امروز 6 مرداد 1403 - 19 محرم 1446
خواندنی ها

توجه - (3) - شب 23 ماه رمضان

4 اردیبهشت 1401 -   12:00 ق.ظ  دسته بندی: توجه
یا مُقَلِّب القلوب
متن سخنرانی
سیدمحمد انجوی‌نژاد
موضوع: توجه – قسمت سوم
تاریخ: 1401/02/04

 

عناوین اصلی سخنرانی:
» توجه جایی خودش را نشان می‌دهد که انسان به وجه‌الله یا صفات خدا نزدیک‌تر شده باشد
» اگر می‌خواهی صفت خوبی را در خودت ایجاد کنی، در قدم اول ادای آن را در بیاور
»آدمی که در حلال تمرین مقاومت نمی‌کند در حرام قطعاً بازنده است
»آداب دینی مقدمه توجه‌اند
»اگر معاشرت با اهل توجه وجود داشته باشد، از طریق ضمیر ناخودآگاه توجه به شما انتقال می‌یابد
» اگر از برنامه‌های معنوی فاصله بگیرید، می‌بُرید
 

در بحث توجه دو شب قبل خدمتتان عرض کردیم که یک قسمت از بحث رشد ما با ذکر و تذکر است، یک قسمت دیگرش با فکر و تفکر و قسمت دیگرش هم توجه است که امشب به قسمت «وَجه» بیشتر می‌پردازیم.

» توجه جایی خودش را نشان می‌دهد که انسان به وجه‌الله یا صفات خدا نزدیک‌تر شده باشد

در دعای توسل همه‌مان می‌خوانیم «یا وجیهاً عندالله» توجه در دو جا خودش را نشان می‌دهد یکی آن چیزی که شب‌های قبل گفتم یعنی در بحران وقتی‌که ترشح هورمونی ایجاد می‌شود و من اعصابم به هم می‌ریزد یا هر هورمون دیگری که مغزم را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد من تمام آن فکرها، ذکرها و تمام  مطالعات و دوره‌های آموزشی عقیدتی که شاید ده سال گذرانده‌ام را یکهو یادم می‌رود؛ یعنی دقیقاً همه این‌ها را گذراندم که در این بحران به من کمک کند دقیقاً در بحران به‌دلیل ترشح هورمون دیگر اختیارم دست خودم نیست؛ یعنی بدون فکر، بدون ذکر و بدون هیچ چیز یک‌دفعه می‌بینی که هر کاری ممکن است از دستم بر بیاید. یک قسمت توجه این است. قسمت دوم توجه که شما بفهمید چیست که حالا در قسمت اول هم این‌طوری نیست که  اگر من آدم متوجهی بودم دیگر تا آخر عمرم معصومم، نه، در بحران‌ها ۱- قدرت مدیریتم بیشتر می‌شود. ۲- بعضی‌وقت‌ها اغلب بحران‌ها را من با سکوت، ذکر، فکر و صبر رد می‌کنم. این قسمت اول توجه بود که بواعثش را هم جلسه قبل خدمتتان عرض کردم.

 
در قسمت دوم «یا وجیهاً عندالله» توجه جایی خودش را نشان می‌دهد که وجه انسان به وجه‌الله نزدیک‌تر شده باشد. وجه غیر از آن تعریف لفظی که دارد و به معنای صورت است که بعضی‌وقت‌ها گمان ما این است که مثلاً نور خدا در صورت برای همه قابل دیدن است. اصلاً این‌طوری نیست! یعنی اصلاً این‌طور نیست! فرض می‌کنیم  انسانی خیلی نورانی که واقعاً هم نورانی است، نور نمازشب، توسل، قرائت قرآن، مبارزه با نفس این‌ها در وجودش است، را شما ببینید، کاملاً تحت‌تأثیر قرار می‌گیرید؛ اما یک نفر دیگری ببیند که او با نور بیگانه است نه‌تنها تحت‌تأثیر قرار نمی‌گیرد بلکه متنفرتر می‌شود. دقیقاً مثل قرآن که «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» فقط کسانی که مطهر هستند می‌توانند قرآن را درک کنند. ولی‌خدا داشته‌ایم، چرا ولی خدا؟ پیغمبر خدا داشته‌ایم، امام معصوم داشته‌ایم درصد زیادی از جامعه از او متنفر بودند. متنفر بودند؛ یعنی اگر گیر می‌آوردند می‌کشتند. فکر نکنید نور معنویت برای همه قابل درک است که آقا یک ولی خدا اگر در خیابان راه برود همه می‌فهمند نه اصلاً این‌طوری نیست. پس وجیهاً این را نمی‌گوید. چه را می‌گوید؟ وجه‌الله یک قسمتش آن چیزی است که شما ممکن است در سیمای کسی ببینی. عکسش هم هست؛ یعنی ممکن است سیمای کسی که گریم کرده باشد را شما فکر کنید نور معنویت است، این نیست.

قسمت دومش این است که شکل رفتاریش انسان‌ها را یاد خدا می‌اندازد، مثلاً اگر از او طلب بخشش می‌کنی مثل آدم‌ها نمی‌بخشد طوری می‌بخشد شما یاد بخشایش خدا می‌افتی. فرض می‌کنیم اگر طلب مالی از او داری طوری مال را به تو می‌دهد، یک جوری اهدا می‌کند که  شما دقیقاً یاد خدا می‌افتی؛ یعنی وقتی دارد به تو فرض می‌کنیم کمک می‌کند طوری با تو برخورد می‌کند که عین مناجات ابوحمزه تو فکر می‌کنی طرف دارد بدهی‌اش را به تو می‌دهد. در ابوحمزه می‌گوید طوری با من برخورد می‌کنی که انگار من طلب‌کارم. این می‌شود وجه‌الله. سراغ شجاعتش می‌روی می‌بینی این شجاعت، شجاعت انسانی نیست رسماً شجاعت الهی است؛ سراغ صبرش می‌روی احساس می‌کنی صبر انسانی نیست. ما همه‌مان صفات خوب انسانی را قشنگ می‌شناسیم و قشنگ می‌توانیم تشخیص بدهیم که این صفت خوب در این آدم غیرانسانی است این می‌شود وجه‌الله. سراغ هر چیزی که شما فکر کنید می‌روی خوش‌رویی‌اش همین داستان است، هر جا می‌روید شما این را می‌بینید که «یا وجیهاً عندالله» امام معصومی که نزد خدا وجیه شده است، اگر ما در مسیر الگو باشیم که باید باشیم «لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ» پیغمبر باید الگوی ما باشد نه در طاقچه بگذاریم ‌بگوییم این خیلی مقدس است ما کجا او کجا. الگو یعنی در مسیر باشیم. بله ممکن است او در حد دکترای وجیهاً عندالله باشد، من در حد پیش‌دبستانی که باید باشم دیگر، باید رشدی بکنم در این بیست، سی، چهل، پنجاه، شصت سال عمرم تا پنجم دبستان وجیه باید بالا بروم. پس «وجیهاً عندالله» این است که ما باید شکل رفتاریمان به آن سمت برود.

» اگر می‌خواهی صفت خوبی را در خودت ایجاد کنی، در قدم اول ادای آن را در بیاور
خب حالا چه‌جوری می‌شود این کار را کرد؟ امیرالمؤمنین‌(ع) در نهج‌البلاغه دوتا راه‌حل داده‌اند. بی‌زحمت راه‌حل‌های روان‌شناختی و نمی‌دانم جامعه‌شناختی و شخصی‌ات را ول کن من هم راه‌حل از این مدل دارم شخصی است قابل تعمیم نیست. وقتی امیرالمؤمنین‌(ع) امام معصوم راه‌حل می‌دهد یعنی برای همه جامعه دارد می‌دهد.
۱_ گفته است اول کار ادایش را در بیاور. اگر حلیم نیستی و حلم نداری ادای حلیم را در بیاور. چیزی دیدی سکوت کردی الآن هم داری از عصبانیت منفجر می‌شوی حقیقتاً اگر الآن دهانت را بازکنی آتشفشان است. می‌گوید غیر از اینکه باز نمی‌کنی ادایش را در بیاور لبخند هم بزن ادای حلیم‌ها را در بیاور. حسود هستی ادای کسانی که حسود نیستند را در بیاور. من خدمتتان تجربه عرض کنم، مجرب. من زمانی به آدمی حسودی‌ام می‌شد! حالا مثلاً این آدم چیزی گفته _این مثال نیست، برای من اتفاق افتاده است_ چیزی گفته است شش میلیون نفر هم لایک کرده‌اند حالا یک نفر هم دیس‌لایک کرده، ده‌تا بیست‌تا هم دیس‌لایک کرده‌اند. حسادت به من می‌گوید اینجا دیگر دیس‌لایک کن. آدم ضربان قلبش بالا می‌رود؛ دقت کن وقتی حسادت در وجود تو شعله می‌زند کنترل از دست عقلت خارج می‌شود؛ یعنی کاملاً می‌فهمی، ضربان قلب زیاد شد، دست و پایت شل شد، این قسمت از نفس خیلی قوی است. یک میلیون هم لایک دارد حالا مثلاً من هم لایک کنم و بشود یک میلیون و یکی اصلاً دیده نمی‌شود، خب؛ اما لایک را زدم. باور کنید به‌سختی، خیلی سخت بود؛ یعنی این طرفی را اگر می‌زدم _فضای سایبر آن زمان لایک و دیس‌لایک داشت_ سختم بود؛ یعنی اصلاً ضربان قلبم بالا رفته بود، احساس می‌کردم در حق من دارد ظلم می‌شود لایک را زدم، باور کنید یک ثانیه نگذشت انگار مثلاً قسمتی از روح الهی سریع در وجودم آمد. اصلاً یک احساس آرامش کردم یک‌دفعه یادم آمد حضرت امام(ره) فرموده بودند برای مقابله با حسد دقیقاً ضدش را عمل کن.

وقتی در کتاب اخلاق امام [این دستورالعمل را] خواندیم گفتیم خیلی هم سخت است، چه کار باید بکنیم؟ اصلاً امام نگفته بود بعدش در بدن و عقلت چه اتفاقی می‌افتد؟ گفت تو ضدش را عمل کن نتیجه‌اش را می‌بینی. بعد ضعیف می‌شود. رذائل ضعیف می‌شوند یک‌بار دوبار سه‌بار چهاربار ضد بزنی دیگر اصلاً چیزی از آن نمی‌ماند. در این قضایا اول می‌گوید ادایش را در بیاور. امیرالمؤمنین‌(ع) دارد می‌گوید ادایش را در بیاور. اگر حلیم نیستی ادای حلیم را در بیاور، اگر بخشنده نیستی ادای بخشنده را در بیاور. قبلاً این را گفته‌ام حالا دوباره می‌گویم؛ شب بیست‌وسوم شب خوبی است نشاط هیچ اشکالی ندارد؛ یکی از بزرگ‌ترین علما در مشهد می‌گفت که طرف به من گفت که آقا من فلان روز، روز خمسی‌ام است، چهارپنج‌تا از این گردن‌کلفت‌های مسجد را بفرست بیایند من را بگیرند پیش شما بیاورند بعد من را بزنند تا بگویم چقدر خمس بدهکارم. بعد که من را زدند گفتم چقدر خمس بدهکارم شما می‌گویی بده من می‌گویم ندارم قسطی‌اش کن، دارم حاج‌آقا، بزنند تا بدهم. بعد اگر گفتند چک بده من چک بی‌محل می‌دهم، در گاوصندوق خانه‌ام پول نقد دارم، بزنند تا رمزش را بگویم. حاج‌آقا هم که از علمای مشهور مشهد است گفته بود مجبوریم دیگر. می‌گفت واقعاً همین‌طوری شد، نمی‌گفت، می‌زدیم تا می‌گفت فلان. زدیم و پول را برداشتیم رفتیم فردایش آمد مسجد گفت حاج‌آقا دمت گرم به‌خدا راحت شدم. نمی‌شد، داستان همین است. می‌گوید اول ادایش را در بیاور.  دستورالعمل علی(ع) است.»آدمی که در حلال تمرین مقاومت نمی‌کند در حرام قطعاً بازنده است
۲_ روان‌شناسی ، جامعه‌شناسی، علوم اجتماعی و هر چه در دانشگاه و … خوانده‌ای را فعلاً کنار بگذار بعداً استفاده کن. فعلاً امشب ببین نهج‌البلاغه چه می‌گوید. می‌گوید تمرین کن. آدمی که در حلال تمرین مقاومت نمی‌کند در حرام قطعاً بازنده است. قطعاً! تمرین! نگفتم زهد! یک عده زاهدند به ما هم هیچ ربطی ندارد، به تو هم هیچ ربطی ندارد، دوست دارد زاهد باشد؛ اما زهد عمومی نیست نمی‌شود به مردم بگوییم زاهد باشید کاری ندارم که الآن می‌گویند زاهد باشید، فقط مردم زاهد باشند، مردم نان و ماست بخورند خودشان الحمدلله همه چیز ردیف. نه، زهد قطعاً دستور عمومی نیست. کسی زاهد است نه به تو ربطی دارد نه به من، هیچ کاری نداریم. برای عموم مردم، تمرین یعنی چند وقت یک بار انجام شود؛ مثلاً همین روزه، این روزه تمرین است، تمرین مقاومت در برابر حلال است. شما از صبح تا نماز مغرب کلی حلال برایت حرام شده است فقط برای تمرین. تمرین کن. دومین دستور امیرالمؤمنین‌(ع) در نهج‌البلاغه این است اگر در برابر حلال تمرین مقاومت نکنی قطعاً در برابر هجوم حرام بازنده‌ای.

در برنامه‌‌هایم باشد هفته‌ای یک‌بار دوبار تمرین کنم. آقا این دو ساعت این حلال را انجام نمی‌دهم، مثلاً از این حلال قرار است ده‌تا بخورم نه‌تا می‌خورم تمرین می‌کنم. بعد از مدتی شما می‌توانی این مدلی بشوی. الآن شما یک پانصد‌تومانی صدقه‌ات را داده‌ای، کارهایت را کرده‌ای، یک پانصد‌تومانی دیگر تمرینی اضافه بر صدقه در صندوق خیرات می‌اندازی. مثال می‌زنم بقیه‌اش را دیگر خودت باید بروی [پیدا کنی] دیشب گفتم که نقاط ضعفت را تو می‌‌شناسی نقاط قوتت را هم خودت می‌شناسی. در بحث نقاط ضعفت تمرین کن. حالا من باز با تجربه خدمتتان عرض می‌کنم  این دومی هم برایت لذتی می‌آورد تحت‌عنوان لذت قدرت مقاومت. یک‌دفعه می‌بینی که قدرت مقاومت من زیاد است. باور کنید برخی در مقابل خوراکی نمی‌توانند خودشان را کنترل کنند بعد هم می‌گوید حلال است. دقت کن وقتی در حلال کنترل از دست عقل تو در رفت و دست نفست افتاد در حرام  چه‌جوری می‌توانی کنترل را دوباره پس بگیری؟ مفهوم بود یا دوباره بگویم؟ کنترل را داده‌ای رفته! نمی‌شود در جلسه عمومی گفت؛ این‌هایی که خدمتتان می‌گویم را بعد در گوگل سرچ کنید برایتان متن آقای بروجردی می‌آید که طلابی خدمت آقای بروجردی آمده بودند به ایشان گفته بودند چرا فلان کار را کردی؟ [آن طلبه جواب داده بود که] حلال بود! جواب آقای بروجردی را سرچ کنید که چه بوده! این‌طوری نیست که بگوییم هر چه را خداوند تبارک‌وتعالی حلال کرده است در حد این حلال کرده است که من کلاً کنترلم را دست نفسم بدهم. نه! یک‌عده از حلال‌ها برای این است که من تمرین مقاومت کنم. پس دومین راهکار امیرالمؤمنین‌(ع) در نهج‌البلاغه این است که می‌گوید درمقابل حلال هفته‌ای دوسه‌بار مقاومت را تمرین کنید.

امشب در خانه امام‌رضا‌(ع) هستیم که شب‌های قبل عرض کردم که جزء امامانی است که  مبدأ میل قلبی‌ات را تغییر می‌دهد. چقدر قشنگ بود شب قدر قبلی، نمی‌دانم عکس‌هایش را دیدید یا نه، در حرم علی‌ابن‌موسی‌الرضا‌‌(ع) باران و سرما، مردم زیر نایلون، پلاستیک، فرش و … پیرمردی زیر باران نشسته بود، وقتی در مشهد باران می‌آید سرد هم است دیگر، یخ است. نشسته بود در حال خودش بود من داشتم فکر می‌کردم توجه غیر از این دیگر چه معنایی دارد، با خودم گفتم ما که ماه رمضانمان هیچ چیز نیست، من خودم، هیچ چیز نیست؛ ولی اگر چیزی هست حاضرم همه‌اش را بدهم یک ثانیه توجه این پیرمرد در صحن رسول‌الله‌(ص) را بهم بدهند، یک ثانیه‌اش را. پس این دوتا راه‌حل!

»آداب دینی مقدمه توجه‌اند
۳_ سومین نکته این است که بعضی از آداب دینی مقدمه توجه‌اند؛ مثلاً توجه یعنی من از منکر بدم بیاید، از کار زشت منزجر باشم، قلبم به خوبی میل داشته باشد. این می‌شود وجیه‌شدن نزد خدا. آیه شریفه قرآن رسماً دارد می‌گوید «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» بعد می‌گوید نماز آدم را از فحشا و منکر دور می‌کند. تا هم می‌گویی فحشا و منکر شما ذهنت سمت گناهان جنسی می‌رود، نه، فحشا یعنی هر چیز زشت، هر چیز زشت! منکر یعنی هر چیزی که انسان نمی‌پسندد. این معنی منکر است. بعد می‌گوید داستان نماز و… چیست؟ می‌گوییم دوتا داستان دارد. ۱_ از باب ذکر که گفتم راجع‌به ذکر خیلی فکر نکن. ذکر روح دارد، همین نماز الکیه، هر چه به‌موقع‌تر قوی‌تر.

۲_ اگر نماز مقدمه توجه باشد یعنی به‌قول مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت(رحمه‌الله علیه) وقتی می‌گویی الله‌اکبر دست‌هایت را این‌طوری می‌کنی؛ یعنی برای دو رکعت، سه رکعت، چهار رکعت، الله‌اکبر، کل دنیا برو پشت سر. اگر نماز را این‌طوری شروع کنی! بعد می‌گوید وقتی می‌گویی «الحمدالله‌رب‌العالمین» قرائت؛ یعنی صحبت با دوست، لذا مثلاً کسی روی قرائتش در نماز وسواس داشت و هی کلمات را تکرار می‌کرد، می‌گفت آقا واقعاً اگر با دوستت این‌جوری صحبت کنی با لگد می‌اندازدت بیرون، با دوستت راحت باش.
 فرمود رکوع یعنی اینکه صحبتمان خیلی حال داد من دوست دارم در مقابل دوستم خَم  بشوم. سجود یعنی این خم‌شدن من را راضی نکرد. آقای بهجت می‌فرمودند اگر نماز این‌جوری ادامه پیدا کند آخرش می‌گویی السلام علیک، سلام به پیغمبر(ص)، السلام علینا یعنی چه؟ می‌گوید دیگر من بعد از همین دو رکعت سالمم، سلام یعنی سلامت، سالم قطعی هم نه، دو درجه پاک‌تر، «تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» من خودم شاید خیلی روحم آن پالایش را ندارد به این دستور عمل کنم؛ ولی بعضی‌وقت‌ها که عمل کردم جواب داده است آن هم اینکه می‌گوید وقتی عصبانی، ناراحت، ناامید و داغون هستی پاشو وضو بگیر دو رکعت نماز بخوان هدیه کن به هر کدام از معصومین که می‌خواهی، نه، همین‌جوری نماز نافله بخوان. سلام که می‌دهی روح و جسمت به سلامت می‌رسند. این نکته خیلی ظریفی است که ما بعضی‌وقت‌ها به این ابزار خیلی توجه نمی‌کنیم در حالیکه مثلاً دوباره برگردیم به چیزهایی که گفتم فراموش کن می‌رود در بحث‌های روان‌شناختی و … مثلاً بهش می‌گویی تمرکز، بیست دقیقه این‌جوری می‌نشیند تکان نمی‌خورد، بهش می‌گویی تنظیم اکسیژن خون، این‌جوری دم، این‌جوری بازدم، این‌قدر نگه‌دار، بیست دقیقه هم آنجا است، بعد به نماز می‌رسد… چرا فکر می‌کنی اطاعت درمقابل دستور آن روان‌پزشکی که درست هم است، انجام هم بده، اشکالی ندارد اما اطاعت در مقابل خدا الکی است؟ می‌گوید خدا یک چیز الکی گفته است. [این نماز] روح دارد، اثر هم دارد. پس این هم جزء ابزارهایی که دین به ما داده است؛ یعنی دین یک‌سری ابزار به ما داده است که اگر از این ابزارها استفاده نکنیم مشکل خودمان است. زیارت ابزار است.

»اگر معاشرت با اهل توجه وجود داشته باشد، از طریق ضمیر ناخودآگاه توجه به شما انتقال می‌یابد

خیلی عجیب است، نمی‌دانم این جمله را اینجا گفتم یا شاهچراغ، فکر کنم شاهچراغ گفتم، حالا دوباره می‌گویم اشکالی ندارد، که یکی از کسانی که همچین خیلی هم با دین همراه نیست می‌گفت وقتی آدم در یک جمع و مکان دینی می‌نشیند کاملاً حس می‌کند که اینجا معنوی‌تر است بعد ما این چیزهای کاملاً قطعی را بعضی‌وقت‌ها زیر سؤال می‌بریم. قطعی از نظر علمی حتی! علم الآن بحث ضمیر ناخودآگاه و تأثیراتش را قبول دارد. سریع فلش بزنم راجع‌به توجه؛ دوستت، همراهت، همکارت، هم‌خانه‌ات، اگر معاشرت با اهل توجه باشد غیر از کلامش و رفتارش از طریق اتصال ضمیر ناخودآگاه هم توجه به شما انتقال پیدا می‌کند و اگر اهل غفلت باشد از طریق رفتار و گفتارش و از طریق ضمیر ناخودآگاهش که خیلی قوی‌تر است کاملاً اهل غفلت می‌شوی. صدبار گفته‌ام صدهزار‌نفر تا الآن امتحان کرده‌اند گفته‌اند بله، شب قدر تصمیم نمی‌گیرد ماجرا را درست کند. خدایا ما را از بند این دام‌هایی که شیطان در مسیر ما قرار می‌دهد خودت امشب به دعای امام‌رضا‌‌(ع) خلاصی عنایت بفرما. بعد هم این حرف‌ها را بعضی جاها می‌زنی می‌گویند بله آقا درست است فروید هم گفته است ضمیر ناخودآگاه؛ هی می‌گویم عزیزم من دارم از علی(ع) می‌گویم. قال علی(ع) فی نهج‌البلاغه: «فَإِنَّ طَبْعَکَ یَسْرِقُ» ضمیر ناخودآگاه تو بدون اینکه بفهمی از رفیقت خصوصیاتش را می‌گیرد. ۱۲۰۰ سال قبل از فروید. ضمیر ناخودآگاه تو بدون اینکه بفهمی از دوستت می‌گیرد. آقا من چرا خیلی وقت‌ها از نظر روحی داغون هستم، روی منبر می‌نشینم، دو دقیقه، سه دقیقه، از طریق نفس شما و ضمیر ناخودآگاه یک‌دفعه من کلاً  عوض می‌شوم. از ارتباط با بقیه دوستان و آشنایان شاداب نیستم به یک آدم شاد می‌رسم عوض می‌شوم. همه‌اش دارد تأثیر می‌گذارد دیگر. بهترین مداح جهان آمده است در جلسه نشسته است دارد بهترین مداحی را می‌خواند نفس‌های همه هم فلان، سی ثانیه طول می‌کشد بالأخره من تکانی بخورم به ضمیر ناخودآگاه شما وصل بشوم، ناپاکی خودم فراموش بشود، یک‌دفعه در بین‌الحرمین دویست‌هزار نفر با همدیگر اصلاً معلوم نیست چه می‌گویند، همهمه و زمزمه یک‌دفعه می‌بینی من کلاً دارم سمت اباعبدالله‌(ع) پرواز می‌کنم. فضای بین‌الحرمین، زمین بین‌الحرمین، بین دوتا قبر، آن جمعیت خیلی تأثیر دارد.» اگر از برنامه‌های معنوی فاصله بگیرید، می‌بُرید
برادر و خواهر خودت را هزینه کن برای به این مدل چیزها و جاها رفتن، جزء برنامه‌ زندگیت باشد، در تقویمت بنویس، فلان روز شاه‌چراغ، فلان روز مشهد، فلان روز کربلا، فلان روز جلسه، آدم باید یک‌جوری وصل بشود دیگر. و برادران و خواهران قطعاً شما فاصله بگیرید می‌بُرید. حرف امیرالمؤمنین (ع) است اصلاً به من ربطی ندارد، اصلاً ما مُردیم، مگر گفتم از من فاصله بگیر، گفتم باید خودت را به یک بساط ایمانی وصل کنی. هیچ‌کس هم شک ندارد، جالبش این است؛ یعنی همه  این جمعیتی که نشسته‌اند و بعد هم می‌شنوند یک نفرشان شک ندارد که معاشرت تأثیر دارد، حتماً تأثیر ظاهری هم دارد؛ اما آن را که همه می‌دانند، این را هم همه می‌دانند که تاثیر باطنی دارد. همه می‌دانند، دیگر الآن که زمان ناصرالدین‌شاه‌قاجار نیست که، الآن همه می‌دانند، این چیزها کاملاً علمی است. نه اینکه بگوییم علم آمده است دین را تایید کرده می‌خواهم بگویم دیگر از آن باب تعبدی هم نیست علمی است، همه می‌دانند. ده بار هم من گفتم بعد شب اول قبر می‌خواهی به خدا چه جواب بدهی؟ نمی‌توانی بگویی نمی‌دانستم. امشب شب اول قبر نگویم دیگر آره؟ بالأخره یکی از چیزهایی که الآن باید مثل امشبی فکرش باشیم مردن است دیگر. افسرده می‌شوی بگویم یک روز می‌میری؟ خب نمی‌گویم آقا! نمی‌میری، شما مثل دایناسورها هستی مگر نسلت منقرض بشود. این حرف‌ها چیست  می‌زنی آقا؟! چرا من با خودم به تو خیانت کنم؟ تمام حاجات دنیایی‌ات مدنظرت باشد من امشب خودم هم آمین می‌گویم، کلی برنامه ریخته‌ام آمین‌هایت بگیرد؛ ولی نمی‌توانم بهت بگویم به فکر شب اول قبرت نباش. پس این هم چیزی است که باید جزء برنامه‌هایمان باشد.

آخرین نکته را هم بگویم اینکه ما خیلی نسبت به ده‌بیست سال پیش از توسل و توجه به امام‌زمان(عج) فاصله گرفته‌ایم. یادتان باشد مثلاً پانزده سال پیش، ده سال پیش دعای ندبه‌های سنگین در شهرهای مختلف در صداوسیما پخش می‌شد، این‌قدر پخش کردند و این‌جوری کلیشه‌ای برگزار کردند که عادی شد و مردم دیگر فاصله گرفتند. وقتی‌که در خوابی که رؤیای صادقه بود یکی از علمای بزرگ خدمت یکی از معصومین رسید و گفت که آقا خلاصه ما به شما متوسل شدیم. ایشان فرمودند که ما سفارش می‌کنیم؛ اما همه کارهای شما الآن دست مهدی فاطمه است. خدا همین الساعه درجات همه درگذشتگان این جمع را متعالی کند، مرحوم‌حاج‌آقای‌دهشت که همین چند وقت پیش در مشهد فوت شدند، من بچه بودم ایشان آمد در مسجد ما صحبت کرد گفت که بعد از تسبیحات حضرت زهرا(س) و نمازهایتان یک دعای سلامتی امام‌زمان‌‌(عج) را هم بخوانید، من از همان زمان دارم می‌خوانم. شما هم از الآن تعهد کنید، حداقل ظاهری، امیرالمؤمنین‌(ع) فرمود ادایش را دربیاور دیگر، ادایش را در می‌آوریم. ادایش این است که ظاهری شروع کنیم.

چرا همین الآن دست روی سینه‌ات نگذاری و با من نگویی؟ «بسم الله الرحمن الرحیم  اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ» خب این‌ها را بگوییم. بعد فرموده بودند که باور کنید صدای تک‌تکتان را می‌شنویم. باور کنید جواب سلام واجب است و فرض کن که الآن امام‌زمان‌‌(عج) بگوید «و علیکم السلام»، شب بیست‌وسوم بگوید بر تو سلام؛ یعنی تو سلامت باشی. مقداری توسل به امام‌زمان‌‌(عج) رنگ‌و‌بویش هم عمومی و هم خصوصی کم شده است. حالا من به نظرم رسید امشب چون دوتا عمل داریم، قبل از مداحی این دوتا عمل را همین الآن انجام بدهیم. یکی راجع‌به امام‌زمان‌‌(عج) است که تعهد کنیم نسبت به امام‌زمان(عج) بیشتر یاد کنیم. امشب داری صدقه می‌دهی بگو به نیت امام‌زمان(عج) می‌دهم. حالا بعضی‌ها می‌گویند به نیت سلامتی امام‌زمان‌‌(عج) من نمی‌دانم درست است یا نه؛ شما بگو به نیت امام‌زمان(عج) می‌دهم، ثوابش برای ایشان باشد. این‌ها را بگویید. پس این هم جزء چیزهایی است که ما باید رعایت کنیم؛ یعنی به این سمت برویم که امام‌زمان(عج) در زندگی ما کجاست؟ جایگاهش کجاست؟ بعد دوتا منظر دارد یکی همین که ما یاد کنیم دومش از استاد بزرگوارمان خدمتتان یادگار باشد ایشان فرمود که یک‌جوری زندگی کن که مثلاً اگر امام‌زمان(عج) از کوچه شما رد شد، مثلاً یکی گفت به خانه فلانی برویم_مثال است_ امام به آن یارش نگوید که نه اینجا جای ما نیست. آقا مثلاً برویم ماشین فلانی سوار شویم یا برویم به فلانی سلام کنیم نگوید او الآن خیلی با ما ارتباط ندارد. این‌ها چیزهایی باشد که جزء زندگی ما باشد و این هم عنایت است.
من خیلی وقت پیش شنیدم که این روایت خیلی سند ندارد، شاید ده‌پانزده سال این روایت را نمی‌گفتیم، پارسال از علمای سده شنیدم که آقا سند ندارد چیست؟ همین است دیگر، درست است، کی می‌گوید سند ندارد؟! «مَن عَشَقَتنی عَشَقتَهُ» این در طول خدا تا امام را شامل می‌شود، کسی که به من عشق بورزد من عاشقش می‌شوم. بعد عاشقی امام‌زمان(عج) که مثل عاشقی من و تو نیست که! درصدی از کارهایمان را عاشقانه برای امام‌زمان(عج) انجام بدهیم. مثلاً چه اشکالی دارد، امشب خیلی درد داری؛ ولی می‌دانی آدمی هزاروخورده‌ای سال است همه این دردها را می‌بیند، گره هم دستش است، ما لیاقت ظهور را نداریم او دارد غصه می‌خورد و الآن می‌دانی که اگر تو دردت را به من بگویی من هم از درد تو درصدی دارم غصه می‌خورم دیگر، امشب شب بیست‌وسوم و در طول سال همه ما داریم دردهایمان را به امام‌زمان‌(عج) می‌گوییم، واقعاً فکر کردی کیست؟! مثلاً یک ربات است؟! بله آن‌ها سعه صدر دارند؛ ولی کی می‌گوید ناراحت نمی‌شوند؟ کی می‌گوید گریه نمی‌کنند؟ کی می‌گوید امشب گریه نمی‌کند و به خدا عرض نمی‌کند که خدایا تو خدایی با آن عظمتت، من یک مخلوقم؛ در تاریخ داشته‌ایم که بارها اهل‌بیت(س) نشسته‌اند برای دردهای کسانی که بهشان متوسل شده‌اند گریه کردند، اذیت شدند، امام‌مجتبی‌(ع) داشت نان خالی می‌خورد، شنید، سفره را بست، گفت نمی‌توانم بخورم.
بله وقتی هست ممکن است بگویی امام‌زمان‌(عج) کیست؟! خب هیچ چیز، به تو اصلاً کاری ندارم؛ ولی ما که قبول داریم آقا هست و می‌بیند و می‌شنود و امام‌زمان‌(عج) است و هزاروچهارصد سال است دارد می‌شنود، خب یک آدم مگر چقدر تحمل دارد؟! واقعاً در این سال‌هایی که حواست هست شب قدر آمده‌ای کدام شب برای دردهای دل امام‌زمان‌(عج) توسل کرده‌ای، گفته‌ای خدایا حالا ما هیچ این آدم را دریاب، کدام سالش؟! من که نبوده تو بوده؟ اگر ما یک درصد هم این‌طوری باشیم که آقا ما درک می‌کنیم یابن‌فاطمه، شما اذیت می‌شوی، درک می‌کنیم خیلی داری غصه می‌خوری، امشب یکی از قسمت‌های واقعی دعای من این است که خدایا به‌حق حضرت زهرا(س) غصه‌های امام‌زمان‌(عج) را در دلش سبک بفرما. خب امشب برای اینکه ان‌شاءالله به استجابت نزدیک‌تر باشیم دوتا عمل داریم که انجام بدهیم. یک عمل که الآن قبل از مداحی انجام می‌دهیم یک عمل هم که قبل از قرآن ‌به‌سر که چندتا ذکر است. آن هم اینکه بالأخره من به حضرت‌آقای فاطمی‌نیا که ان‌شاءالله خدا به ایشان شفای کامل  و عاجل بدهد کاملاً ارادت و اعتماد دارم و ایشان چیزی را گفته است که اغلب‌تان شنیده‌اید، شاید هم نشنیده باشید. عملی است که حدود ده دقیقه کار دارد ان‌شاءالله با هم می‌خواهیم انجام بدهیم. آن‌هایی که جلوی تلویزیون‌ها هستند که سوره واقعه را می‌بینند آن‌هایی هم که جلو هستند اگر موبایلی چیزی دارند سوره واقعه را پیدا کنند. ایشان این‌جوری می‌فرمایند، من که نمی‌گویم، می‌فرمایند شب‌های قدر در این عمل سری است، سرالله است، از من هم سؤال نکنید خواستید انجام بدهید نخواستید انجام ندهید.  ایشان گفتند شب قدر این ساعت یک بار سوره واقعه، یک بار سوره اخلاص، هفت مرتبه یاالله می‌گویی و بعد هر چه می‌خواهی بخواه.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید