امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

تن سخنرانی - از نان واجب‌تر؟! (5) - شب پنجم محرم1400

13 آذر 1404 -   4:17 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها
یا حبیب
متن سخنرانی
سید محمد انجوی نژاد
موضوع: از نان واجب‌تر؟! – قسمت پنجم
شب پنجم محرم الحرام
تاریخ: 1400/05/22

 

عناوین اصلی سخنرانی:
» خداوند هیچ غریزه‌ای را خلق نکرده است که انسان با مبارزه آن را نابود کند
» تامین برنامه‌های تفریحی برای مردم از وظایف حاکمان اسلامیست
» چگونه می‌توان حسین(ع) را در زندگی‌هایمان ساری و جاری کرد؟
» جایگاه اجتماعی زن برای رسیدن به محبوبیت اجتماعی باید در نظر گرفته شود
» احکام دین را باید به‌ترتیب اولویت‌های جامعه مطرح و اجرا کرد

ما با توجه به برخی دیدگاه‌های امام‌موسی‌صدر گزینه‌هایی در رابطه با آرامش اجتماع، برخورد با آسیب‌های اجتماعی، ساخت اجتماعی یک رنگ، منظم و آرامش‌بخش را بررسی کردیم. به گزینه بعدی تحت عنوان غرایز می‌رسیم.

» خداوند هیچ غریزه‌ای را خلق نکرده است که انسان با مبارزه آن را نابود کند
خداوند تبارک و تعالی وقتی چیزی را خلق می‌کند از آن هدفی دارد. اینکه دقیقاً هدف غرایز چیست را شاید ما بتوانیم حدس بزنیم ولی اینکه بفهمیم چرا خداوند کاری را می‌کند اصولاً امکان ندارد؛ برای اینکه علم مطلقی که خدا دارد با علم‌های تفصیلی و جزئی قابل شرح نیست و علم خداوند علمی است که در طول زمان یعنی از ازل تا ابد قرار می‌گیرد که با نگاه ۱۴۰۰، ۱۵۰۰ و یا قرن ۲۴ نمی‌توانیم این نگاه را بگیریم. این بحثی است که شاید ما در قیامت متوجه پِلَن و نقشه‌ای که خداوند برای خلقت ریخته است بشویم؛ فعلاً ما حدس می‌زنیم. اما آن چیزی که قطعی است این است که دستور مبارزه با غرایزی که خداوند آفریده است، نیامده بلکه دستور آمده که غرایز را در مسیر حلال خودش کنترل کنید. غرایز مختلفی وجود دارد و کنترل غرایز الزاماً به این معنا نیست که نابود شود. هیچ غریزه‌ای خلق نشده تا نابود شود. اگر خدا چیزی را خلق کند برای اینکه انسان آن را نابود کند، حکمت خدا زیر سوال می‌رود. مخصوصاً یکی از مشکلات فعلی جامعه ما همین بحث غرایز است. غرایز مختلف هستند و به دلیل اینکه بچه‌های کم سن و سال در جلسه زیادند طوری می‌گویم که بزرگترها متوجه شوند.

یکی از مهم‌ترین آن‌ها که الان جزو نیازهای اولیه اجتماع شده -حالا به غیر از اشتغال- ازدواج است؛ یعنی یک غریزه‌ باعث شده است شکاف بزرگی در اجتماع ایجاد شود و راه‌حل‌ها برای مشخص‌شدن زیر ساخت‌ها بیشتر موعظه‌ای است نه عملی. مثلاً دشمن از طریق این شکاف ایجاد شده بنیاد خانواده را می‌زند. طرف از طریق خانواده نمی‌تواند به غرایزش برسد قانع می‌شود که حرف دشمن در دسترس و ملموس‌تر است و بعد از مدتی اصلاً دیگر نمی‌توان آدم‌هایی که عادت می‌کنند ارضای غرایز در خارج از خانواده داشته باشند را به خانواده برگرداند و تبدیل به اجتماعی این مدلی می‌شود. همان‌طور که می‌بینید در برخی از کشورها با اینکه هیچ محدودیتی برای بحث غرایز ندارند، خانواده از هم پاشیده است! برای تشکیل خانواده، فرزندآوری و… جایزه می‌گذارند و سازمان‌های مددکار هم از نظر مادی و هم از نظر مشورتی و عقلی کمک می‌کنند و به شدت بودجه می‌گیرند که این بنیاد را دوباره در سر جایش درست کنند.
یکی از شکاف‌هایی که در ایران وجود دارد این است که فاصله سنین رسیدن به بلوغ تا ازدواج خیلی زیاد شده است و راه‌حل کلاً داده نشده است. ممکن است در ذهنت بیاید که راه‌حل داریم اما داشتن راه‌حل به تنهایی کافی نیست باید فکری شود و راه‌حل‌ها کاربردی شود. یکی از فکرها این است که سن ازدواج را پایین بیاوریم؛ این باز مضرات خودش را دارد‌. ما نمی‌توانیم بگوییم چون در اسلام گفته شده سن ازدواج و بلوغ این است پس شرایط امروز جامعه هم این است! نه، اینطور نیست. شاید صد سال قبل پسر پانزده ساله و دختر نه‌ده ساله رگه‌های جدی از مردانگی و زنانگی برای حضور در اجتماع را به خاطر شرایط اجتماع داشتند اما الان دختران و پسران ما هنوز دارند با موبایل‌هایشان بازی می‌کنند! اینکه بگوییم انسانی غرایزش به نقطه ازدواج رسیده پس باید ازدواج کند راه‌حلی بدتر از مشکل قبلی است. آدم باید به جایی برسد که بتواند مدیریت یک خانه را به عهده بگیرد. خانه، همه‌اش غریزه نیست که!
چه کار باید بکنیم؟ نه من می‌دانم نه شما و نه هیچ‌کس دیگر. چرا نمی‌دانیم؟ به دو دلیل:
۱. قانون ۲. شرع
برای آن قانون نداریم. شرع هم راه‌حلی که کاربردی باشد ندارد. مثلاً می‌گوید در فلان کتاب نوشته برو بخوان! نه، راه‌حل کاربردی که قابل اجرا باشد! شرع هم این را ندارد. نتیجه به جایی می‌رسد که یک‌دفعه در سیمای جمهوری‌اسلامی کارشناسی می‌آید و راه‌حلی صددرصد غیرشرعی و غربی می‌دهد و بعد از آن هم بنده‌ خدا ممنوع‌التصویر می‌شود. خب او را ممنوع‌التصویر کردید دستتان هم درد نکند؛ راه‌حلش هم مزخرف بود من قبول دارم و همه قبول دارند؛ اما جایگزین چیست؟ این فکری است که باید بشود.
و یکی از اشکالات جامعه امروز ما این است که در سیاست، اجتماع و همه چیز دخالت می‌کنند! یعنی جوان‌ها و نوجوان‌های ما دارند مشکل غریزه را از طریق مخالفت با نظام و دین بروز می‌دهند. مشکلی که باید حل می‌شد. من نه تخصص و نه اجتهاد لازم برای استنباط درستش را دارم، از نگاه جامعه‌شناختی می‌گویم. هیچ مردی از متخصصین و مجتهدین آستین بالا نمی‌زند و نمی‌آید در وسط گود که یک بار برای همیشه در تاریخ اسلام و تشیع این مشکل را حل کند. چطوری؟ گفتم من نمی‌دانم! قبلاً در حسینیه برایتان گفتم: آقایانی که جوانان را راجع‌به بحث کنترل غرایز چه در بالای منبر و چه کرسی تدریس و چه در پشت تریبون می‌نشینند و موعظه می‌کنند، اولین سوالی که در ذهن من ایجاد می‌شود این است که آیا تو خودت این مشکل را داری یا نداری؟ اگر نداری رطب خورده منع رطب چون کند؛ خودت این مشکل را نداری! وقتی این مشکل را نداری اصلاً نمی‌فهمی جوان چه می‌کشد. به دلایل مختلف نداری مِن‌جمله اینکه تو توانایی و امکاناتت از این جوان خیلی بالاتر است.
جوان باید چکار کند؟ جوان با  آزادی‌های شخصی، اجتماعی، شرعی و غیرشرعی، کف خیابان و فلان به خلاف کشیده می‌شود و بعد نظام مجبور می‌شود با او برخورد کند و آن شخص ضدنظام می‌شود. ما برای یک غریزه داریم ضدانقلاب بار می‌آوریم! راه‌حل بدهید. چهل‌و‌پنج سال گذشته است بنشینید، جمع شوید و درستش کنید دیگر! من از این رد می‌شوم و بعضی از مباحثی که امام‌موسی‌صدر داشته است و باید بیان شود را حداقل در این دهه نمی‌گویم چون حوصله جنجال ندارم. حداقل در دهه. در شنبه‌های محرم و صفر که این بحث ادامه پیدا می‌کند می‌گویم؛ بالاخره برخی از علما راه‌حل هم دارند و آن‌ها را بررسی خواهیم کرد. در کشورهای دیگر جهان برای برخی از غرایز دیگر هم راه‌حل دارند. در آمار جدیدی که چک کردم صدوبیست‌وهفت کشور جهان برای خالی کردن غریزه غضب راه‌حل‌هایی تعریف کرده‌اند. مثلاً لهستان مردم را چند روز در سال به جاهایی که اتومبیل‌های قراضه وجود دارد می‌برند و با پُتک می‌زنند آن‌ها را داغون می‌کنند. نمی‌گویم درست است یا غلط، می‌خواهم بگویم که فکر کردند و این غریزه را هم دیده‌اند. در ژاپن سالن‌هایی وجود دارد که در آن آدمک‌هایی به صورت مرد آماده کردند، زن‌هایی که از دست شوهرانشان عصبانی هستند به آنجا می‌روند و با چاقو آن‌ها را تکه‌تکه می‌کنند. نمی‌گویم درست است یا غلط، موضوع این است که آن حکمران این معضل را دیده است. مثلاً جشن گوجه‌فرنگی در فلان کشور، جشن گاوبازی در فلان که بعضی‌وقت‌ها ممکن است با خودت بگویی این کارها مسخره‌بازی‌ است، غرب وحشی! عزیز من موضوع این نیست که این راه‌حلی که داده خوب یا بد است، موضوع این است که جامعه‌شناس و حکمران فکر کرده تا این معضل را ببیند. خیلی مهم است. این‌طوری دارد حکمرانی می‌کند.

» تامین برنامه‌های تفریحی برای مردم از وظایف حاکمان اسلامیست

من در بحث آرمان‌شهر از قول آقا امیرالمؤمنین(ع) عرض کردم که ایشان فرمودند: در شهر اتوپیایی و همان شهرخورشید افلاطون که آن را ادیت می‌زنیم و به اسلامی تغییر می‌دهیم و آن را زشت می‌کنیم، می‌گوید در آنجا حاکمان موظفند برای اوقات فراغت و تفریح آحاد مردم برنامه داشته باشند. نیاز به تفریح و شادمانی یک غریزه است. خداوند آقای مرحوم حائری را رحمت کند، چقدر این مرد عجیب بود. ایشان می‌گفت چرا در اسلام کتابی تعریف نکرده‌ایم که ابزارهای شادسازی مردم چیست؟ این‌ها مسائلی است که ما طراحی کرده‌ایم که کجا شاد باشند و… نه فقط برای مردم اصفهان و مشهد و شیراز و تهران! البته من بعضی وقت‌ها خیلی خوشحال می‌شوم که در جاده از روستایی محروم و داغون که ده‌پانزده خانوار دارد می‌گذرم و می‌بینم برای آن‌ها شهربازی درست کردند. ولی واقعاً همه می‌دانیم کافی نیست.
ما کجا زندگی می‌کنیم؟ در ایرانی که هر چه از منابع طبیعی و زیبایی در کل کره زمین هست مثل آن را در ایران داریم. در جلسه اول هم گفتم هر کس سراغ دارد که چیزی در کشوری از دنیا هست و ما آن را در ایران نداریم روی کاغذ برای من بیاورد! همه‌اش را داریم و متاسفانه خیلی از این‌ها الان در اختیار افرادی خاص است و اجازه نمی‌دهند مردم به آن دسترسی پیدا کنند. اگر مردمی غرایزشان ارضاء نشود اعصابشان بهم می‌ریزد. اگر مردمی تفریح نداشته باشند روحیه‌شان را از دست می‌دهند. اگر مردمی شاد نشوند؛ بله ممکن است همین جلسه امام‌حسین(ع) باعث شادی شما بشود. خب این هم یک نوع شادی است. اصلاً ممکن است کسی بگوید شادی من در این است که در روضه امام‌حسین(ع) گریه کنم و به کربلا بروم؛ این هم باید دیده بشود. ولی آن تعدادی که این مدلی شاد نمی‌شوند چه؟ آیا جمهوری‌اسلامی موظف است فقط کسانی را که با دیدن کربلا شاد می‌شوند حمایت کند و سرویس بدهد؟ بعد این دوقطبی‌ها ایجاد می‌شود.
مثل الان که کرونا دارد جولان می‌دهد، عده‌ای می‌گویند شما در هیئت کرونا را زیاد کردید؛ آن‌ها می‌گویند خفه شو تو در مهمانی آن را زیاد کردی! آقا بس کنید این دوقطبی‌ها را! زشت است به خدا! دست به دست هم بدهیم کرونا را برداریم. تو در هیئت رعایت کن او هم در فلان رعایت کند. دولت و قوه‌مجریه هم متروها و اتوبوس‌هایی که کیپ تا کیپ آدم در آن‌هاست را درست کنند. واقعاً مضحکه است! جاده مشهد را با ماشین شخصی که خانوادگی است بستند؛ با قطار، اتوبوس و هواپیما باز است! به این‌ها اعتراض کنید. کارمندها در اتاق روزی هشت ساعت کیپ تا کیپ کنار همدیگر نشسته‌اند می‌خورند، می‌گویند و می‌خندند. مگر می‌توانند روزی هشت ساعت با ماسک باشند؟ دوقطبی‌ها را ول کنید به درد مردم بپردازید و راه‌حل‌ها را بیابید. اینجا ممکن است درصدی برای کرونا مؤثر باشد مابقی مکان‌ها هم همین است. مردم دارند زندگی‌شان را می‌کنند. باید درصد را پایین آورد. تو اینجا رعایت کنی او آنجا رعایت کند. بعضی چیزها را باید تعطیل کنیم؛ نمی‌شود راه مشهد را برای ماشین شخصی که همراه با خانواده‌هایشان هستند ببندید و بعد با اتوبوس و هواپیما بیایند! دیروز گفتند هفتادوپنج درصد هتل‌های مشهد پر است! این چه مضحکه‌ای است که شما به نام مبارزه با کرونا راه انداخته‌اید؟ مردم را مسخره کرده‌اید؟ در اتوبوس‌های تهران مردم کنارهمدیگر بلولند اما اگر در شمال ویلا داری و می‌توانی به آنجا بروی و بمانی، نباید بروی! این قانون‌ها چیست؟ خب بگذار برود در گوشه‌ای از جنگل دور از کرونا با خانواده‌اش بنشیند دیگر! نه بابد در تهران بمانی و در مترو بچرخی!
ما به قوه‌ و شورایی عاقله، متخصص و مجرب در حکمرانی نیاز داریم که هر رئیس‌جمهوری آمد و رفت هم فِرتی قوانین عوض نشود! باید کلیاتی بسته شود. وزیری می‌آید و روشی را در  چهار سال خود شروع می‌کند و می‌رود، وزیر بعدی می‌آید می‌گوید آن روش غلط بود و از اول شروع می‌کند! چهل سال داستان همین است! این طرفی‌ها می‌آیند از صفر شروع می‌کنند بعد آن طرفی‌ها می‌آیند همه را می‌کوبند زمین و باز از صفر شروع می‌کنند! ما آخر نفهمیدیم!

» چگونه می‌توان حسین(ع) را در زندگی‌هایمان ساری و جاری کرد؟
با فرازی از امام‌موسی‌صدر قسمت بعدی بحث را شروع می‌کنم. ایشان جملاتی  در باب عاشورا دارند که از جملات کلیدی آن این جمله است که می‌گوید: «عاشورا را همه جانبه ببینید». در عاشورا ما چند الگو، درس، روش و چند اتفاق تاریخی داریم. در مقدمه بگویم یکی از کارهایی که امام‌موسی‌صدر در نگاه به عاشورا دارد این است که تاریخ را نفی نمی‌کند. نمی‌آید بگوید این مستند بود، این مستند نبود و فلان؛ اگر به استناد و تواتری برسد، تاریخ را قبول می‌کند. در جاهایی از تاریخ هم که ایشان احساس می‌کند خیلی ماورائی است، خودش تفسیر می‌کند. به عنوان مثال در تاریخ عاشورا آمده است وقتی سرهای بریده را بعد از واقعه و فاجعه کربلا در جایی گذاشته بودند که بعد آن‌ها را به نیزه بزنند و ببرند، بالای این سرهای بریده دیدند نوشته شده است سر نوادگان پیامبر(ص) را از تنشان جدا کردید و فکر می‌کنید می‌توانید مورد شفاعت پیغمبر(ص) واقع شوید! وای بر شما!

اصحاب عمرسعد آمدند و آن را پاک کردند و رفتند؛ برگشتند دیدند دوباره نوشته شده! باز پاکش کردند و دیدند برای بار سوم هم نوشته شده است. حالا تفاسیر مختلف وجود دارد که جنیان، ملائکه، کار غیبی و… بوده است. من می‌خواهم بگویم نگاه امام‌موسی‌صدر چیست؟ ایشان نفی نمی‌کند که آقا ول کن برادر جنیان و ملائکه چه هستند! نه، این را نمی‌گوید. نگاهش را این مدلی می‌کند و می‌گوید: احتمال این هست که در میان اصحاب عمرسعد تائبینی که بعداً هم خودشان را نشان دادند همان شب توبه کردند و از این فاجعه ناراحت شدند و یا از اول هم همراه نبودند، می‌ترسیدند. این جمله را نوشته‌اند و وقتی پاک می‌کردند دوباره می‌نوشتند. می‌خواهم بگویم نگاه امام‌موسی‌صدر چقدر فیزیکی و ملموس است. و بعد می‌گوید در عاشورا ما چند درس داریم؛ چرا همه درس‌ها را با هم نمی‌بینید؟
در عاشورا ما درس جهاد داریم؛ چرا جهاد را می‌بینید نماز را نمی‌بینید؟ در عاشورا ما نماز داریم؛ چرا نماز را می‌بینید جهاد را نمی‌بینید؟ در عاشورا ما نماز و جهاد داریم گفت‌و‌گو و مذاکره هم داریم؛ چرا نماز و جهاد را می‌بینید اما گفت‌و‌گو و مذاکره را نمی‌بینید؟ این صحبتی که آن رئیس‌جمهور سابق گفت که از عاشورا می‌توان درس مذاکره گرفت؛ بله، می‌توان گرفت اما امام‌موسی‌صدر گفت چرا همه‌اش را با هم نمی‌بینید؟ درس جهاد هم می‌شود گرفت، درس مذاکر هم می‌شود گرفت و درس نماز هم می‌شود گرفت. بعد می‌گوید چرا از عاشورا درس جهاد، مذاکره و نماز می‌گیرید اما درس «زن» نمی‌گیرید؟ زن در عاشورا چه نقشی داشته است؟ چرا زینب(س) را نمی‌بینید؟ رباب و سکینه(س) را نمی‌بینید؟
بعد امام‌موسی‌صدر با شرایط آن روز لبنان شروع می‌کند؛ اول تطبیق می‌دهد و به شیعیان لبنان می‌گوید «کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا» همه روزهای سال مستحب است دست را بر سینه بگذاری و بگوییم «السلام‌علیک یا اباعبدالله» و مفاتیح‌الجنان را که باز کنید در تمام مناسبت‌ها از شب نیمه شعبان تا عرفه، عید قربان، تمام شب‌های شادی و عزا، تمام شب‌های مختص به خدا و مناجات و… یکی از اعمالش زیارت امام‌حسین(ع) است. تنها زیارتی که مستحب است هر روز بخوانید زیارت عاشوراست. می‌گوید اینکه حسین(ع) این‌گونه در زندگی ما ساری و جاری شده است یعنی چه؟ یعنی شما شیعیان لبنان هم باید نمونه‌ای از اصحاب حسین(ع) باشید. این اولین تطبیق قبل از درس گرفتن بود. دوم وقتی جزو اصحاب حسین(ع) شدی باید یزید زمانت را هم بشناسی و امروز یزید زمان تو ای شیعه لبنانی اسرائیل است؛ تطبیق کامل می‌شود.
بعد به بررسی گزینه‌های مختلف می‌پردازد و امشب راجع‌به مبحث «زن» صحبت خواهیم کرد.

» جایگاه اجتماعی زن برای رسیدن به محبوبیت اجتماعی باید در نظر گرفته شود
در عالم فقه و اجتهاد امام‌موسی‌صدر به عنوان یک مجتهد چون روش بیان احکام اجتماعی او اجتهادی بود، احکامی که آن زمان می‌گفت علمای قم و نجف که آن زمان مرکز علمای جهان تشیع بودند برمی‌تابیدند، موضع نمی‌گرفتند و قبول می‌کردند. روش ایشان روش اجتهادی بود. مثلاً قبل از مرحوم آیت‌الله‌حکیم، امام‌موسی‌صدر بود که به عدم نجاست اهل‌کتاب حکم داد. تا قبل از آن بقیه غیرمسلمانان را نجس می‌دانستند. بعد آقای حکیم و بعد از آن هم عموم علمای شیعه گفتند. ایشان یک سری تابوشکنی‌های این مدلی داشتند و مِن‌جمله راجع‌به «زن» چند نکته را مطرح می‌کنند که آن‌ها را خدمتتان عرض می‌کنم و در حاشیه آن هم مطلبی را خواهم گفت. ان‌شاءالله خداوند به حق حضرت‌زینب(س) زنان جامعه ما را در مسیر عفت، سلامت، غیرت و عزت روزبه‌روز موفق‌تر بدارد.

بعضی از تفکراتی که وجود دارد مخصوصاً در این چند دهه اخیر زن دست مایه بازی‌های سیاسی شده است. حالا کاری نداریم که جدیداً راجع‌به بازی‌های تبلیغاتی هم دست مایه شده است. عده‌ای می‌گویند آزادی زن! آزادی استودیوم! آزادی حجاب! عده‌ای هم می‌گویند فلان! دست مایه شده است! هر دو طرف هم هدفشان نجات زن نیست. ابزاری است که از آن رأی بگیرند و استفاده‌ای بکنند؛ چند روزی صندلی بهتر، حقوق بالاتر بعد هم به خانه‌هایشان بروند! حقیقت این است که زنان در جامعه امروز ما کاملاً بی‌تکلیف‌اند. گزینه‌هایی که ایشان می‌گوید:
1.    بحث ولایت مرد بر زن باید در حوزه‌های علمیه از مسیر اجتهادی بررسی شود.
این جزء احکامی است که باید امروز به روز شود. واقعاً ولایت مرد بر زن یعنی چه؟ شرایط آن زمان چگونه بوده است؟ اصلاً مگر ولایت جنسیتی است؟ سؤال مهمی است. می‌گوید مگر ولی جنسیتی است؟ ما یک‌وقتی می‌گوییم سرپرستی مرد بر خانواده یک بحث است و وقتی می‌گوییم ولایت بحث دیگری است؛ بحث دیگر بحث شرعی می‌شود.
ایشان می‌گوید بحث حضور زن در اجتماع خیلی جدی باید مورد بازخوانی قرار بگیرد. در قشر متدین بدون تعارف نظر خوشی به حضور زن در اجتماع ندارند! راست می‌گویند یا نه؟ من اصلاً در مقام قضاوت نیستم. آخرش می‌گویم که چه می‌خواهم بگویم. آن طرف هم کسانی که برای حضور زن در اجتماع دارند تلاش می‌کنند مشخص است که نیّت خیلی‌هایشان چیست. به قول آقای رحیم‌پورازغدی که می‌گفتند بدحجابی و بی‌حجابی زنان به نفع مردان است! بیشتر از اینکه به نفع زنان باشد به نفع مردان است. حالا درست یا غلط باز هم من کاری ندارم. می‌خواهم بگویم نظرات این است.
آخرش این شده است که امروز مثلاً اگر روزی کسی بخواهد در انتخابات‌ها، کابینه‌ها، وزیر و فلان زنان را بگذارد اولاً تحت فشار است، ثانیاً خیلی ایراد و ابهام دارد. دیدید که در کابینه جدید هم آقای رئیسی این کار را نکرد. دلایلش چیست؟ راه‌حلم را خواهم گفت که چه چیزی است و دلیلش را هم خدمتتان عرض می‌کنم. یکی اینکه بیایید فعلاً به زنان در پست‌های مدیریتی و اجرایی سهمیه بدهید، این یعنی شما اصلح بودن را فراموش کنید و جنسیتی نگاه کنید. مثلاً در شورای شهر سه‌چهارپنج تا سهمیه و در مجلس شیراز دو تا سهمیه به زنان اختصاص بدهید. آقا یعنی چه؟ یعنی باید اصلح باشد؛ جنسیتی نگاه نکنید؛ زن باشد یا مرد باشد، بهترش را انتخاب کنید. خیلی‌خب! اما متاسفانه سیری که داریم می‌بینیم این است که زنان هیچ‌وقت اصلح نمی‌شوند چون به آن‌ها جایگاه نمی‌دهیم. فعلاً سهمیه بدهید تا بقیه به خودباوری برسند که می‌توانند اصلح باشند. بله، ممکن است الان یک مرد در پست مدیریتی بهتر از زن کار کند. از این طرف نگاه می‌کنیم می‌بینیم آمار تحصیل زنان به شدت دارد بالا می‌رود. پس برای اینکه این قشر بتوانند اصلح بشوند فعلاً باید سهمیه داده شود. امام‌موسی‌صدر آمد و گفت قشر زنان بیایند. به ایشان گفتند این کار را یک مرد بهتر می‌تواند انجام دهد، چرا جنسیتی برخورد می‌کنید؟ می‌دانم. چرا؟ چون تا به حال این خودباوری را به زن نداده‌اید، الان به او بدهید برای نسل بعد می‌رویم به سراغ اینکه چه کسی اصلح است! خودباوری!
2.    حقوق زن در اسلام.
در این ده‌بیست سال اخیر خیلی از قوانین اصلاح شده است. حالا من می‌خواهم آخرش را بگوم. نظر من چیست؟ نظر من این است که در این قضیه با اینکه کارهایی هم شده مثلاً سمینار می‌گیرند، زنان و مردان صحبت و مناظره می‌کنند؛ بحث‌های تحت عنوان پرده‌نشینی زنان توسط علما و مجتهدین در قم در حال حاضر تا جلسات چهل‌پنجاه کار شده است و من می‌شنوم و گوش می‌دهم منتها این بحث‌ها اولاً در کف جامعه دیده نمی‌شود ثانیاً در بدنه اجرایی و حکمرانی هم دیده نمی‌شود. یک جایگاه رسمی و قانونی باید باشد که بگوید خروجی این صحبت‌هایی که شما علما می‌کنید را ما تبدیل به قانون و اجرا می‌کنیم. در قوه‌قضائیه کارهای خوبی شد و ان‌شاءالله ادامه پیدا کند تا به سراغ بقیه داستان‌ها برویم و خیلی از نکات دیگر بعد از این موضوع حل می‌شود. ببینید اینکه من و شما به زن به عنوان موجودی ظریف و زیبا نگاه کنیم و او را در عرصه جهاد، سیاست و اجتماع وارد نکنیم، پیامش برای زن این است که تو فقط در صورتی دیده می‌شوی که جاذبه‌های جنسیتی خود را عریان کنی؛ یعنی منشاء آن بدحجابی و بی‌عفتی این القایی است که به او کردیم که اصلاً ارزش تو به این است که زیبا باشی و دیده شوی!
به او نگفتیم ارزشت به این است که مثلاً در اجتماع ضریب نفوذ داشته باشی و اگر صلاحیت داشته باشی راحت بتوانی به صندلی که می‌خواهی برسی. بالاخره خیلی از امیال مردها با کار، اعتبار و محبوبیت حاصل می‌شود. محبوبیت مرد دارد از این طریق که شرعی است حاصل می‌شود. ما راه شرعی، قانونی و اجتماعی رسیدن زن به محبوبیت را فراهم نکردیم به سراغ راه‌های دیگر رفته‌اند. بعد سنش که بالا می‌رود دچار افسردگی می‌شود چون آن ابزارها را از او می‌گیرند. در صورتی که مرد در سن شصت، ‌شصت‌وپنج سالگی تازه به جایگاهی می‌رسد که همه به او مراجعه می‌کنند. اما زن به چهل که می‌رسد عزا گرفته است چون ما ناخودآگاه به او القا کردیم تنها ابزار به درد بخورش این است و هیچ ارزش دیگری ندارد! نظرات مختلف است لذا بحث‌های این مدلی که آقا ما دنبال حقوق زن هستیم، بگذارید زن‌ها به استودیوم بروند و… ! برادر ول کن! استودیوم! چقدر تو ارزش یک زن را پایین می‌آوری؟ طرف به‌عنوان رئیس‌جمهور می‌گوید می‌خواهم کاری کنم زن‌ها به استودیوم بروند! برادر کار رئیس‌جمهور این است که زن را خیلی بالاتر ببیند! نه اینکه زنان  را به دنبال خودش بکشاند که اگر به من رأی بدهید می‌گذارم به استودیوم بروید و کف بزنید! چرا این جوّ اتفاق افتاده است؟ چون سطح توقع زن‌ها را پایین آورده‌ایم و مبتذل کردیم! باید بیایند و حقوق جدیشان را از جامعه طلب کنند؛ باید برای خیلی از مباحث درخواست جدی بدهند.
ما قبل از کرونا از طرف مجمع دختران جبهه فرهنگی انقلاب برای شیراز برنامه‌ای داشتیم و می‌خواستیم سمیناری با حضور اساتید برگزار کنیم و ضمانتی هم برای اینکه دیده شود بگیریم که متاسفانه به دلیل کرونا کنسل شد. حالا ببینیم خدا چه می‌خواهد. برادران کمک می‌کنند و خواهرها هم ان‌شاءالله حمایت می‌کنند که کار دیده شود تا از سمیناری ده‌پانزده روزه حداقل دو قانون خوب بیرون بیاید. هم شرع راضی باشد هم خدا و پیغمبر و هم زن و مرد. با هم بحث کنیم. فرمایشات امام‌موسی‌صدر را گفتم؛ من دارم می‌گویم این هم مال چهل سال پیش است؛ من نمی‌دانم! بنشینیم و با همدیگر بحث کنیم. این گزینه خیلی طولانی است از آن می‌گذرم و چون شب حضرت‌زینب(س) است گفتم اشاره‌ای کرده باشم.

» احکام دین را باید به‌ترتیب اولویت‌های جامعه مطرح و اجرا کرد
مورد بعدی بحث ساماندهی ارزش‌ها و ضدارزش‌ها بر طبق اولویت است. من قبلاً چیزی را گفته‌ام و آن را مقدمه این فرمایش امام‌موسی‌صدر می‌کنم و آن هم این است که دریای تفاسیر و برداشت از آیات و روایات در این ۱۴۰۰سال به قدری بزرگ است که اگر من نظری داشته باشم مثلاً این لیوان چای را با دست چپ بخورم یا راست؟ بروم و در اسلام بگردم دستوری برای آن پیدا می‌کنم. به این چه می‌گویند؟ برداشت شخصی؛ تفسیر به رأی؛ یعنی من رأی خودم را دارم می‌روم و می‌گردم معیدات رأی خود را از آیات و روایات پیدا می‌کنم. اما قسمت دوم می‌گوید تحقیق این نیست. تحقیق این است که مجموع این‌ها دیده شود و ببینید نظر خدا چیست؟ نه اینکه نظر خودت را داشته باشی و بعد بروی در آیات و روایات بگردی! مثلاً من الان دوست دارم وسط جمع تذکری به آقای مختاری بدهم؛ قطعاً برای آن روایتی پیدا می‌کنم که امام‌صادق(ع) در اینجا فرموده وسط جمع به آدمی که این کار را کرد تذکر بدهید. حالا من بنا بر این دارم که در وسط جمع تذکر ندهم؛ باز هم می‌توانم برای آن روایت پیدا کنم.

ببینید اصلاً سیستم استنباط بر این است که باید مِن‌حیث‌المجموع همه را ببینی. تحقیق این را می‌گوید؛ همه را باید ببینی. اول نظر خودم را ثابت نکنم و بعد بروم معیداتش را در دین پیدا کنم! امام‌موسی‌‌صدر می‌گوید: در این دریای آیات و روایات کلی دستور واجب و کلی هم نهی داریم که این کارها را بکنید این کارها را نکنید. وظیفه حکمران دینی این است که اول جامعه روبروی خودش را ببیند، بشناسد و بعد اولویت‌بندی کند، اَهَم و فی‌الاهم، و بعد به سراغ اطاعت از دستورات برود. اولویت‌بندی کند بعد به سراغ دستورات برود. این مثال از مثال‌هایی است که در خاطرات علما آمده است نمی‌دانم مستند است یا نه اما درست است. می‌گوید یکی از علما به قسمت‌هایی از قطب شمال برای تبلیغ رفته بود، مُبَلِّغ قبلی هم آنجا بود و می‌خواست برگردد. دیده بود مردم وقتی می‌خواهند وضو بگیرند کفش و جورابشان را در نمی‌آورند روی همان مسح می‌کشند وضو می‌گیرند و نماز می‌خوانند چون اگر در بیاروند پاهایشان یخ می‌زند. گفت اینکه خلاف دستورات دین است! تو فکری بکن و دستوری بیاور که او نمازش را بخواند چون الان اگر بگویی وضویت درست نیست، می‌گوید وضو درست نیست پس نماز هم نمی‌توانم بخوانم.
این از بحث‌های خیلی کف خیابانی است ولی نگاه و منظری را باز می‌کند که اولویت‌سنجی در دین و اجتماع یعنی چه؟ از کدام یک از قشرهای مختلف جامعه باید شروع کنیم؟ مثلاً من متنی که واقعاً هم مال دین است را بلد باشم و اگر هم سوال کنی دقیق، مستند، متواتر، حدیث صحیح و آیه نص قرآن داریم که این پاراگرافی که می‌گویی مال دین است. خیلی‌خب این را برای مهدکودکی، دبستانی مقطع اول، دوم، دانشجوها، در هیئت و شب فلان بگویم، بعد هم تا بگویی چرا گفتی؟ می‌گوید: شما می‌گویید من حرف دین را نزنم؟ امام‌موسی‌صدر می‌گوید نه نزن، اول اولویت‌سنجی کن و ببین او چه نیاز دارد؟ بعد آن حرف را بزن. ما قرار نیست هر چه خدا و پیغمبر(ص) گفتند از مهدکوک تا فلان، در همه شهرها و زمان‌ها بگوییم. نه آقا صبر کن! اولویت‌سنجی! لذا وقتی ایشان وارد شد و جامعه شیعیان لبنان را طوری دید که پست‌ترین و کثیف‌ترین شغل‌ها، بیشترین انفعال و مفاسد اخلاقی در این جامعه هست نیامد از مفاسد اخلاقی شروع کند! گفت بروم ببینم این میوه‌ها ماحصل کدام ریشه فاسد است؟ مشکل مردم آنجا چیست؟ اول اینکه آن‌ها اصلاً فرهنگ و عزت ندارند؛ منفعل هستند و خودشان را جنس پست و شهروند درجه سه می‌بینند! اول باید این‌ها را درست کنیم. اولویت‌سنجی در جامعه اسلامی! در همه ارتباطاتتان اول باید بنشینید فکر کنید از مهم‌ترین تا پایین‌ترین مشکلات را جست‌و‌جو کنید.
دیروز به یکی از دوستان می‌گفتم طرف کاندیدای ریاست‌جمهوری است و مملکت ما از شدت مشکلات ته چاه است از بدبختی، نرخ تورم، قیمت‌ها، کرونا از در و دیوار می‌بارد، مردم در صف‌اند و… بعد فلان کاندیدا می‌گوید: آمده‌ام کسی دیگر در ماشین به دختران پیامک ندهد چرا حجابت را رعایت نکردی! من با خودم گفتم واقعاً اگر ملت نفهمند او چقدر شوت است و باز هم رأی بدهند کلاً نظرم از ملت برمی‌گردد. دیدم نه مردم دیگر این‌قدر شوت نیستند! اولویت‌سنجی یعنی کسی که می‌خواهد رئیس‌جمهور شود باید بداند از کجا شروع کند؟ یک بار دو بار سه بار؛ چقدر می‌خواهیم مردم را فریب دهیم دیگر؟
1.    اولویت‌ها مشخص شود.
2.    بر طبق اولویت‌ها به دردها بپردازیم.
بله دین برای همه چیز دستورات دارد؛ اما اول [باید آنچه اولویت دارد را در نظر گرفت]. من الان گرسنه‌ام نمازم را هم دارم به زور می‌خوانم؛ آیا برای طمأنینه در نماز دستوری داریم؟ بله داریم. خب الان از این شروع کنیم؟ نه آقا! (ببخشید من طوری مثال می‌زنم که به هیچ‌کس برنخورد و خودتان تطبیق بدهید) الان باید از گرسنگی شروع کنم یا طمأنینه در نماز؟ بعد هم می‌گوید: شما می‌گویید من حرف دین را نزنم! من حرفم را می‌زنم. برو بزن! خدا ان‌شاءالله شفایت بدهد. من گرسنه‌ام! نیاز امروز جامعه اسلامی و علمای اسلامی این است که اولویت‌های جامعه را بشناسند و بعد اگر دستوری در دین داریم تطبیق بدهند و سعی کنند از دین، فرهنگ و انسانیت برای حل مشکلات و پررنگ‌تر کردن محسنات استفاده کنند.
امشب در خانه حضرت‌زینب(س) هستیم. یاد کنیم از همه شهدای مدافع‌حرم و حاج‌قاسم‌سلیمانی و دعا کنیم. نکته‌ای هم راجع‌به طالبان می‌خواستم بگویم که وقت نیست؛ ان‌شاءالله اگر زنده بودیم فرداشب خواهم گفت و ان‌شاءالله خداوند توفیق بدهد در سلامت و آرامش همه به زیارت برویم و اگر هم کسی عشق جهاد دارد و لذتش در این است که با ظالم مبارزه کند و در این مسیر خون خود را بدهد، حریم شخصی اوست به من و تو هیچ ربطی ندارد. دوست دارد این‌گونه باشد. امام و پیامبر(ص) فرمودند: «کسی که در دلش آرزوی شهادت نباشد بر شعبه‌ای از نفاق مرده است» بالاخره دلم آرام نمی‌شود اگر در راه خدا جان نداده باشم و از این دنیا بروم. و امامی که فرمودند: «خدا ان‌شاءالله باب شهادت را برای عاشقان باز نگاه دارد». خدا به همه ما توفیق بدهد زینبی و حسینی در مسیر مبارزه با ظلم جان خودمان را خونین در محضر آقا اباعبدالله تقدیم کنیم.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید