امروز 14 آذر 1404 - 13 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی هم دلی و هم زبانی - قسمت اول

15 فروردین 1393 -   12:00 ق.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها

چرا باید دشمن داشته باشیم تا متحد شویم؟!! این چه اخلاقی است که ما داریم؟! چرا نمی توانیم در صلح و صفا و آشتی، روز به روز بر مهربانی هایمان اضافه کنیم؟! غیر از هوای نفس است؟! بر امتی، بر زمینی و بر مملکتی که هواس نفس حاکم باشد، اصلا هیچ امیدی به صلاح، هم دلی و هم زبانی نیست. اگر روزی من و شما در کره زمین تنها باشیم و هوای نفس داشته باشیم، با خودمان درگیر خواهیم شد!

یا لطیف
سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
موضوع: هم دلی و هم زبانی
1393/1/15

طبق روالی که هر سال داریم، بر اساس نام گذاری سال توسط حضرت آقا(حفظه الله) اولین جلسه، راجع به همین نام صحبت می کنیم. هم دلی و هم زبانی، ملت و دولت؛ از ملت شروع می کنیم که بدانیم خودمان چند چند هستیم بعد ان شاء الله سراغ دولت هم برویم.
– آیه 103 سوره آل عمران: “وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا ۚ وَاذكُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ كُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلوبِكُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا وَكُنتُم عَلىٰ شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنقَذَكُم مِنها ۗ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُم آياتِهِ لَعَلَّكُم تَهتَدونَ”
این آیه مناسب است با بحثی که می خواهیم ارائه بدهیم.

اولین نکته در آیه این است که بر وحدت تاکید می کند. بعد به ما تذکر می دهد که وقتی وحدت داشتید این نعمت را شکر کنید. برخی از شما با هم دشمن بودید، خداوند بین قلوب شما الفت و مودت قرار داد و درحالیکه در پرتگاه سقوط بودید به نعمت این اخوانی و برادری خداوند شما را در ساحل سلامت رهنمون ساخت. و این از نشانه های خداوند است از برای کسانی که دوست دارند هدایت شوند.

طبق روالی که همیشه مقام معظم رهبری(مد ظله) دارند، ایشان سال ها را بر یک مبنای استراتژیکی مشخص می کنند.
 وقتی که احساس می کنند ما دو سال بعد به مطلبی نیاز داریم که این مطلب در آینده نظام و مملکت دخیل است، مثلا اعلام می کنند سال اصلاح الگوی مصرف، می دانند دو سال بعد در یک سری از مباحثی که این مضر آن است، گیر خواهیم کرد. بعد که نگاه می کنیم اواخر سال یا سال بعد، اتفاق جهانی می افتد که ما نیاز داشته ایم روی این نام گذاری کار کنیم.

هر سال هم درصدی از مردم بالاخره رعایت می کنند، گرچه ممکن است این درصد کم و زیاد باشد و در بستری رعایت شود و در بستر دیگری رعایت نشود ولی به هر حال تقیدات خودشان را دارند و حداقلش این است که آماده باش هستند که قضیه ای قرار است اتفاق بیفتد که به آن نیاز داریم.

امسال را سال هم دلی و هم زبانی، ملت و دولت فرموده اند یعنی اول در ملت، بعد ملت با دولت و برعکس. درصدی از بحث هم دلی و هم زبانی چون دختر و زن قسمت مهم خانواده هستند، به این ها بر می گردد.

هم دلی و هم زبانی بین مؤمنین از آمال، آروزها و دستور العمل های همه ی مکاتیب الهی، حتی غیر الهی و ایدئولوژی های منحرف است یعنی هیچ مکتب، ایدئولوژی و هیچ دینی در قومی استوار نمی شود مگر اینکه آن قوم به یک نقطه یا قسمتی از هم دلی و هم زبانی برسند. اگر نباشد هیچ مکتبی نمی تواند خودش را ارائه دهد بنابراین خیلی از مکتب ها روی چه چیزی کار می کنند؟ روی قسمت های مشترک شما کار می کنند، بعد دین خوب می شود. دین خوب چه دینی است؟ اینکه هر چه تو بگویی همه را کنار بگذاری، هر چه دو نفری می خواهید را به عنوان دستور دینی به شما می دهم.

بعد چه اتفاقی می افتد؟ اختلافات این ها به خارج از حوزه دین می رود و اشتراکات به حوزه دین وارد می شود. بنابراین هر دو دوست دارند این دین را داشته باشند چون دینی است که روی اختلافات و افتراقات کار نمی کند بلکه روی اشتراکات کار می کند. این قسمتی از قضیه است که خیلی از مواقع باعث انحراف می شود اما قسمت درستش این است که امتی باشند؛ “کانّهم بنیانٌ مَرْصوص”، مانند بتون آرمه کنار همدیگر باشند.

هم دلی و هم زبانی به معنای وحدت جهت است نه به معنای یک سخن را گفتن! یعنی دو نفر به یک مقصود، در یک زمینه ای حرکت کنند که این جزء آمال دین است.

» شعار امسال را حضرت آقا(حفظه الله) در پنج محور باز کرده اند:

1- پیشرفت اقتصادی
2- اقتدار و عزت بین المللی
3- جهش های علمی به معنای واقعی
4- عدالت قضایی و اقتصادی
5- ایمان و معنویت

+ در بحث اقتصاد چند درصد هم دلی و هم زبانی دست امت و چند درصد دست دولت است؟ منابع اقتصادی، چه پولی دست امت و چه پولی دست دولت است؟ الان شما می توانید پولی که دست امت است را با پولی که در خزانه دولت است مقایسه کنید؟ 70، 80 درصد اقتصاد دست خود یک ملت است. دولت می تواند سیاست های اقتصادی را بالا و پایین کند، مثلا امروز دلار پایین آمده، هنوز تحریمی برداشته نشده، نه تحریمی گذاشته شده. چه کسی دلار را پایین آورد؟ ملت. در اصطلاح غربی به این می گویند کارتل های اقتصادی. اقتصاد دست امت و ملت است.

هم دلی و هم زبانی از نظر دینی در جمهوری اسلامی و در حکومت اسلامی چیزی است که در آن مردم از نظر اقتصادی به این نقطه می رسند که با هم بخورند و با هم استفاده کنند. نان همسایه اندازه نان خودشان ارزشمند باشد. گرسنگی کودک همسایه به اندازه گرسنگی کودک خودت زجر آور باشد، این اقتصاد اسلامی است.

خداوند تبارک و تعالی خیلی بیشتر از تعداد انسان ها در کره زمین نعمت قرار داده، انسان ها به عدالت، دیانت و انسانیت مصرف نمی کنند، داستان ما اینطوری می شود! امروز اعلام کردند که شصت میلیون سفر ثبت شده اتفاق افتاده. از این شصت میلیون برخی از این سفرها در ایام نوروز، بالای 150 تا 200 میلیون تومان مثلا هزینه یکی دو روزش بوده! در ایام نوروز فقط هشت میلیون سفر دریایی داشته ایم! آمار هوایی را نرسیدم نگاه کنم.

بعضی از این سفرها در این چند روز سیصد، چهارصد میلیون تومان هزینه شده، درحالیکه برخی در همین ایام برای خرید میوه و شیرینی مشکل داشته اند. اگر آن چهارصد میلیونی با خودش می گفت سفر ده روزه ام را صد میلیون تومان می کنم، یعنی اگر طلا بخورد و در بهترین هتل هم باشد صد میلیون می شود، سیصد میلیون تومان که دارد از کف من می رود، با سیصد میلیون باقی مانده می توانستیم سه هزار نفر دیگر را در ایام عید، تکانی بدهیم!

اقتصاد اسلامی چه می گوید: هم دلی اقتصادی یعنی ما کنار همدیگر انسان باشیم که رفاه همدیگر را طلب کنیم تا بتوانیم با هم بخوریم و با هم تفریح کنیم. چند درصدش مال دولت است که دولت حقوق ها و اماکن سیاحتی را زیاد کند؟

نمی توانستیم به جای هتل شبی 450 هزار تومان، جایی را بگیریم که هشتاد، نود یا صد هزار تومان باشد؟ بعد نگاه می کنیم، می بینیم برخی از آدم ها در هتلی اقامت گرفته اند که در اروپا و آمریکا شبی پنج میلیون تومان شده است!! فقط اقامت! چه دولتی می تواند اقتصاد ما را درست کند وقتی فرهنگ دینی در مملکت ما بر مبنای هم دلی نیست؟! همین ایرانی های ما! همین ایرانی هایی که راهپیمایی راه می انداختند که چرا به سوریه و … کمک می کنید، ملت خودمان گرسنه اند! یک دفعه در عید غیبشان زد بعد فهمیدیم در آمریکا شبی پنج میلیون تومان خرج کرده اند!!

با خودم گفتم حتما از ایام عید استفاده کرده و در بم و زاهدان کار جهادی می کند، چون خیلی به ما گیر می داد که چرا به شیعیان یمن و عراق کمک می کنید؟! بعد همین آدم شبی پنج میلیون تومان هزینه اقامت هتل در آمریکا و اروپا داده!! چه دولتی بیاید اقتصاد ما را درست کند؟ هم دلی و هم زبانی باید از کف جامعه شروع شود. وظیفه دولت سر جای خود اما واقعا در کف جامعه ی ما هم دلی و هم زبانی اقتصادی وجود دارد؟؟ یکی از مباحث جدی این است که کار در مملکت زیاد است منتها کار دلالی نیست، کار زحمت کشی، تولیدی، نخبگی و علمی است. حتی می شود برای کسان دیگر هم بازار کار تولید کرد اما اهل این نیستند که زحمت بکشند!

+ اقتدار و عزت بین المللی؛ عزت بین المللی یعنی دولت. کدام دولت؟ دولتی می تواند پرچم اقتدار و عزت بین المللی را در کره ی زمین برافراشته نگه دارد که ملتی مقتدر و عزیز حمایتش کند.
 امام(ره) فرمودند: گرسنگی می کشیم اما منّت نمی کشیم. قبایل بدوی در جهان، فرهنگ های قومیتی کشورمان، اصلا خود من و شما، اغلب ما، اغلب مردم جهان حاضریم منّت نکشیم گرسنگی بکشیم. این چه می شود؟ اگر دولتی ببیند ملتی منّت پذیر نیست، سرش بالاست، اقتدار دارد، فریاد می زند، مشتش گره شده و غیور است، حاضر است منّت نکشد ولی آقایی خودش را بکند، این دولت می تواند پرچم اقتدار را بلند کند.

اما یک دولتی ببیند ملتش معتادند، همه گوشه خیابان افتاده اند و تمام همّ و غمشان این است که مواد درجه یک و دو به آن ها برسد، این دولت چگونه پرچم اقتدار را بلند کند ولو اینکه تمام اعضای دولت تکواندو کار باشند؟!

النّاس عَلی دینِ مُلوکِهم: مردم به دین ملوکشان نگاه می کنند، کاملا درست است، اما ملوک هم به مردم نگاه می کنند. یعنی اینطوری نیست من و شما فکر کنیم با نشستن و توقع داشتن از دولتمداران که غیور باشند و عزت را برای ایران اسلامی ایجاد کنند می توانیم آن ها را به آن نقطه برسانیم، نه! باید پشت سرشان فریاد بزنیم و بایستیم. عین جملات مقام معظم رهبری(مد ظله) این است که اگر ملت پشت دولت نباشد، دولت نمی تواند سینه اش را سپر کند.

تناقضی در ایران می بینم که باید بگویم! وقتی که بوی رفاه و نان می آید، چرا شمال شهری ها اینقدر جشن می گیرند؟!
 چون راننده ام خیلی خوب می شناسم تمام بالا شهرها جشن گرفته بودند! شما که وضعتان خوب بود! ظاهراً جشن موضوعیت دارد، نه آن غنا یا ثروت! یعنی واقعا این ها فقیر بودند و داشتند از گرسنگی می مردند؟!! نگاه می کنی می بینی با پول لباسش کل هیکل من را می خرد و آزاد می کند! واقعا برای اینکه وضع رفاه مملکت بهتر شده خوشحالی یا بابت منّتی که بر سر ما قرار داده شده یا اینکه آمریکا گفته عددی نیستید؟!

توقع داشتم پایین شهری ها در خیابان بریزند، بنده خداها نمی دانند در لوزان چه اتفاقی افتاده یا اصلا ژنو مال کدام کشور است؟! تشکر می کنم از قشر مرفه که مدام به ما یادآوری می کنند دیگر وضع شما پایین شهری ها خوب می شود! چقدر انسان های شریفی هستند که بدون نیاز مالی برای اینکه قرار است فردا وضع ما خوب شود، چهار ساعت دیشب انرژی مصرف کردند و کالری سوزاندند! رقصیدن هایتان قبول باشد!

همه مشکل اقتصادی ما شما و بخور بخورهای شماست! مشکل اقتصادی ما ماشین های میلیاردی، مصرف گرایی، بیکاری، زمین خواری های شماست!! دیشب تا صبح برای چه کسی می رقصیدید؟!

+ جهش های علمی به معنای واقعی یعنی علمی که جهشش در ارتقاء فنی جامعه، تاثیر خودش را نشان دهد، وگرنه رتبه فلان جهان بودن دردی از فناوری ممکلت درمان نمی کند. دردی که می خواهد درمان بشود، چیست؟ دردی است که با علم مفید درمان می شود.

+ عدالت قضایی و اقتصادی. به قوه قضائیه بر می گردد. خیلی از مواقع مشکل داریم. نسبت به امثال ما که آخر سرمایه مان کارگاه تولید آفتابه سازی است، کار درست انجام نمی شود اما برای کسانی که پارتی دارند، کار به سرعت جلو می رود! کارمند بیچاره را برای یک اختلاس کوچک آویزان می کنند اما با کمال شجاعت اعلام می کنند که چندین هزار میلیارد تومان دست عده ی محدودی است، هشت سال در جیب رئیس جمهور قبلی، هشت سال در جیب رئیس جمهور فعلی و هشت سال هم در جیب رئیس جمهور بعدی خواهد بود!! تا وقتی که بخواهند این اسامی را از جیب در بیاورند، این ها فوت کرده اند!

+ ایمان و معنویت. در دولت قبلی که ادعا داشتند برای ایمان و معنویت هستیم که کار خاصی ندیدیم! دولت جدید که می گوید ما این کاره نیستیم!! اعلام می کند اصلا وظیفه ما ترقی ایمان نیست، وظیفه حوزه است!

»» نکته بعدی که فرمودند: نظام هایی که بر مبنای اتحاد قلوب بین ملت و دولت هستند، نظام های موفقی اند. البته نظام بر مبنای اتحاد بین ملت و دولت در نظام های دموکراتیک اصلا نمی شود که نباشد. نمی توانیم بگوییم دولت آمریکا با پرچم خاصی در جزیره خاصی است و ملتش هم با او هم دل نیستند. هم دل هستند چون رأی داده اند. در نظام هایی که بر مبنای دموکراسی، انتخاب و رأی گیری است هم دلی وجود دارد و معمولاً در اغلب نقاط جهان تقلب در رأی مردم از نظر عقلی غیر ممکن است، مثلا ایتالیا که حکومت دارد نمی تواند به رأی مردم چیزی اضافه کند! ممکن است بشود درصدی را بالا و پایین کرد اما نمی شود رأی مردم را منقلب کرد! برخلاف ادعایی که هیچ وقت نتوانستند در سال هشتاد و هشت برای آن یک دلیل بیاورند، این کار نمی شود.
در آمریکا اوباما با تقلب رأی نمی آورد، خودش رأی می آورد. انگلیس رأی می آورد، در اسکاتلند جدایی از انگلیس را خواستند اما رأی نیاورد. یعنی وقتی نظامی دموکراتیک است مردم به دولتی که دوست دارند، رأی می دهند. در سیستم های دموکراتیک ساختار به گونه ای است که تقلب در تیراژ سنگین اصلا امکان ندارد! امکان عقلی ندارد، چه برسد به امکان اجرایی!

حضرت آقا(حفظه الله) می فرمایند: سیستم های دولتی که الان دارد دموکراتیک انتخاب می شود، مردم به آن محبت اولیه دارند و رأی داده اند. اتفاقی که می افتد این است که دولتمردان بعد از اینکه رأی را گرفتند، بر محبوبیت خودشان اضافه می کنند یا از این محبوبیت کاسته می شود؟ دولتی با مردم هم دل است که بعد از رأی آوردن، روز به روز بر محبوبیتش اضافه شود.

»» مسئولین باید همراه باشند. همراهی بر چه اساس؟ بر اساس اعتماد. در سایه اعتماد همراهی ایجاد می شود. اعتماد نباشد بعد از اینکه رأی دادم می گویم: گور پدرشان را هم کرده، همه شان دزدند! بیخود کردم رأی داده ام. به همین سادگی! چرا این اتفاق می افتد؟ چون اعتمادشان از بین می رود.

– تعریف اعتماد در مملکت ما:

1- اعتماد اعتقادی که خیلی مهم است یعنی برای مردم ما اعتقادات دینی و انسانی از همه چیز مهم تر است. با اینکه جزء شرایطی که کاندیداها برای خودشان قرار می دهند که نه این کار را می کنند و شاید نمی توانند این کار را بکنند، نمی زنند که من متقی هستم اما مردم در زیر سایه گزینه ها، یکی از چیزهایی که چک می کنند، تقواست. تقوا یعنی قدرت کنترل بر نفس. گرچه ممکن است در اطلاعیه ها و صحبت هایشان اسمی از تقوا نیاورند ولی وقتی می گوید آدم خوبی است یعنی می تواند خودش را کنترل کند.

2- همراهی انسانی یعنی مردم دوست دارند دولتمران مثل خودشان بعضی از مباحث سطح پایین یا متوسط جامعه را درک کنند. ممکن است زمانی شکنجه شده باشم، جبهه رفته باشم و… ولی الان پنج سال است با فقر فاصله گرفته ام، حضرت امام(ره) می فرمایند: وقتی با شرایطی فاصله گرفتی، دیگر نمی توانی با آن شرایط خودت را وفق بدهی!

نمی توانی درک کنی! نمی توانی افتخار کنی که سال 43 در زندان شلاق خورده ام! شما الان با این شرایط فاصله گرفته ای و نمی توانی درک کنی. درک چیست؟ قرار گرفتن در شرایط است. همراهی انسانی یعنی مردم ببینند. این رفتارها را در ادبیات سیاسی می گویند: پوپولیستی، مردم فریب و عوام فریبانه. بعد عده ای که یک عمری خودشان را از مردم جدا می کنند، کف خیابان نمی نشینند، پای سفره فقیری نمی نشینند، با هیچ جنوب شهری رفت و آمد نمی کنند، در هیچ صفی نمی ایستند، هیچ وقت منتظر تاکسی نمی مانند، هیچ وقت صندلی اتوبوس را تجربه نمی کنند، می گویند این رفتارها پوپولیستی و عوام فریبانه است!!

آن آدمی که دارد این رفتارها را انجام می دهد، می دانی چرا رأی می آورد؟ برای اینکه مردم می گویند بگذار پوپولیستی باشد، بگذار بیاید و ببیند و بچشد، ولی شما بگو عوام فریبانه است! شما اصلا درک نمی کنی! مثل زمان رژیم گذشته گفته بودند وضع مردم خیلی خراب است، یکی از نمایندگان مجلس گفته بود: پول چاپ کنید به مردم بدهید!

همراهی انسانی یعنی آقا امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: فرصت بگذارید و بگردید. بحث بنده فقط اقتصادی نیست، مثلا کسی که راجع به هدایت جوانان صحبت می کند پانزده سال است که یک جوان را از نزدیک ندیده! نظریات خیلی ایده آلی و عجیب و غریب می دهد! اصلا ده سال است رابطه ات با جوانان قطع شده! به دوستان طلبه زیاد گفته ام که تا دانشگاه نروید و با دانشجوها ارتباط نداشته باشید، بیخود در حوزه دین فعالیت می کنید. باید بفهمید این ها چه می گویند.

مگر می شود در حوزه دین فعالیت کنی ولی با قشر تحصیل کرده جوان دانشگاهی ارتباط نداشته باشید؟! بعد می گویند چرا در مسجد می رویم و صحبت می کنیم، مردم چرت می زنند؟! چون ارتباط نداری، نمی دانی چه بگویی. در حوزه اخلاق، فرهنگ و اقتصاد بین مردم بودن، یعنی همراهی کردن. برادر من تا الان ده سال است تکان نخورده ای! منشی داری و اصلا کسی نمی تواند شما را ببیند! چگونه می توانی درک کنی؟!

اهل بیت(ع) و حکام عادل ما با لباس مبدل بین مردم رفت و آمد می کردند. ممکن است از یک رهبر و رئیس جمهور این توقعات وجود نداشته باشد چون از نظر امنیتی خیلی هزینه بردار است که مثلا جناب دکتر روحانی بین مردم بیایند ولی استاندار، فرماندار، مدیر کل ها، نماینده های مجلس که می توانند بین مردم باشند. نگفتیم سران سه قوه بین مردم بیایند، چون هزینه امنیتی دارند و نباید بر دوش بیت المال قرار بگیرد. یکی از دلایلی حضرت امام(ره) زیارت امام رضا(ع) نرفته بودند این بود که گفته بودند هزینه امنیتی اش خیلی بالاست. اینگونه رفتارها جواب می دهد، کسی این کار را می کند، جواب می گیرد، عدد و کاره ای هم نیست!

»» چگونه اعتماد مردم ایجاد می شود:
1- مردمی که عِرق ملی دارند یعنی مملکتشان برایشان مهم است.
2- عِرق مذهبی و انسانی دارند.
 مردم فرهنگ انسانی نداشته باشند هر چه قانون تصویب کنیم، جواب نمی دهد. یکی از مسئولین می گفت: مگر چند مدیر با تقوا دارم؟! اصلا در حوزه چند مدیر متقی به من تحویل داده اید؟! مسئولین اگر بخواهند کار کنند به کسانی نیاز دارند که عرق اعتقادی داشته باشند یعنی کسانی که آدم خیالش راحت باشد.

»»» دو نکته:
– حسن ظن بین دولت و ملت: هر دولتی رأی آورد، چه رأی داده باشم چه رأی نداده باشم، وقتی دولت جهموری اسلامی شد من باید به او حسن ظن داشته باشم. کمااینکه در کلام رهبری(مد ظله)، ما نیم درصد سوء ظن و نود و نه درصد حسن ظن می بینیم. ایشان تمام تعریف را می کنند، نیم درصد را بخواهند نشان دهند می گویند: من چک سفید امضاء نمی دهم.

یکی از ائمه جمعه اهل سنت می گفت: تمام توقعی که ما از شما شیعیان داریم این است که برخورد شما با ما، مانند برخورد رهبری(مد ظله) باشد. همین برای ما کافی است. همان قدری که حضرت آقا(مد ظله) به ما حسن ظن دارد، همان قدر هم شما به ما داشته باشید. بین ملت حسن ظن، بین ملت و دولت و بین دولت و ملت هم، حسن ظن حاکم باشد. بارها موقع انتخابات عرض کرده ام: وقتی مسئولین ما رأی می آورند، ملت، ملت فهیم، آگاه، باسواد و امت روح الله می شوند. وقتی رأی نمی آورند، می گویند: جامعه گوسفندی سزایش این است که گرگ بر آن ها حاکم باشد! اگر شما رأی نیاورده ای که ما گوسفند نشده ایم! بالاخره من فهیم هستم یا گوسفند؟ بین این دو خیلی فاصله وجود دارد!

– هم دلی و هم زبانی در شرایط عادی. با یک داستان بحث بنده تمام می شود: مریخی ها به کره زمین حمله کردند. به خط استوا کشاندیمشان، به گرما حساس بودند، خلاصه پیروز شدیم و با آمریکایی ها همدیگر را در بغل گرفتیم! جشن گرفتیم و در پیروزی بودیم که آرام آرام با آمریکایی ها هم مشکل پیدا کردیم، قاره ها مشکل پیدا کردند. ما با روسیه متحد شدیم و قاره ی آن سمت کره زمین را نابود کردیم، جشن، پیروزی و خوشحالی کردیم. باز دعوا به عراق و یمن و … کشیده شد و باز جنگ اتفاق افتاد. باز ما پیروز شدیم. باز ما ایرانی ها با اطرافیان جنگ کردیم و پیروز شدیم و در آغوش همدیگر گریه کردیم.

به بحث انتخاب رئیس جمهور رسیدیم که در ایران دو دسته شدیم! عده ای اصولگرا و عده ای اصلاح طلب. باز دوباره با همدیگر دعوا کردیم، ما اصولگراها پیروز شدیم و در آغوش همدیگر گریه کردیم! اشک شوق ریختیم که ارزش انقلاب پیروز شد. چهار روز بعدش، چهار گروه شدیم!! باز با هم درگیر شدیم و یک محله در شیراز شدیم! باز بقیه محله را نابود کردیم و به این رسیدیم که در محله کوچه چه کسی برتر است؟! باز کوچه ها با هم دعوا کردند و با کوچه کناری متحد و پیروز شدیم. در جهان اول شدیم، با زن خودم دعوایم شد!

چرا باید دشمن داشته باشیم تا متحد شویم؟!! این چه اخلاقی است که ما داریم؟! چرا نمی توانیم در صلح و صفا و آشتی، روز به روز بر مهربانی هایمان اضافه کنیم؟! غیر از هوای نفس است؟! بر امتی، بر زمینی و بر مملکتی که هواس نفس حاکم باشد، اصلا هیچ امیدی به صلاح، هم دلی و هم زبانی نیست. هفته آینده می گویم چه کار کنیم که بر هوای نفس غلبه کنیم.

اگر روزی من و شما در کره زمین تنها باشیم و هوای نفس داشته باشیم، با خودمان درگیر خواهیم شد!

»»» چند نکته درباره تفاهم نامه لوزان:
– اول: یکی از بحث هایی که هفته آینده خواهیم کرد این است که صفر و صدی بودن، هر دو اشتباه است. الان هم در این اتفاقی که رخ داده و نمی دانیم توافق یا تفاهم است، نباید نگاه صفر و صدی داشت. عده ای مشغول جشن و پایکوبی و اسطوره سازی هستند، عده ای هم تیتر زده اند که بازی برد، برد تمام شد! انرژی هسته ای مال آن ها و تحریم مال ما شد! این خیلی صفر و صدی است.

نباید نگاه صفر و صدی داشت یعنی چه؟ یعنی حتما و حتما باید کارشناسی بشود و کارشناس ها نظر بدهند. امثال بنده کارشناس نیستیم باید نظرات کارشناسان را بشنویم، بعد نتیجه بگیریم که خوب یا بد است. فعلا در حال خواندن هستیم، نظر خود مقام معظم رهبری(مد ظله) هم خیلی مهم است و ادعا این است که قدم به قدم با نظر ایشان جلو رفته اند. امروز هم آقای عراقچی فرموده که هر کاری کرده ایم، قدم به قدم با مقام معظم رهبری(مد ظله) چک کرده ایم.

– دوم: حقیقت ماجرا این است که فعلا برای شادی حتما زود بود! برای فریاد اعتراض هم زود است.

»» اما نکاتی که در حاشیه عرض می کنم:
1- بالاخره تکلیف اینکه قدرتی در خودمان باشد و نگاهی به دست اعانت جهان نداشته باشیم، چه شد؟! یعنی اینکه جزء سیاست های ملت و دولت ما این است که بدون منّت زندگی شاداب و مرفهی داشته باشیم، چه شد؟ اینکه هر روز کسی بیاید بازرسی کند که چه کار می کنی، چه کار نمی کنی؟ بگوییم به شما چه؟! به خودمان ربط دارد. نه از تو خیر می خواهیم، نه شر.

اینکه با این وسعت مملکت، با این استعدادها و منابع روی پای خودمان بایستیم سیاست استراتژیک و دکترین نظام ما کجاست؟! که بالاخره به جایی برسیم که برای زندگی کردن نیازی نداشته باشیم کسی را قانع کنیم! چرا من باید تو را قانع کنم؟! به جهان بگوییم تو بیا ما را قانع کن.

2- چیزی که پخش مستقیم دیدم و خیلی اذیت شدم، بحث سخنرانی اوباما بود. از یک نگاه بالا و برتر، با ادبیات بسیار استعمارگرانه! نمی دانم چگونه می شود انسان این همه تحقیر را احساس کند و بعد شاد شود!
نود درصد تحریم هایی که آمریکا برای ما در نظر گرفته، ده درصدش به انرژی هسته ای بر می گردد، نود درصدش به حقوق بشر، نقض حقوق بشر و کمک به تروریسم است!!

»» نکته اول: وقتی توافقی صورت می گیرد، دو طرفه است. زحمتی کشیده شده و خیلی هم خوب بوده، به آن متنی که قرائت شد کاری ندارم، اما چرا ریاست محترم جمهور به این اراجیف جواب نمی دهند؟! چرا توپ در زمین ماست؟ چرا نمی گویند خجالت نمی کشی ما را حامی ترورسیم می دانی درحالیکه با سیاست هایت در جهان داری روزی پانصد کودک می کشی؟!! اصلا چرا این صحبت ها را به عهده رهبری(حفظه الله) می اندازید که بگویند: صحبت کردن شما از حقوق بشر مضحکه عالم است!! این صحبت ها را رئیس جهمور بگوید.

چرا در سخنرانی هایشان در توافق هسته ای انقدر حاشیه می روند اما وزارت خارجه ما وارد این حاشیه ها نمی شود؟! چرا محکم جواب نمی دهند و بگویند چرا باید تو قانع شوی؟! ما مجبوریم که مذاکره کنیم اما به این معنا نیست که تو را قانع کنیم که ما حقیم و تو قانع شوی!!

به چه حقی می گویی ما باید اسرائیل را راضی کنیم؟!! اسرائیل کودک کشِ از سگ بدتر!! به چه حقی در عالم دهنت را باز می کنی و این حرف را می زنی؟! و ما چرا جواب نمی دهیم؟! دیشب با همه ی این تحقیرها، جای شادی بود؟! اصلا تو چه کاره ی جامعه جهانی هستی؟!! عزت ملی، غیرت ملی و استکبار ستیزی در سخنرانی های ما کجا رفت؟! چرا این روزها و شب ها برای یمن فریاد نمی زنیم؟!

چرا باید نتانیاهو دهان کثیفش را باز کند و بگوید در توافق باید لحاظ شود که: ایران ماهیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد و ما جوابش را نمی دهیم. ما می ترسیم که بگوییم که تو را رسمی نمی دانیم و آدم حساب نمی کنیم؟!

مردم جهان دارند نگاه می کنند، ادبیات غیرت مندانه ماست که الحوثی را در یمن و لبنان محکم و استوار می کند. چرا دولتمردان ما توپ را در زمین خودمان گرفته اند و دائم دارند دفاع می کنند؟! ما داریم نان عزت طلبیمان را در این سی سال می خوریم. نان فریاد و غریت مداریمان را داریم می خوریم. متن توافق نامه هرچه می خواهد باشد، یک متنی وزارت خارجه آمریکا در سایتش زده و وزارت خارجه ما نزده، یکی از این دو راست است دیگر اما حواشی کجا رفته؟!

چرا به ملت نمی گوییم ما نباید این ها را قانع می کردیم، مجبور شدیم پای میز مذاکره برویم؟! چرا به ملت نمی گوییم برای اینکه راحت زندگی کنیم راه حل تعامل با جهان است نه با آمریکا؟!! چرا ملت را فریب می دهیم که گمان کند رفاهش در تعامل با آمریکا و اسرائیل است؟! رسما وزارت خارجه آمریکا می گوید: 5 + 1 چیست؟! همه اش آمریکاست، این ها همه بغل دست ما نشسته اند، ما باید راضی بشویم!

چرا کنگره آمریکا اطلاعیه می دهد هرچه توافق کرده اید باشد، ما باید تصویب کنیم؟! چرا جواب این ها را نمی دهید؟! این آقای مودبی که دهان کثیفش را باز کرد و گفت: البته ایران باید در رابطه با حمایت از تروریسم حرف بزند، چرا جواب نمی دهیم؟! کدام حمایت ما از تروریسم؟! تروریسم مال شما و متولد شماست. همین الان شبی دویست کودک در جهان دارید می کشید، چرا جواب این را نمی دهید؟!

این بحث ربطی به توافق نامه دارد؟! زحمت های جناب دکتر ظریف و تیمشان را داریم نقض می کنیم؟! زحمت هایتان مأجور باشد اما توپ در زمین ماست. انقلاب اسلامی، ارزش های انقلاب اسلامی و وصیت نامه امام(ره) چه شد؟! اگر بخواهیم برنده شویم باید اینگونه برنده شویم. اگر فکر می کنید لغو تحریم ها ملت ما را خوشحال می کند باید اینگونه بازی را ببریم. چرا حاشیه نمی زنید؟ چرا از فرصت های جهانی استفاده نمی کنید؟

اینکه شما در جمع پاسداران انقلاب اسلامی سخنرانی آتشی کنی برای ما فایده ای ندارد، باید آنجا فریاد می زدید. بین خانواده شهدا که فایده ای ندارد، شنیده نمی شود! رئیس جمهور آمریکا درست سی ثانیه بعد از قبول توافق نامه سخنرانی می کند، شما باید همان موقع جوابش را بدهی. نه در راهپیمایی 22 بهمن گفته شود، چه فایده ای دارد؟! چه کسی می شنود؟ مگر می ترسیم؟!

»» نکته دوم:کاری کنیم که دیگر نیازی نداشته باشیم مذاکره کنیم و صهیونیسم جهانی را برای رفاه ملتمان قانع کنیم. زمین، منابع، استعدادهای زیادی داریم و از فرهنگ بالایی برخورداریم. ملت ما توجیه پذیر هستند و قانع می شوند. برای ملت توضیح دهید، نترسید. با بهتر خوردن و بهتر تفریح کردن ملت را راه نیندازیم. ما هم دوست داریم اما دائم صحبت از سفره کردن در ادبیات یک رئیس جمهور در جمهوری اسلامی مناسب نیست. همه اش صحبت از سفره است؛ الحمدلله سفره ها رنگین تر شده، سانترفیوژها می چرخد و… انقلاب نکرده ایم که سفره ی مردم رنگین بشود!

شاید بگویند بیخود انقلاب کرده ایم، بنده هم موافقم همین را اعلام کنند، ما دیگر تذکر هم نمی دهیم. از این طرف راه امام را عنوان می کنند از طرفی هم مدام سفره سفره می کنند! انقدر برای این سفره ما را در مقابل غرب ذلیل جلوه ندهید!

اینکه توافق چه بوده را باید بخوانیم. وزارت خارجه آمریکا در سایتش زده اما وزارت خارجه ما نزده که باید بزند. اگر آن درست است که واویلا، ولی این توافقی که باید در سایت رسمی وزارت خارجه خورده شود، کجاست؟! بزنید ببینیم کدام درست چون خیلی اختلاف متنی دارد! یقیناً آمریکایی ها پیاز داغش را زیاد کرده اند ولی متنش باید زده شود.

باز هم عرض می کنم، ان شاء الله جناب دکتر روحانی را خداوند حفظ کند اما حیثیتتان را به این مذاکرات گره نزنید. برای تولید داخلی و چیزهای دیگر وقت بگذارید. ملت قانعی داریم که می توانید برایشان توضیح دهید. ملت غیور داریم می توانیم برایشان جا بیندازیم. ملت ما حاضرند کمتر بخورند.

کسانی که دیشب داشتند بابت رنگین تر شدن سفره شادی می کردند، همه در شمال شهرهای ما بودند. این ها که سفره هایشان رنگین هست بابت این رنگین شدن شادی نمی کنند! جنوب شهر که خبری نبود! چرا جنوب شهری های ما خوشحال نیستند؟ برای اینکه دغدغه ی سفره در کار نیست. عکس ها موجود است، ظاهر کسانی که دارند خوشحالی می کنند مشخص است، برای چه دارند خوشحالی می کنند نمی دانم! چون سفره این ها که رنگین بود!

زمانی خوشحال باشید که ببینید جنوب شهری ما واقعا سفره اش رنگین شده باشد. صد روزی که وعده بود گذشت، پایان سال 94 خوب است؟ مذاکره تمام می شود و تحریم ها برداشته می شود، ان شاء الله ما خوشحالیم که پایان سال 94 مردم بهبود زندگیشان را احساس کنند. اگر این اتفاق افتاد راجع به تولید داخلی و متکی بودن به خودمان صحبت کنیم، این را هم امتحان کنیم.

راجع به این فکر کنیم که ان شاءالله ما نیاز نداشته باشیم برای بهبود زندگیمان آمریکا و اسرائیل را قانع کنیم! ما می توانیم ملت را قانع کنیم که با تولیدات خودمان بسازد. ملت و مملکت و اراضی بزرگی داریم، جوان های مستعدی داریم و بتوانیم این کار را انجام بدهیم.

ان شاء الله که توافق خوبی بوده باشد، اما بهبود اقتصادی ایجاد بشود یا تحریم ها به این توافق وابسته است یا نه، شخصا روی این قضیه مقداری مشکوکم. ان شاء الله که ملت طعم رفاه را بچشند و دفعه بعدی که خواستیم جشن ملی بگیریم، ببینیم در محله های پایین شهر جشنی برپا شده وگرنه شمال شهری ها که اگر دیشب در خیابان رقصیده اند، شب قبلش در خانه شان رقصیده بودند. مردم فقیر ما جشن شکوفایی اقتصادی بگیرند، ما هم راضی هستیم، دستتان را هم می بوسیم. تولیدات داخلی و تکیه به داخل فراموش نشود.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید