امروز 25 مهر 1404 - 23 ربيع ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - فتنه و فرقه

25 مهر 1404 -   12:00 ق.ظ  دسته بندی: فتنه و فرقه

یا انیس
متن سخنرانی
سید محمد انجوی نژاد
موضوع: فتنه و فرقه
تاریخ: 1404/06/22

 

عناوین اصلی سخنرانی:
» فرقه‌ها با چه خصوصیاتی در جامعه ظهور می‌کنند؟
» فرقه‌ها چگونه زمینه فتنه را فراهم می‌کنند؟

 

» فرقه‌ها با چه خصوصیاتی در جامعه ظهور می‌کنند؟
در قدیم من بحث‌هایی تحت عنوان «راه و بی‌راه» داشتم که ده جلسه‌ای درباره فرقه‌شناسی بود. مال ده‌پانزده سال پیش است که البته فایل‌های آن موجود است و همین اواخر بحثی راجع‌به معنویت مدرن داشتم که راجع‌به بحث‌های جدید فرقه، معنویت‌های مدرن، عرفان کاذب و… کامل صحبت کردم. ما در موقعیت خاص جنگی قرار داریم که دشمن حس کرد دلیل شکستش در آن دوازده روز انسجام بوده و باید این انسجام را بهم بزند و دنبال فتنه است. به همین دلیل من مقدمه‌ای تحت عنوان شناخت اجمالی فرقه و بعد ربطش را با فتنه خدمتتان عرض می‌کنم. بعد هم به آقا امیرالمؤمنین(ع) پناه می‌بریم و از ایشان از خطبه پنجاه نهج‌البلاغه کمک می‌گیریم. ایشان در این خطبه منشأ پیدایش فتنه‌ها را می‌فرمایند.

برای این‌که فرقه‌ای به وجود بیاید باید چه اتفاقاتی بیفتد و خصوصیات آن چیست؟
1. رهبر لازم دارد.
که این آدم یا خودش کاریزمای اولیه دارد و یا کاریزما را برایش می‌سازند. در قسمت معرفی رهبر و بحث فتنه‌ها می‌گویند رهبر کاریزماتیک باشد. یکی از علایق من از خیلی قدیم و حتی قبل از طلبگی بحث فرقه‌ها بود و روی این قضیه کار می‌کردم. من کتاب «المِلَل و النِحَل» آقای جلال‌الدین فارسی را در دوره دبیرستان می‌خواندم. خیلی علاقه داشتم. در فرقه‌ها که نگاه می‌کنم نود درصد رهبرهایشان اصلا کاریزماتیک نیستند. گاگولند! وقتی آدم بهشان نزدیک می‌شود نه صحبت‌شان کاریزماتیک است نه قیافه‌شان. هیچی ندارند! به این نتیجه رسیدم که درصدی از کاریزماتیک بودن را برایشان ایجاد می‌کنند؛ معمولاً هم در غیابش. حالا من نمی‌خواهم وارد مصادیق فرقه‌ها بشوم؛ ولی مثلاً فرض می‌کنیم این احمدالحسن که الان هست ـ که معلوم هم نیست باشد حالا یا مرده و یا قایم شده ـ هیچ چیز ندارد؛ نه اصل و نسب دارد، نه قیافه و نه علم بیان؛ یعنی شما اگر با او برخورد کنید کاری دستش نمی‌دهید تا سر خیابان شهید آقایی ببرد؛ اما یک‌دفعه تبدیل به رهبری می‌شود که عده‌ای جان‌فدا پیدا می‌کند. پس بودن رهبر در یک فرقه درصدی مهم است. تیمی باید از او حمایت کنند و پروموتش کنند تا بتواند جایگاه رهبری پیدا کند. بقیه هم همین‌طور است. مثلاً فرقه‌هایی که در شیراز داریم دوستان نوارها و ویدئوهایشان را می‌دهند و گوش می‌دهم. بعد می‌بینیم که یارو نه علم دارد نه قیافه، نه بیان و ده بیست سال است دارد حرف تکراری می‌زند ولی مرید دارد. بنابراین درصدی این است ولی در طول تاریخ رهبر کاریزماتیک برای فرقه‌ها انگشت شمار است.

این رهبر معمولاً سطح سوادش پایین و مطالبش زرد است. از مناظره فرار می‌کند بیشتر دنبال این است که بتواند مرید پیدا کند. در مباحث علمی عمیق ورود پیدا نمی‌کند. از جاهای خیلی سطحی معلومات مختلف را ردیف می‌کند بعد آن کسی که سوادش کم است فکر می‌کند در مقابل یک علامه قرار دارد. ما خودمان که بچه بودیم این گول‌ها را خورده‌ایم. مثلاً طرف صحبت می‌کرد می‌گفتیم: یا ابوالفضل! از فرانسه مثال می‌آورد، از ژاپن مثال می‌آورد، از ایران مثال می‌آورد، از تاریخ و فلسفه و فلان مثال می‌آورد. می‌گفتیم او علامه است! اصلاً احساس حقارت می‌کردیم. جلسه دوم می‌رفتیم می‌دیدیم تقریباً همین‌هاست. دو سال می‌رفتیم می‌دیدیم همین‌هاست. آخرش به این نتیجه می رسیدیم معلوماتش را از دو تا کتاب و جاهای مختلف کشکول‌بار جمع کرده و ارائه می‌دهد. آدم‌ها فکر می‌کنند با کسی برخورد دارند که خیلی عمق دارد. جمله‌ای در کتابی دیده و همان را می‌گوید حتی آن کتاب را نخوانده و اگر به او بگویی فلانی فلان چیز را گفته در ادامه هم چیز دیگری گفته اصلا کتاب را نخوانده؛ یعنی بلدند کشکول‌بار مطالبی را جمع کنند و به تو تلقین کنند که تو با یک علامه مواجه هستی. من یک بار مثالش را خدمتتان عرض کردم که یکی از این‌ها در مقابل کسی قرار گرفت که عمق دارد‌ گفت: این‌ها همه تعلیمات سکولار است. ـ سکولار یعنی چه؟ دو تا تعریف از سکولار بگو تا من قبول کنم بلدی. عبارت را یاد گرفته است.

اوایل که من تازه منبر می‌رفتم مردم خیلی محدود به اینترنت دسترسی داشتند. مثلاً من می‌گفتم دانلود ملت کف می‌کردند. اگر می‌گفتم آپلود که اصلاً غشی می‌دادیم! مردم می‌رفتند در فضای تسخیر؛ آپلود! در صورتی که همین الان هم همین جملات را داریم. همین که الان به آپلود و دانلود می‌خندی، کلماتی مثل سکولاریسم و گلوبالیزیشن هم برای کسانی که به کار می‌برند و اگر از ماهیت آن بپرسی چون تحصیلات عمیق و آکادمیک ندارد نمی‌تواند جواب بدهد، همین قدر خنده‌دار است. پس معلومات این‌ها چه کسانی را فریب می‌دهد؟ آدم‌هایی که تخصصشان این نیست. طرف دانشجو و دانش‌آموز است؛ پرستاری، مکانیک و فلان خوانده؛ بعد می‌گوید آدم‌های تحصیل کرده پای منبر من هستند‌. تحصیل کرده باشند. خب دکتر است مثلا دامپزشک است در این مایه‌ای که تو داری صحبت می‌کنی عمق ندارد، معلوم است متحیر می‌شود. کاریزمای این‌ها بیشتر به خاطر مستمع سطحی‌شان است. وگرنه این‌ها اصلا قبول نمی‌کنند برای مناظره بیایند. چون آدمی که برای مناظره در مقابلش می‌نشیند اگر عمق آکادمیک داشته باشد در سه‌چهار دقیقه قفل می‌کند. مثل همین جمله‌ای که بهتان گفتم وقتی از آن بنده خدا سوال شد سکولار یعنی چه؟ کلا مناظره را ترک کرد. مناظره نبود مباحثه بود. پس کاریزماتیک بودن این رهبر برای انتخاب گروه هدف‌اش است. گروهی را انتخاب می‌کند که او در این گروه می‌تواند کاریزما داشته باشد. این هنر را دارد.

2. پیدا کردن همدلان مستضعف
‌مستضعفین روحی و فکری. آمار فرق که یکی دو هفته پیش در حوزه علمیه قم دادند ـ البته استادی که آمار داد گفت آمار درستی است اما ما نمی‌توانیم به آن استناد کنیم ـ این بود که چهل و پنج درصد از کسانی که تحت عنوان فرقه جمع می‌شوند مشکلات شخصی دارند. در جایی ضربه خورده است. در اقتصاد، سیاست و … شکست خورده؛ در جایی برایش مشکلی پیش آمده است. در این آمار می‌گفت بیست درصدشان روان‌گردان مصرف می‌کنند و معتادند. معتاد الزاماً به معنای هروئینی و… نیست، کسانی که قرص‌های متادون، ترامادول و همین قرص‌هایی که در داروخانه‌ها پیدا می‌شود، می‌خورند. با این قرص‌ها ضعف شخصیتی و مغزی پیدا می‌کنند سریع شیفته می‌شوند.

3. ادعاهای ماورائی
ادعاهای ماورائی دو مدل است. مدل اول مدلی که نیم درصد است. در میان مسئولین فرقه‌ها واقعاً ارتباطی با جن می‌گیرند که در بحث جن دوسه هفته پیش برایتان گفتم. ارتباطی می‌گیرند و چیزهایی می‌گویند و… . امام‌صادق(ع) می‌فرماید: هر کسی از ماوراء گفت الزاماً از مسیر خدا به آن نرسیده است. که این افراد هم نیم درصد هستند بقیه‌شان رسماً دروغ می‌گویند. دروغ واضح! همین رمال‌های خودمان هستند؛ یعنی رمال خیلی راحت اطلاعاتی از طرف پیدا می‌کند بعد با واسطه کسی را به دنبالش می‌فرستد که به سراغ فلانی برو. او هم به سراغش می‌رود و یکدفعه اطلاعات را رو می‌کند. آن شخص هم مبهوت می‌شود و برای همه تعریف می‌کند که این رمال دقیق فهمید مشکل من چیست! نودونه و نودونه صدم درصدشان دروغ می‌گویند. دروغ رسمی!درصدی هم ارتباطاتی دارند که من در ایران یک نفر هم الان در ذهنم نیست. من کار کردم که می‌گویم در ذهنم نیست. بله در شرق، هند و آمریکا دیده می‌شوند؛ آن‌هایی که به اسم می‌شناسم.

4. فرقه‌ها دنبال اطاعت‌پذیری مطلق هستند؛ یعنی به مستمع القا می‌کنند که اگر تو از مراد اطاعت نکنی از مواهب این فرقه و کائنات محروم می‌شوی و… .
5. جلسات عمومی و خصوصی دارند.
بعضی وقت‌ها کسی به خود من مراجعه می‌کند که می‌خواهم شاگرد شما بشوم.‌ می‌گویم خب بیا بشو!
ـ نه شاگرد این‌جوری!
ـ من هم می‌گویم: من هر چه بلدم روی منبر می‌گویم. چیز دیگری بلد نیستم!
یک وقت هست شما منبر را سطح‌بندی می‌کنید. مثلاً روی منبر عمومی صحبت می‌کنیم. بعضی جاها کلاس است. مثلاً آیت‌الله مکارم شیرازی و یا آیت‌الله فلان درس‌های خارجش را عموم مردم نمی‌فهمند؛ ولی مخفی نمی‌کند. [در فرقه‌ها] ما حلقه خواص داریم! فعلا در حلقه عوام باش ارادتت را نشان بده، مراد بودن من را قبول کن، اطاعت‌پذیری مطلق داشته باش بعد من آنجا مطالبی دارم که بهت می‌گویم. آنجا هم هیچ چیز نمی‌گوید. باز آنجا هم می‌گوید ما حلقه‌ای خاص‌الخاص و یاران فلان داریم. تهش نگاه می‌کنی می‌بینی هیچ چیز نیست. من همه این‌ها را گوش دادم. عالم‌ترینشان که سه تا دکترا دارد کلا پنجاه ساعت حرف دارد. بیشتر از پنجاه ساعت که گوش بدهی تکراری است. بنده خدایی می‌گفت از فلانی دعوت کردیم گفته بله می‌آیم؛ سه روز تلفنم خاموش است بعد از سه روز روشن می‌کنم می‌آیم.
ـ چرا باید سه روز خاموش کنی.
ـ چون برای مطلب شما سه روز باید مطالعه کنم.
بعد از سه روز صوت را گوش دادیم ببینیم چه گفته. دیدیم همان حرف‌هایی است که پانزده سال پیش زده است. این‌ها همه‌اش دکان است.

ما در فرقه‌شناسی بحثی مدرن داریم آن هم اینکه یاد گرفته‌اند از مسیرهای مختلف بیایند. قبلاً همه فرقه بودند ادعای عرفان، اسلام، بودا، کابالا و اسمی مذهبی داشتند و فرقه مذهبی می‌شدند. جدیدا فرقه‌های دیگر با عنوان‌های دیگر شده‌اند. الان ما فرقه‌های سیاسی داریم. سیاسی است کار سیاسی می‌کند اما فرقه است. کار خیریه می‌کند، جمعیت فلان کار خیریه می‌کند، کار خیر است دیگر، مستمندان، ایتام و … بعد این لیدرهایشان و سرگروه‌هایشان جمع می‌شوند کلاس برایشان می‌گذارد، کلاس عقیدتی، چرت و پرت‌هایش را در آن کلاس می‌گوید. این‌ها مگر چکار می‌کنند؟ این‌ها همین کار را می‌کنند.
سلامت بدن، یک مشت مریض، انرژی درمانی، کائنات، عرفان حلقه. عرفان حلقه تاسیسش برای درمان بوده است، یک مشت مریض را آوردن برای درمان؛ یک مشت شاهد دروغی آوردند که این‌ها درمان پیدا کرده‌اند بقیه هم هر چه مریض بود جمع شدند بعد تبدیل شد به عرفان حلقه! یعنی در بحث سلامت، سلامت بدن. در بحث‌های تجاری؛ چگونه موفق شویم؟ چگونه پول در بیاوریم؟ چگونه زندگی خوبی داشته باشیم؟ بعد تو می‌روی آنجا در کانال و سایتش که راهکارهای اقتصادی پیدا کنی، مثلا مدیریت بازرگانی به تو درس بدهد، می‌بینی از کائنات دارد صحبت می‌کند، از انرژی ساعت فلان دارد صحبت می‌کند، مباحث عرفانی دارد می‌گوید! بعد یارو [مدرکش] چیست؟ یارو مثلا دیپلم آهنگری است! به عنوان کارآفرینی، به عنوان دوره‌های موفقیت؛ چگونه مدیر خوبی شویم؟ به یکی از این کارآفرین‌ها بگو تو اگر این‌قدر کارآفرینی‌ات خوب است و این‌قدر کائنات به تو حال می‌دهند این 200 هزار تومان را از ملت نگیر دیگر، تو که وضعت خوب است دیگر! این طرح‌های هرمی مشکل شرعی ندارند، خب؟ ولی دارند برای لیدرهایشان کلاس می‌گذارند، کلاس عرفان، کلاس خداشناسی و… بعد در سیاست وارد می‌شوند، در انتخابات وارد می‌شوند! و خیلی چیزهای دیگر. این‌ها فرقه است. این‌ها مجموعه تجاری، اقتصادی یا کارآفرینی نیستند، این‌ها فرقه هستند!

6. بحث‌های روان‌شناسی
آن که دیگر الی ماشاالله، که چگونه حال خوبی داشته باشیم؟ و … بعد می‌بینی این طرف مجتهد شد، رساله عملیه دارد، این ذکر را بگو، آن کار را بکن، اینجا رفتی این‌طوری کن. دیشب نگاه می‌کردم خانمی با حجاب و تشکیلات کنار ضریح یک امامزاده ایستاده، می‌گوید اینجا را می‌بینی؟ اینجا، در کل این فضا اینجا بهترین انرژی را دارد، دست‌هایت را اینطوری بگیر، به قرآن مجید!! دست‌هایت را این‌طوری بگیر، انرژی گرفتم!!! بگذار در قلبت، خدا با تو است!! مگر شما دیوانه‌اید؟! و این‌ها مشتری دارند، مشتری دارند دیگر. دارد رسما فیلم بازی می‌کند! مگر اینجا هالیوود است؟! روان‌شناسی هم همین داستان است، که روان‌شناسی زرد و این چیزهای این تیپی. تاکید بر حس متفاوت بودن خودم و مستمعم؛ شماها که اینجا نشسته‌اید برگزیده‌اید! طرف هیچ جا تحویلش نمی‌گیرند رفته یک جایی نشسته که استاد به او می‌گوید تو برگزیده‌ای، تو خاصی، هر کسی را اینجا راه نمی‌دهند! خدا تو را اینجا آورده! خدا گوشت را گرفت آورد نشاند اینجا! این کار را بکن.

ببینید بعضی از این فرقه‌هایی که من دارم به شما می‌گویم، دکتر، مهندس، سیاست‌مدار پای منبرشان هستند، سواد دینی ندارند. مسئول مملکت بوده، معاون وزیر بوده، الان مرید فلان آقاست! که یارو حرف‌هایش [طوری است] که دیوانه این حرف‌ها را نمی‌زند! در فرقه‌شناسی نمی‌خواهم بروم و [چون] عید است من مثال‌هایش را اینطور می‌زنم، شما می‌خندید اما آن معاون وزیر باور کرده است. می‌گوید موسی(ع) را در بین‌الحرمین دیدم رفتم یقه‌اش را بگیرم، که تو چکار کردی که یهود این‌قدر دریده شده‌اند، این اسرائیل این‌قدر جنایت می‌کند؟! می‌گفت موسی(ع) در رفت! موسی(ع) در رفت بعد برایم پیام داد که برو حرم حضرت عباس(ع) برایم دعا کن که خدا مرا کمک کند که بتوانم این اسرائیلی‌ها را نابود کنم!! ظاهرش هم انقلابی و حزب‌اللهی و اسم آقا و امام (ره) می‌آورد. دیوانه‌ای؟ روانی هستی که این‎ها را قبول می‌کنی؟! بله طرف الان دکترا دارد، در حد وزیر هم بوده است، در جمهوری اسلامی هم بوده است، اما در این وادی‌ها اصلا کار نکرده است. تاکید بر حس متفاوت بودن [دارند]؛ فلانی را فلان جا دیدم، خواب دیدم، رویا دیدم فلان کار را بکن، فلان کار را نکن. خدا درجاتشان را متعالی کند، آقای فاطمی‌نیا(ره) می‌فرمایند که به او می‌گوید امشب خواب می‌بینی، خواب مرا می‌بینی که خود پیغمبر(ص) می‌آید می‌گوید من حق هستم! به شرطی که قبل از خواب خرگوش سفید در ذهنت نیاید! این چه می‌شود؟ قبل از خواب چه می‌شود؟ خرگوش سفید می‌آید در ذهنت! اصلا خودش دارد می‌آورد در ذهنت! تو چطور می‌خواهی قبل از خواب حرف او را یادت نیاید؟ شارلاتان هستند دیگر! پس این جزو کارهایی است که این‌ها می‌کنند.[مرحله] بعد جداسازیست؛ این آدم وقتی این القائات به او می‌شود، جدا می‌شود! اول از خانواده! این‌ها مرا درک نمی‌کنند، من خاص هستم! این‌ها نمی‌فهمند. بعد از دوستان، بعد از اطرافیان، بعد از هیئت، اصلا به هیئت می‌خندد! کجا می‌روید شماها؟ می‌گوئیم می‌رویم آنجا، می‌گوید خدا را باید یک جای دیگر پیدا کرد، شب برو روی پشت‌بام، ساعت 2 و نیم، 2 و 28 دقیقه، 2 و نیم نری، 2 و 28 دقیقه، آن وقتی که ماه کامل است، 2 و 28 دقیقه وسط ماه را نگاه کن، آقای ما را در ماه می‌بینی!! به شرطی که آن لحظه روباه خاکستری در ذهنت نیاید! ببینید می‌گویند تا نباشند مردم احمق، هیچ احمق‌پروری در عالم رشد نمی‌کند. از همه چیز زده می‌شود، از این ظواهر دینی، از چیزهایی که الان هست، کامل.

بعد دایره مبلغین دارند که دائم دارند برای رئیس فرقه دروغ می‌بافند. دائم، معجزات، کرامات، ما این کار را کردیم، من فلان خواب را دیدم، فلان کار را کردم این‌طوری شد، آن کار را کردم آن‌طوری شد. می‌گوید قبل از اینکه بروی شاهچراغ، دقت کن! در همین شیراز گفت؛ قبل از اینکه بروی شاهچراغ بیا کلاس من، بعد برو ببین چقدر حالت تغییر می‌کند! تلقین است دیگر، مشخص است تلقین است، تابلو است تلقین است! والله ما هم از این بازی‌ها بلدیم، انقدر احمق نیستیم که آخرتمان را برای دو روز دنیا فدا کنیم. خیلی ساده می‌شود مردم را، مخصوصا جوان‌ترها را، خیلی ساده می‌شود بازی داد.

7. مطلق دانستن خود و منحرف دانستن دیگران
یعنی یک مدلی هستند در این فرقه‌ها که می‌گویند همه حقیقت اینجاست! بقیه همه یا التقاط دارند یا منحرف‌اند یا کم دارند یا سطح معرفتی‌شان پایین است، یا عوام‌اند، «ألعوام کَالأنعام» مردم مثل حیوانات رام می‌مانند، اصلا سراغ این‌ها نروید.

8. سوءاستفاده از تلخی دنیا و پناه دادن مردم در مالیخولیا
همه‌مان می‌دانیم دنیا آش دهان‌سوزی نیست، تلخ است! اگر یک کسی برای ما یک فضایی در یک دنیای موازی ایجاد کند، یک فضای مالیخولیایی در یک دنیای موازی، خیلی لذت می‌بریم. دلیل جذابیت متاورس همین است؛ یعنی آدم را می‌برد در یک زندگی که در آن زندگی تو دغدغه‌های این زمین خاکی که خصوصیت دنیاست، خصوصیت زندگی است، اصلا خدا ما را برای همین خلق کرده، می‌برد در آن فضا و در آن فضا شما کلا راحت‌تری، خیلی راحت‌تری. می‌بردت در آن فضا. لذا می‌بینید بعضی از آن‌ها از دشنام شنیدن از مردم اصلا ناراحت نمی‌شوند. می‌گویند این نمی‌فهمد، این پایش روی زمین است، ما بین زمین وآسمانیم، ما در برزخ عرفانی هستیم. راحت! اگر هم یک وقتی فاصله پایش از زمین تا آسمان [کم شد] یک ترامادول دوباره بالا می‌بردش! می‌شود؛ یعنی می‌شود، ابزارهایی داریم که آدم را دو متر بالا می‌برد.

9. مطلق دانستن آقای خودشان!
ببینید ما یک آقا داریم، امام زمان (عج) است. ما شیعیان اعتقاد داریم که هست و یک نایب دارد. ببین تعارف که با هم نداریم، ما امام داریم، اعتقاد شیعه این است که امام در غیبت ظاهری است، امورات امام جریان پیدا می‌کند، روایت ما هم می‌گوید از کانال یک ولی، آن ولی را هم می‌گوید ولی‌فقیه. برایش شروط گذاشته است. آقای دیگری ما الان در عالم نداریم، اهل‌سنت هم الان به این رسیده‌اند! حالا اشتباه کرده؟ گردن خودش است، ما خیالمان راحت است. شما یک آقا را انتخاب کن، بقیه را هم ول کن دیگر. مگر چند تا آقا لازم داریم؟ هر مسجدی برای خودش یک آقا دارد! ول کن آقا. بقیه همه شاگردیم، تکرار می‌کنیم. خیالمان هم راحت است. ببینید این اعتقاد قلبی من است، این صحبت آقای قاسمیان با آن ری‌اکشن مثبت آقا «لِیَطمَئنَ قَلبی» بود، من قبلش هم اعتقاد داشتم. اشتباه باشد درست باشد همین است که هست. امام زمان(عج) همین را از ما خواسته است. بالاخره قاعده لطف داریم، داستان داریم، وارد بحث تخصصی‌اش نمی‌شویم. خب، پس این‌ها چه هستند؟ این‌ها آقا دارند، آقا جون دارند، استاد دارند، حضرت استاد دارند، آقا ماها همه در طول یک آقا و یک استاد هستیم، بقیه دیگر تعطیلیم، چیزی از خودمان نداریم؛ یعنی اگر الان متون اصیل دینی را از ما بگیرند من که از خودم علم لدنی ندارم که؛ ارتباطی با کسی ندارم که یک آدمی که علم لدنی دارد یک چیزی به من برساند، اعتماد می‌کنم. یک جا درست می‌شود، یک جا درست نمی‌شود، به من ربطی ندارد. مگر چقدر قرار است عمر کنیم؟ وقتی مردیم شب اول قبر می‌گوییم به ما ربطی ندارد، آقای خامنه‌ای هستند برو از ایشان سوال کن. کما اینکه برای اهل‌بیت علیهم‌السلام هم همین‌طور می‌گوییم.

10. سوار شدن بر احساس علاقه جوانان و مردم به گروه.
اینکه من بارها می‌گویم این گروه‌ها را تقویت کنید، بچه‌ها گروه داشته باشند. گروه‌هایی که به دست آدم‌های سالمی است که اعتقاداتشان در طول مسیر امام زمان(عج) باشد نه در عرضش. در مسیر گروه حرکت کنند. بچه‌ها گروه داشته باشند، بچه‌ها دوست دارند گروه داشته باشند، در یک گروه عضو باشند، یک لباس متحدالشکل بپوشند. یک اسم رویشان بگذارید، گروه سرود فلان، گروه فلان، واحد فلان، بچه‌های مسجد فلان، بچه‌های پایگاه فلان، یک اسم رویشان بگذارید. اگر بچه‌ها را در گروه‌های خودتان راه ندهید هر گروهی به آن‌ها پیشنهاد بشود چون احساس بودن در گروه به آن‌ها حس خوب می‌دهد در آن گروه عضو می‌شوند، دوست دارند این‌طوری باشد. فرقه شاخ و دم ندارد. این‌هایی که گفتم خیلی شاخ و دم دارش را گفتم. خیلی هم درصدی است دیگر، خیلی از ماها هم رفتارهایمان فرقه‌ای است، منتهی درصدی است. مثلا یک فرقه هست که مستقیم می‌رود جهنم، یک فرقه هست نه، دارد در جامعه مؤمنین اخلال ایجاد می‌کند. وقتی شما مریدت یک آقایی می‌شود که هر چه او بگوید درست است، این می‌شود فرقه! حتی اگر او غلط یا درست بگوید. فرقه شاخ و دم ندارد. اگر شما یک آقایی را، یک تشکیلاتی را، یک حزبی را، یک جناحی را، یک مجموعه‌ای را، حق مطلق بدانی و بقیه را منحرف، این فرقه است، شاخ و دم ندارد که؛ گرچه اگر درصدش کم باشد آدم‌ها جهنم که نمی‌روند ولی در جامعه اسلامی اخلال ایجاد می‌کند.

بگذارید من راه این قسمت را قشنگ باز کنم؛ ببینید مشکل آن فرقه‌های شیطانی که هیچ، فرقه‌های شیطانی را ولش کن، فرقه‌های خودی، فرقه‌های مؤمنی، شیعی، اسلامی، حزب‌اللهی، مشکل‌شان تورم است. تورم یعنی چه؟ یعنی هر تشکیلاتی، هر آدمی که یک چیزی برایش از بقیه اجزاء جامعه و احکام دینی متورم‌تر جلوه کرد، این فرقه ایجاد می‌کند! مثلا ما با اهل‌سنت مشکلات اعتقادی داریم، درست! اما اگر یک جمعی این مشکل اعتقادی ما را که قرار است بنشینیم با هم صحبت کنیم به نتیجه برسیم یا نرسیم، بحث است دیگر، این [مشکل اعتقادی] شد تمام دغدغه‌اش، او متورم است! مثلا الان نسبت به بحث حجاب و بی‌حجابی و بی‌عفتی که در جامعه دارد ایجاد می‌شود، ما الان مشکل داریم، خیلی خب … ما الان مشکل داریم اما در اندازه‌ی خودش، اگر بیایی این را متورم کنی، یک‌دفعه تمام دغدغه تو همین شود، این فرقه می‌شود. نسبت به بحث معاش مردم و هر چیزی که ما فکر کنیم و هر قسمتی از دغدغه‌های ما اگر متورم بشود بقیه را فاسد می‌کند، فرقه می‌شویم. گرچه این فرقه، فرقه شیطانی نیست. جهنم نمی‌روند. دارند اشتباه می‌کنند. آدم‌های لعیمی هم نیستند‌. دارند اشتباه می‌کنند.

وقتی ما می‌آییم در جایگاه حکمرانی امت اسلامی قرار می‌گیریم، به هر کدام از ارکان جامعه نمره مثبت یا منفی بدهی، در حد خودش، حتی مثبت، مثلا تمام هم و غم من سینه‌زنی بشود، این تورم است. تمام هم و غم من زیارت شود، تورم است. کنار زیارت که هزینه دارد، ما کلی واجبات دیگر داریم. تمام هم و غم من توحید شود، تهش داعش می‌شود. تو حق نداری به توحید این‌قدر فکر کنی که بقیه ارکان مثل نبوت و ولایت و امامت له بشوند. این‌قدر متورم شود. داعش همه را مشرک فرض می‌کند. این تورمی دینی است. جایی از دین تورم ایجاد کرده. تمام این فرقه‌های شیطانی که جهنم رفتند یا غیر شیطانی که اخلال در امت اسلامی ایجاد می‌کنند، به دلیل اینکه آقایشان یا خودشان، فرقه‌شان یا جناحشان و یا مجموعه‌شان، روی قسمتی از دین متورم شدند. روی همین یک قسمت تمرکز کرده. هیچ چیز دیگر را نمی‌بیند. این هم درست شود، فکر می‌کند همه چیز درست شده. نه اگر این درست شود، همه چیز درست شده و نه اگر این خراب شود همه چیز خراب شده. اصلا این‌طوری نیست. می‌گفت آقا بیا بعد از چهل سال این هم اوضاع ما؟! اولا اوضاع ما مثل چهل سال قبل نشده، خیلی بهتر هستیم. ثانیا شما فرض کن شده، انقلابی اسلامی آمده، آن اوضاعی که آن زمان داشتند در آن مسیر جلو می‌رفتند. این شیطنت و شر را چهل سال عقب انداخته‌ است. نمی‌شود این‌جوری به مباحث اجتماعی نگاه کنیم.

پس هر قسمتی از دین یا بی‌دینی [می‌تواند تورم] شود یا مثلا از زندگی، مثالی از زندگی بزنم؛ مثلا طرف طلاق گرفته. می‌گوید شما چرا می‌خواهید طلاق بگیرید؟ می‌گوید شوهرم موقع غذا خوردن دهانش صدا می‌دهد. این‌قدر روی این قسمت غذا خوردن و صدای دهان شوهر متمرکز است، هیچ چیز دیگر را نمی‌تواند ببیند. این تورم است. آقا صفر و صدی نباش. صفر و صدی‌ها همین هستند. روی یک چیزی خیلی فوکوس و تمرکز می‌کنند، بقیه ارکان را نمی‌بینند. انسان اگر می‌خواهد در زندگی متعادل باشد، باید همه ارکان[را در نظر بگیرد]. نماز، قرآن، هیئت، اخلاق، رفتار، حجاب، وحدت، انسجام و همه چیز باید سرجایش باشد. این‌ها باید با هم بالانس باشند. نباید اگر شما روی یکی خیلی فوکوس کردی، یکی‌ دیگر را بزند تخریب کند. باید این مرز تخریبی‌اش را بسنجی، با آن بالانس برخورد کنی‌. طرف خیلی سر و صدا می‌کرد، به او گفتند آقا چرا سر صدا می‌کنی، خواهر خودت هم که همین‌طوری است. وقتی می‌خواهی خواهرت را امر به معروف کنی، طوری امر به معروف می‌کنی که بالانس به هم نخورد. برادری و خواهریتان به هم نخورد. با همان روشی که با خواهرت برخورد می‌کنی با دختر مردم هم همین‌طوری برخورد کن. با دختر خاله‌ات هم همین‌طوری برخورد می‌کنی؟ بالانس همین است؛ یعنی آدم اگر بخواهد کاری را بکند، باید مواظب باشد که بالانس جامعه به هم نخورد. تعادل جامعه سر جای خودش باشد؛ یعنی فوکوس کردن ما بر نقطه‌ای مثبت یا نقطه‌ای منفی باعث تخریب قسمتی دیگر نشود. مثلا اقامه عزاداری واجب است. قطعا واجب است! جوری در خیابان شهید آقایی اقامه کنید که ۲۵ تا از همسایه‌ها سکته کنند. خب این بالانس ندارد.

اوایل انقلاب بنده‌خدایی مسئول ما بود. خیلی تند بود. سواد هم نداشت. خدا رحمتش کند. خیلی آدم خوبی بود. سنش هم بالا بود. طرف در مسجد آمد به او گفت بچه‌ ما صدای اذان مسجد که می‌آید از خواب می‌پرد، کمی صدا را کم کنید. گفت اگر از خواب می‌پرد حرامزاده است. آدمی که با صدای اذان از خواب می‌پرد حرامزاده است. یارو ده ثانیه ایستاد نگاه کرد. آقا بالانس داشته باش. نباید یک رکن، رکنی دیگر را تخریب کند. شما باید حد و حدود رعایت کنی.
این را گفتم، بعدیش را هم الان می‌گویم.

11. ترویج بی‌قیدی و احساس آرامش وجدان
اصل در ذهن آدم‌هایی که در فرقه‌ها می‌آیند، احترام به خودِ شخصِ مراد است. بقیه چیزها حاشیه است. آقا فلانی آدم بد و بی‌عفتی است! نه این مهم نیست، ایشان به مراد ما ارادت دارد! فرقه‌ها لااوبالی‌گری ایجاد می‌کنند که طرف احکام شرعی برایش مهم نیست؛ رضایت مراد برایش مهم است. او راضی باشد. او نماینده خداست. می‌گوید پیش آقایی رفتم، گناه خیلی زشتی کرده بودم. آقا به من لبخند زد خیالم راحت شد خدا من را بخشیده. دیوانه! این ها مشکل است؛ یعنی طرف در جایی دارد می‌رود که [فکر می‌کند] خدا از او راضی است چون آقایش از او راضی است و اگر هم گناه و خطایی می‌کند، این بی‌قیدی مشکلی برایش ایجاد نمی‌کند. من اگر این کار را بکنم عذاب وجدانی دارم؛ چون خودم را در مقابل خدا می‌بینم. آقایم هم که معلوم است کیست؛ رساله دارد‌. به احکام مقید هستم. اگر گناه کنم توبه می‌کنم. عذاب وجدان می‌گیرم. ناراحت می‌شوم‌. غم به دلم می‌نشیند. او خیالش راحت است! کاملا خیالش‌ راحت است! یک‌دفعه می‌بینی احساس رضایت می‌کند.

ما بحثی در اصول داریم، تحت عنوان اینکه آقا اگر شما در مقابل معصوم قرار گرفتی، کاری کردی، سکوت کرد، یعنی این کار حلال است. به این سکوت تقریر می‌گویند؛ چون معصوم قطعا امر به معروف و نهی از منکر می‌کند. اگر سکوت کرد این کار حلال است. این در مقابل مراد اتفاق می‌افتد. وقتی می‌رود می‌بیند هیچ ری‌اکشن بدی اتفاق نمی‌افتد، اعتقاد دارد مرادش وصل است، به صد جا وصل است. همین الان که من خدمت شما هستم، بخواهم آمار جدید بگویم، تقریبا فقط در ایران ۴۵ تا امام زمان و ۹ تا خدا در زندان هستند. این‌قدر هم که دیگر آزاد هستند که باید بروی بشمری. آن‌ها واقعا فکر می‌کنند امام است. واقعا فکر می‌کنند خداست. بنابراین چه می‌شود؟ این لااوبالی‌گری، این عدم تقید به احکام شرعی دارد تحمل می‌شود. تقریر و ساکت است؛ چون ساکت است، می‌گوید حلال است. راحت می‌شود و قبول هم نمی‌کند تغییر مسیر بدهد؛ چون آنجا راحت‌تر است. می‌گوید جایی هستم که مثل شما آخوندها هم نیست. هم از خدا، هم از عرفان می‌گوید، من هم همین‌جوری که هستم قبول می‌کند. جمله را نگاه کن! خدا قبول کند ان‌شاءالله! این من هم همین‌جوری که هستم قبول می کند را برای آن آقا یک حسن می‌داند و سکوت آن آقا را تقریر می‌داند؛ یعنی من کار بدی نمی‌کنم. شما خیلی سخت می‌گیرید. من مرور کوتاهی بر فرقه‌ها کردم. قسمت دوم منبر بحث را جمع کنیم.

اما ربطش با فتنه؛ ببینید خدمتتان عرض کردم که الان در عراق قرار است فتنه بشود. آن‌ها روی فرقه‌ها حساب کردند. فرقه‌ها، فرقه های رسمی؛ مثل فراکسیون اهل سنت، فرقه‌های قومیتی مثل کردها، فرقه های شیعی مثل احمدالحسنی‌ها مثل طایفه صدر، مثل طایفه حکیم، مثل همه طایفه‌های مختلف؛ روی این‌ها حساب کردند. این‌ها همه‌شان فرقه هستند. گفتم بعضی‌هایشان فرقه جهنمی نیستند، فرقه‌ای هستند که دارند در امت اسلامی خلل ایجاد می‌کنند. به خاطر اینکه آقا ندارند. همه‌شان احساس آقایی می‌کنند. خودشان برای خودشان ولی هستند. خب این‌ها دارند ایجاد خلل می‌کنند. ان‌شاءالله خداوند تبارک و تعالی دارد چشم جهانیان را باز می‌کند و ان‌شاءالله بچه‌های عراق چشمشان را کور می‌کنند. ولی اینکه علنی اعلام کردند، در ایران هم غیر علنی سراغ این آمدند. همه فرقه‌هایی که بهتان گفتم؛ سیاسی، اعتقادی، عرفانی، اجتماعی، گروه‌های متورم‌ساز؛ همین گروه‌هایی که بهتان گفتم روی بعضی چیزها خیلی فوکوس دارند؛ مثبت یا منفی. مثلا طرف این‌قدر دشمنِ دشمنان اهل بیت است، فرمان ولی‌اش را زیر پا می‌گذارد. علنا! کف اینستا! این فرقه است. خودش هم حالیش نیست. گرچه برود در بیت ولی هم بخواند. این‌ها هستند‌. روی این‌ها هم حساب می‌کنند.

همین تورم‌ها وقتی کنار همدیگر قرار می‌گیرد، باعث درگیری می‌شود و هدف هم می‌تواند تورم باشد. غیر از اینکه برائت می‌تواند تورم باشد؛ وحدت هم می‌تواند تورم باشد. آدم باش. متعادل باش. همه چیز متعادل! چه اصراری برای افراط در این چیزها داری؟! این‌ها کنار همدیگر قرار می‌گیرند. بعد چه می‌شود؟ این‌ها را به همديگر می‌زنند. طرفداران فلان با مخالفان فلان، در مباحث دینی، در مباحث سلامت. در بحث سلامت چه داستانی در کرونا داشتیم. می‌گوید حضرت آقا آب مقطر زده. نه! ما می‌دانیم! دارد به ولی مملکت تهمت می‌زند. ما سر واکسن زدن یا نزدن داستان داشتیم. بین بچه‌های مؤمن. آن یکی می‌گفت در واکسن فلان چیز هست… سر سلامت! مگر تجمعات در تهران و قم را برای واکسن ندیدید؟ این تورم است. بعد مخالفینش می‌آیند دعوا می‌کنند. یکی از آن طرفی‌ها بچه‌اش این طرف است، واکسن نمی‌زند، کرونا می‌گیرد، دعوای خونی ایجاد می‌شود. برای انتقام در سینه‌ همدیگر می‌روند. در مباحث سیاسی، اعتقادی، اجتماعی، فتنه ایجاد می‌شود و این باعث می‌شود در جنگ بسیار نزدیکی که به قول آقای رحیم صفوی نزدیک هم نه، ما همین الان در جنگ هستیم. هیچ کس هیچ جا ننوشته است که جنگ تمام است. گفتند فعلا نمی‌زنیم. ما زمان جنگ آتش‌بس داشتیم. اصلا آتش‌بس را اعلام می‌کردیم. مثلا آن طرف اروند را می‌گفتیم که نیم ساعت ما نمی‌زنیم، شما اگر می‌خواهید ماهی بگیرید یا شنا کنید. بعثی‌ها می‌آمدند شنا می‌کردند. نیم ساعت هم ما می‌رفتیم شنا می‌کردیم. بعد از نیم ساعت عقب می‌رفتیم، باز همدیگر را می‌زدیم. آتش‌بس همین است دیگر.

 

» فرقه‌ها چگونه زمینه فتنه را فراهم می‌کنند؟
حالا سراغ خطبه ۵۰ آقا امیرالمؤمنین می‌رویم. می‌گوید وقتی فرقه‌ها مستعد و آماده برای فتنه هستند، فتنه‌ها ایجاد می‌شوند. خطبه ۵۰ کلا هفت، هشت، ده خط است. شرح کاملِ کامل خطبه ۵۰ دوازده صفحه است؛ یعنی دیگر کاملِ کاملِ کامل بخواهی بخوانی. از خود سایت حوزه هم برو بگیر یا از سایت نهج‌البلاغه دات کام، آن هم سایت خوبی است.

امیرالمؤمنین در خطبه ۵۰ چه می‌گوید؟ دلایل فتنه‌ها این است؛ فرقه‌ها چجوری آدم‌ها را به فتنه می‌رسانند؟
1. فرقه‌ها آدم‌ها را اهل هوا و هوس می‌کنند.
یعنی از دین قسمتی را انتخاب می‌کند که دوست دارد. علاقه دارد. اهل تکلیف نیستند. بر مبنای هوی و هوس ایجاد می‌شوند. این آخر بحث خیلی کوتاه هست، بعدا می‌روید خطبه را می‌خوانید.
2. می‌گوید با بدعت ایجاد می‌شوند
بدعت یعنی چه؟ یعنی چیزی که جزء دین نیست را بگویی جزء دین است. این تعریف بدعت است. اینکه شما بعد از صلوات یا زهرا بگویی که بدعت نیست. بدعت یعنی چیزی را بگویی جزء دین است. اگر شما بگویی در موقع بلند شدن از نشستن در نماز «یا حی یا قیوم» می‌توانی بگویی، این بدعت است. برای اینکه در حرکت نمی‌توانی «یا حی یا قیوم» بگویی. فقط «لا حول ولا قوة…» را می‌توانی بگویی. مستحب هم می‌گویند. اگر بگویی می‌شود، بدعت می‌شود. چیزی که جزء دین نیست را جزء دین قرار دادن بدعت می‌شود. چیزی که جزء دین نیست را جزء دین قرار دادن می‌شود بدعت. نماز مستحبی را نمی‌شود به جماعت خواند، بگویی می‌شود به جماعت خواند؛ این می‌شود بدعت. هر چیزی که در یک فرقه بگوید جزء دین است و شما آن را در رساله پیدا نکردی، بدعت است. اگر نگوید [جزء دین است] خب به‌عنوان یک عمل مستحبی آدم انجام می‌دهد مثلا بهت بگوید برو ۱۱۵ بار بگو الله‌اکبر، چه اشکالی دارد ۱۱۵ بار می‌گوییم. اگر بگوید نه باید فقط ۱۱۵ بار بگویی، این «فقط» بدعت می‌شود. کی گفته فقط؟ در دین، یا قرآن باید بگوید یا سنت. آن‌هایی که در اعمالشان چیزهایی دارند که بدعت است. تابلو است؛ یعنی در رساله نیامده است. این لباس را باید بپوشی! در رکوع باید این را بگویی! کی گفته باید بگویی؟ ذکر امروز ۱۱۵ مرتبه این است. کی گفته این است؟ اعمال روز فلان این است. کی گفته؟ سند بیاور. بعضی‌هایشان سند هم می‌آورند مثلا بحارالانوار جلد ۳ صفحه ۲۲۶ بعد می‌روی می‌بینی جلد۳ بحارالانوار کلا ۱۸۰ صفحه است اصلا صفحه ۲۲۶ ندارد. نه هرکس زیرش سند زد بگویی سند داده؛ برو ببین.

3. التقاط
آقا می‌فرمایند که اصلا باطل مطلق خریدار ندارد؛ انسان‌ها وجدان دارند. حق را با باطل می‌آمیزند. وقتی وارد یک فرقه می‌شوی اول هم حق‌ها را بهت می‌گوید، وقتی خوب قانع شدی که آن‌ها کلا حق می‌گویند، هی سرچ و مشورت کردی دیدی حق است بعد یواش‌یواش دوتا حق می‌گوید یک باطل، التقاط ایجاد می‌کند. امیرالمؤمنین(ع) می‌گوید خوارج و معاویه در دین التقاط ایجاد کردند. چیزی را جزء دین آوردند که باطل بود تو فکر کردی جزء دین و حق است. آمیختن حق و باطل! وقتی که حق و باطل با هم آمیخته می‌شود، آن‌ها تکنیک دارند دیگر، نمی‌آید همان اول بگوید من می‌خواهم فلان کنم، می‌آید چهل‌تا جمله می‌گوید همه‌اش حق است، جمله بیست‌وهشتمی باطل است، نظرش همان بیست‌وهشتمی است، بقیه‌اش خیلی به‌دردت نمی‌خورد.

4. از اباحه‌خواهی و لذت‌خواهی مردم سوءاستفاده می‌کنند.
در وجود ما میل به لذت و راحتی وجود دارد، [فرقه] می‌آید سوءاستفاده می‌کند چیزهایی را پیشنهاد می‌دهد که من را بی‌قید و راحت کند. من از بعضی بزرگ‌ترها تعجب می‌کنم که می‌دانم علمشان چیست، علم دارند. به این قضیه می‌رسند یک‌دفعه کوتاه می‌آیند. مثلا یک استاد بزرگوار که من حالا ارادتی بهش ندارم؛ ولی از مطالبش استفاده می‌کنم، داشت به خانم‌های بی‌حجابی که در مقابلش نشسته بودند توصیه می‌کرد و می‌گفت که بالأخره حجاب حکم شرعی است، اگر شما می‌خواهید بی‌حجاب باشید باید یک قرینه یا بینه شرعی پیدا کنید. می‌توانید به کتاب فلان آقای فلانی مراجعه کنید دلایلی دارد که حجاب سر واجب نیست. اسم کتاب را نمی‌آورم که تبلیغ نشود. بعد من همین‌جوری در ذهنم گفتم که ایشان محقق و استاد است، دوسه‌تا دکترا دارد واقعا نمی‌داند این کتاب از صفر تا صدش چرت است، این آدم دوزار سواد ندارد. اصلا بگذریم، برایش جوابیه نوشته‌اند، مناظره کرده‌ کلا ساکت شده. تو این‌ها را نمی‌دانی؟! چرا همچین توصیه‌ای می‌کنی؟! چرا؟ برای اینکه این مستمعی که مقابلش است نپرد. تو می‌دانی این کتاب باطل است! چرا این کتاب را توصیه می‌کنی؟! این با کجای عرفانی که تو بلدی جور درمی‌آید؟!

5. گذاشتن قانون به‌جای احکام
حکم اصلی مال خداست. قانون نمی‌تواند جای احکام قرار بگیرد. خیلی جالب است مثلا این مردک آقای نصیری که زمانی مدافع مکتب تفکیک بود بعد با بچه‌های فلسفه در قم بحث و مناظره می‌کرد و می‌گفت شما احکام الهی را با فلسفه یونان آمیخته‌اید. چرت‌وپرت می‌گفت، همان زمان هم سواد نداشت. بنده‌خدا طرف مقابل یک فیلسوف بود می‌گفت من به شما چه بگویم؟! بعد حالا نشسته است می‌گوید هرچه مردم بگویند همان قانون است، قانون خدا مهم نیست. هر افراطی یک تفریط دارد. ببینید این‌ها بحث است، قانون در دامنه شرع برای ما محترم نیست. بله اگر الان بگویند در خیابان شهید آقایی می‌خواهند چراع‌قرمز بگذارند. ترافیک هم ندارد. ما باید پشت چراغ‌قرمز بایستیم. چون اینکه جزء شرع نیست جزء بدنه قانون و دولت و گاورمنت است؛ ولی در حوزه حکمرانی وقتی وارد شرع می‌شویم قانون معنی ندارد. قانون اصلی مال خداست چه در جمهوری اسلامی باشیم چه در بنگلادش چه در آمریکا. قانون مال خداست. اگر در آمریکا روزی تو باید سر یک سفره بنشینی و قانون این است سر سفره شراب باشد ما نمی‌رویم بنشینیم. اصلا روی این بحثی است؟! از زمان حضرت آدم تا الان کسی قولی غیر از این را گفته؟! چون مردم می‌توانند قانون تعیین کنند دیگر، جمع شوند بگویند فلان چیز قانون است. آن‌ها [فرقه‌ها] می‌آیند قانون می‌گذارند. امیرالمؤمنین(ع) می‌گوید یکی از دلایل فتنه این است که مردم به قانون در تضاد بیشتر از حکم خدا توجه کنند. فتنه ایجاد می‌شود.

6. ایجاد اختلاف در بین بقیه مردم به دلیل اینکه ما حقانیت هستیم.
به‌قول معروف می‌گویند حوزه دور ولی را خالی می‌کنند. آن‌ها اعلام که می‌کنند، خود ولی هم راضی نباشد بالأخره عده‌ای می‌شنوند و می‌گویند اگر ولی این است، ما نیستیم دیگر! اختلاف در بین مردم!

7. در پوشش‌های متفاوت اعتقادات تلفیقی را می‌گویند. همان که بهتان گفتم مثل خیریه و … .

8. فتنه برای بهانه‌جو‌هاست.
بهانه‌جویی یکی از اشکالات شخصیتی آدم‌هاست. بهانه‌جو کسی است که در میان صدتا خوبی سه‌تا بدی را می‌بیند کل قضیه را کنسل می‌کند. آقای انجوی مسئول رهپویان وصال است صدتا کار کرده بارک‌الله! سه‌تا کارش هم خیلی داغون بوده. خیلی‌خب؛ آن سه‌تا کار را تقبیح کن، نباید که او را از مسئولیت رهپویان وصال برداری. همان بحثی که راجع‌به استیضاح رئیس‌جمهور بود که آقا مخالفت کردند دلیلش همین بود دیگر؛ یعنی باید وزن کنیم. اگر کسی ده‌تا خطا دارد باید ببینیم چندتا کار درست انجام داده. اگر ده‌تا خطا دارد نه‌تا هم کار خوب دارد به‌درد این کار نمی‌خورد؛ اما اگر ده به بیست است او دو به یک جلو است باید ادامه بدهد اصلاح بشود. در کتاب‌های مدیریت نوشته‌اند یک اصلاح است، دو تعلیق با اولتیماتوم زمانی است، سه فرصت با اولتیماتوم زمانی است و چهار اخراج است.تا یک چیزی می‌شود برکنار! واستا برادر! کمی در رفتارمان عقل باشد.

این قضیه‌ای که دوسه روز پیش [در باغ‌جنت اتفاق افتاد] ما شیراز هم‌ نبودیم رسیدیم دیدیم انقلاب شده. خدایا چه شده؟! در باغ‌جنت فلان شده! اولا اینکه آدم‌ها روی این قضیه حساس نباشند خیلی بد است. هرجا می‌خواهد باشد باغ‌جنت یا باغ جهنم. آدم‌ها باید نسبت‌به اشاعه فساد حساس باشند. هرکس حساس نباشد مشکل دارد. نباید عادی‌سازی بشود. هرچیزی نباید عادی‌سازی بشود. گناه، گناه است. ممکن است جاهایی تمسخر کنند؛ ولی ما روی این استدلال داریم. به‌قول آقا ما طلبکاریم. ما داریم می‌گوییم این بساط بنیان و بنیاد خانواده را به هم می‌زند. ما مدعی هستیم. فقط این نیست که یک بدحجابی یا بی‌حجابی باشد. ما روی این قضیه به‌دلیل برهم زدن بنیاد خانواده، به‌دلیل نگاه انسانی و اسلامی حرف داریم. اولا که قطعا باید حساس باشیم. دوما الان اصلا وضعیت در کل ایران خوب نیست . مشهد نائب‌الزیاره‌تان بودیم دور فلکه حرم بی‌حجاب رسمی بود نه کسی که شالش افتاده. می‌گویند بچه است بی‌حجاب است مثلا یارو اندازه مامان من است. کاری نداریم؛ ولی دیدیم دیگر. همه هم از کنارش رد می‌شوند کسی کاری نداشت. اطراف اماکن مقدسه در بودا هم حرمتی می‌گذارند.

نباید حساسیت را از دست بدهیم؛ اما تورم نشود؛ یعنی باید جوانب مختلف را ببینید. من الان چند سال است دارم می‌گویم شما که درد این داستان را دارید، اسمش را تحکیم خانواده می‌گذاریم، شما که درد تحکیم خانواده را دارید یک سمینار درست‌درمان بگیرید، چهارتا فقیه، چهارتا جامعه‌شناس مذهبی و معتقد، چهارتا روانشناس جمع شوند، فکری بکنید. همه‌ این کسانی که دارند از دو طرف داد می‌زنند عمق اطلاعاتی و علمی برای اینکه راهکار بدهند ندارند. مثلا راهکارش این است که به‌جای اینکه ده‌تا ون بوده الان بکنیم صدتا ون. آخر راهکارشان این است دیگر! من هرچه سؤال کردم راهکار جدیدی ندیدم. بنشینید فکری بکنید! کلا که ول کردید! مگر می‌شود آدم یک آسیب که قرار است بنیاد و بنیان خانواده را در ایران اسلامی به‌هم بزند را کلا ول کند! این مال غیررسمی‌اش که بالأخره الان فراگیر شده اصلا هم به این سادگی جمع‌کردنی نیست! باید رویش [فکر کنند] من هیچ طرحی ندارم می‌گویم آن‌ها بنشینند فکر کنند. یک هفته در یک شهر دور همدیگر جمع شوند بنشینند فکر کنند یک طرح بیرون بدهند.

رسمی؛ رئیس‌جمهور مملکت رُک دارد می‌گوید ما کاری نداریم! خب من چه‌جوری بروم مسئول نگهبان باغ‌جنت را جمع کنم. آقا کاری نداریم چیه؟! باید کاری بکنیم. یک کار درست‌درمان! مگر می‌شود کاری نداشته باشیم. اصلا بحث، بحث بدحجابی و بی‌عفتی و عریانی نیست، بحث بنیان خانواده است. ما رویش حرف داریم. می‌گوییم این به‌ضرر همین‌هاییست که الان در این فاز هستند. آن‌ها چوبش را می‌خورند. دلمان برایشان می‌سوزد. این روش بعدا مشکل ایجاد می‌کند. رسمی خیلی مهم است. رسمی مهم‌تر از غیررسمی است. غیررسمی که در تمام باغ‌ها و رستوران‌ها هست. رسمی؛ یعنی دولتی. متولی باغ جنت شهرداری است. خود شخص شهردار باید بیاید جواب بدهد. شخص شهردار نه معاون شهردار! یک نگهبان بوده و … این‌ها مسموع نیست. باید بیاید جواب بدهد که اگر همه ول کرده‌اند دولت هم ول کرده شهرداری که دیگر الان حداقل در شیراز حزب‌‌اللهی است. باید بیاید رسما پاسخگو باشد. اگر گوشه‌ای از باغ‌جنت اتفاقی افتاد همان سمینار بیاید جمعش کند؛ اما اگر تریبون می‌دهد باید پایش بایستد. نه اینکه بگوییم برکنارش کنند؛ همین الان توضیح دادم. بیاید این مشکل را حل کند و مسئولیتش را قبول کند. نمی‌شود که کاری اتفاق بیفتد بعد دربانی درگاهی را بیرون بیندازیم دوباره پیمانکار بعدی بیاید. این اصلا درست نیست.

ضمن اینکه فعالیت‌های مثبت هم خیلی داشته‌‌، این‌همه موکب زدند، این‌همه کار کردند. این‌ها همه قابل قدردانی است؛ ولی این نقطه‌ها دیده می‌شود. من مشکلم این است که تفکر آقایون چیست. اگر تفکر اباحه‌گری باشد این مناسب جمهوری اسلامی نیست. ما هیچ‌وقت قائل به اباحه‌گری و بی‌قیدی نبودیم. ما می‌گوییم مسیر علمی و عقلانی، دستِ کاردان و کارشناس بیاید و اجرا کند. باز هم غیرمتورم! یعنی چه؟ یعنی به همین آدم که اینجا الان دارد داد می‌زند می‌گویم داداش، تو در برابر معاش مردم مسئول هستی. کارخانه فلان هم در شیراز تعطیل شده، تو باید بروی داد بزنی. اینجا حق خوردن، باید بروی داد بزنی وگرنه مردم می‌گویند تو روی حجاب متورمی. جاهای دیگر تو را نمی‌بینند. هیچکس به من پیام نمی‌دهد که چرا برای تعطیلی روغن نباتی داد نزدی. چرا پیام نمی‌دهد؟! هیچکس نمی‌گوید فلان پروژه که افتتاح شد و کلی تخلفات شهرسازی و … داشت، چرا داد نزدی؟! تا می‌رسد به این‌ها، یک‌دفعه همه متورم غیرتی می‌شوند! اگر غیرت داری باید راجع‌به همه آسیب‌های اجتماعی غیرت داشته باشی. راجع‌به همه تخلفات؛ همه این‌ها پای اسلام نوشته می‌شود و برخی به‌شدت اسلام را بیشتر تخریب می کنند تا این‌ها.

پس موضع ما چیست؟ موضع ما همینست که همیشه داشتیم. اولاً الحمدالله‌رب‌العالمین من هیچ رودربایستی با هیچکس [حتی] با خودم هم ندارم. راحت! من همیشه صبح تا شب به خودم هم دارم فحش می‌دهم. بعد بروم با کی رودربایستی داشته باشم؟! فکر می‌کنم خواجو بود در فلکه نشسته بود، شاه رد می‌شد بعد پاهایش هم دراز بود، تنبانش هم پاره بود. شاه گفت: تو کی هستی که پایت دراز است. گفت: من فلانی هستم. گفت: چرا پایت جلوی من دراز است؟ گفت: آقا دستم را دراز نکردم که بتوانم پایم را دراز کنم. دست دراز نکردم جلوی کسی. هر کسی به نهادهای مردمی کمک می‌کند وظیفه‌اش است. از جیب پدرش که نمی‌دهد. ما به کسی مدیون نیستیم. بنابراین من ببینم کسی از من متوقع است که آقا ما حالی به شما می‌دهیم تو سکوت کن؛ یادتان هست من یک قضیه خیلی بزرگی را در حسینیه آن طرف پراندم. گفتم طرف آمده پول داده، پولت را دادی حالا گمشو . مگر از جیب خودت دادی؟! همین گمشو را گفتم از همان موقع با هم دعوایی هستیم. هم او گم شد هم ما گم شدیم.بنابراین ما باید همه این‌ها را کنار هم ببینیم، محاسن و معایب را ببینیم، در بعضی جاها هم باید مراقب باشیم. تفکر لاابالی‌گری خیلی برای مسئولین جمهوری اسلامی مُخِل است. خیلی مخل است!

باید تفکرش این نباشد. ممکن است جایی زورش نرسد، بیاید بگوید. بگوید آقا من تفکرم نیست؛ زورم نمی رسد. ممکن است جایی توجیه داشته باشد بگوید آقا اینجا اگر من این کار را بکنم، این بد را انجام ندهم، منجر به بدتری می‌شود. بسیارخب ما قانع می‌شویم . ما که جفت پایمان را در یک کفش نکرده‌ایم بگوییم همین است که هست؛ ولی باید از مسیر اعتقادات قانع شویم. یک‌جا می گویند انجوی کند یا تند است، قانع نمی‌شود، بسیار خب آقا بیا، ببینیم، اگر من قانع نشدم مردم می‌فهمند که من تندم یا کندم. ما در اصولمان صحبت می کنیم، یا اصولمان مشکل دارد یا ندارد. چارچوب اصولمان هم فرامین ولایت است. هر جا از آن کندتر یا تندتر شدیم شما خِر ما را بگیر. اصلا گوش نده. بگذارید این خاطره را هم بگویم، بد نیست. خداوند درجات آیت‌الله حائری را متعالی کند. بزرگ‌ترها یادشان هست. شب عاشورا آقای حائری آمد کانون بعد معمولا هم آقای حائری، اصلا جلو نمی‌آمد، معمولا هم شب‌هایی می‌آمد که خیلی شلوغ بود. همان دم در روی خاک‌ها می‌نشست بعد اگر هم موکت بود عبا را در می‌آورد، می‌نشست روی عبایش. روی موکت هم نمی‌نشست. آن شب آمد داخل، فهمیدم می‌خواهد صحبت کند. آمد و نشست. گفتم حاج آقا صحبت می‌کنید؟ گفت نه دعا می‌کنم قبلش هم یک‌ دقیقه صحبت می‌کنم. اتفاقا بحث شهادت هم بود، یک تکه شب عاشورا راجع‌به شهادت صحبت کردیم بعد گفت شما بچه‌های کانون، _الان بچه های کانون خیلی‌هایشان بزرگ هستند آن زمان همه نوجوان بودند خیلی در انجوی غرق بودند_ بعد گفتند شما بچه‌های کانون اگر آقای انجوی پایش را از حریم ولایت کنار بگذارد با او چکار می‌کنید؟ نامردها همه با هم گفتند تکه‌تکه‌اش می‌کنیم. هم من خیلی خوشحال شدم هم آقای حائری. بعد به من گفت معلوم است روی آن‌ها چه مدلی کار کرده‌ای. آقای حائری خیلی خوشحال شد.

ببینید بحث ما این است که آقا اگر ما رشته ولایت را گم کنیم مملکت از هم می‌پاشد، مملکت نیست الان دیگر امت اسلامی است. ما الان دیگر در برهه آخرالزمان هستیم. اگر این ولی تنها بماند و یک عاشورای دیگر اتفاق بیفتد همه گیر حجاج ثقفی و بن‌عباس می‌افتیم. خیلی دقت کنید. اگر می‌خواهی امر به معروف یا نهی از منکر کنی، آقا را ببین، مدل را بگیر! سه بار تا الان این کتاب را معرفی کرده‌ام. منظومه فکری امام و رهبری مال حضرت آیت‌الله خسروپناه. سه بار تا الان معرفی کردم. کی خواند؟! منظومه فکری را بگیرید، که در مقابله با حوادث بدانید باید چه نوع برخوردی کنید. الگویتان چیست؟!

 

 

 

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید