امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی هم دلی و هم زبانی - قسمت دوم

13 آذر 1404 -   3:00 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها

اگر جامعه ما جامعه‌ای باشد که مهر و محبت بر آنها حاکم باشد، مردم غیر از قانون، غیر از آخرت و عاقبت، دل این که یکدیگر را بیازارند نخواهند داشت، این خیلی مهم است.

یالطیف
سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
موضوع:  هم دلی و هم زبانی، دولت و ملت – قسمت دوم
1393/1/22

بحثمان راجع به هم دلی و هم زبانی دولت و ملت بود، نکاتی که خدمتتان عرض کردم بر اساس فرمایش حضرت آقا(حفظه الله) بود که تا مقداری شرح داده شد. محورهای اقتصادی، عزت بین المللی و اقتدار، جهش علمی واقعی، عدالت قضایی و اقتصادی، ایمان و معنویت را عرض کردیم. بعد همراهی مذهبی، اعتقادی، اقتصادی و انسانی را عنوان کردیم. مردم در صورتی مورد اعتماد قرار می‌گیرند که عِرق ملی، عِرق مذهبی و عِرق انسانی داشته باشند و در ادامه روابط انسانی را تحت عنوان روابط دینی، ملی و جهانی باز کردیم.

قصه کره مریخ را هم جلسه قبل خدمتتان گفتیم و به تعریف کلمه اختلاف رسیدیم. اختلاف نقطه مقابل هم دلی است و خیلی وقت‌ها منشاء اختلاف های عقیدتی، سیاسی، اجتماعی هر چیزی می‌تواند باشد. ما بحثمان بین مؤمنین و مؤمنات است، نه اختلاف ما مثلاً با عربستان یا اختلاف ما با آمریکا. منشاء اختلاف چیست؟ یک اختلاف داریم اختلاف علمی، عقیدتی، اعتقادی بحث، گفتمان که این می‌تواند این تضارب آراء باشد و ما را به نقطه ی بالاتری رهنمون کند.

اگر من و شما منتقد نداشته باشیم، رشد نخواهیم داشت در عوض دچار رکود خواهیم شد، یعنی وقتی انسان فکر کند که همه چیز ردیف است، برای بهتر شدن اوضاع تلاشی نمی‌کند. ما اسم این را اختلاف نمی‌گذاریم، اسمش را رحمت می‌گذاریم که امام(ره) فرمودند: اختلافات این مدلی، رحمت است. اختلاف به معنایی که هم دلی را از بین می‌برد، منشاءش هوای نفس است. یعنی اگر فکر کنیم که هم دلی یعنی انسان‌ها دل هایشان در اثر یک بحث از هم دور بشود، دین ما اجازه تضارب آراء و افکار را داده اما خط قرمزی کشیده که این بحث نباید به جدل ختم شود.

فرق بحث و جدل چیست؟
 در بحث می‌خواهیم به یک حقیقت برسیم که ممکن است هم، نرسیم. ممکن است پنجاه سال با همدیگر بحث کنیم، به هیچ حقیقتی نرسیم و هیچ کسی هم قانع نشود. در جدل ما می‌خواهیم پیروز شویم، حقیقت هر چه می‌خواهد باشد، باشد، منشاء جدل هوای نفس است. بنابراین اگر ان شاء الله در اعتکاف زنده بودیم و شرکت کردیم، بحث کردن اشکال ندارد، جدل اشکال دارد.

ممکن است در اعتکاف بحثی تحت عنوان کرسی آزاد اندیشی راجع به آزادی بیان راه بیندازیم، بحث است یعنی طرفین می‌خواهند بنشینند، صحبت کنند و ببینند حقیقت چیست. این نه تنها اشکال ندارد، بلکه جزء مهمترین مستحبات است، اگر نگوییم واجب است چون فرمود: “طلب العلم فریضه”، یک مدل واجب است. ولی جدل چیست؟ این است که بنده کاری ندارم حق چیست، می‌خواهم صحبت کنم و بتوانم حرفم را به کرسی بنشانم. این می‌شود اختلاف که این اختلاف در مقابل هم دلی است.

منشاء هوای نفس هم، شیطان است. یعنی شیطان از بحث‌های عادی، دلخوری را بیرون می‌کشد. بحث عادی، اجتماعی، خانوادگی، حتی بعضی‌ها بحث خانوادگی دارند برای اینکه مشکل حل بشود شیطان از این بحث دلخوری را بیرون می‌کشد. یکی از اساتیدی که با امثال بنده هم فکر نیست ولی باهم احوال پرسی و سلام و علیک داریم، زمانی به او گفتم این همه دارند به شما در یک شبکه اجتماعی فحش می‌دهند، مگر بیکاری، خود آزاری داری این همه مخالف می‌آیند و فحشت می‌دهند؟ این شبکه را ببند. گفت: نه، من این قضیه را عمداً باز گذاشتم، برای اینکه خودم را بسنجم که من در اثر فحش شنیدن از مخالفین دلخور می‌شوم یا نمی‌شوم؟ سعی کرده ام تمرین کنم که دلخور نشوم.

می‌گویم بحث است این زورش نمی‌رسد بحث کند، دارد فحش می‌دهد یعنی ممکن است انسان خودش را به یک جایی برساند که فحش هم دلخورش نکند اما انسان‌های بی‌جنبه یک بحث عادی و یک انتقاد ساده برایشان دلخوری ایجاد می‌کند لذا در شرایط امر به معروف و نهی از منکر این را داریم که اگر شخص مقابلت جنبه ندارد و باعث کدورت می‌شود نه باعث اصلاح یعنی احتمال نمی‌دهد اصلاح بشود، مثلاً مادربزرگ و پدربزرگت است سنی از آن ها گذشته، می‌خواهی انتقادی به او بکنی، برنمی‌تابد و ناراحت می‌شود، نباید امر به معروف کنی برای اینکه احتمال صلاح نمی‌بینی اینجا فقط دلخورش می‌کنی.

زمانی نوجوان بودم، بنده خدایی داشت نماز می‌خواند. می‌دانید که در نماز جماعت مغرب و عشاء وقتی امام دارد تسبیحات اربعه می خواند و  شما بخواهید حمد و سوره را بخوانید، باید آن را آرام بخوانی، مثل نماز فرادا نیست. در نماز جماعتی که به رکعتی می رسید و شما باید حمد و سوره را بخوانید، نباید بلند بخوانید، این بنده خدا بلند می‌خواند. حواس ما را هم پَرت کرد. ما هم نوجوان بودیم بعد از نماز، سلام و علیکم، تمام آداب امر به معروف هم رعایت کردیم، خیلی سنش فاصله داشت، گفتیم حاج آقا از نظر شرعی شما حمد و سوره‌ات را وقتی جماعت است باید آرام بخوانی. یک فحشی به من داد خیلی بد بود و تا هفت نسل ما سوخت!!

گفتم حاج آقا اشتباه کردم، ببخشید عذر می‌خواهم. چرا باید تذکر بدهید؟ در امر به معروف باید احتمال صلاح را ببینی، مثلاً فرض می‌کنیم کسی می‌خواهد بیاید و حرفی به من بزند. احتمال می‌دهد و می‌گوید من با این فاصله سنی دارم، من یک دانش آموزم، این برای خودش آدم مهمی است. من به او تذکر بدهم، نه تنها قبول نمی‌کند بلکه دلخور هم می‌شود، به یک بزرگتر می‌گویم شما تذکر بده.

در سیستم امر به معروف می‌گوید از شما ساقط نیست، باید راهی پیدا کنی تا او برود آن کار را انجام بدهد. خیلی از شما اصلاً حق ندارید به پدر و مادرتان امر به معروف کنید، چون دلخور می‌شوند، باید یک مسیری پیدا کنید که درست جلو برود. مثلاً پدری دخترش را زده بود برای اینکه به پدرش گفته بود چرا خمس نمی‌دهی؟ گفته بود به تو چه و او را زده بود.  مگر قرار است جلوی شما خمسش را بدهد؟ اصلاً در رساله نوشته برو تحقیق کن؟!

پس خیلی از بحث‌هایی که می‌کنیم فقط دلخوری ایجاد می‌کند. در بحث مناظره خدمتتان گفتم این فضایی که شما برای مناظره ایجاد می‌کنید، حقیقت کشف نمی‌شود، اختلافات و دلخوری‌ها بیشتر می‌شود. فضای مناظره باید یک فضای کاملاً علمی باشد که اگر کسی هم خواست جدل کند، قاطی کند، در این فضا نتواند این کار را بکند و ببیند علمی است.

»»» خصوصیاتی که هم دلی را زیاد می‌کند:
1- سعه صدر یعنی انسان‌هایی که جنبه خودشان را بالا می‌برند. یک بچه چهار، پنج ساله راحت می‌توانست از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ایراد بگیرد یا اعتراض کند، ایشان هم با روی باز قبول می‌کرد و به او برنمی‌خورد. انسان از آدمی که شرح صدر دارد، احساس ایمنی می‌کند من جمله نسبت به انتقاد که اگر انتقاد بکنم، بحث بکنم، باعث دلخوری و ناراحتی اش نمی‌شود. شخصی خدمت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمد. عبای ایشان را چنان به شدت از پشت کشید که بغل گردن پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در اثر این زخم شد و خونریزی کرد. گفت: سهم من را از غنائم بده!

پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با لبخند فرمودند: این شخص حقی را مطالبه کرد ولی روش مطالبه حقش را بلد نبود! این شرح صدر است. روش مطالبه حقش را بلد نبود ولی دارد حرف حقی را می‌زند، من باید سهمش را از غنائم بدهم.

در بین ما که معصوم نیستیم شرایط دارد، بنده روی فُرم باشم سعه صدر دارم. روی فُرم نباشم، سعه صدر ندارم. مریضم، اعصاب ندارم، برایم مشکلی پیش آمده سعه صدر ندارم. باید روی فُرم بودن را کلاً حذف کنیم، چون بعضی وقت‌ها ما شنگولیم فکر می‌کنیم سعه صدر داریم درحالیکه باید زمانی که روی فرم نیستیم سعی کنیم روی خودمان کار کنیم تا بتوانیم خودمان را کنترل کنیم. کنترل اعصاب برای اینکه انسان سعه صدر داشته باشد، هر چقدر بیشتر روی جنبه‌ات کار کنی، جنبه قوی‌تر می‌شود.

2- عاقبت نگری، آخرت محوری که خیلی از چیزها را می‌توانیم راحت به قیامت حواله بدهیم.
 زمانی خود من شاید کسی یک جمله ای بر علیه من در یک جای کشور می‌گفت، شب تا صبح خوابم نمی‌برد! این زمان که می گویم زمان دوری است که اگر فلانی چیزی گفته پیدایش کنیم و جوابش را بدهیم. الان که پایم لب گور است آرزو می‌کنم، اصلاً بر شما تکلیف شرعی می‌کنم غیبت کنید، تهمت بزنید چون برای من خیلی سود دارد. هر چه دوست داری عبادت کنی، بعد هم به من بدهی!

این می‌شود عاقبت محوری یعنی وقتی خیلی از چیزها به عاقبت می‌افتد نه تنها مهم نیست بلکه انسان از خیلی از بلاها خوشحال می‌شود، از خیلی از مریضی‌ها خوشحال می‌شود، از خیلی از ناراحتی‌ها خوشحال می‌شود و چون ما جنبه‌مان خیلی پایین است اینطوری هستیم و گرنه معصوم فرمود: ما دنبال بلا نمی‌گردیم و از بلا هم خوشحال نمی‌شویم در حالیکه صحابه معصوم گفت: من منتظر بلا هستم، خوشم می‌آید. این مال جنبه پایین ماست، چون معصوم نیستیم، اینطوری هستیم.

معصومین خیالشان راحت است و همه چیزشان جور است، منتظر بلا برای چه باشند؟! ما چون جنس ناجور در اعمالمان زیاد است؛ غیبت، تهمت، فحش، ناسزا، بلا و … اینگونه ایم. تلاشش را شما می‌کنی، گناهش را من می‌کنم، یک جمله پشت سر ما می‌گویی، بعد تلاشت را به من می‌دهی و گناه را می‌گیری! خیلی آدم باحالی هستی! اصلاً من رفیق به این با مروتی در عمرم ندیده ام، بهترین رفقای ما در روز قیامت کسانی هستند که زیر آب ما را زدند، اذیتمان کردند، ناراحتمان کردند. بدترین رفقا هم شما هستید، نه غیبت می‌کنند، نه تهمت می‌زنند، هیچی به هیچی، فردا هم شاکی می‌شود که چرا من از تو بهترم؟! بنابراین برادران و خواهران در اختلافات خانوادگی و غیره، مقداری روی قیامت حساب کنید و مقداری هم روی آخرت، عاقبت محور باشید.

3- تواضع به این معنا که من و شما ارزشی برای خودمان به آن مقدار قائل نیستیم که در دنیا به ما بر بخورد.
 چون ارزشی قائل نیستیم دنیا هم نمی‌تواند ما را آزار بدهد.

4- مهربانی که یک خصوصیت ذاتی است. انسان‌های مهربان، انسان‌هایی هستند ضمن اینکه ذاتاً و ژنتیکی مهربان هستند، آموزه‌هایی که هم در طول زندگیشان دیده اند آموزه‌هایی بوده که بر مهربانی این ها افزوده. کودکانتان را از نگاه کردن به انیمیشن‌ها یا فیلم‌هایی که مهربانی را از دل آن ها بیرون می‌برد و خشنونت و مباحث تنفر زا را در دلشان حاکم می‌کند، دور کنید. جوانان و نوجوانان را از شنیدن آهنگ‌ها و موسیقی‌هایی که سیاه است و تنفر ایجاد می‌کند، دور کنید. این مهربانی خیلی به کار ما می‌آید و باعث می‌شود انسان، دلِ آزار دادن نداشته باشد، نه اینکه خودش را کنترل کند. اگر جامعه ما جامعه‌ای باشد که مهر و محبت بر آنها حاکم باشد، مردم غیر از قانون، غیر از آخرت و عاقبت، دل این که یکدیگر را بیازارند نخواهند داشت، این خیلی مهم است. روی مهربانی کار کنید.

5- زهد و دوری از تکثرگرایی. 
برای چه؟ برای اینکه طمع ناخودآگاه برای انسان، خصوصیتی می‌آورد که این خصوصیت جنگیدن برای رسیدن بهترین‌هاست. در دنیایی که بهترینی وجود ندارد، عده‌ای دارند می‌جنگند که به بهترین‌ها برسند.

6- دین واقعی یعنی دینی که “سعی” کنیم صفر تا صدش را رعایت کنیم چون اگر بگویم رعایت کنیم نه من همه دین را رعایت می‌کنم، نه شما ولی اگر می‌خواهیم رعایت کنیم “سعی” کنیم صفر تا صدش را رعایت کنیم. اگر کسی مثل بنده سعی کند صفر تا صد دین را رعایت کند، اما بلنگد یقیناً این مدل دینداری ارزش دارد نسبت به کسی که قسمتی از دین را کلاً فراموش کند. بگوید این قسمت جزء دین هست یا نه، من رعایت نمی‌کنم!

صفر تا صد دین چه می‌گوید؟ می‌گوید اگر قرار است در دینِ ما دیندار باشی، باید سعی کنی در همه شئونات دیندار باشی. نمی‌شود امام جماعت خوبی باشی اما پدر خوبی نباشی. نمی‌شود رئیس خوبی باشی اما مرئوس خوبی نباشی. نمی‌شود نماز خوان خوبی باشی اما عفت کلام نداشته باشی. نمی‌شود در دین به شدت جهادگر باشی اما اخلاق حسنه نداشته باشی.

این دین واقعی چه می‌گوید؟ می‌گوید مؤمنان واقعی کسانی هستند که تا هر درصدی از همه دین می‌توانند، در مسیر رشد هستند. طرف همه چیزش خوب است، می‌گوید فقط عصبی هستم، کلاً یک قسمت از دین را در زندگی ات حذف کرده ای یعنی چه کلاً عصبی هستم؟! بیخود عصبی هستی! همه چیزش خوب است اما می‌گوید: من فقط حسودم، بیخود حسود هستی! یک قسمت از دین را رها کرده ای.

اخلاق انسانی در دین ما از اخلاق عبادی مهمتر است. برای چه؟ برای اینکه امام صادق(علیه‌السّلام) فرمودند: روز قیامت دستتان را می‌گیریم به شرطی که شما به شکل انسان محشور بشوید. این به شکل انسان محشور بشوید مال چه کسی است؟ مال کسانی است که اخلاق عبادی دارند، اخلاق انسانی ندارند. رحم ندارد، مروت ندارد، بخل دارد، حسد دارد، کینه دارد. اخلاق انسانی ندارد بعد عبادت دارد ولی می‌گوید روز قیامت خریدار ندارد امام صادق(علیه‌السّلام) فرمودند: اول انسان بیا.

پس اگر کسی اول انسان برود این خیلی مهم‌تر است تا کسی که اعمال عبادی اش را تکمیل ‌کند و به انسانیت توجه ندارد. پس دین واقعی این است که اول انسان باشی، بعد عبد باشی. حیوانِ عبد به درد نمی‌خورد.

– می‌گوید بنده اطاعت امر مولا کردم.
– اطاعتت چه بوده؟
– نماز و روزه و هر چه خودش و خدا با هم تنها هستند.
همه را انجام داده است اما آن قسمتی که قرار بود: “مَنْ لَمْ یَشْکُر المَخْلوق لَمْ یَشْکُر الخالِق”؛ خدا گفت: اصلا نتوانستی عبادت کنی چون نتوانستی در مخلوقات زندگی کنی، انسانی زندگی کنی، ایمانی زندگی کنی. اصلاً نتوانستی من را عبادت کنی پس دین واقعی می‌گوید اخلاق انسانی ارجح است.

در تمام خصوصیات شهدایی که اینجا قطعه قطعه شدند، رگه‌های پر رنگ انسانیت می‌بینی. یعنی پدر و مادرش قبل از اینکه بگوید نماز و روزه بچه‌ام اینگونه بود، از خصوصیات و رفتارهای انسانی اش می‌گوید. اخلاقش اینجوری بود، نگاهش اینجوری بود. در زمان جنگ هم دقیقاً همین بود، کسانی که بیشتر از انسانیت به جانماز و عبادت‌های شخصیشان به خدا اهمیت می‌دادند، باختند. آن هایی بردند که انسان‌تر بودند ولو اینکه نماز و روزه شان خیلی مشخص نبود.

دلیل انزجار یک قشری از جامعه ما از دین، دیندارانی هستند که انسانیت رعایت نمی‌کنند و دینداریشان را فریاد می‌زنند یعنی در حالیکه انسانیت را رعایت نمی‌کند، کاش اینقدر دینداری اش را داد نمی‌زد. فریاد دینداری می‌دهد ولی انسانیت را رعایت نمی‌کند!

7- توجه به استعدادهای ایران، استعدادهای داخلی که جلسه قبل هم تذکر دادیم و باز هم خدمتتان عرض می‌کنم. برای اینکه بخواهیم خیلی خوب زندگی کنیم در مملکتمان همه چیز داریم، متأسفانه مسئولین توجه به استعدادهای داخلی نمی‌کنند. استعدادهای داخلی فقط انسان‌ها نیستند، همه چیز یعنی آب، جنگل، دشت، کویر، توریست، کوه، زمین رها شده،  زمین کشت داریم. برای اینکه بتوانیم خودمان را به عنوان یکی از قطب‌های مرفه جهان معرفی کنیم، همه چیز داریم.

اساتید ما فریادشان به آسمان است که سهم پژوهش خیلی کم است. مخترعین ما مکتشفین ما، نخبگان ما و الی آخر، همه چیز داریم فقط مشکل چیست؟ مشکل این است که کار ستادی درستی برای:
1- توزیع این امکانات و 2- استفاده از امکانات بایر در سطح قوه مجریه خوب عملی نمی‌شود. 

»» دو نکته راجع به لوزان:

– نکته اول: راجع به بحث لوزان که حضرت آقا(حفظه الله) در دیدار با مداحان کامل بحث را باز کردند و فرمودند و همانطوری که خدمتتان عرض کرده بودم برای هرگونه شادی خیلی زود بود. بالاخره نفهمیدیم چه بود، چه شد! چون ما که صحبت کردیم گفتند شما سواد ندارید، فرق توافق با بیانیه را نمی‌دانید. گفتیم ما سواد نداشتیم و نفهمیدیم، شما که فهمیدید چرا تبریک گفتید؟! بعد مسکوت ماند!!

– نکته دوم: دلخوری حضرت آقا(حفظه الله) از این قضیه در لحن و صحبت مشخص بود. ایشان فرمودند: در جزئیات دخالت نمی‌کنم یعنی ما مراقب جزئیات باشیم. روالی هم که بنده الان در قوه مجریه و تیم هسته‌ای می‌بینم، این نیست که بخواهند کوتاه بیایند و ان شاء الله اینطوری هم خواهد بود. صحبت‌هایی هم که بعدش کردند، خیلی امیدوار کننده بود.

بحث سر این بود که یک مناظره در تلویزیون انجام شد، از صدا و سیما هم خیلی تشکر می‌کنیم، باز هم از این کارها بکنند و شفاف بشود ولی مطلبی که جناب دکتر روحانی ریاست محترم جمهور چند وقت پیش فرمودند: فرهیختگان دانشگاه جواب این بیسوادها را راجع به قضیه هسته‌ای بدهند، این برادری که تحت عنوان فرهیخته از طرف تیم آمده بود با آن جوانی که شاید بیست سال از ایشان کوچکتر بود و در تلویزیون مصاحبه کردند، اگر باسواد اوست و بیسواد این است، قضاوت با مردم!

جوانی که بیست سال کوچکتر بود واقعاً چیزی برای گفتن نداشت! قرار شد فرهیختگان را بفرستند یعنی واقعاً اگر باسواد اوست و بیسواد این است، پس ما تکلیفمان مشخص بشود لذا باز هم عرض می‌کنم فرهیختگانشان را بیاورند و از جزئیات دفاع کنند. بنده به عنوان با طرف، بیطرف، مغرض، شما از هر جای دنیا کسی که فارسی بفهمد را بیاورید آن مناظره را گوش کند، ببیند کدام طرف منطقی، مستدل، متین، قوی، باسواد بوده. بنده هیچ اثر علمی در صحبت‌های طرف مقابل این برادر جوانمان آقای محمدی اصلاً ندیدم. اینگونه مردم قانع نمی‌شوند. روشن کنید و خواهشاً از رفتارهای احساسی پرهیز کنید.

+ نکته پایانی:
در بحث حج عمره مراجع هم وارد شده اند که ما به چه قیمتی باید این مستحب را انجام بدهیم؟! این قضیه ی اخیر و فاجعه ای که اتفاق افتاده، آخرش است. کف این قضیه این است که ما کلا آنجا تحت تحقیر هستیم. آزادی عبادت در همه ی جهان است الا در مکه!!! یعنی هر جای جهان، در خود اسرائیل هم که باشی برای عبادت خودت انتخاب می کنی که چگونه عبادت کنی الا مکه! این تحقیر نیست؟! از این بالاتر؟! صدها بار زائرین ما را در فرودگاه هایشان عریان کرده اند! دو صفحه مفاتیح در جیب این شخص دیده، عریانش کرده!!

تحقیر در خیابان، تحقیر در اطراف خانه ی کعبه، تحقیر در مسجد النبی(ص)، توهین در قبرستان بقیع! امسال که نیست، پانزده، بیست سال است که داریم تحقیر می شویم. چرا جلوی این سفر گرفته نمی شود؟ رُک می گویم: به خاطر وجود مافیای تجاری حج در ایران! که سودهای کلان می برد، اینگونه دارد شیعه را در مکه و مدینه تحقیر می کند!! هر چه خورده اند کافی است، دولت جلوی خوردن این ها را بگیرد.

از مجلس شورای اسلامی خواهش می کنم که محکم بایستند و تحریم کنند. عمره نمی خواهیم برویم. مراجع تایید کرده اند، کار قوه مجریه و وزارت خارجه است. دلیل اینکه ما اینقدر تحقیر می شویم این است که عده ای از همین ایرانیان شیعه ی خودمان از قِبَلِ حج عمره دارند می خورند و این ها دیگر حاضر نیستند که نخورند!

بچه حزب اللهی هایی که برای چهار نخ موی بیرون یک زن کفن می پوشیدند، چرا الان کفن نمی پوشند و به خیابان نمی آیند؟! محکم بایستیم که حج عمره تحریم شود. اگر ملت داوطلبانه اقدام کنند، پس نقش دولت و مجلس و وزارت خارجه چیست؟! قانون بر علیه بد حجابی تصویب می کنید، قانون بر علیه این همه ذلت در این پانزده سال نمی خواهید تصویب کنید؟!

این بی ناموسی و تحقیر را بر نمی تابیم. کار دست همین خودی هاست و اگر ما نرویم، دکانشان تعطیل می شود! و تشکر می کنیم از دو مرجعی که خط را شکستند؛ حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی و حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی. گفتند اگر منتظر ما هستید که حرفی بزنیم، می گوییم نروید!

مرجع که نمی تواند مرز را ببندد! اگر منتظر ما هستید که می گوییم ذلت به چه معنا؟!! تا چه قدر؟! به یمن حمله می کنند هیچ کاری نمی کنیم چون نان حجمان در آن است! به ناموسمان تعرض می کنیم، هیچ کاری نمی کنیم چون نان حجمان در آن است! آل سعود هر کثافت کاری که بخواهند در سوریه، یمن، بحرین دارند می کنند، هیچ کاری نمی کنیم چون نان حجمان در آن است! به چه قیمتی به حج عمره می روید؟!

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید