امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی راجعون - قسمت چهاردم

13 آذر 1404 -   12:57 ب.ظ  دسته بندی: راجعون

کسانی که بدون اینکه گناه برایشان زحمتی ایجاد کند توبه می‌کنند، به درجه محبوبیت آن توابینی که بعد از توبه خدا برایشان زحمت ایجاد می‌کند، نیستند. یعنی اگر زمانی شما از گناهی توبه کردی هیچ زحمتی هم برایت ایجاد نشد بدان درجه محبوبیتت نزد خدا یک کمی نقص دارد.

یالطیف
سخنرانی‌ حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
موضوع: راجعون قسمت چهاردهم

رمضان المبارک 1393
در بحث لذت فطری عبادت؛ یکی دیگر از مبانی رسیدن به لذت عبادت، استغفار یا توبه زحمتی است فرقش با توبه رحمتی چیست؟ در توبه رحمتی انسان گناهی را انجام می‌دهد بعد از این گناه پشیمان می‌شود و توبه می‌کند اما خود گناه تا آخر عمر برای این شخص کماکان لذت بخش است برای اینکه از گناه بدی ندیده یک لذتی دیده که این لذت غیر شرعی بوده است؛ اما در استغفار و توبه زحمتی گناه باعث یک زحمتی برای این شخص شده است.

مثلاً شخصی به زندان افتاده، به جسم و آبرویش لطمه‌ وارد شده، یک مشکل جسمی یا روحی برایش پیش آمده و این شخص ضمن اینکه توبه کرده هر وقت یاد آن گناه می‌افتد حالت انزجار و تنفر به او دست می‌دهد که این چه کاری بود ما کردیم یعنی یک نفرتی از این گناه در وجودش است.

می‌گویند اگر توبه‌ها زحمتی باشد عبادت بعد از این توبه و استغفار برای انسان لذت دارد و این لذت جزء لذت‌های عبادت منظور می‌شود.

سؤالی که اینجا پیش می‌آید این است: اگر زمانی ما توبه‌ای کردیم که با زحمت نبود یعنی اتفاق بدی برای ما نیفتاد و توبه کردیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ بهتر است همیشه وقتی که گناه می‌کنیم در اثر توبه یک مرارتی برای ما ایجاد بشود تا به لذت عبادت برسیم؟ جوابش این است؛ کسانی که بدون اینکه گناه برایشان زحمتی ایجاد کند توبه می‌کنند، به درجه محبوبیت آن توابینی که بعد از توبه خدا برایشان زحمت ایجاد می‌کند، نیستند.

یعنی اگر زمانی شما از گناهی توبه کردی هیچ زحمتی هم برایت ایجاد نشد بدان درجه محبوبیتت نزد خدا یک کمی نقص دارد.
قاعده این است؛ اگر شما توبه کردید باید یک زحمتی هم برایت ایجاد ‌شود؛ حالا اگر این درجه محبوبیت نقص دارد ربطی به بخشش ندارد یعنی خدا بخشیده، روز قیامت هم بابت این بخشش هیچ مؤاخذه ای نمی‌کند که بگوید شما گناه کردی ما همینجوری بخشیدیم، زحمت و دردی هم برای شما ایجاد نشد، اینجا دو تا شلاق بخور! می‌گوید نه اصلاً اینطور نیست فقط در روز قیامت کسانی که توبه رحمتی کردند یعنی خدا رحم کرد و آن ها را بخشید درجه‌هایی که گروه اول می‌گیرند را نمی‌گیرند، برای اینکه یک دردی هم کشیده یک ناراحتی هم کشیده.

نکته بعدی در توبه زحمتی و رحمتی این بود که همه این ها موجب حق‌الله است یعنی اگر حق‌الناس باشد خداوند رحمتی و زحمتی فرق نمی‌کند، شما باید آن فرد را حتماً راضی کنید این فقط راجع به حق‌الله است؛ یک گناهی بین شما و خدا بوده و شما از این گناه توبه کرده اید خداوند هم بخشیده، حالا وقتی بخشید یک سیلی هم می‌زند که می‌گویند این از محبت خداست. مواقعی است که فقط می‌بخشد برای اینکه می‌گوید این شخص اینقدر جنبه ندارد که من به خاطر این توبه‌ای که کرده یک زحمتی را هم به او وارد کنم، مزدش چیست؟ مزدش این است که بعد از این که این شخص مرارت را بعد از توبه کشید و چشید، خداوند لذت عبادت را به عنوان هدیه به او می‌دهد؛ “انّ الله یُحبُّ التّوابین”. توابین دو گونه اند: توابین رحمتی، توابین زحمتی؛ “انّ الله یُحبُ التّوابین” توابین زحمتی پر رنگ‌تر است، خیلی هم پر رنگ‌تر است.

»» نکته بعد؛

مورد دیگری که باعث می شود انسان لذت عبادت را بچشد، مقابله با هوای نفسی است که برای شما لذت بخش است، یعنی چه؟ هوای نفس یک جاهایی به انسان فشار می‌آورد اگر با او همراهی کنید یک لذتی می‌برید، اگر مقابله کنید یک مرارت و ناراحتی برایت ایجاد می‌شود، خداوند می‌فرماید به دلیل این ناراحتی که اینجا برای شما ایجاد شد من در اجرش در عبادت خودم یک لذتی را برای شما قرار می‌دهم.

مثلا کار شما ساعت چهار بعد از ظهر انجام شده، شما می‌خواهی هشت شب نماز بخوانی یا هفت می‌خواهی قرآن بخوانی، این عبادت برایتان لذت‌بخش می شود. هوای نفس یعنی چه؟ هوای نفس یعنی هر جا که نفس داشت دلش خنک می‌شد! اغلب هواهای نفسانی ما در شهوات ظاهری نیست هوای نفسانی یک چیز پیچیده است باطنی است، اغلبش باطنیست. مثلا خداوند یک نعمتی به شما داده است، برادرمان،‌ خواهرمان یک زندگی خوبی دارد، یک ازدواج موفقی کرده، یک جمال یا یک هنری دارد، یک کمالی دارد، یک برتری دارد، الحمدالله هم زیاد می‌گوید، تمام این نعمت را هم از خدا می‌داند؛ در این مورد  هوای نفس کجا دخیل می‌شود؟ جایی که یک کسی به این شخص از روی حسادت یک تیکه ای می‌اندازد. شما یک جمال و کمالی داری یکی ندارد از روی حسادت شخصی می‌آید چیزی به شما می‌گوید حسادت هوای نفس است. می‌گوید اگر می‌خواهی بابت این نعمتی که خدا به شما داده و به او نداده است شکر کنی، شکر این نعمت در تحمل حسادت کسانی است که این نعمت را ندارند.

چون ندارد تیکه می‌اندازد، شما ازدواج کرده ای، زندگی موفقی داری، او هنوز ازدواج نکرده است حسادت می‌کند به گونه ای نیشش را می‌زند، این نیش زدن چیست؟ اگر شما بر این نیش زدن تحمل کنی شکر نعمتی است که به شما داده به او نداده، وقتی نداده شما اگر بخواهی شکر کنی باید تحمل کنی!

حالا از همین مصداق یک قانون برای هوای نفس در می‌آوریم که این قانون خیلی مهم است. اگر زمانی دیدید انسانی از روی هوای نفس به طور کاملا شخصی،  شما را از روی هوای نفس شماتتی کرد. فرق بین شماتت و انتقاد چیست؟ انتقاد یعنی انسانی از روی عقل یک ایرادی به شما می‌گیرد این خیلی خوب است؛ شماتت یعنی چه؟ یعنی انسانی یک ایرادی را از روی نفسش به شما می‌گیرد! این خیلی فرق دارد یا اعصابش خُرد است یا حسود است یا بخیل. منشاء این انتقاد وقتی که هوای نفس باشد، شماتت می‌شود.

اینکه این قدر در روایت ها نهی می‌کنند شماتت است. شماتت خیلی جاها برای کار انجام شده است یک کاری انجام داده ای و شخصی این کار را از روی هوای نفس شماتت می‌کند.

 وقتی شما رگه های هوای نفس را در یک شماتت دیدید اگر از خودتان دفاع کنید این هم هوای نفس است! اگر انتقاد عقلانی درست است جواب دهید، ولی وقتی رگه های هوای نفس ظاهر شدجواب ندهید رگه‌ها یعنی چه؟  وقتی بوی حسادت آمد، بوی بی‌انصافی آمد، بوی عدم اشراف آمد؛ فردی که اشراف ندارد کاملا  مشخص است همینجوری یک چیزی به شما می‌گوید این یعنی هوای نفس.
انتقاد باید منصف باشد، باید اشراف داشته باشد، از منشاء خیر خواهی باشد، بخواهد شما را بالا ببرد؛ منتقد جزء کسانی است که انسان را بالا می‌برد.

اگر کسی می‌خواهد شما را زمین بزند، می‌خواهد حسادتش را سر شما خالی کند، می‌خواهد بدون اشراف بدون انصاف چیزی را به شما نسبت ‌دهد، آنجایی که می‌گوید “انّ اللهَ یُدافعُ عَن الّذینَ آمنوا” اینجا را می‌گوید یعنی اگر شما دفاع کردید هوای نفس می‌شود.
مثلا زمانی شخصی گفت فلانی که اینقدر خاطره می‌گوید اصلاً یک روز هم جبهه نرفته، به نظر شما اینجور جاها اصلاً هیچ رگه‌ای، هیچ بویی از هوای نفس در این انتقاد می توانید در بیاورید؟ می‌گوید این تابلو است که هوای نفس است، نه اشراف است، نه تسلط است و نه علم آن را دارد. مثل اینکه بگویند فلانی اینقدر دم از مردانگی می‌زند ایشان اصلاً مرد نیست، ایشان زن است! حالا بیایید توضیح دهید که اینجوری نیست.

ما برای دفاع از خودمان یک خط مرزی داریم، خط مرزی این طرف هوای نفس است. اگر دیدید در یک جایی یک شماتتی بوی نفس می‌دهد، اگر دفاع کردید کار شما هم هوای نفس می‌شود، اصلاً اجازه ندارید دفاع کنید.

» مثال‌ دیگر:

همین حضرت آقای دستغیب تولیت محترم شاهچراغ ایشان خودش شخصاً برای من می‌گفتند، می‌گفتند در خبرگان یک عده نامه می‌نویسند، از مقام معظم رهبری(حفظه الله) انتقاد می‌کنند یکی از انتقادهایشان این است که چرا شما همیشه چفیه می‌اندازید؟ بعد ایشان می‌آید رسماً برای خبرگان توضیع می‌دهد به این دلیل و این دلیل چفیه می‌اندازم . چرا؟ چون جایگاه خبرگان یک جایگاه حقوقی است وقتی انتقاد می‌کند برای بالا بردن رهبری است، هوای نفس نیست، انتقاد برای رفع عیوب است. این مجتهد آنجا تشخیص داده که رهبر مملکت چرا همیشه باید چفیه بیندازد، مردم می‌گویند مگر همیشه جنگ است؟؟ بعد حضرت آقا(حفظه الله) می‌آیند توضیح می‌دهند و قانع می‌شوند. همین انسان ده تا مستند ساخته اند که ایشان میدان اسب دوانی دارد، اینقدر پول در حسابش در سوئیس دارد، هیچ چیزی نمی‌گوید چرا؟ چون می‌بیند آنجا انتقاد رگه‌ای از بی‌انصافی، بی‌اشرافی، دروغ، حسادت، تهمت، تخریب است.

ببینید جای این بحث‌های اخلاقی چقدر در سیاست ما خالی است! می‌گوید “انّ اللهَ یُدافعُ عَن الّذینَ آمنوا” خداوند از کسانی که ایمان آوردند دفاع می‌کند یعنی چه؟ یعنی شما هیچ وقت جواب هیچ شماتت و انتقاد و سرزنشی را ندهید؟ می‌گوید نه؛ اگر احساس کردی در این شماتت بی‌انصافی، هوای نفس، بُخل، حسادت، تخریب، بی‌اشرافی است شما اگر جواب دادی هوای نفس می‌شود.
حالا اگرجواب دادی یک کمی سبک شدی در عوض چه می‌شود؟ لذت عبادت را به شما نمی‌دهند. لذت صحبت با خدا آنقدر بالا است که انسان حاضر باشد مثل شیخ انصاری به جرم‌های سخیف و کثیف نکرده، از شهرش تبعیدش کنند! اینقدر این لذت بالاست! لذت صحبت و هم صحبتی با خدا آنقدر بالا است که مثل شیخ حائری در قم به جرم‌های سخیف و کثیف نکرده به وی تهمت بزنند، سکوت کند بعد هم زود در چهل و پنج، شش سالگی به خدا برسد.

می‌گوید چه فایده الان شما رفتی اینقدر وقت تلف کردی؛ خود ما یک زمانی اینطوری بودیم، کی و کجا حرف زده برویم، شما چه گفته اید؟ بیاید توضیح بدهم روشنت کنم، روشن نمی‌کنید، اینجا دارید خودتان را آرام می‌کنید. بین روشنگری و آب ریختن بر آتش هوای نفس فرق است. خیلی وقت‌ها دفاع‌های ما از خودمان و بحث های ما برای آرام کردن نفسمان است نه برای روشنگری!

جایگاهی که خداوند از کسانی که ایمان آورده اند دفاع می‌کند، کجاست؟ یک جایگاهی باید داشته باشد؛ یعنی شما ساکت؛ یک جایی که خداوند تبارک و تعالی به مریم(س) می‌گوید ساکت من دفاع می‌کنم؛ یعنی چه؟ یک جایگاه دارد؛ این جایگاه در ما کجاست؟ می‌گوید هرگاه در شماتت و سرزنش و انتقاد رگه‌ای از هوای نفس را دیدید یا بوی نفس به مشامت خورد، منشاء این کار حسادت است، محل نگذار. منشاء این کار بُخل است، محل نگذار. منشاء این کار بی انصافیست، به تو اشراف ندارد حتی شناسنامه تو را ندیده نمی‌داند شما چند ساله ای چرا باید جوابش را بدهی؟! اگر واقعاً کسی بخواهد خیری را برای فرد دیگری بخواهد، بخواهد انصاف و اشراف داشته باشد و انتقاد کند می‌رود تحقیق می‌کند، مسلط می‌شود، می‌گوید طبق این جوانب من به این نتیجه رسیدم اگر شما این کار را انجام دهی برای خدا بهتر است، برای شما بهتر است، برای مملکت بهتر است، اینجا جواب بده.

پسر مرحوم شیخ حائری در مشهد، همرزم ما بود که شهید شد؛ منزلشان زیاد می رفتیم. جمله مشهوری می‌گفت چند بار برایتان گفتم ایشان می‌گفتند: خداوند تبارک و تعالی یک عمر به ما داده که از او دفاع کنیم، من اجازه ندارم این عمر را به دفاع از خودم مشغول کنم! باید بنشینم بنویسم صحبت کنم و از او دفاع کنم.

این همه مطلب در سایت‌ها و وبلاگ‌ها، روزنامه‌ها و تلوزیون‌ها و ماهواره‌ها بر علیه رهبری(مد ظله) گفته می‌شود مثل آب خوردن حضرت آقا(حفظه الله) می‌تواند یک تیم بگذارد بگوید بروید این نامردها را رسوا کنید چقدر دروغ می‌گویند! می‌گویند اگر این کار را بکنم به درد رهبری نمی‌خورم، هوای نفس دارم! مشروع باشد، منتقد باشد، درست باشد کارش را انجام می دهم. این همه مطلب هیچ کاری ندارد! خیلی از این ها مستند ‌سازی است، مستند سازی هیچ کاری ندارد.

می‌گوید ببین اینکه دارد شماتت می‌کند انتقاد می‌کند منشاءش چه خیرخواهی ای است؟ می‌خواهد تو را بالا ببرد یا می‌خواهد تو را اذیت کند؟ اگر اذیت است و شخص دارد می‌سوزد بگذار بسوزد، شما چرا باید خودت را بسوزانی؟! کسانی که وقتی  یک شماتت را می‌شنوند اینقدر جزع فزع می‌کنند یک نگاه به بزرگترها کنند ببینند رهبر مملکت چگونه برخورد می‌کند؛ به بزرگ شهرشان، به بزرگ استانشان نگاه کنند ببینند چگونه برخورد می‌کنند.

اگر منتقد مصلح باشد بر شما واجب است که با او صحبت کنی اگر منتقد از روی هوای نفس یعنی برای تخریب و از منشاءهای دیگر دارد انتقاد می‌کند اصلاً شما اجازه نداری خود را درگیر کنی، اگر واقعاً دنبال حرف درست بودی می‌رفتی اول تحقیق می‌کردی بعد حرف می‌زدی.

صدها نفر از شما در این سال‌ها آمدید از من راجع به یک آدمی یک تشکیلاتی سؤال کردید، گفتم نمی‌دانم غیر از این است؟ با اینکه شصت درصد هم می‌دانستم ولی وقتی اشراف صد در صد ندارم می‌گویم نمی‌دانم، اصلاً اجازه ندارم ورود پیدا کنم. فلان آدم؟ گفتم نمی‌دانم. با این آدم رفیقیم ولی من اینقدر اشراف ندارم بر روی این که بتوانم راجع به او نظر بدهم. حضرت عباسی در شیراز بنده حتی یک مجموعه فرهنگی و غیر فرهنگی تسلط ندارم حتی یک دانه هم تسلط ندارم که بتوانم با اطمینان بروم بگویم شما مشکلاتتان این است.

ما مجموعه خودمان را به سختی داریم جمع می‌کنیم، مجموعه خودمان تسلط نداریم، اشراف نداریم وقت نداریم! ولی یک عده نشسته اند نمی‌دانم از علم لدنی است از کجا است! راجع به همه می‌توانند تا بطن ماجرا را بخوانند!

اگر در ظاهر فسق آشکاری باشد این واضح است که انسان برخورد می‌کند ولی وقتی به انتقاد می‌رسیم، انتقاد یک کلمه‌ی خیلی درستی است. انتقاد کلمه زیبایی است، انتقاد یکی از دستورات دین است، نهی از منکر یکی از واجبات است.

◄ لازمه ی انتقاد چیست؟

1-اشراف.
2- انصاف.

 اگر اشراف و انصاف نباشد هوای نفس است! یعنی انسان باید برود کاملا مسلط شود و انصاف هم داشته باشد یعنی بتواند طبقه بندی کند، مال کدام سطح است؟ غیر از این باشد هوای نفس است و شما اگر جواب دادید دارید نفستان را خنک می‌کنید؛ نفس خنک می‌شود اما لذت عبادت از شما گرفته می‌شود و این ارزش ندارد.

آقا امیرالمومنین(علیه‌السّلام) می‌فرمایند: چه می‌شود که این انسان خیلی راحت می‌تواند اینگونه مجاهده با نفس کند و نفسش را کنترل کند؟ چقدر این خطبه‌ی متقین زیباست، من یادم است چه در زمان جنگ چه بعد از آن برخی از اساتید چندین مرتبه خطبه متقین را تفسیر می‌کردند، تمام می‌شد دوباره از اول تفسیر می‌کردند، تمام می‌شد دوباره تا آخر؛ بعد می‌دیدند مثل زیارت امین الله، مثل خیلی چیزهای دیگر هر دوری که تفسیر می‌شد، انسان چیزهای جدیدی را درک می کرد!

آقا امیرالمومنین(علیه‌السّلام) می‌فرمایند: شیرینی لذت‌بخش این استقامت می‌دانید از چیست؟ برای اینکه این ها این مدلی هستند؛ “صبروا ایام قصیرة اعقبتهم راحة طویلة”. برای اینکه این ها در دلشان اینگونه قضیه را حل کرده اند؛ چهار روز است باید بگذرد، بالا یا پایین، کف، جوب یا روی تخت، روی کرسی پادشاهی؛ “اعقبتهم راحة طویلة” به آن قسمت، آن دنیا خیلی چشم بسته اند، هرچند بیست میلیون نفر، سی میلیون نفر بیایند از آن طرف بد بگویند، این شخص آن طرف را می‌بیند!

گذشتن، گذشتنی که واقعاً شعار نباشد! چقدر ما شعار می‌دهیم راجع به اینکه دنیا چرک کف دست است؟ خوب بریز! نه دیگر همین کف دستم باشد، مگر نمی‌گویید چرک است؟ نمی‌تواند بریزد! واقعاً معنای زهد یک معنای شیرین است تا می‌گوییم زهد یاد گالش می‌افتند! در صندوق عقب ژیان بشینند و مثلاً بروند بغل قبرستان زندگی کنند! می‌گوید زهد یعنی دل نمی‌ببندد، زهد برای آن ها مهم نیست اصلاً برایشان مهم نیست، ضمن اینکه خیلی‌ها هستند که راجع به زهد خیلی جدی دقت می‌کنند، ظواهر را هم رعایت می‌کنند و دستور هم داریم ظواهر را باید رعایت کنند ولی یک عده هستند ظواهر را رعایت می‌کنند باطن را رعایت نمی‌کنند این هم هست!  زاهد واقعی باید ظواهر را رعایت کند اما یک عده هستند ظواهر را رعایت می‌کنند باطن ندارند، یک عده هم هستند می‌گویند ما باطن داریم ظاهر را رعایت نمی‌کنند، این اصلاً اینگونه نیست!

مثلا می گوید: ما یک خانه هزار و پانصد متری داریم، دل نبسته ایم، یک ماشینِ دویست و پنجاه میلیونی هم هست دل نبسته ایم، می‌دانم باید بگذارم و بروم. یک ویلا هم در شمال رهایش کرده ام. اصلاً معلوم است دل نبسته ام مثلاً شش ماهی یک بار می‌رویم!
در دین اسلام اشرافی گری به شدت تقبیح شده! می‌گوید این ها دلیل زهدشان این است “اعقبتهم راحة طویلة”؛ آن عقبه‌ای که دارد می‌آید را می‌بینند، چون می‌بینند خیلی راحت می‌گذرند.

آن شنیدی که محمود غزنوی شب دی
شراب خورد و شبش در سمور گذشت
گدای گوشه نشینی لب تنوری خفت
لب تنور بر آن بی‌نوای عور گذشت
محمود غزنوی شب در جشن بود تا صبح کنار خوش سیمایان گذراند. یک گدای گوشه نشینی هم کنار تنوری کز کرد و با گرمای تنور خوابید.
علی صباح یکی بانگ زد که ای محمود
شب سمور گذشت و لب تنور گذشت

” اعقبتهم راحة طویلة “؛ می‌گذرد، خوش بود گذشت، بد هم بود گذشت، چیزی که نگذشت این بود: من اگر از هوای نفسم گذشته بودم این ایام می‌توانستم از مناجات با خدا لذت ببرم و جداً برادرا، خواهرا هوای نفس خیلی قوی در بین مردم دیده می‌شود. مردم از یک سه، چهار ثانیه پیچیدن جلوی هم دیگر نمی‌توانند بگذرند، خیلی وضع خراب شده! شما روی خودتان کار کنید، امام زمان(عج) خوشحال بشود، خیلی وضع خراب شده، یک مقداری کار کنید. این ها هوای نفس است دیگر. مبتذل‌ترین هوای نفس‌ها را داریم می‌بینیم؛ از یک حسادت نمی‌تواند بگذرد، از یک نیش زدن نمی‌تواند بگذرد، از یک چشم و هم چشمی نمی‌تواند بگذرد، از یک تلفن نمی تواند بگذرد!! رتبه آقا زاده الحمدالله چند شد؟؟ مردم از خاله زنکی نمی‌توانند بگذرند!! مقداری روی خودمان کار کنیم امام زمان(عج) خوشحال بشود. ان شاءالله خدا به همه ‌ما توفیقات بیشتر عنایت بفرماید.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید