را به گونه ای، موسی را به گونه ای، داوود و یوسف را هم را به گونه ای دیگر، اما وقتی به پیامبر اسلام(ص) می رسد، به لحاظ اینکه این دین کامل ترین و آخرین دین است، در دو قسمت قرآن:
– الگو را معرفی می کند.
“َلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ”، می فرماید دلیل اینکه این پیامبر می تواند خاتم باشد، این است که می تواند مردم را دوست داشته باشد و مردم نیز او را دوست بدارند. می گوید با وجود اینکه معجزه تو از نوع فکری است، تو اگر با همین منطق فکری قرآن، مهربان نبودی، کارت به سرانجام نمی رسید!

– یاران این الگو را معرفی می کند.
+ در خصوصیات یاران پیامبر آیه قرآن می فرماید: “مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذينَ مَعَهُ” که سریع به قلب باز می گردد؛
1. “أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ، قلبشان کفار را دوست ندارد.
2. رُحَماءُ بَيْنَهُمْ، قلبشان همدیگر را دوست دارد، “هَل الدّینِ الّا الحُبِّ و البُغْض”.

» با اخم و سوءظن کنار همدیگر، هیچ تعالی ایجاد نمی شود.
نمی شود یک جمع دینی سالک در مسیر خدا، امام حسین و امام رضا(ع) همدیگر را دوست نداشته باشند، با اخم و سوءظن کنار همدیگر هیچ تعالی ایجاد نمی شود، باید یک دست باشند. سردار اسماعیل قاآنی جانشین سپاه قدس، وقتی در جنگ می خواست توصیه کند که چگونه بجنگید، می گفت: همدیگر را دوست داشته باشید و دوستی در زمان جنگ باید خیلی بیشتر از پشت خط باشد. باید عاشق همدیگر باشید، اگر عاشق هم نباشید، نمی توانید بجنگید. باید روابطتان عاشقانه باشد. این جهاد اصغر بود، در جهاد اکبر هم غیر ممکن است بدون عشقِ جمعی، بالا بروی.

“رُحَماءُ بَيْنَهُمْ”، امت پیغمبر(ص) باید عاشق همدیگر باشند.

3- شوق.
با کلاس معارف و دین و زندگی نمی توان مردم را به خدا رساند. “اَللّـهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتينَ اِلَيْكَ والِهَةٌ”، این ها به یک درجه از تشنگی رسیده اند که مطلب را سریع می گیرند. به شوق نیاز دارد و این شوق نیاز اصلی است، یعنی اگر یک جمعی بخواهد به سمت خدا برود، باید مباحث دینی با شوق به قلوب آن ها تزریق شود. اگر این مباحث خشک و متودولوژیک باشد، اثر ندارد.

»‌ سعی کنید در جمع هایتان شوق به عبادت را ایجاد کنید.

“لا اکْراهَ فی الدّینِ”، دین به زور جواب نمی دهد. از مقام معظم رهبری(مد ظله) پرسیده بودند که اگر باب جهاد باز شود، شما به جوانان امروزی امید دارید؟ فرموده بودند به مراتب بیشتر از دهه شصتی ها! این یعنی شوقی که خودش را راجع به مباحث دینی نشان می دهد.

دو رکعت نماز چهار صد دقیقه ای، یعنی هر رکعت آن 200 دقیقه از منشأ غیر از شوق(ثواب، توبه، ترس از جهنم و…) باشد، یقیناً ارزش یک الله اکبر گفتنِ انسانِ شائق را ندارد. این صفوف نماز در صورتی ارزش دارد که پشت آن شوق باشد و سعی کنید در جمع هایتان شوق به عبادت را ایجاد کنید.

خیلی از عبادات ما منشأهایی غیر از شوق دارد، اگر نمی توانی آن را تصحیح کنی، عبادت با شوق را اضافه کن، این مانند یک ویروس مثبت با قابلیت تکثیر بسیار زیاد است که اگر نیم درجه شوق را به عبادتت تزریق کنی، کل عبادتت را پر از شوق می کند. سوال می کنند که چه می شود بعضی ها از درد، جراحت و جانبازی در مسیر خدا لذت می برند؟ پاسخ شوق است. این می شود که از جانبازی که چشمان خود را از دست داده بپرسی حاضری چشمانت را برگردانند؟ پاسخ می دهد راضی نیستم چشمانم را برگردانند!

» یک امام زوج معنوی شماست، سَرّ تقرب تو در این امام است!
بگرد عبادتی را که دوست داری پیدا کن و روی آن خیلی کار کن. استاد ما مرحوم آشیخ محمد واله می گفتند بعضی از اذکار متعلق به شماست و آن را دوست دارید، این ذکر را رها نکنید. آمیز جواد آقای تهرانی هم می گفتند: تفسیر روایی که برای آیه “خَلَقْناکُم اَزْواجا” آورده شده، این است که هر کدام از شما، یک نفر از اهل بیت(ع) را بیشتر دوست دارید، آن امام زوج معنوی شماست. ذکر او را بیشتر بگو، سَرّ تقرب تو در این امام است.

حتی نسبت به امام زاده هم همینطور است، قدرش را بدان، رزق معنوی ات در این امام زاده است، حتماً نباید امیر المؤمنین(ع) باشد. به هر عبادت کوچک که شوق داری آن را رها نکن. یکی نماز، یکی روزه، یکی بُکاء، یکی تَباکی، یکی سینه زنی را دوست دارد. سینه زنی را که می گویم، منظور هیجانش نیست، بلکه این است که فرد با انجام آن عمل احساس پاکی کند، احساس کند به خدا نزدیک تر شده و سوز بیشتری دارد.

4- ثبات.

» بر ذکر مداومت کنید، ولو کم باشد.
در مباحث معنوی و سلوک تعریف ثبات این است که اگر شما بر کم استقامت و ثبات داشته باشید، تاثیرش بسیار بیشتر از زیادی است که ثبات نداشته باشید. اگر شما روزی سه بار سوره توحید را به نیت ختم قرآن بخوانید، قطعاً در تقرب شما نسبت به اینکه سه دور قرآن را فقط در ماه رمضان بخوانی، تاثیر بیشتری دارد. امیر المؤمنین(ع) می فرمایند: بر ذکر مداومت کنید، ولو کم باشد. من یک چیز کوچک دارم، شیطان می آید کوچکی این را به رخ من می کشد و چون کوچک است، اهمیت این تداوم در ذهنم از بین می رود و می خواهم به دنبال بزرگ بگردم. بزرگش هم که مَردش نیستم انجام دهم، از اینجا مانده، از آنجا رانده می شوم!

علامه مجلسی نقل می کند: یکی از زنان فامیل ما که نقش مادری برای من داشت، از دنیا رفت. او را در خواب دیدم که درجه بالایی داشت. پرسیدم اینجا چه می کنید؟ در پاسخ می گوید بنده بر ذکر حضرت زهرا(س) بعد همه نمازهایم، مداومت داشته ام. خواب برای ما حجّت نیست، اما اصلا این خواب با روایات ما در تناقض نیست که در اثر مداومت بر ذکر تسبیحات خانم فاطمه زهرا(س)، ایشان درجه بالایی داشته اند.

» اگر روحیات زیبایت را نگه داری، ضعف های عبادی ات را پُر می کند.

بعضی از ما روحیات خیلی زیبایی داریم؛ در وجودش مردانگی دارد، ناموس پرستی دارد، غیرت درست دارد، رقّت دارد، نسبت به فقر و ظلم حساس است و … این را به هر زحمتی شده حفظ کن، اگر این را نگه داری بقیه ضعف های عبادی ات را پُر می کند.

یک نفر که در تپل محله مشهد می نشست و خیلی هم آدم علیه السلامی نبود، یک وقتی همه گریه می کردند و توسل می کردند. بعد از یک جلسه ای این آدم در حال و هوای خودش بود و رو کرد سمت حرم امام رضا(ع) و گفت یا امام رضا(ع) من اصلا شبیه این ها نیستم، اما یک چیز را خودت می دانی من هر جای مشهد، از هر خیابانی که حرمت را دیدم، سرم مثل عَلَم در برابرت خم شد، من فقط همین را دارم و اشک در چشمانش جمع شد. صبح به جبهه رفت، یک هفته بعد شهید شد! امیر المؤمنین(ع) می فرمایند: برگه خوبی که داری ولو کم، مداومت کن و نگذار از دست برود.

» یک هفته بُریدن، لطمه ای به تقربّت می زند که ده سال باید بدوی!

بعضی از ما وقتی یک فشار روحی روی ما می آید، تا یک هفته می بُریم! این یک هفته ای که می بُری ضربه ای به تقرّبت می زند که ده سال نمی تواند آن را جبران کند! امام صادق(ع) می فرماید: یک نماز واجب و چهار رکعتی را که از روی بُریدن ترک می کنی، لطمه ای به تقربّت می زند که ده سال باید بدوی! وقتی اثر مداومت را می بینی، کم کم به این نتیجه می رسی که باید بقیه اعمالت نیز مداومت داشته باشد، چون آن عمل با مداومت برایت خیلی تاثیر داشته است.

5- اراده.

در مسیر مداومت، انسان باید آرام آرام روی اراده خود کار کند تا بتواند آرام آرام این ثبات را به بقیه اعمال هم، تَسَری بدهد.

6- حلم.

دو نکته کلیدی برای گروه های دینی و اجتماعی مانده است که فقط دو روایت متفاوت از امام صادق(ع)نقل می کنم و تمام. اولین روایت راجع به حلم است که امام صادق(ع) بجای اینکه تعریف کند حلم یعنی صبر به علاوه عقلانیت، به زبانی ساده حلم را برای ما باز می کند.

» سه خصوصیت شخص حلیم چیست؟

+ خصوصیات حلم را اینگونه بیان می کند:
1. اگر کسی به تو گفت اگر یک ناسزا بگویی صد ناسزا جواب می شنوی، به او بگو اگر صد ناسزا بگویی یک جواب ناسزا از من نخواهی شنید.

2. اگر کسی ناسزا گفت به او بگو اگر ناسزای تو در حق من صحیح است، خداوند مرا ببخشاید و اگر صحیح نیست، خداوند تو را ببخشاید.
اما معمولاً اینطور نیستیم. اول که ناراحت می شویم، دوم اصلا فکر نمی کنیم که احتمال دارد ناسزا صحیح باشد، در صورتی که خیلی وقت ها در کلام بدترین بندگان، خداوند یک حقیقتی را برای متنبّه کردن بهترین بندگان خود قرار می دهد و سوم اصلا نمی گوییم اگر ناسزا صحیح نیست، خدا تو را ببخشد.

3. اگر کسی به تو خیانت کرد، به او وفا کن. که این مورد سخت است.

یکی از اطرافیان هارون به شدت سعایت علی بن موسی الرضا(ع) را کرد، به حدّی که هارون ارشید امام(ع) را محدود کرد. اتفاقاً بساط طوری شد که این فرد از چشم هارون افتاد و هارون حکم اعدامش را داد. دید امام رضا(ع) دارد می آید، این فرد از بس که خبیث بود در گوش هارون گفت: جان مادرت هر چه گفت، عکسش را عمل کن. امام رضا(ع) آمدند و گفتند اگر بنده ای خطا می کند، بر ارباب است که خطا پوش باشد، چرا که هر اربابی، اربابی دیگر دارد و رب الارباب با اربابانی که با بنده های خود آسان می گیرد، آسان خواهد گرفت، این را بر من ببخش. هارون گفت بجان پدرت علی بن موسی الرضا(ع)، قسمی داده که نمی توانم آن را نقض کنم، گفته هر چه شما گفتی عکس آن را عمل کنم، امام رضا(ع) رفتند و آن فرد هم سرش از تنش جدا شد!

» تمام بی تقوایی های ما، برای آن است که خودمان را مالک می پنداریم.
+ روایت آخر از امام صادق(ع): همراهان خود را به تقوا توصیه کنید.
معنای تقوا در امت اسلامی و در کلام امام صادق(ع) متفاوت است. تقوا از ریشه وقایه می آید و به معنای جمع کردن دامن از خار و خاشاک صحرا است. تقوا یعنی حفظ فاصله ایمنی با گناه.

امام صادق(ع) در حدیث عنوان بصری به زبانی ساده تقوا را اینگونه بیان می کند:

1. بنده، آنچه را که از روزی زمین خداوند به او بخشیده است، مُلک خود نداند حتی خودش را.
تمام بی تقوایی های ما، برای آن است که خودمان را مالک می پنداریم.

2. تدبیر را به دست مدبّر واقعی بسپاری.
بابت کم و زیاد دنیا که تو در آن تاثیری نداری، انقدر حرص و جوش نزنی.

3. وقت خود را تماماً صرف انجام واجبات و ترک نواهی کنی و بقیه را به خدا بسپاری.
بگویی من وظیفه ام این است که بندگی و عبودیت کنم، اینکه چه برکتی برای زندگی من، و برای دنیا و آخرتم داشته باشد، این دست خداست.

تا وقتی خودت را مالک و مدبّر بدانی، خیلی زور می خواهد که بتواند به قسمتی از دنیا دست درازی نکند. این ها مبناهای تقوا بود.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید