امروز 17 بهمن 1403 - 5 شعبان 1446
خواندنی ها

متن سخنرانی اتحاد عوالم الهی (7)-توبه ی توحیدی

22 مهر 1394 -   12:00 ق.ظ  دسته بندی: اتحاد عوالم الهی

اگر به این نقطه رسیدی که مدیریت عالم به دست خداست، محال است به گناه اعتماد کنی!

یا لطیف

سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد

موضوع: اتحاد عوالم الهی – قسمت هفتم

توبه ی توحیدی

محرم الحرام 1394

◄ عناوین اصلی که در این سخنرانی به آن پرداخته شده است:

– اثر صلوات صادقانه بر پیامبر(ص).

– بالاترین درد اخلاق در بین متخلقین، عُجْب خانقاهی است!

– نقطه ی سقوط یک انسان چه زمانی است؟!

– اثرات عجب.

– حسن و قبح گناهان در جامعه امروز عوض شده است!

– غیبت و تهمت ما حصل چیست؟

– توبه ی شرعی، توبه ی اخلاقی، توبه ی رفتاری، توبه ی عرفانی، توبه ی نصوح و توبه ی توحیدی.

– توبه یعنی پرواز و معراج.

– اثر نزدیکی به مرکز لذت چیست؟

– روش های عذرخواهی.

– تائب در مقابل توحید، درجا به زمین می نشیند!

– کدام توبه بین ما و خدا نزدیکی ایجاد می کند؟

– منشاء صددرصد گناهان ما شرک است!

– توبه ی توحیدی انسان را درمان می کند.

– قدم بعد از توبه ی نصوح، چیست؟

– مصادیق و مظاهر توبه ی توحیدی.

– توبه ی توحیدی زائل نمی شود!

– شک، حربه ی شیطان در توبه ی توحیدی است!

» اثر صلوات صادقانه بر پیامبر(ص).

اگر کل بحث امشب و هرچه که راجع به توبه در هر کجای عالم بحث خواهد شد را بخواهیم فراموش کنیم و فقط یک روایت را یاد بگیریم، عمل کنیم و در حفظ آن دقت کنیم، خودش مهمترین توبه است! این روایت را با هم یاد می گیریم و آن را حفظ می کنیم.

پیامبر اکرم(ص): “مَن صَلَّ عَلیَّ مَرَّةً، لَم یَبقِ مِن ذنوبهِ ذَرَّةً”، کسی که یکبار از سر صدق بر من صلوات بفرستد، هیچ گناهی در پرونده اش باقی نخواهد ماند!

الان همه پاک هستیم و هرچه از این به بعد بحث می کنیم برای محکم کاری است که پاک بمانیم! هر کس شک دارد که پاک شده، امام صادق(ع) می فرمایند: “هرکس شک دارد که پس از توبه پاک شده است، از مجلس بیرون برود”. اینجا که آمدی، دیگر جایی برای شک کردن نیست!

بحثی که امشب پیرامون اتحاد عوالم الهی یعنی بحث توحید، وحدت و کثرت داریم، توبه ی توحیدی است.

+ مقدمه:

مثلا می گویند اقتضاء فلان خاک و فلان آب و هوا، رشد و بارور شدن درخت پرتقال است! مثلا برای داراب و جهرم می گویند اقتضاء خاک و آب و هوایشان پرتقال است. اگر در آنجا موز بکاری جواب نمی دهد. یا مثلا اقتضاء زمین های خراسان، سیب، هلو، گیلاس و خربزه است. اگر در خراسان پرتقال بکاری آنطور که باید، جواب نمی دهد. اقتضاء آب و هوای مازندران، مرکبات، لیمو شیرین و پرتقال است.

» “النّاس کُلُّهُم خَطّائون”.

این خاک برای انسان ها هم اقتضائی دارد، و اقتضاء کره زمین برای انسان ها گناهکاری است! در مسائل اجتماعی و سیاسی ممکن است که حرف از خودم باشد، اما زمانی که بحث اعتقادی می کنم، پیش زمینه ی آن یا یک آیه ی صددرصدی و غیر منسوخ است و یا یک روایت محکم! یعنی شرایط زمین به گونه ای است که پیامبر(ص) می فرمایند: “النّاس کُلُّهُم خَطّائون”. “ال” در اول کلمه ناس معنای همه گیر و اقتضاء را دارد.

اقتضاء انسان بر روی کره زمین، لغزش است. لذا انسان بی گناه نداریم، اولیاء و معصومین هم گناهان خودشان را دارند! امیرالمومنین(ع) هم گناهان خودش را دارد و اتفاقاً با آن ها بسیار سخت تر هم برخورد می شود.

برای یک نفرین بیجا، خداوند یک پیغمبر را چند سال در دریا تبعید کرد. این نفرین بیجا هم گناه بوده، چون خداوند آن را دوست نداشته است. گناه الزاماً آن نیست که یک خطای عقلانی باشد! هرآنچه که خدا دوست نداشته باشد، گناه محسوب می شود! اما خدا سطح توقعش را پایین آورده و برای ما گفته که مثلا فلان گناه مکروه است. یعنی حتی اگر شما آن را انجام دادی هم کاری نداریم، اما برای اولیاء به این شکل نیست.

+ پس در مقدمه ورود به بحث توبه توحیدی، چند خطی از شعر حافظ می خوانم که بسیار زیباست.

» بالاترین درد اخلاق در بین متخلقین، عُجْب خانقاهی است!

– “ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی / در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی”، هم نور خدا در وجودت هست، و هم اراده و حکمت خدا در آفرینش تو.

– “ساقی بیار آبی از چشمه خرابات / تا خرقه ها بشوییم از عُجْب خانقاهی”، یک وقت فکر نکنی که معصومی! فکر نکنی که بی گناهی و حتی احتمال هم ندارد که کج می رفته ای! یکی از اشکالات خانقاه های زمان قدیم که خوب بودند، این بود که عُجْب پروری می کردند. یعنی مراد انقدر بر مرید خودش القاء می کرد که تو در اینجا در کنار شمس و به خورشید پیوسته هستی، که آن فرد فکر می کرد که واقعا انسان استثنائی، و عجیب و غریبی است!

در دیدار مقام معظم رهبری(مد ظله) با نخبگان چند نکته جالب داشت؛ و من هم خوشحال شدم که همیشه این موارد در ذهنم بوده و می گفته ام. نکاتی مثل خارج رفتن و تحصیل در آنجا و این نکته که فرمودند: بزرگترین درد در پیرامون یک جنبش نخبه این است که فکر کند واقعا نخبه است! یعنی عُجْب او را فرا بگیرد. بالاترین درد اخلاق در بین متخلقین آن است که به عُجْبِ خانقاهی دچار شوند. فکر کنند که خبری است و با بقیه فرق دارند!

اگر انسان احساس کند که با سایر آدمیان متفاوت است، طبیعتا برای گناهان خودش که مثل سایر آدمیان است، توجیهات عجیب و غریب خواهد آفرید! لذا حافظ می گوید این بحث ها را قبل از ورود به بحث توبه از وجودت پاک کن.

» نقطه ی سقوط یک انسان چه زمانی است؟!

– “دائم دلت ببخشد بر عجز شب نشینان / گر حال بنده پرسی از باد صبحگاهی”، اینکه توسلی داریم و بر در خانه ی تو هستیم، داستان عُجْب نداشتن ماست. وگرنه اگر به نقطه ای برسیم که احساس کنیم از لغزش مُبرّا هستیم، سقوط کرده ایم! نقطه ی سقوط یک انسان زمانی است که فکر کند خطا نخواهد کرد!

خود من هفته ای دو، سه بار خطاهایم معلوم می شود و عذر خواهی می کنم. برخی از بزرگان را مدت هاست می شناسم اما هنوز یکبار هم نشنیده ام که بگویند آن حرفی که  زده بودم خطا بود! گذشته از کارهای جمعی که مثلا اطلاعیه می دهند و این اطلاعیه کلا خطا و اشتباه است، خودش و همه مردم هم می فهمند که اشتباه است، اما اطلاعیه دومی دیگر نمی دهد که ببخشید اطلاعیه قبلی اشتباه بوده. بعد هم می گویند گویا نظر آقا این نبود، ببخشید! و به سادگی از آن رد می شوند. تو پشت سر آقا نصف کره زمین را تکفیر کردی، حالا می گویی گویا نظر آقا این نبود، ببخشید؟!

» اثرات عجب.

ببخشید گفتن های اولیاء خدا صد برابر حکم دادنشان است. و کسانی که در توهمِ پر از عجبِ تقدس به سر می برند، صد هزار بار حکم می دهند، اما فقط یکبار ممکن است که بگویند ببخشید! آن هم اگر در معذوریت های اجتماعی قرار بگیرند، وگرنه به راحتی از آن عبور می کنند.

به یک نفر گفتیم، حرفی که شما زدی حَد شرعی داشت! در مسائل سیاسی اظهار نظر کردی، فلانی هم یک کار غلطی در زمینه سیاسی کرده است، این که شما به او گفتی حرامزاده، الان پدر و مادرش شاکی هستند و حَد شرعی دارد. باید بخوابی و شلاق بخوری! او هم گفت دیگر چنین حرفی را نمی زنم! تمام؟ در مقابل صد و پنجاه هزار نفر گفتی حرامزاده، الان در خانه می گویی دیگر چنین حرفی را نمی زنم؟! باید بروی همانجا و بگویی من غلط کردم که اینطور گفتم. عُجْب باعث اینگونه رفتارها می شود. عُجْب باعث می شود که عذر خواهی های ما به اندازه گناهانمان پر رنگ نباشد!

– “جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد / ما را چگونه زیبد دعوی بی گناهی؟”،  حتی حضرت آدم هم گناه کرد، چطور می گوییم که ما خطا و گناهی نمی کنیم؟

» باید لُنگ بیندازی!

گناهان دیگران برایمان بسیار بزرگ و گناهان خودمان اصلا برایمان بزرگ نیست!! دیگران اگر خطایی بکنند تا شش هزار سال این خطا را مدام تمدید می کنیم و به سرشان می کوبیم، درحالیکه اگر ما روزی پنج خطا بکنیم، دیگران باید خطاهای ما را فراموش کنند. با این نوع نگاه به مردم، بهتر است اصلا به بحث توبه در پیشگاه خداوند ورود نکنی! اول، باید لُنگ بیندازی!

مردم موظفند روزی ده خطا را از من ببینند و به خاطر زیبایی بنده از این خطاها بگذرند، اما اگر من خطایی را دیدم باید تا ده سال به سر صاحب خطا بکوبم تا آدم شود! با این نگاه اگر به در خانه خدا بیاییی خدا می گوید عزیزم اشتباه آمده ای!

» اولین گام در توبه توحیدی.

اولین گام در توبه توحیدی، توبه از عنانیت، منیت و خودیت از خود است. باور کنید که بنده هیچ ادعایی ندارم و در همین هیچ ادعایی نداشتن هم نسبت به روایاتی که احوال قیامت را بیان می کنند، به شدت مسلط هستم. از دوازده سالگی خوانده ام و به بهشت و جهنم علاقه داشته ام.

» حسن و قبح گناهان در جامعه ی امروز عوض شده است!

به عنوان متخصص قضاوت در روز قیامت بر اساس روایات، اینکه بر طبق رحمت خدا چه اتفاقی بیفتد ما خبر نداریم، به شما می گویم که حسن و قبح گناهان در جامعه امروزِ ما عوض شده است! شما را به یک جهل تهدید می کنم! امروز، مردم بزرگترین گناهان زبانی و قلبی را مرتکب می شوند و اصلا بر روی آن ها حساس نیستند و در مقابل به کوچکترین گناهان و خصوصا گناهان جنسی به شدت حساس شده اند! درحالیکه آن گناهان قلبی از یک قلب مریضِ مملو از شیطان خارج می شوند، اما گناهان جنسی از یک غریزه!

خوششان هم نمی آید که در مورد این مسائل صحبت کنیم! می گویند مردم جَری می شوند! مردم تَجَری بر غیبت، تهمت، آبرو ریزی، نیش، کنایه و دعوا دارند، بالاخره باید یک روزی این ها را جمع کرد! انقدر سخت گرفتید که مبادا جَری نشود، حالا نتیجه اش را هم وسط خیابان ها ببینید.

حسن و قبح گناهان عوض شده! بچه مقدس های ما کلمات زشت را به کسانی نسبت می دهند که با آن ها اختلاف سیاسی دارند. این موارد خیلی زشت است، دینی و شرعی نیست!! مردم روایتی را که می گوید: زمانی که غیبت یک فرد را می کنید، تمام همان گناهی که داری در موردش غیبت می کنی به پرونده تو منتقل می شود را شوخی گرفته اند!!!

» غیبت و تهمت ما حصل چیست؟

یک عالِم پیدا کنید که این رفتارها را تایید کند. این ها به خاطر عنانیت، منیت، خودخواهی، خود بینی و عُجب است. به دلیل خود را دائم ندیدن و دائم به نقد دیگران عادت کردن است. به قول امام صادق(ع)، برخی از مومنین زمانی که پرونده هایشان به دستشان می رسد، سکته می کنند! چون می بینند این پرونده پر است از کارهایی که نکرده و خالی است از کارهایی که کرده اند! تا جایی که فرد فکر می کند پرونده را به او اشتباه داده اند، می گوید این پرونده ی من نیست، من اصلا این خانم ها و آقایانی که در پرونده من هستند را نمی شناسم!! در جواب می گویند: آن روحانی که در شهرت ده سال داد زد که غیبت را جدی بگیرید، چرا جدی نگرفته بودی؟! چرا که غیبت گناهان غیبت شنونده را منتقل و ثواب های غیبت کننده را هم به او منتقل می کند. غیبت یعنی کاری که فرد انجام داده، در مورد تهمت که دیگر هیچ، اصلا صحبتی نمی کنم. تهمت کردی برو بمیر!

بحث توبه ی امشب متفاوت است. حقیقت توبه چیزیست که برخی اشتباه گرفته اند، مثلا می گوید: توبه کرده ام، دروغ می گفتم اما از این به بعد دیگر دروغ نمی گویم. اسم این کار توبه نیست!! اسمش چشم پوشی از یک گناه است. توبه روحی دارد که از منظرهای مختلف این روح را تعریف خواهیم کرد.

+ معانی توبه.

» توبه ی شرعی.

توبه در شرع یعنی بیرون راندن شیطان از خانه ی قلب، که متعلق به خداست. توبه از دروغ و گناه چشم و… نداریم! بگو پشیمان شدم و از آن گناه گذشتم. کلمه توبه یک انقلاب است، یعنی پشت و رو شدن.

» توبه ی اخلاقی.

تعریف اخلاقی توبه این است: بازگشت از نکوهیده ها به پسندیده ها. یعنی کل نکوهیده ها را در نظر بگیر، بعد نگو دیگر انجام نمی دهم. یعنی مثلا نگو از این به بعد دروغ نمی گویم، بازگشت به پسندیده ها یعنی بگو من از این به بعد صدق خواهم داشت.

آن توبه ای که سفارش شده واجب است، توبه شرعی است. یعنی اصلا نباید بگذاری که حتی یک دقیقه هم بگذرد. اما توبه اخلاقی، حَسَن، نیکو و مستحب است. یعنی شما می توانی توبه شرعی را انجام دهی اما توبه اخلاقی را انجام ندهی، چون واجب نیست. توبه اخلاقی مثل سایر چیزهای اخلاقی برای شما بیشتر ضمانت را فراهم می کند که بر حالت توبه باقی بمانی.

» توبه ی رفتاری.

سوم توبه رفتاریست. انقلابی درونی که نَفْس، بدن، اعمال و رفتار را از تحت سیطره شیاطین جن (ابلیس) و انس (رفیقان) خالی کند. یعنی انسان احساس کند که فرمانروایی نَفْس، وجود و رفتارش دیگر در اختیار مردمِ شیطان و خود شیطان نیست. دقت کنید! گاهی من یک خطایی می کنم، این یک لغزش و لَمَم است. اما در مورد برخی از گناهان من بنده ی آن خطا هستم. فرمانروایی من به دست آن است. من بنده ی زبان و چشم و… شده ام. من پشت سر زبانم دارم می دوم! می خواهد جلوی زبانش را بگیرد، اما مدام می گوید: نشد! “نشد” یعنی فرمانروای زبان شما شیطان است، وگرنه اگر زمانی زبانت اشتباهی کرد، باید بگویی نشد!

یک وقت می گویی نشد که آن را نبینم، یکدفعه دیدم. این می شود لغزش! اما زمانی که می گوید هر کاری کردم که نبینم، نشد، اینجا دیگر فرمانروایی به دست من نیست.

» توبه ی عرفانی.

توبه از منظر عرفان یعنی اساس جمله ی مقامات، مفتاح جمیع خیرات، اصل همه ی منازل و معاملات قلبی در هر قالبی توبه است. اصلا توبه یعنی مرکز پرواز. “إنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوابین”، به این معنا نیست که مثلا کسی که خیلی گناه کرده و در مقابل، من هم اصلا گناهی نکرده ام، بعد اگر دو نفری به در خانه خدا برویم خدا بگوید: “إنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوابین”!! تو هم باید گناه می کردی و توبه می کردی تا من دوستت داشته باشم!!

» توبه یعنی پرواز و معراج.

توّاب کسی است که دائم به سمت خدا رجوع می کند. توبه یعنی پرواز و معراج. اصل توبه مخصوص رسول خداست که می فرمایند: در هر مکان و هر مجلسی که می نشینم و بر می خیزم هفتاد بار توبه می کنم. مگر پیامبر گناه می کند؟ این مدل توبه، توبه ی عرفانی است.

– “اللهمَّ إنّی أستَغفِرُکَ مِن کُلِّ لَذَّتٍ بِغَیرِ ذِکرِک”. مثلا من دارم چیزی را می خورم، خوشم می آید. اشکالی دارد؟ نه، خیلی هم خوب است، خوشحال هم می شوم. نعمت خداست، شکر هم می کنم. اما توبه در رده ی عرفانی می گوید یک ضعفی داری که خوشی خدا آنقدر برایت پر رنگ نیست که می توانی خوشی های دیگر را ببینی!! وگرنه تو باید کلا خوش باشی.

» اثر نزدیکی به مرکز لذت چیست؟

عارفان را هر نَفَس دو ایده است؛ یک، دم و دو، بازدم! قاعده عرفان این است. تو باید دائم خوش باشی. و این خوشی باید انقدر پر رنگ باشد که تو دیگر نه لذت ها را ببینی، و نه مرارت ها را. لذت و مرارت را دیگر نمی بیند، به دلیل خوشی زیادی که دارد. این به خاطر وحدت است. چون به خداوند تبارک و تعالی و به مرکز لذت نزدیک شده، دیگر مابقی لذت ها را نمی بیند! کسی که در گرمای خورشید قرار دارد، دیگر گرمای آهن گداخته را احساس نمی کند. به همین دلیل می گوید: “اللهمَّ إنّی أستَغفِرُکَ مِن کُلِّ لَذَّتٍ بِغَیرِ ذِکرِک”. نه اینکه منظور این باشد که چون خوردیم و خوشمان آمد، خدا ناراحت شده و گفته تو چطور بنده ای هستی؟ تو باید فقط از من لذت ببری، بیخود از این خوشت آمد. خدا که چنین حرفی نمی زند!! از انسان عاقل هم این چنین حرفی برنمی آید، چه رسد به خدا!

گله ی خداوند این است که چرا وجود و حضور من با تو انقدر در وحدت نیست که مثل حسین(ع) و مثل زینب (س) خوش باشی که در اوج خوشی و یا ناراحتی، نه خوشی را ببینی و نه ناراحتی را، اصلا نمی بیند!!

» روش های عذرخواهی در توبه.

به سراغ روش اعتذار می رویم! عذر خواهی ها در توبه، سه مدل است. دو مدل آن باطل است و یک مدل آن درست است.

– عذرخواهی اول:

پوزش می طلبد اما انکار هم می کند! می گوید چون تو گفتی، من عذرخواهی را می کنم، اما من این کار را نکرده ام!

– عذرخواهی دوم:

پوزش می طلبد و عذر هم می تراشد! به خدا می گوید درست است که این کار را کرده ام، اما شرایط به این شکل بوده. اگر عذر و اضطراری باشد، خدا خودش متوجه می شود و اصلا آن گناه را برای شما نمی نویسد. شما لطف بفرمایید با این بدن 60 – 70 کیلویی و این سر 450 گِرَمیتان، نخواهید که خدا را توجیه کنید، زشت است!

برادرها و خواهرانی که در خانه ی خود ترازو دارند و خود را وزن می کنند، خیلی خوب است. برای کنترل کلسترول، کنترل وزن، تناسب اندام، تاثیر ورزش، پرخوری و کم خوری در وجودتان خوب است و از همه این ها بهتر این است که وزنت را نسبت به کل خلقت و خدا بسنجی! خیلی داری برای خدا حرف می زنی و توجیه می آوری! “گفتگو آیین درویشان نبود”.عذرخواهی دوم هم، صددرصد رد است!

– عذرخواهی سوم:

» تائب در مقابل توحید، درجا به زمین می نشیند!

تائب وقتی در مقابل توحید قرار می گیرد، درجا به زمین می نشیند. می گوید: آنچه که تو نمی پسندیده ای، حتما و حتما خلاف بوده است. هیچ دلیلی هم برایش ندارم. من خودم را به تو ارائه کرده ام، بابت آنچه که می دانم نمی پسندیده ای و آنچه که نمی دانم نمی پسندیده ای. بسیاری از ما گناهانی در پرونده مان هست که خودمان هم خبر نداریم و حتی نمی دانیم که این ها گناه است.

البته، حتما باید از طریق مطالعه نسبت به گناهان آشنایی داشته باشی، نه اینکه مثلا در روز قیامت بگویی نمی دانستم که غیبت چنین اثری دارد. بیخود کردی که نمی دانستی! صد هزار بار همه تکرار کرده اند حالا می گوید نمی دانستم که غیبت چنین اثری دارد!!

بنشین و بگو من بعضی از موارد را واقعا نمی دانستم که گناه است و تو از آن ها خوشت نمی آمده! من یک کاری کردم، نمی دانستم که دل طرف مقابل می شکند، اما شکست! در خیابان رد می شدم، نمی دانستم به دلیل سرعتی که داشته ام یک نفر خواهد ترسید! این ترس برای آدم سیاهی می آورد. تو در جامعه تنها نیستی، نمی توانی بگویی حواسم نبود! زمانی که در پیاده رو در حال راه رفتن هستی، باید حواست باشد که تنه نزنی! شاید یک نفر تازه عمل جراحی کرده باشد، باید حواست باشد.

توبه، رجوع به خداوند برای گشودن امتناع از قلب است! توبه گره های قلبی را باز می کند.

» توبه ی توحیدی.

توبه توحیدی بین ما و خدا ایجاد وحدت می کند، پس نزدیک می شویم. نجس زمانی که به کُر نزدیک می شود، در کُر حل می شود. وقتی به کُر نزدیک می شوی، یعنی زمانی که توبه می کنی، “التّائبُ کَمَن لا ذَنبَ له”، گویا اصلا گناهی نکرده ای، چرا؟ چون وجود نجس تائب زمانی که به توحید و خدا رسید، در عظمت پاک و پاک کننده خداوند تبارک و تعالی استحاله می شود! تغییر ماهیت می دهد.

– “یُبَدِّلُ اللّه السیِّئاتِ بالحَسَنات”، خداوند گناهان را به حسنه تبدیل می کند. آیا می توانیم بگوییم که هرچه بیشتر گناه کنیم، بیشتر حسنه به دست خواهیم آورد؟ نه، این آیه برای کسانی است که به خداوند تبارک و تعالی نزدیک می شوند. زمانی که به خداوند تبارک و تعالی نزدیک می شوند، اصلا اعمالی برایشان نمی ماند. مثلا این فرد بالاخره شش سال زندگی کرده، در این شش سال اگر پاک زندگی می کرد، برایش حسنه داشت، اما ناپاک زندگی کرده! اکنون به خدا رجوع کرده، در آب کُرِ پاک کننده ی خدا غرق، استحاله و منقلب شده و تغییر ماهیت داده است، این شش سال قبل که پاک شد، برایش تبدیل به حسنه می شود.

» چگونه توبه توحیدی کنیم؟

بحث دقیق، ظریف، اما کوتاه است. دقت بفرمایید! در توبه ی توحیدی می گوید: من به جای اینکه از کینه، حسد، غیبت، تهمت، دروغ، ظلم، تجاوز، دزدی، بی رحمی، دل شکستن و… توبه کنم، از شرک ها توبه می کنم.

  1. شرک افعالی.
  2. شرک صفاتی.

من از اینکه آنقدر برای خداوند تبارک و تعالی قدرت قائل نبودم، توبه می کنم. به شرک افعالی دچار شده بودم که برای قدرت، از کسی یا چیزی غیر از خدا قدرت را طلب می کردم! (قادر از صفات افعالی خداوندست). دلیل اینکه من دروغ می گفتم، این بود که برای رزاقیت خدا شرک داشتم، فکر می کردم که می توانم رزق را از مسیر دروغ به دست آورم!

اگر الان دروغ نمی گویم، چون شرک افعالی دارم، امکان این که باز هم دروغ بگویم، هست. من باید از شرک ها توبه کنم، نه از افعال و رفتارها! دلیل اینکه من فلان حرام را مرتکب شده ام، برای رسیدن به محبوبیت و شهرت بود، غافل از اینکه شرک افعالی دارم که محبوبیت و شهرت، از رزاقیت خدا سرچشمه می گیرد و خداوند برای اینکه بخواهد نعمت هایش را توزیع کند، هیچ محدودیتی ندارد و لازم نیست که من انقدر با گناه و ثواب سختی بکشم.

» منشاء صددرصد گناهان ما شرک است!

بنده انسان بی رحمی هستم، به زن و بچه و یا به دوستان و زیردستانم ظلم می کنم، عقده ای شده ام. دنبال یکی می گردم که از من کوچکتر باشد که بر سرش بزنم. برای این گناه توبه کردن، توبه ی توحیدی نیست! توبه ی توحیدی این است که برگردی و ببینی که در توحید صفاتی ات، چرا به رحمت خدا نزدیک نیستی؟ رحمت خدا را بازخوانی کنید، منشاء صددرصد گناهان ما شرک است. نمی توانی یک گناه را مثال بزنی که به خاطر شرک نباشد. منشاء تمام گناهان ما این است که توحید نداریم و به وحدت نرسیده ایم.

به جای اینکه شب هفتم محرم بنشینی، بر سر خودت بزنی و خاطراتی به یادت بیاید که فلان جا، فلان خطا را کردم و فلان جا چشمم چپ رفت، فلان جا قدم، دست و یا قلبم چپ رفت، فلان جا زبانم غیبت کرد و تهمت زد، بنشین و از مشرک بودنت توبه کن!! خدایا چرا تو را به اندازه ی خودت قبول ندارم؟ باید قدرت و حکمت و مهربانی و… را به اندازه ی خودت قبول داشته باشم.

این همه سفارش می کنیم که مثلا حجابت را رعایت کن و… این بیچاره نمی تواند رعایت کند، چون اعتقاد ندارد که بالا و پایین دنیا و محبت ها و قلب ها به دست خداست. برای اینکه خداوند ما را در دنیا بزرگ کند، بالا ببرد، محبوب کند و به نعمت برساند، نیاز ندارد که ما خطا و گناه کنیم!! اگر در خانه یا شش طبقه زیر زمین باشی و قرار باشد به یکی از قله های دنیا برسی، خدا تو را از آنجا بیرون می کشد و روی آن قله می گذارد. نمی خواهد در خیابان مانور بدهی! اعتقاد به توکل ندارد!

منشاء تمام این رفتارهای گناه آمیزی که شما می بینید، از شرک است. اصلا ناامید می شوم از اینکه بخواهم رفتاری را نقد کنم. این رفتار را نقد کنی، رفتار دیگری از خود نشان می دهد! چه فایده دارد؟ او باید اول موحد شود. آدم با دیدن این گناهان خجالت می کشد، یعنی سطح فرهنگی مردم باید انقدر پایین باشد که فکر می کند برای رسیدن به یک قله از دنیا، برای یک ازدواج کردن و یا نکردن، برای رسیدن به یک کرسی و یا نرسیدن، نیاز است که بنده با خدا مخالفت کنم؟! برای محبوب شدن و دیده شدن چقدر کار می کنند و ظلم می کنند؟!!

منشاء حسادت، شرک است. خدا همه چیز را تقسیم می کند، تو داری به چه چیزی حسادت می کنی؟ برو از خدا بگیر! منشاء دروغ، غیبت، تهمت، بالا و پایین دنیا را دیدن و… همه از شرک است.

» توبه ی توحیدی انسان را درمان می کند.

قدرت، رزاقیت، محبت، سطوت و تمام گردش دنیا را در اختیار خدا نمی بینی! به همین دلیل دچار شرک می شوی. هر سال شب هفتم محرم بیا و مدام از 34256 غیبت و 453000 نگاه حرام و … توبه کن، خدا هم همه را می بخشد، اما تو هنوز درمان نشده ای! توبه ی توحیدی انسان را درمان می کند، نگاه تو را عوض می کند. امروزه ارزشمندی پررنگ دنیا در چشم دنیاپرستان به دلیل شرک است. آدمی که خدا را می بیند بقیه ی مسائل دیگر برایش ارزشی ندارد!

ملا حسین قلی همدانی در مقابل سلطان وقت خیلی از مسائل را اصلا رعایت نکرد و گفت او هم مثل بقیه ی آدم هاست. چرا؟ چون در مقابل خداوند رعایت می کند. وقتی انسان در مقابل خدا رعایت می کند، دیگر در مقابل هر زورمداری سر خم نمی کند.

» توبه ی نصوح.

قدم بعد از توبه ی توحیدی که برخی آن را قبل از توبه مطرح می کنند، توبه نصوح است. معنا و تفاسیر توبه نصوح که در قرآن آمده: توبه ایست که اثر گناهی که از آن توبه شده، یعنی اثر معصیت، دیگر در صاحب معصیت نخواهد ماند، اثرش از بین می رود.

 

پس توبه ی نصوح، توبه ی اولیه نیست. مثلا شما از گناهی که در سال 1325 مرتکب شده ای توبه کرده ای، اما هنوز اذیت هستی، چون اثر گناه هنوز از بین نرفته است. چون آن صحنه دائم جلو چشمت است و باعث بسیاری از مشکلات زندگی ات می شود. این اثر گناه در دنیا اذیتت می کند، در حالیکه اصلا در آخرت گریبانت را نمی گیرد، چون توبه کرده ای. اما توبه ی نصوح یعنی توبه ای که پس از توبه ی توحیدی اتفاق می افتد، اثر گناه را از بین می برد. یعنی این گناه دیگر اصلا هیچ جولان مثبت یا منفی در ذهنت نخواهد داشت.

» قدم بعد از توبه ی نصوح، چیست؟

قدم بعد از توبه ی نصوح محل اختلاف بین بزرگان اخلاق است! 90 درصد بزرگان اخلاق اعتقاد دارند که گناهان باید در ذهن تو اثر مثبت داشته باشد و جولان مثبت بدهد. بنده هم اصلا نظری نمی دهم که این درست است یا نه. یعنی شب هفتم محرم که به در خانه ی خداوند تبارک و تعالی نشسته ای و خواسته ای توبه کنی، گناهانت را به خاطر بیاور، بابت گناهانت تضرع و مرور کن، هرگاه احساس کردی که خیلی انسان خوبی هستی، گناهانت را به خاطر بیاور، هرگاه پیش خدا رسیدی، “فَقد جَعَلتُ الإقرار بالذَّنبِ إلیکَ وَسیلَتی”، گناهانت را بگو، خداوند هم می بخشد.

این قسمت را یقین دارم که اشتباه است، چرا که “فَقد جَعَلتُ الإقرار بالذَّنبِ إلیکَ وَسیلَتی” قدم اول در توبه است، نه قدم بعد از توبه! به این قسمت قطعاً اطمینان دارم. اقرار، قدم اول توبه است. اینکه بگویند بعد که توبه ات را کردی و خدا هم بخشید، دوباره بیا بنشین و بگو که در سال 62 فلان گناه را کردم، قطعاً اشتباه است.

اما آن قسمت که 90 درصد علمای اخلاق اعتقاد دارند این است که همه این گناهان باید در ذهنت جولان مثبت داشته باشد تا در پیشگاه معشوق که رسیدی حال تضرع داشته باشی و دائم بگویی من که آمده ام، در سال 47 این گناه را کرده ام، سال 52 فلان کردم و… ! یک عده می گویند دائم باید به این گونه باشی.

10 درصد علمای اخلاق اعتقاد دارند که “صحبت از جفا در حال صفا، خودش عین جفاست”! مثلا من و شما با هم یک درگیری داشته ایم اما الآن به صلح رسیده ایم، بعد آن کسی که اذیت کرده مدام بگوید: ولی خدایی خیلی تو را اذیت کردم! طرف مقابل یادش رفته، دوباره آن را تمدید نکن. این صحبتی که کردم تحلیلی نیست بلکه روایتی است، “الجَفا فی حال الصَّفا وَ هوَ الجَفا”!

اما برخی از روایت ها نیاز دارد که حتما یک محدث بر سر این روایت باشد و راجع به این روایت چیزی بگوید که وقتی امثال بنده که می خواهیم روشی برای بعد از توبه ی نصوح پیدا کنیم، دلمان قرص باشد که روشمان درست است. من اطمینان نمی کنم که به این روایت رجوع کنم، اما یک محدث و یا یک عالم آن را تایید نکرده باشد.

این جملات از حضرت امام خمینی(ره ) است. مقدمه ای که من گفتم، امام(ره) اصلا این مقدمه را نمی آورد. این مطلب جزء صحبت های امام(ره) در باب سلوک است. و بعد متوجه شدم که سخن آن 10 درصد از علمای اخلاق را تایید می کنند و من هم آن را انتخاب می کنم.

می فرمایند: “در حضور محبوب نافرمانی خویش را فراموش کنید. ادب اقتضاء می کند که در پیشگاه محبوب با سخن از لغزش های مسبوق، دل محبوب را مکدر نکند و مستغرق در عظمت او باشد”. یعنی اگر از یک گناهی توبه کردی و به درجه نصوح رسیدی، باید فرض کنی که این گناه را نکرده ای. نه خودت را اذیت کن و نه خدا را! به نقطه ی نصوح برس، دیگر محبوبت را اذیت نکن. تمام شده و گذشته است.

» مصادیق توبه توحیدی.

توبه های احساسی، توحیدی نیستند. توبه های موردی، توحیدی نیستند. توبه های غیر عقلانی، یعنی منشاء را پیدا نکرده ای و همینطوری توبه می کنی و نفهمیدی که گناهت از منشاء شرک بوده است، توحیدی نیست.

» مظاهر توبه توحیدی.

توبه از شرک افعالی و شرک صفاتی، از مظاهر توبه توحیدی است. توبه از اصالت فرد به اصالت حق، حتی اگر حق تلخ باشد و بر علیه تو باشد، “ألحَقُ مُرٌّ”، هم جزء منشاء هاست.

برخی برای حق، زمانی ارزش قائلند که حق با خودشان باشد و همین منشاء خیلی از گناهان، دروغ ها، دعواها و اختلافات است. اَندیبیدالیزم یعنی اصالت فرد که غربی ها انقدر به آن می نازند، نیاز به توبه دارد. شما به نقطه ای برس که اصالت با حق است و نه با فرد. گاهی حق با نظر فرد منطبق است و گاهی هم نیست.

در زندگی خانوادگی، روابط و سیاست پیش خواهد آمد، پس اصالت فرد را فراموش کن! خدا به خیر کند، دوباره داریم به انتخابات نزدیک می شویم و دوباره این مسائل شروع می شود. اصالت بر حق حتی اگر در جبهه تو باشد و یا نباشد، در خط تو باشد و یا نباشد را در نظر داشته باش.

هر آن کس که در خط تو است، صددرصد حق نیست و هر آن کس که در طرف مقابل است صددرصد مخالف نیست. حق اصالت دارد. حق در میان قسمت های مختلف دین توزیع شده است. در یک جا نیست! اینطور نیست که بگویی فقط انجوی حق می گوید و مابقی هرچه می گویند، صددرصد باطل است. حق گفتن ایشان درصدی است و مابقی هم درصدی هستند. بین جبهه ی اسلام و کفر که نمی خواهیم انتخاب کنیم!

» توبه ی توحیدی زائل نمی شود!

قدم آخر این است که توبه ی توحیدی دیگر زائل نمی شود. یعنی اگر شما به نقطه ای رسیدی که رزق به دست خداست، محال است دزدی کنی! اگر به این نقطه رسیدی که مدیریت عالم به دست خداست، محال است به گناه اعتماد کنی!

» شک، حربه ی شیطان در توبه ی توحیدی است!

اگر بگویند همین الان پنجاه هزار ملیارد به تو می دهیم اما حرام است، میگوید نمی توانم این را بگیرم، چون عقلم به من اجازه نمی دهد. با خودم فکر می کنم که شاید در راه، مُردم! من این پنجاه هزار ملیارد را برای خوشبختی ام می خواهم، عقل من می گوید خوشبختی ام به دست خداست. در این مواقع معصیت کسی که توبه ی توحیدی کرده، شک است. یعنی بلافاصله شیطان به جان شما شک می اندازد. از کجا معلوم که اینگونه باشد؟! برای حفظ توبه ی توحیدی باید اصول اعتقاداتت را محکم کنی!

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید