امروز 7 تیر 1404 - 1 محرم 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - انسجام (1) - شب اول محرم 1404

7 تیر 1404 -   12:00 ق.ظ  دسته بندی: انسجام

یا مستعان

متن سخنرانی

سید محمد انجوی‎نژاد

موضوع سخنرانی: انسجام – قسمت اول

تاریخ: 1404/04/05

عناوین اصلی سخنرانی:

》 مروری بر آنچه در جنگ بر ما گذشت
》 در این دوره دوازده روزه چه کسی پیروز شد؟
》 اشتباه دشمن درمورد مردم ایران چه بود؟
》 وظیفه ما در شرایط آتش‌بس جنگ چیست؟
》 قدم اول انسجام نزدیکی قلوب است
》برداشتن مرزبندی‌ها در جنگ
》شناخت حَد جبهه خارجی
》نفوذی‌ها؛ نقطه‌ضعف ما در جنگ

 

در این دو‌سه دهه اخیر امسال جزء معدود محرم‌هایی بود که یک عده نگران بودند که به محرم نرسند. البته این نگرانی باید همیشه باشد؛ اما امسال ملموس‌تر بود. و کسانی که ماندند هم احساس می‌کنند برای یک تکلیفی مانده‌اند! امشب می‌خواهیم راجع‌به تکلیفی که لازم است تحت‌عنوان «انسجام»[صحبت کنیم]، آن چیزی که بزرگان یک درمیان دارند تأکید می‌کنند و مطرح می‌کنند بحث وحدت، انسجام ملی، انسجام امتی، انسجام انسانی و انسجام جهانی است.

 

» مروری بر آنچه در جنگ بر ما گذشت
یک مرور کوتاه داشته باشیم بر آنچه تحت‌عنوان جنگ بر ما گذشت. البته جنگ‌های این دوره و زمانه تقریبا همه همین مدلی هستند. جنگی که به معنای جنگ باشد؛ وگرنه که حمله به مردم مظلوم غزه اسمش جنگ نیست؛ مثلا جنگ با لبنان و سوریه و… معمولا در روزهای قلیلی شروع می‌شود و زود تمام می‌شود و بیشتر تکنیکال است؛ یعنی بیشتر از آنکه جنگ به‌معنای لشکرکشی باشد، جنگ تجهیزات است. حمله‌ای توسط اسرائیل صورت گرفت و آن کارهای خراب‌کارانه‌ای که سال‌ها در ایران می‌کردند و گردن نمی‌گرفتند را این‌بار رسما انجام دادند. دو محاسبه اشتباه داشتند: یکی محاسبه تجهیزاتی و دوم همین مطلبی که صفحه رسمی توییتر اسرائیل بعد از اعلام آتش‌بس زد که «مردم ایران ما آمدیم شما نبودید»! یعنی این توهم در ذهنشان بود که اگر آن‌ها در آسمان بمباران کنند، مردم نیز روی زمین شاکی هستند و بیرون می‌ریزند و چند روزه تمام می‌شود. این ادعای نتانیاهو در ابتدای شروع جنگ بود. و زیاد شنیدیم که این محاسبات همه اشتباه بود. هنوز هم دارند روی این قضیه مانور می‌دهند. سپس آتش‌بس اتفاق افتاد به این معنا که آتش فعلا بس است؛ یعنی صلح نیست و ما با استکبار جهانی هیچوقت به مرحله صلح نمی‌رسیم مگر اینکه ما هم یا تسلیم شویم و یا همراه. به‌قول حضرت امام(ره) میان قوای الهی و شیطانی هیچوقت صلحی برقرار نمی‌شود. دائم این مبارزه در طول تاریخ تکرار می‌شود.

 

» در این دوره دوازده روزه چه کسی پیروز شد؟
[بستگی به این دارد که] پیروزی را چه چیزی ببینیم! ما چند مدل پیروزی داریم مثل پیروزی تجهیزاتی، پیروزی امتی که کدام امت الان جشن گرفته است و کدام امت ناراحت است، تا پیروزی‌های روانی، پیروزی‌های جهانی و سطح نفوذ یک کشور در اذهان و افکار همه جهان که خیلی مهم است. اگر برآیند همه این پیروزی‌ها را بگیریم مشخص می‌شود که چه کسی پیروز شد. اینکه امروز آقا فرمودند و عجله هم کردند بیایند بگویند چون امشب محرم شروع می‌شد و تبریک‌گفتن جایی نداشت، سریع امروز تشریف آوردند و گفتند این پیروزی مبارک باشد. حالا اینکه این پیروزی دقیقا چه بود را تحلیلگران باید بنشینند بررسی کنند. تمام آیتم‌های داخلی و خارجی و جهانی و همه اتفاقاتی که در این دوازده روز افتاد را بررسی کنند و ببینند چه کسی باخت و چه کسی پیروز شد. اگرچه مثل روز روشن است که چه کسی باخت و چه کسی پیروز شد! مگر اینکه کسی نخواهد قبول کند. منتها این پیروزی، یک پیروزی مقطعی است. پیروزی نهایی که قرار است اسرائیل نابود بشود که هنوز نشده است. ما در چند مرحله جنگی، از قبل از جنگ تا الان قدم به قدم جلو رفته‌ایم باید در هر مرحله حساب کنیم که آیا این پیروزی است یا نیست. تحلیل‌های نظامی را بگذارید نظامی‌هایی که بلد هستند و خودشان جنگیده‌اند انجام دهند، ماشاالله همه تحلیلگر نظامی شده‌اند! بعضی تحلیل‌ها این‌قدر خنده‌دار است که آدم نمی‌داند باید چه بگوید. بگذارید آدم‌هایی که مسلط‌تر هستند روی این موضوع کار کنند.

» اشتباه دشمن درمورد مردم ایران چه بود؟
من می‌خواهم درباره محاسباتی که راجع‌به انسجام داخلی بود صحبت کنم. آن‌ها روی مردم محاسبه‌ای کرده بودند که مردم چون از مباحث اقتصادی، تبعیض، رانت و همه این چیزهایی که ما قبول داریم شاکی هستند، حاضرند که زیر علم اسرائیل بروند. محاسبه‌شان این بود. آن مردک که حتی اسمش هم دوست ندارم بیاورم نشسته بود و می‌گفت شما بزنید و بعد ما با نیروهای زمینی وارد می‌شویم و بعد پادشاه می‌شویم. الان خودشان مقاله می‌دهند که این بابا وقتی در خارج فراخوان می‌دهد بیست نفر می‌آید! طرفدارانش کجا هستند؟! در این دوازده روز یک تجمع بیست نفره هم نداشتیم! خودشان را کشتند تا یک نفر را پیدا کردند که در تاریکی و از پنجره فیلم گرفته که می‌گفته مرگ بر فلانی، او را گرفتند و نوشتند غلیان مردم ایران علیه فلان. چرا؟ چون مردم ما هرچقدر ناراضی باشند و بگویند ایران و جمهوری اسلامی بد است، اسرائیل را بدتر می‌دانند. زیر علم بدتر که نمی‌روند. هرچقدر هم که ناراضی باشند! آن هم کسی که الان مردم جهان هم می‌دانند چه جنایت‌کاری هست. تا همین دیشب هم مرتب اعلام می‌شد که محاسباتشان راجع‌به مردم اشتباه بود. خب بس است دیگر فهمیدیم! در این برهه که جنگ تمام شده آن‌ها برگشته‌اند به اتاق فکرشان و دارند فکر می‌کنند که محاسبات ما اشتباه بوده، الان اگر خواستیم بزنیم؛ که قطعا می‌زنند؛ باید فکر کنیم که در حمله بعد به سد این انسجام برخورد نکنیم. سریع نشسته‌اند و دارند می‌نویسند که چه کار کنیم تا انسجام ملی آن‌ها از بین برود. از چه کسانی استفاده کنیم؟ از نفوذی‌هایمان استفاده کنیم، احمقی داریم که می‌توانیم بدون آنکه بفهمد سواری ازش بگیریم استفاده کنیم، حزب‌الهی بی‌شعور داریم استفاده کنیم، جناحی داریم و…[از همه این‌ها] استفاده کنیم تا انسجام را بهم بزنیم. شما الان شک دارید که از این نقطه شروع کرده‌اند؟ شک نکنید که از همین‌جا شروع کرده‌اند. این هواپیماهایی که دارند سلاح می‌آورند، قبلا هم می‌آورده؛ سلاح‌های قبلی‌شان تمام شده دوباره دارند تجهیز می‌کنند. ما هم داریم تجهیز می‌کنیم. خبر می‌زنند که هواپیماها وارد تل‌آویو شدند و اسلحه وارد کردند؛ می‌خواهد به قوای مسلح ما اطلاع‌رسانی کند. می‌دانیم برادر اگر تو داری از گوگل نگاه می‌کنی فکر می‌کنی سردارهای مملکت گوگل هم چک نمی‌کنند؟ این‌ها را که می‌دانیم، آنچه نمی‌دانیم را بگو. که نشسته‌اند فکر کنند که چه کنیم دفعه بعد این انسجام مانع ما نشود؟!

 

» وظیفه ما در شرایط آتش‌بس جنگ چیست؟
از این به بعد کارشناسانی که شبکه خبر می‌آورد، ما دیگر فهمیدیم که محاسباتشان اشتباه شد، مدام نیا با خوشحالی اعلام کن. چرا؟ چون تو فکر می‌کنی این وضعیت باقی می‌ماند؟ از الان تو هم برو فکر کن که ما چه‌کار کنیم این انسجامی که ایجاد شده نه تنها بماند که قوی‌تر هم بشود. این‌سری آن‌ها نمی‌آیند از آن مردک بپرسند که ما اگر حمله کنیم نیروهای تو کف خیابان می‌آیند یا نه؟! خودشان بررسی می‌کنند. این شبکه‌های اجتماعی که شما دارید راحت گفت‌وگو می‌کنید دارد کاملا بررسی می‌شود. انشقاق در سیصد و پنجاه هزار اتاق، دویست‌وپنجاه تا کانال و…! این شکاف ایجاد شد، سریع بروید و این گسل را باز کنید. ما باید چکار کنیم؟ ما هم باید فکر کنیم که چه باید کرد که این انسجامی که 12 روز مقاومت کرد ما اطمینانی نداریم که 40 روز هم می‌توانست مقاومت کند. نمی‌گویم نمی‌توانیم، می‌گویم اطمینانی نداریم. برویم سراغ اینکه این انسجام را بیشتر و قوی‌تر کنیم، پاتک بزنیم. چون این کار یک کار فرهنگی است و من ندیدم از بزرگان کسی به ما بگوید بیایید یک اتاق تشکیل دهیم و دور هم اگر حرفی هست بزنیم و فکر کنیم که چه‌کار کنیم این انسجام بیشتر شود. کسی نه ما را و نه مابقی دوستان در کل کشور را که می‌شناسیم صدا نزده که بیاییم بنشینیم و فکر کنیم. همه فقط دارند می‌گویند الحمدلله محاسباتشان اشتباه شد. خیلی‌خب بابا! خودت داری نقطه‌ضعفت را به آن‌ها معرفی می‌کنی که نقطه‌ضعف ما انسجام بوده، این را اگر بزنید کار ما تمام است. چه کنیم که دوباره محاسباتشان اشتباه شود؟ برای چه؟ برای امنیت خودمان، برای امنیت زن و بچه‌ات، برای آبادانی مملکت، برای جبهه مقاومت برای نابودی امپریالیسم. ما راهی غیر از این نداریم که ملت پشت قدرت باشد. قدرت از ملتی که پشتش است نشأت می‌گیرد. بنابراین این بحث اگر ده جلسه هم زمان ببرد باید پای آن بایستیم. و باید روی آن کار کنیم نه اینکه فقط گوش بدهیم. اگر غلط است یک جلسه دیگری برو و اگر درست است باید برایش مایه بگذاری، باید هزینه بدهی، بری تا پای آن فحش بخوری تا بتوانی آن را حفظ کنی.

 

» قدم اول انسجام نزدیکی قلوب است
قدم اول انسجام نزدیکی قلوب است. فرمایش آقا در سال 74 روز قبل از روز عرفه این بود که «همه اختلاف سلایقتان سرجایش، یکجا بنشینید با هم برای امام حسین(ع) گریه کنید». برای ما شیعیان آن جایی که وحدت قلوب ایجاد می‌شود جلسات و توسلات بیشتر است. وقتی زیر علم امام حسین(ع) جمع می‌شوید بحث‌ها و مشکلات خانوادگی، شخصی، سیاسی، جناحی و… همه محو می‌شوند. شاید یکی از دلایلی که هولکی آمدند و گفتند آتش‌بس می‌خواهیم این بود که می‌ترسیدند به محرم برسد. می‌گفتند اگر برسد به محرم ممکن است اخلاقشان تغییر کند. شما دیدید که اخلاق شیعیان در محرم تغییر می‌کند؛ دست خودشان هم نیست؛ به قول شهید مطهری یک چیزی در فطرتشان است، دست خودشان نیست، تغییر می‌کنند. گفتم شاید!!  توسل، توجه، جمعات، رونق‌گرفتن مساجد و الحمدلله وارد شدیم به دو ماهی که در همه جای کشور ما زیاد دور هم هستیم. و شاید اصلا دلیل اینکه این‌قدر ما به داستان امیدواریم این است که این‌ها خیلی بد موقع شروع کردند. این هم از محاسبات اشتباهشان از نظر زمانی بود. یعنی اربعین شود، راهیان نور حرکت کنیم به سمت بیت المقدس. خدا هست دیگر، اگر به ما باشد باید بخندیم اما اگر به خدا باشد برای او کاری ندارد.

عده‌ای الان یا قبلا اشتباهاتی کردند، مثلا قبلا حرف‌هایی زده اما الان آمده و می‌گوید اینکه قبلا گفتم ما در سوریه چه کار می‌کنیم، مدافعان اسد هستیم و این‌قدر دل خانواده شهدا را شکستند؛ خانه یکی از شهدای بچه‌های سوریه رفته بودیم گفت برو به فلانی که با شما رفیق است (یکی از شیوخ شیراز) سلام برسان و بگو من سر هر نماز دارم لعنتت می‌کنم که تمام همسایه‌ها می‌آیند متن تو را به من نشان می‌دهند که بچه تو شهید نشده، مدافع اسد بوده! ایشان هم یک جواب سربالایی داد که بگویید دعا کن؛ می‌آیند می‌گویند من اشتباه کردم! استراتژی نظامی و مملکت داری را نفهمیدم! چون به محض اینکه غزه و لبنان از دست رفت سراغ ما آمدند. تمام شد دیگر، بغلت را باز کن، ماچ و روبوسی و تمام کن. تو اشتباه کردی ما هم در زندگیمان خیلی اشتباهات کردیم، اختلافمان را کنار می‌گذاریم، مرد هستیم! تشویقش هم بکن و بیشتر از قبل تحویلش بگیر. نگو بیا دیدی؟ خوردی؟ مگر با مردم خودت دشمن هستی؟ یا اشتباهات و حرف‌های دیگر؛ ما اشتباهات سیاسی، نظامی، عقیدتی و گناه و… می‌کنیم؛ آغوش خدا باز است، شاه بخشیده است، شاه‌قلی نمی‌بخشد! اصلا شما فرض کن موجی باعث شده جریان انقلاب اسلامی منحرف شود الان فهمیده و پشیمان شده. اگر واقعا پشیمان شده، شده است دیگر، برگردیم گذشته را مرور کنیم، دقیقا چه دردی از ما درمان می‌شود؟! سرزنش‌های بی‌فایده؛ حالا کاری نداریم که امام صادق‌(ع) می‌فرمایند دو تا روش خیلی بد تربیتی وجود دارد که دقیقا اثر عکس می‌دهد: 1. سرزنش 2. کنایه. می‌فرماید این دو تا روش‌های ضد تربیتی است که به اسم روش تربیتی و نصیحت اخلاقی و امر به‌ معروف و نهی از منکر دارد اعمال می‌شود؛ بدترین مدل و روش.

 

» برداشتن مرزبندی‌ها در جنگ
نکته بعدی، مقایسه‌های بی‌فایده در داخل و خارج است. من همین امروز دیدم بزرگواری از امت حزب‌الله گفته بود که ببین، آن سربازی که در پدافند در جهت منافع ملی و برای ایران می‌جنگد با خواننده‌ای که یک توئیت می‌زند و آن بازیگری که یک توئیت تقریبا خنثی می‌زند فکر نکنم با هم میزان حب وطنشان یکی است؛ مرزبندی‌های این مدلی! این یعنی چه؟ یعنی شمایی که کمی تمایل داری یا می‌ترسی یا نهایت حدت، توئیت است، تو خفه شو، نمی‌خواهد حمایت کنی، فقط پدافند باید حمایت کند، کسی که برای انقلاب اسلامی جان می‌دهد؛ مرزبندی‌های داخلی! حد مردم را بشناسیم. من زمان جنگ سوریه اگر یادتان باشد از سوریه که آمدیم صحبتی کردم، یادتان نیست. گفتم که آنجا متدی که حاج قاسم پیاده کرده این است که می‌گوید، من مثالش را خودم زدم چون نمی‌خواستم مثا‌ل‌های آنجا را بزنم، گفتم آقا مثالش اینطور است که فرض کن آدمی می‌آید دم کانون به من می‌گوید که در جنگ فعلی من حاضرم لیسک بخرم، سر کوچه بایستم بچه‌هایی که دارند رد می‌شوند را بگذارم یک لیس به این لیسک بزنند، اسم مرا در لشکر اسلام می‌نویسی؟ من گفتم آره می‌نویسم. هر چقدر حاضری نقش بازی کنی می‌نویسم! به تو نمی‌گویم در این دوره و زمانه که مجاهدان اسلام دارند شاخ در شاخ تانک جلو می‌روند و جلوی گلوله دوشکا دارند سینه سپر می‌کنند، مردک تو می‌خواهی لیسک بفروشی؟! اصلا این را نمی‌گویم، چون شعور دارم! می‌گویم این را هم بازی بده، بازی‌اش نمی‌دهی، می‌رود آنطرف بازی می‌کند، به همین سادگی. چرا این بدیهیات را برخی نمی‌فهمند؟!

الان مرزبندی‌ها شروع شده. آقا زمان جنگ، برادر، خواهر، آن‌هایی که نبودید بدانید؛ بعضی‌ها زمان جنگ بودند پایشان را هم نمی‌توانستند به منطقه جنگی بگذارند، می‌ترسیدند! در لشکر اسلام نقش‌های دیگری به آن‌ها داده بودند. ما از خط مقدمی داریم تا پشتیبانی پشت پشت جبهه. می‌گوید نه، چون تو خط مقدمی نیستی حق نداری هیچ چیز بگویی. این چه اشتباه استراتژیکی است. مرزبندی‌های این مدلی شروع شده. بین فلانی و فلانی، خیلی جالب است! والله این القائات مال اتاق فکر اسرائیل است! والله دارم این را به شما می‌گویم. به مخ این آدم این نمی‌رسد، یکی پرش کرده است. مرزبندی‌ها را پررنگ کنید! مرزبندی‌ها را قوی کنید! یکی می‌ترسد، یکی اینطوری است، بله. ادعا زیاد بوده است. قبلش ادعای شهادت داریم بجنگیم با اسرائیل و فلان و …؛ حزب‌اللهی هم هست؛ ولی اولین پدافند را دیده در رفته است. بعد در تهرانی که بعضی شب‌هایش واقعا بمباران وحشتناک بود؛ یعنی ترس تا اعماق وجود خانواده می‌رفت، بچه زار می‌زد، گریه می‌کرد، اقوام ما در تهران می‌گویند ما خانم‌ها شب با کفش و مانتو و مقنعه و روسری می‌خوابیدیم که زیرآوار اگر ریخت روی سرمان، مثلا حجابمان حفظ شده باشد، اینطوری! می‌بینی قیافه‌اش هم اصلا نمی‌خورد که خیلی مذهبی باشد، آمده دارد شعار می‌دهد، نرفته است، ول نکرده برود!

هر دو قابل درک است، مقایسه نکن با هم. آدم‌ها این مدلی‌اند، چرا مقایسه می‌کنی؟ به این یکی که اینطوری است بگو قربانت بروم دمت گرم، تو اصلا برو روستای فلان زندگی کن، آنجا بنشین برای ما سرباز مجازی باش. این لیست فحش‌ها را ببین، این هم ترجمه عبری‌اش، برو داخل این کانال‌ها، فحش‌ها را کپی پیست کن بیا بیرون. تقسیم وظیفه کن. بنده چند سال جنگیده‌ام؛ مبلغ و طلبه نبودم که، من تخریبچی بودم، اطلاعاتی بودم، گشت شناسایی بودم، انفجاراتی بودم؛ هیچ وقت ما بچه‌های دیگر را تحقیر نمی‌کردیم که آقا ما خط مقدم هستیم تو در آشپزخانه هستی. جفتمان هم برایمان می‌نویسند این‌قدر ماه جبهه. یعنی چه این حرف‌ها؟! آن زمانی که ما در بدترین شرایط غواصی می‌کردیم، نیروی آشپزخانه، کسی که برای ما سیب‌زمینی داغ می‌کرد می‌آمد بیرون، دستش را می‌بوسیدیم، شلغم درست می‌کرد. می‌گفتیم دمت گرم. جوان مثل خودمان، می‌ترسید. می‌گفت من فقط شلغم درست می‌کنم؛ می‌آمد کنار اروند شلغم درست می‌کرد، کنار کارون، بهمن‌شیر که دارند آموزش می‌دهند، خودش شلغم می‌خرید درست می‌کرد، داغ می‌خوردیم، زمستان، حال می‌کردیم، دستش را هم می‌بوسیدیم. اغلب آن‌هایی که خیلی انقلابی‌نما هستند عمل هم نکردند، در خانه این مدلی‌اند. پاشو داداش بیا برویم بیرون، بیا برو تهران یک شب زیر بمباران بخواب.

قدر همه را بدانیم. آقا امروز فرمودند 90 میلیون ایرانی پای کار بودند! می‌دانید از نظر طلبگی وقتی می‌گویند 90 میلیون ایرانی، به این معنا نیست که همه 90 میلیونش پای کار بودند که، این قانونش است دیگر، اقلیت هم همیشه وجود دارند، از نظر قانونی ما اقلیت را معمولا حساب نمی‌کنیم. وقتی می‌گوییم عموم؛ یعنی همه. خیلی خب، این مرزبندی اول. مرزبندی‌ها را بردارید. همه می‌توانند نقش بازی کنند، یکی ضعیف است، یکی شل است، یکی اعتقاداتش قوی نیست، یکی فلان است، یکی لغزش دارد، یکی در می‌رود، همه مدلی هست. یک عملیات برو برادر، فکر هم نکن همه این چیزهایی هم که تلویزیون می‌نویسد فیلم سینمایی است. یک عملیات برو، از 200 تایی که به خط می‌زنند 50 تا در می‌روند، 20 تا می‌نشینند، 10 تا کپ می‌کنند. آدم است دیگر، آدم‌ها که همه مثل هم نیستند. ربات که خلق نکرده‌ایم که همه یکدست جلو بروند.

 

» شناخت حَد جبهه خارجی
قسمت بعدی‌اش درک جبهه اسلام به جبهه جهانی که الان افکار جهانی طبق آمارها، متمایل به ایران هستند. نمی‌خواهم حالا آن بحث آماری را بگویم، بعدا در می‌آید. خب؛ یک حکومت مثل قطر، 100 درصد در اختیار آمریکا است، یعنی چه؟ یعنی از نظر زندگی شخصی حاکمانش تا منابع اقتصادی‌اش، تا سرپل‌هایش، تا دوستانش، رفیقانش، کلا در اختیار آمریکا است. خب قطر می‌آید به ما می‌گوید ببین من اندازه‌ام همین است. تو اگر پایگاه مرا بزنی من حتی اگر در دلم هم خوشحال بشوم از ترس آمریکا مجبورم محکوم کنم. من اندازه‌ام این است که اگر یک وقتی صلح شد به غزه پول می‌دهم بروید غزه را بسازید. من نه ادعا می‌کنم جبهه مقاومت هستم نه ادعا می‌کنم می‌توانم با آمریکا سرشاخ بشوم، من قطر هستم، من همین هستم. چرا بهش فحش می‌دهیم؟! زدیم، پایگاه را زدیم در خاکش، آنجا را هم زدیم، گفتم در جنبه‌های نظامی نمی‌خواهیم برویم که حالا این چه پیامی دارد برای کل کسانی که پایگاه‌های آمریکا در آن‌ها هست. پایگاه، خالی و پُرش فرقی ندارد؛ یعنی آمریکا تو اگر می‌خواهی با ما بجنگی باید از همان جا شروع کنی به جنگیدن، از اینجاها دیگر نمی‌توانی، حالا چه خالی باشد چه پر باشد، پیامش مشخص است؛ اما کشورهایی این مدلی‌اند. مصر همین است؛ آقا عراق همین است؛ لبنان همین است. قدر مملکتی که استقلال واقعی دارد و رهبر واقعی دارد را بدان. بقیه همه‌شان همین هستند. عراق مگر چیست؟ عراق هم همین است. به اندازه‌ای که می‌توانند در پازل مقاومت با ما همراهی کنند از آن‌ها بازی می‌گیریم. آن‌ها را دشمن نمی‌کنیم. سریع تماس می‌گیریم، کشور دوست و برادری قربانت بشوم، اشکالی ندارد، حالا ما زدیم، الحمدلله قطری هم کسی کشته نشد، والا دمت هم گرم؛ تا بعدا اگر جایی پول خواستی، پولت را بدهد، می‌دهد. اصلا دیپلماسی؛ یعنی همین؛ یعنی بازی گرفتن از همه چیز. تا بقیه کشورهایی که هستند. کشورهایی مثل چین، مثل روسیه، ما با این‌ها دشمن نیستیم؛ ولی رفیق فابریک هم که نیستیم. باید برایشان معامله‌ای تعریف کنیم و معامله‌ای که این برایش بصرفد قسمتی با ما همراهی کند. چین و روسیه که نمی‌آیند خودشان را قربانی منافع جبهه مقاومت بکنند! کجایی؟! دیپلماسی؛ یعنی همین. پس حد کشورهای دیگر را هم بدانیم. ان‌شاالله که 2 تا 3 تا کشور دیگر به استقلالی برسند آن‌ها هم بتوانند در این قضیه بازی کنند. ضمن اینکه ما اگر منافع جدی تعریف کنیم بقیه هم جدی بازی می‌کنند. باید ببینیم چه خبر می‌شود. تا بحث‌های دیگر. پس دوم هم حد جبهه خارج است.

 

» نفوذی‌ها؛ نقطه‌ضعف ما در جنگ
بعد از اینکه ما انسجام را تعریف کردیم و نقطه قوت‌ها را عرض کردم. حالا نقطه ضعف‌ها را می‌گوییم:
نقطه ضعف‌هایمان یکی بحث نفوذی‌ها بودند. ما میزانی که راکت و موشک خوردیم خیلی کمتر از خراب‌کاری داخلی بود. این‌ها در اینجا شبکه نفوذ داشتند. ما به بهانه‌های مختلف هر که را می‌گرفتیم، می‌گفت زن، زندگی، آزادی و مخالفت با جمهوری اسلامی، این قهرمان می‌شد؛ عجب گیری افتاده بودیم! در فتنه قبلی وقتی آقا ‌فرمودند نقشه خیلی هوشمندانه‌ای بود و آفرین گفتند، اینجاها را می‌دیدند. کار به جایی رسیده بود که قاتل جانی را گرفته بودند؛ می‌شد قهرمان! یارو با قمه زده دوتا مغازه را داغون کرده؛ اما چون جمهوری اسلامی او را گرفته بود، می‌شد قهرمان! این زن زندگی آزادی ، قهرمان! عه! یکی از چیزهایی که در این دوازده روز شکست، این بود که الان نفوذی‌ها را می‌شود گرفت. مردم دارند می‌گویند! کلا مردم در خیابان به همه یک چشمی نگاه می‌کنند.
والله نیروی انتظامی جلو من را گرفته و می‌گوید: چرا دشداشه پوشیدی؟
حاج آقا در ماشین نشستم، آخوندم. یک جور نگاه ‌کرد انگار موساد گرفته! بعد گفت: کارت شناسایی؟
گفتم:خدمت شما
گفت:آقای انجوی بفرمایید!
گفتم:قربان شما.
این خیلی خوب است. همه هم تشویق می‌کنند و می‌ایستند. نیروی انتظامی او را نگه‌داشت؛ بگیر پدر فلان شده را!
بچه‌های امنیتی و اطلاعاتی این فرصت خداداده است! این انسجام و آگاهی امروز یک فرصتی است که خدا داده است. اگر از این فرصت در جهت انسجام ملی و بین‌الملی درست استفاده نکنی؛ شاید خدا این فرصت را از ما بگیرد!

آقا کسی همراهی کرد بغلت را باز کن و او را تشویق کن تا بیشتر همراهی کند. آقا امروز فلانی، فلان حرف را زد و خوب نیست. خیلی‌خب، اگر می‌خواهی از خوب نبودن حرفش انتقاد کنی، قبلا اگر حرف خوب زده تشویقش کردی یا نکردی؟ اگر نکردی الان هم نمی‌خواهد تنبیهش کنی. چون تو تشویقش نکردی، این حرف جدید را زده است. چه رجل سیاسی باشد چه هر کس دیگری! آقا جنگ آخرالزمان است.گور پدر همه جناح‌های سیاسی و تمام خط‌بندی‌هایتان! هر کسی از هر جناحی حرف حق زد، اول تشویقش کن! بگو بارک‌الله، ماشاءالله این را گفتی. ببیند قدرش را می‌شناسی. بعد اگر خواست پایش را کج بگذارد با ادبیات درست! الان زمانه زمانه‌ی این چیزها نیست. نمی‌گیرند که جنگ است، فکر می‌کنند انتخابات است! نمی‌گیرند که جنگ است، در عمرشان جنگ ندیده‌اند! شرایط جنگی ندیده‌اند! حتی در این دوازده روزه شیراز شرایط جنگی ندیدند! شرایط جنگی ندیده‌اند. حتی در این دوازده روز شیراز خسارت جنگی ندید. تهران خیلی از شیراز آماده‌تر است. جنگ را شوخی گرفتند.

فرمانده کل قوای ما مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است‌ در شرایط جنگی از صدر تا ذیل مملکت باید با فرمانده کل قوا طبق قانون اساسی همراه باشند. کسی خواست پایش را کنار بگذارد به او تذکر بده. اگر هم همراهی کرد تشویقش کن. من پایان جناح‌های سیاسی را در نزد مردم اعلام می‌کنم! مردم دیگر هیچگونه وابستگی به جناح‌های سیاسی ندارند‌‌. مردم نگاه می کنند ببینند خط ولایت چیست. از هر جناحی، هر کسی، هر بی‌دینی، هر لائیکی، هر کمونیستی، در پازل جبهه مقاومت و در پازل جنگ با امپریالیسم جهانی حرکت کرد، او الان مرید ولی فقیه است. چه اعلام بکند چه نکند!جمله حاج قاسم را تا الان در جلسات خصوصی گفتم، در سوریه جلو خود ما داشت می‌گفت. حداقل ده نفر از آدم‌هایی که در سوریه پای این صحبت‌ها بودند الان زنده هستند. که سر همین مباحث عقیدتی که تو چرا فلان می‌کنی بین چند قوم و عقیده درگیری و دلخوری پیش آمد. مال کشورها و گروه‌ها و عقاید مختلف بودند. حاج قاسم خیلی ناراحت شد! بچه‌ها را در قسمتی از مسجد در الحاضر که آنجا سالم بود جمع کرد. گفت ببین درازی، کوچکی، لاغری، چاقی، فلان کشوری، فلان دینی، بی‌دینی، بادینی، من هیچ کاری بهتان ندارم. من اگر ببینم نوک مگسک تو سیبلش اسرائیل است، تو با منی. اگر حافظ کل قرآنی، اگر نمی‌دانم فلانی، اگر ببینم داری این طرف را می‌زنی تو دشمن من هستی. برادر، خواهر جنگ این است!

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید