امروز 2 دی 1403 - 19 جماد ثاني 1446
خواندنی ها

خودباوری(3) - شب سوم محرم‌1402

29 تیر 1402 -   12:00 ق.ظ  دسته بندی: خود باوری
 یا حبیب 
متن سخنرانی      
سید محمد انجوی‌نژاد
موضوع: خودباوری – قسمت سوم
تاریخ: 1402/04/29

عناوین سخنرانی
» جمهوری اسلامی مظلوم‌ترین کشور کل کره زمین است
»بزرگترین مانع خودباوری به رخ کشیدن نقاط منفی است
»خبر منفی در عدم خودباوری تأثیر می‌گذارد
»نه در خودت و نه در دیگران اول عیب را نبین
»اگر نمی‌توانی جهان را به میل و کام خودت بچرخانی، یاد بگیر به کام و میل جهان بچرخی
»خوشبختی و لذت یک ذهنیت است
مقداری از بحث خداباوری دیشب ماند، که حالا من دو سه‌تا نکته را راجع‌به ادامه بحث خودباوری می‌گویم، آن را باز آخر بحث  بگذاریم که بالأخره شب جمعه هم هست مقدمه توجه بیشتر ما بشود.

» جمهوری اسلامی مظلوم‌ترین کشور کل کره زمین است
در بحث‌هایی که الان راجع‌به خودباوری دارند ما بیشتر از اینکه خودمان بپردازیم به اینکه خودباوری چیست باید بشناسیم که دشمنان خودباوری یا در حقیقت بگوییم موانع خودباوری چیست؟ چرا؟ چون جمله‌ای راجع‌به بحث‌های اقتصادی در بحث‌هایی که تازه خیلی انتقادی و داغ بود گفتم هنوز هم پای این جمله هستم. گفتم جمهوری اسلامی مظلوم‌ترین کشور کل کره زمین است بعد گفتند آقا چه جمله‌ای است؟ مثلاً شما انتقاد داری! این چه حرفیست که می‌زنی؟ بازهم می‌گویم. چرا؟ چون تنها کشوری هستیم که میلیون‌ها رسانه نقاط ضعفش را بُلد می‌کنند. هیچ‌‌کس نمی‌تواند این را رد کند یعنی آمار است ریاضی است دیگر، ما تنها کشوری هستیم که میلیون‌ها رسانه نقاط ضعفمان را پیدا می‌کنند، رسانه‌ای و بزرگش می‌کنند. مظلوم به این معنا قطعاً هستیم.

خب حالا این جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام حاکم یک داستان است، این وسط ما مردم که در این نظام داریم زندگی می‌کنیم هم داریم همین چوب را می‌خوریم. یعنی‌ چه؟ یعنی خودباوری ما به عنوان آدمی که الان هستیم، شانس ما در این برهه زمانی هستیم، دائم دارد تحت تحقیر قرار می‌گیرد؛ به آدم بودنمان، به خاکمان، به آسمانمان، به آسفالتمان، به فضایمان، به شهرمان، به کوه‌ها و دشتمان، به جنگلمان؛ یعنی کافیست در جنگلی چهارتا از ما برویم یادمان برود جایمان را جمع کنیم ده هزارتا رسانه این را نشان می‌دهد که به من ثابت کند تو به‌عنوان یک آدم این هستی؛ این‌قدر کم‌شعوری! جمله دومی که خیلی درست است جمله رهبری هم هست این است که مشکل دشمنان، جمهوری اسلامی نیست مشکلشان ایران قوی است. این دوتا خیلی درست است این اصلا بحثش نه سیاسی و نه اعتقادی است و نه هیچ چیز، بحث آماری است.

»بزرگترین مانع خودباوری به رخ کشیدن نقاط منفی است
این وسط این تهاجمی که به این سیستم می‌شود من و تو هم که یک آدم هستیم اینجا داریم تحت این فشار قرار می‌گیریم بعد می‌آییم نگاه می‌کنیم به کسانی که راجع‌به خودباوری صحبت کردند می‌گویند بزرگترین مانع خودباوری به رخ کشیدن نقاط منفی است! یعنی کسی بیاید دائم تو را سرزنش کند بعد این جمله مال امام صادق‌(ع) است که می‌فرمایند سرزش بدترین روش تربیتی است. چرا؟ چون سرزنش اصلاح نمی‌کند تخریب می‌کند. دوتا آیتم (من یک لحظه فارسی آیتم یادم رفت نه اینکه ما خیلی آن طرف زندگی کردیم آیتم فارسیش چه می‌شود؟ مورد) در تربیت ما، والدین، معلم‌ها، امثال من، منبر، سخنران و اساتید دوتا مورد هست که عقل سلیم قبل از فرمایش امام صادق(ع) می‌گوید این‌ها اصلاح و تربیت نمی‌کنند فقط تخریب می‌کنند یکی سرزنش و دیگری کنایه است. مثلاً طرف کار بدی دارد می‌کند سرزنشش کنی یا به او کنایه بزنی این قطعا تخریب می‌کند اصلاح نمی‌کند. بعد اباعبدالله(ع) که هزار و خورده‌ای سال است این شب‌ها داریم برایش  روضه می‌گیریم می‌گوید اصلاً هدف قیام من «لِطَلَبِ الْإصلاحِ في اُمَّةِ جَدّي» من می‌خواهم اصلاح بشود. من وظیفه‌ام را انجام دادم. بیخود می‌کنی وظیفه‌ات را انجام دادی وظیفه باید منجر به اصلاح بشود کنایه و سرزنش تخریب می‌کند. باز چیزهای دیگر هم داریم که به آن هم می‌رسیم الان نمی‌خواهم در آن فاز برویم برای اینکه بحث یک مقداری کامل‌تر باشد یکی‌اش هم مقایسه است، مقایسه تخریب می‌کند «از فلانی یاد بگیر» تخریب می‌کند تربیت و اصلاح نمی‌کند. بعد شما ببینید در فضای سایبری با سرزنش، کنایه و مقایسه؛  از یک کنار دقیقا دارند همین سه‌تا کار را می‌کنند. خب من هم در این مملکت هستم دیگر، خودتخریبی اتفاق می‌افتد خودباوری را از من می‌گیرند. بازی هم بُرد بُرد است یعنی آن‌‌ها به دنیای بعد از جمهوری اسلامی برای ایران که فکر نمی‌کنند این‌ها به خود ایران فکر می‌کنند ایران نباید قوی بشود می‌گویند آقا این بُرد را می‌کنیم این تخریب شد، شد. نشد ایرانیت تخریب می‌شود.

»خبر منفی در عدم خودباوری تأثیر می‌گذارد
پس این نکته خیلی مهم است که اخبار منفی، هجوم اخبار منفی به تو  تلقین منفی ایجاد می‌کند از سرزنشگران و کنایه‌زنان خودت را دور کن از کسانی که سعی می‌کنند تو را مثلاً تربیت کنند؛ اما این مدلی هستند خودت را دور کن. اگر پدر و مادرت هستند معلمت است نمی‌شود دور شوی اصلاحشان کن برایشان توضیح بده اگر الان پدر و مادر هستند توبه کنند. برادر و خواهر بزرگ‌تری است توبه کنند. تو مگر اصلاح دوستت را نمی‌خواهی؟ پس خودباوری را چی داغون می‌کند؟ اخبار منفی و تأثیری که می‌گذارد. اخبار منفی نه تنها تأثیر به موقع می‌گذارد بلکه در پیش‌زمینه ذهنی تو هم مؤثر است. یعنی به شما می‌گویند آقای‌انجوی آدمی بسیار عصبی است. اولین بار است می‌خواهی بروی او را ببینی. خب؟ خبری منفی است که خیلی عصبی است. تو هم باید بروی انجوی را ببینی. تا بفهمی او عصبی است یا نه، بیست دقیقه اول وقتت تمام شده. یعنی دائم استرس داری اینکه گفتند عصبی است الان عصبی می‌شود؟ پنج دقیقه دیگر عصبی می‌شود؟ او حتماً عصبی است. چون عصبی است کنترل نفس ندارد. من را نزند؟ من را نخورد؟ من را فلان! بالأخره این داستان پیش می‌آید دیگر. بیست دقیقه از وقتت هدر رفت بابتی که فقط داری با آن فکر منفی که اصلاً معلوم نیست وجود داشته باشد مبارزه می‌کنی. خودتان را از مسیر اخبار منفی دور کنید. اسم این انتقاد نیست. اسم این جنگ روانی است. هفت‌هشت سال پیش یک دهه محرم درباره پدافند غیرعامل و همین جنگ روانی صحبت کردیم. در درس، کلاس، انتخاب مدرسه، انتخاب شغل و…  همین است. خبر منفی در عدم خودباوری تأثیر می‌گذارد.

»نه در خودت و نه در دیگران اول عیب را نبین
گزینه بعدی کوچک شمردن داشته‌ها و توجه، فوکوس و تمرکز روی معایب و نداشته‌هایت است. بالأخره خدا به ما بدن و عقلی داده که حتماً بدن، عقل، زندگی، پدر و مادر، دوست، رفیق، همسر و بچه ما نقطه‌ضعف هم دارند. امام صادق(ع) می‌فرمایند تمرکزت را روی نقطه ضعف‌های زندگی‌ات نگذار، روی نقطه‌های قوت زندگی‌ات بگذار. حتی راجع‌به کسی که دارد می‌آید. امام‌صادق(ع)می‌فرمایند اگر می‌خواهی اصلاحش کنی بالأخره همه‌اش که سیاهی نیست قسمتی هم سفیدی هست. اولین روش نمی‌گویم آخرین روشم این است، اولین روش این است که آن قسمت‌های سفیدش را به رخش بکشی و سعی کنی این سفیدی وجودش را این‌قدر گسترش بدهی که سیاهی‌ها را پاک کند یا بپوشاند. نه در خودت و نه در دیگران اول عیب را نبین. آقا من قدم خیلی بلند است بگو پس می‌توانم بسکتبال بازی کنم. می‌توانم از بالاتر نگاه کنم و فلان. من قدم خیلی کوتاه است می‌توانم فلان. چاقم، لاغرم، درازم، زشتم و فلان! همه این‌ها سرجایش، همه‌اش می‌تواند نقطه حُسن باشد. به شرط اینکه آدم دنبال نقاط حُسنش بگردد.

بعضی‌ها از آن طرف بوم می‌افتند به خاطر همین حرف دیشب که «حُبُّ الشّئِ یُعْمی و یُصِمُّ»؛ یعنی کور می‌شوند دیگر. طرف می‌گفت خانمی آمده مشاوره  می‌گوید: شوهرم اخلاق که ندارد پول هم ندارد روزی دو بار هم من را می‌زند عرق هم می‌خورد مواد مخدر هم می‌کشد بچه‌ها را هم می‌زند و خلاصه اینجوری است چه کار کنم؟
_ این که تو داری می‌گویی شوهر نیست که دیو است. خب جدا شو.
_ نه خیلی دوستم دارد. (ببینید تمرکز کرده.)
_ چرا خیلی دوستت دارد؟
_ آن روز می‌خواستم آب بخورم گفت این آب گرم است رفت آب سرد برایم آورده!
روزی دو بار دارد می‌زندش! همه چیز هم دارد می‌کشد و فلان! رفته آب را عوض کرده و آب سرد آورده روی آن تمرکز کرده. بستگی دارد آدم روی چی تمرکز کند. همانی که رویش متمرکزی همه ذهنت را مشغول می‌کند. همه ذهنت را! نقطه منفی هم همین است. ایشان را از بالا تا پایین لخت کنی پوستش مثل کره‌ای‌ها کلا صاف است، یک خال دارد از صبح تا شب در آینه دارد این را چک می‌کند!

همه ما در زندگی‌، اخلاق و رفتارمان خال داریم. بعضی از شماهایی که قبل یا بعد از جلسه می‌آیید به من می‌گویید که آقا من لیاقت این مجلس را نداشتم دعا کنید. فکر کردی من کی هستم؟ من هم یکی مثل تو هستم. باغچه هر کدام‌مان را بیل بزنند کِرم دارد. موضوع این است که الان در این مجلس هستی لیاقت و سعادت داشتی چرا این را نمی‌بینی؟ چرا با خجالت در مجلس امام‌حسین(ع) نشسته‌ای؟ پس شُکر یعنی چه؟ در زندگی، قیافه، اخلاق، رفتارمان و در هر  چی! بالأخره کِرم وجود دارد. چه توقعی از خودت داری؟ من بحثی راجع‌به توبه توحیدی داشتم آنجا گفتم خدا بعضی وقت‌ها عصبانی می‌شود. می‌گوید آقا تو چته دیگر؟ مگر توبه نکردی؟ چرا این‌قدر خودت را تحقیر می‌کنی؟پس در این فضا هم که داری می‌روی بدان که داستان این نیست. بستگی دارد روی چه چیزی تمرکز کنی. روی هر چیز تمرکز کنی به همان متوجه می‌شوی و همان ذهنت را مشغول می‌کند.

»اگر نمی‌توانی جهان را به میل و کام خودت بچرخانی، یاد بگیر به کام و میل جهان بچرخی
بعد از اینکه داشته‌هایت را دیدی بدان ما بحثی داریم که البته این بحث در روانشناسی غربی آمده و اصلش مال بودا است. اصلاً این جمله مال بودا است.  اگر داری در جهان زندگی می‌کنی و فرصتی داری، ما نهایت فرصتی که داریم و فعالیت و ضریب تأثیرمان خیلی بالاست بیست بیست‌وپنج سال است. از بیست‌وپنج سال به بعدش باید از جیب بخوریم قبلش هم داریم تجربه کسب می‌کنیم. بین بیست‌وشش‌هفت سالگی تا چهل‌وشش‌هفت سالگی نهایت تا پنجاه دوران فعال زندگی ماست. بعدش هر چه داریم اینجا جمع کردیم می‌توانیم استفاده کنیم قبلش هم داریم جمع می‌کنیم. جمع نکنیم تمام است. در این فاصله زندگی وقت بگذار یک اولتیماتوم زمانی برای چیزی که می‌خواهی بهش برسی بگذار و تلاش کن، نرسیدی ولش کن. بودا این را می‌گوید: «جهان خیلی عظمت دارد تو اگر نمی‌توانی جهان را به میل و کام خودت بچرخانی، یاد بگیر به کام و میل جهان بچرخی». تو نمی‌توانی امروز کاری کنی که در زمستان مسکو هوا منفی پنجاه درجه نشود، یاد بگیر که یک پالتو پشم خوب بخری. نمی‌توانی با سرما مقابله کنی. کمی جلوتر می‌آییم این حرف بد نیست منتها می‌دانید که اصلاً تعالیم بودا آدم را توی غار می‌برد دیگر. این تفاوت را با تعالیم اسلام دارد. در جایی درست می‌گوید. بله اگر نمی‌توانی جهان را به کام خودت بچرخانی  تلاشت را هم کردی سعی کن به کام جهان بچرخی. خودت را سازگار کنی. اگر نمی‌توانی خیلی‌خب درست است. حالا این «اگر» را من دارم اضافه می‌کنم؛ تعالیم بودا می‌گوید خودت را سازگار کن ول کن برود بابا! دقیقاً اسلام چه می‌گوید؟ اگر منتظر نشستی جهان به کام تو بچرخد از این خبرها نیست.
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
اصلاً «أبَى اللّه ُ أن يُجرِيَ الأشياءَ إلاّ بِأسبابٍ»
سببش شما هستید. خودت زندگی‌ات را بساز. خیلی از ما نشسته‌ایم شرایط جور بشود تا ما انجام بدهیم. شرایط جورشدنی نیست، شرایط جورکردنی است.

خب حالا چرا حرف بودا را زدی؟ برای اینکه من اگر را اولش گذاشتم درست شد. یک اولتیماتوم زمانی می‌دهیم اگر نتوانستیم شرایط را جور کنیم معلوم است نمی‌شود می‌رویم یک کار دیگر بر می‌داریم. بعضی‌ها ده سال پشت کنکور می‌‌مانند که به یک رشته برسند. عزیزم تو داری عمر مفیدت را تباه می‌کنی. یک سال، دو سال تلاش کردی نرسیدی تغییر رشته بده. می‌گوید ما با فلانی ۱۲ سال است ارتباط واقعی داریم. می‌فهمید ارتباط واقعی چیست؟ در فضای سایبری چه می‌گویند؟! می‌گوید دوازده سال است در ارتباطیم بعد می‌گوییم این بابا که دوازده سال است با تو در ارتباط است هنوز با تو ازدواج نکرده است واقعاً تو با چه امیدی داری ارتباط را ادامه می‌دهی! یک اولتیماتوم زمانی بگذار بعد ول می‌کند می‌رود می‌گویی وای تو مثلاً پشت من را شکستی! به درک! پشتت را گذاشته‌ای رویش بایستند بشکند. باید خودت شرایط را بسازی.

»خوشبختی و لذت یک ذهنیت است
قسمت بعدی سریع به این وصل می‌شود. کلیشه‌ها و تابوهایِ موجودِ موفقیت، این‌ها تابو و کلیشه است. کی گفته راه‌های موفقیت فقط همین است. هر چیز را که برای تو بزرگ می‌کنند که اوج خوشبختی این است، می‌خواهی خوشبخت بشوی باید این‌طوری باشی، می‌خواهی از خانه لذت ببری باید این خانه باشد، این‌ها همه تابو است. خوشبختی و احساس خوشبختی و لذت هم یک ذهنیت است در دل توست. من همین امروز بعد از ظهر خیلی حالم بد بود با داستان اینجا آمدم هی این را بخور آن را بخور؛ ولی یقین داشتم در این فضای درب و داغون که نه سقف روی سرمان است، نه زیر پایمان نرم است، از در داخل بیایم ذهنیتم عوض می‌شود و شد. من هستم که برای خودم یقینیات را ایجاد می‌کنم. می‌توانستم یقین را به سمتی ببرم که نشود بگویم من اگر بخواهد ذهنیتم عوض بشود همین الان باید روی یک ناو، در قله ناو در جزایر اندونزی بایستم، جلویم هم انواع و اقسام اطعمه و اشربه باشد و… تا مثلاً من کمی حالم خوب شود. با خودم گفتم نه به جلسه امام‌حسین‌(ع) می‌روم روی این موکت‌هایی که بچه‌ها قدم‌هایشان را گذاشته‌اند رد شوم حالم خوب می‌شود. خوب شد، الان خوب خوبم. می‌توانم هم این ذهنیت را داشته باشم که از این در بیرون می‌روم خراب می‌شوم الان این ذهنیت را هم دارم می‌دانم هم که خراب می‌شوم. خودم دارم زندگی‌ام را برای خودم ترتیب می‌دهم. پس من شرایط را با ذهنیتم ایجاد می‌کنم. این‌ها تابو است. همه مهندس‌ها خوشبختند! همه پزشک‌ها خوشبختند! همه خوشکل‌ها خوشبختند! اتفاقاً آن کسانی که مثل فواره بالا می‌روند چون فواره که بالا می‌رود بالأخره پایین می‌آید دیگر، آن‌ها اگر ده سال آن بالا هستند چهل سال آن بالا نیستند آن چهل سال در زندگیشان بیچاره‌اند.

کسانی که همین‌جوری معمولی بالا و پایین می‌روند، آن‌ها تا آخر دنیا همین‌جوری معمولی هم هستند دیگر. آدم‌های غیرمعمولی که بالا می‌روند بعد بیچاره‌اند چون در ذهنیتشان آمده که آن بالا خوب است بعد باید پایین بیایند دیگر. الان مثلاً امسال تا آخر دهه یا هر چه من این بالا نشسته‌ام مثلاً اگر صدایم بگیرد باید پایین بیایم دیگر. صدا هم که دنیاست دیگر، یک چیزی می‌خوری می‌گیرد، یک سکته می‌زنی لبت کج می‌شود ملت اصلاً نمی‌توانند نگاهت کنند. مجبوری پایین بیایی. اگر این بالا برای من ذهنیت لذت ایجاد کرده باشد و از الان کار نکرده باشم که آن پایین هم لذت‌بخش است بیچاره‌ام چون بالأخره باید پایین بیایم. این‌ها ذهنیت است، تابو است، این‌ها را باید بشکنی، کلیشه است. هیچ شغلی، هیچ پولی، هیچ خانه‌ای، هیچ مقامی، هیچ اعتباری، هیچ محبوبیتی، هیچ شهرتی، هیچ، هیچ، هیچ لذت‌بخش نیست مگر تو برای خودت در ذهنت آن را لذت‌بخش کرده باشی. این تابو را بشکن. سعی کن خودت لذت همه چیز را بسازی وقتی لذتت را آویزان بقیه می‌کنی خب بقیه می‌روند. لذتت را آویزان لباست، صدایت، پستت، مشهوریتت، مقبولیتت، محبوبیتت، دوستت، رفیقت، زنت، بچه‌‌ات نکن. حتی بچه‌ات، مخصوصاً بچه‌ات! بزرگترها می‌دانند. ما خودمان بزرگتریم بچه بابا و مادر بودیم، بچه برای پدر و مادر نمی‌ماند. نه که نماند، این بچه‌ای که الان آویزان تو است، ۲۴ ساعت در آغوش تو است بعداً رابطه‌اش با تو حداقلی می‌شود و اصلا نمی‌داند که تو هنوز همان‌جوری حداکثری هستی. حداقلی، شب جمعه‌ای، بعد از ظهر پنج‌شنبه‌ای، از سر وظیفه شرعی‌اش زنگی بهت بزند  احوالت را بپرسد ادای دلتنگی را دربیاورد. ما اینیم دیگر! ما خودمان این بودیم. دنیا این است. خیلی‌خب چون بحث به اینجا رسید حالا به ادامه بحث دیشب بر می‌گردم.
شما بدانید بعضی از جملات آقاامیرالمؤمنین‌(ع) را بر سردر بزرگ‌ترین مجامع علمی انسان‌شناختی می‌نویسند من‌جمله این جمله که همه بلدید «الدهر یومان یوم لک و یوم علیک» می‌گوید با طبیعت و ذات دنیا دعوا نکنید روزگار تو دو قسمت است یوم لک و یوم علیک، یک روز با تو است یک روز با تو نیست. هر روز با تو است وجود ندارد امیرالمؤمنین‌(ع) نماینده خدا روی زمین دارد می‌گوید که خدا این‌جوری خلق نکرده است که هر روز با تو باشد. شب‌های بعد به آن قسمت‌هایش می‌رسیم که آن‌هایی که نگاهشان می‌کنی فکر می‌کنی هر روز با آن‌هاست، دارند به تو خوشبختی‌فروشی می‌کنند، این‌جوری نیستند. «یوم لک و یوم علیک» بعد می‌گوید چه کار کن؟ آن روزی که با تو است مست نشو، آن روزی که بر توست دلتنگ نشو. سیستم است. طبیعت همین است. «یوم لک و یوم علیک» تو هستی که می‌توانی امروز را چگونه تفسیر کنی. همه سوره انشراح را بلدید. «إِنَّ مَعَ العُسرِ يُسرًا» می‌گوید انگار نفهمیدید چه گفتم «إِنَّ مَعَ العُسرِ يُسرًا» را ترجمه کردید یعنی بعد از هر سربالایی و سختی یک آسانی است. نه، دوباره تأکید می‌کند«فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرًا» حتی به عرب‌زبان‌ها دارد می‌گوید که نگفتم «إِنَّ بعد» گفتم مع نفمهیدی، «فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرًا» می‌گوید در خود همین سختی و یوم علیک لذتی وجود دارد این را کشف کن اصلاً فقط همین را ببین. یارو این‌جوری پدر خودش را درآورده دارد می‌دود، عرق می‌ریزد، نفس‌نفس می‌زند، دست و پایش درد می‌کند چون ورزیده شدن را دارد می‌بیند دارد لذت می‌برد  «إِنَّ مَعَ العُسرِ يُسرًا» تو آن لذت را ببین.
امیرالمؤمنین‌(ع) می‌فرمایند «یوم لک و یوم علیک»  یک روز با تو است یک روز بر تو. تو باید تفسیر کنی، آن روزی که با توست مست نشوی چون فرداییست که بر توست و آن روزی که بر توست هم دلتنگ نشوی فرداییست که با توست.
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
این‌ها ترجمه جملات امیرالمؤمنین‌(ع) است. بعضی از مضامین شاعران که خیلی عمیق است معلوم است رسماً از قرآن یا اهل‌بیت(ع) گرفته‌اند. بالأخره این اتفاق‌ها می‌افتد.
ان‌شاءالله خدا به همه ما توفیق عمل کرامت کند.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید