امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - سلوک کاربردی - قسمت هجدهم

13 آذر 1404 -   4:45 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها
   یا نور
                                                                                 متن سخنرانی
                                         سید محمد انجوی‌نژاد
موضوع: سلوک کاربردی
قسمت هجدهم
تاریخ: 1401/09/26
»بهترین و مؤثرترین عبادت، ذکر و عبادت در میان غافلین است
»عادات خوب به مرور زمان در انسان ملکه می‌شود و در ابعاد مختلف زندگی‌اش تأثیر می‌گذارد
»تکفیر یعنی پاک کردن و پوشاندن سیئات با حسنات

در ادامه بحث دوسه‌تا نکته از جلسه قبل بود خدمتتان عرض می‌کنم و در فرصتی که هست ان‌شاءالله نکات جدید هم عرض می‌کنیم.

»بهترین و مؤثرترین عبادت، ذکر و عبادت در میان غافلین است

در بحث اینکه ما در دام استدراج و مکر الهی نیفتیم چندتا نکته را گفتیم که راه‌هایش بود که یکی ترس از ارتکاب گناه، داشتن خوف و رجا، علم به امتحان‌شدن و تفکر در عظمت و قدرت خدا را گفتیم. دو‌سه‌تای دیگر هم بود که حالا تکرار نمی‌کنیم. نکته بعدی که در همین بحث قابل توجه است، ترس از خدا و خوف سر جایش، زدودن ترس از غیر خدا است. این هم یکی دیگر از نکات است که خیلی در امر سلوک و رشد ما و احیای معنویت مؤثر است. ترس از غیر خدا هم غیر از ترس از خود خدا خیلی مهم است. یک نکته است آن نکته هم اینکه آدم‌ها دو مدل‌‌اند از نظر خلقت یا تربیت یا بعضی‌ها حتی می‌گویند ژنتیک است؛ آدم‌ها برخی ترسو هستند برخی هم شجاع هستند. این خیلی ربطی به دین هم ندارد؛ اما وقتی ما می‌گوییم از غیر خدا ترس‌نداشتن اصلاً به آن معنای این ترس و آن شجاعت نیست، یک چیز دیگر است. بله ممکن است شما صحنه‌ای ببینی خیلی ترسناک باشد خدا هم نباشد؛ ولی از آن بترسی. یک دایناسور ببینی، یک تاریکی ببینی، یک ابهام ببینی. این اصلا ربطی به آن ترس از غیر خدا نداشتن ندارد بعضی از آدم‌ها کلا خیلی شجاع‌اند، نمی‌ترسد نمی‌شود بگوییم این آدم خدایی یا معنوی است. بعضی از آدم‌ها هم ذاتا ترسو هستند. تق بکنی می‌ترسد. این ربطی به معنویت ندارد.
ترس از غیر خدا دقیقش را بخواهیم بگوییم به این معناست که آدم یک کار معنوی را کنار بگذارد یا ترک کند یا توریه و تقیه کند، یک اتفاق، به چه دلیل؟ به دلیل اینکه از غیر خدا حساب می‌برد. این معنی ترس می‌شود اصلاً خوف در عربی خیلی با ترس مترادف نیستند. خوف یعنی همین، یعنی حساب‌بردن. این‌جور جاهاست که مشخص می‌شود که آدم‌ها ضریب معنویشان چقدر است. مثلاً ما در روایت داریم امام‌صادق(ع) می‌فرمایند که بهترین ذکر از نظر نفوذ، رشد، سلوک و تعالی، بهترین و مثمرثمرترین و قوی‌ترین ذکر، ذکر در میان غافلین است، هر ذکری. اینجا ذکر به‌معنای یادآوری خداست در میان غافلین؛ یعنی الان نماز، اینجا بین نمازجماعت‌خوان‌ها یک سود معنوی دارد، نماز در جایی که تو از بقیه حساب نبری بگویی به‌خاطر خدا نماز را می‌خوانم و تحت تمسخر هم واقع بشوی حتی تهدید بشوی. ذکر در میان غافلین! ذکر در مسیر راهپیمایی اربعین یک تأثیر دارد، ذکر در خیابانی که فکر می‌کنی اگر این ذکر را نگویی به گناه آلوده می‌شوی یک تأثیر دیگر دارد و امام‌صادق‌(ع) می‌فرمایند آن تأثیر ذکر در میان غافلین این‌قدر بزرگ است اصلاً قابل مقایسه نیست. مثلاً این‌جوری مثال بزنیم یک رکعت نماز در میان غافلین _این‌ها مثال است، هر کار برای خدا در میان غافلان_ یک رکعت نماز در بین غافلین ارزشش برابر است با هزار هزار یعنی یک میلیون رکعت نماز جماعت در دور خانه کعبه. اصلاً قابل مقایسه نیست.
مثلاً شما فرض کن یک حزب‌اللهی هست که از شهدا و امام و … اینجا یا در بسیج یا در پایگاه می‌گوید یک حزب‌اللهی هست در آمریکا و  انگلیس دارد می‌گوید. ذکر غافلین آن است وگرنه وقتی موج بلند می‌شود همه با موج همراه می‌شوند و همراه‌شدن با موج اصلاً سخت نیست. می‌گویند مورد اتهام ریاکاری [قرار می‌گیری]، این جمله از حضرت امام(ره) در کتاب عجب و ریا را من به سؤال برادرمان اضافه کنم که امام می‌فرمایند ریا یعنی کاری را برای غیر خدا انجام‌دادن و اگر شما می‌خواهی نمازی بخوانی و می‌گویی که اگر این نماز را بخوانم بهم می‌گویند ریاکار، نماز را نخوانی، این ریا می‌شود چون شما کاری را برای غیرخدا انجام دادی بنابراین ریا بعضی‌وقت‌ها در انجام‌دادن یک کار است بعضی‌وقت‌ها در انجام‌ندادن یک کار. ریا یعنی لحاظ‌کردن نظر مردم خلاف نظر خدا و غیر از مسیر خدا. پس این معنایی که الان اینجا داریم می‌گوییم ذکر در میان غافلین. بله اگر بگویند ریاکاری یا ریاکاری که باید توبه کنی و اصلاح کنی یا ریاکار نیستی یک حسنه برای انجام عمل می‌گیری یک حسنه برای ذکر در میان غافلین یک حسنه بابت اینکه بهت تهمت زدند گناهان تو سمت او می‌رود؛ یعنی این بازی بردبردبردبرد چهارتا برد پشت سر هم. پس این قسمت جزء قسمت‌های مهم است که انسانی حرکتی را برای خدا انجام می‌دهد که این حرکت در میان کسانیست که تشویقش نمی‌کنند. مثلاً شما فرض کن از شیراز لباس رزم می‌پوشید در گردان فلان می‌روی و می‌روی در سوریه می‌جنگی اینجا در بین فامیل و دوستان که کلی دک و پز و… آن یکی دیگر افغانستانی، از هزاره می‌آید، آنجا اذیتش می‌کنند، فامیلش را اذیت می‌کنند، خودش دیگر به افغانستان ممنوع‌الورود می‌شود و … ولی می‌رود این دوتا مجاهد خیلی با هم فرق دارند. خیلی با هم فرق دارند!
 زمان دهه هفتاد یکی از دوستانمان شش ماه نبود، ما هر چه می‌گفتیم آقا او کجا است بعد یک عده می‌گفتند با یک دختر فرار کرده، یک عده می‌گفتند به جرم اختلاس  او را گرفتند در زندان است و خلاصه این آدم چون بالأخره حزب‌اللهی بوده و سابقه رزمندگی داشته دارند لاپوشالی می‌کنند و می‌خواهند جمعش کنند، یکی می‌گفت فلان، در این شش ماه یک نفر هم محض رضای خدا نمی‌گفت جای خوبی است، ایرانی‌جماعت همه مفروضاتشان بد و بدتر است بعد هر کس چیزی می‌گفت دیگر بعد از شش ماه ما فهمیدیم، خیلی محدود چون مثلاً دوست نزدیک من بود و بعد از تقریباً چهار سال بقیه فهمیدند که این آقا داشته با لباس رفتگری یک خانه‌تیمی مال مجاهدین خلق را رصد می‌کرده، مجاهدین خلق مشکوک می‌شوند او را می‌زنند ببینند داستان چیست، می‌گویند حالا او را می‌زنیم یا معلوم می‌شود کیست یا معلوم می‌شود سوفور است و ما ادامه می‌دهیم بعد آن‌ها مجبور می‌شوند او را در سردخانه تحت‌عنوان جنازه گمنام بگذارند، سه ماه در سردخانه بعد هم ببرند جایی الکی خاک کنند تمام مدت هم مجاهدین داشتند رصد می‌کردند که آن‌ها نفهمند که زیر نظرند و بعد از چهار سال به خانواده این بچه اعلام شد که او شهید شده است. بعد از چهار سال، آقا این‌طوری بوده و کل ماجرا. خب آدمی می‌رود این مدلی کار می‌کند شهید می‌شود، آدمی هم مثلاً زمان جنگ عکس که می‌گرفتند می‌گفتند عکس حجله‌ای بگیر؛ یعنی همه در ذهنمان این بود که شهید می‌شویم، ملت می‌آیند و خلاصه گریه، تابوت، مراسم، فلانی دعوت می‌شود می‌خوانند و…. در ذهنمان این‌جوری بود، یک آدم هم این مدلی کار می‌کند.
ذکر در میان غافلین خیلی زیاد مصادیق دارد، انواع و اقسام که این مصادیق باعث می‌شود این‌قدر ضریب نفوذ و اثر این ذکر بالاتر برود. در بحث استدراج می‌گویند آن تأثیری که ذکر در میان غافلین در استدراج دارد به‌شدت بالاتر از هر چیز دیگر است. دوباره بگویم یک رکعت نماز در بین غافلین اندازه هزار هزار یعنی یک میلیون رکعت نماز جماعت کنار خانه کعبه است. اصلاً وزن‌هایش با همدیگر قابل مقایسه نیست. اصلاً قابل مقایسه نیست! یک ذکر در خیابانی که کسی ذکر نمی‌گوید نه اینکه آنجا داد بزنی من دارم ذکر می‌گویم، نه، بقیه مشغول چیز دیگرند تو داری ذکرت را می‌گویی اصلاً هم کسی نمی‌بیند با صد سال ذکر در راهپیمایی اربعین قابل مقایسه نیست. ولذا خیلی از یچه‌هایی که گله می‌کنند محیط ما خوب نیست خدا چرا این کار را کرده به این توجه ندارند که اتفاقاً موقعیت خیلی قوی و مثبتی در اختیارشان است. تلاشی که ما که محیطمان خوب است بکنیم مثلاً صد سال تلاش بکنیم اندازه یک شب تلاش او جواب نمی‌دهد از نظر معنوی و سلوک و بعد وقتی تو می‌خوانی مثلاً آسیه همسر فرعون، فلان فرزند فلان، معاویه بن یزید بن معاویه بن ابوسفیان، معاویه فرزند یزید بعد می‌بینی آن‌ها آدم‌های خوبی شده‌اند تعجب می‌کنی، تعجب ندارد، زحمتی که او برای رسیدن به این مقام کشیده خیلی کمتر از زحمت ما در این فضاهای معنوی است، ذکر او خیلی تأثیراتش بالاتر است. پس زدودن ترس از غیرخدا با این استدلال، روش  و متد آدم‌ها می‌توانند خیلی قوی‌تر باشند و این زدوده هم می‌شود.

»عادات خوب به مرور زمان در انسان ملکه می‌شود و در ابعاد مختلف زندگی‌اش تأثیر می‌گذارد
بحث بعدی عادت است. شهید مطهری جملاتی دارند که من به نظرم می‌رسد این جملات خوب فهم نشده گرچه این جمله از شهید مطهری خیلی نشر پیدا کرده؛ ولی خیلی از علما این را گفته‌اند. شهید مطهری می‌گوید اگر بعد از تعقیبات نمازت تسبیحی یا تعقیبی می‌خوانی که بعد از مدتی می‌بینی لقلقه زبانت است و برایت عادت شده است، این را تغییر بده یک تعقیب دیگر بیاور که برایت عادت نشده. اولاً این بحث شاید در رده و فاز کمی بالاتر از سطوح من است. ما همین که نماز می‌خوانیم خدا باید خیلی خوشحال باشد با این وضعیت؛ ولی حالا فرض می‌کنیم. در بحث عادت آیا عادت بد است یا خوب است؟ اصلاً تعریف عادت یعنی چه؟ ریشه کلمه عادت چیست؟ مثلاً برایتان وقتی مثال هم زدم مادربزرگ من که اواخر عمر آلزایمر گرفته بود خدا ان‌شاءالله همه امواتتان را رحمت کند و ما را هم به‌زور می‌شناخت؛ ولی وقتی که تلویزیون روشن می‌شد صدای یک گوینده مرد می‌آمد او سریع حجابش را درست می‌کرد. این عادت است دیگر. این الان نه ناظر به آیه حجاب است نه دنبال عقاب است، عادت است. اصلاً عادت خوب است یا بد است؟ ادب یک عادت است. پدر و مادر مؤدب داشتی، مؤدب بار آمدی، کلمات مؤدبانه به کار می‌بری. بی‌ادبی هم یک عادت است؛ اما ادب یک عادت است.

آیا عادت خوب بد است؟ برای چه بد است. ادای عرفا و بزرگان را در می‌آورد مثلاً می‌گویم که چرا امشب جلسه نیامدی می‌گوید دینی که هی باید با جلسه حفظش کنی من باید یک فکر دیگر بکنم من باید ببینم بدون جلسه هم می‌توانم متدین باشم. می‌گویم تو اول بگذار بهجت بشوی بعد ادای بهجت را دربیاور. ول کن جان مادرت خود بهجت هم از این اداها در نمی‌آورد. این ادابازی‌ها چیست. عادت خوب داری حفظش کن تمام بشود برود. نه! حجابی که از روی عادت باشد! بابا ولمان کن تو روخدا! سریع به پله ده عرفان می‌روند تو هنوز پله دو احکامی تو پله ده عرفان ادابازی در می‌آوری چه کار! می‌گویم ساعت بگذار نماز صبح بیدار شوی می‌گوید آدم باید بدون ساعت بیدار شود. می‌گوییم چشم نه که خیلی تو حالا حضرت امام موسی کاظم و امام حسینی، حتماً ملائکه صبح‌ها باید بیایند تو را صدا بزنند. ساعتت را بگذار. ببینید عرفان‌بازی‌ها کمی کار را خراب کرده است. من این جملات مرحوم حضرت آیت‌الله فاطمی‌نیا هیچ‌وقت یادم نمی‌رود، ایشان فرمود یکی از بزرگ‌ترین خیانت‌های فرهنگی‌اخلاقی به این مملکت ترجمه فارسی بعضی از کتاب‌های عرفانی است که در بازار ریخته‌اند که حالا بعضی‌هایش دروغ هم زیاد دارد همین شرح حال عرفا بعضی‌هایش دروغ هم زیاد دارد. گفت آقا این‌ها اصلاً مال مردم نیست، بعضی‌هایش عمدا عربی است، عمدا این‌قدر مغلق است که کسی که هنوز در احکام مانده است نرود عرفان‌بازی درآورد.
بله بخواهیم تعریف عرفانی کنیم در فضای آن عرفا، عادت یک تعریف دارد؛ اما وقتی ما عوام‌الناس داریم راجع‌به دین و اخلاق صحبت می‌کنیم عادت خوب خیلی خوب است. مشهد یک رئیس هیئت داشتیم، اصلاً هم سواد نداشت، این عَلَم‌ها را دیده‌ای که بزرگ درست می‌کنند بعد سرش این‌جوری پایین می‌آید و آن بالا تکان می‌دهند می‌گویند احترام به امام‌حسین‌(ع) است. جمله‌ای گفت بعد من یادم هست که یکی از علمای بزرگ مرحوم  آقای جمالی می‌گفت این جمله او اگر در من بود افتخار بود بعد در جلسه هیئتی با امام‌رضا‌‌ (ع) صحبت می‌کرد گفته بود که من با این چیزها کار ندارم که چقدر آدم خوب یا بدی هستم، نظر امام‌رضا‌(ع) راجع‌به من چه هست و چه نیست، فقط هر خیابان مشهد که رد می‌شوم، جوری می‌پیچم که حرم روبه‌رویم است ناخودآگاه مثل عَلَم سرم پایین می‌آید و بالا می‌رود. همین! بعد من یادم هست با یکی از بچه‌های همین جمع در مشهد بودیم بعد یک خانم خیلی بدحجابی آمد از خیابان امام‌رضا، خیابان تهران رد بشود به آن وسط  که روبه‌روی حرم است رسید برگشت یک سلام  داد او در گوش من غر زد که بهش بگو به‌جای این سلام‌دادن برو حجابت را رعایت کن، این‌قدر دل امام‌رضا‌‌(ع) را خون نکن. ببینید داستان دین اصلاً این‌طوری نیست. بگذار سلامش را بدهد، عادت به این خوبی را برای  چه باید ترک کند، اگر قرار باشد که همه گنه‌کارها عادات خوب را ترک کنند، فقط مگر حجاب است، مگر ما در وجودمان سیئه نداریم.
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمش
جایی ننوشته‌ست گنه‌کار نیاید
همین را دارد می‌گوید. عادت خوب، خوب است. عادت دارد. بچه کوچک را الان در جلسه آورده‌اند، نه سخنرانی می‌فهمد نه مداحی، فقط به گوشش می‌رسد، عادت ایجاد می‌شود. عادت خوبی است. اصلاً همین که بچه در این فضا دارد بازی می‌کند، کارهایش را می‌کند بعد مداحی می‌شنود همه داد، گریه، جیغ، به سینه بزن و… او خیلی عادی با این صدای عجیب باند دارد زندگیش را می‌کند حتی بعضی‌هایشان می‌خوابند یا بازی‌اش را می‌کند، در ذهن او دارد عادت ایجاد می‌شود. عادت خوبی است. فردا یک جلسه امام‌حسین(ع) دید چراغ‌ها خاموش شد وحشت نمی‌کند. عادت‌های خوب باید ایجاد بشود. لباس؛ لباس عادت است. پوشش ادب آدم را می‌رساند. بعضی‌وقت‌ها مثلاً من دیده‌ام بعضی‌ها در خانه لباس‌های خیلی ضایع می‌پوشند، بی‌ادبی دیگر! آدم برای چه در خانه با شورت راه برود مگر دیوانه‌ای! این بی‌ادبی است. لباسی، زیرپوشی، شلواری! این‌ها عادت‌های خیلی خوبی است. بعد همین عادت‌هایی که عادات خوبی هستند، در پوشاک بیرونت هم ادب ایجاد می‌کند. بی‌ادبی به بقیه است. در خیلی چیزها ادب ایجاد می‌کند.
لذا فرمایش شهید مطهری در جایگاه خودش تعریف می‌شود، در جایگاه اخلاق اجتماعی می‌آییم می‌گوییم عادات خیلی خوب است. ببینید سنت چه در تعریف عربی‌اش، چه tradition انگلیسی‌اش اصلاً کلمه سنت یعنی عادت. سنت یعنی چیزی که در طول تاریخ حالا مثلاً سنت ملی است، سنت دینی است، هر چه هست عادت است. و خیلی از جاها برای چه باید این را ترک کنی، چه اصراری است ترک کردنش. سنت است دیگر. بله یک سنت است بد است، خیلی‌خب ترک می‌کنیم. نکته دوم در عادت، ببینید عادات خوب بعد از مدتی در ما تبدیل به مقام می‌شود؛ یعنی اصلاً این‌طوری نیست که شما فکر کنی که مثلاً عادت، بد است. کسی در عمرش یک بار یک حدیث از امام‌حسین‌(ع) نخوانده است. از امام‌حسین‌‌(ع) فقط همین را می‌شناسد که دهه محرم باید بیاید مثلاً در خیابان بایستد دسته‌هایی که می‌روند را نگاه کند و بعضی‌وقت‌ها هم به سینه‌اش بزند و بعضی‌وقت‌ها حداقل در شیراز دیده‌ام عده‌ای دهه محرم در ماشین نشسته‌اند همراهی می‌کنند. مثلاً در ماشین دارد از خیابان این طرفی رد می‌‌شود، من این را با چشم خودم دیدم، داشت از خیابان رد می‌شد برود بعد دید دسته‌ای در خیابان این طرفی است، عقب گرفت آمد بغل زد. همین قدر حاضر است برای امام‌حسین‌(ع) مایه بگذارد که بایستد این دسته رد بشود به سینه‌اش بزند. این آخرش تبدیل به مقام می‌شود.
این جمله‌ای که آن شب برایتان گفتم که عشق ویروس است وقتی وارد می‌شود تکثیر می‌کند این در عادات است دیگر. این تبدیل به مقام می‌شود. بله بچه روز اول همین‌طوری می‌چرخد، روز دوم الکی سینه می‌زند، ادای بزرگ‌تر را در می‌آورد بعد می‌بینی این بچه در ده یازده سالگی دارد ارتباط برقرار می‌کند، ارتباط قلبی دیده می‌شود. به این چیزها باید دقت کنیم که عادتِ خوب خوب است. عادتِ خوب خیلی خوب است، عادتِ بد هم خیلی بد است. تبدیل به مقام می‌شود. وقتی عادت تبدیل به مقام می‌شود آرام‌آرام تکثیر ویروسی پیدا می‌کند؛ یعنی اولش این است که تو عادت کردی مؤدب باشی بعد می‌بینی این مؤدب‌بودن در راه رفتنت هم مؤثر است، در لباس پوشیدنت هم مؤثر است. من آدم می‌شناسم که به این آداب عادت ندارد بعد الان برای خودش جایگاه خیلی مهمی هم از نظر پرستیژی دارد؛ ولی حرف می‌زند آدم می‌فهمد او چقدر بیشعور است؛ یعنی از حرف زدنش بیشعوری دارد می‌بارد. آموزشش را دیده است، دوره‌اش را رفته است، دکترایش را هم گرفته است، درس هم دارد می‌دهد؛ اما شعورش را ندارد، این شعور‌نداشتن فقط به عادت بر می‌گردد. عادتی داشته، عادت بدی بوده بعد این عادت در او  اول مقام شده بعد ملکه شده نمی‌تواند آن را ترک کند. عادات بد هم همین بلا را سر ما می‌آورد لذا با عادات خوب خو بگیرید؛ یعنی هر چقدر که می‌توانیم این چیزها را در خودمان تقویت کنیم.
و همین دیشب از یکی از اساتید شنیدم، در مسیر گوش می‌دادم جدید هم بود. ایشان می‌گفت که این خیلی عوام‌بازی است، بهش هم عوام‌بازی می‌گویند، او که انجام نمی‌دهد می‌گوید این عوام‌بازی است. این عوام‌بازی آخرش به خواص‌بازی تبدیل می‌شود چون مرحله‌اش این‌جوری است اول عادت بعد مقام بعد ملکه. بعضی از آدم‌ها هستند نمی‌توانند حرف زشت بزنند، به زبانش نمی‌آید. می‌گویی آقا فلان چیز را بگو می‌گوید نمی‌توانم، واقعاً نمی‌تواند. عادت است دیگر، این چیست؟! آموزش دیده است؟! فقط عادت است. خب این هم راجع‌به عادات بد و خوب نکته آخر را هم بگویم و ان‌شاءالله بیشتر استفاده کنیم، امشب مهمان هم داریم، شهید مهمان جلسه است و از برادر عزیزمان حاج‌آقا حسین‌خانی ان‌شاءالله استفاده اکمل بکنیم بنشینیم برای خودمان، مملکتمان و قیامتمان گریه کنیم.

»تکفیر یعنی پاک کردن و پوشاندن سیئات با حسنات
توجه به احباط و تکفیر. باز در همین مسیر استدراج این هست. ببینید ما حبط اعمال داریم. یک عمل خوب انجام می‌دهی گناهی می‌آید آتش می‌زند، تکفیر هم داریم. وقتی در یکی از بحث‌های توبه برایتان گفتم که از بی‌معرفتی‌های بحث توبه این است که هی به رخ خدا بکشی که شش سال قبل فلان کار را کردم و این‌جوری. اگر دیگر نمی‌خواهی این کار را بکنی خدا می‌گوید باورت نمی‌شود من شش سال قبل وقتی توبه کردی تو را بخشیدم. اصلاً به خدا بر می‌خورد. می‌گوید شش سال قبل کردی که کردی، باورت نمی‌شود من بخشیدمت هی هر هفته می‌آیی می‌گویی. اگر انسانی در مسیر زندگی‌اش به تکفیر اعتقاد نداشته باشد؛ یعنی پاک‌کردن و پوشاندن گناهان با حسنات. من یک قسمت تکفیر را کمی خاص‌تر برایتان بگویم. بالاترین و بهترین نوع تکفیر برای گناهان ما چیست؟ تکفیر یعنی یک اتفاق که باعث می‌شود گناهان من پاک شود، یک اتفاق بد یا خوب، هر چه، یک توبه، یک ذکر. بالاترین نوع تکفیر برای ما کسانی هستند که پشت سر ما غیبت می‌کنند یا به ما تهمت می‌زنند. غیر از اینکه گناهت پاک می‌شود یک حسنه هم از او به پرونده‌ات منتقل می‌شود. خودت را در موضع غیبت و تهمت قرار نده وگرنه جواب نمی‌دهد؛ ولی اگر واقعاً خودت را در آن موضع قرار نمی‌دهی، کسی برایت بدگویی می‌کند، غیبت می‌کند تهمت می‌زند این بالاترین نوع تکفیر است؛ یعنی بعضی از گناهانی که ما اصلاً یادمان رفته توبه کنیم، در فایل آن گناه نه‌تنها گناه ما نیست بلکه شش‌هفت‌تا حسنه هم هست که مرتکب نشده‌ایم. عین روایت امام‌صادق‌(ع) است که به خدا می‌گوید ببخشید این حسنات چیست مثلاً نوشته شوهرداری خوب، داداش من خودم شوهرم، این شوهرداری خوب برای من چیست؟ می‌گوید فلان خانم غیبتت را کرد شوهرداریش را برای تو فرستاده است. حالا شانس هم که نداریم روز قیامت کلا پرونده ما پر از شوهرداری است.

این خیلی مؤثر است و اصلاً چیز بدی نیست، آدم‌ها خودشان را حفظ کنند، خودشان را در موضع تهمت و غیبت قرار ندهند؛ اما این اتفاق بیفتد که به برکت فضای مجازی الان وضع بعضی از ما خیلی خوب است خودمان هم خبر نداریم. ان‌شاءالله خدا به همه ما توفیق عمل بدهد. فرداشب از ساعت شش اینجا پخش مستقیم فینال جام جهانی راداریم و خودم هم می‌آیم ان‌شاءالله  گزارش مستقیم می‌کنم باکیفیت خوب، دلیلش هم این است که واقعاً نوجوانان پسر و دختر این فضای استادیومی خیلی برایشان جذاب است. بازی ایران و آمریکا من خودم خیلی کیف کردم. این فضای استادیومی که داشتند خیلی‌هایشان مخصوصاً دخترها اصلاً این تجربه را ندارند. ما در زیرزمین قسمتی را برای کودکان ایتام کار کردیم و خب تا الان هم نزدیک پانصد میلیون تومان خودتان و بانیان کمک کرده‌اید ما توانستیم این را راه بیندازیم هنوز گیریم و نزدیک دویست تومان دیگر گیر است که  این راه بیفتد. صبح ها سرویس می‌گذاریم بچه‌ها از منطقه محروم اینجا می‌آیند، مهدکودک شاد و … تا ظهر با صبحانه و ناهار، بعد از ظهرها هم آزاد کار می‌کنیم که هزینه صبح ها دربیاید. این طرح ما برای مؤسسه لبخند است که پایین داریم راه می‌اندازیم. راه‌اندازی‌اش هنوز دوسه‌تا گیر دارد، پکیج نداریم، کف‌پوش نداریم و… تا الان هم پانصد تومان خرج کرده‌ایم الان ته ته دیگ هستیم. همین الان که من دارم صحبت می‌کنم تراکنش را دارند در کانال می‌زنند. عزیزان کمک کنند، فکر نکنید حتما ما منتظریم تو پانصد میلیون بدهی، نه مثلاً ده هزار تومان بده، روی هم جمع می‌شود، به بقیه هم بگویید. ان‌شاءالله امشب یک یاعلی بگویید به برکت این جلسه و شهیدی که مهمان ما هست که شما پولش را جور کنید ما بتوانیم ان‌شاءالله این هفته این لبخند را راه بیندازیم ضمن اینکه دیگر بچه‌هایتان هم که کانون می‌آیند می‌روند پایین بازیشان را می‌کنند. آنجا کاملاً برنامه ردیف است؛ یعنی اینکه بچه‌ها هم که کانون می‌آیند بروند پایین رایگان است. پس سه‌تا کار می‌کنیم  صبح‌ها با صبحانه و ناهار بچه‌های منطقه محروم مثل همان روالی که  قبل از کرونا داشتیم منتها این سری با فضای خود کانون و خیلی مرتب‌تر که هزینه غذا، مربی و سرویس را بعد از ظهرها از مهد آزاد در می‌آوریم و برنامه‌هایی که داریم، شب‌ها هم که اینجا بچه‌هایتان را رایگان می‌برید و آنجا استفاده می‌کنند لذا شما در این سهام بخرید و این خیلی در این امر مؤثر است.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید