متن سخنرانی
سید محمد انجوی نژاد
موضوع: استقامت – قسمت دوم
تاریخ: 1402/11/06
» استقامت در جایی که استمرار باشد جواب میدهد
» تاثیر همراهان در استقامت
» راز نزدیکشدن قلوب مؤمنین
» همراه خوب میتواند آدم را نورانی کند
» ماموریت ما بعد از اعتکاف، تکثیر حلقههای مقاومت است
» چگونه شیطان را از ارتباطاتمان خط بزنیم؟
دیشب عرض کردیم که استقامت کار ما نیست مگر خدا کمک کند. کمک خدا هم توسط ملائکه است. امشب و فرداشب هم هرچه راجعبه استقامت گفتم باید این را بک گراند[پشت زمینه] ذهنت داشته باشی که چیزی که الان دارم میگویم خودم هم نمیتوانم عمل کنم تو هم نمیتوانی عمل کنی مگر که خدا کمک کند. هرجا ما ضربه خوردیم از این است که به تواناییها و قدرت و استقامت خودمان تکیه کردیم! هم در زندگی شخصی و هم در زندگی خانوادگی و هم در زندگی اجتماعی و هم سیاستهای ملی و سیاسی و اقتصادی، هرجا ما به خودمان تکیه کردیم خداوند سه تا قسم خورده که اگر کسی به توانایی خودش از مؤمنین تکیه کرد من مایوسش میکنم. «بِعِزَّتی وَ جَلالی و مَجدی و ارتفاعی علی عَرشی» چهارتا قسم خورده! پس از الان به بعد هرچه راجع به اخلاق، کنترل نفس، آداب، موفقیت، هوش، ذهن، هرچه شنیدید؛ دوره موفقیت، دوره کنترل ذهن، دوره اعصاب، هر دورهای که رفتهاید و هر جمله انگیزشی و اخلاقی و عرفانی که تا به حال شنیدهاید، همیشه در ذهنت باشد که اصل این است که خدا کمک کند. خدا اگر کمک نکند، مؤمن به جایی نمیرسد! مشرک و کافر چرا! به اندازه تلاشی که میکنند خدا اجازه و مهلت میدهد و به جایی هم میرسند.
» استقامت در جایی که استمرار باشد جواب میدهد
استقامت یعنی استمرار! یعنی فرض کنید اگر شما امروز نیت کنید که در این سه روز اعتکاف در مسجد و با تدبر یک دور قرآن را میخوانم، عالی است اما استقامت این نیست! استقامت این است که نیت کنی من روزی یک آیه تا آخر عمر میخوانم؛ این میشود استقامت! استقامت در جایی که استمرار باشد جواب میدهد. کم داشته باش اما همیشه داشته باش؛ همه شعرش را بلدید «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» این میشود استقامت. در آیه دیشب عرض کردم که میگوید «ثُمَّ استَقاموا» بعد که استقامت کند، اولش سخت است؛ استمرار اولش سخت است. هرچقدر استمرار بیشتر میشود استقامت راحتتر میشود. حتی در مسائل جسمی! مثلا گرم است، سرد است، خستهاید، هرچقدر در برابر خستگی مقاومت کنید، قدرت شما بالا تر میرود، کسانی که در کلاسهای ورزشی شرکت میکنند مثلا میگویند باید بدوید تا گرم شوید. میدود و بعد میگوید پایم درد گرفت! خب تا اینجا که دویدی خودت بودی، وقتی داری استقامت میکنی از اینجایی که پایت درد گرفت پایت دارد قویتر از قبل میشود. تا اینجا که در حد رشد خودت حرکت کردی. اما نگویی که من همین امروز میخواهم انقدر با درد بدوم که عالی بشوم. نه! یک درصدی باید با درد بدوی که میشود استقامت؛ فردا تا همان درصد را دیگر درد نداری یک درصد دیگری را با درد اضافه کن. همه زندگی ما همین است! کل زندگی ما همین است.
» تاثیر همراهان در استقامت
پیامبر(ص) فرمودند «سوره هود» مرا پیر کرد «شَیِّبَتنی سورة الهود». گفتند آقا یعنی چه؟ فرمودند چون من خیلی اذیت شدم وقتی میخواستم آیهای را عملی کنم. پرسیدند کدام آیه؟ فرمودند آنجا که گفته شده «فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ». استقامت کن آنطور که به تو امر کردیم و سعی کن که همراهانت هم استقامت کنند. تاثیر همراهان در استقامت! پیامبر فرمودند این مرا پیر کرد. من اول فکر میکردم خودم به تنهایی باید استقامت کنم، بعد خدا گفته که نه امتت هم باید استقامت کند. رهبران جامعه اسلامی در برهههای زیادی از امت جامعه اسلامی لب به شکایت گشودهاند که شما چه شدهاید؟ ۹۰ درصد با هم اشتراکات دارید اما بر سر ۱۰ درصد با هم مدام دعوا میکنید. پیامبر فرمود اینکه به اطرافیانم بگویم همدیگر را تحمل کنید، مرا پیر کرد!
» راز نزدیکشدن قلوب مؤمنین
اعتکاف آمدهاید و چند هزار نفرید، چند هزار انسان واحد هستید، طبق روایت از در که بیرون میروید شیطان منتظر ایستاده که هرکس بیرون آمد از همان لحظات اول مستقیم به سراغش برود و اجازه ندهد که این حال خوب استمرار داشته باشد؛ چون میدانید که استمرار این حال خوب برای شیطان خطرناک است. یکدفعه ببیند همه با هم به یک ریسمان الهی پیوستهایم «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا» مثل بتن آرمه میبیند هشتهزار نفر بیرون نیامد بلکه یک بدنه هشتهزار نفره خارج شد؛ پس شیطان عقبنشینی میکند! چطور این اتصال اتفاق میافتد و قلبهایشان به هم نزدیک میشود؟ که تصمیم بگیرند نکات افتراق و اختلافشان را نبینند و مشترکات را ببینند و پای این مشترکات بایستند. آقا امیرالمؤمنین(ع) در نامهای که برای حکومت مصر به مالک نوشت و همه شنیدهاید گفتند مردم سه مدل هستند؛ البته این سه مدلی که امیرالمؤمنین(ع) میگفت در اعتکاف ما سه مدل هم نیستیم، ما یک مدلیم؛ یک عده برادر مسلمان تو هستند، یک عده برادر تو و یک عده انسان هستند. بگرد ببین با این افراد چه مشترکاتی داری، بهعنوان حاکم جامعه اسلامی در آن کانال حرکت کن. قلبها را بهدست بیار، بعد که قلبها را بهدست آوردی مشکلات بعدی هم حل میشود. مثلا آخر سریال مختار را دیدید که چطور شد دیگر! آدمهایی که زیر عَلَم مختار بودند ۹۵ درصد اشتراکاتشان را رها کردند و روی آن ۵ درصد شروع کردند به اشاره و کنایه و صحبت و جبههگیری و گاردگیری و …! آنچه نباید میشد شد!
» همراه خوب میتواند آدم را نورانی کند
در ادامه استقامت میگویند همراهانی که همفکر تو هستند انتخاب کن! یک سری از پدر و مادرهایی که شوق و ذوق دارند و شب آخر با دسته گل درب مسجد به دنبال فرزاندانشان میآیند و چهره نورانیشان را میبینند چون عبادت خیلی زود در چهره جوان و نوجوان اثر میگذارد؛ یعنی یکدفعه چهره کاملا نورانی میشود، کما اینکه گناه هم خیلی زود اثر میگذارد؛ دلشان خوش نباشد که دیگر حل است و تمام شد! اصلا تمام نشده! این همراهان آدم را نورانی میکنند؛ اگر برود همراهان دیگری پیدا کند خراب میشود. زحمتی که پدر و مادرها برای بچههایشان دارند میکشند تقبل الله، احسنت! اما دویست، سیصد سال است که روانشناسی و روانشناختی و علوم اجتماعی و علوم تربیتی تاکید میکنند که جوانان و نوجوانان از گروه همسالانشان درس میگیرند. آنها روی فرزندانتان تاثیر میگذارند «وَ مَن تابَ مَعَک» لذا استقامت را باید تکثیر کنی تا یارانت بیشتر بشوند. از زمان خروجت از اعتکاف به بعد ماموریتت شروع میشود.
» ماموریت ما بعد از اعتکاف، تکثیر حلقههای مقاومت است
اعتقاد من این است که باید سرباز امام زمان(عج) و خدا جهت ایجاد حلقههای مقاومت [بشوید]. مثالی میزنم؛ مثلاً آیا اینترنت و فضای مجازی در لبنان فیلتر است؟ حجاب در لبنان اجباری است؟ وضعیت اقتصادی در لبنان خوب است؟ در لبنان مکان برای گناهکردن کم است؟ حزبالله چگونه خود را در لبنان حفظ کرده است؟ با ایجاد حلقه مقاومت. اگر تو «وَاعتَصموا بِحَبلِ الله جمیعاً» به حلقه مقاومت بپیوندی هیچ فضای مجازی و حقیقی نه تنها تو را فریب نمیدهد بلکه اصلاً تو بر آن سوار میشوی! حلقه مقاومت! ما نیاز به حلقههای مقاومت در محلات، شهرها و جاهای مختلف داریم که آموزش استقامت به آنها داده شود و همین افراد بیایند نقششان را خیلی قوی ایفا کنند. این مثال برای کشورهای دیگر هم هست. در لبنان حزبالله قویترین قدرت است؛ دولت بدون اجازه حزبالله آب نمیخورد. از طرفی هم اقلیت هستند! از نظر جمعیت و دین و جغرافیایی که در دستش است اقلیت هستند و از نظر معیشت قطعا اقلیت هستند جزو رده های پایین هستند. اصلاً محلاتی که در دست حزبالله است فقیرنشین هستند! غزه و یمن چرا اینطوری میشوند؟ با هم هستند. و من همیشه هم میگویم که اگر مثلا یک روزی حزبالله پیروز شود و کل لبنان را بگیرد یا یمن کلاً به حکومت برسد یا غزه و فلسطینیها بعد از نابودی اسرائیل به حکومت برسند، همینجوری مومن میمانند یا نه؟ من مشکوکم! چون مؤمنین وقتی دیگر دشمن ندارند شروع میکنند با هم دشمنی کردن! شاید دشمن مشترک آنها را اینجوری کنار هم چفت کرده است. شاید هم این نباشد…!
» چگونه شیطان را از ارتباطاتمان خط بزنیم؟
با صحبتهای دیشب و امشب من وارد آیهای میشوم که این آیه خوراک ماست. برمیگردم به دیشب که این اطلاعاتی که از آیات امشب و فردا شب اگر عمری باشد میگیرید خدا هم باید کمک کند وگرنه در اولین بحران باز هم بر سر ۵ درصد اختلافات همدیگر را میکشید. خدا باید کمک کند. اطلاعات در بحران جواب نمیدهد. درد ما درد دیتا نیست، درد ما درد نفس است. نفس را خدا باید مهار بزند. «یا أيها الذينَ ءامَنوا إصبِروا و صابِروا و رابطوا و أتَّقوا الله لَعَلَّکُم تُفلِحون» خدا دارد دستور میدهد! ای کسانی که ایمان آوردید بر شما واجب است که با هم رابطه داشته باشید. «وَ رابِطوا» دارد دستور میدهد! اما سه تا پیش شرط دارد؛ «إصبِروا وَ رابِطوا وَ أتَّقُوا الله» صِرف ارتباط ممکن است شیطان هم ورود پیدا کند؛ چگونه شیطان را از ارتباطاتمان خط بزنیم؟
۱. إصبِروا
۲. صابِروا
بعد ارتباط برقرار کنید
۳. وَأتَّقُوا الله
این هم عنوان بحث فردا شب. انشاالله خدا کمک کند. اعتکاف یعنی سه روز در مسجد بودن و روزه گرفتن! والسلام! این میشود اعتکاف. آن چیزهایی هم که اعتکاف را باطل میکند را نکردن! دیگر این اعمال و عبادت و احیاء و کلاس و … حواشی هستند. آن سه روز بودن عنایت و کمک خدا را میآورد. حتی برای آن آدمی که الان خواب است و از صبح تا الان هم خواب بوده است! یک عده در مسجد آمدهاند که خستگی درکنند چه اشکالی دارد؟ مرحوم آقای دولابی میگفتند: به عمویم در سفر کربلا گفتم اول برویم حرم حضرت عباس بعد برویم حرم امام حسین(ع)؛ احترام کنیم. سر در حرم حضرت عباس ایستاد و سلام داد و گفت شما بروید داخل و بیرون بیایید من بعدش میآیم تا با هم برویم. پرسیدم چرا شما نمیآیید؟ گفت من خجالت میکشم! چرا؟ دفعه قبل که آمدم رفتم داخل و خسته بودم، پایم را دراز کردم و چُپُقم را درآوردم وقتی دوتا پوک زدم خادم حضرت عباس آمد بالا سرم و گفت خجالت نمیکشی جلو آقا پایت را دراز کردهای و داری چُپُق میکشی؟ من هم خیلی ناراحت و خجالتزده شدم و دیگر رویم نمیشود بروم داخل. آقای دولابی به ایشان گفتند: آقا از خانه حضرت عباس دیگر آرامشبخشتر کجا را میخواهی پیدا کنی که پایت را دراز کنی و چُپق بکشی؟ سوءاستفاده نکنید اما منظورم این است که ما وقتی در خانه خدا هستیم، همین استراحت هم نور است. پس امیدوار باشید که خدا کمک میکند. «أنا عِندَ حُسن ظَنّ عَبدیَ المومن» اگر بگویی خدا در این سه روز به من نور میدهد و عنایت میکند، پس میکند. اکر مشکوک باشید، هرچقدر هم که خودتان را بکشید هیچ اتفاقی نمیافتد!
بازگردد یار سیمین بر؟ بلی
بازگردد عاقبت این در؟ بلی
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید