امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی کرامت - قسمت دوم - 95/3/8

13 آذر 1404 -   3:02 ب.ظ  دسته بندی: کرامت

اگر یک صفت نیک در حدّ کمال نداشته باشی، از مسیر کرامت دور هستی!

یا انیس
سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
موضوع: کرامت – قسمت دوم
95/3/8


◄ عناوین اصلی که در این سخنرانی به آن پرداخته شده:

» یکی از چیزهایی که دین را می سازد، دید مردم است.
» نسبیت اخلاقی ما راجع به حجاب.
» نسبیت اخلاقی غرب راجع به حجاب.
» دید مردم در بحث کرامت چقدر تاثیر دارد؟
»‌ برخی اوقات اثر تخریبی زشت، از اثر تخریبی حرام بدتر است.
» آدم ها با زشتی بی کرامت می شوند.
» کار زشت، می تواند زشت باشد.
» زشتی در چه مواردی ورود پیدا می کند؟
» خیلی از اوقات، کرامت های چندین ساله با جمله ای خراب می شود.
» یک کار و یک مسیر را انتخاب کن و تا آخر آن را جلو ببر.
»‌ چرا شهید بدون حساب و کتاب، جزء “السّابقونَ السّابقون” است؟
» اگر یک صفت نیک در حدّ کمال نداشته باشی، از مسیر کرامت دور هستی!
» “السّابقونَ السّابقون” چه کسانی هستند؟
» اگر صفتی در حدّ کمال نداشته باشیم، قطعاً زمین می خوریم!
» یک روز پاک داشته باشید!

در بحث کرامت، با توجه به دعای صحیفه سجادیه صحبت کردیم. تا اینجا رسیده بودیم که امام سجاد(ع) از خدا عمری را می طلبد که این عمر را کریمانه زندگی کند و دارای کرامت نفسانی باشد. و اگر عمر و زندگی را مرتع شیطان ببیند، از خدا می خواهد که زودتر از دنیا برود.

+ از اینجا به بعد، لحن عوض می شود.
– اللَّهُمَّ لا تَدَع خَصلَةً تُعَابُ مِنِّي إلاّ أَصلَحتَهَا، وَلا عَآئِبَةً أُؤَنَّبُ بِهَا إلاّ حَسَّنتَهَا.

» یکی از چیزهایی که دین را می سازد، دید مردم است.
مواردی که در بحث کرامت اثر می گذارد:
1- دید مردم.
یکی از چیزهایی که امام سجاد(ع) در بحث کرامت به ما معرفی می کنند، دید مردم است. یکی از قسمت هایی که حتی احکام خود یعنی واجب، حرام، مستحب و مکروه را از آن می گیریم و دین را می سازد، دید مردم و عرف است.

– اگر چیزی در چشم مردم هست که آن را بد می پندارند، آن را عوض کن. و اگر چیزی در من هست و می شود در چشم مردم بهتر شود، آن را اصلاح کن.

عرف و جامعه ای که در آن قرار داریم، و تاثیری که بر اخلاق دارد، یکی از بحث هایی است که در نسبیت اخلاق مطرح می شود.
+ نسبیت اخلاق کلی:
خیلی از فلاسفه غرب به آن اعتقاد دارند. می گویند هر جامعه و اجتماعی برای خودش اخلاقی دارد که متناسب با خودش است. در این نسبیت اخلاق بعضی از ریشه ها هم عوض می شود.

ما می گوییم دروغ و بی ناموسی غیر اخلاقی و بد است، این ها ریشه هستند و در هیچ جامعه ای هم عوض نمی شوند. آن ها می گویند اینگونه نیست!  اگر در ایران قسمتی خیلی زشت بود، به نسبت ایران حرام است. ممکن است همین کار در جای دیگری زشت نباشد، پس حرام نیست!

» نسبیت اخلاقی ما راجع به حجاب.

نسبیت اخلاقی که در رساله های ما آمده، چیز رقیقی است که به ریشه ها هم نمی پردازد. مثلا برای حجاب می گوید: حجاب یعنی جلوگیری از تابلو شدن. بعد می گوید اگر با چادر مشکی و پوشیه، در یک اجتماعی مثل نروژ تابلو بشوی، صلاح نیست. باید حجابی بپوشی که مسلمانان نروژ دارند، این نسبیت است.

» نسبیت اخلاقی غرب راجع به حجاب.

نسبیت غربی در مسئله حجاب این است: اگر پوشاندن موی سر در ایران بخاطر جامعه واجب است، در مکان های دیگر چون زشت نیست، پس واجب نیست. این نسبیت ریشه ای است. ما ظواهر حجاب را متذکر می شویم، درحالیکه غرب ریشه حجاب را بیان می کند.

» دید مردم در بحث کرامت چقدر تاثیر دارد؟
– “اتّقُوا مِنْ مَواضِع التّهَم”.
چندین سال پیش برادری به من گفت: غیر از اینکه به نمازهایم مقید هستم و دوست دارم آن ها را به جماعت بخوانم و حتی در خلوت هم اشک می ریزم، به نماز شب و زیارت هفتگی هم مقید هستم. این ها را برای اینکه ریا کنم به شما نمی گویم، می خواهم بگویم این مقیدات را دارم، ولی پدرم اعتقاد دارد من لااُبلی و بی دین هستم!

همه جا می گوید معلوم نیست مادرش زمان بارداری چه مال حرامی خورده که بچه ام اینگونه درآمده است! ظاهرش(آرایش موها و لباس) غیر ایرانی بود. به او گفتم، جلوی پدر و مادرت نماز نمی خوانی؟ گفت: نه، مقیدم در خلوت و با اشک بخوانم. گفتم مگر پدر شما حضرت آیت الله بهجت هستند؟! قیافه ات که اینگونه است، جلوی او نماز هم که نمی خوانی، پدر شما از علم باطنی و بصیرت بفهمد که تو آدم مقیدی هستی؟!

مردم مقید بودن را به ظاهر نگاه می کنند و می گویند مقید است. در دین برای اولین خصوصیت مؤمن می گویند “ظاهر الصلاح” باشد، یعنی به ظاهرش که نگاه می کنی، می توانی اعتماد می کنی و بعد به سراغ باطن می رود. از بواعث کرامت این است که ظاهر الصلاح باشی. یعنی در ظاهر صحبت کردن، پوشیدن و زندگی باید صلاحی وجود داشته باشد. در این صلاح اگر اصلحی هم وجود دارد، خدا این را هم به من بدهد.

2- سنت.
»‌ برخی اوقات اثر تخریبی زشت، از اثر تخریبی حرام بدتر است.
مثلا ساندویچ و نوشابه خوردن با پای دراز در چمن، قطعاً که حرام نیست، آیا مکروه است؟ نه! روایت داریم ساندویچ خورن با نوشابه با پای دراز در چمن، از اعمال امت نیست؟ نه نداریم! اما اگر این کار را یک روحانی انجام دهد، به شدت زشت است. در دین ما غیر از حرام و مکروه، زشت هم داریم. چرا فلان کار را می کنی؟ می گوید مگر حرام است؟ می گویم نه زشت است! و این را بیشتر دقت کنید که برخی اوقات اثر تخریبی زشت، از اثر تخریبی حرام بدتر است. همه در زندگیمان هم دیده ایم!

خیلی از مؤمنین ما زشتی ها را جزء بی اخلاقی ها نمی دانند. بچه حزب اللهی که نامرتب باشد، لباسش تمیز نباشد و بوی بد بدهد، مکروه یا حرام است؟‍ نه! ولی زشت است و چون اثر تخریبی بر دین دارد، به شدت از آن حرام بدتر است. می دانید چرا ما تحت طعنه به ظاهر متمدنان قرار می گیریم؟ برای اینکه ما زشتی را بی اخلاقی و بد نمی دانیم. ما دنبال مکروه و حرام هستیم که اگر نبود، انجام دهیم.

» آدم ها با زشتی بی کرامت می شوند.

– خدایا خصلتی که مردم بد می پندارند را در من برطرف کن!
آدم ها با زشتی به جهنم نمی روند، اما با زشتی بی کرامت می شوند. ممکن است نماز آدم ها با زشتی بد حال یا بی حال نشود، اما با زشتی خوار می شوند و نماز انسان خوار در جامعه تاثیر ندارد.

نقطه مقابلش این است که برخی از ما زیبایی را هم، واجب نمی دانیم. نظر قاطبه مراجع این است که قوانین دولتی باید رعایت شود؛ ایران، افغانستان یا آمریکا، فرقی ندارد! اغلب آن ها می گویند واجب است. خیلی از ما این را حرام نمی دانیم، در صورتیکه مرجع حرام کرده، چون زشت است! زمین مال خداست، هیچ اشکالی ندارد که کسی پوست آدامسش را کنار خیابان بیندازد، برایش روایت هم پیدا نمی کنیم که حرام یا مکروه است، ولی آنقدر زشت است که مراجع ما می گویند خلاف قوانین شهروندی، خلاف شرع است و حرام شده.

» کار زشت، می تواند زشت باشد.

در چشم مردم بعضی موارد زشت است در صورتیکه زشت نیست، برخی بهانه می گیرند. من در جامعه ای زندگی می کنم که خیلی متمدن و با کلاس هستند، اگر این کار را انجام بدهم زشت است!

راهنمایی بودم، تازه به این سمت می رفتیم که بفهمیم نماز چیست. یکی از دوستان ما زنگ زد، من داشتم نماز می خواندم. مادرم گوشی را برداشت و گفت: محمد دارد نماز می خواند، بعد به شما زنگ می زند. بعد از نماز انقدر گریه کردم که چرا گفتی نماز می خوانم! آبروی من را در مدرسه بردی! چون در مدرسه ای تحصیل می کردیم که در این وادی ها نبودند. آیا چون مردم می گویند نماز زشت است، می تواند زشت بشود؟! نه! کار زشت می تواند زشت شود.

» زشتی در چه مواردی ورود پیدا می کند؟
نماز، زیباست. خدا، زیباست. “اللهُ نورُ السّمواتِ و الاَرْض”، خدا تماماً سفیدی است. مثلا می گویم چرا حجابت را رعایت نمی کنی؟ می گوید اینجا تحت طعنه هستم. حجاب یعنی زیبایی، یعنی نورانیت و نور خدا. این نمی شود زشت شود! ولی در جایی خوردن آدامس یا چایی می تواند زشت شود. زشتی فقط در مواقعی ورود پیدا می کند که عادی است و نوری در آن نیست.

مثلا بنده در اعتکاف روزه نمی گیرم، حین سخنرانی یا مداحی که همه روزه هستند، چایی بخورم. این، نه حرام است نه مکروه. اگر چایی نخورم صدایم می گیرد، ولی می گویند آنقدر زشت است که حق نداری بخوری! این کار، حتی تاثیر صحبت را هم از بین می برد، چون زشت است. ولی در مواقعی نمی شود چون مردم زشت می پندارند، پس زشت بدانیم.

کسی تعریف می کرد در دانشگاه، یک دفعه ای راهم را از دوستانم جدا می کنم و به نماز خانه می روم، چون اگر ببینند تحت طعن واقع می شوم. این، انفعال است!

3- خوی های پسندیده ای که نا تمام است.

در فارسی این مورد را داریم که ترجمه روایت عربی است. کار را که کرد؟ آنکه تمام کرد. برخی از ما اتمام و اکمال کرامت نداریم. کار کریمانه ای را شروع می کنیم، اما آن را رها می کنیم. اینکه می گویند شاهنامه آخرش خوش است، منظور شاهنامه فردوسی نیست، چون آخر آن خوش نبود! شاهنامه آخرش خوش است، به این معناست که اگر قرار است کسی کار شاهانه ای بکند، باید خوب تمام کند.

» خیلی از اوقات، کرامت های چندین ساله با جمله ای خراب می شود.
خیلی از اوقات، عده ای کرامت های چندین ساله را با جمله ای خراب می کنند. بعضی از وقت ها صدقات چند دهه مثل اینکه بچه ای را به فرزندی قبول و بزرگ کرده، ازدواج هم کرده و حتی نوه دار هم شده، آخر کار جمله ای می گوید که کار را خراب می کند. امام سجاد(ع) می فرمایند کریم واقعی کسی است که اتمام و اکمال کرامتش به طور کامل اتفاق بیفتد.

+ تبصره:
» یک کار و یک مسیر را انتخاب کن و تا آخر آن را جلو ببر.
بسیاری از برادران و خواهران آدم های نیکوکاری هستند، به گونه ای که اگر کسی به آن ها رو بیندازد نه نمی گویند، یعنی قدرت نه گفتن به در خواست ها را ندارند، لذا همه درخواست ها را با هم شروع می کنند، آخر کار همه را با هم رها می کنند و همه هم به آن ها فحش می دهند! یک کار را شروع کن و تا آخرش برو.

برخی از ما درخواست ها و تقاضاهای سنگین برای خود مفروض کرده ایم که من باید جهان اسلام را تغییر بدهم، آخر هم هیچ تکانی هم نمی توانم بدهم، هیچ کاری هم نمی توانم بکنم! یک کار و یک مسیر را انتخاب کن و جلو برو. خودم سیستمم اینگونه است که کمک را قسمت می دانم. کسی مراجعه می کند و نیازش صد هزار تومان است. اگر داشته باشم، صد هزار تومان را می دهم. نمی گویم ده نفر دیگر هستند که محتاج ده هزار تومان هستند، به آن ها بدهم بهتر است. می گویم انسان باید در مسیر خیرات و کرامت قسمتش را نگاه کند، قسمت من این است، تمام شد رفت.

در علم هم آنقدر این در و آن در می زند که آخرش هم چیزی نمی شود! از هر علمی دری باز کرده و سری زده! سرت را پایین بینداز و تخصص و گرایشت را پیدا کن و تا آخرش ادامه بده. این، اکمال و به کمال رساندن یک علم است. در بحث صدقه و مباحث اجتماعی هم همینگونه است. همه مشکلات اجتماعی را که نمی توانی حل کنی! دو مشکل را حل کن. فضاهای جهادی دانشجویی سر جای خودش است، در دوره دانشجویی برادر، خواهرای ما که زیاد درس ندارند، در همه فضاها ورود پیدا می کنند، ایرادی ندارد، اما وقتی به برنامه زندگی رسیدی، مسیری را انتخاب کن و تا آخر آن را جلو ببر. مردم، حُسن را در آخرِ کار تو ببینند.

+ قسمت اخلاقی این بحث:
»‌ چرا شهید بدون حساب و کتاب، جزء “السّابقونَ السّابقون” است؟
این روایت مقداری شائبه ایجاد می کند، بنابراین هر وقت می خواهم این مطلب را بگویم، مقدمه ای را بیان می کنم: مراقب باشید شیطان از این روایت سوء استفاده نکند. هر قسمتی از مبارزه با گناهان و پرداختن به ثواب ها که دیدید باعث لااُبالی گری، بی قیدی و عدم حساسیت من و شما می شود، قطعاً بدانید مربوط به شیطان است!

– امام صادق(ع) می فرماید: یک عضو خود را به قیامت سالم بیاورید، بقیه اش با ما. روز قیامت بگو چشمم سالمِ سالم است. بگو قلبم سالمِ سالم است. بگو فلان کار کریمانه ام، صدقه دادنم، ایثار کردنم سالمِ سالم است.

چرا شهید بدون حساب و کتاب، جزء “السّابقونَ السّابقون” است؟ برای اینکه شهید اعضایش را با خونش سالم می کند. 
عده ای مثل بنده توفیق شهادت ندارند، باید چه کار کنند؟! یک چیزی را سالم نگه دار. از نظر آقا امیرالمؤمنین(ع) خیر و خوب بودن به استمرار داشتن آن است، “وَلَو قَلّة”؛ ولو کوچک باشد.

مثلا می گوید فلانی زبانش خوب و معمولاً مؤدب است، اما برخی اوقات که عصبانی می شود نیشی، کنایه ای هم می زند. فلانی چشمش پاک است و نگاه به نامحرمش کنترل دارد، اما برخی اوقات نگاه غضبناک دارد و کمی تیرِ نگاهش اذیت می کند. گوشش سالم است؟ بله، دائم سخنرانی و مداحی و قرآن گوش می دهد. البته این روزها کسی به سخنرانی گوش نمی هد! دین یعنی مداحی گوش دادن!!! ما به همین مقدار هم کوتاه می آییم، برخی اوقات غیبت می شنود و …
نسبت به حلال و حرام حساسیت دارد؟ بله، رعایت می کند فقط برخی چیزها را رعایت نمی کند. همین بعضی چیزها مورد بحث است، درحالیکه امام صادق(ع) می فرماید: یکی را سالم بیاورید.

بعضی وقت ها یعنی چه؟! یکی را سالم کن!

» اگر یک صفت نیک در حدّ کمال نداشته باشی، از مسیر کرامت دور هستی!
– وَلاَ أُكرُومَـةً فِيَّ نَاقِصَةً إلا أَتمَمتَهَا.
مثلا فلان آدم مشهور که قیافه خود و زن و بچه اش مذهبی نیست، در نماز هم که دیده نشده اند، ولی این آدم صد سال اسطوره می شود برای اینکه مردم یک صفت نیک را در او به حدّ کمال دیده اند.

پیامبر(ص) وقتی پسر حاتم طایی را آوردند، فرمودند: آزادش کنید! چرا؟ فرمودند: پسر حاتم است. نه نماز می خواند و نه مسلمان بود. حاتم پولدار بود، فقط بذل و بخشش که نمی کرد، می خورد و همه چیزش هم ردیف بود، اما یک صفت یعنی سخاوت را در حدّ کمال داشت، به همین خاطر پیامبر(ص) پسرش را آزاد کرد!

هفته قبل در قم، خدمت یکی از بزرگان بودیم. نقل کردند یکی از کسانی که اصلاً قید خاصی ندارد، بنده روی قرآن دست می گذارم، با تجربه شصت سال استادی اخلاقی می گویم، این شخص فقط بخاطر حساسیتش به کودکان به بهشت می رود. در حد کمال حساس است. یعنی محال بوده بچه به پستش بخورد و تحویل نگیرد و رنجی در بچه ای ببیند و اقدام نکند!

صحبت که تمام شد، گفتند چیزی را در این خاطره تقیه کرده ام. با خودم گفتم شاید دزدی در بیان باشد! این را هم می گویم، این طرف غیر از بچه، به حیوان هم حساس بود، برای حیوان هم به بهشت می رود.

برادرها و خواهرهای عزیز، خیلی خوب هستید، ولی بگردید ببینید یک صفت نیک در حدّ کمال، در وجود شما هست یا نه؟ اگر نیست امام سجاد(ع) می فرماید از خدا بخواهید که باشد، وگرنه از مسیر کرامت دور هستید.

» “السّابقونَ السّابقون” چه کسانی هستند؟
چند سال پیش کلیپی پخش شد، که سانسور شده بود. طرف می گوید: عرق بخورم، نخورم. نماز بخوانم، نخوانم. رهبرم بگوید، گردنم را می دهم! واقعاً هم می دهد! حیف آدم می ترسد این ها را باز کند، چون شیطان وسط می آید، سوء استفاده می کند و ما را بی قید و لااُبالی می کند! ولی یک صفت در حدّ کمال لازم داریم.

“السّابقونَ السّابقون” کسانی هستند که ضمن اینکه مثل شما آدم های خوبی هستند، “یک” صفت را در حدّ کمال دارند.


» اگر صفتی در حدّ کمال نداشته باشیم، قطعاً زمین می خوریم!
اگر صفتی در آن حدّ نداشته باشیم، قطعاً زمین می خوریم، چون بالاخره شیطان راهکاری را پیدا می کند و از یکی از همین صفات، وارد می شود. ده سال پیش از روی بچگی برخی از حرف ها را نقد می کردم و می گفتم: طرف کل سال را دنبال الواتی می رود، دهه محرم کرکره را پایین می کشد و دهه را کامل برای امام حسین(ع) است. دیوانه، این چه دینداری است؟!

بعداً که گذشت و از بچگی بیرون آمدیم، دیدیم من با این همه ادعا، یک دهه نه، یک روز در 365 روز نمی توانم کرکره را پایین بکشم! همه نماز و روزه هایم سر جای خودش است، ولی یک روزم کامل نیست! فهمیدم این لاتِ عرق خور، چقدر هنرمند است که توانسته ده روز کرکره را “فقط” برای امام حسین(ع) پایین بشکد! ده روز خیلی است! منِ آخوند که برای شما منبر می روم، در ماه رمضان یک روز سالم ندارم.

» یک روز پاک داشته باشید!
نکته ای که می خواهم بگویم این است که برخی ایام مانند همین ایام آخر ماه شعبان که خداوند برای ما قرار داده، بعضی از اذکار تاثیرات ویژه دارد، من جمله: اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ. این یعنی حواس ما جمع است که داریم وارد برهه، ماه و فضای جدیدی می شویم. کسانی که این اذکار را می گویند کسانی هستند که برای خود و نفسشان آمادگی ذهنی ایجاد می کنند.

فضای جدیدی تحت عنوان ماه رمضان می خواهد اتفاق بیفتد. سه سال پیش در جلسات خصوصی تر، پیشنهادی با عنوان “روز پاکی” دادم. مثلا بگویید از ساعت 12 شب، تا 12 فردا شب، به صورت مطلق پاک هستم. در این روز غیر از اینکه قطعاً محرمات مرتکب نمی شوید، مکروهات هم اصلاً انجام ندهید، حتی نان و پنیر خالی هم نخورید. حتی اگر شده قبل از ساعت 12، سه قرص دیاسپام بخورید تا بخوابید! در هفته یک روز، بعد دو روز تا اینکه ناپاکی کمتر شود. بعد ببینید اثر وضعی این 24 ساعت در اخلاق ما چقدر است.

ایام آخر ماه شعبان حتماً این برنامه را داشته باشید. نمی خواهد خیلی ذکر بگویی، نمازت را اول وقت و اگر توانستی جماعت بخوان. زبان، چشم و گوشت را مراقب باش. مکروه هم مرتکب نشو. اگر مثل بنده ضعیف النفس هستی، برنامه داشته باش در این 24 ساعت، 18 ساعتش را بخوابی، باور کنید اثر دارد. 24 ساعت، پاکی مطلق اثر دارد.

و اگر، اگر، اگر بنده ای بتواند 40 روز اینگونه باشد، تمام است! اصلاً نمی شود، شیخ بهایی هم نتوانست!‍ ولی ما کسانی هستیم که اگر نتوانیم برای خودمان 24 ساعت پاکی مطلق داشته باشیم، پس ادعای ما چیست؟! در این دو هفته باقی مانده قبل از ورود به ماه رمضان، یک روز را برای پاکی بگذارید. نمی گویم برای روزهای دیگر ناپاکی مجاز است، این یک روز را به خودت خیلی سخت می گیری.

کوچک ترین تاخیر در عبادتت ایجاد نمی کنی، 17 دقیقه برای نمازت می گذاری، شاید بخواهی روزه هم بگیری که خیلی عالی است،  دقت کنید که اگر این دقت را داشته باشید خدا به همه شما توفیق می دهد.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید