امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - تا 1404 - انتخابات ریاست جمهوری - جشن میلاد حضرت معصومه (س)

13 آذر 1404 -   4:00 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها
یا رفیق
متن سخنرانی
سید محمد انجوی نژاد
موضوع: تا 1404 | انتخابات ریاست‌جمهوری
تاریخ: 1400/03/22

 

عناوین اصلی سخنرانی:
» کسی که برای ریاست‌جمهوری می‌آید باید چه گزینه‌هایی را مدنظر داشته باشد؟
» زمان لازم برای ثبت‌نام و تبلیغات باید منطقی باشد.
» مشکل عدم‌شفافیت شورای‌نگهبان
» چه کسانی می‌توانند صلاحیت ریاست‌‌جمهوری اشخاص را تشخیص دهند؟
» اشکالات وارد به شورای‌نگهبان
» تایید صلاحیت‌نشدن آقای لاریجانی
» آنچه احمدی‌نژاد باید بداند! آنچه ما باید بدانیم.
» چرا باید مشارکت بالا باشد؟
» مشکل اصلی مملکت جدایی ملت از اجراست
» چه کنیم؟
» چرا رأی بدهیم و مشارکت را بالا ببریم؟

» کسی که برای ریاست‌جمهوری می‌آید باید چه گزینه‌هایی را مدنظر داشته باشد؟
بحثی که امشب با عنوان «تا ۱۴۰۴» در خدمتتان هستیم، این هفته با مقدمات آن و ان شاءالله در جمعه مقدراتش تعیین می‌شود و با بحث انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای‌شهر ما در یک رنسانس یا یک تغییر یا حتی شاید یک انقلاب قرار می‌گیریم. یک مقدمه‌ای در شب‌های قدر داشتیم، قرار این بود که کسی‌ که برای ریاست‌جمهوری می‌آید گزینه‌های زیر را داشته باشد:
اول‌ نسبت به برهه‌ای که هستیم اشراف داشته باشد، اشکالات و نقاط قوت را بداند.
دوم برنامه‌هایش را برای رفع این نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت بگوید.
سوم ابزار‌های لازم برای رسیدن به هدف اعلام کند؛ یعنی با چه ابزار و امکاناتی قرار است به نقطه هدف برسد و فقط شعار نباشد.

» زمان لازم برای ثبت‌نام و تبلیغات باید منطقی باشد.
در بحث ورود به انتخابات ریاست‌جمهوری و شورا‌ها که طبیعتا مرحله اول آن بحث ثبت‌نام بود که انجام شد. یکی از اشکالات چندساله و اشکالی که در این چند دوره انتخابات داشتیم و این بار شاید بیشتر از همیشه خودش را نشان می‌دهد قضیه مهلت ثبت‌نام و تبلیغات است. وقتی زمان ثبت‌نام را اعلام می‌کنند، بعد زمان تبلیغات برای شورای‌شهر، مجلس یا ریاست‌جمهوری را یکی‌دو هفته قرار می‌دهند، طبیعتا تبلیغات کاندیدا از همان زمانی که اراده می‌کنند می‌خواهند رئیس‌جمهور شوند، شروع می‌شود.  قانون می‌گوید تبلیغات قبل از موعد غیرقانونی است. این قانون یک اشکالی دارد؛ برای این‌که هیچ‌وقت اجرایی نمی‌شود. فرد از دو سال قبل می‌گوید من اگر رئیس‌جمهور شوم، فلان کار را می‌کنم! بعد تو می‌خواهی جلوی او را بگیری و بگویی نگو؟! مگر می‌شود؟! این موضوع اولین و مهم‌ترین اشکال است که یک‌دفعه مردم با کلی تبلیغات روبرو می‌شوند که قانون می‌گوید غیرقانونی است؛ اما عقل می‌گوید تبلیغات است، جلوی فرد را نمی‌شود بگیری که برای خودش تبلیغات نکند اما اگر بخواهد مُر قانون اجرا شود تمام کاندیداهایی که همین الان تایید صلاحیت شدند به‌خاطر بی‌قانونی باید رد صلاحیت شوند. این اولین اشکال است.

دوم این‌که فرض می‌گیریم این مرحله را شما رد کردید، به تایید صلاحیت می‌رسیم. یک‌جوری تایید صلاحیت می‌شود که مردم برای این‌که عنان اختیار قوه مجریه را هشت‌سال در اختیار یک آدم مبسوط‌الید قرار بدهند، فقط ده تا پانزده روز وقت دارند که بفهمند چه کسی بهتر است. مثلا در آمریکا از یک سال قبل مشخص است چه کسانی کاندید هستند و مناظره‌های هفتگی، ماهیانه و اعلام برنامه‌هایشان را شروع می‌کنند. مردم یک سال تحقیق می‌کنند تا رأی می‌دهند. الان خیلی‌ها اسم همتی و قاضی‌زاده‌هاشمی را اصلاً نشنیده بودند! اصلاً همچین آدمی وجود دارد؟! یک‌دفعه پانزده روز به انتخاب مانده است به هشتاد میلیون نفر مردم شریف ایران می‌گویند: این دو نفر لیاقت کاندیدای ریاست‌جمهوری را دارند، در این دو هفته خودت کشف کن! مگر می‌شود؟ می‌گویند با بصیرت، با فلان! اصلا فرصت بصیرت نیست. این دو هفته هم مردم می‌گذارند برای دو روز آخر. ببینند موج کدام طرف است؛ سوارش می‌شوند و می‌روند. بعد می‌گویند چرا ملت بصیر ایران این‌جوری رأی می‌دهند؟ سیستمی که الان برای انتخابات ریاست‌جمهوری است، به شدت مشکل دارد.

» مشکل عدم‌شفافیت شورای‌نگهبان
در قدم بعد به مشکل شورای‌نگهبان و تایید صلاحیت می‌رسیم. این باز خودش یک مشکل است؛ مثلا از ما سوال می‌کنند که به نظر شما عملکرد شواری‌نگهبان خوب است یا بد؟ من چگونه بگویم عملکرد آن خوب یا بد است در حالی که اصلاً نمی‌دانم چه کار کرده است! روند تایید صلاحیت شفاف نیست. این عدم شفافیت تا حدودی شاید طبیعی باشد و شاید همه دنیا این‌طوری باشد. از جایی به بعد دیگر اصلاً طبیعی نیست؛ از آنجا به بعد که عده‌ای تایید صلاحیت می‌شوند که ما چند نفر تشخیص داده‌ایم ایشان می‌تواند رئیس‌جمهور ایران باشد. بعد مردم عادی یک سخنرانی از این آدم می‌بینند، می‌گویند واقعا این آدم حتی به درد بخشداری هم نمی‌خورد! چگونه این‌ها تشخیص داده‌اند که این آدم می‌تواند رئیس‌جمهور ایران باشد؟ یکی ما بچه‌های ایرانیم می‌خواند، یکی فلان می‌کند، یکی اصلاً سطح صحبت‌کردنش از مردم عادی پایین‌تر است و کاریزمای او اندازه شهرداری یک شهر هم نیست. اولین نکته‌ای که در ذوق ما می‌زند. چه‌طوری این چند نفر به این نتیجه رسیده‌اند؟

» چه کسانی می‌توانند صلاحیت ریاست‌جمهوری اشخاص را تشخیص دهند؟
دومین نکته: صلاحیت ریاست‌جمهوری را کسی باید تشخیص بدهد که خودش عملکردی راجع‌به قسمتی، اجرایی و… داشته باشد. ما نمی‌توانیم فرض کنیم که در شورای عالی هیئات مذهبی بنشینیم و بگوییم بیست مسئول هیئت اول و نمونه کشور نتیجه‌گیری کنند که آدمی صلاحیت مربی‌گری تیم ملی فوتبال را دارد یا ندارد؟ می‌گوییم آقا چون این افراد از فوتبال چیزی سر در نمی‌آورند و به فوتبال اشراف ندارند، نمی‌توانند مربی فوتبال را بشناسند. دومین نکته‌ای که در بحث شورای نگهبان برای ما سؤال است این است که اصلاً این‌ها چگونه می‌توانند آدم‌هایی را تایید صلاحیت کنند که می‌خواهند قوه مجریه را بچرخانند؟ در صورتی که این آقایان خودشان هیچ‌گونه سابقه‌ای راجع‌به چرخاندن قوه مجریه ندارند. شش مجتهد و شش حقوق‌دان هستند. این اشخاص نباید این را تشخیص بدهند که! تشخیص این‌که چه کسی صلاحیت چرخاندن قوه مجریه را دارد به عهده مردم است. اگر ساختار درست باشد و بتوانند خوب تشخیص بدهند. بعد ما به این نتیجه می‌رسیم که آیا واقعا عملکرد آقای روحانی در سال 1396 منطبق بر تبعیت از ولایت فقیه بود که تایید شد؟ این که همه می‌دانند نه! پس چرا تایید شد؟ می‌گویند تایید شد چون یک مصلحتی است. پس متن قانون عملی نمی‌شود. این‌ها مصلحت را تشخیص می‌دهند یا مثلا الان آقایی که نتوانسته بانک مرکزی را خوب از کار در بیاورد، آقایان چگونه تشخیص داده‌اند که این آدم می‌تواند قوه مجریه را بچرخاند. شما چگونه تشخیص داده‌اید؟ بعد اگر یک‌دفعه رأی آورد، می‌خواهیم چه خاکی بر سرمان بریزیم؟ ببینید ما می‌گوییم این‌ها تایید صلاحیت می‌کنند. صلاحیت تعریف دارد. صلاحیت از نظر ایشان یعنی معاند نباشد، فلان نباشد و … . صلاحیت‌های بالاتر را مردم باید تشخیص بدهند.

سومین نکته:
بعضی از افرادی که تایید صلاحیت نشدند، می‌خواهیم بدانیم چرا نشدند؟
– ما نمی‌گوییم!
+  یعنی چه نمی‌گویید؟
–  قانون ندارد.
+  قانون را عوض کن. باور کنید دیگر مردم زیر بار تصمیمات فله‌ای غیرشفاف نمی‌روند. یکی از مواردی که رهبری برای عملکرد شورای‌نگهبان نوشته‌اند این است که کتبی به خودش بگویید. اگر یک وقتی فرد خواست صحبت کند که من تایید صلاحیت شدم یا نشدم از او بخواهیم که دلایلی که شورای نگهبان گفته را به ما بگو شاید ما قانع شدیم که چرا تو تایید صلاحیت نشدی.

» اشکالات وارد به شورای‌نگهبان
پس در روند اجرای شورای‌نگهبان ما سه اشکال داریم:
1–  چگونه کسانی که از قوه مجریه بهره تجربی نبردند، می‌توانند تشخیص دهند که یک آدم صلاحیت ریاست‌جمهوری را دارد؟
2-  افرادی که تایید صلاحیت می‌شوند و مردم تابلو متوجه می‌شوند که این آدم تایید صلاحیت ندارد، چرا تایید صلاحیت شدند؟
3-  دلیل عدم تایید صلاحیت برخی افراد چیست؟

در انتخابات اخیر ما دو مورد داشتیم که از شناخته‌شده‌ها بودند؛ یکی آقای لاریجانی و دیگری احمدی‌نژاد.

» تایید صلاحیت‌نشدن آقای لاریجانی
تایید صلاحیت‌نشدن آقای لاریجانی به شدت برای او خوب شد. قهرمان ماند، کنار نرفت، او را کنار گذاشتند. از این به بعد هم ادعایش گوش فلک را کر خواهد کرد که ما محبوبیت داشتیم و مردم می‌خواستند اما نگذاشتند. امروز هم به شورای‌نگهبان نامه نوشت که چرا ما رد صلاحیت شدیم؟ چون حضرت‌آقا گفتند گزارشات خلاف رسیده و شما تصمیم خلاف گرفتید، جبران کنید. بعد شورای‌نگهبان جواب داد که ما تصمیم خلاف نگرفتیم، رسانه‌ها چیزهای بیخود نوشتند. رسانه‌ها عذرخواهی کنند. کلا این مدل برخورد شورای‌نگهبان با ما مردم مثل برخورد پادشاه با رعیت عوام کالانعام است! و مردم این موضوع را برنمی‌تابند. الان بربتابند، بعدها دیگر برنمی‌تابند. الان جواب آقای لاریجانی را بدهید. پس این که برای آقای لاریجانی خوب شد.

» آنچه احمدی‌نژاد باید بداند! آنچه ما باید بدانیم.
مورد بعدی آقای احمدی‌نژاد است. ایشان هم می‌گوید چرا ما رد صلاحیت شدیم؟ راجع به آقای احمدی‌نژاد سه نکته را ایشان باید بدانند، دو سه نکته را هم ما باید بدانیم. این بحث اول تا آخر دارد، دارم یک پروژه عملی می‌کنم. نصفش را بگیری بقیه را نگیری به آن نتیجه که من می‌خواهم نمی‌رسی. اگر می‌خواهی این بحث را جایی ارائه بدهی باید همین گونه ارائه بدهی.

آقای احمدی‌نژاد بداند:
1-  مردم در سال ۹۲ از روی بغض به احمدی‌نژاد به روحانی رأی دادند و ایشان جزء منفورترین آدم‌ها بود؛ سال ۹۲ اگر می‌خواستند کسی رأی نیاورد او را به احمدی‌نژاد نسبت می‌دادند. می‌گفتند جلیلی احمدی‌نژاد دوم است. مردم روی برمی‌گرداندند. این مسئله را آقای احمدی‌نژاد فراموش نکند. آقای احمدی‌نژاد بداند که دلیل رأی‌آوردن آقای روحانی، بغض به احمدی‌نژاد بود.

2-  آقای احمدی‌نژاد بداند هر کسی به جای آقای روحانی بود، الان ایشان به این درجه محبوبیت نمی‌رسید. دلیل محبوبیت الان آقای احمدی‌نژاد، عملکرد فاجعه‌آمیز دولت روحانی است. این عملکرد فاجعه‌آمیز طوری است که اگر کروبی، هاشمی‌تبار و هر کس دیگری هم قبل از روحانی رئیس‌جمهور شده بود، الان محبوب بود.

3-  آقای احمدی‌نژاد بداند مردمی که طرفدارش هستند، مردم جناح احمدی‌نژادی نیستند. یک درصدی این مدلی هستند. خیلی از این مردم، خیلی راحت به رئیسی و زاکانی و بقیه هم رأی می‌دهند. اگر در خیلی از شهرهایی که می‌رود استقبال می‌شود، خیلی افراد دیگر هم بروند استقبال می‌شود. هر مسئول رده متوسط به بالایی که به یک شهرستان کوچک برود مردم خوششان می‌آید و استقبال می‌کنند. کما این‌که می‌بینید دارند استقبال می‌کنند.

حالا ما بدانیم:
1-  علی رغم همه این صحبت‌ها ما بدانیم اگر آقای احمدی‌نژاد تایید صلاحیت می‌شد، رقابت خیلی جدی می‌شد و احتمال برد ایشان هم به دلایل مختلف خیلی بالا بود من جمله همین سه دلیلی که در بالا خدمتتان عرض کردم. بلاخره مردم یک عملکرد هشت‌ساله را با عملکرد فاجعه‌آمیزِ خیانت‌کارانه آقای روحانی مقایسه می‌کنند؛ سیلی نقد به از حلوای نسیه. ضمن این‌که می‌شد رقابت بین ایشان و آقای رئیسی تنگاتنگ هم بشود چون بلاخره عامه مردم، عامه مردم هستند و به این سمت و آن سمت می‌چرخند.

2-  نکته دومی که ما باید بدانیم این است که احمدی‌نژاد هشت سال سابقه اجرایی داشته، هشت سال هم فکر و بررسی کرده. الان حرف می‌زند، حرف‌هایش تومنی ده‌هزار با کاندیدای فعلی متفاوت است. صحبت‌های کاندیدای فعلی در جاهای دیگر نیم ساعت، یک ساعت می‌شنود و با صحبت‌های آقای احمدی‌نژاد در بحث اجرای مملکت مقایسه می‌کنی اصلا قابل مقایسه نیست. آن کسی که رأی می‌آورد باید بداند که از این تفکر استفاده کند.

یک مسئله دیگر هم همه بدانند. اگر یک آدمی می‌گوید فقط من می‌توانم و هیچ کس دیگر نمی‌تواند مثل این روزهای آقای احمدی‌نژاد، توهم گرفته است. روحانی را دیده و این دولت بی‌خاصیت بی‌عارِ پیرِ خرفت را دیده و این حرف‌ها را زده! این‌طوری هم نیست آقای احمدی‌نژاد که عرش باز شده باشد و فقط شما از آن افتاده باشید. اتفاقا اشکال بزرگ شما این است که اگر رئیس‌جمهور شوی می‌خواهی همه کارها را خودت بکنی چون اشراف داری. قبول داریم اشراف داری، قبول داریم تخصص هم داری اما رئیس‌جمهور باید کسی باشد که مدیریت قوی داشته باشد و از همه تخصص‌ها بتواند استفاده کند. چه بسا اگر شما با این اشرافت این مدلی نبودی، همان ۸سال خیلی موفق‌تر بودی. ما یادمان نمی‌رود که آن موقع شما با هیچ نخبه‌ای نمی‌توانستی کار کنی، فقط با سرباز می‌توانستی کار کنی مخصوصا سه سال آخر. چرا کسی نتواند مملکت را درست کند؟ پس این که همه باید بدانیم این است که می‌شود مملکت درست شود.

نکته بعدی راجع به مشارکت است. اولا باز ما به عملکرد شورای‌نگهبان نقد داریم. چگونه مشارکت افزایش پیدا کند؟ یک مدل التماسی! آقا رأی دهید، حاج‌قاسم چشمش به دست‌های شماست. به خاطر خون شهدا رأی بدهید. برادر خواهر تا کی این روش‌ها؟ مملکت باید طوری مدیریت شود که مردم برای رأی‌دادن مثل دهه‌های قبل با سر بیایند. الزاما این نیست که بگوییم دلیل مشارکت پایین این است که همه کاندیداها نیامدند. با توجه به این عملکرد شاید اگر همه کاندیدا هم می‌آمدند، مردم نسبت به این که این نظام کارآمدی و کارآیی دارد کلا مشکوک هستند. همین الان هم اگر شورای‌نگهبان امروز و فردا شفاف‌سازی کند مشارکت بالا می‌رود. اگر می‌خواهید مشارکت بالا رود، شفاف باشیم. شورای‌نگهبان نگاه ارباب‌رعیتی را رها کند و برای مردم توضیح دهد. می‌خواهد مشارکت بالا رود، این ابهاماتی که ما داریم را برطرف کنید؛ ما به عنوان یک بچه حزب‌اللهی ابهام داریم که در آخر به این می‌رسیم. من در بین همین هفت تایی که الان هستند، اگر سی‌تا هم بودند یا همه افراد هم حضور داشتند و رد صلاحیت نمی‌شدند، کاندیدای من در همین هفت‌تا هست. از این منظر دارم جلو می‌آیم. خوشحال نیستم کاندیدای من رأی را بیاورد که در شان رئیس‌جمهور جمهوری‌اسلامی ایران نباشد. خوشحال نیستم مشارکت پایین باشد. من اصل را بر مشارکت می‌دانم.

» چرا باید مشارکت بالا باشد؟
1-  امنیت
نماینده مجاهدین خلق در شبکه سعودی گفت وقتی شماها بالای پنجاه درصد در انتخابات‌ها شرکت می‌کنید، یعنی ما نظام را قبول داریم. شما مشارکت را زیر پنجاه بیاورید، آشوب‌ها و جنگ شهری با ما. مشارکت خیلی مهم است.

2-  قدرت رئیس‌جمهور را بالا می‌برد.
اگر یادتان باشد سال ۹۶ آقای روحانی در تبریز گفت: هر کدام به ده نفر بگویید بیاید به من رأی بدهد. رأی پنجاه‌و‌یکی دو درصدی که دائم آن را به سرم بکوبند که چهل‌وهشت درصد مردم ایران به تو رأی ندادند. من آن‌قدر قدرت ندارم که الحمدالله نشد. الحمدالله آن‌قدر قدرت نداشت وگرنه الان کلا به فنا بودیم. فرض کنید ما الان پنج کاندید انقلابی و دو کاندید آن سمتی داریم، بلاخره یکی از انقلابی‌ها هم رئیس‌جمهور بشود. بعدا نمی‌گویند که این‌ها مجموع پنج‌نفرشان چقدر شده. می‌گویند انجوی با دوازده میلیون رأی، رئیس‌جمهور دوازده میلیونی ایران است. رأی بالای خود رئیس‌جمهور قدرت و ضریب نفوذ رئیس‌جمهور را بالا می‌برد. چه در اینکه درصد مشارکت بالا باشد، چه در هر مشارکتی درصد رأی این آدم بالا باشد. بنابراین ما نیاز داریم اگر قرار است کسی از جبهه انقلاب رئیس‌جمهور بشود علاوه بر این‌که ما به دنبال مشارکت بالای مردم هستیم، دنبال این هستیم که رئیس‌جمهور در بین همین کاندیداها هم رأی خیلی بالایی داشته باشد.

من یادم نمی‌رود که چندسال به سر ما می‌زدند که جلیلی چهارمیلیون رأی آورده و شماها کلا در ایران اسلامی چهار میلیون هستید. ما بر سرمان می‌زدیم که اولا ما اصلا در آن سال به جلیلی رأی ندادیم، ثانیا شش میلیون قالبیاف هم حساب کن. اما می‌گفتند نه دیگر، تمام حزب‌الله پشت سر جلیلی بود. دنبال واقعیت نیستند. الان هم داستان همین می‌شود که اگر رئیس‌جمهور با رأی پایین باشد تا چهارسال نمی‌گویند جبهه انقلاب مجموعا این‌قدر رأی آورد، می‌گویند فلانی با این‌قدر تمام شد و رفت. مثلا آقای قالیباف در انتخابات مجلس قبلی تهران با مشارکت خیلی پایین‌تر از مجلس قبل، اندازه همان قبلی‌ها رأی آورد؛ یک‌وخورده‌ای میلیون اما چون مشارکت پایین بود این‌ها دائم بر سر مجلس می‌زدند که شما نماینده چند درصد مردم هستید؟ حالا هر چقدر می‌خواهید بگویید قالیباف اندازه نفرات قبل رأی آورد. می‌گوید نه دیگر! ما کلا حساب می‌کنیم.

قسمت بعدی که سراغ بحث ریاست‌جمهوری می‌آییم درباره صحبتی است که حضرت‌آقا فرمودند که اگر کسی رئیس‌جمهور می‌شود واقعا بزرگی و سختی کار را می‌داند؟ کار خیلی سخت است. من وحشت می‌کنم که هفت کاندید این‌قدر با اعتمادبه‌نفس صحبت می‌کنند. باور کنید نجات‌دادن مملکت به این بزرگی و بیرون‌کشیدن آن از دامی که آقای روحانی و تیمش هشت سال مملکت را در آن نگه داشته خیلی سخت است. شمایی که کاندید مورد نظر خود را تبلیغ می‌کنید که اگر فلانی بیاید اِل می‌کند، بل می‌کند. من اصلا اعتماد ندارم که این اتفاق بیفتد. کار خیلی سخت است. آن جدیت و آن برنامه را حداقل در مناظره‌ها و صحبت‌هایشان نمی‌بینم. ساده گرفتند. بعضی‌هایشان نیامدند که رأی بگیرند، اشکالی ندارد. چهار تا شعار می‌دهند و می‌روند. اما آن دو سه نفر دیگری که آمدند رأی بیاورند باور کنید کار به این سادگی نیست. واقعا توقع دارم که توان بدنی رئیس‌جمهور هم بالا باشد. یک نکته‌ای را حضرت‌آقا در آخرین فرمایششان درباره ریاست‌جمهوری گفتند. گفتند تازه نفس باشد. این برای من یک کد بود. حالا بین این هفت‌هشت نفر که تازه نفس نیست لااقل این تیمی که این‌ها می‌آورند معرفی کنند تا اعتماد کنیم. قرار است چه کسی معاون اول و معاون اجرایی شما باشد؟ حداقل دو سه تا از وزرای اصلیت را معرفی کن ببینیم تازه نفس هستند یا نه. چون باید صبح تا شب بدوند؛ شصت ساعت در بیست‌وچهارساعت! ما که اهل این کارها نیستیم. باور کنید گاهی اوقات من نمی‌توانم کانون را بچرخانم. این‌ها چگونه با این اعتماد‌به‌نفس می‌نشینند و می‌گویند همه چیز درست می‌شود؟! کار خیلی سخت است. بعد من در بین صحبت‌ها برنامه خاصی ندیدم. دائم ارجاع می‌دهند که برو در سایتم بارگذاری شده! در سایت حرف‌های کلی است.

برنامه خیلی مهم است، مجری برنامه مهم‌تر است. مجریان را معرفی کن. آن کسی که می‌خواهد رأی بیاورد یادش باشد که باید از تمام توان جبهه انقلاب اعم از چپ ‌و راست استفاده کند تا بتواند مملکت را به حال بهتری بکشاند. من خیلی تعجب می‌کنم که چقدر این‌ها راحت گرفته‌اند. کار خیلی سخت است. یکی‌دو بار دیگر هم گفته‌ام. باز مردم ما فکر می‌کنند یک سوپرمن می‌تواند این کارها را انجام دهد. ما یک سوپرتیم لازم داریم. واقعا کار یک نفر آدم نیست. توهمی که احمدی‌نژاد دارد، بعضی وقت‌ها همین است. کار یک تیم است و ما نیاز به یک تیم داریم.

» مشکل اصلی مملکت جدایی ملت از اجراست
از مشکلات دیگری که داریم چیست؟ امروز من نرسیدم مناظره را کامل گوش کنم ولی یک اشاره‌هایی دیدم که خوشحال شدم. مشکل اصلی مملکت ما، مشکل جدایی ملت از اجراست؛ یعنی یک نفر وزیر فلان می‌شود، شب می‌خوابد صبح بیدار می‌شود و یک تصمیم را اجرا می‌کند. نفر بعدی می‌گوید این غلط کرده، یک تصمیم دیگر اجرا می‌کند. اگر واقعا جمهوری هستیم و به سمت مدرنیته جلو می‌رویم، این کارها کارِ مردم است. چهارسال پیش در بحث آرمان‌شهر گفتم. اگر شما دانشکده اقتصاد، تربیت‌بدنی، علوم اجتماعی، الهیات و حوزه را تعطیل کنی، هیچ اتفاق مثبت و منفی در مملکت نمی‌افتد برای این‌که اصلا نهادهای اجرایی ما برای دینشان حوزه برنامه نمی‌دهد، برای اقتصادشان دانشگاه به آن‌ها برنامه نمی‌دهد، برای بهداشت‌شان علوم پزشکی برنامه نمی‌دهد. شورای متخصصین کار نمی‌کنند، اصلاً این‌طوری نیستند. یک آدم وزیر بهداشت می‌شود، خودش تصمیم می‌گیرد. یک آدم وزیر اقتصاد می‌شود، خودش تصمیم می‌گیرد. حقیقت چرخاندن علمی جهان و مملکت این است که دانشگاه و در بحث‌های دینی، حوزه پشت سر دولت باشد. ‌دولت‌ها فقط باید مجری باشند؛ نه که خودش بیاید از صفر تا صد استراتژی بچیند و تصمیم هم بگیرد و جلو برود. فقط باید مجری باشند. در دولت بعدی این [موضوع] باید اتفاق بیفتد. یعنی دولت بعدی دانشگاه، آموزش‌و‌پرورش، حوزه و نهادهای فرهنگی، اجتماعی، جامعه‌شناختی و… باید به جایگاه اصلی‌شان در نظام برگردند وگرنه این چهل سال همین‌طور که گذراندیم هر کس از راه رسید، هر کاری دوست داشت کرد بعد هم رفت. یک‌دفعه وزیر بهداشت صبح بلند می‌شود _ بهداشت را مثال می‌زنم چون این روزها زیاد می‌شنوید_ می‌گوید فلان کار را بکنید. خودش تصمیم می‌گیرد! بعد به تمام  علمای علوم‌پزشکی کشور ابلاغ می‌شود باید انجام دهند! باید برعکس باشد. علمای علوم‌پزشکی کشور باید به اجماع برسند، حکمی بدهند، به وزیر بهداشت ابلاغ کنند، او اجرا کند. وزیر اقتصاد، وزیر کشاورزی، وزیر راه، وزیر صنایع همین است. خود رئیس‌جمهور هم همین است. این سیستم باید برگردد. مثل همه کشورهای پیشرفته دنیا. پس این هم راجع‌به بحث منشأ.

مناظرات هم که واقعاً مسخره‌بازی است، مسابقه هفته است. آقا این چه مناظراتی است؟! به‌قول یکی از کاندیدا واقعاً ما از این مناظرات به مردم چه چیزی یاد دادیم، مردم چه برداشتی می‌کنند. یکی می‌خواهد رئیس‌جمهور بشود چهار دقیقه به او وقت می‌دهند چیزی بگوید بعد صدایش را قطع می‌کنند. ما می‌خواهیم رئیس‌جمهور انتخاب کنیم یک سال باید به ما وقت بدهید تا حرف‌های‌ آن‌ها را بشنویم. این چه وضع برگزاری مناظره است؟! مردم ناراضی، کاندیدا ناراضی، فقط آقای صداوسیما راضی است. سراغ قسمت آخر برویم.

» چه کنیم؟
بعد از همه این صحبت‌ها، سی دقیقه، سی‌وپنج دقیقه صحبت کردم می‌خواهیم به نقطه «چه کنیم» برسیم.  مقدمه‌اش این است که برادران و خواهران آن‌هایی که می‌گویند فرقی نمی‌کند والله چوب، تیرآهن، خشت و آجر به جای آقای‌روحانی رئیس‌جمهور بشود وضع‌مان بهتر می‌شود. اصلاً شک نکنید! اصلاً شک نکنید!به جای این آدم هر کسی را بگذاری وضع بهتر می‌شود. این را اصلاً شک نکنید. پس نگو وضع بهتر نمی‌شود. من قول می‌دهم این یکی بهتر می‌شود؛ زود هم بهتر می‌شود. خیلی زود! یعنی شما در یکی‌دوماه خواهید چشید؛ ولی عالی شدنش بالأخره شرایطی دارد که بستگی دارد. لذا در انتخاب بین ایشان و هر چیز شما آن هر چیز را انتخاب کنید، بردید! هر چه را انتخاب کنی، بردی! شک نکن!

الآن به چه کنیم رسیدیم. من اول پروژه را خدمت‌تان عرض می‌کنم بعد آخرش هم یک تکه برای شورای شهر می‌گوییم. آقا فرمودند که سه گروه نسبت به عملکرد شورای نگهبان مشکل دارند: گروه اول کسانی که فلان، گروه دوم کسانی که کاندید‌ای‌شان رأی نیاورده، گروه سوم کسانی که دشمنی دارند و انتقام می‌گیرند. من خدمت حضرت‌آقا عرض می‌کنم یک گروه چهارم هم ما هستیم که اتفاقاً کاندیدایی که به او علاقه داریم در همین هفت‌تا است. گروه چهارمی هستند که ما هستیم. به چه دلیل؟ به همان سه دلیلی که اول جلسه گفتیم و دلخورم که آخر کار می‌خواهم بالأخره خودم را به مصلحت قانع کنم و مجبورم  و هیچ‌گونه همراهی عقلی با این تصمیمم ندارم. یعنی عقلم می‌گوید این کار اشتباه است. چرا؟!
توضیح دادم دیگر، برای اینکه با شورای نگهبان سه‌تا مشکل دارم:
۱- بعضی‌ها چرا تأیید شدند؟
2-  بعضی‌ها چرا تأیید نشدند؟
3-  تشخیص صلاحیت این‌که کسی رئیس‌جمهور باشد، باید عده‌ای باشند که خودشان کار اجرایی کرده باشند. و اگر الآن شورای نگهبان بیاید توضیح بدهد شاید بنده کاملاً راضی بشوم اما نمی‌آید توضیح بدهد! پس ما گروه چهارمی هستیم که اتفاقاً خیلی حزب‌اللهی هستیم، اتفاقاً کاندیدای‌مان در همین هفت‌تا است. سی‌تای دیگر هم اضافه بشود ما به همین رأی می‌دهیم؛ ولی این سه نکته را راجع‌به شورای نگهبان داریم. لذا الآن اگر می‌خواهم بگویم که ما می‌خواهیم رأی بدهیم و مشارکت را اضافه کنیم فقط به این دلایل است؛ نه به دلیل عقلی، نه به‌خاطر خون حاج‌قاسم، نه به‌خاطر فلان! این مدل برخورد‌کردن با ملت برای رأی‌دادن در جمهوریت اصلاً درست نیست. به‌خاطر حاج‌قاسم رأی بده! به‌خاطر خون شهدا رأی بده! یعنی چه؟! ملت ما باید برای رأی‌دادن رغبت داشته باشند. هر سری که نمی‌شود با یک التماس و رودربایستی ملت را پای صندوق آورد. ما مرده شما زنده، چند دوره دیگر می‌خواهید همچین کاری بکنید؟ تا کی جواب می‌دهد؟ آینده انقلاب اسلامی را شما چه می‌بینید؟! ما دلسوز این مملکت هستیم، دلسوز نظام و ولایتیم که داریم حرف می‌زنیم. ما گروه چهارم هستیم، صدای ما را هم بشنوند.

» چرا رأی بدهیم و مشارکت را بالا ببریم؟
اما چرا رأی می‌دهم؟ چرا دوست دارم مشارکت بالا برود؟ اول که به این نتیجه رسیده‌ام مجبورم، به دلایلی که گفتیم، امنیت‌مان و… .
دوم من ترجیح می‌دهم؛ ولو اینکه عقلم نکشد _ حواس‌ها به من_ عقلم نمی‌کشد، نمی‌توانم جواب بدهم، نه حجت عقلی دارم نه هیچ حجت دیگری، در معرکه‌ای که از گوگوش تا سروش، از صعودی تا اسرائیل و هر چه خائن داخلی است دارند می‌گویند رأی ندهید، ترجیح می‌دهم به آقا اعتماد کنم. من سی سال سابقه این مرد را دیده‌ام. ترجیح می‌دهم اعتماد کنم، بگویم اصلاً ظلم است، اصلاً هر چه شما می‌گویید. این همه ظلم در مملکت کرده‌اید، یک بار هم آقا به ما ظلم کند. خوب است آقا! من ترجیح می‌دهم به آقا اعتماد کنم، من ترجیح می‌دهم اگر قرار است رأی بدهم یا ندهم کسی خوشحال بشود، گوگوش برایم سوت نزند، اینترنشنال برایم تعیین‌تکلیف نکند، احمدی‌نژاد زیر پایم ننشیند و خوشحال بشود. بین احمدی‌نژاد و آقا ترجیح می‌دهم آقا را خوشحال کنم. اعتمادم است. عقلم دارد می‌گوید. می‌گوید این آدم تا الآن هر چه گفته درست در آمده است. این بار هم اعتماد می‌کنیم، قبول هم نداریم ولی رأی می‌دهیم. تأکید هم می‌کنیم ملت مشارکت را بالا ببرند. با همین ادبیاتی که من دارم می‌گویم. قرار نیست من هم مثل خطبه‌های نمازجمعه، تلویزیون، تریبون و دعای ندبه صبح‌ها باشم که چشم امام‌زمان‌‌(عج) به دست شما است بیایید امام‌زمان‌(عج) را خوشحال کنید. من اصلاً اعتقاد ندارم چشم امام‌زمان‌‌(عج)  به دست من و صندوق باشد. من با ادبیات خودم یک مدل می‌خواهم مشارکت را بالا ببرم. آن‌ها به قدر کافی می‌گویند. هر چقدر آن‌ها تا حالا جذب صندوق‌های رأی کرده‌اند تقبل‌الله‌اعمالکم؛ اما من میان خوشحالی رهبر با این همه سابقه که اعتماد کردیم بد ندیدیم و خوشحالی این جبهه سراسری غرب؛ تمام شبکه‌های اسرائیلی تا باند داخلی، من ترجیح می‌دهم به جای خوشحالی خاندان هاشمی، خوشحالی خاندان خامنه‌ای را ببینم.

این هم یک استدلال است؛ ولی چه کار می‌کنم؟! پروژه ادامه دارد. بعد که اعتماد کردیم هر کس رئیس‌جمهور شد، از مجلس مطالبه می‌کنیم. قانون را عوض کنید. شفافیت شورای نگهبان را اصلاح کنید. رئیس‌جمهور را از مبسوط‌الیدی خارج کنید. نگذارید هر کسی از راه رسید، هشت سال مثل بختک به این مملکت بچسبد و هر غلطی دوست داشت بکند و ما فقط بنشینیم افشاگری کنیم.
چهار: بعد از این انتخابات مطالبه می‌کنیم من زنده باشم بودم، نبودم شما، مطالبه می‌کنیم حسن‌روحانی و تیم و اعوانش باید محاکمه بشوند. تا رئیس‌جمهور بعدی که می‌آید هوای کار دستش بیاید که هر غلطی می‌خواهد نکند بعد هم به مجمع تشخیص مصلحت و کاخ و پاویونش با همان تشریفات سابق برود. زندگی را به تیم قبلی زهرمار می‌کنیم تا رئیس‌جمهور بعدی حساب کار دستش بیاید. جرأت نداریم یک انتقاد به آن‌ها بکنیم! دفعه قبلی هم این را گفتم هیچ‌کس گوش نداد، گفتم یا آقای‌قالیباف دزد است، یا آقای‌روحانی یا آقای‌جهانگیری؛ به دادگاه بکشانید ببینید کدام‌شان دزد هستند. مردم مطالبه نکردند، این‌سری مطالبه می‌کنیم یا این چیزهایی که کاندیدای ریاست‌جمهوری دارند می‌گویند راست است، حسن‌روحانی را باید بکشید پاسخ‌گو باشد! تا لباس چهارخانه به تنش نبینیم ولش نمی‌کنیم یا اینکه راست نیست آن‌ها را بکشانید به زندان بیندازید. باید مبسوط‌الیدی  و این اختیارات و این مصونیت را از ریاست‌جمهوری  بگیرید. باید مصونیت را از این‌ها بگیرید. پس قدم بعدی چیست؟ رأی می‌دهیم، مشارکت می‌کنیم، مطالبه می‌کنیم. قانون‌ها باید اصلاح شود. شفافیت شورای‌نگهبان باید اتفاق بیفتد و … .
نکته آخر: آقای همتی برای رپ کره‌ای، حجاب بانوان و … دل سوزاندند، دست‌شان درد نکند. بلاخره یک عده طرفدار رپ کره‌ای و رپ آزاد و هوی و … هستند. جذب می‌شوند، رأی می‌‌دهند و ان‌شاءالله مشارکت بالا می‌رود. چرا شما ناراحت هستید؟ چرا نمی‌گذارید کارش را بکند؟  آقای محسن رضایی حرف‌هایی می‌زند که با اصول ارزشی من و تو مشکل دارد؛ دارد جذب می‌کند، بگذار جذب کند. چرا فحش می‌دهی؟
+  نه، اگر این‌ها بگویند رپ کره‌ای، حجاب بانوان و … ممکن است رأی بیاورد.
–  در مملکتی که در اختیار من و توست، اگر هنوز کسی این همه جنایت و دزدی بکند، این همه مشکلات برای معاش مردم درست کند بعد اسم رپ و بی‌حجابی بیاورد و رأی بیاورد، بگذار رأی بیاورد! برو مردمت را درست کن. واقعا اگر مردم به ایشان رأی می‌دهند من تجدید‌نظر می‌کنم، می‌گویم رأی‌دادن و دوست دارند. دمشان گرم. اتفاقا من خوشحال می‌شوم برخی کاندیدا سخنان ساختارشکنانه می‌کنند، چون درصدی مشارکت بالا می‌رود. تو می‌ترسی که نکند این سخنان ساختارشکنانه باعث و بانی این موضوع شود که رأی بیاورند؟ من می‌گویم در مملکتی که به ساختارشکنی‌ها رأی می‌دهد، بازنگری کن ببین چه بر سر مردم آورده‌ای که حاضر است به خودش، به معاشش، به ملیتش و به عزتش خیانت کند و به تو رأی ندهد. ببین چه بر سر مردم آورده‌ای؟ خودت را بازنگری کن. من که خیالم راحت است و مطمئن هستم که این چیزها دیگر رأی ندارد. این‌قدر مردم را بَبِه فرض کردی؟ این هم یک بحثی است. پس پروژه این‌گونه به اتمام رسید. گروه چهارم ناراضی از عدم‌شفافیت و عملکرد شورای‌نگهبان و مدل برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری که به دلیل سابقه‌ای که از اعتماد به رهبری داریم، ترجیح می‌دهیم به ایشان اعتماد کنیم و رأی می‌دهیم اما مطالبه هم می‌کنیم که این مسئله درست نیست، یکی ما را توجیه کند. این بار ممکن است آخرین دفعه‌ای باشد که این مدلی رأی می‌دهیم.
بحث ریاست‌جمهوری تمام شد. حقیر و کانون خیلی این مدلی نبودیم؛ یعنی یادم نمی‌آید که من مصداق معرفی کرده باشم ولی از وقتی دبیر جبهه‌ فرهنگی انقلاب هستم، ما نهی خود رهبری را داریم که وارد مصادیق نشویم. کانون هم مصداق معرفی نمی‌کند. ممکن است در آخر در کانال‌ها یک نظرسنجی بگذاریم که بچه‌های کانون به چه کسی رأی می‌دهند؟ و همه پاسخ دهند که به چه کسانی رأی می‌دهند. در شورا و مجلس هم همین‌گونه بوده. تنها جایی که کانون مصداقی وارد می‌شود و رأی می‌دهد مجلس خبرگان رهبری است که در شأن مجموعه‌های فرهنگی و روحانیت است که در آن قضیه دخالت کنند. در این ده‌بیست سال تنها جایی که ما لیست دادیم برای خبرگان بوده. تلاشتان را بکنید، بعضی از شماها اصلا مشکلی ندارید و می‌گویید فلانی که رأی می‌آورد، ما رأی بدهیم چه کار؟ انگیزه رأی‌دادن ندارید؛ اصلا نه تنها مشکل ندارید بلکه خوشحال هم هستید و می‌گویید عملکرد شورای‌نگهبان عالی بوده، دمش گرم که یک خودی رأی می‌آورد و خودش رأی نمی‌دهد! برایت استدلال آوردم که از لحاظ امنیتی و قدرت ریاست‌جمهوری رأی بالا چقدر مهم است.
روشی که می‌خواهید جذب کنید همین مدل من باشد، این پیشنهاد من است. من که نمی‌توانم بگویم یک ساعت این‌جا یک مدل جذب گفتم، شما روش جذب فلانی را گوش کن. برو روش جذب فلانی را گوش کن ولی این چیزی که من پیشنهاد می‌دهم، همین مدلی برای مشارکت مردم وارد شو. قول می‌دهم با ماله‌کشی کار خراب‌تر می‌شود و قول می‌دهم با ماله‌کشی یک نفر هم به مشارکت اضافه‌تر نمی‌شود. با مردم راه بیایید، راست می‌گویند. اگر خواستید از طرف خودتان صحبت کنید، پیشنهاد من این است.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید