امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - از نان واجب‌تر؟! (11) - شب یازدهم محرم1400

13 آذر 1404 -   4:28 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها
یا حبیب
متن سخنرانی
سید محمد انجوی نژاد
موضوع: از نان واجب‌تر؟! – قسمت یازدهم
شب یازدهم محرم الحرام
تاریخ: 1400/05/30

 

عناوین اصلی سخنرانی:
» حتی از صفات زشت انسانی هم می‌توان به‌طرز نیکویی استفاده کرد
» همانطور که تجربه و متافیزیک را به‌عنوان علم قبول داریم؛ غیب را هم باید گونه‌ای از علم بدانیم
» این سیستم خلقت است، در دنیا هیچ‌وقت راضی نمی‌شویم چون با میل به بی‌نهایت خلق شده‌ایم


» حتی از صفات زشت انسانی هم می‌توان به‌طرز نیکویی استفاده کرد

با توجه به صفاتی که خداوند در قرآن‌کریم برای انسان ردیف کرده و الحمدالله یکی از دیگری هم بدتر است، ما مشکل و معظل بزرگی به نام «آسیب‌های اجتماعی» در جامعه داریم که مبنای آن همان صفات است. من یک بار دیگر تیتر صفاتی که در قرآن گفته شده است و خدمتتان عرض کردم را می‌گویم: انسان جاهل، ظالم، ضعیف و عجول است، انسان ذاتاً دوستدار دنیا، حریص، تنگ‌نظر، بخیل، متکبر، خودستا، ناسپاس، مأیوس و مرزشکن است. انسان اگر احساس استغنا کند انقلاب، شورش و طغیان می‌کند. این‌ها فحش‌هایی است که خداوند در قرآن به ما داده است. چون این صفات ذاتی است پس حتماً قسمت خوبی هم دارند و خداوند تبارک‌وتعالی این‌ها را در ما قرار داده است. و بعد عرض کردیم هر چیز خوبی قسمت بد هم دارد. مثلاً شما فرض کنید می‌گفت انسان ذاتاً بخشنده است. اگر انسان ذاتاً بخشنده باشد؛ مگر بخشندگی مطلقش خوب است؟ اگر می‌گفت انسان ذاتاً می‌بخشد و رحیم است؛ آیا رحمت به تنهایی کافی است؟

نتیجه‌ای که در اول این جلسه می‌خواهم بگیرم این است که اصلاً تمام صفات چه صفات حسن باشد و چه صفات قبح یعنی چه نکات زشت نفسانی و چه نکات مثبت هر دوی آن‌ها دو لبه دارد. اینکه خداوند این‌ صفت‌ها را ردیف کرده این است که بدانیم باید از لبه خوب آن استفاده کنیم. بعد بر همین مبانی یعنی بر لبه‌های بد این صفات آسیب‌های اجتماعی رخ می‌دهد که هیچ ربطی به دولت، مملکت، نظام، کشور، ملیت، قوم و… ندارد. انسان‌ها کنار یکدیگر که قرار می‌گیرند، این صفات کنار هم اصطکاک پیدا می‌کنند و باعث آسیب اجتماعی می‌شوند. به همین سادگی! درصدی از آن را متولیان فرهنگی‌سیاسی‌اجتماعی باید بررسی کنند و برای آن راه‌حل بدهند. برای درصدی از آن خود ما باید راه‌حل پیدا کنیم. ریشه‌های آسیب‌های اجتماعی چیست؟ چه انسان‌هایی از صفات خوب، بد استفاده می‌کنند و از صفاتی که الان نام بردیم از لبه منفی آن استفاده می‌کنند؟ و چه انسان‌هایی از همه صفات خوب و بد استفاده متعادل، نیکو و احسن دارند؟ بررسی این ریشه‌ها را با فرمایش آقا امیرالمؤمنین(ع) شروع می‌کنیم که می‌فرمایند رسالت انبیاء، اصلاً هدف خلقت انبیاء این بود که _در ذهنتان فرض کنید می‌خواهید حدس بزنید جمله علی(ع) چگونه پایان می‌پذیرد_ مثلاً رسالت انبیاء برای این بود که ما به بهشت برویم و به جهنم نرویم، زندگیمان را خوب بسازیم، به سعادت برسیم، رسالت انبیاء برای این بود که حرف خدا را برسانند و… . هزار گزینه در ذهنت می‌آید و شاید جمله‌ای که علی(ع) گفته است در ذهنت نیاید. ایشان می‌فرمایند: «رسالت انبیاء برای این بود که دفائن عقول شما جلوه کند و کشف شود.» دفائن عقول یعنی چه؟ یعنی عقلی که خیلی از مردم اصلاً نمی‌دانند که دارند! عقلی بسیار پیچیده، دفینه!

» همانطور که تجربه و متافیزیک را به‌عنوان علم قبول داریم؛ غیب را هم باید گونه‌ای از علم بدانیم
عقل ظاهری همین عقلی است که به آن تدبیر می‌گوییم. پس عقلی داریم به نام عقل باطنی که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: رسالت انبیاء این بوده که ما بتوانیم «دفینه‌ها» یعنی گنج دفع شده را کشف کنیم. رسالت انبیاء این بوده است. اولین مشکلی که برای افرادی که بد استفاده می‌کنند پیش می‌آید و حتماً آسیب اجتماعی نصیبشان می‌شود، جهل است. و راه حل مبارزه با جهل فقط عقل ظاهری نیست. تا می‌گوییم راه حل مقابله با جهل می‌گویند: علم! علم چیست؟ علم سه‌چهار قسمت دارد. علمی که شما می‌گویید عقل ظاهری است. من در دهه محرم کمی عمومی‌تر صحبت می‌کنم و چون دهه تمام شده است دقیق‌تر عرض می‌کنم. مکتبی که الان دیگر منسوخ شده است و وجود ندارد مال الان هم نیست و ممکن است در این دهه‌های اخیر اسم خودشان را پوزیتیویسم گذاشته‌ باشند؛ اما همان دهریونی هستند که از زمان حضرت‌آدم بودند. در طول تاریخ یک سری مادی‌گرا و تجربه‌گرا یا به قول این اواخر پوزیتیویسم وجود دارند که قانونشان این است و می‌گویند «هر چیزی که ما حس کنیم، علمی و درست است و هر چیزی که تجربه نشود درست نیست»! مثلاً در مورد فلان بیماری آزمایش می‌کنیم، تجربه می‌کنیم، نمونه می‌گیریم و بیماری را برطرف می‌کنیم. اولین اشکالی که باعث شد این مکتب کلاً منسوخ شود و الان پوزیتیویسم در موزه تاریخ است این بود که آیا همین قانونی که گفتید هم تجربه شده بود؟ همین قانونی که گفتید «هر چیزی تجربه نشود درست نیست» پس این قانون هم باید تجربه شود دیگر. مثلاً می‌توانی این قانون را تجربه‌ کنی؟ یعنی به کل جهان بروی و این را تجربه کنی که فقط تجربه‌ها قابل باور است!

علمی که امیرالمؤمنین(ع) به آن می‌گوید «دفائن عقول» چیست؟ ناظر به سه مطلب است. ما در جهان سه مدل علم داریم.
1.    علم ظاهری و فیزیک که کاملاً هم قابل احترام است.
تجربه: دستت را به هم بزنی صدا می‌دهد. نتیجه و قانون: دو جسم سخت وقتی به هم بخورند صدا می‌دهند؛ همه هم قبول می‌کنیم. تمام! دعوا نداریم که! و همه چیزهای تجربی دیگر.
2. فیزیک پنهان؛ یعنی چیزهایی در جهان وجود دارد که فیزیک است اما ما حسش نمی‌کنیم و نمی‌توانیم بفهمیم چیست! جزو قوانین خلقت است.
3. متافیزیک یعنی بالاتر از این چیزها.
هر سه این موارد علم است. چرا می‌گویی فقط اولی علم است؟ دومی هم علم است، سومی هم علم است. این همه خرق عادت یعنی چیزهایی که شبیه به معجزه است و نه فقط در دین بلکه در همه جای جهان این همه چیز وجود دارد. مثلاً طرف با ریاضت و هر چیزی که شما فکر کنید به این چیزها می‌رسد. یا مثلاً وجود جن یا روح، خواب‌دیدن من و تو که چیزی از بدنمان بیرون می‌رود و اتفاق خوبی برایش می‌افتد لذت می‌برد و یا درد می‌کشد و گریه می‌کند، فیزیکی است؟ و می‌توانیم بگوییم نیست؟ هست دیگر! این فیزیک پنهان است. این تازه فیزیک پنهان است یعنی عوالمی در همین دنیا هست که تجربه علمی و فیزیکی توضیحی برای آن نداریم ولی وجود دارند. روح، جن، ماوراء، ریاضت، مرتاض و خیلی چیزها وجود دارد.
این بحث را من حدود ده سال پیش خدمتتان عرض کردم. کتابی در دهه هفتاد میلادی حدود پنجاه‌شصت سال پیش  به نام «ارابه خدایان» نوشته شده است که کتاب معروفی است و در بسیاری از کتاب‌فروشی‌ها وجود دارد. شاید اغلب شما آن را خوانده‌اید. در این کتاب با عکس به شما نشان می‌دهد که در هزار سال پیش یک‌سری اتفاقات فیزیکی افتاده است؛ مثل برج‌های تخت‌جمشید که همین الان و با دستگاه‌های امروز نمی‌توانیم آن کارها را بکنیم. یا مثلاً با عکس به شما فسیلی نشان می‌دهد که طرف با لباس فضانوردی روی سنگ‌واره دوهزارسال پیش در فلان غار است! خب این‌ها را علم فیزیکی نمی‌تواند تأیید کند. به این‌ها فیزیک پنهان می‌گویند. ما نمی‌توانیم افسار زندگی‌یمان را به دست دانشمندان فیزیک ظاهری بدهیم و بگوییم هیچ چیز دیگری علمی نیست! فقط همین علمی است! و سوم بالاتر از فیزیک ظاهری و فیزیک پنهان؛ نقش غیب در زندگی ماست که بسیار زیاد است. ما تا الان خارج از دین اسلام نگاه کردیم و از اینجا به بعد وارد دین خودمان می‌شویم. حالا به عنوان مسلمان و مملکت اسلامی نگاه می‌کنیم. آیه‌ای که همه بلد هستیم و جزو اولین آیات قرآن است و به ما معرفی می‌کند که در زندگی شما غیر از این فیزیک و فیزیک پنهان چیز ماورائی وجود دارد به نام «غیب». «اَلَذینَ یُؤمِنونَ بالغَیب وَ یُقیمونَ اَلصَلاة وَ مِمّا رَزَقناهُم یُنفقُون» می‌گوید قبل از اینکه بخواهی نماز بخوانی و انفاق کنی؛ نماز به عنوان مصداق عبادت‌های ظاهری و انفاق به عنوان مصداق عبادت‌های دیگر مثل خدمت‌رسانی، هیئت و… ؛ توقع من از یک بچه مسلمان این است «اَلَذینَ یُؤمِنونَ بالغَیب» که [باور داشته باشد] چیزی هم تحت عنوان غیب وجود دارد. شما نمی‌توانید نقش خدا و غیب را از زندگی مادی حذف کنید. این هم علم است.
مثلاً آقای پروفسور حسابی چیزی گفته و به نتیجه‌ای رسیده علم است اما این چیزی که خدا گفته علم نیست؟ به عنوان یک مسلمان دارم نگاه می‌کنم اگر الان بحث با غیر مسلمان‌ها بود بحث دیگری است. برای تو بچه مسلمانِ دوازدهم محرمیِ که بعد از تمام‌شدن دهه [مراسم آمده] دارم صحبت می‌کنم. خدا می‌گوید باید به غیب ایمان داشته باشی، غیرعلمی است؟ اینکه خودِ علم است! پس علم سه مدل است و از این سه مدل باید در تمام جوانب زندگی استفاده کرد. نمی‌توانی مغزت را نصف کنی و بگویی نصفش برای معاش و فقط علم به معنای فیزیک تنها و نصفش برای معاد و فقط غیب باشد. هر دو این‌ها کاملاً علمی است. بچه مسلمان می‌گوید من هر چه علم بگوید [را می‌پذیرم]! می‌گویم خب آقا علم سه قسمت است. چرا تو غیب را علم نمی‌دانی؟ مثلاً آقای انجوی به‌عنوان یک دانشمند علوم تجربی حرفی که می‌زند علمی است بعد حرفی که خدا می‌زند علمی نیست؟ اگر قرار بود با آتئیست‌ها صحبت کنیم این حرف‌ها را می‌زدیم ولی وقتی در جمع مسلمان‌ها داریم صحبت می‌کنیم واقعاً خنده‌دار نیست که بگوییم علم همین است که دانشمندان می‌گویند؟ پس علم سه قسمت است. خود قرآن‌کریم هم تأیید کرده و گفته است درصدی از علم، علم تجربی است که در دنیا خودتان باید به دنبال آن بروید. درصدی از علم فیزیک پنهان است که من در دنیا آن را خلق کردم مثل وجود جن، روح، سیگنال‌های مثبت و منفی، انرژی‌ها و… که قسمت زیادی از این‌ها به دامنه فیزیک ظاهری آمده است. سوم خدا گفته من به‌عنوان مدیر خلقت قسمتی به نام غیب را بر شما حاکم کردم.
شاید شما هیچ‌وقت نتوانید بفهمید که چرا کرات منظومه شمسی با این همه سرعتی که دارند، از سر جای خود حرکت نمی‌کنند! شما دلایلی برای خودتان می‌آورید ولی اگر واقعاً دلایلتان از نظر علمی درست است که مثلاً جاذبه‌هایشان همدیگر را پوشش می‌دهد یک نمونه‌ کوچک چهل‌پنجاه کیلویی را درست کنید! حرف اشتباهی دارم می‌زنم؟ یک منظومه شمسی پنجاه کیلویی درست کن که روی هوا بچرخند و به هم نخورند. چرا سعی می‌کنی قدرت غیبی خدا را بگویی این هم علمی است! چرا می‌گویی جهان بر پایه علم است؟ خیلی خب یک کوچکش را درست کن! خیلی کوچک! در اتاقی کوچک پنج‌شش تا کره مثل منظومه‌شمسی درست کن و با همین علم جاذبه‌هایش را ردیف کن که با همان سرعت بچرخند و از هم نپاشند. خدا می‌گوید من ادعا نکردم که کل عالم خلقت را علمی درست کردم. خیلی‌هایش قدرتی است که مخصوص خداست و هیچ‌وقت بشر به آن نمی‌رسد و به آن غیب می‌گوییم. این قدرت را در زندگی، سلامت، کار و رزق و روزی‌ات حذف نکن. حذف کنی چوب آن را می‌خوری! ضرر می‌کنی. چوبش را می‌خوری نه به این معنا که به جهنم بروی، ضرر می‌کنی. ما باید دقت کنیم که قسمتی از آن همین است.
پس امیرالمؤمنین(ع) می‌گوید: رسالت انبیاء این نیست که عقل شما را راه بیندازند. این است که دفائن عقول شما را رو بیاورند. وقتی می‌خواهی زندگی کنی باید سه قسمت را در زندگی‌ات لحاظ کنی:
1. احترام صددرصدی به علم
2. دیدن قطعی فیزیک پنهان
3. اعتماد به غیب
به غیب باید اعتماد کرد.

» این سیستم خلقت است، در دنیا هیچ‌وقت راضی نمی‌شویم چون با میل به بی‌نهایت خلق شده‌ایم

داریم منشاءهای رفع آسیب‌های اجتماعی را می‌گوییم. مبحث اول علم و جهل به همین معنایی که خدمتتان گفتم. مبحث دوم ایمان. دو مدل ایمان را در اینجا برمی‌شمارد:
1.    ایمان به نسخه جامع شریعت برای زندگی ما.
شریعت بالاخره نسخه‌ای جامع برای زندگی ما دارد. شریعت یعنی چه؟ دوباره به قسمت قبل برمی‌گردیم. تا می‌گوییم شریعت بعضی‌ها فکر می‌کنند منظور ما فقط قرآن و سنت است. نه؛ قرآن، سنت، عقل و اجماع. مبانی استنباط این است دیگر. باز به عقب‌تر برمی‌گردیم شریعت یعنی آن چیزی که رسالت آمده و شریعت را بنا نهاده. رسالت شریعت را بنا نهاده که دفائن عقول کشف بشود. ما باید قسمت زیادی را  اهلش باشیم و تحقیق کنیم.
2.    ایمان به جامعیت هدف خلقت.
این هم خیلی مهم است. من این نکته را می‌گویم بعضی از برادر و خواهران مخصوصاً نوجوانان و جوانان اعتراض می‌کنند که این چه نسخه‌ای است شما می‌دهید؟ تا حرف می‌زنیم آقا ما این را می‌خواهیم، آن را می‌خواهیم، جوان هستم، دوست دارم و نیاز دارم؛ شما فرتی می‌گویی دنیا تمام می‌شود به فکر آخرتت هم باش! این چه نسخه‌ای است می‌دهی؟ مگر نشنیده‌ای «سیلی نقد به از حلوای نسیه» به ما سیلی نقد بزن؛ این‌قدر ما را به قیامت و آخرت حواله نده.
–    چشم. چند سالت است؟
–    هجده
–   خیلی‌خب، ما زنده؛ هجده ساله‌هایی مثل تو را دیده‌ام که الان چهل‌وپنج سالشان است و با همین نیت رفتند، الان از آن‌ها سؤال کن که شد؟ همه رؤیاها و آرزوهایی که می‌گفتی ول کن بگذار به آن‌ها برسم، رسیدی؟
من سیستم خلقت را برای تو باز نکنم که تو امروز بگویی دمش گرم حاجی این هم حرف ما را فهمید! خب حالا حرفت را فهمیدم چه دردی دوا شد؟ سیستم خلقت چه می‌گوید؟ ایهاالناس! مردم! منِ خدا سیستمی را خلق کردم که در آن نه می‌توانی عقب بروی و نه می‌توانی جلو بزنی. من به ازل اشرافی ندارم و نمی‌دانم چه بوده است. یک فعل و یک ابد داریم. در این سیستم مثلاً من تو را در سال هزاروسیصدوفلان خلق کرده‌ام که این‌قدر سالش را در زمین باشی، بقیه مخلوقات هم در کره‌های خودشان و مقدار خیلی خیلی بیشترش را به سمت فیزیک پنهان بروی؛ گفته شد که برزخ فیزیک پنهان است، غیب نیست و همین الان موجود است؛ به آنجا بروی و بعد در دوره بی‌نهایتی که خلق کرده‌ام بروی. بعد برای این دوره قوانینی گذاشته‌ام چون من تو را این‌طوری خلق کردم که میل به همان بی‌نهایت داری اصلاً در این دوره راضی نمی‌شوی. نمی‌شوی حالا آقای انجوی می‌خواهد فریبت بدهد که نه من تو را راضی می‌کنم؛ خیلی‌خب بنشین فریب بخور تا سی سال دیگر! دوباره بگویم: تو در دنیا راضی نمی‌شوی! سیستمش این است. سازگار می‌توانی بشوی. می‌خواهی طغیان کنی و زیر همه چیز بزنی؟ طغیان کن. نمی‌شود! میزان بهره‌وری از لذت و نعمت‌های دنیا سقفی دارد. چه صدتریلیارد تومان به تو بدهند و چه الان توی خیابان کارتن خواب باشی از آن سقف نمی‌توانی رد شوی. سقفی دارد من‌جمله اینکه لذت در دنیا خیلی زود تکراری و صفر می‌شود.
یک‌وقتی مسئول ترک اعتیاد شیراز به من می‌گفت خیلی از معتادهایی که می‌آیند ترک کنند و واقعاً هم ترک می‌کنند برای این است که دوباره به آن حال اولیه برسند. سیستم دنیا این است که لذت سریع تکراری می‌شود. باید سازگار باشی. آقای انجوی ول کن این‌قدر ما را به قیامت حواله نده! باشه نمی‌دهم ولی خدا دارد می‌گوید آن چیزی که دارد تو را راضی می‌کند فکر به این است که تو قرار است جای دیگری باشی. تو را به جان مادرت این‌قدر بیو نگذار «مرغ باغ ملکوتم نی‌ام از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم»! این«بیو»ها دردی را دوا نمی‌کند. کمی به همین جمله فکر کن! کمی آدم باش! سیسم دنیا این است. این مدیریت خلقت است. منِ خدا سالم زندگی کردن را در قدم سوم برایت باز می‌کنم فکر نکنی که الان باید مثلاً شاخ فلان را بشکنی. اگر می‌خواهی سالم زندگی کنی منِ خدا به تو می‌گویم «اَلَذینَ یُؤمِنونَ بالغَیب» شمایی که به حرف من اعتماد دارید؛ منِ خدا سیستم را طوری خلق کرده‌ام که پسرم دخترم راضی‌ات می‌کنم؛ کمی اعتماد کن. اعتماد نمی‌کنی؟ نکن! باز هم راضی‌ات می‌کنم ولی داری پدر خودت را در دنیا درمی‌آوری! داری خودت را اذیت می‌کنی! خدایا ببخشید ما بعضی‌وقت‌ها قاتی می‌کنیم؛ اصلاً اشکال ندارد. من هم قاتی می‌کنم تو هم قاتی می‌کنی؛ همه! بعضی‌وقت‌ها اعصابمان بهم می‌ریزد. می‌گوید من با قاتی‌کردن شما مشکل ندارم. در کلیت خارج از بحران و سرفرصت که اعصابت آرام است با من صحبتی کن که من مطمئن باشم تو فهمیدی من راضی‌ات می‌کنم و مطمئن باشم تو به من اعتماد کردی. این خیلی برای خدا مهم است. آیه 102 آل‌عمران که می‌گوید تقوا بورزید، فلان کنید و… . این آیه اطراف ما را محکم می‌بندد طوری که من وقتی دارم آیه را می‌خوانم احساسم این است که واقعاً تقوا سخت است. خیلی سخت است!
خدا گفت سلامت زندگی کن من بالاخره تو را راضی می‌کنم در همین دنیا هم راضی‌ات می‌کنم حداقلش این است که اگر مادی راضی نشوی من ذهنت را راضی می‌کنم؛ اما واقعاً وقتی به آیه 102 سوره آل‌عمران نگاه می‌کنم شرطی برای سلامت گذاشته‌ای که رعایت کردن آن واقعاً سخت است. من بررسی کردم و آیه بعدی را پیدا کردم؛ آیه 16 سوره تغابن خیلی عالی است «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم» توقع تقوایی خدا از امثال منی که عوام‌الناس هستم حالا شاید میان شما اولیاءخدا زیاد باشد، این است که به اندازه‌ای که توانایی داری تقوا را رعایت کنی. من برگردم و این را به روایتی چفت کنم چون در شرایط توبه تقریباً عموم علمای اخلاق نوشته‌اند توبه یعنی پشیمانی و در ذهنت هم نباشد که بخواهی دوباره تکرار کنی. حالا اگر بعد تکرار کردی دوباره توبه کن ولی اگر در ذهنت این باشد که الان توبه می‌کنم بعد هم تکرار می‌کنم این توبه نیست. این را عموم علمای اخلاق معمولاً نوشته‌اند. من این را قبول ندارم. اینکه می‌گویم من به تأسی از بزرگان دیگری که مدل دیگری فکر می‌کنند می‌گویم.
به این روایت دقت کنید بعد به آیه «مَا اسْتَطَعْتُم» چفتش کنید. ببینید به چه نتیجه قشنگی می‌رسید. می‌فرماید «کسی که آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) را از راه دور زیارت کند خداوند گناهان قبل و بعدش را می‌آمرزد.» این روایت را برای امام‌حسین(ع)، امام‌موسی‌کاظم(ع) و قبرستان بقیع هم داریم. می‌دانید یعنی چه؟ یعنی من الان دارم زیارت می‌کنم قصدم این است که گناهان قبلی‌ام را بیامرزد درضمن من قرار است بعداً هم گناه کنم؛ آن‌ها را هم می‌آمرزد. روایت بعدی کمربند این را محکم‌تر می‌کند. قالَ رسول الله «اَلناس کُلُهم خطائون» همه شما به شدت گناه می‌کنید «و خَيرُ الخَطّائينَ التَّوّابونَ» و بهترین شما گنهکاران آن‌هایی هستید که خیلی توبه می‌کنید. «اَلناس» کل مردم «اَلناس» جمله اسمیه و اولین تأکید، «کُلُ» دومین تاکید، «هُم» یک تأکید دیگر، «خَطاء» هم یک تأکید دیگر؛ با چهار  تأکید حتماً همه‌تان گنهکارید هیچ‌کس جانماز آب نکشد. «و خَيرُ الخَطّائينَ التَّوّابونَ» و بهترین شما گنهکاران کسانی هستند که خیلی توبه می‌کنند. برمی‌گردیم «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم» توقع خدا از ما عوام‌الناس این است که اهل گناه نباشیم و اگر گناه هم پیش آمد توبه کنیم. این تقوایی است که انتظار است. اگر این را داشته باشید شما را به جایی می‌رسانیم که به مدیریت کلی خلقت هم پی ببرید.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید