امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

سوز مناجات - قسمت دوم

13 آذر 1404 -   2:45 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها

اعتراف انسان را به جایگاه خویش آشنا می کند و انسانی که به جایگاه خود آشناست، در مقابل خدا سینه سپر نمی کند، زیاده خواهی نمی کند و احساس طلب کاری هم به خودش، نمی گیرد.

یا لطیف
سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
موضوع: سوز مناجات – قسمت دوم
1394/3/9

بحث راجع به مناجات شعبانیه بود. فراز اول فرار به سوی خداوند بود، فراز دوم راجع به ضمیر ما بود، فراز سوم بحث توکل یعنی خداوند به عنوان موثر و قدرت مطلقه است، بود.

– وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُدْنِنِي [يَدْنُ‏] مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي.
و اگر اجلم فرا رسيده و كار شايسته‏ای نداشته‏ام كه مرا به تو نزديك سازد، اعتراف به گناه را وسيله آمرزش تو ساخته ‏ام.

إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَي نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا.
خداوندا! با مهلت و ميداني كه به نفس داده‏ام، بر خويش ستم كرده‏ام، پس اگر مرا نيامرزي، پس واي بر من.

این فراز بحث ناگهانی بودن مرگ است. شخصی مثلا نود سالش است، هشتاد سال به یاد مرگ بوده که الان می میرم یا نه، در نود و چهار سالگی وقتی که احساس می کند ظاهرا هستیم، همان موقع از دنیا می رود. از خصوصیات مرگ، ناگهانی بودن آن است. فلذا یکی از مواردی که باید بسیار از خداوند تبارک و تعالی درخواست کنیم این است که برای ما مرگ، غیر مترقبه و ناگهانی نباشد. اینکه من و شما حتی یک روز در هر سنی که هستیم، غافل شویم که شاید فردا را نبینیم، از نظر دین و اخلاق گناه نا بخشوده ای است.

اگر اجل نزدیک است، که نزدیک است، حتی یک روز! ممکن است انسانی خیلی از روزهایش روزهای معنوی نباشد، این اشکال ندارد ولی به یاد مرگ نبودنش اشکال دارد. حتی در روزی که معنوی هم نیست این شخص اجازه ندارد که به یاد مرگ نباشد. کما اینکه خیلی از ما همینطوری غیر مترقبه مرده ایم و ما هم من بعد هم خواهیم مرد، در هز سنی که باشیم، ناگهانی خواهد بود. لذا خداوند تبارک و تعالی برای مسئله ی به این مهمی دو راه حل قرار داده است.

راه حل اول اینکه کاری ندارد که انسان هر روز چند ثانیه یا چند دقیقه به این فکر می کند که ما می میریم اما به قول حضرت امام(ره) اگر مردم روزانه به مردنشان فکر می کردند انقدر دنیا آن ها را فریب نمی داد که انقدر برای بالا و پایین دنیا دست خود را به هر ابزار گناه آلودی، آلوده کنند.

راه حل دوم اینکه بنده های من نمی توانند با این استرس شدید که اگر من مُردم چه جوابی به خدا بدهم، شصت، هفتاد سال زندگی کنند! وسیله ی خیلی ساده به شما معرفی می کنم؛ فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي. شما راجع به اینکه در درگاه خداوند قصور یا تقصیر داری، اعتراف کن. همین برای من کفایت است. خدایا تو کمبود اعتراف شنیدن داری؟!

+ اعتراف دو فایده دارد:
– فایده اول: آنچه که میان عاشق و معشوق به صورت مخفی وجود دارد و به زبان نمی آید، هر دو را اذیت می کند.

فایده دوم: اعتراف انسان را به جایگاه خویش آشنا می کند و انسانی که به جایگاه خود آشناست، در مقابل خدا سینه سپر نمی کند، زیاده خواهی نمی کند و احساس طلب کاری هم به خودش، نمی گیرد.

بارها این نسخه را هم برای خودم، هم برای شما، پیچیده ام. وقتی یه جایی می رسیم که از خدا دلخوریم، یک بار برگردیم جایگاه خودمان را نسبت به خداوند بسنجیم. ببنیم این دلخوری که فرض می کنیم خداوند برای ما ایجاد کرده، چقدر حق ماست نسبت به نوع بندگی که برای خدا می کنیم؟ بنده انقدر در مقابل خدا گند زده ام که دو بار هم ما را دلخور کند، چهار بار یا چهل بار دلخور کند!

متن روایت است که مؤمنین مؤمنات در روز، صد بار(این صد دلالت بر کثرت دارد) به عرش جفا می فرستند! کفار که وجودشان، جفاست! اما ما از نزول وفا، اصلا اِبا نمی کنیم. هر چه آن ها جفا می فرستند، ما وفا نازل می کنیم.

چند بار خدا اگر من درست فهمیده باشم، در حق من جفا کرده؟! کرده که کرده! وقتی انسان روزانه اعتراف می کند، میزان طلبکاری اش پایین می آید، آرامش دارد. انسان وقتی احساس کند خدایی دارد که این خدا کریم نیست، نا آرام می شود. پسری که احساس کند از پدر طلبکار است، همیشه شاکی و نا آرام و عاصی است. پسری که احساس بدهکاری نسبت به پدر دارد، از اینکه چند وقت یکبار پدر به گوشش بزند هم، ناراحت نمی شود!

– إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَي نَفْسِي.
اشکال اینجا خودش را نشان می دهد. گناه می کند، سینه اش هم سپر است! جرات دارد! بنده که گناه می کند باید سرش هم پایین باشد. لذا در قرآن کریم می گوید: “مختالا فخورا”، گردن کشانِ عاصی. یعنی غیر از اینکه گنه کارست، گردن کشی هم می کند! گناه می کند، آن را هم اشاعه می دهد! به این می توانیم بگوییم خدا کریم است؟! تو “جُرْتُ عَلَي نَفْسِي”، هستی! در خیابان دارد اشاعه ی گناه می دهد بعد بگوییم خدا کریم است؟! اینجا استثناء می کند و می گوید دارد تجری می کند.

“جُرْتُ عَلَي نَفْسِي” یعنی نافرمانی خداوند تبارک و تعالی را دارد در جامعه اشاعه می دهد و ترویج می کند و قبحش را دارد می ریزد. اینکه اسم خیابان آوردم فرافکنی نکنید، خود من، زمان هایی که با جرات پای کار می آیم. کسی یک میلیارد دزدی می کند اما سرش پایین است اما شخص دیگری صد تا تک تومانی دزدی می کند و می گوید حقّم است!

– فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا.

وقتی گناهان جراتی داشتم، وای بر من اگر این گناهان را نبخشی!

»» یک نکته راجع به مذاکرات:
– مطلب اول:
قبلا هم عرض کردیم حیثیت اقتصاد با گره زدن به مذاکرات شروع شد و اجباراً دارند ادامه می دهند! هنوز هم می شود عقب کشید. اگر هر اتفاق خوب یا بدی در مذاکرات بیفتد خیلی گره محکمی به اقتصاد مملکت نیست که بگوییم خوب باشد، وضعمان خوب می شود. ان شاء الله که خوب می شود و خواهیم دید که اینطوری نیست.

– مطلب دوم:
چانه زنی با این خبیث های 1+ 5 خیلی سخت است و خیلی زحمت دارد و به قول مقام معظم رهبری(حفظه الله) پای این کار عرق ریخته اند. ما با خودی ها بحث می کنیم اعصابمان به هم می ریزد، این ها با این احمق های جانیِ بالفطره مذاکره می کنند و واقعا سخت است. دعا می کنیم برا تیمی که دارد مذاکره می کند گرچه باز هم می گویم نتیجه اش به حیثیت مملکت ما گره نخورده است.

– مطلب سوم:
گله ی کوچکی از جناب آقای روحانی داریم. صحبت های امروز جناب آقای روحانی خیلی بد بود! بیشتر از همیشه بد بود. اولین بارست بعد از دو سال دارم می گویم. گله خود را می گوییم یا صدای ما می شوند یا نمی شوند. اینکه چه کسی باید انتقاد کند را برای ما روشن کنند یعنی لیست بدهند و بگویند این ها با سواد های جامعه هستند. این ها انتقاد کنند. یکبار ایشان می گویند نقد خوب و جایز است و انتقاد کنید، یکبار هم می گویند هر کس می رسد نقد می کند!

آن هایی که از نظر شما مشروعیت نظر دادن دارند را لیست کنید و بگویید که از این به بعد ما از این ها بخواهیم که نقد کنند. چون هر کس نقد می کند یا راننده تاکسی می شود یا بی سواد یا لبو فروش! این ادبیات کاملا از بالا و تحقیر آمیز شما نسب به همه جالب نیست! همه بی سواد و بی شعور و نفهمند! فقط سرداران علمی که اطراف شما هستند {می فهمند}! این درست نیست و با شعارهای خود حضرتعالی هم جور در نمی آید. این گله ی عادی بود.

گله ی خیلی بدی که وجود دارد صحبت خلاف رسمی قانون اساسی برای رئیس جمهور مملکتی است که بدون ترس داریم می گوییم ایشان به قانون اساسی قسم خورده اند که پایبند باشند. با لحن بسیار بدی گفتند حالا رهبر مملکت هم یک نصیحتی کرده! کار رهبری نصیحت و ارشاد است! این جمله با قانون اساسی ما، با انقلاب ما، با فتوای امام ما و ولایت فقیه مشکل دارد! اصلا ولایت فقیه کاری نداریم، قانون اساسی این را نمی گوید! این چه لحنی است شما راجع به فرمایشات رهبری دارید؟!

این از نظر من نطفه ی به دنیا آمدن خیلی زشتی است که خلاف قانون اساسی است! وظیفه ی رهبر مملکت در قانون اساسی آمده و این چیزی که شما می فرمایید، نیست! در این سی سال هیچ رئیس جمهوری راجع به رهبری چنین نظری نداده بود! که کار رهبری نصیحت و ارشاد است آن هم با گفتن کلمه ی “حالا”. اگر شما در حوزه بوده باشید می فهمید که این “حالا” چه معنی ای دارد! اگر شما به ادبیات آخوندی نزدیک باشید و اشراف داشته باشید، این لحن را می فهمید.

جدیداً اینگونه شده و وکلایی در این قضیه وجود دارند که شکایت می کنند. شکایت کنند! ما از شصت جا زمین خورده ایم، این هم شصت و یکمی! ولی کسی بگوید رئیس جمهور به عنوان نفر دوم مملکت نباید راجع به ولایت فقیه به عنوان یک اصل قانونی یا امام(ره) یا آیت الله خامنه ای(مد ظله)، چنین نظر غیر قانونی بدهد!! این گله کوچک را به عنوان یک کوچک دارم. امیدوارم اصلاح انجام شود و امیدوارم اول مسیری نباشد که باز ما دوباره مشکلات داشته باشیم. بارها هم تشکر کرده ایم.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید