امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی چهار ستون ارتباط

13 آذر 1404 -   1:17 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها

هر نهاد و هر گروهی که در هر جایی تشکیل می شود، از نظر قرآن کریم به چهار ستون نیاز دارد: 1. “إصبِروا” باشد. 2. “صابِروا” باشد. 3. “رابِطوا” باشد. 4. “وَ اتَّقُوا الله”. با تقوا باشد.

یالطیف
سخنرانی‌ حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
موضوع: چهار ستون ارتباط
94/12/8

◄ عناوین اصلی که در این سخنرانی به آن پرداخته شده:
» چهار ستون ارتباط چیست؟
» از نظر قرآن کریم کسی که انزوا گزیند، مردود است!
» گاهی در جبهه باطل، “إصبِروا” و “صابِروا” بیشتر دیده می شود!
» “یا ایها الذینَ آمنوا” یعنی امت اسلامی.
» دو دایره کاملا بسته نمی توانند به هم متصل شوند!
» حضرت علی(علیه‌السّلام)، مبنای ارتباط را اشتراک می دانند.
» معنای کاربردی “اصبروا”.
» به چه کسی روابط عمومی می گویند؟
» در چه صورتی از ارتباط، لذت نمی بریم؟!
» وقتت را برای کسی که اهل صبر و کوتاه آمدن نیست، تلف نکن!
» با چه کسانی نمی شود ارتباط بر قرار کرد؟
» افراد صفر و صدی در ارتباط به دنبال چه چیزی هستند؟!
» تقوا یعنی فاصله گرفتن از مرز و لبه خطر!
» ما به اندازه عقل و توانمان وظیفه داریم.
» خدا به مردم مثل ما نگاه نمی کند!
» چه زمانی امت اسلامی، به معنای دقیقِ امت اسلامی خواهد شد؟
» استراتژیست آمریکایی: رهبر ایران خیلی باهوش است!
» کاش یک روزی انتخابات ما، فضای فقر را در جامعه تحریک نکند.
» مردم هم باید نشان دهند که نسبت به برخی موارد حساسیت دارند.
» چرا نسبت به تجمل و اسراف و تبذیر واکنش منفی نشان نمی دهیم؟!!
» خدا با همگرایی، توفیقات را بیشتر می کند.
» خداوند به کسانی که بابت نفسانیت هایشان کوتاه نمی آیند، کمک نمی کند.
» مردم خوبی داریم، بعد از سی و هفت سال، از در صحنه بودن خسته نمی شوند!
» جوان ها را به زیر عَلَم هایی که می دانید شکست می خورند جمع نکنید!

+ توضیح کوتاه راجع به بحث:
در بحث های ارتباطات صحبت زیاد شده است، راجع به مباحثی چون: روابط عمومی، ارتباطات و هزینه ارتباطات، معاشرت، ارتباطات فامیلی و خانوادگی، ارتباط با والدین و ارتباط با فرزندان و…! بحث های تربیتی زیادی داشته ایم و حتی بحثی صد و ده، پانزده جلسه ای تحت عنوان روابط اجتماعی در اسلام داشته ایم که سعی کرده ایم تک تک قسمت های مختلفش را باز کنیم. و اگر در خاطرتان باشد یک بحث چهار قسمتی هم پیرامون هزینه ارتباطات داشته ایم که در آن هم سعی کرده ایم مباحث اجتماعی و خانوادگی و حتی مباحث اقتصادی را نیز بگنجانیم.

◄ امشب یک بحث تکمیلی پیرامون آیه شریفه قرآن داریم که می فرماید:
– “أعوذُ بِاالله من الشیطان الرَّجیم، یا ایُّها الذینَ آمنوا إصبِروا وَ صابِروا و رابطوا وَ اتَّقوا الله”.
یکی از آیه های قرآن کریم است که مفهوم ارتباطی دارد. یعنی می خواهد بگوید اگر می خواهید ارتباط برقرار کنید، این ارتباط چه خصوصیاتی باید داشته باشد! همچنین این آیه چهار پایه را به عنوان ستونِ بنای ارتباطی ما معرفی می کند:

» چهار ستون ارتباط چیست؟
اولین نکته این است که مخاطب این آیه “یا ایها الذینَ آمنوا” هستند. یعنی گروه هدفی که قرآن دارد با آن ها صحبت می کند، شما هستید! بعد چهار نکته که شما باید داشته باشید را گوشزد می کند:

– “إصبِروا وَ صابِروا و رابطوا وَ اتَّقوا الله”.
اگر این چهار ستون باشد، ارتباطات شما موفق است، اما اگر نباشد، توفیقی در ارتباطاتتان ندارید. می خواهی تشکیل زندگی بدهی؟ چهار ستون لازم است. می خواهی تیم ورزشی راه بیندازی؟ چهار ستون لازم است. می خواهی هیئت راه بیندازی؟ چهار ستون لازم است. می خواهی در اداره کار کنی و یا مدیریت کنی، چهار ستون لازم است. هر نهاد و هر گروهی که در هر جایی تشکیل می شود، از نظر قرآن کریم به چهار ستون نیاز دارد.

1. “إصبِروا” باشد.
2. “صابِروا” باشد.
3. “رابِطوا” باشد.
4. “وَ اتَّقُوا الله”. با تقوا باشد.

معاشرت از دو نفر شروع می شود. اگر دو نفره باشد، به آن معاشرت شخصی می گویند. از دو نفر به بعد گروه می شوند. از نظر قرآن کریم ارتباطات گروهی هم همین سیستم و سازمان را داراست.

» از نظر قرآن کریم کسی که انزوا گزیند، مردود است!
اول به بحث “رابطوا” می پردازیم، چون “رابطوا” یک دستور است! قرآن کریم دستور دارد که ما با هم ارتباط داشته باشیم. یعنی اگر کسی بخواهد انزوا بگزیند، این مدل از رهبانیت و انزوا گزینی از نظر قرآن کریم مردود است. “رابطوا” یعنی ما دستور داریم که ارتباط داشته باشیم. این آیه شامل ارتباطات گروهی، شهری، محلی و حتی ارتباطات بین المللی هم می شود. یعنی قرآن کریم ملتی که ارتباطات بین المللی ندارد را نهی می کند.

در بسیاری از آیات قرآن کریم هست که می فرماید: شما باید با یهود و نصارا ارتباط داشته باشید، اما این موارد را هم رعایت کنید، ممکن است که آن ها دشمن باشند. “رابطوا” یک دستور است، درست است که سه مقدمه ی “الذینَ آمنوا” و “إصبِروا” و “صابِروا” قبل از آن آمده، اما اصل این است که کلیات این آیه، دستور به ارتباطات است. باید ارتباط داشته باشید! بعد به این نکته اشاره می کند که در زمان ارتباطات باید لوازمی را رعایت کنید که این ارتباط با توفیق انجام شود و در ارتباط موفق شوید.

» گاهی در جبهه باطل، “إصبِروا” و “صابِروا” بیشتر دیده می شود!
در ابتدای آیه “یا ایها الذینَ آمنوا”، مطرح می شود که ممکن است عده ای بر مبنای باطلشان با هم ارتباط داشته باشند. دو دزد با هم یک گروه تشکیل می دهند، خانه ای را تخلیه می کنند و بیرون می روند. قرآن خطاب به آن ها “وَ اتَّقُوا الله” و “إصبِروا” و “صابِروا” را که نمی گوید!

یا مثلاً جبهة النُّصره به این نتیجه می رسد که باید با داعش و اسرائیل هم پیمان شوند و با هم ارتباط داشته باشند، بلکه قرآن راجع به “یا ایها الذینَ آمنوا” صحبت می کند. آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام) در نهج البلاغه می فرمایند: “گاهی در جبهه باطل اتفاق ها و ارتباطاتی می بینیم که بیشتر از ما “إصبِروا” و “صابِروا” دارند!

» “یا ایها الذینَ آمنوا” یعنی امت اسلامی.

جبهةُ النُّصرة و داعش دشمن اول هم هستند، بر سر همه چیز دعوا دارند. بر سر پول و غنیمت و اسلحه و رد شدن از مرکز ترکیه و حتی بر سر ذات اعتقادیشان به شدت با هم دعوا دارند، اما در مواقعی به نتیجه می رسند. این را رد کنیم که اصلاً بحث ما راجع به ارتباط با بیگانگان نیست، بحث راجع به روابط داخلی است، مثل: خانواده، زن و شوهر، بچه ها با والدین، والدین با بچه ها، رفقا با یکدیگر، گروه های اجتماعی، گروه های ورزشی، گروه های سیاسی، گروه های اقتصادی و… که در بستر “یا ایها الذینَ آمنوا” یعنی امت اسلامی هستند.

◄ چهار ستون باید رعایت شود:
1. “إصبِروا”.
» دو دایره کاملا بسته نمی توانند به هم متصل شوند!
ما باید بر چه چیزی صبر کنیم؟ باید بر این صبر کنیم زمانی که من ارتباط می گیرم، از استقلال فردی جدا شده ام و بناست کنار دیگری باشم، حال برای اینکه به نقطه ی تعدیل و تعادل برسیم باید ده، بیست، سی، چهل درصد از استقلال فردی ام را کم کنم، او هم باید کم کند تا به هم برسیم. اگر قرار باشد که هر دو صد درصد وارد کار شویم، دو صد با هم نخواهند ساخت! باید یک حلقه اتصال داشته باشیم.

دو نفر که هردو صد هستند یعنی دو دایره ی کاملاً بسته، این دو نفر نمی توانند با هم متصل شوند. این دو دایره باید کمی باز شوند تا بتوانند با هم حلقه شوند. ما به این فرآیند “إصبِروا” می گوییم.

زمانی که در بحث مجموعه های کشور صحبت می کردم، می گفتم مثلاً فرض کنیم من یک مجموعه دارم که در آن صد هستم، اگر بخواهم با مجموعه ی دیگری ارتباط برقرار کنم، باید هر دو هشتاد بشویم، وگرنه نمی توانیم با هم ارتباط برقرار کنیم. باید یک رخنه ای باشد. یعنی هر دو بیست درصد کوتاه بیاییم.

» حضرت علی(علیه‌السّلام)، مبنای ارتباط را اشتراک می دانند.
یا مثلا در بحث خانواده، دختر در یک خانواده و فرهنگی بزرگ شده که در حال حاضر مستقل و صد است. پسر هم به همین شکل، اگر دو صد کنار هم قرار بگیرند، نمی توانند اتصال برقرار کنند. باید بداند که زین پس دیگر مستقل نیستم و هر دو باید سی درصد کوتاه بیایند! حضرت علی(علیه‌السّلام) مبنای ارتباط را اشتراک می دانند. یعنی می گویند باید بر مشترکاتتان ارتباط برقرار کنید. در مفترقات که نمی شود ارتباطی برقرار کرد!

مثلا یکی استقلالی است و دیگری پرسپولیسی. در استادیوم نشسته اند و هر دو می خواهند تیم خودشان ببرد، این دو نفر نمی توانند با هم ارتباط برقرار کنند چون در حال حاضر وجه اشتراکی ندارند. بعد از مسابقه استقلالی ها و پرسپولیسی ها از استادیوم خارج می شوند و هر دو گروه ایرانی می شوند. اگر بخواهند در مقابل تیم دیگری قرار بگیرند، هر دو هفتاد درصد استقلالی و پرسپولیسی بودنشان را فراموش می کنند و بر سر سی درصد ایرانی بودن متحد می شوند و همه با هم فریاد می زنند: “ایران”. یکی آبی نمی پوشد و دیگری قرمز، و هر دو با هم پرچم ایران را بلند می کنند، اما زمانی که در حال مبارزه با هم هستند، هیچ نقطه اشتراکی ندارند و بر سر مفترقات با هم مبارزه می کنند. این اصل ارتباط است!

» معنای کاربردی “اصبروا”.
” إصبِروا ” یعنی بدان زمانی که وارد خانه شدی، چه زن و چه مرد، دیگر فرد صد درصدیِ قبل نیستی. پدر و مادر دو نفر هستند که با هم صد شده اند، بعد که بچه می آید سهم بچه را نمی دهند! می خواهند خودشان صد باشند و بچه صفر باشد. شما باید به خاطر این بچه ده درصد از سهمتان را کم کنید و یک سهم بیست درصدی باید به فرزندتان بدهید. اگر تعداد فرزندان دو تا شد، پنج درصد از فرزند اول کم می شود و به دومی اضافه می شود، دو تا ده درصد دیگر هم شما باید کم کنید. اگر تعداد فرزندان هفت، هشت، ده، پانزده نفر شد، تو دیگر سهمی در این خانه نداری! آدمی که ده بچه دارد، دیگر سهمی در خانه ندارد، چون این ده بچه، ده تا ده درصد را گرفته اند. پس یک پایه از ارتباطات “إصبِروا” است.

» به چه کسی روابط عمومی می گویند؟

می خواستی ازدواج نکنی، ارتباط برقرار نکنی، دوست نشوی، کارمند اداره نشوی، وارد تیم ورزشی نشوی، تو در تیم ورزشی دیگر صد در صد نیستی، بلکه یکی از افراد تیم هستی. انسان موفق اینگونه است. می دانید به چه کسی روابط عمومی می گویند؟ یعنی کسی که می تواند مشترکات بقیه را پیدا کند و از طریق همین کانالِ مشترکات، آن ها را جذب کند. مثلا می گویند فلانی روابط عمومی بالایی دارد، چرا؟ با کاسب همنشین می شود، حرف برای گفتن دارد. با هنرمند می نشیند، حرف برای گفتن دارد. با ورزشکار می نشیند، حرف برای گفتن دارد. با آخوند، کارمند، سیاست مدار، اقتصاد دان هم صحبت می شود.

چرا؟ چون مشترکاتش را درک می کند. می فهمد الان که دارد با این دانش آموز صحبت می کند، چه باید بگوید که دانش آموز بفهمد. دغدغه هایش را می داند و مشترکاتش را درک می کند. در هر ارتباطی، اول به سراغ مشترکات می رود. در همین شیراز بنده خدایی به خواستگاری رفته بود و می گفت خانم یک برگ باز کرد که از بالا تا پایین فقط سؤال بود، گفتم همه این ها را می خواهی بپرسی؟ گفت نه این برگ اول است، دو، سه برگ دیگر هم دارم. من که قرار نیست بازجویی بشوم، اداره اطلاعات هم نمی خواهم ثبت نام کنم! آمده ام زن بگیرم! بعد من هم می خواهم تمام این سیصد سؤال را چک کنم که ببینم او هم مثل من هست یا نه! این که روش ارتباط نیست! اگر قرار باشد همه مثل هم باشیم که دیگر ارتباطی نیست!

» در چه صورتی از ارتباط، لذت نمی بریم؟!
ما باید بتوانیم اشتراکات را جذب کنیم و در اکثر مواقع می بینیم که اصل دعواها بر سر همین است. چرا که همه می خواهند صد بمانند، اما دوست دارند که ارتباط هم برقرار کنند. نمی شود صد بمانی! اگر هم در جایی دیدی که شد، مطمئناً نشده است، بلکه طرف مقابل کوتاه آمده. فکر می کند زن یا شوهرش رام شده، اما در اصل کوتاه آمده است. دوستش هر چه که خواست، چشم گفت، این دوست دارد کوتاه می آید، از این ارتباط لذتی نمی برد!

2. “صابِروا”.
» وقتت را برای کسی که اهل صبر و کوتاه آمدن نیست، تلف نکن!
در میان “ألذینَ آمنوا”، عده ای صفر یا صد هستند. با این افراد نمی شود ارتباط برقرار کرد! اگر به سراغشان بروی، مدام می خواهی از حلقه ی بسته او داخل شوی، قلاب بیندازی و به حلقه متصل شوی، هر چه می گردی و از هر طرفی وارد می شوی، قفل است. وقتت را برای کسی که اهل صبر و کوتاه آمدن نیست، تلف نکن! این فرد صفر و صد است، با آدم صفر و صدی نمی شود به تفاهم رسید. با آدم هشتاد تا صدی می شود به تفاهم رسید.

» با چه کسانی نمی شود ارتباط بر قرار کرد؟
نظر فرد اول، یا همه چیز یا هیچ چیز است. با هم دوست بشویم؟ بله، به شرطی که هر چه گفتم، تو چشم بگویی. این چه رابطه ی دوستانه ای ست؟!! دوستی باید دو طرفه باشد؛ “چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی”. بنابراین در عالم ارتباطات به سراغ کسانی که اهل صبر نیستند، نروید. “صابِروا” به معنای صبرهای دو طرفه است. در مقابل کسانی که نمی توانند کوتاه بیایند، تلاش تو بیهوده است. با چنین افرادی نمی شود ارتباط برقرار کرد چون حاضر نیست کوتاه بیاید. مثلا می خواهیم سفر برویم، اینجا نگه داریم؟ نه از اینجا خوشم نمی آید! از من هم سؤال کن، شاید من خوشم بیاید!

» افراد صفر و صدی در ارتباط به دنبال چه چیزی هستند؟!

مجموعه هایی می توانند با هم ارتباط خوشی برقرار کنند که جایِ گیر داشته باشند تا بتوانند با هم اتصال برقرار کنند. مثلاً دو هیئت می خواهند با هم ارتباط برقرار کنند، شروع ارتباط را در دهه محرم در نظر می گیرند، در حالیکه در دهه محرم هر دو منبر و مداح و مستمع خودشان را دارند، چطور می توانند با هم ارتباط برقرار کنند؟؟ باید بگردیم جای خالی را پیدا کنیم، بعد به فکر اتحاد باشیم و ارتباط داشته باشیم. پس طرف مقابل هم، بایستی اهل صبر باشد و وقتتان را برای کسانی که اهل صبر نیستند و صفر و صدی هستند، تلف نکنید. این افراد به دنبال ارتباط نیستند، بلکه به دنبال اِنتِفاع هستند، با دید منفعتی نگاه می کند که چقدر از شما سواری بگیرد بعد هم برود.

3. “وَ اتَّقُوا الله”.
» تقوا یعنی فاصله گرفتن از مرز و لبه خطر!
چون داریم در مورد “الذینَ آمنوا” صحبت می کنیم، در ارتباطاتتان تقوا داشته باشید. همه معنای تقوا را خوب می دانیم. بحث جدی که می خواهیم باز کنیم این است که واقعاً غیر از متّقین، افراد دیگر نباید با هم ارتباط برقرار کنند؟ در اینجا “وَ اتَّقُوا الله” امری است که بر صد در صد واقع می شود؟ در بحث “إصبِروا” و “صابِروا” با خدا هم هست دیگر! خدا به عنوان مرکز نورانیت، با منِ بنده که مرکز ظلمانیت هستم، می خواهد ارتباط برقرار کند.

اول از “إصبِروا” و “صابِروا” سخن می گوید، بعد می گوید “رابِطوا”. یعنی خدا توقع دارد ما متّقین باشیم؟ نه حتی کسانی که مثلاً فقط گناه نمی کنند، بلکه سخن از کسانی است که تقوا دارند! آیا داستان اینگونه است؟ نه! داستان این است که در ارتباطات، اشکالاتی پیش می آید که برخی از آن اشکالات انسانی و برخی دیگر الهی است. یعنی بعضی کارها را خدا قبول ندارد و دستور خداوند تبارک و تعالی این است که ما تا حد امکان تقوا داشته باشیم که در چاله نیفتیم.

تقوا یعنی فاصله گرفتن از مرز و لبه خطر!
 (بعضاً مثال ها را هیئتی می زنم چون فضا، فضای هیئتی است). چند سال پیش در جایی صحبت می کردیم، بعد از اتمام صحبت، در خصوص کادر هیئت سوال کردند که چه کار کنیم تا توفیقاتمان بیشتر بشود، پیشنهاداتی دادیم. مسئول و مداح هیئت هم قانع بودند و می خواستند که ما بچه ها را قانع کنیم. با این کار هیئت خودش را از زمین جدا خواهد کرد. اما بعد از صحبت های من، دیدیم از پانزده نفر کادر که نشسته بودند، نه نفرشان گفتند نه همه چیز به هم می ریزد! گفتم راست می گویید همه چیز به هم می ریزد، صحبت هایم را پس گرفتم.
بعد از جلسه مسئول هیئت گفت: خراب کردید که!
– چه چیزی را خراب کردم؟
– قرار بود قانعشان کنید!
– این افراد قانع نمی شوند، تمام شد. من هم گفتم همین کاری که می گویید درست است!

» ما به اندازه عقل و توانمان وظیفه داریم.
چه الزامی دارید که همه را قانع کنید؟ “طه ما اَنزَلنا اِلیکَ القرآنَ لِتشقی”، یک معنای این آیه این است که پیغمبر خودت را در بسط و گسترش قرآن و حرف خدا به مشقت نینداز. معنای دیگرش هم این است که مردم را هم نباید به مشقت بیندازی، نمی خواهد دیگر! مگر تو وظیفه داری که همه را قانع کنی؟ من به اندازه عقل و توانم وظیفه دارم. برخی را حتی خدا هم نتوانسته است قانع کند، پیغمبر چرا زحمت می کشد؟ قانع نمی شود! کاری نمی شود کرد!

– “وَ اتَّقُوا الله”، به همین موضوع هم اشاره می کند و می گوید گاهی اشتباهاتی پیش می آید، در این مواقع شما مسئله را شلوغ نکن. داریم ارتباط برقرار می کنیم، با معصوم که نبسته ایم، با خودمان بسته ایم.

– به یکی از دوستان گفتیم چرا ازداواج نمی کنی؟
– هنوز فرد مناسبی که مورد پسند خدا و خانواده و خودم باشد پیدا نشده است.
– مگر چه می خواهی؟
یک سری خصوصیات فیزیکی ردیف کرد بعد به خصوصیات معنوی رسید؛ اهل قرآن و نماز شب و مجاهدت باشد، با دروس آشنا باشد و…! همین طور که داشت می گفت، رفیق دیگرم که در حال فکر کردن بود گفت: من یک نفر را پیدا کردم.
– چه کسی؟
– آیت اله  جوادی آملی!
مرد حسابی تو استاد می خواهی که آن را مسئول حوزه بگذاری یا می خواهی به خبرگان رأی بدهی؟ مگر می خواهی برای رهبری احراز صلاحیت کنی؟

گاهی در ارتباطاتمان خیلی سخت می گیریم. بنده معصوم نیستم، تو و او هم معصوم نیستید، هیچ کس معصوم نیست. یک سری خوبی ها و یک سری بدی ها داریم. خوبی های این فرد در کفه ی راست برای ارتباط می ارزد، بسم الله، اگر هم نمی ارزد تمام شد.

چند جلسه قبل در یک بحث تربیتی خدمتتان گفتم، بعد هم پدر و مادرها تشکر کردند که رسماً اینطور آبادشان کرده ایم. گفتم بچه از لفظ “تو” استفاده می کند، بعد والدینش می گویند دخترم، پسرم تو نه، شما! عجب پدر و مادر پاستوریزه ای، خودت هم اینطور هستی؟؟ این بچه وقتی بزرگ بشود به شما می خندد، شما که خودتان مدام راجع به اقوام و ملت دارید صحبت می کنید! کسانی که خیلی پاستوریزه جلو می روند، در نهایت زمانی که از گلخانه خارج می شوند، فاسد می شوند!

سخت نگیرید، نه به خودتان و نه به مردم! در ارتباطات، در تربیت ها، در برخورد با بچه ها، در برخورد با دوستان، در جامعه سخت نگیرید. ملت از اینکه ببینند ما به جای راهنمایی، نقش بازجو و نکیر و منکر را داریم خسته شده اند. آخرش هم به تو می گویند مگر من را در قبر تو می خوابانند؟ تو انقدر که برای من جوش می زنی، برای خودت نمی زنی!!

» خدا به مردم مثل ما نگاه نمی کند!
“وَ اتَّقُوا الله”، به چه معناست؟ زمانی که قرآن می گوید تقوا بورزید یعنی چه؟ اگر مابقی آیات قرآن و فرمایشات سنت و امامان را کنار هم بگذاریم، در نتیجه اش از نظر خداوند تبارک و تعالی یک متقی در آخرالزمان باید چگونه باشد؟ یکی از بچه های مشهد به سوریه رفته بود، خندیدند و گفتند مگر فلانی شهید می شود؟ اما شهید شد! چون فکر می کنی که برای شهید شدن باید امام معصوم بود! نه، چون آدم خوبی بود شهید شد. به همین سادگی!

فکر کرده ای خدا به مردم مثل تو نگاه می کند؟ شهید شد، به همین سادگی! بنده آن زمان چند رفیق داشتم که بعضاً کارهای خیلی اشتباهی هم می کردند، اما شهید شدند. یکی از آن ها در زمان جنگ امام جماعت می ایستاد، اما من پشت سرش نماز نمی خواندم. من هیچ وقت صفر و صدی نبودم، گاهی اوقات نود و هشت و دو بوده ام. اما او هم شهید شد. فکر می کنی شهادت فقط برای ابراهیم است؟! فکر کرده ای خدا فقط پیغمبران و انبیاء را دوست دارد؟!

– “لَو عَلمَ المُدبِرونَ کیفَ اشتیاقی بِهم لَماتوا شوقا”.
اگر گناهکاران بدانند من چقدر دوستشان دارم، از خوشحالی می میرند! نشان دهنده این است که خدا این گنهکار را قبول دارد و او را دوست دارد. گلایه می کنند که شوهر من با این همه ادعا گاهی نماز صبحش قضا می شود. خوابش برده است! چرا اینطور رفتار می کنی؟ خدا شهید حاج امینی را رحمت کند، یک روز به این بزرگوار گفتم امروز در جبهه نماز صبحم قضا شد!
– خوابت برد؟ من هم گاهی خوابم می برد.

تابوهایی از قداست برای خودمان درست کرده ایم، در صورتی که اصلا قداست این موارد نیست. قداست از نظر خدا یک داستان و فضای دیگریست. در همین کانون کسی به من گفت درست است که اصلاً باورتان نمی شود که من فایده ای برای جبهه و شهادت ندارم اما خدایی من آماده هستم که بروم! گفتم عزیزم چه کسی به شما القاء کرده که من با نگاه کردن به قیافه تو باورم نمی شود تو فایده ای نداری؟! تو صد برابر من خوب هستی.

این نوع نگاه در جامعه که ما مذهبی ها اینگونه فکر می کنیم را چه کسی به مردم القاء کرده است؟؟! منظورم از مذهبی ها کسانی که لباس مذهب پوشیده ایم است، وگرنه همه الحمدلله مذهبی اند. شب قدر که از حسینیه به خانه می رفتم با خودم می گفتم این جمعیتی که الان در خیابان ها از مساجد بیرون می آیند، بیشتر از جمعیت شیراز به نظر می رسند. اصلاً آدم باورش نمی شود که کسی آن شب در خانه باشد.
“وَ اتَّقُوا الله” را بد معنی نکنید. به معنای افرادی مثل ابراهیم و خضر که بخواهند با هم ارتباط برقرار کنند نیست، موسی و خضر هم با هم اختلاف داشتند.

» چه زمانی امت اسلامی، به معنای دقیقِ امت اسلامی خواهد شد؟
پس چهار پایه ارتباطی ما شد: “إصبِروا” و “صابِروا” و “رابِطوا” و “وَ اتَّقُوا الله”. بعد در ارتباطاتتان در کنار هم قرار بگیرید. وحدت بدون این معنا اصلا اتفاق نمی افتد. یعنی انسان ها با خودشان شرط کنند که من اِصبروا و صابروا باشم، بعد رابطوا و بعد وَ اتَّقُوا الله. سعی کنم که همه جوانب را بسنجم، کارهایم را انجام بدهم تا به یک نتیجه مقبولی برسم.

در پایان این آیات قرآن کریم اشاره جدی دارد به اینکه اصلاً هیچ اتفاق مثبتی نخواهد افتاد مگر اینکه شما بتوانید اینگونه ارتباطات را در جامعه گسترش بدهید و گرنه این امت اسلامی به معنای دقیقِ امت اسلامی نخواهد شد.

◄ چند نکته راجع به برگزاری انتخابات:
» استراتژیست آمریکایی: رهبر ایران خیلی باهوش است!
در خاتمه مباحثم اشاره ای کنم به فضای انتخاباتی دیروز که الحمدلله رب العالمین فضای بسیار خوبی بود. امروز استراتژیست آمریکایی پیرامون فضای انتخاباتی ما گفته بود، رهبر ایران خیلی باهوش است و با آن اعلامی که کردند و گفتند اگر من را هم قبول ندارید، باز هم بروید و رأی بدهید، کاری کرده است که برای اولین بار در تاریخ انقلاب ایران، تمام دشمنان دارند می گویند بروید رأی بدهید!

همه دشمنان از جمله انگلیس و آمریکا و فرانسه و اسپانیا و یوگوسلاوی و جیبوتی و … همه دارند اعلام می کنند که بروید رأی بدهید. به چه کسی رأی بدهیم؟ به کسانی که صلاحیتشان توسط شورای نگهبان و قانون اساسی احراز شده که وابسته به نظام هستند و همه چیز از جمله تقید به ولایت و وابستگیشان به نظام ثابت شده است. این افراد احراز هم شده اند، یعنی فیلتر گذاشته اند و این افراد از فیلتر رد شده اند. این گوی پیروزی بسیار بزرگی است.

و به قول حضرت آقا(حفظه الله) که در انتخابات ریاست جمهوری هم فرمودند: به هر کس رأی بدهید مأجورید. گاهی ادبیات ما با رهبرمان کمی متفاوت است! در ریاست جمهوری هم گفتند که طرفداران نامزدها به هر کدام که رأی داده اند، مأجورند و اجرشان را برده اند.

این انتخابات نکات بسیار مثبتی داشت من جمله: حضور خیلی سنگین مردم، فضا اصلا امنیتی نشد، پیامک ها و شبکه های اجتماعی قطع نشدند، با آرامش تمام شد. عده ای با آرامش شکست خوردند و عده ای هم با آرامش پیروز شدند. دعوا و درگیری خاصی به وجود نیامد و الحمدلله فضا، فضای آرامی بود. دیروز هم گزارش خاصی از واقعه ای جدی در سطح کشور دیده نشد، ملت رفتند و فقط واقعه ی خاصِّ خاصشان این بود که شیرازی ها کمی دیر به پای صندوق ها رفتند!

یک عده رأی آوردند و یک عده هم رأی نیاوردند، تمام شد. یک عده اسمشان مستقل است، عده ای اسمشان اصلاح طلب و عده ای هم اصولگرا. نه این ها خیلی مستقل هستند و نه آن ها خیلی اصلاح طلب، و نه دسته سوم چندان اصولگرا هستند. تفاوت چندانی با هم ندارند، فقط اسامیشان عوض شده است. همه انسان های خوبی هستیم. آرایش سیاسی نماینده ها در مجلس به اشکال شصت به چهل و پنجاه به پنجاه و … است و افرادی که مستقل بوده اند، در مجلس یادشان می آید که یک طرفی هستند!

آرایش سیاسی مجلس در حال حاضر چندان مشخص نیست، بعداً مشخص می شود. اما به طور کلی حداقلی و حداکثری بودن جناح ها نه ناراحتی زیادی دارد و نه خوشحالی! سیستم دارد ادامه پیدا می کند. برخی از فجایع نظام برای کسانی که این فاجعه ها را مرتکب شده اند، دیگر تکرار نمی شود! دیگر مثل فتنه هشتاد و هشت را نخواهید دید، چون تست کردند و دیدند که جواب نداد. ممکن است در رنگ ها و حالات دیگری پیش بیاید اما قطعاً شما دیگر این مدل فتنه ها را نخواهی دید. پس به طور کلی اتفاق خاصی در مملکت نیفتاده است که حالا بگوییم اصلاح طلب ها پیروز شده اند و یا مستقل ها یا اصول گراها! شصت، چهل، چهل و پنج و یا پنجاه شدنشان بعداً مشخص می شود. یک ماه، دو ماه، سه ماه دیگر که آرایش های مجلس ترکیب پیدا کند، بسیاری از دوستان در همه لیست ها هستند، بالاخره با ورود به آنجا باید از یکی انصراف بدهند، در حال حاضر ما تعداد زیادی کاندیداهای مشترک داریم.

» کاش یک روزی انتخابات ما، فضای فقر را در جامعه تحریک نکند.

راجع به نحوه ی تبلیغات، شنبه قبل گله ای کردیم، و گله مان هم کماکان پابرجاست و ای کاش یک روزی برسد که انتخابات ما، فضای فقر را در جامعه ما تحریک نکند. سی و پنج درصد از مردمی که رأی ندادند ضد انقلاب نیستند، بسیاری از این افراد از فقر شاکی هستند. مثلاً طرف در کاغذ رأیش نوشته یک سال است که بیکار هستم و به هیچ کس رأی نمی دهم. این ضد انقلاب نیست، بلکه شاکی است. تبلیغات ما را می بیند و حساب می کند که هر یک از این بنرهای تبلیغاتی یک وعده از غذای بچه های کوچکش است که شب می توانند گرسنه نباشند!

آن ها هم آمده اند و شهر را از تبلیغات پر کرده اند، خدایی این کار صلاح نیست و این سیستم، یک سیستم اسلامی نیست. ما گفتیم اما رعایت نکردند و همانطور که هفته قبل پیش بینی کرده بودم، که در این یک هفته، یک دفعه کولاک خواهند کرد و همینطور هم شد. گفتم به مدت یک هفته کلاً خدا و دین و پیغمبر و همه چیز را فراموش خواهند کرد. شما نظارت داشته باشید که این فضاها در یک جایی متوقف بشود.

» مردم هم باید نشان دهند که نسبت به برخی موارد حساسیت دارند.

چهارمین نکته هم این است که فقط نامزدها اشتباه نمی کنند، بلکه مردم ما هم بعضا اشتباهات را می بینند اما باز هم به او رأی می دهند. خودت می گویی که چون تبلیغاتت زیاد است من به تو رأی می دهم! یا طرف جلسه پیش به اینجا آمده و می گوید چرا تبلیغات نمی کنی؟ چون خلاف است. تو باید تبلیغات کنی تا دیده بشوی! این خلاف قانون است، نمی خواهم دیده بشوم. “النّاس علی دین ملوکِهم” و بالعکس!  مردم هم باید نشان دهند که نسبت به برخی موارد حساسیت دارند. کم کم حساسیت های صدر انقلاب دارد کمرنگ می شود.

» چرا نسبت به تجمل و اسراف و تبذیر واکنش منفی نشان نمی دهیم؟!!
مثلا در زمان صدر انقلاب اگر بنده تجمل گرایی می کردم، مردم دیگر به من رأی نمی دادند. الان فیلم استخر و سونا و جکوزی و سلفی کنار دریای مدیترانه و ایتالیا و… را در جامعه پخش می کنند، در مقابل مردم هم دوباره به من رأی می دهند! پس من هم می توانم تجمل گرا باشم، هم حالش را ببرم و هم از مردم سواری بگیرم، تقصیر خودمان است! ما خودمان آمار می دهیم که انقدر زیر فقر هستیم، چرا نسبت به تجملات و اسراف و تبذیر، شاخک هایمان حساس نمی شود؟؟! یک درصد از اشتباهات هم از ماست. تا کی بر سر نامزدها داد بزنیم؟ بروید فرهنگ مردم را درست کنید، حساسیت های مردم فرق کرده است. بر روی برخی از موارد حساس نیستند، نمی شود که به مردم هم زور بگوییم. اگر واقعا فقر مشکل مملکت است، چرا نسبت به تجمل و اسراف و تبذیر واکنش منفی نشان نمی دهیم؟!!

» خدا با همگرایی، توفیقات را بیشتر می کند.

نکته آخر هم درون سازمانی خدمتتان عرض می کنم. بحمدالله در بسیاری از کلان شهرهای ما، چپ و راست با هم توافق و وحدت دارند. بنده روز قبل از انتخابات گفتم که پانزده اصولگرا شده اید و همه هم دارید تک رأی ترویج می کنید، معلوم است که نتیجه چه می شود! من صبح انتخابات در تلگرامم زدم که رأی دیگر تمام شد، به آن ها گفتم با این سیستمی که من دارم می بینم، شما باخته اید. ما که ان شاء الله فراجناح هستیم و همین اتفاق هم افتاد. چطور در شهرهای دیگر این اتفاق نیفتاد؟ مثلاً در بسیاری از مراکزی که ادعا دارند که ما چپ یا راست هستیم، وحدت اتفاق افتاد و یکی از جناح ها رأی آورد. قرآن کریم می فرماید زمانی که وحدت اتفاق می افتد، اگر چهار گروه باشید و با هم، همگرایی داشته باشید، رأیتان بیشتر می شود. خدا با همگرایی، توفیقات را بیشتر می کند.

» خداوند به کسانی که بابت نفسانیت هایشان کوتاه نمی آیند، کمک نمی کند.
حال خلاف اخلاق است کسی که بر زمین افتاده را سرزنش کنیم، اما بدانید که خداوند به کسانی که همگرایی نمی کنند و بابت نفسانیت هایشان کوتاه نمی آیند، کمک نمی کند. و لذت بردم از اصلاح طلبانی که یک دست آمدند، هم خودشان وحدت داشتند و هم مردمی که می خواستند به آن ها رأی بدهند، گفتند ما به لیستتان رأی می دهیم. نتیجه اش را هم گرفتند.

به هر حال این افراد هم مسلمان هستند و از فیلتر گذشته اند و بچه های خوبی هستند و در نهایت هم بالا رفتند، خدا توفیقاتشان را بیشتر کند. مزد وحدت این است که خداوند در همگرایی ها توفیقات را بیشتر می کند. مردم هم که دیدند سه الی چهار نفر دارند تک می پرند، زیر عَلَمشان نرفتند. گفتند اصلاحات لیست داده و ما هم به همین افراد رأی می دهیم. در مقابل بچه مذهبی های خوش اخلاق و ساده و پاک ما زیر عَلَم های متفرق جمع می شوند و شعارها دلشان را می رباید، هر چه ما می گوییم عقلانیت در این نیست، این کار که صد در صد باخت است! با این عقل کوچکم همان صبح انتخابات به شما گفتم این سیستم باخته است.

هفته پیش هم که آقایان اینجا آمدند به همه شان گفتم. پانزده نفر که قَدَر هستند و مردم آن ها را می شناسند و پایگاه اجتماعی دارند با شش نفر تازه مطرح که با پایگاه های اجتماعی و گروه های پانزده، شانزده نفره یک اسم بلند کرده اند، همگی وارد کار شدند، مردم گیج می شوند. و بعد همین افراد هم یکدیگر را می زنند و تمام می شود. در کلان شهری مثل مشهد، با سه و نیم برابر جمعیت شیراز، می بینید یک دفعه نفرات یک تا شش از یک جناح پر می شود. چون همگرایی داشتند، مابقی هم عقل داشتند و کنار کشیدند. در شهرها به این شکل است.

در مرکز کشور بیشتر فرا ملیتی هستند، اما در کنار تهران، استان البرز با یک همگرایی یک لیست را بستند، چه چپ و چه راست. در استان و شهر مذهبی دیگری مثل سمنان یک همگرایی دیگر و یک لیست دیگری را می بندد. من در یک شهر مذهبی کوچک گفتم شما سه نفر هستید: “الف” و “ب” و “جیم” ! “الف” از یک گروه، “ب” و “جیم” هم از گروه مقابل هستند. “الف” پیروز میدان است! “جیم” باید کنار بکشد. گفتند نه رقابت در حال حاضر بین “ب” و “جیم” است. دیشب پیام دادم و گفتم بیدارید؟ خواب بودند، می خواستم بگویم نگفتم “الف” رای می آورد؟ در همان شهری که می گفتی دربست از آن ماست!

» مردم خوبی داریم، بعد از سی و هفت سال، از در صحنه بودن خسته نمی شوند!

در شیراز اینطور است که مجموعه های ده، پانزده نفره یک دفعه تشکیل می شوند و این اتفاق می افتد. در هر صورت گذشت و آرزوی توفیق برای همه نمایندگان محترمی که رأی آوردند داریم، دست و قدم ملتی را هم که آمدند و در این فضا رأی دادند می بوسیم، و برای همه شان آرزوی توفیق داریم. آرایش جناح ها در استان ها و در مرحله بعد در مجلس مشخص می شود، یک جناح بالاتر و دیگری پایین تر می شود، بحث می شود، چهار نفر مخالف و چهار نفر موافق اند، مجلس است دیگر، نمی توانیم بگوییم در مجلس هیچ کس مخالفت نکند، مجلس جای همین بحث هاست! و شما به هرکس که رأی داده اید، مأجورید.

بنده بر روی قرآن دست می گذارم و می گویم که اجر دارید، چون ولی زمان دارد می گوید مأجورید، ما که دیگر نمی توانیم کاسه داغ تر از آش بشویم! انتقادات هم همیشه زیاد است، خدایی مردم خوبی داریم، بعد از سی و هفت سال، از در صحنه بودن خسته نمی شوند! اصلا این مردم اگر سالی یکبار راهپیمایی نکنند، بدنشان دچار خارش می شود. صداقت کف خیابان ها ریخته است و برای این ها اجر قائل هستیم. برادران محترم اصولگرا هم بدانند که داستان همین است. 15 نفر شدید و هر 15 نفر باختید. یکدیگر را هم سرزنش نکنید، امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: به خطایی که در گذشته آن را تذکر داده اید، سرزنش نکنید، اگر عقل داشته باشد می فهمد که قبلا گفته اید! اگر رأی هم می آوردید هم اتفاق خاصی نمی افتاد، مثلا می خواستید مملکت را به مملکت امام زمان(عج) تبدیل کنید؟ ما که عملکرد های شما را هم دیده ایم! تفاوت چندانی ندارند.

» جوان ها را به زیر عَلَم هایی که می دانید شکست می خورند جمع نکنید!
در انتخابات ریاست جمهوری هم گفتم، یک سری جوان و نوجوان داریم که به شدت پاک هستند. این جوان ها را به زیر عَلَم هایی که می دانید شکست می خورند جمع نکنید، زده می شوند! مثل ما نیستند که 65 بار شکست بخوریم و بعد بگوییم مهم نیست! قبل انتخابات به شما گفتم که شما شکست می خورید، این جوان های صاف و ساده را به زیر عَلَم جمع نکنید و بگویید اگر خدا بخواهد می شود. “إنَّ الله لا یُغَیِّرُ ما بِقومٍ حتی یُغَیِّرُ ما بأنفُسِهِم”، “ابی الله عن یَجریَ الامور إلّا باسبابها”، خداوند اِبا دارد که کارها از راهی به غیر از اسباب جلو ببرد. این جوانان بالاخره زده می شوند. با همه اعتقادش به زیر این عَلَم می آید و سینه می زند، اما بعد این عَلم می افتد! و حتی از خدا و پیغمبر هم زده می شوند، نسبت به قدرت خدا مشکوک می شوند چون با همه اعتقادش پای کار می آید!

به من می گفت دیشب تا صبح داشتم با اشک قرآن می خواندم که کاندیدای من رأی بیاورد. عزیزم اگر کاندیدا با قرآن و اشک رأی می آورد که ما جلسات قرآن خوانی راه می انداختیم، سیستم دنیا به این شکل نیست. یاد خاطره چند سال پیش افتادم که در مدرسه ای داشتند دعای توسل می خواندند که فوتبال ایران ببرد، با دعای توسل که نمی شود در مسابقات فوتبال پیروز شد، اگر این روش صحیح بود که باید از حوزه ی علمیه ی قم تیم برای فوتبال می دادیم.

اگر ما آخوند هستیم و داریم اخلاق را به این مردم می گوییم، شما که دکتر و مهندسید از ما آخوندتر نشوید! کلام “ان شاء الله” که شما می گویید از ما آخوندها غلیظ تر است، این رفتار دینی نیست. شش آخوندی که در میان مردم می شناسید را جمع کنید و با آن ها صحبت کنید. یک نفر هفته پیش آمده بود و تراکت می داد، گفتم الان زمان آمدن است؟ گفت ان شاء الله اگر خدا بخواهد می شود! گفتم هفته بعد بیا و ببین که نشده!

خدا با “ان شاء الله” گفتن کاری را جلو نمی برد. ما برای این خدا بسیار جنگیده ایم، هنوز هم داریم می جنگیم، با “ان شاء الله” گفتن نجنگیده ایم. چقدر ادبیاتتان از ما آخوندها دینی تر شده است؟!! انقدر این بچه های پاک و مخلص را به زیر عَلم های شکست خورده  اینطرف و آنطرف نکشانید. هر کس الان ناراحت و عصبانی است کمی در دیانتش شک کند، ممکن است که آدم کمی هم ناراحت بشود، اما نباید اینگونه باشد که بگوییم دیگر تمام شد و بدبخت شدیم.

هیچ اتفاقی نیفتاده، در این شهر آراء مطابق میل ما نشده است، در شهری دیگر این اتفاق می افتد، از این شدن ها و نشدن ها بسیار زیاد است.

حاج سعید قاسمی می گفت سال 78 جلوی در دانشگاه تهران بودیم، می گفت دو نفر از بچه های کرج هم کنار من نشسته بودند. وضع خیلی خراب بود، قوه مجریه علیه قوه ی دیگری اعلام انقلاب کرده بود. یکی از بچه های کرج دستش را بر سرش می گذارد و می گوید: دیگر تمام شد، مملکت به هم ریخت، اسلام آسیب دید! حاج سعید می زند به شانه اش و می گوید بچه جان دویست بار با سیصد تانک ما را محاصره کردند، کار اسلام تمام نشد! در سیاست و انتخاباتی که برد و باخت نباشد، از نظر سیاسی این یک فساد است! اگر مشخص شود که یک جناح تا چندین سال قرار است باقی بماند، هرچقدر هم خیلی خوب باشد، باز هم فاسد می شود، باید خودش را بتکاند. بابت این توفیقات باید خوشحال باشیم.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید