امروز 19 آذر 1403 - 6 جماد ثاني 1446
خواندنی ها

متن سخنرانی - به سوی نور (2) - شب سوم محرم1403

10 شهریور 1403 -   6:24 ب.ظ  دسته بندی: به سوی نور

یا نور

متن سخنرانی

سید محمد انجوی نژاد

موضوع: به سوی  نور – قسمت دوم

تاریخ: 1403/04/18

عناوین اصلی سخنرانی:

» اشکال بزرگ این است که ما در زندگی بیشتر دنبال مشورت هستیم تا نور!

» میل مردم جهان به ظهور منجی بیشتر شده است

» رابطه عقل و نور

» خوب و بدی که خدا معرفی کرده است، درحقیقت برای زندگی ما مفید یا مضر بوده است

 

 

» اشکال بزرگ این است که ما در زندگی بیشتر دنبال مشورت هستیم تا نور!

وقتی نور باشد ما خیلی نیاز به تشریح و تبیین و توضیح نداریم. وقتی مردم در نور باشند خودشان می‌توانند بینند و در تاریکی هرچه بیشتر توضیح دهیم، گمراهی و حیرت بیشتر می‎شود و اشکال بزرگ این است که ما در زندگیمان بیشتر دنبال مشورت و توضیح هستیم تا نور! آیه نور خیلی مشهور است «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» نمی‎گوید کسانی که در مسیر ما جهاد می‎کنند، ما برایشان دوره مطالعاتی می‎گذاریم؛ ما نور را زیاد می‌کنیم. «لَنَهْدِيَنَّهُمْ» چهار تاکید دارد. می‌گوید:

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس       خود راه بگویدت که چون باید رفت

تو بیا در مسیر قرار بگیر؛ مثلا ما اوایل که منبر می‎رفتیم، کسی دیر می‌آمد، می‌گفتیم: برای چه دیر می‌آیید؟ ما این‌قدر مطلب آماده کردیم؛ 45 دقیقه صحبت هست؛ از اول تا آخرش هم مهم است. بعد فهمیدم اصلا این‌طوری نیست؛ اصلا منبر چی هست؟ آدم‌ها ممکن است در دو ثانیه به نور وصل شوند. «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» ما خودمان برایشان راه را روشن می‌کنیم.

به انوار عرشیه رسیدیم و گفتیم خدا چهارتا نور َآفریده است.

1- نور عظمت الهی که خدمتتان شرح دادیم.

2- نور معصومین (سلام‌الله ‌علیهم ‌اجمعین).

3- نور خاص هدایت: «هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ» هدایت ناشناخته ملکوتی، که من خودم هم نفهمیدم چی شد که هدایت شدم. مرحوم شهید مطهری اواخر عمر مبارکشان یکی از جملاتی که دارد این است که من این‌ همه فلسفه و عرفان و کلام و فقه و اصول را خواندم و درس دادم، آخرش به این نتیجه رسیدم که توسل از همه آن‌ها مهم‌تر است. توسل یعنی وصل شدن به نور الهی به هر وسیله‌ای که می‌خواهد باشد.

4-نور عام هدایت.

 

خب نگرانی‌هایی که ما در مورد جهان داریم؛ نه ایران، در مورد جهان داریم؛ مثلاً می­‌گویند: این چه وضعی در جهان است؟ این چه ظلم نهادینه‌ای است؟ این چه اوضاعی است؟ پس خدا کجاست؛ چه‌کار می‌کند؟ بعد کلی کتاب می‌آید! نسلA ، نسل B، نسل C، نسل Z، نسلY و فلان! ببینید در مدرنیته مردم را به کجا دارند می‌برند؛ همه فراموش کرده‌­اند؛ خدا دارد از بین می‌رود و…! این جمله­‌های که از نیچه نقل شده «خدا از بین رفته است»، خیلی قدیمی است و مربوط به امروز نیست! می­‌گوید خدا عملاً دیگر وجود ندارد و استدلالش این است که بله، دوسوم مردم جهان می‌گویند؛ خدا وجود دارد ولی عملاً وجود ندارد؛ خدا در زندگیشان نیست؛ پس خدا مرده است! خب این صحبت­ها و نگرانی­‌ها که منحصر به امروز نیست؛ همیشه می‌گفتند! آن زمانی که در جنگ بین مسیحییان؛ پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها ده‌ها میلیون نفر کشته شدند؛ یعنی یک‌سوم جمعیت اروپا کشته شد؛ آن‌موقع وضع خراب‌تر بوده است یا الان؟ به سراغ قرآن برگردیم؛ همه آیه را بلدید «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ…» می‌گوید این کسانی که در کل تاریخ کره‌زمین  با خدا مبارزه‌کردند را می‌بینید؛ این‌ها می‌خواهند نور خدا را با فوت خاموش کنند «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ»  خدا می‌‌گوید محکم پایش ایستاده‌ام، اصلا شک به دلتان راه ندهید. بله ممکن است یک جریاناتی اتفاق بیفتد؛ مثلا همه بگویند آقا وضع خراب است ولی وضع خراب نیست.

 

» میل مردم جهان به ظهور منجی بیشتر شده است

رشد عقلی جامعه جهانی به سمتی می‌رود که روز به روز وضع بهتر است. الان خط مرزی بین لشکر الهی و لشکر شیطانی، روز به روز شفاف‌تر می‌شود. در دهه هشتاد اگر خاطر شریفتان باشد، خدا رحمت کند حضرت آیت الله حائری آمدند و شب عاشورا اینجا صحبت کردند؛ ایشان در کانون گفتند: بچه شیعه‌ها خوف کنید از روزی که صدای أناالمهدی بلند شود‌ و بقیه مردم عالم زودتر از شما بروند دامن پسر فاطمه را بگیرند؛ بس که منتظرند یک منجی بیاید نجاتشان دهد. بعد شما چون به هیئت و سینه‌زنی و کربلا و امام رضا(علیه‌السلام) دل‌خوشید؛ آن‌قدر مضطر و در انتظار مهدی موعود نیستید. الان روز به روز میل جهان به اینکه به قول خودشان یک سوپرمنی بیاید و جهان را از این وضعیت نجات دهد، بیشتر است. خب این اسمش معنویت است. آیه را دوباره بگوییم «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» یعنی کسانی که در مسیر ما تلاش می کنند؛ یعنی مسیری که با قوای شیطانی مخالفت کند و امروز مردم جهان در مقابل قوای شیطانی سینه سپر می‌کنند و هزینه می‌دهند؛ هزینه‌هایی که ما و شما نمی‌دهیم! بله من این‌ جا منبر می‌روم؛ همه هم  باریکلا و التماس دعا می‌گویند. اما طرف را از خانه‌اش بیرون می‌کنند؛ شغلش را از او می‌گیرند؛ به او توهین می‌کنند؛ اذیتش می‌‌کنند و هزینه می‌دهد. در کل تاریخ پنجاه‌ سال اخیر که همه می‌دانیم چه خبر است؛ کجا چنین چیزی سراغ داشتیم؟ اصلا این حرف‌ها نبوده؛ کجا چنین چیزی بوده است؟ نزدیک به چهل‌سال پیش برگردیم که حضرت امام(رضوان الله علیه) فرمودند: به برکت این انقلاب می‌بینم که چشمان جهانیان باز می‌شود. الان در ذهنتان این سوال است که بله، چشمان جهانیان باز می‌شود؛ ایران خودمان روز به روز خراب‌تر می‌شود؛ اما اصلا این‌طوری نیست.‌

در زمان دهه شصت، وقتی برای رفتن به جنگ ثبت نام می‌کردند؛ چند نفر بودند؛ الان چند نفرند؟ بله به قول حضرت آقا به امواج روی دریا خیلی نگاه نکنید؛ کف این اقیانوس کاملا آرام است. فعلا این موج‌هایی که در بحث های سیاسی می‌آید و می‌رود؛ هیچ‌کدام باطل مطلق نیستند. حق مطلق ما کف جامعه‌ایم؛ ما یعنی توده مؤمن مردم که حق مطلق‌ایم. شب خانه رفتید به ده تا هیئت در شیراز و شهرهای دیگر زنگ بزنید و بپرسید امسال محرم شلوغ‌تر است یا پارسال؟ ببینید اتفاقا خیلی عالیه! هر وقت ما  می‌زنیم گاراژ! این ادعاهایتان برایتان ثابت شدکه هیچی نیستید؛ خدا خودش وسط کار می‌آید؛ خوب حالا پرچم امام حسین(علیه‌السلام) را بالا ببرید؛ من برایتان آدم می‌فرستم. پارسال ساعت سه بعدازظهر از مرکز رصد یک اطلاعاتی گرفتیم. کف خیابان‌ها را هم رها کردم، ربات‌ها و همه این‌ها را هم در نظر بگیرید؛ گفتیم پارسال موج منفی محرم در همین سه روز اول  بیشتر بود یا امسال؟ الان در ذهنتان آمد که امسال ما موج منفی خیلی ندیدیم. پارسال ریخته بودند، اول به مداح­ها و بعد هیئتی­ها و …! چرا؟ چون ما زدیم گاراژ!  خدا گفت حالا من به شما نشان می‌دهم. طبق آمار مرکز رصد امسال از یک هفته مانده به محرم تا سه روز اول محرم نسبت به پارسال موچ منفی نسبت به محرم یک به دویست‌و‌چهل‌وهشتم بوده است؛!! یعنی پارسال در این سه روز 248 برابر موج علیه محرم بیشتر بوده است. این را نور هدایت عامه می‌گوییم. هدایت عامه نوری دارد که ما نمی‌فهمیم چه می‌شود. «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا» ما حتی زمین را با این نور روشن می‌کنیم! در زیارت امام حسین و امام حسن (سلام‌الله‌علیهما) می‌گوید «السلام علیک یا نور الله» شما نور الله هستید. خوب این چهار تا انوار عرشی است و بحث دیشب این‌جا تکمیل شد.

 

»  رابطه عقل و نور

قسمت بعدی نور عقل! روایتی از امام صادق و امام کاظم(علیهماالسلام) داریم تحت این عنوان که این که شما می‌گویید عقل، در حقیقت اسم یک فرشته‌ای است که خداوند تبارک و تعالی این فرشته را مأمور هدایت عقلی شما مردم کرده است. همه شنیدیم که می‌گویند شیطان از این‌طرف، آن‌طرف می‌آید. خدا می‌فرماید نه فرشته‌های مجافظ هم هستند. یکی از فرشته‌های محافظ خیلی‌قوی فرشته‌ای است به‌نام عقل! وقتی انسان‌ها یاد بگیرند از عقلشان استفاده بکنند. حالا توطئه شیطان در این زمانه، دوره آخرالزمان چیست؟ توطئه شیطان این است که نمی‌آید به شما بگوید عقل نداشته باشید؛ آن‌قدر اطلاعات را زیاد می‌کند که عقل شما در انتخاب اطلاع درست متحیر شود. یک مثال برایتان بزنیم؛ ببینید لازم نیست که آدم‌ها الزاما بگویند ما با شیطانیم؛ موضوع این است که انسان‌ها از نظر عقلی رشد نکنند. مثلا فرض کنید امشب از اول خیابان شهید فرزدقی تا آخر، پانزده تا هیئت بود؛ هر هیئت یک سیستمی دارد؛ ده شب روضه‌ای دارد؛ بعد مردم می‌خواهند انتخاب کنند؛ وقتی پانزده هیئت اینجاست؛ مردم در حقیقت هیج هیئتی را انتخاب نمی‌کنند. ده دقیقه در این هیئت می نشینند؛ یک شب در هیئت دیگر می‌نشینند؛ پنج دقیقه در هیئت دیگر می‌نشینند؛ قاطی می‌شود. همه آن‌ها خوب است ولی خوب‌بودن مهم نیست؛ استمرار در یک خوبی مهم است. استمرار مهم است!

روایت مؤید بیاوریم؛ امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند: برای شیطان نسبت به تو که مؤمن هستی، کافی است که تو را از این خوبی به خوبی دیگر منتقل کند و نگذارد استمرار داشته باشی. بعضی از دوستان قدیمی را می‌بیینم و می‌گویند هنوز شما چیز هستید! آره من هنوز چیزم! چیز چیه؟ نمی‌دونم ولی من هنوز چیزم! با خنده می‌گوید؛ موفق باشی ان‌شاءالله! این لبخند می‌دانید یعنی چه؟ این لبخند از نظر عقلی یعنی به این نتیجه رسیده است که استمرار نداشته باشد. وقتی نگاه می‌کنید، در زندگیش استمرار ندارد و به هیچ‌جا نمی‌رسد؛ در شغلش هم به هیچ‌جا نمی‌رسد؛ در دنیا هم به هیچ‌جا نمی‌رسد چون استمرار ندارد. هنوز چیز؛ یعنی چی؟ قرار است ما چقدر عمر کنیم که هر چهارسالی یک چیز باشیم؛ یک راه را می‌گیریم و تا آخرش می‌رویم. بله ممکن است کنار من بیست راه دیگر هم به سمت خداوند تبارک و تعالی باشد اما من این راه را می‌روم. چرا؟ برای اینکه امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: رشد در استمرار است نه در انتخاب راه‌های مختلف! استمرار به شما نور می‌دهد. آن نوزده تا هم بقیه بروند؛ چه اشکالی دارد؟ در توصیه‌هایی که حضرت آقا برای قرآن‌خواندن داشتند، می‌گفتند که خیلی‌خوب است در ماه رمضان یک دور قرآن یعنی روزی یک جزء قرآن می‌خوانید اما اگر کمترش کنید و در طول سال روزی یک حزب بخوانید، ثاثیرش بیشتر است. چرا؟ چون اثر در استمرار است. طرف می‌گوید آقا ما بیست‌سال عرق می‌خوریم؛ اول محرم عرق‌خوری را ترک می‌کنیم؛ دهه محرم می‌آییم تا آخرش مخلصانه  می‌ایستیم. واقعا از من و خیلی از شماها مخلصانه‌تر می‌آید اما چیزی نمی‌شود. با زیکزاک رفتن و یک‌ در میان کارکردن آدم چیزی نمی‌شود. جسم هم همین است؛ یعنی شما نمی‌توانید بگویید ما یک هفته پرکوب ورزش و یک هفته استراحت می‌کنیم. آن هفته‌‌ای که استراحت می‌کنید، هفته بعد انگار دو هفته قبل ورزش نکرده‌اید.

من این روایت را برای برادران و خواهران نوجوانمان بخوانم. نوجوانان حواسشان هست؟ امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند که هر کس نماز اول وقتش را ترک نکند، خداوند بدون حساب و کتاب او را به بهشت می‌برد. آقا این چه دین مسخره‌ای است؟ یعنی چه؟ چهار دقیقه هر روز وقت بگذارید بعد بینش هر غلطی خواستید بکنید؟ بعد امام صادق(علیه‌السلام) می‌گوید بدون حساب و کتاب بهشت می‌روید؟ نه! نماز اول وقت، استمرار، نور! آمد نزد رسول خدا(صل‌الله‌علیه‌و‌آله) و گفت این آقای جوان که همیشه پشت‌سر شماست و نماز اول وقت می‌خواند، یک‌سری اوضاع خیط و خراب هم در کوچه‌ها دارد. پیامبر نفرمودند که این همین‌طوری خوب است؛ فرمودند این نماز دستش را می‌گیرد چون استمرار دارد و نور می‌گیرد. هرکس اول وقت تا الله‌اکبر گفت، نمازش را بخواند، بدون حساب و کتاب بهشت می‌رود. چرا؟ چون این آدم به جایی خواهد رسید که اگر حساب و کتاب هم بکنند، بهشت می‌رود چون استمرار دارد و نور می‌گیرد. نور عقل این را می‌گوید که شما از عقلتان در یک مسیر استفاده کنید؛ یک چیز انتخاب کنید و تا آخرش بروید. چندسال؟ 45 سال؟ 50سال؟ چندسال؟ خدا رحمت کند مرحوم آقا شیخ محمد واله می‌فرمود: ما نوجوان بودیم و از ما سؤال می‌کردند چه چله‌ای بگیریم اثر کند؟ گفتیم چله چهل‌سال که سعی کنی خوب باشی. نگفت چهل سال پاکی! گفت چهل‌سال سعی خودت را بکنی که خوب باشی.

الان شب سوم محرم است. شک نکنید اگر سه شب در خانه اباعبدالله آمدید؛ سه درجه نورتان بالا رفته است. مورد بعدی می‌گوید با عقلتان عظمت و نظم جهان خلقت و آفرینش را کشف کنید. هیچ‌ چیز شما را به اندازه تعمیق و تعمق در این ازل تا ابد، این جهان بسیار بزرگ، در مسیر مستقیم نگه نمی‌دارد. تعمق در نظم آفرینش و مدیریت خداوند تبارک و تعالی! من خودم چیزی نشدم؛ اگر چیز کوچکی هم دستم هست از این مسیر رسیدم. یکی از دوستان که رفیق قدیمی ماست از شهری دیگر، پانزده روز پیش به ما زنگ زد و با حالت ناله و التماس گفت ما را به فلانی وصل کن تا برای استان خودمان کار کنیم. خوب کاملا مشخص بود برای چه می‌خواست وصل شود که اگر بعدش اتفاقی افتاد، روغنی و نانی جور شده باشد. من هم گفتم چشم؛ من می‌گویم حالا هرکس که بخواهد کمک کند! زنگ بزن فلانی بگو من گفتم. سه روز بعد در کانالش این اطلاعیه را دیدیم که شب سکته کرده و فوت شده است. امام می‌فرمایند: خیلی عجیب است شما این چیزها را می‌بینید و هنوز جوش می‌زنید و دل می‌بندید. شب خوابیده و [با خودش فکر می­کند] حالا دیگه معرفی شدیم؛ صبح می‌رویم فلان کار را می‌کنیم! یک‌دفعه خدا گفت: کات! آقا به مو بندیم! در این عظمت خلقت اصلا ما دیده نمی‌شویم. برای خودمان یک عظمت خیالی درست می‌کنیم و با آن حال می‌کنیم. بعضی بزرگان را می بینید که واقعا بزرگ هستند ولی الان سنش بالا رفته است و  اختیارات شخصی ندارد؛ کار شخصی خود را نمی‌تواند انجام دهد و دستشویی نمی‌تواند برود، باید زیر بغلش را بگیرند. عجیب نیست ما آخر این مسیری را که داریم می‌رویم، می‌بینیم ولی باز هم این‌قدر شوت هستیم! می بیینم این آخر مسیر من است. کِی؟ خیلی نزدیک! خیلی نزدیک!

مرحوم آقای علامه تهرانی می‌گفت [وقتی] ما طلبه و نوجوان بودیم و استادی 60 ساله می‌آمد؛ می‌گفتیم وای 60 سالش هست! الان خودمان خیلی زود60 سالمان شد و وای نداشت. ببینید آفرینش یک نظمی دارد و با عقلتان درک کنید که به چه چیزی باید دل ببندید و راجع به چه چیزی باید بی‌خیال باشید. این خلقت یک سیستمی دارد که در این سیستم به کوچکی‌های ما خدا خیلی توجه ندارد. مثلا بعضی از بچه‌ها شب‌ها در مورد حاجاتشان دعا می‌کنند؛ خیلی هم عالی است اما قرار نیست خدا تحریک شود و کائنات را بسیج کند تا حاجت کوچک شما برآورده شود. اصلا این‌طوری بنا نیست. تکراری بگوییم، در مقدمه کتاب سیاحت شرق آقای قوچانی می‌گوید طلبه بودیم و مشهد آمدیم؛ سخت بود، داستانی شد، رفتیم نماز خواندیم، نمازشب خواندیم، غسل کردیم، حرم امام رضا(علیه‌السلام) زیارت کردیم، با اشک و گریه سر به سجده گذاشتیم؛ بعد از چند ساعت نماز شب ‌خواندن گفتیم: خدایا! چه‌قدر به ما سخت می‌گذرد، مرگ این آخوند مسئول مکتب‌خانه ما را برسان تا  راحت شویم. بعد در همان حال گریه و سجده و این‌ها گفتیم: خوب حالا خدا مرگ این آخوند را برساند، یک آخوند دیگر هم هست. بعد گفتیم: مرگ آخوند این بغلی هم برسان که ما بعد حوزه این‌ها نرویم. بالاخره دیدیم این آخوند هم بمیرد بالاخره [یکی دیگر هست] با گریه گفتیم: نه خدایا! کل آخوندهای مشهد را بکش که ما دیگر درس نخوانیم. نوجوان است دیگر! بعد دیدیم مثلا آخوند های مشهد را هم کشتند، اقوام ما در قوچان روی ما حساب کردند و ما را قم می‌برند. گفتیم خدایا! آخوندهای قم را هم بکش! بعد دیدیم حالا ما مثلا قم برویم، آخوندهای قم را هم بکشند بالاخره این‌ها روی ما حساب کردند ما را جای دیگری می‌فرستند! بعد گفتیم: خدایا! هر چی آخوند در کره زمین است، بکش تا از دست این مکتب‌خانه نجات پیدا کنیم. دیدیم حالا آخوندها را هم کشت؛ این‌ها می‌گویند شما طلبگی نمی‌خواهید بخوانید؛ درس که می‌خواهید بخوانید. گفتیم: خدایا! همه معلم ها را بکش! همین‌جوری می‌گفت در حال اشک و گریه و سجده برای این که ما می‌خواهیم درس نخوانیم، خدا باید نصف کره زمین را بکشد! خدا از این کارها نمی‌کند «أَبَیَ اللّهُ أَنْ یُجْرِیَ الأُمُورَ اِلاّ بِأَسْبابِها» خدا ابا دارد امور را جلو ببرد. سبب خلق کرده است باید دنبال سببش بروید. خدا با اسباب جلو می‌رود. بعد همین آقای قوچانی بزرگ شده و فهمیده است که مثلا اگر فوقش درس هم می‌خواند یا نمی‌خواند، خیلی فرق نمی‌کرد. بالاخره دنیا یک سختی‌هایی دارد؛ یک خوشی‌هایی هم دارد.

 

» خوب و بدی که خدا معرفی کرده است، در حقیقت برای زندگی ما مفید یا مضر بوده است

عقل و اعمال

ببینید ما فقط در اسلام، به بقیه ادیان کاری نداریم، دو تا از نحله‌های اسلامی یعنی ما شیعیان و معتزله به حسن و قبح ذاتی اعمال اعتقاد داریم. اصلا کلمه سختی نیست. آن‌‌ها که کوچکترند فکر نکنند چیز عجیب غریبی می‌‌خواهیم بگوییم. اهل سنت، کاتولیک ها و یهودی‌ها اعتقاد دارند به اینکه «آنچه آن خسرو کند شیرین بود» یعنی چی؟ یعنی این‌ها اعتقاد دارند که در جهان یک‌سری اعمال است و خدا همین‌جوری گفته است این‌ها خوب است و این‌ها بد است. خدا این را که گفته بد است؛ بد است چون خدا گفته است ولی ممکن است خودش خوب باشد. این‌ها که خدا گفته خوب است، خوب است چون خدا گفته خوب است واِلا ممکن است خودش بد باشد. بنابراین ما نمی توانیم خوبی و بدی اعمال را تشخیص دهیم. خدا حال کرده است حتی برخی از بدها را هم گفته این خوب است و باید انجام بدهید. ما شیعیان و معتزله جدید؛ فرقه قدیمی‌ معتزله منسوخ شده است؛ اعتقاد داریم نه این‌طوری نیست؛ اعمال خوب، خوب است و اعمال بد، بد است. خدا هم نمی‌گفت‌؛ خوب‌ها خوب بود و بدها‌ بد بود. عقل چه می‌گوید؟ اینجا می‌خواهیم از نور عقل استفاده کنیم. عقل می‌گوید آن چیزی که در دین بد آمده است بد نیست چون به جهنم می‌روید؛ برای زندگیتان بد است. آن چیزی که در دین خوب آمده است خوب نیست چون به بهشت می‌روید؛ برای زندگیتان و برای همین‌جا خوب است. فرض کنید قیامت و خدا هم نباشد، این بدی‌هایی که خداوند فرمودند واقعا بد است. ما به این حسن ذاتی و قبح ذاتی افعال  می‌گوییم.

نگویید ما فلان چیز را به‌خاطر خدا داریم رعایت می‌کنیم. امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: به‌خاطر خدا رعایت نمی‌کنید برای خودتان دارید رعایت می‌کنید. احکام دین خوبی‌هایش خوب است و بدی‌هایش بد است؛ نه اینکه چون خدا گفته است؛ کلا بد است. اگر ما در فضای انتزاعی و در یک جای خلائی خلق می‌شدیم که نه عقبه داشتیم و نه جلو داشتیم؛ هیچی نداشتیم و هیچ ارتباطی هم با خدا نداشتیم؛ خدا در قرآن چه می‌گوید؟ می‌گوید: من عقل شما با نور را طوری خلق کردم که خودتان ذاتا به تمام این خوبی‌ها و بدی‌ها می‌رسید. در دین به این عقل و نور «پیغمبر درون» می‌گویند. این پیغمبر درون «هو العقل» عقل است. بدی‌ها بد است چون برای سبک زندگیت بد است و خوبی‌ها برای سبک زندگیت خوب است. این هم جزو چیزهایی است که اگر ما از مسیر نور سراغش برویم، می‌توانیم ذاتا و از مسیر عقل به آن برسیم. حالا این بحث امشب را که بخواهیم با دیشب تکمیلش کنیم؛ مسیر رسیدن به این نور، باز هم عرض می‌کنیم، درصد زیادی از آن ذکر است اما خود ذکر هم می تواند مانع رسیدن به نور شود؛ در چه صورت؟ در صورتی که ذکر را صاحب اثر بدانی نه خدا را! در روایت داریم کسانی که مکه می‌روند، خدا قسمت کند ما و هر که نرفته است، دو گروه می‌شوند.

یک گروه کسانی که به شدت بدتر از قبل می‌شوند؛ یک گروه دیگر کسانی که به شدت خوب‌تر از قبل می‌شوند؛ وسط ندارد. آقا از کجا می‌فهمید؟ می‌گوید آن‌هایی که در حج به خودشان دل می‌بندند، به شدت بدتر از قبل می‌شوند و آن‌هایی که در حج به هدایت الهی دل می‌بندند، به شدت بهتر از قبل می‌شوند. این‌ها قبل از حج و بعد حجشان تابلو نشان می‌دهد چه‌قدر برای خودشان خوب یا بد شده‌اند. یکی از موانع نور در ذکر این است که بگوییم این ذکر باعث رسیدن به نور می شود. این روایت را که می‌خواهیم بگوییم چون مرحوم قاضی(رحمۀ‌الله‌علیه) از این روایت یک خاطره دارد. می‌گوید: «ما أخْلَصَ عَبدٌ للّه ِ عزّوجلّ أربَعينَ صباحا إلّا جَرَتْ يَنابِيعُ الحِكمَةِ مِن قَلبِهِ على لِسانِهِ» کسی که چهل روز برای خدا خودش را خالص نگه دارد و همه کارهایش برای خدا باشد؛ خوابش، غذاخوردنش و …. خیلی هم سخت نیست؛ حداقل آدم می‌تواند در یک خانه‌ای برود و این کار را بکند؛ چهل روز برای خدا کارکند، خدا حکمت را از مسیر نورانی به او می‌رساند! «أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء» کتاب هم نمی‌خواهد بخواند. چهل روز این آدم خالص خالص برای خدا باشد، خداوند تبارک و تعالی می‌‌گوید؛ حکمت را از مسیر نورانی به او می‌رسانم. آقای قاضی در خاطراتش می‌گوید: من یک چنین کاری را  چهل روز می‌کردم هیج اتفاقی نیفتاد، بدتر هم شد. بعد فهمیدم که من فکر می‌کردم این حکمت از مسیر این چهل روز اخلاص به من می‌رسد؛ نه این هم باید خدا برساند. من فکر می‌کردم این چهل روز کاری برای من می‌کند؛ هیج کاری نکرد؛ خدا باید برساند.

اشک خوب است؛ رقت خوب است به شرطی که خدا بدهد. اگر خدا ندهد همان اشک استدراجی است؛ یعنی آدم اشک می‌ریزد فکر می‌کند خیلی خوب شده است درحالیکه این‌طوری نیست. خدا باید بدهد. سوز عالی است؛ نماز شب عالی است؛ توسل خیلی عالی است؛ اصلا نشستن روی فرش امام حسین(علیه‌السلام) قطعا و قطعا و قطعا نورانیت می‌آورد؛ به شرطی که بگویید خدا باید بدهد. برای خود ما پیش آمده که یک وقتی می‌گوییم آقا امشب ما وضعمان خیلی‌خوب است، جلسه می‌رویم و می‌ترکانیم! می‌رویم هیچ‌چیز نمی‌شویم. یک وقت می‌گوییم، نه امشب خیلی وضعمان خراب است، بهتر است جلسه نرویم؛ ما گناهکاریم، بعد می‌رود؛ آن شب خیلی بهتر می‌شود. خدا می‌خواهد ‌به ما ثابت کند که اثر در اعمال ما نیست، در اخلاص ما نیست، اثر در من است؛ من باید بخواهم. ده جای قرآن به شما گفتیم «مَن یَشاء» دل مرا باید راضی کنید. دل خدا چگونه راضی می‌شود؟ همین که به خدا بگوییم ما هیج عملمان برایمان صاحب اثر نیست مگر تو بخواهی. حتی ممکن است ما یک گناه بکنیم اما تو بخواهی. ان‌شاءالله خدا به همه ما توفیق عمل کرامت بفرماید.

 

 

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید