یا انیس
متن سخنرانی
سید محمد انجوی نژاد
موضوع: نجاتیافتگان – قسمت سوم
تاریخ:1403/09/03
»عناوین اصلی:
»معرفی راه نجات برای عموم مردم در قرآن کریم
»آرایش جنگی
از بحث نجاتیافتگان یک آیه ماند که امشب خدمتتان تقدیم کنیم و اشارهای کنیم بعد ببینیم چقدر فرصت داریم چون یک بحث جانبی هم داریم خدمتتان عرض میکنم.
»معرفی راه نجات برای عموم مردم در قرآن کریم
عرض کردیم که راههایی که در قرآن کریم برای نجات هست کاملاً مشخص است. دوسهتا آیه و روایاتش را عرض کردیم و در دو جلسه گفتیم که چه راههایی برای نجات داریم. مقداری آن آیاتی که گفتم خطاب به مؤمنینِ کمی محکمتر و خاصتر بود. یک آیه داریم که خطابش به مؤمنینِ کمی عمومیتر و کسانی است که بنا ندارند خیلی برای خدا در دنیا مایه بگذارند و میخواهند یک زندگی معمولی داشته باشند و دوست دارند اگر هم بخواهند دینداری کنند، دینداریشان خیلی لطمه به زندگی و دنیایشان نزند. برای آنها هم آیه داریم. اصلاً آقاامیرالمؤمنین(ع) که بحث عبودیت را باز کردند فرمودند خداوند تبارک و تعالی همه مردم را خواص فرض نکرده، عدهای از مردم را عوام فرض کرده است و تعداد عوام هم کم نیست. در قرآن کریم برای عوام آیات تبشیری دارد به انواع و اقسام نعمتهای قیامت بشارت میدهد و همچنین بشارت میدهد به اینکه دینداری شما میتواند برای دنیایتان مفید باشد و این یک بحث است که آقاامیرالمؤمنین(ع) باز میکند. عبادتالتجار یعنی عبادت تاجرانه یکی از انواع عبادت است. وقتی امیرالمؤمنین(ع) انواع عبادت را باز میکنند عبادت مؤمنان، عبادت آزادگان بعد میگویند عبادت تجار؛ نمیگوید این خوب نیست، میگوید عدهای مردم این مدلی عبادت میکنند. استدلال آقاامیرالمؤمنین(ع) به آیات این مدلی قرآن است که راجعبه تجارت مادی و معنوی صحبت میشود. این آیهای که مال نجات است این مدل از تجارت را معرفی میکند. «هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰ تِجَٰرَةࣲ تُنجِيكُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِيمࣲ » آیا من شما را به یک معامله راهنمایی بکنم؟ تجارتی که شما را از عذابهای دردناک نجات میدهد. نگفته عذاب آخرتی، عذاب و ناراحتیهای دنیایی [هم منظور بوده].
«تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ » یکی اینکه این حرفی که در ادامه آیه قرآن میخواهم بزنم بهش ایمان داشته باشید. این یکی را قبول کنید. قلبا قبول کنید منِ خدا غُلُو نمیکنم، راست میگویم، خَلقَت کردهام، من قوانین خِلقت را چیدهام و انسانها این مدلی نجات پیدا میکنند. همچنین رسولم، رسولم هم چیزی نمیگوید الا حقیقت مطلق که وحی است. وحی است که در قرآن نیامده. هر چه میگوید و هر نطقی میکند از طرف من است. «وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ» و کسانی که در زندگیشان قسمتی را کوشش در مسیر خدا و برای رضای خدا قرار دادهاند. چه کار بکنند؟ یک قسمت از زندگی را به خداوند تبارک و تعالی اختصاص بدهی و برایش جهاد کنی. اگر میخواهی از عذاب دنیایی و آخرتی نجات پیدا کنی. با هم معامله میکنیم. جلسه قبل عرض کردم اگر این جهاد و کوشش را برای خدا نکنی و در این پروژه معامله قرار نگیری؛ امامصادق(ع) میفرمایند همین کوشش را شیطان از تو بار میکشد. همین زحمت را برای شیطان باید بکشی. مثال خیلی کف میدانی بازاریش را بخواهم بزنم شما میتوانی ده هزار تومان پول صدقه بدهی. یک جهد است دیگر. بالأخره میخواهی پول را از خودت بکنی جهد است. میتوانی این معامله را با خدا نکنی ده هزار تومان را در یک تصادف از دست میدهی؛ یعنی این روزی مُقَدر است. جهاد و کوشش یک روزی مقدر است. شما میتوانی برای خداوند تبارک و تعالی جهاد علمی کنی، علمت را بالا ببری اگر نکردی همانقدر وقت و همانقدر زحمت را شیطان از تو کولی خواهد گرفت. وقتت برای کار دیگری آزاد نمیشود. شما میتوانی برای آبرو، اعتبار، عظمت داشتن و برای هر گمشدهای که داری به آیه خداوند تبارک و تعالی اعتماد کنی؛ میتوانی بروی با شیطان تست کنی. خدا میگوید در معامله با من چون من دوستت دارم جواب میگیری در معامله با شیطان چون شیطان دوستت ندارد، از تو بدش میآید، از تو کینه دارد جواب هم نمیگیری؛ ولی همان جهد را باید بکنی. اینجا جهد باجواب، آنجا جهد بیجواب.
در روایت دیگر امامصادق(ع) میفرمایند ذیل همین آیه شما تلاش میکنی به جایی برسی. اگر «فی سبیل الله» باشد اگر برسی که هم رسیدی هم رضای خدا را بهدست آوردی اگر نرسی قسمت نبوده؛ اما رضای خدا را بهدست آوردی. امامصادق(ع) میفرمایند با گناه میخواهی به همان قله برسی داری در مسیر عکسش حرکت میکنی. اگر برسی به عکسش رسیدی. اگر نرسی که شیطان معمولاً نمیگذارد به اصلش برسی، در پازل شیطان بازی کردی. اینطوری نیست که آدمها یک گزینه سوم داشته باشند بگویند میخواهم برای خودم زندگی کنم. خداوند در صد جای قرآن میفرمایند یا باید برای من زندگی کنی یا برای شیطان، برای خودم وجود ندارد. اگر برای من زندگی کنی «آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً »؛ برای شیطان زندگی کنی «خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَةَ». راه دیگری وجود ندارد. علامت سؤال در ذهنت را هم همین الان پاک میکنم. دارد به مؤمنین میگوید. سیستم کفار فرق میکند. اگر دنبال دنیا بدود خدا کاری به او ندارد. کسانی که خدا را فراموش میکنند خدا آنها را فراموش کرده. ممکن است در ظاهر دنیایی، آن کافر در دنیا از تو جلوتر هم باشد. تو که کافر نیستی! ما که در جمع کفار حرف نمیزنیم. اگر در جمع کفار بود من باید یک مدل دیگر صحبت میکردم. در جمع مؤمنان میگوید دو حالت بیشتر وجود ندارد یا باید برای من زندگی کند یا برای شیطان، برای خودم وجود ندارد. برای من زندگی کنی برای خودت هم زندگی کردی چون من بزرگ، ولی، خدا، خالق، رب، همراه و دوست تو هستم. «یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ» هم من هستم؛ یعنی جایی هم اگر هیچکس با تو دوست نبود من هستم. روی من حساب کن. اگر به من و قرآن اعتماد نداری مگر بیکاری فاطمیه آمدهای در حسینیه نشستهای. اگر اعتماد را داری، ایمان را نداری. خب مسیرش چیست؟ شاید شما بخواهی جهاد کنی. چه کار باید بکنی؟ ترتیب را نگاه کن «وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡۚ ».
آقا کی راه باز میشود برویم با اسرائیل بجنگیم؟ همه دنبال این هستند. قرآن مسیر را مشخص کرده. میگوید راه هم باز بشود، بروی و بخواهی با اسرائیل بجنگی ما بالأخره زیاد جنگیدیم، خودمان هم بودیم، دیدیم آنجا مالی هم نشدیم، کسانی را هم دیدیم که آمدند تا خط مقدم هم آمدند؛ ولی نتوانستند برای خدا بجنگند. راه باز بشود به این معنا نیست که من بتوانم بروم برای خدا بجنگنم. اصلاً اینطوری نیست! بهقول شهید چمران در خط مقدم مرد و نامرد مشخص میشود. مرد کیست؟ مرد اوست که آمده برای خدا بجنگد، نامرد اوست که آنجا هم کم میآورد. یک تست اولیه باید بدهیم. من قبل از اینکه ادامه بدهم یک فلشبک به روایت ظهور امامزمان(عج) میزنم. امامزمان(عج) کی ظهور میکند؟ من اول برای تو شرایط را بگویم ببین تو اصلاً دوست داری ظهور کند یا نه؟! «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ» یعنی من [امامزمان(عج)] بیایم پیچیدگی در پیچیدگی است. خیلی سخت است « لاَ يَحْتَمِلُهُ» اصلاً کسی نمیتواند تحمل کند الا سه گروه «مَلَكٌ مُقَرَّبٌ» که ما نیستیم «أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ» نه همه انبیا، انبیای مرسل (فرستاده شده) که ما نیستیم، اینکه ما هستیم «أَوْ مُؤْمِنٌ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ » مؤمنی که قبل از ظهور بتواند بگوید این کارنامه من است من دهتا امتحان داشتهام نمره آوردهام. «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» الهی آمین. بعد امام بیاید کارنامه نداشته باشی پشت سر امام زمانت نمیایستی. باید کارنامه داشته باشی. مؤمنی که قبلش امتحان داده باشد.
به آیه برگردیم. «وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ»
1. اموالکم
آدمی که از مالش، آبرویش و اعتبارش بگذرد. طرف در فضای مجازی حق نمیگوید که یک آیدی ترول فیک نیاید بهش فحش بدهد. اینقدر جربزه ندارد بعد میگوید کی میرویم لبنان! اموال، آبرو، اعتبار! تویی که تحمل فحش نداری چطوری توقع داری که خدا باور کند تحمل تیر داری. تو که تحمل تلخی نداری خدا چطوری باور کند تحمل آتش داشته باشی. اول تست میگیرد. در این مسیر اول این است. میگوید آقا این کارها چیست میکنید! پول جمع میکنید! راه را باز کنید برویم. باشه؛ ولی اول کارتت را بده. میگوید نه دیگر. ببین تو کارتت را نمیتوانی بدهی ول کن دیگر. گیر نده کی راه باز میشود. باموالکم یعنی طرف حاضر است مایه بگذارد. مثلاً زمان جنگ یکدفعه یک تریلی میآمد. آکبند! کارخانه فلان کنسرو، کمپوت و … داده بود. همه میگرفتند و میخوردند. وقتی کامیونی وانتی میآمد که کمکهای مردمی اهالی روستای فلان بود. بچهها دیگر نمیخوردند تبرک میکردند، عکس میگرفتند. طرف دوتا تخممرغ گذاشته بود، دورش هم کلی کاه، بستهبندی کرده بود گفته بود این شام من است. بهخاطر شما یک وعده کم کردم. و اینقدر از این چیزها بود. مثلاً سازمان تبلیغات میآمد، تبلیغات سپاه میآمد، قرآن، جانماز و … میدادند. چیزی که من نگه داشتم یک قرآن کوچک است که زنی، دختری در روستایی با دست برایش جلد بافته بود، رویش دکمه زده بود، گفته بود من برای این خیلی زحمت کشیدم. خدا دنبال پول ما نیست. خدا دنبال یک چیز دیگر است. دارد امتحان میکند. امتحان اول باموالکم است.
امتحان تو در چیست؟ در آن چیزی که برای تو سخت است. اگر برایت سخت است فحش بخوری امتحانت آن است، برایت سخت است پول بدهی امتحانت آن است. برایت سخت است آیرو خرج کنی امتحانت آن است. سر خودت کلاه نگذار چیزی که برایت سخت نیست را انتخاب کن. آن که برایت سخت نیست اسمش امتحان نیست. باموالکم یعنی مایملک. مایملک یعنی مایملکهای جسمی روحی و اعتباری. هر چیز که داری مایملک تو میشود. امتحانت این است. اگر بخواهی امتحان بالاتر بگویی. من نمیدانم جدیدا این خاطره را کانون گفتهام یا نه؛ ولی در یکی از این شبهای با شهدا گفتم. آن زمانی که سالتحویلها هر سال به مشهد میرفتیم. من سالتحویل فلکه آب بودم. بعد همینجوری که با بچهها رد میشدیم یک دفعه قیافه آشنا دیدم. پدر و مادر شهیدان شادکام را دیدم. جلو رفتم. خدا پدرشان را رحمت کند خیلی آدم بزرگواری بود. اغلبتان میشناسید. بسیار نورانی! پنجتا پسرشان شهید شده. یک پسر دیگر دارند طلبه است. طبیعیست دیگر در خانه نمانده بودند چون سر سفره هفتسین آن پنجتا نیستند دیگر، با کی بنشیند. آمده بود با امامرضا(ع) سالتحویل بگیرد. جلو رفتم احوالپرسی کردم. گفتم آقا ما بهخدا شرمنده شما هستیم که مردم الان قدر شما را نمیدانند پنجتا بچهات را دادی.
پدرش نگاهی به من کرد گفت شرمنده منم که این یکی را خدا از من قبول نکرده. فقط پنجتا دادم. من باید ششتا بچه میدادم پنجتا بچه دادم. این باموالکم است. نه آن اضافه مازاد که بعضی وقتها ما میخواهیم برای سیلی زلزلهای چیزی جنس جمع کنیم، خانم لباسهایی که در خانه اضافه است و نمیداند چه خاکی بر سرش بریزد را اینجا میفرستد بعد تازه کلی هم حس خوب میگیرد که کمک کردهام. مشکلی را حل کردم. باموالکم یعنی چیزی که امتحان فرضش کنی. وگرنه ما مصداق جمله اباعبدالله(ع) هستیم که «الناسُ عبیدُ الدنیا» دین لقلقه زبانشان است اگر دینشان با دنیایشان تلاقی پیدا کند یکدفعه خدا هیچ، میکشد زیر خدا. الان دقیقاً چه شده؟ یک مشکل مادی برایش پیش آمده. پس اگر دیدی کسی تا تهش رفت. بیست سی سال مثل قاسم سلیمانی پای کار ماند، او امتحاناتش را در اموالکم داده است که توانسته به انفسکم برسد. بعد میگوید انفسکم. انفسکم چیست؟ انفسکم قسمت اولش این است که اگر تو سیمخاردار نفس را نتوانی رد کنی سیمخاردار دشمن را نمیتوانی رد کنی. طرف بر غضبش، کینهاش، حسدش، طمعش، دنیاطلبیش و تنوعطلبیش نهتنها نتوانسته غلبه کند بلکه اسیر آنهاست. آنها بر او غلبه کردهاند. بعد میخواهد برود برای خدا جان بدهد! امکان ندارد! پس طبق این آیه برای ما که تاجر هستیم و ولی خدا نیستیم میخواهیم تجارت کنیم، مسیر تجارت این است «تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ» ایمان داشته باشیم «وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ» در مسیر خدا تلاش کنیم «بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡ» این تکمیل بحث نجات بود.
»آرایش جنگی
خب یک قسمت که من بهنظرم رسید این شب و روزها بحثش است آن را هم عرض کنم تحتعنوان «آرایش جنگی». بحثمان کلا بحث دیگریست گرچه قسمت سوم بحث نجات مقدمه این بحث است. ما در آستانه جنگیم. وقتی بندهخدایی صحبتی کرد که از تنش جلوگیری کنیم، جنگ نشود. من عصبانی شدم. گفتم یارو در خانهاش آمده گفته آقا ببخشید شرمنده بابایت مُرد. بعد گفت نه یک خبر بدیست تو نمیخواهی به من بگویی داری این چیزها را میگویی حواسم را پرت کنی. گفت آقا خبر بد همین است بابایت مُرد. ما الان وسط جنگیم طرف میگوید تو میخواهی ما را در تله جنگ بیندازی. تو الان وسط جنگی! بابایت الان مرده! آرایش جنگی یعنی چه؟ من با یک مقدمه خیلی کوتاه سراغش میروم. چند درصد از مردم ایران در جنگ ایران و عراق درگیر جنگ شدند؟ 3/5 درصد؛ یعنی 96/5 درصد اصلاً کاری نداشتند. در شهرهای مختلف اصلاً هیچ بویی از جنگ نمیرفت. صدام چهارپنجتا شهر را انتخاب کرده بود میزد. مثلاً یکی شیراز بود، شش ماهی یکبار، چهارماهی یکبار یک انفجار میشد. کاری نداریم که از آن 3/5 درصد که به جبهه رفتند، آشپزخانه، تدارکات، مهندسی، ترابری و سنگرسازی همه را کنار بگذاریم آن که در خط مقدم رفت از 3/5 درصد ده درصد بود. وقتی میگوییم آرایش جنگی به این معنا نیست که جنگ جهانی دوم است. دیگر این زمانه اینطوری نیست که از زابل تا اردبیل، از سرخس تا بندرعباس همه قرار است آتش بگیرد. ما کشور بزرگیم. اسرائیل که نیستیم. در زمانی که ما هیچ چیز نبودیم 96/5 درصد مردم اصلاً درگیر جنگ نشدند. میخواهند ما را در جنگ بیندازند! داداش تو برو پاساژت! ریملت را بخر. کی به تو کار دارد. برو میزانپلیت رو انجام بده که وقت گرفتی. کی به تو کار دارد؟! آرایش جنگی یعنی چه؟ یک قسمتش آرایش نظامی است؛ یعنی آمادگی برای آفند و پدافند. ما در این قسمت خیالمان تخت است که برای آفند و پدافند عدهای شب و روز پای کارند. از الان نه، از چهل سال پیش شروع کردند. خیلیهایشان در مسیر همین قضیه شهید شدند. خیلیهایشان فوت کردند. شاگردهایشان دارند کار میکنند. خیلیهایشان ترور شدند.یک قسمتش این است.
قسمت دوم اقتصاد است. در شرایط جنگی اقتصاد باید آرایش جنگی بگیرد. آرایش جنگی اقتصاد یعنی چه؟ یعنی اتفاقاً اگر ارادهای باشد الان زمینه خیلی خوبی است که امنیتیها پای کار بیایند و دلهدزدها، دلالها و کسانی که دارند بحران اقتصادی ایجاد میکنند را به بهانه آرایش جنگی بگیرند. خلق راضی خدا راضی! یک قسمتش اقتصاد است. من همان موقع جنگ اوکراین گفتم که روسیه تمام این سرشاخههایی که با پول و ارز بازی میکردند همه را گرفت. پوتین همه را گرفت. در جنگیم غلط میکنی دلالی کنی. ارزش پول روسیه ثابت ماند بالا هم رفت. کامل دست گرفت گفت شرایط جنگی است. دهه شصت همینطوری بود شرایط جنگی بود. اگر احتکار میکردی حکمش اعدام بود. اگر دهه شصت دویست کیلو روغن احتکار میکردی، تو را میگرفتند اعدامت میکردند چون شرایط جنگی بود. درحالیکه حکم فقهیش این نیست. در بحث آفند و پدافند نیروی نظامی پای کار است بعد آقا دلار را بالا میبرد. الان وزیر اقتصاد ما دارد مبارزه میکند که دلار باید آزاد بشود و بالا برود. اصلاً حالیش نیست که آرایش جنگی در اقتصاد یعنی چه. یکی باید برود توجیهش کند. توجیهش کند که داداش تو مثل اینکه حواست نیست بابایت مرده؟ خبر بد همین است الان در جنگیم. الان وقت گران کردن قیمت کالا نیست چون ما در شرایط جنگی هستیم. آزادسازی قیمتها، اقتصاد دستوری نباشد و … ! برای گران کردن دستوری است به ایرانخودرو میگوید بالا ببر، در ارزان کردن دستوری نباشد! خیلیخب؛ نباشد یا باشد ما اصلاً کاری نداریم الان آرایش جنگی است. مردم نباید احساس کنند که جنگ دارد معاششان را داغون میکند. سریع کنترل بشود.
اگر میخواهی بنزین را بالا ببری برای چه الان داری میگویی. دارد ناامنی اقتصادی ایجاد میشود. بازار مسکن خوابیده، خرید و فروش نمیشود. مردم همه منتظر و علافند که چه میشود؟ میشود یا نمیشود! شب میخوابی صبح بیدار میشوی دارد اتفاقاتی میافتد. کارخانهجات حواسشان نیست در جنگند. دنبال سود بیشترند. این چیزهایی که من میگویم لوازم حکمرانی است. حتماً هست؛ یعنی قاعدتاً باید بشود که وزیر اقتصاد الان باید در شورای عالی جنگ باشد دستور بدهد. آقا اینجا تشریف بیاورید، به اصناف دستور بدهد که چه کارهایی بکنند. شرایط جنگی است باید آرایش جنگی بگیرید. وگرنه همان چیزی میشود که اسرائیل میخواهد. این سیاستهای اقتصادی تو کف خیابانهای شیراز جواب میگیرد. اگر آتش از داخل شروع بشود کارمان تمام است. کارمان تمام است یعنی چه؟ یعنی بدبخت شدیم رفت. تمام شد. به همین سادگی! طرف در کشتی بود بعد کشتی سوراخ شد. پسرش گفت بابا بدبخت شدیم. گفت نه عزیزم بدبخت نشدیم. یک قایق این بغل هست سوار میشویم با این قایق تا جزیره میرویم. سوار قایق شدند یک مشت کوسه دوروبرشان بود میخواستند سرشان بریزند، گفت بابا بدبخت شدیم. گفت نه بدبخت نشدیم. این نیزه را اینجوری میزنم اگر دوتا از این کوسهها زخمی بشوند بقیه میریزند آنها را میخورند. پلن bو پلن c همه در ذهنم است. خلاصه به جزیره رسیدند. جزیره آدمخوارها بود. از آن دور دید عدهای آدمخوار دارند میآیند گفت بابا بدبخت شدیم. گفت نه مامانت هست الان میدهیم او را بخورند ما هم بدبخت نمیشویم. مامان را که خوردند گفت بابا دیگر الان بدبخت شدیم. ما الان میدانیم در سه مرحله بدبخت میشویم هی داریم فرافکنی میکنیم. شرایط اقتصادی باید آرایش جنگی بگیرد. بحثهایش خیلی مفصل است من شما را به فایلی که میگوییم امشب بارگزاری کنند ارجاعتان میدهم که آقای صمصامی دارد راجعبه شرایط اقتصادی و آرایش جنگی صحبت میکند.
این را گوش بدهید و تکثیر کنید. بهعنوان یک متخصص اقتصاد!
اولی آرایش جنگی نظامی، دومی آرایش جنگی اقتصادی و سومی آرایش جنگی اجتماعی. یعنی چه؟ یعنی الان وقت درست کردن بحران اجتماعی نیست. الان وقت سیاستهای فرهنگی تنشزا نیست. الان وقت اجرای طرحهای تنشزا نیست. شرایط جنگی است. دغدغه کدام ارزش را داری؟ الان وقتش نیست که یک راهحل تنشزا برایش ایجاد کنی. الان وقت تنش نیست شرایط جنگی است. بگذار آرام بشویم، چَشم. الان اصلاً وقت این چیزها نیست. نباید بحران اجتماعی درست کنیم. از نظر اجتماعی الان باید هر چه شد سریع جمعش کنی. فلانیها اعتراض دارند! نوکرتم، خدمتت میآیم، هر چه شما بگویی. الان وقتش نیست. فلانیها فلان کار را میکنند. آقا دمت گرم! الان اصلاً وقتش نیست. الان وقت اسمگذاریهای مشکوک روی طرحها نیست. اینها نفوذ است. اسمی که گارد ایجاد کند. اسمی که به قشری از جامعه توهین کند. الان وقت این اسمگذاریها نیست. بفهمیم در شرایط جنگی هستیم. نمیفهمیم! بدبخت میشویم! تو ما را بدبخت میکنی. آفند و پدافند دمتان گرم! دستتان را هم میبوسیم. اقتصادیها کجایید؟! بیدارید؟! اجتماعیها بیدارید؟! فرهنگیها بیدارید؟! اخلاقیها بیدارید؟! مراقب باشید شرایط جنگی است. الان وقت این است که داخل کشور همه چیز آرام باشد. این جمله را برای دومین بار است دارم میگویم که خدا لعنت کند آن آدمی که در هشت سال جا انداخت که مشکلات معیشتی تقصیر سپاه است. گفت اگر روی موشکهایشان فلان چیز را ننوشته بودند تمام بود؛ یعنی عرضه نداشت معیشت را درست کند توپ را در زمین آفند و پدافند انداخت. الان دست آنها روی ماشه میلرزد. چرا؟ چون جامعه فکر میکند تقصیر آنهاست. مملکت که قانون ندارد مردک را بگیرند محاکمه کنند. راستراست میگردد. جدیداً خواب هم میبیند. خواب دیدند که به معراج رفتهاند. قبلاً موادها اینقدر تأثیر نداشت جدیداً مثل اینکه ترکیبی میزنند. مردک پررو! هر مدل توانست به این نظام لطمه زد! راستراست دارد میگردد. خواب میبیند برایمان! قوه قضاییه دوزار عرضه ندارد او را بگیرد مگر به کجا وصل است؟! شرایط جنگی است این مردک را بگیرید. ولله من حاضرم انتحاری بزنم برای اینکه مملکت از دست این نجات پیدا کند. روی منبر دارم میگویم.
شرایط جنگی است. خائنان، کسانی که دارند فتنهانگیزی میکنند، سیاهنمایی میکنند، قلب مردم را خالی میکنند، چه داخل این قسمت به اسم حزبالله و مذهبی چه آن قسمت به اسم لیبرال و هر چه، آنها را باید خفه کرد. از پوتین یاد بگیرید شرایط جنگی یعنی چه. این چه وضع حکمرانی است؟! این چه وضع مملکتداری است؟! بعداً چوبش را ما باید بخوریم. این بچهها باید بروند برای هیچ چیز جان بدهند. خیلی باید دقت کنیم. هر طرف را نگاه کنیم اعصاب برای آدم نمیماند. این طرف را نگاه میکنی الان برایم طرح حجاب و عفاف آورده، این طرف را نگاه میکنی یارو دارد دلار را بالا میبرد. این طرف را نگاه میکنی آزادسازی قیمتها. این طرف را نگاه میکنی ده نفر را گرفتهاند بردهاند. این طرف را نگاه میکنی افشاگری از فسادهای پشت پرده، آن طرف را نگاه میکنی یارو دارد خواب میبیند با یک بال به معراج رفتم فلانی را هم بالا کشیدم. بروید روی نماینده مجلستان فشار بیاورید. این حرفها را باید در مجلس بگویند. صدتا نماینده مجلس باید به قوه قضاییه نامه بنویسند. الان دیگر فرصت آزادی بیان این مدلی نیست شرایط جنگی است. دارند جامعه را بههم میریزند. الان شرایط این است. بدبخت میشویم. میبازیم. اگر ببازیم ما که عاشق شهادتیم میزانپلی شما کنسل میشود. شما که عاشق دنیایید دنیایتان خراب میشود. ما دنیا نداریم و نمیخواهیم دنیا داشته باشیم. مال خودتان.
جوشی که میزنیم برای آنهاست ما که راه باز بشود صاف رفتیم. کاری به دنیای شما نداریم.
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفت
دگر حوالی شبهای عید همسایه
صدای گریه نخواهی شنید همسایه
غریبهای که قلک نداشت خواهد رفت
و کودکی که عروسک نداشت خواهد رفت
به این امام قسم چیز دیگری نبرم
به غیر عکس حرم چیز دیگری نبرم
شما که دنبال دنیایید برای شما داریم اینجوری جوش میزنیم فشارمان بالا میرود. شما نمیفهمید کی دارد بهتان خیانت میکند. بهاسم آزادی شما دارند بهتان خیانت میکنند. شما نمیفهمید کی برای بدبخت کردن بچهها، نوهها و نویرههایتان نقشه کشیده است. کمی رکتر پای این قضیه بیایید. نمایندههای مجلس چه کار میکنند؟! این حرفها چیست در مجلس میزنی در این شرایط جنگی؟! خِر اقتصاد، اجتماع و نهادهای متولی را بگیرید بگویید حکمرانی کنید این چه وضع حکمرانی است؟! انشاءالله خدا به همه ما توفیق عمل کرامت کند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید