متن سخنرانی توجه، قسمت سوم
تاریخ: 1401/02/04
عناوین اصلی سخنرانی:
- » توجه جایی خودش را نشان میدهد که انسان به وجهالله یا صفات خدا نزدیکتر شده باشد
- » اگر میخواهی صفت خوبی را در خودت ایجاد کنی، در قدم اول ادای آن را در بیاور
- »آدمی که در حلال تمرین مقاومت نمیکند در حرام قطعاً بازنده است
- »آداب دینی مقدمه توجهاند
- »اگر معاشرت با اهل توجه وجود داشته باشد، از طریق ضمیر ناخودآگاه توجه به شما انتقال مییابد
- » اگر از برنامههای معنوی فاصله بگیرید، میبُرید.
در بحث توجه دو شب قبل خدمتتان عرض کردیم که یک قسمت از بحث رشد ما با ذکر و تذکر است، یک قسمت دیگرش با فکر و تفکر و قسمت دیگرش هم توجه است که امشب به قسمت «وَجه» بیشتر میپردازیم.
» توجه جایی خودش را نشان میدهد که انسان به وجهالله یا صفات خدا نزدیکتر شده باشد
در دعای توسل همهمان میخوانیم «یا وجیهاً عندالله» توجه در دو جا خودش را نشان میدهد یکی آن چیزی که شبهای قبل گفتم یعنی در بحران وقتیکه ترشح هورمونی ایجاد میشود و من اعصابم به هم میریزد یا هر هورمون دیگری که مغزم را تحتتأثیر قرار میدهد من تمام آن فکرها، ذکرها و تمام مطالعات و دورههای آموزشی عقیدتی که شاید ده سال گذراندهام را یکهو یادم میرود؛ یعنی دقیقاً همه اینها را گذراندم که در این بحران به من کمک کند دقیقاً در بحران بهدلیل ترشح هورمون دیگر اختیارم دست خودم نیست؛ یعنی بدون فکر، بدون ذکر و بدون هیچ چیز یکدفعه میبینی که هر کاری ممکن است از دستم بر بیاید. یک قسمت توجه این است.
قسمت دوم توجه که شما بفهمید چیست که حالا در قسمت اول هم اینطوری نیست که اگر من آدم متوجهی بودم دیگر تا آخر عمرم معصومم، نه، در بحرانها ۱- قدرت مدیریتم بیشتر میشود. ۲- بعضیوقتها اغلب بحرانها را من با سکوت، ذکر، فکر و صبر رد میکنم. این قسمت اول توجه بود که بواعثش را هم جلسه قبل خدمتتان عرض کردم.
قسمت دومش این است که شکل رفتاریش انسانها را یاد خدا میاندازد، مثلاً اگر از او طلب بخشش میکنی مثل آدمها نمیبخشد طوری میبخشد شما یاد بخشایش خدا میافتی. فرض میکنیم اگر طلب مالی از او داری طوری مال را به تو میدهد، یک جوری اهدا میکند که شما دقیقاً یاد خدا میافتی؛ یعنی وقتی دارد به تو فرض میکنیم کمک میکند طوری با تو برخورد میکند که عین مناجات ابوحمزه تو فکر میکنی طرف دارد بدهیاش را به تو میدهد.
در ابوحمزه میگوید طوری با من برخورد میکنی که انگار من طلبکارم. این میشود وجهالله. سراغ شجاعتش میروی میبینی این شجاعت، شجاعت انسانی نیست رسماً شجاعت الهی است؛ سراغ صبرش میروی احساس میکنی صبر انسانی نیست. ما همهمان صفات خوب انسانی را قشنگ میشناسیم و قشنگ میتوانیم تشخیص بدهیم که این صفت خوب در این آدم غیرانسانی است این میشود وجهالله.
سراغ هر چیزی که شما فکر کنید میروی خوشروییاش همین داستان است، هر جا میروید شما این را میبینید که «یا وجیهاً عندالله» امام معصومی که نزد خدا وجیه شده است، اگر ما در مسیر الگو باشیم که باید باشیم «لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ» پیغمبر باید الگوی ما باشد نه در طاقچه بگذاریم بگوییم این خیلی مقدس است ما کجا او کجا.
الگو یعنی در مسیر باشیم. بله ممکن است او در حد دکترای وجیهاً عندالله باشد، من در حد پیشدبستانی که باید باشم دیگر، باید رشدی بکنم در این بیست، سی، چهل، پنجاه، شصت سال عمرم تا پنجم دبستان وجیه باید بالا بروم. پس «وجیهاً عندالله» این است که ما باید شکل رفتاریمان به آن سمت برود.
» اگر میخواهی صفت خوبی را در خودت ایجاد کنی، در قدم اول ادای آن را در بیاور
خب حالا چهجوری میشود این کار را کرد؟ امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه دوتا راهحل دادهاند. بیزحمت راهحلهای روانشناختی و نمیدانم جامعهشناختی و شخصیات را ول کن من هم راهحل از این مدل دارم شخصی است قابل تعمیم نیست. وقتی امیرالمؤمنین(ع) امام معصوم راهحل میدهد یعنی برای همه جامعه دارد میدهد.
۱_ گفته است اول کار ادایش را در بیاور. اگر حلیم نیستی و حلم نداری ادای حلیم را در بیاور. چیزی دیدی سکوت کردی الآن هم داری از عصبانیت منفجر میشوی حقیقتاً اگر الآن دهانت را بازکنی آتشفشان است.
میگوید غیر از اینکه باز نمیکنی ادایش را در بیاور لبخند هم بزن ادای حلیمها را در بیاور. حسود هستی ادای کسانی که حسود نیستند را در بیاور. من خدمتتان تجربه عرض کنم، مجرب. من زمانی به آدمی حسودیام میشد!
حالا مثلاً این آدم چیزی گفته _این مثال نیست، برای من اتفاق افتاده است_ چیزی گفته است شش میلیون نفر هم لایک کردهاند حالا یک نفر هم دیسلایک کرده، دهتا بیستتا هم دیسلایک کردهاند. حسادت به من میگوید اینجا دیگر دیسلایک کن.
آدم ضربان قلبش بالا میرود؛ دقت کن وقتی حسادت در وجود تو شعله میزند کنترل از دست عقلت خارج میشود؛ یعنی کاملاً میفهمی، ضربان قلب زیاد شد، دست و پایت شل شد، این قسمت از نفس خیلی قوی است.
یک میلیون هم لایک دارد حالا مثلاً من هم لایک کنم و بشود یک میلیون و یکی اصلاً دیده نمیشود، خب؛ اما لایک را زدم. باور کنید بهسختی، خیلی سخت بود؛ یعنی این طرفی را اگر میزدم _فضای سایبر آن زمان لایک و دیسلایک داشت_ سختم بود؛ یعنی اصلاً ضربان قلبم بالا رفته بود، احساس میکردم در حق من دارد ظلم میشود لایک را زدم، باور کنید یک ثانیه نگذشت انگار مثلاً قسمتی از روح الهی سریع در وجودم آمد. اصلاً یک احساس آرامش کردم یکدفعه یادم آمد حضرت امام(ره) فرموده بودند برای مقابله با حسد دقیقاً ضدش را عمل کن.
»آدمی که در حلال تمرین مقاومت نمیکند در حرام قطعاً بازنده است
امشب در خانه امامرضا(ع) هستیم که شبهای قبل عرض کردم که جزء امامانی است که مبدأ میل قلبیات را تغییر میدهد. چقدر قشنگ بود شب قدر قبلی، نمیدانم عکسهایش را دیدید یا نه، در حرم علیابنموسیالرضا(ع) باران و سرما، مردم زیر نایلون، پلاستیک، فرش و … پیرمردی زیر باران نشسته بود، وقتی در مشهد باران میآید سرد هم است دیگر، یخ است. نشسته بود در حال خودش بود من داشتم فکر میکردم توجه غیر از این دیگر چه معنایی دارد، با خودم گفتم ما که ماه رمضانمان هیچ چیز نیست، من خودم، هیچ چیز نیست؛ ولی اگر چیزی هست حاضرم همهاش را بدهم یک ثانیه توجه این پیرمرد در صحن رسولالله(ص) را بهم بدهند، یک ثانیهاش را. پس این دوتا راهحل!
»آداب دینی مقدمه توجهاند
۳_ سومین نکته این است که بعضی از آداب دینی مقدمه توجهاند؛ مثلاً توجه یعنی من از منکر بدم بیاید، از کار زشت منزجر باشم، قلبم به خوبی میل داشته باشد. این میشود وجیهشدن نزد خدا. آیه شریفه قرآن رسماً دارد میگوید «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» بعد میگوید نماز آدم را از فحشا و منکر دور میکند. تا هم میگویی فحشا و منکر شما ذهنت سمت گناهان جنسی میرود، نه، فحشا یعنی هر چیز زشت، هر چیز زشت! منکر یعنی هر چیزی که انسان نمیپسندد. این معنی منکر است. بعد میگوید داستان نماز و… چیست؟ میگوییم دوتا داستان دارد. ۱_ از باب ذکر که گفتم راجعبه ذکر خیلی فکر نکن. ذکر روح دارد، همین نماز الکیه، هر چه بهموقعتر قویتر.
فرمود رکوع یعنی اینکه صحبتمان خیلی حال داد من دوست دارم در مقابل دوستم خَم بشوم. سجود یعنی این خمشدن من را راضی نکرد. آقای بهجت میفرمودند اگر نماز اینجوری ادامه پیدا کند آخرش میگویی السلام علیک، سلام به پیغمبر(ص)، السلام علینا یعنی چه؟ میگوید دیگر من بعد از همین دو رکعت سالمم، سلام یعنی سلامت، سالم قطعی هم نه، دو درجه پاکتر، «تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» من خودم شاید خیلی روحم آن پالایش را ندارد به این دستور عمل کنم؛ ولی بعضیوقتها که عمل کردم جواب داده است آن هم اینکه میگوید وقتی عصبانی، ناراحت، ناامید و داغون هستی پاشو وضو بگیر دو رکعت نماز بخوان هدیه کن به هر کدام از معصومین که میخواهی، نه، همینجوری نماز نافله بخوان. سلام که میدهی روح و جسمت به سلامت میرسند.
این نکته خیلی ظریفی است که ما بعضیوقتها به این ابزار خیلی توجه نمیکنیم در حالیکه مثلاً دوباره برگردیم به چیزهایی که گفتم فراموش کن میرود در بحثهای روانشناختی و … مثلاً بهش میگویی تمرکز، بیست دقیقه اینجوری مینشیند تکان نمیخورد، بهش میگویی تنظیم اکسیژن خون، اینجوری دم، اینجوری بازدم، اینقدر نگهدار، بیست دقیقه هم آنجا است، بعد به نماز میرسد…
چرا فکر میکنی اطاعت درمقابل دستور آن روانپزشکی که درست هم است، انجام هم بده، اشکالی ندارد اما اطاعت در مقابل خدا الکی است؟ میگوید خدا یک چیز الکی گفته است. [این نماز] روح دارد، اثر هم دارد. پس این هم جزء ابزارهایی که دین به ما داده است؛ یعنی دین یکسری ابزار به ما داده است که اگر از این ابزارها استفاده نکنیم مشکل خودمان است. زیارت ابزار است.
»اگر معاشرت با اهل توجه وجود داشته باشد، از طریق ضمیر ناخودآگاه توجه به شما انتقال مییابد
خیلی عجیب است، نمیدانم این جمله را اینجا گفتم یا شاهچراغ، فکر کنم شاهچراغ گفتم، حالا دوباره میگویم اشکالی ندارد، که یکی از کسانی که همچین خیلی هم با دین همراه نیست میگفت وقتی آدم در یک جمع و مکان دینی مینشیند کاملاً حس میکند که اینجا معنویتر است بعد ما این چیزهای کاملاً قطعی را بعضیوقتها زیر سؤال میبریم.
قطعی از نظر علمی حتی! علم الآن بحث ضمیر ناخودآگاه و تأثیراتش را قبول دارد. سریع فلش بزنم راجعبه توجه؛ دوستت، همراهت، همکارت، همخانهات، اگر معاشرت با اهل توجه باشد غیر از کلامش و رفتارش از طریق اتصال ضمیر ناخودآگاه هم توجه به شما انتقال پیدا میکند و اگر اهل غفلت باشد از طریق رفتار و گفتارش و از طریق ضمیر ناخودآگاهش که خیلی قویتر است کاملاً اهل غفلت میشوی.
صدبار گفتهام صدهزارنفر تا الآن امتحان کردهاند گفتهاند بله، شب قدر تصمیم نمیگیرد ماجرا را درست کند. خدایا ما را از بند این دامهایی که شیطان در مسیر ما قرار میدهد خودت امشب به دعای امامرضا(ع) خلاصی عنایت بفرما. بعد هم این حرفها را بعضی جاها میزنی میگویند بله آقا درست است فروید هم گفته است ضمیر ناخودآگاه؛ هی میگویم عزیزم من دارم از علی(ع) میگویم. قال علی(ع) فی نهجالبلاغه: «فَإِنَّ طَبْعَکَ یَسْرِقُ» ضمیر ناخودآگاه تو بدون اینکه بفهمی از رفیقت خصوصیاتش را میگیرد. ۱۲۰۰ سال قبل از فروید.
ضمیر ناخودآگاه تو بدون اینکه بفهمی از دوستت میگیرد. آقا من چرا خیلی وقتها از نظر روحی داغون هستم، روی منبر مینشینم، دو دقیقه، سه دقیقه، از طریق نفس شما و ضمیر ناخودآگاه یکدفعه من کلاً عوض میشوم. از ارتباط با بقیه دوستان و آشنایان شاداب نیستم به یک آدم شاد میرسم عوض میشوم. همهاش دارد تأثیر میگذارد دیگر.
بهترین مداح جهان آمده است در جلسه نشسته است دارد بهترین مداحی را میخواند. نفسهای همه هم فلان، سی ثانیه طول میکشد. بالأخره من تکانی بخورم به ضمیر ناخودآگاه شما وصل بشوم، ناپاکی خودم فراموش بشود، یکدفعه در بینالحرمین دویستهزار نفر با همدیگر اصلاً معلوم نیست چه میگویند، همهمه و زمزمه یکدفعه میبینی من کلاً دارم سمت اباعبدالله(ع) پرواز میکنم. فضای بینالحرمین، زمین بینالحرمین، بین دوتا قبر، آن جمعیت خیلی تأثیر دارد.
» اگر از برنامههای معنوی فاصله بگیرید، میبُرید
برادر و خواهر خودت را هزینه کن برای به این مدل چیزها و جاها رفتن، جزء برنامه زندگیت باشد، در تقویمت بنویس، فلان روز شاهچراغ، فلان روز مشهد، فلان روز کربلا، فلان روز جلسه، آدم باید یکجوری وصل بشود دیگر. و برادران و خواهران قطعاً شما فاصله بگیرید میبُرید. حرف امیرالمؤمنین (ع) است اصلاً به من ربطی ندارد، اصلاً ما مُردیم، مگر گفتم از من فاصله بگیر، گفتم باید خودت را به یک بساط ایمانی وصل کنی.
هیچکس هم شک ندارد، جالبش این است؛ یعنی همه این جمعیتی که نشستهاند و بعد هم میشنوند یک نفرشان شک ندارد که معاشرت تأثیر دارد، حتماً تأثیر ظاهری هم دارد؛ اما آن را که همه میدانند، این را هم همه میدانند که تاثیر باطنی دارد. همه میدانند، دیگر الآن که زمان ناصرالدینشاهقاجار نیست که، الآن همه میدانند، این چیزها کاملاً علمی است. نه اینکه بگوییم علم آمده است دین را تایید کرده میخواهم بگویم دیگر از آن باب تعبدی هم نیست علمی است، همه میدانند. ده بار هم من گفتم بعد شب اول قبر میخواهی به خدا چه جواب بدهی؟ نمیتوانی بگویی نمیدانستم.
امشب شب اول قبر نگویم دیگر آره؟ بالأخره یکی از چیزهایی که الآن باید مثل امشبی فکرش باشیم مردن است دیگر. افسرده میشوی بگویم یک روز میمیری؟ خب نمیگویم آقا! نمیمیری، شما مثل دایناسورها هستی مگر نسلت منقرض بشود. این حرفها چیست میزنی آقا؟! چرا من با خودم به تو خیانت کنم؟
تمام حاجات دنیاییات مدنظرت باشد من امشب خودم هم آمین میگویم، کلی برنامه ریختهام آمینهایت بگیرد؛ ولی نمیتوانم بهت بگویم به فکر شب اول قبرت نباش. پس این هم چیزی است که باید جزء برنامههایمان باشد. آخرین نکته را هم بگویم اینکه ما خیلی نسبت به دهبیست سال پیش از توسل و توجه به امامزمان(عج) فاصله گرفتهایم. یادتان باشد مثلاً پانزده سال پیش، ده سال پیش دعای ندبههای سنگین در شهرهای مختلف در صداوسیما پخش میشد، اینقدر پخش کردند و اینجوری کلیشهای برگزار کردند که عادی شد و مردم دیگر فاصله گرفتند.
وقتیکه در خوابی که رؤیای صادقه بود یکی از علمای بزرگ خدمت یکی از معصومین رسید و گفت که آقا خلاصه ما به شما متوسل شدیم. ایشان فرمودند که ما سفارش میکنیم؛ اما همه کارهای شما الآن دست مهدی فاطمه است. خدا همین الساعه درجات همه درگذشتگان این جمع را متعالی کند، مرحومحاجآقایدهشت که همین چند وقت پیش در مشهد فوت شدند، من بچه بودم ایشان آمد در مسجد ما صحبت کرد گفت که بعد از تسبیحات حضرت زهرا(س) و نمازهایتان یک دعای سلامتی امامزمان(عج) را هم بخوانید، من از همان زمان دارم میخوانم.
شما هم از الآن تعهد کنید، حداقل ظاهری، امیرالمؤمنین(ع) فرمود ادایش را دربیاور دیگر، ادایش را در میآوریم. ادایش این است که ظاهری شروع کنیم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید