امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - سلوک کاربردی - قسمت بیست‌و‌پنجم- احیای شب جمعه سوم ماه مبارک رمضان

13 آذر 1404 -   4:23 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها
یا نور
متن سخنرانی
سید محمد انجوی‌نژاد
موضوع: سلوک کاربردی
قسمت بیست و پنجم
تاریخ:1402/01/17
»مراقبه بیشتر از آنکه بر چه کار کردن ها تأکید داشته باشد، بر چه کار نکردن ها تأکید دارد
»مراقبه نداشتن برای مؤمن خطرناک‌تر است از مراقبه نداشتن برای کسی که مزه ایمان را نچشیده است
»دلیل گمراهی گمراهان مبانی فکریشان است

»مراقبه بیشتر از آنکه بر چه کار کردن ها تأکید داشته باشد، بر چه کار نکردن ها تأکید دارد
شب جمعه قبل بحث محاسبه را خدمتتان عرض کردم و گفتیم این چهار قدمی که ما در جلسات بیستم سی‌ام داریم به آن می‌رسیم، معمولاً جلسات اول سلوک به آن می‌پردازند، محاسبه؛ بعد مراقبه؛ بعد معاتبه و معاقبه است. که یک سری نکات را جلسه قبل خدمتتان عرض کردم الان به بحث مراقبه می‌رسیم. بحث مراقبه شاید از محاسبه مهم‌تر است. در محاسبه شاید ما به نتیجه خاصی نرسیم. مثلاً من به نتیجه می‌رسم آدم خیلی بدی یا متوسطی هستم و اگر به نتیجه برسم آدم خوبی هستم که طبق عرائض شب جمعه قبل، این محاسبه اشتباه است. ما باید به این دوتا نتیجه برسیم که نیاز به رشد و پیشرفت داریم؛ اما اتفاقی رخ نمی‌دهد. اتفاق، بعد از مراقبه رخ می‌دهد. بعد از مراقبه یعنی چه؟ ببینید یکی از سؤالاتی که، خیلی از بزرگان؛ علما و اولیای خدا می‌‌پرسند، این است که ما برای اینکه به خدا برسیم چه کار بکنیم. مراقبه خیلی راجع‌به اینکه چه کار بکنیم فضا ایجاد نمی‌کند، بیشتر راجع‌به اینکه چه کار نکنیم فضا ایجاد می‌کند و خیلی از این اولیا و بزرگان هم در پاسخ به اینکه چه کار بکنیم توصیه‌شان این است که اول شما آن کارهایی که نباید بکنید را ملتزم باش، چه کار باید بکنی را خدا خودش می‌رساند؛ یعنی قاعده این است که وقتی، من و شما آب زلالی را در وجودمان و روحمان ایجاد می‌کنیم، بر بستر این آب زلال پاکی‌ها، زلالی‌ها و همه نقاط مثبت و محاسن خودش ایجاد می‌شود.

اصل در همین است؛ آنکه شاعر می‌گوید «اندرون از طعام خالی دار» فقط بحث این نیست که کم غذا بخوری؛ منظور از طعام خوراک است؛ یعنی خوراک بد؛ همان‌ که در قرآن کریم هم اشاره دارد که خیلی از جاها راجع‌به خوراک، قرآن اسم این را خوراک نمی‌گذارد، اسمش را ضرر می‌گذارد که حالا مثلاً در طب سنتی یک برداشت می‌کنند که درست هم است؛ اما در طب روحانی هم این برداشت را دارد؛ یعنی خوراک‌های روحی جزء چیزهاییست که باید راجع‌به آن خیلی دقت کنیم و اینکه چه کارهایی را نکنیم؛ ما در مراقبه بیشتر مواظب این هستیم. حالا فرض می‌کنیم مواظب آن باشیم که باید انجام بدهیم، توقعات خداوند تبارک و تعالی از ما در حد بیست دقیقه در روز است؛ یعنی شما مثلاً فرض کنیم بخواهی واجباتت را خوب انجام بدهی، بیست دقیقه در روز کار داری، بقیه‌اش بیشتر مستحبات، فضائل و غیره است که در جای خودش باید به آن بپردازیم. آنکه خیلی مهم است، مثلاً من یک وقتی برایتان مثال زدم، گفتم که از مرحوم حضرت آیت‌الله بهجت نقل کردند که چه کار بکنیم؟ ایشان فرمودند ما هر چه می‌گوییم آقا شما دنبال آن کارهایی که نباید بکنید بروید گوش نمی‌دهید، خیلی خب، می‌گویید چه‌ کار بکنیم؟ من می‌گویم دهنتان را ببندید. یعنی باز هم برمی‌گردد به اینکه ما فرض بر این می‌گیریم، اصلاً همچین حسنه‌ای در دین نداریم که بگوییم روزه سکوت بگیر؛ ولی فرض بر این می‌گیریم، کسی حرف نزند، متن روایت امام باقر(ع) می‌گوید هفتاد درصد دین را دارد سی درصد بقیه‌اش در حرف زدن‌هایش است. هفتاد درصد دین مال کنترل حرف است؛ یعنی حرف نزدن.
پس در مراقبه چه کار می‌کنیم؟ بعد که ما در محاسبه رسیدیم به اینکه آقا نکته‌های ما این است، این نقاط مثبت من است می‌خواهم تقویت کنم. این نقاط منفی است می‌خواهم این‌ها را از بین ببرم یا تضعیف کنم. در مراقبه می‌گوید بعد از این باید شروع کنیم به اینکه حواست به این دفترت و این یادداشتت باشد. الان سر مزار مرحوم شهید جعفری که سنش هم بچه و جوان‌ نبود، سنش بالا بود، زن و دوتا بچه داشت نقل می‌کردند که یکی از دوستان گفته بود، من دیدم ایشان دفتر مراقبه دارد یادداشت می‌کند؛ بعد می‌گفت من فکر می‌کردم این دفتر زدن و این‌ کارها مثلاً مال پسر دخترهای پانزده شانزده ساله است، نه برای یک مرد کامل بالغ دوتا بچه‌دار غرق در زندگی با این سبک زندگی‌ها و فلان. می‌گفت دیدم او هم دارد؛ بعد می‌گوید چرا داوود جعفری شهید شد؟! اگر ما خودمان اهل مراقبه نباشیم، هر چقدر که از خدا بخواهیم خدایا مراقب من باش خدا می‌گوید تو خودت دلت برای خودت نمی‌سوزد، مراقب خودت نیستی.

»مراقبه نداشتن برای مؤمن خطرناک‌تر است از مراقبه نداشتن برای کسی که مزه ایمان را نچشیده است

حالا یک پرانتز باز کنم، راجع‌به مراقبه من یک تحذیر دارم آن را عرض می‌کنم؛ تحذیرش چیست؟ ببینید ما دو مدل آدم داریم: یک سری آدم‌هایی که بعد از یک دوره تدین و دینداری و به‌شدت اهل آداب بودن فاسد و خراب می‌شوند. یک سری آدم‌ها داریم خراب می‌شوند از اول همینطوری بودند. از نظر دین، اصلاً دین را کنار بگذار؛ از نظر تجربه، آمار بگیری، بدترین دشمنان خدا سابقه دینداری داشته‌اند. جمله‌ای آقا راجع‌به بحث انقلاب فرمودند که بدترین دشمنان انقلاب، انقلابیون پشیمان هستند. آن کسی که یک دوره این‌ها را رد کرده بدتر است؛ یعنی آن کسی که ده سال! پانزده سال! اهل نماز، روزه، مقیدات، زیارت، هیئت و … بوده است؛ بعد بِبُرد، خیلی بدتر از آن کسی می‌شود که از اول هیچ کاری نداشته است! چرا؟ دلیلش را امام صادق(ع) می‌فرمایند برای اینکه شیطان به نوع بنی‌آدم کینه دارد، کینه‌اش راجع‌به مؤمنین به‌شدت بیشتر است؛ یعنی اگر شیطانی بیاید بخواهد مؤمنی را منحرف کند تا تهش او را می‌برد تا جایی که یک آدم غیر مؤمن خیلی معمولی‌تر از دنیا می‌رود تا این مؤمن. او را رسماً دشمن خدا می‌کند. الان مثلاً در تاریخ ایران شما نگاه کنید، آن‌هایی که ضد خدا و ضد اسلام هستند، حالا آوردن این اسم‌ها در حرم خیلی جالب نیست، یک تحقیق بکنید آن‌هایی که خیلی ضد خدا و ضد اسلام بودند سابقه هیئت، امام حسین و حوزه داشتند؛ درس دینی خواندند. اصلاً وقتی دارد به آیه قرآن فحش می‌دهد شما می‌بینید چقدر به آیه قرآن مسلط است. خیلی از قاری‌های ما مسلط‌تر است. همه‌شان سابقه این مدلی داشته‌اند.
جمله را دقت کنید! مراقبه نداشتن برای مؤمن خطرناک‌تر است از مراقبه نداشتن برای کسی که مزه ایمان را نچشیده است. آرام‌آرام قدم به قدم شیطان می‌بردش تا جایی که صد رحمت به کسی که در عمرش یک رکعت نماز نخوانده؛ او انسان‌تر از این است. اگر همین الان، ده‌تا ضد اسلام داریم، از ده‌تا، نه‌تایش سابقه دینداری دارند. دینداری درست درمان! یعنی تحصیلات حوزوی و نمی‌دانم قاری قرآن و … یکی از همین‌ها من کلی پای مناجات شعبانیه خواندنش گریه کردم که اگر الان اسمش را بیاورم اصلاً به تو تهوع دست می‌دهد. در قم در گلزار شهدا ما پای مناجات خواندنش گریه می‌کردیم. این مسیری است که دارد می‌رود. پس مراقبه را دست کم نباید بگیرند مخصوصاً مؤمنین. مخصوصاً مؤمنین! این مراقبه چه می‌گوید؟ می‌گوید چندتا چیز را باید چک کنیم:
۱_ آداب: آدابی که واجب است، واجباتت را باید چک کنی.
۲_ محرمات؛ یعنی میزان تعداد واجبات و محرماتی که انجام می‌دهی روزانه باید چک کنی.
هیچ اشکالی ندارد اگر شصت، پنجاه، چهل، هفتاد سالت هم هست از امروز و امشب دوباره یادداشت کنی.
 حالا می‌رسیم به اینکه عده‌ای می‌رسند به ملکه‌ای به نام مراقبه که آن بحثش جداست؛ یعنی باید بدانی چه خبر است، بعد شروع کنی راجع‌به این‌ها حفاظت کردن، آداب را حفاظت کنی و سیئات را هم حفاظت کنی. از نظر ما ‌کسی آدم خوبی نیست که الان، فردا، حتی ماه رمضان، حتی روز قدر، حتی شب قدر تمام محاسن را داشته باشد، هیچ گناهی هم مرتکب نشده باشد. از نظر ما این آدم خیلی وجود ندارد. انسان مطلوب است. انسان موجود اینجوری نمی‌شود. انسان موجود گناه می‌کند، «الناس کلهم خطائون» همه! با سه چهارتا تاکید! بعد می‌گوید  «خیر الخطائون توابون»  به همان میزانی که خطا می‌کند به همان میزان هم اهل توبه است. در مراقبه می‌گویند شب هروقت خواستی بخوابی پایان روزت، حساب کتاب‌هایت یک جوری باهم تراز بشود. ساده هم تراز می‌شود. دو مدل ما باید کار کنیم:
۱_ بابت حسنات شکر کنیم و از خدا بدانیم، توفیقی نیست در نزد ما مگر نزد خدا مگر عنایت خدا.
۲_ در رابطه با سیئات باید توبه کنیم.
الان علامت سؤال ذهنت برطرف می‌شود. نوع دومش چیست؟ شنبه نسبت‌به جمعه، جمعه نسبت به پنج‌شنبه، تو باید سیر بهتر شدنت در تقید به آداب و فاصله گرفتن از گناهان شیب مثبت داشته باشد. اصلاً هم اعتقاد نداریم یک شبه کسی معصوم می‌شود. می‌گوید خب حالا من سال ۱۴۰۲ رمضان بهتر از ۴۰۱ هستم ولو کمی دست من را نگاه کن همین‌قدر. در این دوره زمانه‌ای که همه ۴۰۲ شان نسبت به ۴۰۱ این‌قدر خراب‌تر است اگر تو کمی بهتری، خیلی خوبی! نگذار شیطان ناامیدت کند! می‌گوید آقا من رمضان ۴۰۱ هزارو چهارصدتا گناه کردم ۴۰۲ هزارتا شده است، الان خیلی خوب هستی. در مراقبه مراقب باشید که در دام این نیفتید که ما قرار است معصوم بشویم و واقعاً اگر انسان روی خودش شناخت داشته باشد قطعاً سر خودش را کلاه نمی‌گذارد؛ ولی معمولاً قاعده شیطان این است که ما چهارصد و دومان از چهارصد و یکمان بدتر است. این قسمت اول مراقبه راجع‌به آداب بود.

»دلیل گمراهی گمراهان مبانی فکریشان است
قسمت دوم که خیلی مبنایی‌تر و خیلی هم مؤثرتر است؛ مراقبه از ذهن و فکر است. آیات قرآن در ۹ جا دلالت می‌کند بر اینکه  دلیل گمراه شدنمان، زمین خوردنمان، خراب شدنمان، فاسد شدنمان، مبانی فکری ماست.  می‌گوید  «أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ» «أَفَلَا يَنظُرُونَ»  این أَفَلَا ها را چک کنید ۹ جایش برمی‌گردد به اینکه دلیل گمراهی گمراهان این است که از فکرشان استفاده نمی‌کنند. بعد می‌گوییم خدایا ما راجع‌به چه باید فکر کنیم؟ خداوند تبارک و تعالی با تفسیر آقا امیرالمؤمنین‌(ع) در نهج‌البلاغه می‌گوید اولینش این است آدمی که دنیا را پایان کار خودش می‌بیند و فکر می‌کند به تمام نقاط مثبت و تمام آرزوهایش باید در دنیا برسد، این آدم قطعاً فریب دنیا را می‌خورد. برای اینکه ناامید می‌شود چون نمی‌تواند برسد. اگر هرچه بیشتر به او بدهند بیشتر می‌خواهد. مراقبه راجع‌به اینکه گیر نکنیم و به دنیا بسته نشویم. بله ممکن است به شما یک پُست دنیوی خیلی عالی، یک مقام، یک رأفت، یک شهرت پیشنهاد بشود، اصلاً هم خداوند تبارک و تعالی اعتقاد ندارد که اگر قله‌های دنیا به تو پیشنهاد شد نگیر، خدا می‌گوید فکر کن ببین آیا تو می‌خواهی بر این قله بنشینی یا قرار است از این به بعد قله بر تو بنشیند؛ اگر قرار است از این به بعد این مقام را تو هدایت کنی بسم‌‌الله؛ اما اگر قرار است که این مقام تو را هدایت کند، برگرد قرآن، تفسیر امیرالمؤمنین‌ (ع) می‌گوید؛ این مبنای فکری‌ات مشکل دارد. مراقبه ذهنی‌ات درست نبوده. برگرد درستش کن. حضرت امام(ره) می‌فرمایند حتی اگر پیشنهاد امام جماعت باشد.

جملاتی مرحوم شهید مطهری در این بحث‌ها دارند که کلاً شما  در تاریخ پیدایش نمی‌کنید، باید در دست‌نوشته‌ها در کتاب‌های قدیمی‌اش بگردید پیدا کنید. راجع‌به اینکه مقدسات چه جوری می‌تواند دنیا بشود. امام جماعت، نماز شب، منبر، مداحی، مسئول خیریه، مسئول صدقات و…  چه جوری می‌تواند دنیا باشد. همه این‌ها را شهید مطهری در آسیب شناسی نهاد روحانیت باز می‌کند. البته جزوه‌اش در اینترنت هست. این جملاتی که من اول به شما گفتم، برداشتم از این فرمایشات شهید مطهری است که در پایان آن آسیب‌شناسی این جمله را شهید مطهری می‌خواسته بگوید نگفته است که اگر مؤمنین مراقب خودشان نباشند در امر فساد، ظلم و شیطانی شدن به مراتب مستعدتر از غیرمؤمنین هستند. این مراقبه به همین دلیل خیلی مهم است. باید مراقبه کنیم. چه‌ شد آقا الان مثلاً منبر تمام شد، جلسه تمام شد، بنشینم پایین مواظب باشم، شیطان دارد می‌گوید آقا برای خدا بود عالی بود و… باید مراقبه کنم بگویم آقا نفسم هر چیزی می‌خواهد بگوید، بگوید. آن چیزی که در پرونده من می‌نویسند را خودم خبر دارم که چیست. حواسم بهش باشد. این نماز تمام شد حواسم بهش باشد. این کار خیر، صدقه، اردو راهیان نور، کربلا رفتن، اربعین، مشهد، سینه زدن، گریه کردن، چه بسا، چه بسا  عین جملات شهید مطهری خیلی وقت‌ها تضرع‌های ما استدراجی است؛ یعنی بعد از کلی گریه و ناله و در سر و صورت زدن آخرش طرف می‌فهمد که کلاً داشته برای شیطان اشک می‌ریخته، اگر مراقبه نکند.
آقا دقیقاً این برای چه بود. ما از این طرفش داریم می‌گوییم ما اگر در روضه امام حسین(ع) حتی در پیشگاه خدا اشکت جاری نمی‌شد برو به مصیبت‌ها و غم و غصه‌هایت فکر کن رقت قلب ایجاد بشود اشکت جاری شود. سخت نمی‌گیرد. می‌گوید همین را ما قبول می‌کنیم؛ ولی  راجع‌به اینکه تو اشکت برای دنیا جاری بشود به پای خدا بگذاری سخت می‌گیرد. یک بنده خدایی در یک شهر دیگری به‌شدت وسط جلسه ملتهب بود. خیلی ملتهب بود! وحشتناک! اصلاً من او را می‌دیدم حالم عوض می‌شد. پای روضه چنان ضجه‌ای می‌زد و بعد موقع سینه زنی من همینجوری در نخ او بودم، واحد،شور، کلش داشت از ته دل ضجه می‌زد قیافه‌اش هم خیلی مذهبی نبود؛ با خودم گفتم نگاه کن تورو خدا از راه رسیده چقدر حالش از ما بهتر است. ضجه! بعد از جلسه حالا که ما منبر را رفته‌ایم و روضه و مداحی [تمام شد] آمد بغل دست من نشست و با همان حال بد گفت حاج آقا دعا کن من مشکل خیلی فلان دارم. گفتم باشه درخدمتیم چشم دعا می‌کنیم شما هم ما را دعا کن حالت خوب است. خودش ادامه داد گفت آره دوست دخترم ولم کرده رفته. ببینید این را نباید پای خدا بگذاری. پای خدا نمی‌شود این را بگذاری. خب حالا تو از این خندیدی. خیلی وقت‌ها ما همچین گریه‌هایی داریم پای خدا می‌گذاریم. مراقبه می‌گوید تضرعت هم مراقب باش؛ یعنی الزامی نیست در این که ما حتی تضرع داشته باشیم، تضرع، تضرع مثبتی باشد، خیلی وقت‌ها تضرع منفی است. خیلی وقت‌ها مثلاً در زیر مجموعه استفتاء راجع‌به بحث موسیقی حرام، از مرجع تقلید سؤال می‌کنند که آقا ما موسیقی می‌گذاریم پایش گریه می کنیم، شما چه جوری می‌گویید حرام است. نه طرب‌آور است نه فلان است داریم گریه می‌کنیم. بعد جوابش این است که اگر متن این موسیقی طوری باشد با استفاده از ابزار خود موسیقی و متن قوی که تو را مأیوس کند، غم‌زده کند، از دنیا بِبُراند، بی‌وفایی بهت القا کند، زیرآب محاسن انسانی و اخلاقی را بزند، نسبت‌به دنیا بدبینت کند، دقت کن! این موسیقی از آن موسیقی بزن و برقص حرام‌تر است. این حرام‌تر از آن است اصلاً گوش دادنش حرام است! رسماً شیطان است!
 دین مخالف شادیست، اصلاً اینطوری نیست، دین مخالف غم هم است. هر شادی و هر غمی که انسان را غافل کند، هر دو حرام است. هر شادی و هر غمی که انسان را متنبه و آگاه کند هر دو اصلاً واجب است. پس در مراقبه چه می‌گوید؟ می‌گوید مهم‌تر از آن مراقبه از آداب که اغلب مراقبت‌های ما همین است، مثلاً همین دفترهایی که مال مراقبه هست را دقت کنید، الان هست قبلاً هم بود، همیشه هست، مثلاً نوشته که نماز اول وقت، روزه‌ام را گرفتم، نگاه حلال، نگاه حرام، اخلاق با پدر و مادر و … همه این‌ها را نوشته. اصلاً در گزینه‌هایش نیست که این آدم چقدر حب دنیا در ذهنیتش هست. در حالی که در قرآن کریم وقتی می‌خواهد بیاید سراغ مراقبه می‌گوید «إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ» بله گوشت و چشمت «وَالْفُؤَادَ» و مخزن اسرار قلبیت که اصل را فؤاد می‌داند اگر یک وقتی سمع یعنی گوش و چشم این‌ها مشکل ایجاد می‌کند، خیلی خوب است کنترلش کنی؛ اما اگر فؤادت را کنترل نکنی، این دوتا را نخواهی توانست کنترل کنی و اگر فؤاد را کنترل کنی این دوتا خودبه‌خود کنترل می‌شود. باز می‌آییم در زیر مجموعه احکام، نگاه حرام؛ نگاه حرام چیست؟ گناه چشم. قرآن کریم وقتی می‌فرماید؛ باز یک قسمتش آداب است، یک قسمتش مبانی و ذهنیت است. در جایی می‌فرمایند «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ»  این آیه‌ای که دلالت بر نگاه حرام دارد از آن آیه‌ای که غمض عین را می‌گوید خیلی شدید‌تر است. این حتی به پیغمبر(ص) دارد می‌گوید. در آیه غمض عین می‌گوید از حرام به‌عنوان حرام [غمض عین کن] فرض می‌کنیم، یکی از حرام‌ها مثلاً نامحرم؛ اما وقتی می‌گوید  «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» این می‌رود سراغ گناه چشم بعدی که می‌گوید چشم دواندن دنبال دنیا خیلی حرام‌تر است و اصلاً دلیل اینکه این غمض عین برای آدم‌ها پیش نمی‌آید و چشم‌چرانی می‌کنند؛ دلیلش آن «تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» برای اینکه این‌ها مدلشان این است که دنبال دنیا می‌دوند. الان نامحرم شد نامحرم، نشد گاو، نشد هرچی؛ خانه، ماشین، این چشمش دائم دارد می‌کشاندش.
 خدا رحمت کند همه بزرگان، مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی در نگاه‌های حرام می‌گوید؛ منظور، منظر حرام است. اصلاً این مدلش حب دنیایی است. صبح‌ تا شب باید دنبالش بیفتی، آقا فریب این قسمت را نخور. فریب آن قسمت را نخور. اینجا نرو. آنجا نرو. مدلش این است. سوال بعدی که می‌گویند: آقا عده‌ای در جوانی و نوجوانی، عالی، پاک و فلان هستند چرا؟ چون در سبک زندگی نیفتاده‌اند؛ وقتی در سبک زندگی می‌افتند همین می‌شود. بعد از قبول قطع‌نامه ۵۹۸، بچه‌ها می‌خندیدند آن‌هایی که می‌خندیدند من الان در ذهنم است دقیقاً کی هستند _با اسم، فامیل و اسم ننه بابایش_ می‌خندیدند و می‌گفتند؛ یعنی ما به شهرستان برمی‌گردیم. آن زمان صف بود. مثلاً می‌رویم دفترچه‌ بسیج اقتصادی می‌گیریم در صف یخچال؛ بعد یخچال به ناممان در می‌آید؛ بعد می‌رویم وانت می‌گیریم یخچال‌ را بار می‌زنیم می‌بریم خانه و غش‌غش می‌خندیدند و همان آدم‌ها الان صبح‌ تا شب دارند خانه عوض می‌کنند مبلمان عوض می‌کنند، یخچال عوض می‌کنند. آدم را می‌کشاند. به صحبت قبلیم برگرد. قرار است ما سوار یخچال بشویم، اشکال هم ندارد، مشکل این است که یخچال الان سوار ماست. من دارم از همه چیزم در سبک زندگیم می‌زنم. از خورد، خوراک، آرامش، اعصاب، روح، روان، وقت و همه چیز، دارم می‌زنم. چرا؟ چون یخچال سوارم است. این یخچال دیگر سواریش را از من کشیده، خسته شده، برعکس است. زن می‌گوید دلم از این قالی خسته شده. نه! قالی از تو خسته شده. دل آدم این‌قدر بزرگ است که اصلاً در قالی گیر نمی‌کند که خسته بشود. قالی از تو خسته شده است‌. تو الان فکر می‌کنی روی این قالی هستی، قالی روی تو است. تا می‌رسد به مقامش تا می‌رسد به فلانش بعد می‌گوید چرا نوجوان و جوان این‌قدر پاک است. اینجوری می‌شود آنجوری می‌شود. می‌گوییم دلیلش همین است. سبک زندگی دارد ما را شیفته می‌کند. دنیا وقتی مفتونت می‌کند تا تهش از تو سواری می‌گیرد. تا ته خط می‌بردت.
امیرالمؤمنین‌ (ع) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: عجیب عجوزه‌ایست(به شعر در می‌آورد خیلی شعر زیبا و قشنگی است) می‌گوید که وقتی دنیا خودش را برای علی(ع) عرضه کرد، به علی گفت آقا تو یک بله بگو من تمام امکانات را در اختیارت می‌گذارم و امیرالمؤمنین‌(ع) می‌فرمایند؛ همین دروغ را وقتی باور می‌کنی، تو مراقبه فکری نداری. مثالش را بزنم. مثال آن‌طرفش را زدم این طرفش را هم بزنم. رفیقی زمان جنگ بود می‌گفت آقا من از کل دنیا برای هر هجرتی یک اُورکت دارم. تابستان‌ها دستم است زیر سرم می‌گذارم و می‌خوابم. زمستان‌ها روی دوشم می‌اندازم. هروقت به من بگویند آقا فلانی برویم؟ می‌گویم برویم. اُورکت را برمی‌دارم و می‌روم. می‌گفت همین اُورکت هم الان برایم سنگین است دارم بهش نزدیک می‌شوم. او هنوز هم همین‌طوری است. یعنی اگر الان به او زنگ بزنی بگویی آقای فلانی برویم. می‌گوید برویم. برای اینکه قبول کند برویم، اصلاً وقت لازم نیست برای اینکه آماده بشود، فقط اُورکتش را می‌خواهد بردارد. خب او الان دارد راحت زندگی می‌کند. چرا؟ چون دارد سواری می‌گیرد؛ اما اگر سواری بدهی برعکس است. که آن جمله آخری که به نظم درمی‌آورد، امیرالمؤمنین‌(ع) به کل دنیا می‌گوید:
برو به کار خود ای دون
که در مرام علی
به عالمی نفروشند
مویی از زهرا
می‌گوید من به چیزی دیگر گیر کردم.
جالب است دارم برای شب‌های قدر آماده می‌شوم، حاجاتم اضافه کردن بندوبیل دنیایی به خودم است. ملائکه خنده‌شان می‌گیرد. من این حرف‌ها را شب قدر نمی‌زنم الان دارم می‌زنم. شب قدر طوری صحبت می‌کنم بقیه هم خوششان بیاید. ان‌شاالله. چه کار کنیم! ولی الان دارم می‌گویم. من دارم آماده می‌شوم برای شب قدر، که چه؟ تمام چیز‌هایی که از خدا می‌خواهم، همه اضافه کردن باروبندیلم است! در حالی که اگر من در شب قدر از الان نیت کنم رهایی را بخواهم، بار و بندیلم سر جایش است. به قول مرحوم استادمان آقای فاطمی‌نیا می‌گفتند: اگر می‌خواهی وضو بگیری بگویی وضو بگیرم خنک بشوم، وضویت باطل است؛ اما اگر وضو بگیری بگویی می‌خواهم وضو بگیرم، آب بریزی، آب خنک باشد، خنک بشوی، هم خنک می‌شوی هم وضویت درست است. رهایی را بگیر. کسی نگفت تو خانه نخواه، نمی‌دانم زن نخواه، شوهر نخواه، بچه‌ نخواه، گفت رهایی را بخواه. این‌ها همه‌اش پشت سرش می‌آید. گیری! گیری! یاد کنیم، حالا معمولاً این شب‌ها یاد شهدا می‌کنیم که من چندبار این را گفتم که بله زمان جنگ خیلی بچه‌ها خوب بودند. عالی. اما این دوره‌ای که مثل بحث سوریه، بحث‌های این مدلی که شرط می‌گذارند می‌گویند اگر می‌خواهی بیایی بجنگی باید متأهل باشی. سنت باید این‌قدر باشد. نمی‌برند. مثل زمان جنگ دم دبیرستان اتوبوس پارک نمی‌کنند ببرند. من به چشمم دیدم این‌ها چقدر متفاوتند. با همان نسلی که همه بهشان افتخار می‌کنیم، این نسل سوریه رفته چقدر متفاوتند و خدا لعنت کند آن‌هایی که دل خانواده شهدای مدافع حرم را می‌لرزانند و بشار بشار می‌کنند. ان‌شاالله خدا هدایتشان بکند. این‌ها چقدر متفاوت بودند. طرف دارد، کَنده. والا ما نداشتیم کَندیم. دوستانمان هم همین‌طوری بودند. دارد، کَنده. دست بچه‌اش را از دستش در آورده و رفته. برخی شرف ندارند دل خانواده این‌ها را می‌لرزاندند. می‌گویند آقا فلانی گفته این‌ها مدافعان بشار هستند. ببینید کَنده. اصلاً هیچی، اصلاً ول کن، اصلاً جمهوری اسلامی نیست سوریه هم نیست، یک انسان است. کَنده! خیلی از تو بالاتر است اصلاً نباید فکر کنی راجع‌به اینکه این آدم با من، خودت را اصلاً کنار این نباید بگذاری.
بعد این‌ها را آدم می‌بیند می‌گوید می‌شود آقا، واقعاً می‌شود و بعضی از ما همین الان یک لحظه خلوت کنیم. نمی‌توانیم. دروغ می‌گویی می‌توانم. کَندن خیلی سخت است. مراقبه آدم را به کجا می‌‌آورد؟ مراقبه ذهنی آدم را به اینجا می‌رساند که واقعاً بتواند بکند. بسم‌الله. برویم؟ برویم آقا. می‌گوید آقا تو این همه دم و دستگاه، بگیر ببند، بالا پایین، فلان، می‌گوید نه. به قول فیض کاشانی “من افسار استر بر گِل بستم نه بر دل” بله استر دارم اما افسارش را به گِل زدم. گِل بغل خانه، به دلم نبستم که من به این بسته باشم. خیلی سخت است. خیلی سخت است! بله از خود گذشتن شاید ساده باشد، از دیگران گذشتن خیلی سخت است. زنش را، بچه‌اش را، این‌ها را ول کرده رفته. جوان! بچه‌ کوچک! واقعاً آدم نمی‌داند به این‌ها باید چه بگوید. خب این‌ها مال مراقبه است. شهید جعفری که الان با نیتی دیگر بعد از جلسه سر قبرش می‌روی دعایش می‌کنی و برایش فاتحه می‌خوانی. در آن سن و سال دارد مراقبه می‌کند که توانسته برود. در مراقبه ذهنی می‌گوید شب قدر اولین حاجتت چیست؟ ان‌شاالله اولین حاجت ما ظهور امام زمان(عج) است. آمین هم نمی‌گویید! آمینمان هم دروغ است. خوب است آدم شب جمعه ماه رمضان دروغ نگوید؛ ولی به قول امیرالمؤمنین‌ (ع) می‌گوید این را به نیت اینکه ان‌شاءالله راست باشد بگو. ان‌شاءالله ما و همه عالم، شب قدر(همه اعتقاد به منجی دارند) اولین و مهم‌ترین حاجتشان ظهور منجی و آقا امام زمان (عج) باشد؛ اما به خودت اگر می‌خواهی برسی یادت باشد شب قدر شب اضافه کردن بار بر بار‌های قبلی و گسترده کردن دنیا دوستیهایت نیست. بله ممکن است دنیایت را خدا وسعت بدهد. قدرت بدهد. رزق و روزیت، عالی هم هست. خدا پدرش هم بیامرزد هرکسی که این مدلی بگیرد؛ اما شب دلبستگی‌های جدید به دنیا نیست. شبی است که ما از الان آماده می‌شویم که آقا شب قدر ما می‌خواهیم برویم که ان‌شاءالله سبک‌بار بشویم. (سبک‌بالان خرامیدند و رفتند) دلیل اینکه سبک‌بالان می‌توانند بخرامند این است که سبک بارند. وگرنه ما که همه تانکیم. این سنگینی دارد ضرر ایجاد می‌کند و در مراقبه ذهنی آدم‌ها خارج از ذکر، خارج از نماز، خارج از حتی گناه، خارج از هرچیزی دائم در حال این مرور ذهنی هستند که آقا قرار نیست، اینجا تهش باشد. اینجا پایان ماجرا نیست. اگر من رسیدم، الحمدالله. ولی باز هم پایان ماجرا نیست. نرسیدم، الحمدالله. پایان ماجرا نیست. چرا باید احساس افسردگی کنم؟ چرا شکست؟ چرا بدبختم؟ چرا می‌توانند به من بگویند بدبختی؟ برای اینکه من خودم بخت خودم را انتخاب کردم. کسی که بختش دنیاست چه در ایران باشد چه در سوئیس  می‌شود به او بدبخت بگویی؛ برای ‌اینکه او دائم در حال حسرت است. کلام امیرالمؤمنین‌ (ع) است؛ نه شب قدر و نه جلسه عمومی است، جلسه در شاهچراغ است نصف شب دور همدیگر نشسته‌ایم حرف می‌زنیم. امیرالمؤمنین‌(ع) می ‌فرمایند کسی که به دنیا وابسته‌ است همش دنیاست، فقط دارد برای خودش یأس و ناامیدی و غم می‌خرد. هَمَّت را از دنیا بردار. هم و غمت اگر دنیا باشد همه‌اش این است. کسی که هَمَّش آخرت است، همیشه شاد است. عاشقان را هر نفس توحید است. عید اول دم، عید دوم بازدم. کیف می‌کنند. این را ان‌شاءالله شب قدر از خداوند تبارک و تعالی بخواهیم. شب قدر همدیگر را هم دعا کنیم.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید