امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی کرامت 3

13 آذر 1404 -   3:03 ب.ظ  دسته بندی: کرامت

خطا، لباس ذلت را بر انسان می پوشاند و اعتبارت را نزد خودت و خدا کم می کند.

یا انیس
سخنرانی حجت الاسلام انجوی نژاد
موضوع: کرامت – قسمت سوم
95/3/21


◄ عناوین اصلی که در این سخنرانی به آن پرداخته شده:

» عمرِ مثبت، عمری است که مرتع شیطان نباشد!
» راه حل جامعه شناسی اسلامی برای رسیدن به “جامعه عاشق”، چیست؟
» در چه صورت خدا می تواند دشمن نا آرامِ مهاجم را، به محبوب تبدیل می کند؟
»‌ هدف دشمنان اسلام، اسلام زدایی و کشتن مسلمین است.
» حسد، تنها گناهی است که حاسد، بیشتر از محسود اذیت می شود.
»‌ آخرین شهوتی که از دل مؤمن خارج می شود، حسد است!
» دنیا و آخرت حاسد، در خطر است.
» هنگام بیرون آمدن از خانه، سوره و ناس و فلق را بخوانید!
» به حاسد، محبت کن!
» زیبایی های زندگی ات را فریاد نزن!
» حسادت کمتر، برابر است با اختلاف های کمتر!
»‌ در مقابل اهل صلاح و خوبان، نباید تظاهر به ناصلاحی کرد.
» توبه می تواند ماقبل را جبران کند.
» توبه فقط یک کلمه است، پشیمانی والسلام!
» توبه، پشیمانی عقلانی است.
»‌ خطا لباس ذلت را بر انسان می پوشاند!

در جلسات قبل راجع به کرامت بحث کردیم، امشب هم فرازی از بحث کرامت را باز می کنیم.

» عمرِ مثبت، عمری است که مرتع شیطان نباشد!
به اینجا رسیدیم که از نظر امام سجاد(ع) عمری مثبت و قابل این است که دعا کنیم ادامه پیدا کند که مرتع شیطان نباشد، یعنی ماندن ما باعث بالا رفتن ما بشود. بعضی ها سوال می کنند ممکن است یک مؤمن چنین دعایی بکند؟ مثلا دعا کند که خدایا من را زودتر از این دنیا ببر. امام سجاد(ع) می فرمایند: اگر این عمر باعث شود که سرمایه های معنوی من به باد برود، خدایا من را ببر.

پس”خدایا من را ببر” هم، یکی از دعاهایی است که گاهی وقت ها می گوییم. حتماً هم نباید به اینجا برسد که مثلا بگوییم خیلی بد هستیم، خدایا ما را ببر چون داریم بدتر می شویم، نه! ممکن است آدم امید داشته باشد که خوب بشود، ولی جزء دعاهاست که به خدا به صورت شرطی می گوییم: اگر واقعا می بینی من دارم خراب و خراب تر می شوم، من را ببر. تا اینجا را عرض کردیم، امشب سراغ دعاهایی که مناسب شب جمعه هم هست می رویم.

» راه حل جامعه شناسی اسلامی برای رسیدن به “جامعه عاشق”، چیست؟
برادران و خواهران توجه کنند، برای حل خیلی از مشکلات اجتماعی، ارتباطی، خانوادگی، سیاسی، اقتصادی و هر قسمی از این مشکلاتی که شما در جامعه می بینید، غیر از مشاوره و بحث و مناظره و واسطه قرار دادن یک ریش سفید، راه دیگری هم هست که به نظر من این راه خیلی بهتر از آن راه ها جواب می دهد. آن ها سر جایش خودش، اما این راه در داروخانه معنوی امام سجاد(ع) خیلی بهتر جواب می دهد.

دقت کنید و ببینید امام سجاد(ع) برای مشکلات اجتماعی ما چه می گوید و چقدر راه هایی که ایشان می گوید عجیب است. مثلا ما می خواهیم درباره عده ای که دشمن ما هستند صحبت کنیم. جامعه شناسی چه می گوید؟

+ جامعه شناسی می گوید دشمنت را دو قسمت کن:

1- دشمن آرام.
2- دشمن مهاجم.
3- دشمن خاموش.

سعی کن دشمن مهاجمت را به دشمن آرام، و دشمن آرام را به دشمن خاموش تبدیل کنی. آرام یعنی می دانیم دشمن است ولی چیزی نمی گوید، خاموش یعنی اصلا نمی دانیم که دشمن است و دشمنی اش را بروز نمی دهد.

+ جامعه شناسی اسلامی می گوید:

سعی کن دشمن خاموش را به انسانِ خنثی تبدیل کنی. یعنی نسبت به تو بی تفاوت باشد، دشمن هم نیست.
در قدم بعدی انسان خنثی را به انسان متمایل تبدیل کن، یعنی از تو بدش هم نمی آید. بعد همینطور به مراحل بالاتر تبدیلش می کنی تا آخرش به عاشق می رسد. جامعه عاشق! این، راه حل جامعه شناسی اسلامی است.

+ امام سجاد(ع) این راه حل را چگونه می گوید؟ دقت کنید!
» در چه صورت خدا می تواند دشمن ناآرامِ مهاجم را، به محبوب تبدیل می کند؟
– “اللهم صل علی محمد و آل محمد، و ابدلنی من بغضه اهل الشنئان المحبه”.
می گوید: خدایا، تمام این رتبه ها و مرتبه ها را که گفته ای همه درست است، اما اگر یک قلبِ صاف و پاک، یک دعای نافذ، یک وجودِ خالص به سجده برود و از ته دل و خالصانه از تو بخواهد، می توانی در یک ثانیه دشمن مُبغِضِ شمشیر کشیده ی ناآرامِ مهاجم را به محبوب تبدیل کنی!

اگر مثالش را بخواهم بزنم همه می دانید؛ مثال شخصی که خدمت امیر المؤمنین(ع) آمد و گفت: من عاشق شما هستم، پسر من با شما مشکلات زیادی دارد و با شما دشمن است. آقا فرمودند: پسر شما کجاست؟ گفت: آنجا. آقا یک نگاه به پسر کردند، دوید و آمد دست آقا را بوسید و گفت: ما نوکر شما هستیم!

حتماً این یکی از معجزات امیرالمؤمنین(ع) است، اما چه معجزه ای؟ معجزه این است که علی(ع) آنقدر دلش صاف است و ارتباطش با خدا خالصانه و صادقانه است که وقتی یک نگاه می کند، خدا می فهمد دعای او چیست! دعای علی(ع) این است که دشمن محبوب شود! حالا ببینید ما برای دشمنان خودمان (دشمنان واقعی) چقدر دغدغه ایجاد می کنیم!

»‌ هدف دشمنان اسلام، اسلام زدایی و کشتن مسلمین است.
مطلبی را در پرانتز عرض می کنم؛ در یکی از کانال هایمان نقل قولی از مارک توآین زدم. می گوید: احمق ها دو گروهند، نه به لحاظ اینکه در حماقت با همدیگر فرق دارند، به لحاظ اینکه اینقدر زیادند که در یک گروه جا نمی شوند! و ما مجبور شدیم که آن را در دو گروه بگذاریم!

در ذهنم این بود که احمق ها در سوریه و عراق و یمن و … الآن سیصد، چهارصد گروه شده اند! نه که در یک گروه جا نمی شوند، این دشمنان احمقی که جهان اسلام را به جان هم انداخته اند، دو وظیفه بیشتر ندارند:
1- معرفی اسلام به طوری که موجب اسلام زدایی شود.
2- کشتن مسلمین.

خدایا، به حق شاهچراغ(س) در شب جمعه اول ماه مبارک رمضان، همین الآن این هایی که دارند با اسلحه می جنگند را، با نگاه مهدی فاطمه(س) به راه راست هدایت کن. این هم یک مدل است دیگر! تا برسد به دشمنی هایی که بعضی از ما داریم؛ مثلا: مادر شوهر، خواهر شوهر، رفیق یا رقیبش با او دشمن هستند!

این ها که دشمنی های واقعی نیست، این ها دشمنی های رفتاری است. هرچقدر هم که با یکدیگر بد باشند، قرار نیست که سنگر ببندند و بجنگند! وقتی امام برای آن دشمن، این راه را معرفی می کند، این دشمنی های رفتاری را که دیگر می شود حل کرد! خدایا، اختلافات میان مؤمنین و مؤمنات را همین الآن به عشق مبدل فرما…

» حسد، تنها گناهی است که حاسد، بیشتر از محسود اذیت می شود.
– “ومَن حَسَدَ اَهلَ البَغی و الموده”.
یک بار دیگر تاکید می کنم؛ به قول آقا امیر المؤمنین(ع) یکی از زشت ترین، ریشه ای ترین، مبنایی ترین و تخریب گرترین تمام فضایل اخلاقی حسد است و تنها گناهی است که حاسد یعنی کسی که حسد می ورزد، به شدت بیشتر از محسود اذیت می شود. آدم حسود خودش اذیت می شود.

مشکلات امروز جامعه جهانی ما حسد است و جالب این است که در این جامعه جهانی شیطان چنان جولان می دهد که شهوات پر رنگ و در رأس هستند و غوغاست! همه چیز در دسترس هست، اما در یک جاهایی که نامش را جامعه ایمانی می گذاریم، در دسترس نیست.

»‌ آخرین شهوتی که از دل مؤمن خارج می شود، حسد است!
در روایت صریح معصوم داریم: آخرین شهوتی که از دل مؤمن خارج می شود، حسد است! یعنی چه؟! یعنی یک انسان می تواند مجاهدِ رزمنده ی نماز شب خوانِ آخوندِ خادمِ حرم امام حسین(ع) باشد و تمام کارهایش را ردیف کرده باشد، اما نتوانسته حسد را از قلبش خارج کند. لذا حسد شایع ترین گناه بین مؤمنین و مؤمنات است، شک نکنید! چرا شک نکنید؟! داریم منطقی حرف می زنیم، چون آخرین شهوتی که بیرون می رود، شایع ترین است دیگر!

مبنای خیلی از مشکلات زبانی مانند غیبت، تهمت، سوءظن و بسیاری از مشکلات اجتماعی و اقتصادی حسد است. نگاه که می کنیم، می بینیم بسیاری از ضربه های اقتصادی مملکت از حسد است. نمی توانند همدیگر را ببینند، حاضر است تعاون نداشته باشد، تعاونی تشکیل ندهد، حتی بیشتر هم سود نکند! برای چه؟ می گوید برای اینکه درست است من سودم بیشتر است، اما آن ها هم سودشان بیشتر می شود.

» دنیا و آخرت حاسد، در خطر است.
این ضرب المثلی که می گوید: دیگی که برای من نجوشد، دوست دارم سر سگ در آن بجوشد، مال حسد است. در این بین، حاسد به شدت دنیا و آخرتش در خطر است، نه دنیا را دارد و نه آخرت. و جالب است روش هایی که برای خاموش کردن حسادتش به کار می برد مثل تبدیل حسد به کینه، تبدیل حسد به نیش، تبدیل حسد به شمشیر و هزار جنایت دیگر، دقیقا برعکس جواب می دهد. یعنی هرچه بیشتر به حسد دامنه می دهد، حسد بیشتر او را محاصره و اذیت می کند.

» هنگام بیرون آمدن از خانه، سوره و ناس و فلق را بخوانید!

عده ای با حسد به ما جور می کنند، که چند بار هم خدمتتان عرض کرده ام؛ در این جامعه ای که چشم ها، چشم های باریک بین و تنگی است، تعجب می کنم از خواهران و برادران که صبح از خانه بیرون می آیند، سوره ناس و فلق را نمی خوانند! در بحث اثرات ذکر گفته ام، با چه جرأتی سوره ناس و فلق را نمی خوانند؟ مگر می شود خودت را حفظ کنی؟!

+ راه های کنترل حسد:
» به حاسد، محبت کن!
1- محبت کردن به حاسد.
آنانی که به ما با حسد ظلم و جور می کنند، می گوید: خدایا، به دعای ما به محبت تبدیل کن. اتفاقا در شرایط برخورد با حاسد، محبت کردن به اوست! می گوید نه! بدتر است چون پیش خود می گوید دارد به من محبت می کند که دل من را به دست آورد، نامردِ کثیفِ پست! شما محبت کن، محبت بالاخره جواب می دهد.

» زیبایی های زندگی ات را فریاد نزن!
2- اذیت نکردن حاسد.
حاسد را اذیت نکنید. چقدر شما که ازدواج کرده اید از زن هایتان می شنوید: دیدی فاطمه خانم پشت سر من چه می گفت؟! چشمش دارد در می آيد! چقدر این جمله را شنیده اید؟! می دانی چرا چشم او دارد در می آید؟ برای اینکه تو به زنت یاد نداده ای که زیبایی های زندگی ات را فریاد نزن، حسودها را تحریک نکن!!!

عده ای از ما که محسود واقع می شویم، صد در صد حقّمان است! برای اینکه حسودها را تحریک می کنیم! گاهی وقت ها آدم با اینکه حتی حسود را می شناسد، اما عمدا طوری رفتار می کند که چشم او در بیاید! چشم او که در می آید هیچ، خودت اذیت می شوی. اصلا بعید نیست که تحریکِ حسود، از موارد رسیدن به مواضع تهمت باشد! خودت، خودت را محسود قرار داده ای! یکی از مواضع تهمت بالاخره همین حسادت است، اجتناب کن.

» حسادت کمتر، برابر است با اختلاف های کمتر!

در زمان های قدیم روی چشم زخم خیلی حساسیت داشته اند، قطعاً درصدی از چشم زخم خرافات، و درصدی هم واقعیت است. آن خرافه، باعث شده بود که مردم زیبایی های زندگی خود را فریاد نزنند و حاسدان جامعه کمتر تحریک بشوند، فلذا محسود در جامعه کم بود، در نتیجه اختلافات هم کم بود!

الآن چشم و هم چشمی یعنی تحریک حسود! امام صادق(ع) می فرمایند: یکی از گناهکارانی که باید به او با دیده ی ترحّم نگاه کرد، حسود است! این گناهکار واقعاً مریض و بدبخت است.

+ پس:
1- حسادت را تحریک نمی کنی.
2- زیبایی های زندگی ات را فریاد نمی زنی.
3- دعا می کنی و ذکر می گویی.
اگر روش های یک و دو جواب نداد، باید دعا کنیم، کار دیگری نمی توانیم بکنیم.

»‌ در مقابل اهل صلاح و خوبان، نباید تظاهر به ناصلاحی کرد.
– “ومِن ظنه اهل صلاح  الثقه”.
این جمله امام خیلی پیچیدگی دارد! سوءظن اهل صلاح (خوبان و نیکان) را به ثقه تبدیل کن. پیش زمینه اش این است که انسان در مقابل اهل صلاح و خوبان، نباید تظاهر به ناصلاحی بکند. حدود ده سال قبل در همین کانون، برادری آمده بود که الآن هم شاید شهید مدافع حرم باشد! همان اول وقتی نشست در اینکه ایشان برادر است، بنده کمی تردید داشتم. صحبت که کرد فهمیدم واقعا جزء برادران است. (سربسته می گویم )

گفت: حاج آقا من نماز شب می خوانم! گفتم: بارک الله! ما که به ظاهر نگاه نمی کنیم، تیپ زده است دیگر! ابرو برداشتن و مدل موی او معلوم نیست که گناه باشد! تشبه به زن ممکن است گناه باشد، اما این، برای خودش زیبایی است! گفتم: منظورت چیست؟ گفت نمازهای واجب و نماز شب را که می خوانم. کانون هم می آیم. ارتباطم هم با امام حسین(ع) عالیست، پارسال هم کربلا رفتم. مشهدم هم ترک نمی شود و دوست دارم خوبی هایم در درونم باشد، دوست ندارم آن ها را فریاد بزنم!

پدرم از صبح تا شب این طرف و آن طرف می نشیند و می گوید: پسره ی فاسد، معلوم نیست مادرش موقع بارداری چه غلطی کرده که اینگونه درآمده! شما پدر و مادر من را نصیحت کنید! گفتم: چشم، نصیحتشان کردم که این چه طرز صحبت کردن با بچه است؟! بعد گفتم: شما پسر آیت الله بهجتی؟ گفت: نه! گفتم فکر کرده ای پدرت چشم بصیرت دارد و نماز شب و کربلای تو را می بیند؟! جلوی او نماز خوانده ای؟ گفت: نه، دوست دارم خوبی هایم مخفی باشد. گفتم: عزیزم، پدرت این را می بیند، آقای بهجت که نیست، آقای بهجت هم باشد معلوم نیست ببیند. باید در مقابل اهل صلاح، تظاهر به نیکی بکنی، تظاهر به نیکی وظیفه ات است.

سوءظن خودش بار منفی دارد؛ “اجتنبوا کثیرا من الظن”. قرآن می گوید از سوءظن اجتناب کنید، امام سجاد(ع) می فرماید: “ومن ظنه اهل الصلاح”. خوبان و نیکان گاهی وقت ها سوءظن پیدا می کنند. برای چه سوء ظن پیدا می کنند؟ برای اینکه تو فکر می کنی پنهان کردن خوبی هایت، تو را از ریاکاری نجات می دهد، در حالیکه ما در جایی دستور واجب داریم به اینکه تظاهر دینی داشته باشیم. نه، من دوست دارم خوبی هایم مکتوم بماند. در این صورت اهل صلاح سوءظن پیدا می کنند. خدایا یک عده ای به ثقه، سوءظن دارند، این ها را به اطمینان تبدیل کن. من دعا را که می گویم، نکاتش را عرض می کنم.

– “و من عقوق ذوی الارحام المبره”.

بد رفتاری هایی که گاهی اوقات خویشاوندان به انسان دارند، اولاً عرض کنم انسانی که بر بد رفتاری خویشان خویش صبر می کند، این صبر جزء بالاترین ثواب هاست. این را سریع می گذریم و همه می دانیم.

یکی از علما (مرحوم ملا فیض کاشانی) که حتما داستانش را هم شنیده اید تعریف می کند؛ گفتیم برویم دیدار این عالم، گفته اند که ایشان خیلی انسان عجیب و غریبی است. به در خانه ایشان در زدیم. صدایی شبیه صدای داستان رستم و مادر فولادزره از وسط حیات بلند شد که گفت: کیست؟! ما یک نگاه کردیم که اشتباه در نزده باشیم و گفتیم با آقا کار داریم. در به شدت باز شد و خود جناب مادر فولادزره در را باز کرد! گفت آقای گور به گور شده معلوم نیست کدام گوری که گور چه کسی را بکند؟! گفتم چرا با آقا این طور صحبت می کنید؟! گفت: به توی احمق هیچ ربطی ندارد! من زنش هستم و هرجور دوست داشته باشم با او صحبت می کنم. گفتم عذرخواهی می کنم در کار خانوادگی شما دخالت کردم! خداحافظ شما!

دنبال آقا رفتیم و ایشان داشت هیزم شکنی می کرد و با دسته ای از حیوانات هیزم ها را می شکست و حمل می کرد. گفتیم این مقامی که شما به آن رسیدی از چیست؟! بدون اینکه هیچ توضیحی بدهیم که کجا بوده ایم! گفت: از صبر بر آن کسی و چیزی که الآن رفتی و دیدی!

پسر بد، همسر بد، خواهر بد، قوم وخویش بد داری، اگر به خاطر خویش بودنش بر ظلم و جور و بدی هایش صبر کنی، خداوند تبارک و تعالی درجاتی به تو می دهد که در هیچ چیزی این درجه را به تو نمی دهد! مخصوصا کسی که بر بدی پدر و مادرش صبر کند.

گاهی اوقات پدر و مادرها دچار وهم می شوند که ما دیگر همه چیزمان درست است و همه مشکلات از بچه هاست! اصلا اینطور نیست. دیروز آقای مجتهدی صحبت می کردند، من تعجب کردم که در دعاهایشان گفتند: خدایا، مرا از عاق والدین و عاق فرزندان مبرا بفرما! ایشان برای عاق فرزندان هم دعا می کنند، کلمه عاق بار فقهی دارد. پدر و مادری بدی می کنند، آن زمانی که در روز بر بدی پدر و مادر صبر می کنی، تأثیر معنوی اش به مراتب بیشتر از بقیه کارهاست.

+ چند نکته راجع به ماه مبارک رمضان:
در شب جمعه اول ماه مبارک رمضان دو، سه مدل آدم داریم که وارد ماه مبارک می شوند:
– گروه اول:
مدل اول آدم هایی هستند که گمان می کنند ماه مبارک رمضان فصل و موسم (ام پی تیری) عبادی برای جبران قبل است! و این ها از اول ماه مبارک پر گاز جلو می آیند. روزی یک جزء قرآن، گاهی وقت ها هم جوگیر می شوند روزی دو جزء می خوانند. نماز اول وقت و حتی الامکان در جماعت شرکت می کنند. شب ها هم گریه و احیا و توسل، مناجات و غیره.

» توبه می تواند ماقبل را جبران کند.

این ها گمانشان این است که عبادت می تواند گذشته را جبران کند، در حالیکه عبادت نمی تواند ماقبل را جبران کند! توبه می تواند ماقبل را جبران کند. عبادت می تواند کفه ی راستت را سنگین کند. طبق روایت امام صادق(ع) خود جمعه از عید فطر و عید قربان بالاتر است. شب جمعه ای که اغلب ما در سال قدر نمی دانیم، از عید فطر و قربان بالاتر است. در مفاتیح ببینید، خود عید فطر چه فضایل و اعمالی دارد. شب جمعه ی ماه مبارک رمضان هم همین سیستم را دارد! هم شب جمعه است، هم شب جمعه ی اول ماه مبارک رمضان است، هم این روایت که از جمله روایت هایی است که اصلا اول و آخر ندارد، روایتی است که می توانیم اسمش را شب رحمت هرکسی بگذاریم! چون گفته هرکس به در خانه خدا بیاید، بدون هیچ پیش شرطی خدا او را می بخشد.

– گروه دوم:
یک عده گمان می کنند مبنای توبه این است که امشب پدر خود را در بیاورد تا خداوند تبارک و تعالی را راضی کند که بر او رحم کند. این هم یک مدل آدم است دیگر! بگوید امشب که ما وضعمان خراب است. از سر شب که قدر ندانستیم، الآن هم که یک ساعت بیشتر وقت نداریم و می خواهیم برویم سحری بخوریم، گذشت! خراب شد رفت!

» توبه فقط یک کلمه است، پشیمانی والسلام!

طبق روایت نبی اکرم(ص) توبه فقط یک کلمه است، پشیمانی و السلام! پشیمانی از چه؟ پشیمانی از آن چیزی که از قبل می دانیم هم برای ما خوب نبوده، هم خدا دوست نداشته، تمام شد رفت! بسیاری انسان ها آنقدر توبه خود را لفت و لعاب می دهند که آخرش یادشان می رود پشیمان شوند! آنقدر امشب بابت گناهش گریه می کند که یادش می رود پشیمان شود! فقط دارد گریه می کند. آنقدر بر سرخود می زند که غلط کرده ام، یادش می رود یک نیت کند که پشیمانم! بلافاصله اینجا سوال پیش می آید و امام صادق(ع) جواب می دهند!
– سوال: پشیمانی واقعی به معنای این است که بعد هم مرتکب آن گناه نشود؟
– روایت امام علی(ع) را که قبلا خدمتتان عرض کرده بودم را در نظر بگیرید؛ مادرت به عزایت بنشیند این چه طرز توبه کردن است؟! برایتان توضیح داده ام که متن روایت را دیده ام، در صدر و ذِیلش آمده که این آدم منافق است و دارد دروغ می گوید و جانماز آب می کشد!

تو ببین امام صادق(ع) چه می گوید. می فرمایند: تو فعلا از قبل پشیمان باش، بعد را به خدا بسپار. وقتی به زیارت ما، امام رضا و احمد بن موسی(ع) می آیی، بگو: یا احمد بن موسی(ع) گناهان قبل و بعد من را ببخش! همین توبه است.


+ گروه سوم:

» توبه، پشیمانی عقلانی است.
یک عده فکر می کنند پشیمانی در اینجا، پشیمای احساسی است! یعنی بگوییم ما یک کاری کرده ایم، زشت بوده، امام زمان(عج) هم دیده اند و خجالت بکشیم! مثل این شعارهایی که بر در دیوار می نویسند؛ از شهدا خجالت بکشید! به آن خجالتی که بعد از دیدن خون شهید اتفاق می افتد، پشیمانی احساسی می گوییم! طبق روایت معصوم پشیمانی احساسی اسمش توبه نیست، بلکه توبه پشیمانی عقلانی است.

خط اول مناجات تائبین: “الهی اَلبستنِی الخِطایا ثَوبَ مذَلَتی”. یعنی من به این نتیجه برسم که گناه من را ذلیل می کند و ارزش من را کم می کند. اینجا یک پشیمانی عقلی اتفاق می افتد. اگر عقلاً به نتیجه برسی که گناهان قبلی ات ذلیلت کرده، برای گناهان بعدی ات هم از همین الآن توبه کرده ای!

مثلاً آدمی می خواهد از خیابان رد شود، نمی داند خیابان چیست. می رود که رد شود، تصادف می کند. این آدم دفعه بعد هم که می خواهد رد بشود، باز با همین سیستم رد می شود. یک آدمی می داند در خیابان خطر است، نگاه می کند و رد می شود، اما حواسش پرت می شود یا از اینکه نگاه کند غفلت می کند! آدم اول، صدبار دیگر هم مثل حیوان از خیابان رد می شود. حیواناتی که از خیابان ها رد می شوند، هرسال در جاده های ما صد شهید می دهند و باز هم همینگونه ادامه می دهند!

اما انسان این طوری نیست. اگر انسان ها وسط خیابان رفتند، یکدفعه و ناگهانی زیر ماشین نمی روند! می دانند چه خبر است، غفلت می کنند. اگر انسان از گناهان به پشیمانی عقلی برسد، مِن بعد دیگر غفلت است. و گناهی که غافلانه انجام می شود، از مصادیق همان گناهانی است که قرآن کریم به آن ها “لمم” می گوید. لغزش!

از گناهان کبیره دوری کنید. خداوند تبارک و تعالی می فرماید این ها دیگر لمم است. برادران و خواهران، از هر گناهی که فکر می کنی به تو حال داده، تو را بالا برده، اذیتت نکرده، باعث خواری دنیا و آخرتت نشده، امشب توبه نکن! بگذار برای وقتی که فهمیدی. توبه واقعی این نیست!

»‌ خطا لباس ذلت را بر انسان می پوشاند!
الآن مداح می خواهد بخواند و تو گریه کنی و بر سر خود بزنی که ای وای چه غلطی کرده ام! این توبه، توبه احساسی است. در این ماه رمضان فکر کنید. اگر امام می فرماید: “البستنی الخطایا ثوب مذلتی”، خطا لباس ذلت را بر انسان می پوشاند و اعتبارت را نزد خودت و خدا کم می کند، بنشینیم و فکر کنیم که ترکش کنیم.

عقل می گوید که ترکش کنیم و اگر می گویی نیست، اصلا توبه نکن! برای اینکه توبه ات توبه نیست! همان گریه و زاری بکن که خدا بار حسناتت را زیاد کند. راجع به آن هایی که می دانیم و عقلاً فهمیده ایم که لباس مسکنت و مذلت را پوشانده؛ چقدر غیبت کردی و چه سودی داشته. چقدر تهمت زدی و چه سودی داشته. چقد آبرو بردی و چه سودی داشته و چقدر به آدم حال داده! چقدر بدنگاه کردی و چه سودی داشته؟ چقدر تحقیر کردی و چه سودی داشته؟ چقدر دل شکستی و چه سودی داشته؟ چقدر بدخلقی به خرج دادی و چه کسی ضرر کرده و چوبش را خورده؟ این تیری که رها کردی به کجا برگشته؟ گناهان ما اینطوری است دیگر! نمی توانم بگویم چقدر آدم کشته ای!

عقلاً توبه کنیم و بر روی این مسائل دقت کنیم. آن وقت خواهی فهیمد که اگر انسان به توبه عقلی برسد، دیگر مِن بعد اگر مرتکب گناهی از آن مدل شود، قطعاً غفلت است. چون می داند که این گناه ضرر دارد. دست زده و سوخته، دیگر نخواهد زد. حالا اگر یک وقتی دستش خورد، خورده است دیگر! امشب را شب مناجات برای توبه بگذارید…
ان شاء الله خدا به ما توفیق عمل کرامت کند.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید