ما قائل به تقلب نیستیم! برای مردم، آزادی اهمیت بیشتری دارد! بسیاری از مردم عقیدتی انتخاب نکردند!
یا انیس
متن سخنرانی حجت الاسلام انجوی نژاد
موضوع : آرامش بعد از انتخابات
کانون فرهنگی رهپویان وصال
96/2/30
متن سخنرانی حجت الاسلام انجوی نژاد
موضوع : آرامش بعد از انتخابات
کانون فرهنگی رهپویان وصال
96/2/30
◄ عناوین اصلی :
» ما قائل به تقلب نیستیم!
» چرا نباید از خوشحالی مردم خوشحال باشیم؟
» صحبت های من بعد از انتخاب 88 چه بود؟
» با روش های فرهنگی نمی شود بر سیاسیون غلبه کرد!
» مردم از وضعیت موجود، ناراضی اند!
» برای مردم، آزادی اهمیت بیش تری دارد!
» در فضای مناظرات یک اعتماد از دست رفته نسبت به کل مسئولین نظام ایجاد شد!
» شعارهای ساختارشکنانه را جدی نگیرید!
» بسیاری از مردم عقیدتی انتخاب نکردند!
» ادامه کار دولت، سخت است!
» کسانی که دیر می آیند، نباید شکایت کنند!
» بدنه نخبگان جامعه را دریابید!
» دغدغه مردم ما، گرسنگیشان نبود!
» نخبگان عزیز، بین رابطه شما و مذهبی ها سوءتفاهم ایجاد شده است!
» ما قائل به تقلب نیستیم!
» چرا نباید از خوشحالی مردم خوشحال باشیم؟
» صحبت های من بعد از انتخاب 88 چه بود؟
» با روش های فرهنگی نمی شود بر سیاسیون غلبه کرد!
» مردم از وضعیت موجود، ناراضی اند!
» برای مردم، آزادی اهمیت بیش تری دارد!
» در فضای مناظرات یک اعتماد از دست رفته نسبت به کل مسئولین نظام ایجاد شد!
» شعارهای ساختارشکنانه را جدی نگیرید!
» بسیاری از مردم عقیدتی انتخاب نکردند!
» ادامه کار دولت، سخت است!
» کسانی که دیر می آیند، نباید شکایت کنند!
» بدنه نخبگان جامعه را دریابید!
» دغدغه مردم ما، گرسنگیشان نبود!
» نخبگان عزیز، بین رابطه شما و مذهبی ها سوءتفاهم ایجاد شده است!
» باید برای تفریح و شادی مردم، خصوصا قشر مذهبی، برنامه داشت.
عرض خسته باشید دارم خدمت همه برادران و خواهران، ملت ایران و نظام اسلامی، و این حضور بسیار شگفت انگیز مردم را تبریک می گویم!
۱. اولین نکته این که یاد سال 88 افتادم، چرا که اتفاقی که در آن سال افتاد، از چند نظر شبیه اتفاقی بود که امشب افتاد و در ادامه خدمتتان عرض می کنم.
» ما قائل به تقلب نیستیم!
اولین وجه شباهت این است که همان طور که من قبلا خدمتتان عرض کردم، در نظام هایی که هر چهار سال، یک بار رأی گیری می شود، بدنه دولت ها، جهت تمدید ریاست جمهوری قبلی، آنقدر قوی هست که او را هشت ساله کنند و در تاریخ جهان کمتر شاهد این قضیه بوده ایم و فقط یک بار برای کارتر در آمریکا این اتفاق افتاد. در آمریکا، هر دو حزب جمهوری خواه و دموکرات، دو تا چهار سال روی کار بودند و در ایران هم تا کنون همین گونه بوده است.
در سال 88 می خواستند برای تک دوره ای شدن آقای احمدی نژاد این اتفاق بیفتد. این آدم وارد کار شد و با توجه به صدها هزار بلندگو در کل جهان، شروع به کار کردن کرد، پای کار آمد و واقعا توانست که یک رأی خوب و حدود سیزده میلیون را که بسیار هم زیاد بود، جذب کند و در نتیجه رئیس جمهور منتخب، 63 درصد رأی آورد.
همین صحبت هایی که از دیشب تا الان در ذهن ما تحت عنوان تخلف، می چرخد، در سال 88 هم وضعیت بر همین منوال بود، اما در آن زمان به اشتباه، به تخلف، تقلب گفتند! تقلب یعنی همان چیزی که در سال 88 می گفتند؛ اینکه بنویسیم موسوی، اما بخوانند احمدی نژاد! این تقلب است، اما تخلف یعنی یک دولت، کاری کند که دوباره رأی بیاورد!
معمولا با تخلفات انتخاباتی، اگر آنقدر زیاد باشد و همچنین رأی ها به هم نزدیک باشد، مثلا 51 به 48 درصد، یعنی در حدود یک میلیون باشد، برخورد می شود و انتخابات را باطل می کنند، اما هنگامی که اختلاف رأی به شش، هفت، هشت، ده، یازده، دوازده و سیزده میلیون می رسد، غیر ممکن است که یک دولت این هزینه را بدهد و این انتخابات را باطل کند، مثل چیزی که الان اتفاق افتاده است.
دیروز از دولت تخلفاتی انجام شده که البته مربوط به دیروز هم نیست، همان مسائلی که تحت عنوان پای کار آمدن مدیران دولتی، راجع به آقای احمدی نژاد وجود داشت، الان هم وجود داشته است.
حق هر دولتی است که این قبیل کارها را انجام دهد! اگر تو هم رئیس جمهور شوی، این کارها را می کنی! یعنی هنگامی که تو رئیس جمهور می شوی و یک مدیر کل را سرکار می آوری، این مدیر برای اینکه چهار سال دیگر هم در این منصب بماند، برای تو تبلیغات می کند! حتی اگر بخشنامه بزنی که مدیران از این قبیل کارها انجام ندهند، این کارها را می کنند، چرا که می خواهند چهار سال دیگر هم در منصبشان بمانند! بنابراین ما قائل به تقلب نیستیم، در سال 88 هم نبودیم، بلکه قائل به تخلف هستیم!
فقط تفاوت این است که ما به خیابان ها نمی ریزیم، اما آن ها در سال 88 ریختند! آن زمان در حق نظام اسلامی، ظلم کردند و رخنه ای را ایجاد کردند که بر اثر آن، متاسفانه ما هنوز با دوستان، بچه های جنگ، همکلاسی ها و بچه های کانون خودمان، زاویه داریم و مشکل پیدا کردیم.
من گمان می کنم که ملت ایران، دیگر این تخلف را مرتکب نخواهد شد و خدا را شکر می کنم که الان این گونه شده است. اگر رأی ها به هم نزدیک بود، شورای نگهبان ورود پیدا می کرد، اما وقتی اختلاف پنج میلیون رأی است، تخلف قابل اعتنا نیست! می توانند بعدا مدیران دولتی ای که تبلیغات کردند را توبیخ کنند، اما نمی شود که انتخابات را باطل کنند.
یا اینکه می گویند تعرفه کم آمده است، چقدر کم آمده؟ آیا می توان گفت که یک میلیون تعرفه کم آمده است؟ همچنین از کجا معلوم که این یک میلیون، می خواستند به رئیسی رأی بدهند؟! کسانی که پای صندوق بودند، می گفتند حتی در مناطق محروم، همه کسانی هم که آخر وقت آمده بودند، نمی خواستند به رئیسی رأی بدهند!
انتخابات از نظر ما، کاملا قانونی است و خدمت کسانی که پیروز شده اند یعنی نزدیک به بیست و سه میلیون و خرده ای، تبریک عرض می نماییم، چرا که مردم ما و دوست ما هستند و از اینکه خوشحال هستند، کاملا خوشحال هستیم.
» چرا نباید از خوشحالی مردم خوشحال باشیم؟
من دوره قبل هم خوشحال بودم، تعجب می کنم چرا وقتی عده ای از هموطنان ما خوشحال هستند، باید ناراحت باشم؟! اگر نگاه ما انسانی است، بنده که خوشحال هستم.
من بسیاری از اوقات به عنوان مثال استقلال و پرسپولیس که بازی دارند، بیشتر طرفدار پرسپولیس هستم، چون می دانم بیشتر طرفدار دارد و در نتیجه در صورت پیروزی او، تعداد بیشتری از ملت ایران خوشحال می شوند! اگر واقعا ایرانی و انسان هستیم، باید نگاهمان این گونه باشد. صبغه و رنگ کلیت بحث من نیز همین نکته است.
۲. نکته دوم این است که میزان رأیی که این سری در میان دوره توسط آقای رئیسی آورده شد، اصلا احتمالش را هم نمی دادم! گمان نمی کردم میزان رأی آقای رئیسی زیاد باشد و این را به تمام اطرافیان گفته بودم. البته این مسئله را به صورت علنی نگفته بودم، چرا که اولا علنی، در صحنه نبودم، ثانیا اگر می گفتم، می گفتند موجب تضعیف می شود.
شانزده میلیون رأی بسیار زیاد است! این نکته هم جای تبریک دارد که آدمی بیاید و بتواند این همه رأی جذب کند! از همه مهم تر اینکه دوره قبل بسیار ناراحت بودم، چرا که با اختلافاتشان بذر فتنه ای را پاشیدند که هنوز بچه های ما با یکدیگر زاویه دارند! اما این سری که آقای رئیسی تشریف آوردند، اجماعی ایجاد شد که من بسیار از این اجماع راضی هستم!
اگر در دوره قبل شش کاندیدا، بیست و پنج میلیون رأی می آوردند و کاندیدای منتخب، بیست و شش میلیون رأی می آورد و بالا می رفت، من اینقدر راضی نبودم تا اینکه ده میلیون رأی خالص و موحد و با وحدت که همدل باشند! 16 عدد بالایی است.
» صحبت های من بعد از انتخاب 88 چه بود؟
اگر خاطر شریفتان باشد، شنبه بعد از انتخابات 88، دو نکته را گفتم که بسیاری از شما در آن زمان در این وادی ها نبودید و یادتان نیست، اما صوتش در سایت موجود است.
همان شنبه، خطاب به آقای موسوی گفتم که سیزده میلیون رأی، بسیار زیاد است و اگر ایشان در این دوره تبریک بگویند، شک نکنند که دوره بعد رئیس جمهور خواهند شد! یعنی کسی که سیزده میلیون رأی، مخالف رئیس جمهور دوره دومی را می آورد، قطعا در دوره بعد رئیس جمهور خواهد شد، اما ایشان این کار را نکرد!
در همان شنبه، دومین نکته ای که گفتم این بود که برادران و خواهرانی که پیروز شده اند، به کسانی که جزء سیزده میلیون هستند، احترام بگذارند، آن ها را مسخره و سرزنش نکنند و این مسائل را رها کنند! آن ها غرور دارند، جوان هستند، برای این انتخابات مایه گذاشته اند، فوتبال که نیست! احساساتشان را پای این قضیه گذاشته اند، بنابراین نباید آن ها را مسخره و سرزنش کنید. این دو نکته ای بود که آن زمان به شما گفتم.
شنبه بود که این حرف ها را زدم، از بعدازظهر کم کم فتنه شروع شد و هشت ماه مملکتمان را به خون و آتش کشیدند و اینقدر پُررو هستند که هنوز هم توبه نکرده اند! این چیزهایی که گفتم بازگشت به گذشته بود.
» با روش های فرهنگی نمی شود بر سیاسیون غلبه کرد!
۳. نکته بعدی ای که می خواهم خدمتتان بگویم این است که برادران و خواهرانی که ما هستیم و اطرافیانمان هستند، معمولا فرهنگی هستند. سیاسی بودن خصوصیات خاص خودش را دارد. افراد فرهنگی ای که در انتخابات سر و کله شان پیدا می شود و سیاسی می شوند، بدانند که با روش های فرهنگی نمی شود بر سیاسیون غلبه کرد!
سیاسیون، سی، چهل سال است که دارند کار می کنند، اما تو که از دبیرستان و دانشگاه بیرون آمده ای و می خواهی با این سیاسیون مقابله کنی، باید بدانی که آن ها بلد هستند چگونه موج آفرینی کنند، چه این طرفش و چه آن طرفش! لذا این را هم خدمتتان بگویم که وقتی با {دیدگاه} عقیدتی و فرهنگی وارد کار می شوی، اگر پیروز نشدی هم نباید ناامید و ناراحت شوی!
اما من اعتقاد دارم که در انتخابات این سری، بسیار خوب عمل کردیم، اما سری قبل بسیار بد بودیم. این سری بسیار خوب بودیم و خوب است دیگر، همین! اگر الان بگوییم پیروز نشدن ما، مصلحت خدا بوده بیهوده است، چرا که این مردم هستند که انتخاب می کنند. الان هم نه یزید، سرکار آمده و نه امام حسین(علیه السلام)، حذف شده است.
»»» چند صحبت هم با دولت محترم دارم :
» مردم از وضعیت موجود، ناراضی اند!
۱. یکی اینکه جناب روحانی همان طوری که من و خیلی از کسان دیگر چند هفته پیش، پیش بینی کردیم، موجی راه انداخت که موج یا جنگ یا من، یا موجِ یا بدتر یا من، بود!
یعنی در حقیقت آقای روحانی در تبلیغات خودش را این گونه معرفی کرد که من بد هستم، اما به از من بدتر هم رأی ندهید! یعنی مردم را راضی کرد که بین بد و بدتر انتخاب کنند. لذا الان دولتی روی کار آمده که یک زمانی وعده می داد عالی است! اما اکنون این گونه شده و خودش در تبلیغاتش می گوید، بدتر را انتخاب نکنید و این یعنی اینکه من بد هستم!
لذا آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور نظام اسلامی این نکته را حتما باید توجه بفرمایند که با این روالی که چهار سال قبل داشته اند، اگرچه که الان رأی آورده اند، اما بدانند مردم راضی نیستند! یعنی برخی از مردم به بد رأی دادند که بدترهایی که ایشان تحت عنوان قاتل و جانی و دیوار و پیاه رو و غیره معرفی کردند، رأی نیاورد، اما از وضعیت کنونی هم راضی نیستند!
وقتی ایشان در تبلیغات خودش، می گوید به بدتر رأی ندهید و یک بدتر را معرفی می کردند، یعنی اینکه من اعتراف می کنم که خودم خوب نیستم! ما امیدوار هستیم که ان شاءالله این دولت، آن بلایی را که آقای احمدی نژاد در دوره دوم سر مذهبی ها آورد، سر اصلاح طلبان نیاورد! هنوز که هنوز است، ما داریم چوب دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد را می خوریم و به ما می گویند دیدید که شما دوباره پای کار آمدید و چه اتفاقی افتاد؟!
امیدوارم سال های آخر این حرف ها را نشنوید که تمام جناح اصلاح طلب، بر سرشان می زنند که چه غلطی کردیم! مانند ما که اواخر دوره دوم احمدی نژاد بر سرمان می زدیم که چه غلطی کردیم! امیدوارم که این گونه نباشد. امید دارم که ان شاءالله این رئیس جمهور خوب باشد. دقیقا من چهار سال پیش هم همین صحبت ها را، بعد از رأی آوردن آقای روحانی گفتم که ان شاءالله خوب باشد و ما از خدایمان است که ملت وضعشان خوب شود.
» برای مردم، آزادی اهمیت بیش تری دارد!
۲. الان دیگر مردم باور کرده اند و قبول کرده اند که اگر کسی غیر از ایشان رأی می آورد، این آزادی هایی که الان دارند را نداشتند! از شمال شهر، افرادی بیش تری این قضیه را قبول و باور کرده، اما حتی در جنوب شهر هم قبول کرده اند! هم برخی از متدینین قبول کرده اند و هم مستضعفین! یعنی همه قبول کرده اند که همین حالتی که دارند بهتر از این است که یک جناحی سرکار بیاید و آن را محدودتر کند.
مردم باید میان آزادی و نان انتخاب می کردند و در نتیجه گفتند آزادی که نقد است و فعلا مقداری از آن را دارم، چه دردسری است که دنبال بهتر شدن نانم باشم، فعلا این آزادی نقد را می چسبم، ان شاءالله نان هم را هم درست می کند.
این روش جواب داد؛ یعنی مردم در اقصی نقاط کشور این مسئله را قبول کردند و گفتند که آزادی برایشان اهمیت بیشتری دارد و نمی خواهند کسی در زندگی خصوصی آن ها سرک بکشد! یعنی کارهایی که در تاریخ انقلاب ما سابقه داشته است! یا اینکه نمی خواهند کسی آن ها را محدودتر کند، هر چه هم بگوییم الان آزاد هستید و چه اتفاقی می خواهد بیفتد هم، قبول نمی کنند.
» در فضای مناظرات یک اعتماد از دست رفته نسبت به کل مسئولین نظام ایجاد شد!
۳. در فضای مناظرات یک اعتماد از دست رفته نسبت به کل مسئولین نظام ایجاد شد که به صورت بسیار جدی از قوه قضائیه می خواهیم که اگر کسی در مناظرات تهمت زده، او را به دادگاه بکشند و اگر راست هم گفته است، متهم را به دادگاه بکشاند. در مناظرات حرف هایی گفته شد که عجیب و غریب بود! به عنوان مثال گفتند، دزد است، جاسوس است، این را برده، آن را خورده و غیره.
اگر مردم به یک دزدی بگویند که سرکار باشد، نشان دهنده این نیست که قوه قضائیه با این دزد برخورد نکند! قوه قضائیه یا باید کسی که گفته است این شخص دزد است را مجازت کند و یا آن دزد را.
ما درخواست جدیِ صیانتِ از حیثیت و سلامت نظام جمهوری اسلامی را از مسئولین قوه قضائیه داریم و کم کم همه این درخواست را می کنند و می گویند چه شد؟ بالاخره این فرد بانک را بُرد و خورد، یا خیر؟ اگر نبُرد که چرا این حرف را زده ای، و اگر بُرد هم که چرا بُرد؟! لذا این قضیه حتما باید شفاف شود، چرا که زخمی ایجاد شده که الان مردم می گویند ما داریم بین دزد و دزدتر انتخاب می کنیم و همه دزد هستند!! یعنی چیزی که در مناظرات ایجاد شد، این بود که همه دارند می خورند!
خود من هم یک دفعه احساس کردم و گفتم که چه بدبدختی ای است، همه دارند می خورند! می خواستم زنگ بزنم و بگویم اگر بخور بخور است، ما هم بلد هستیم، بخوریم. داستان شما چگونه است؟ بنابراین قوه قضائیه باید این مسئله را پیگیری کند که بالاخره چه شد؟ می خورند یا خیر؟ دزد است یا خیر؟ دروغ می گویند یا خیر؟
» شعارهای ساختارشکنانه را جدی نگیرید!
۴. شعارهای ساختار شکنانه ای توسط جناب آقای روحانی داده شد و من هفته پیش هم گفتم و شاید کسی در ذهنش نباشد که این شعارها را خیلی جدی نگیرید! این شعارها برای جذب رأی اپوزیسیون است و حالا هم جذب شده است. ببینیم که در این چهار سال این ساختارها را می شکنند یا خیر؟؟ مثلا ایشان گفت : من صدا و سیما را فلان می کنم، او را آدم می کنم.
ایشان کارهایی که می شد انجام داد را نکردند، اکنون هم مطمئن باشید کارهایی که نمی شود انجام داد را نمی کنند! می خواست رأی اپوزیسیون را جذب کند که کرد و در این چهار سال هم خبری از وعده هایی که داده شده، نیست! سخت نگیرید. این ها بازی های سیاسیون است و خیلی آن ها را جدی نگیرید. این گونه نیست که بگوییم الان روی کار می آید و فلان کار را انجام می دهد! هیچ کاری هم نمی کند! کلا این ها کاری انجام نمی دهند! ما همیشه در شیراز این شعار را داریم که می گویند، چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی؟!
لذا این را در نظر بگیرید که اتفاقی که مصالح نظام و سیستم نظام را زیر سوال ببرد، رخ نمی دهد. این سیاسیون، خودشان امنیتی های نظام هستند و همه شان دارند امنیت نظام را تأمین می کنند و اگر اکنون شعارهای ضد نظام می دهد، به این خاطر است که یک عده بیایند و رأی بدهند و پس از آن هم تمام می شود و خبری از عمل به آن نیست. ما اسم این ها را پُلِتیک می گذاریم.
» بسیاری از مردم عقیدتی انتخاب نکردند!
۵. نکته دیگر این است که نیازی نیست تحلیل کنید! اگر کاری می خواهید بکنید، به شما می گویم که چه کار کنید و چه شد و چه نشد را رها کنید. تحلیل یک مسئله، بسیار پیچیده و دشوار است!
مردم ما، نه می دانند اصولگرا چیست و نه می دانند، اصلاح طلب چیست. مردم ما دنبال دغدغه های خودشان هستند! این که می گویی چرا دوباره اصولگرایان باختند و اصلاح طلبان پیروز شدند را رها کن. مردم یک روز به این رأی می دهند و یک روز به آن. چهار سال دیگر هم به جناح دیگری رأی می دهند و آن زمان هم دوباره فکر نکن که اتفاق عقیدتی ای در مردم افتاده است، مردم این گونه رأی می دهند.
یعنی بلوغ سیاسی مردم در یکی، دو هفته شکل می گیرد و وقتی در دو هفته شکل می گیرد، یک دفعه یک کسی را قبول می کنند! چه کسی فکر می کرد که آقای رئیسی نزدیک به هفده میلیون رأی بیاورد؟ به چه پشتوانه ای؟ با چه جناحی؟ با چه عقبه ای؟ با چه فرمانداری؟ با چه استانداری؟ با چه معلمی؟ با چه استاد دانشگاهی؟ با چه بدنه آموزش و پرورشی؟ با چه بدنه وزارت خانه ای؟ با کدام بدنه؟ یک دفعه مردم ایشان را پسندیدند و گفتند ایشان روی کار بیاید، درست می شود و به ایشان رأی دادند و یک عده هم گفتند، درست نمی شود و به ایشان رأی ندادند.
بسیاری از مردم عقیدتی انتخاب نکردند! در نظام ما، انتخاب ها از روی بلوغ سیاسی نیست! انتخاب ها، انتخاب است! لذا خیلی تحلیل نکنید، تا ببینیم بعدا خدا چه می خواهد؟ وقت برای تحلیل زیاد است!
» ادامه کار دولت، سخت است!
ادامه کار دولت هم مقداری سخت است. سری قبل می گفتند کسانی که به ایشان رأی نداده اند، یا شش میلیون یا چهار میلیون و یا سه میلیون هستند و زیاد نیست، اما الان هفده میلیونی که با حاشیه اش زیادتر هم خواهد شد، مطالبه دارند و از آن طرف هم بیست و چهار میلیونی که به ایشان رأی دادند، مطالبه دارند!
صحبت های امروز بعد از ظهر جناب آقای روحانی هم خوب بود، خبری از تهدید هم نبود، قشنگ صحبتش را کرد و تشکر کرد و گفت رئیس جمهور همه شما هستم. اما از الان دیگر کار سخت می شود و باید کمی بدوند و ان شاءالله هم که بتوانند بدوند و بتوانند دردهای مملکت را درمان کنند. این چهار سال هم مثل برق و باد می گذرد و رئیس جمهور بعدی می آید.
»»» اما چند نکته را می خواهم خدمت شما عرض کنم :
» کسانی که دیر می آیند، نباید شکایت کنند!
یکی اینکه برادران و خواهرانی که دیر می آیند و دم انتخابات پیدایشان می شود، نباید شکایت کنند! ما در این چهار سال داشتیم، دست تنها و با هیچی و فلاکت و وام، کار می کردیم و حالا هم که سر و کله ات پیدا شده، شکایت نکن! دوباره هم می روی و چهار سال بعد، سر و کله ات پیدا می شود و تشریف می آوری و دوباره در خدمتت هستیم و استفاده هم می کنیم، اما گله و شکایت نکن!
حقوقت، زن و بچه و زندگی، تفریح و همه چیزت سرجایش است و داری زندگی ات را می کنی، ما هم که اصلا زندگی نمی کنیم و بیست سال است که نه خواب داریم، نه خوراک، نه خانه، از صبح تا شب داریم می دویم! اگر تو یک هزارم شخص من برای مملکت کار می کردی، الان خودت رآی آورده بودی، وقتی چهار سالی یکبار پیدایت می شود، بیخیال شو!
هنگامی که همه چیزت سرجایش است، حقوق، خانه، تفریح و زندگی ات را داری و همه چیز دریف است و چهارسالی یکبار، دو هفته می دوی، دیگر سر من منت نگذار و شکایت نکن!
خدمت آقای رئیسی و دوستدارانش و کسانی که فکر می کنند که این سیاق و صبغه می تواند برای مملکت خدمت بیشتری کند، چند نکته را عرض می کنم :
» بدنه نخبگان جامعه را دریابید!
یکی اینکه برادران و خواهران، بدنه نخبگان جامعه را دریابید! اگر می توانی طوماری جمع کنی که هزار، تا هزار و پانصد استاد کشور را جمع کنی که امضا کنند، آن کسانی که مخالف عقیده تو هستند، می توانند طومار دویست هزار نفره اساتید دانشگاه را جمع کنند. اگر می توانی از سی هنرمند و هنرپیشه محبوب و خوب امضا بگیری، آن ها می توانند از سی هزار تا امضا بگیرند، تا الی آخر.
اغلب هنرپیشه هایی که در جامعه مطرح هستند، صدا و سیمای ما آن ها را الگو و مطرح کرده است! خودمان آن ها را مطرح کرده ایم! از خودمان هستند. در کل سینمای ایران، ده هنرپیشه را هم نمی توانی پیدا کنی که از صدا و سیما شروع نکرده باشد! از خودمان هستند و آدم های خوبی هم هستند. اما چه دلیلی دارد که در مقابل ظواهر مذهبی، جبهه بگیرند؟؟ هر کس که می خواهد مذهبی بودنش را به رخ بکشد، اول برود و سوء تفاهم هایش را با نخبگان هنر، دانشگاهی، دانشجویان ما و یعنی بدنه نخبگی کشور برطرف کند.
و من این حرف را روز بعد از انتخابات دوم سال 88 به اقای احمدی نژاد روی منبر گفتم که آقای احمدی نژاد جامعه نخبگان با شما نیستند! اما گفتند که ما از هزار تا از اساتید دانشگاه امضا داریم، در صورتی که این تعداد کافی نیست! الان در همین جمعیت، چندین استاد دانشگاه داریم و می توانم از او سوال کنم تا ببینید که در دانشگاهشان، چند استاد با آن ها همفکر هستند.
دلایل این قضیه باید بازخوانی شود. یک قسمت از جامعه ما، کلا نخبگی نگاه می کند که اشتباه است و یک قسمتش هم کلا مردمی نگاه می کند که دوباره اشتباه است.
اغلب هنرپیشه ها و ورزشکاران و آن هایی که در سطح بالا هستند، الان جزء قشر متمول جامعه هستند، اما این افراد دارند اغلب خیریه های ما را می چرخانند و اغلب نهضت های انسانی ما را به راه می اندازند. خندوانه را با این همه کار خیر را این ها می چرخانند، در حالی که حوزه نتوانست این کار را انجام دهد! یعنی در واقع اصلا به آن ورود پیدا نکرد!
این افراد نخبه های خوب جامعه ما هستند. هنرمندان روحیه شان لطیف است و اتفاقا خیلی آدم های خوبی هستند، اما باید دید چرا با کسانی که ظاهر مذهبی دارند، مشکل و زاویه دارند؟ نمی گویم با مذهب زاویه دارند، بلکه می گویم با ظاهر مذهبی زاویه دارند! این مسئله باید بازخوانی شود و ببینیم که چه اتفاق می افتد که این گونه می شود.
» دغدغه مردم ما، گرسنگیشان نبود!
همچنین، ناگهان این قشر نخبگان روی کار می آیند و مردم به این ها نگاه می کنند و الگوبرداری می کنند. نمی توانیم بگوییم دغدغه مردم، گرسنگیشان است، چرا که در این انتخابات دیدید که این گونه نبود و دغدغه مردم، موارد دیگر هم بود.
دو سال است که بچه های ما دارند در برخی از روستاها و مناطق محروم بدون منت و رایگان و به صورت خیریه برای محرومیت زدایی کار می کنند و چون سیاسی نیستند، در نتیجه کارهایشان را برای خدا می کنند و در همان مناطق و جلو چشم این افراد، مردم به روحانی بیش تر رأی داده بودند!
یعنی وقتی به یکی از این افراد می گویی چرا به روحانی رأی داده ای؟ می گوید از شما که بسیار سپاسگزار هستم، اما من نمی خواهم که دخترم و زنم محدود شوند و در خانه حبس شوند. این حرف ها را کسی می زند که سواد ندارد و کارگر هم هست. این ها چیزهایی است که بچه هایی که در آن مناطق کار می کنند، تعریف کردند. اگر به جای مردم می نشینیم، باید اگر رأیی دادند قبول کنیم. دغدغه مردم ما، گرسنگیشان نبود، خیلی چیزهای دیگر بود!
و تو که می گویی فلان هنرمند متمول پولش از پارو بالا می رود و معلوم است که باید به روحانی رأی دهد، آیا در چهار سال قبل، اندازه این هنرمند برای محرومین کار کرده ای؟! خود ما که الان داریم برای محرومین کار می کنیم، بسیاری از اوقات از همین هنرپیشه های فارس کمک می گیریم و اتفاقا این قشر، بسیار زودتر پای کار می آیند تا مثلا یک حوزه علمیه! تا زنگ می زنیم می گویند چشم می آییم و در خدمتیم و در نتیجه می آیند در جمعیت ما می ایستند، سپس می روند و در جمعیت دیگری می ایستند و می چرخند. ما باید یک سری چیزها را بفهمیم.
بنابراین مردم ما به بی دینی رأی ندادند! این بسیار اشتباه بزرگی است که چنین فکری کنیم. مردم، انتخاب کردند که البته تحت تأثیر شعارهایی هم واقع شدند.
» نخبگان عزیز، بین رابطه شما و مذهبی ها سوءتفاهم ایجاد شده است!
دقت بفرمایید نگفتم حقیقت، بلکه گفتم این سوءتفاهم بین قشر مذهبی و نخبگان را رفع کنید! نخبگان عزیز سوءتفاهم شده است! باور کنید ما مذهبی ها این گونه ای که دارند به شما می گویند، نیستیم. باور کنید که مذهبی ها، جبهه فلان و غیره نیستند، بلکه امثال ما و مردم هستند. الزاما مذهبی های ما، کسانی نیستند که کانال تلگرام دارند و برعلیه تو، مقدساتت، قیافه ات و هیکلت توئیت می زنند، ما اصلا توئیت نمی زنیم!
ما مذهبی هستیم که داریم شب های قدر شما را می چرخانیم، بزرگ ترین مراسم های شیراز را برگزار می کنیم، خودتان هم می آیید و شرکت می کنید، اما چرا آن هایی که توئیت می زنند و در جبهه فلان هستند را الگوی مذهبی ها در نظر می گیرید؟!
شما که برای بهترین حرف زدن های با خدایت، اینجا را انتخاب می کنید و این اتفاقات عظیم مذهبی را شکل می دهید، بدانید که ما هم مذهبی هستیم و این گونه فکر نمی کنیم. ما نه اعدام می کنیم، نه در پیاده رو دیوار می کشیم و اتفاقا ما از بسیاری از افراد دیگر فکر بازتری داریم، چرا که اسلام ناب محمدی این را می گوید.
و متاسفانه، تریبون ها هم دست ما نیست. یعنی تریبون هایی که تو با آن ها، صداها را می شنوی، دست ما نیست. باید چه کار کنیم؟ گفتم که من طرحی دارم که الان نمی گویم و فقط به آن اشاره می کنم. قبول کردن تتلو چقدر کار قشنگی بود، ما این هستیم. تعجب می کنم که چرا چشم هایتان را می بندید؟ تقیه کنیم و نگوییم ما این هستیم؟ اگر کسی توبه کند، ما او را با آغوش باز قبول می کنیم و حتی اگر توبه هم نکند، او را از خود بهتر می دانیم!
می گفتند با قبول کردن تتلو، رأی خراب می شود، به دَرَک که خراب می شود، ما این هستیم. امروزت را نگاه نکن و برای فردایت پیام بفرست. چرا تماما امروز را نگاه می کنید؟ اگر امروز آقای رئیسی، رئیس جمهور می شد، چه اتفاقی می افتاد؟ من نمی خواهم از این شعارهایی که می گویند، مواظب باشید اگر شهرمان رفت، ایمانمان نرود، بدهم. این چیزها را رها کنید. مگر فکر می کنید که آن ها بی ایمان هستند؟ مردم رأی داده اند دیگر، سخت می گیرید.
بنده هم دعا می کنم، شما هم برای اینکه مملکتمان سرفراز و پیروز باشد، دعا کن. فکر می کردیم آن گونه بهتر است، اما اتفاق نیفتاد. تمام شد و رفت. من هر چهارسالی یک بار باید بیایم و این گونه بگویم. یک چهار سال پیروز می شوید، باید بیایم و بگویم که معجزه ای نیست و اتفاقی قرار نیست بیفتد و الان امام زمان(عج الله) ظهور نمی کند. مملکت است و مردم رأی داده اند و خبری نیست.
» باید برای تفریح و شادی مردم، خصوصا قشر مذهبی، برنامه داشت.
ریاست محترم جمهور فعلی و آینده و جناح های مختلف، فکری برای تفریح مردم بکنید! نگاه نکنید که بچه های کانون همگی ریش دارند و چادر می پوشند، این ها از آن ها بیشتر به تفریح نیاز دارند!
مردم ما جایی برای شادمانی ندارند. فقرای ما درست است که نان ندارند، اما شادی هم ندارند! یک فکری برای شادمانی مردم بکنید، خصوصا برای شادمانی قشر مذهبی! این قضیه باید جزء برنامه های ما باشد و جزء برنامه هایی که در طرحم دارم این مسئله وجود دارد. باید یک فکر جدی برای شادمانی مردم داشته باشیم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید