یا انیس
متن سخنرانی
سید محمد انجوی نژاد
موضوع: غزه و آخرالزمان
تاریخ:1402/08/06
عناوین اصلی سخنرانی:
» هدف از خلقت انسان
» غزه و آخرالزمان
» وقایع آخرالزمان
» تردید در آخرالزمان میتواند یک شیعه امام حسینی را جهنمی کند
» زندگی یعنی جهاد» هدف از خلقت انسان
وقتی خداوند تبارک و تعالی میخواست انسان را خلق کند، فرشتهها مخالفت کردند و دلیلشان این بود که «نحن نسبح بحمدک و نقدس لک» ما خودمان تسبیح میگوییم و عبادت میکنیم، نیازی نیست که شما انسانها را خلق کنی. از طرفی هم بعضیوقتها ما زیاد میشنویم که میگویند هدف از خلقت انسان همین عبادت بوده درحالیکه مکالمه میان فرشتگان و خدا این مطلب را نقض میکند. چون در ادامه خداوند میفرماید «إنّى أعلمُ ما لاتعلمون» من چیزی میدانم که شما نمیدانید. و آن نقشهای که خداوند برای خلقت ریخته که از اول زمان یا همان ازل شروع میشود تا آخرالزمان که پیامبر فرمودند: «ما الان در آخرالزمانیم»؛ این آخرالزمان ممکن است هزاروچهارصد سال یا سههزار سال یا دههزار سال زمان ببرد اما در برهه آخرالزمانیم.
خدا توقع عبادت از فرشتهها دارد و اگر میخواست که یک مجری خلق کند که فقط عبادت کند، بهقدر کافی دارد! توقعی که خداوند تبارک و تعالی در این نقشهای که برای خلقت ریخته، دارد دقیقا چیست؟ حتی خدا توقع اینکه ما بتوانیم عدالت را بر روی کره زمین حاکم کنیم هم از ما ندارد چون میفرماید آن عدالتی که مد نظر من است بعد از وقایع آخرالزمان و ظهور و آمدن منجی اتفاق میافتد. همین را در تورات هم میگوید! خدا در تورات فراضی است که نسبت به یهودیانی که خیلی هم معتقد بودند خطاب میکند که بنا نیست شما بتوانید کل کره زمین را به سمت عدالت ببرید؛ عدالت در اختیار منجی است که میآید و این کار را میکند. بعد از آن هم بعثت پیامبر و بعد هم ائمه و درحال حاضر هم که در این برهه زمانی قرار داریم.
» غزه و آخرالزمان
اما راجع به بحث غزه و آخرالزمان، اولا آخرالزمان یک برهه زمانی است که ممکن است از نظر ما هزارسال و دوهزار سال خیلی باشد اما از نظر خداوند تبارک و تعالی چیز خاصی نیست. نمیدانیم الان کجای این برهه زمانی قرار داریم! خدا یک سری خصوصیاتی را برای آخرالزمان میگوید و آن بحث ظهور منجی است که اگر در کتابهای مختلف نگاه کنید، بعضی از آنها قابل تطبیق است و بعضی قابل حدسزدن است. دیشب، شب سختی بود چون دستمان بسته بود از طرفی هم یک تهاجم وحشیانهای بود که ممکن است تا امشب ادامه پیدا کند و ظاهرا به نظر میرسد که کار خاصی هم نمیتوانیم بکنیم؛ نه ما و نه کس دیگری! بالاخره جهانی که قدرت در اختیارش است با این ظلم کنار آمده و بنا دارد که این ظلم اتفاق بیفتد و خیلی معلوم نیست که خداوند تبارک و تعالی هم بخواهد نقش خود را بازی کند.
» وقایع آخرالزمان
داشتم فکر میکردم که اگر این وقایع، وقایع آخرالزمان باشد، چه چیزهایی قابل حدسزدن است؟ من خیلی با تطبیقدادن موافق نیستم اما حدس میزنیم. در صحبتهای مرحوم حضرت آیتالله بهجت این جمله را میخواندم که خیلی ایشان بابت ظهور سفیانی در آخرالزمان نگران بودند. که برخی میگویند سفیانی همان صهیونیست است؛ این هم ممکن است باشد و ممکن است نباشد. ایشان از دوباب خیلی نگران بودند و میگفتند این¬قدر از این وقایع آخرالزمان و ظهور سفیانی میترسم که گاهی میگویم کاش من در آن زمان نباشم! بُعد اول آن بُعد جنایی کار است که اتفاقاتی که در ظهور سفیانی میافتد خیلی فجیع است؛ یعنی کشتاری که در زمان سفیانی اتفاق میافتد؛ که یا اتفاق افتاده است یا الآن دارد اتفاق میافتد و یا در آینده اتفاق خواهد افتاد؛ اما این اتفاقات خیلی عجیب است و چند واقعه باید همزمان اتفاق بیفتد. خدمت امام صادق(ع) عرض کردند که فلان واقعه که اتفاق افتاده، آیا از علائم ظهور امام زمان یا آخرالزمان است؟ ایشان فرمودند: «نه! چند واقعه باید با هم اتفاق بیفتد!» یعنی ظهور سفیانی و قیام سید خراسانی و قیام سید یمانی و اتفاقات حجاز و مکه و مدینه همه باید با هم اتفاق بیفتد. وگرنه در طول تاریخ جنایتهای سنگینتری هم بوده است، مثلا در جنگ جهانی دوم بیستوپنج ملیون کشته داده است. یا مثلا در رابطه با اسرائیل و مردم فلسطین اگر در تاریخ فلسطین، در این هفتاد سال نگاه کنید میبینید که کلا صدهزارتا کشته دادهاند! درحالیکه ایران در هشت سال سیصدهزار کشته داده است! این عدد و رقمها خیلی وحشتناک هستند اما باهم بودنشان خیلی مهم است. اگر این اتفاق میافتد باید در یمن هم همزمان اتفاقاتی بیفتد و در حجاز و عراق هم همزمان اتفاقاتی بیفتد. همزمان باید درگیر بشوند؛ یعنی اگر بگوییم اسرائیل را شام فرض کنیم، همزمان باید در یمن و عراق هم اتفاقاتی بیفتد که بگویند این اتفاقات آخرالزمانی است.
پس اولین بُعد، بُعد جنایی بود که جنایتهای عجیبی در لشکر سفیانی اتفاق میافتد که برخی را در خاطراتی که از داعش داریم، میبینیم. مثلا روایتی از امام صادق(ع) داریم که طرف اسمش، فقط اسمش شیعه است اما سرش را میزنند؛ هرچه میگوید من اصلا شیعه نیستم، اما میگویند نه چون اسمت مثلا حسین است، سرت را میزنیم. در زمان داعش دیدیم یا ممکن است که شبیهسازی باشد چون بالاخره آنها هم این کتابها را خواندهاند. چون اگر یادتان باشد جلو کامیون عراقی را گرفتند و گفتند اسمت چیست؟ گفت من اهل سنت هستم. دوباره پرسیدند اسمت چیست؟ گفت علی؛ او را زدند! حالا ممکن است که این اتفاقات شبیهسازی باشند. کلا داستان این است که جنایتهای خیلی عجیبی در آخرالزمان اتفاق میافتد. آقای بهجت میگفتند از یکی از چیزهایی که میترسم این جنایتها هست. خیلی عجیب است؛ جوری که آدم در تاریخ خلقت هم کمتر دیده است. دومین بُعدی که آقای بهجت خیلی نگران بودند از بعد غربال آخرالزمان است. که ایشان میگفتند من نگرانم با وجود اینکه بهجت هستم و مرجع تقلید هستم، اینقدر شبهات و شکاکیت راجع به وقایع آخرالزمان زیاد است که ممکن است من طرف بدی را انتخاب کنم.
از جمله چیزهایی که قطعی است و شکی در آن نیست این است که ۹ ماه بعد از ظهور سفیانی، ظهور اتفاق میافتد. بنابراین از داعش خیلی بیشتر از ۹ ماه گذشته پس این جزو وقایع آخرالزمان نبوده. دوتا صیحه داریم که در روز ظهور اتفاق میافتد؛ صبح صیحه الهی و عصر صیحه شیطانی اتفاق میافتد. و اینطور نیست که وقتی صدای مهدی(عج) بلند میشود همه قبول کنند و بروند؛ اینقدر درجه شکاکیت بالاست که عدهای متحیر باقی میمانند؛ صبر میکنند ببینند چه میشود، صیحه بعدازظهر که اتفاق میافتد چون آن هم با خود معجزاتی دارد که از طرف شیطان است، به آن ایمان میآورد! بله خیلی خوب است که آدم ظهور را ببیند اما وقایع آخرالزمان را که میبینیم کمی میترسیم، واقعا چه اتفاقی برای من خواهد افتاد؟ نپیچیم به آنطرف!
مثلا امروزه میبینید که در آمریکای جنوبی و شمالی عدهای که هیچگونه قید اخلاقی ندارند، مقابل کاخ سفید دراز کشیدهاند و میگویند یا این کشتار را جمع کنید و یا از روی من رد شوید. بعد کسی که در ایران سی سال است که گریهکن امام حسین(ع) است به این قضایا یک چشمی نگاه میکند! که مثلا [این مردم غزه] چه کسانی هستند؟ سنی نباشند! میخواستند حمله نکنند! یعنی حتی تاریخ هم نمیخوانند. ببینید چنین فردی اصلا دنبال حقیقت نیست؛ تردیدی در او ایجاد شده است که این تردید شکافی ایجاد کرده که مستعد ورود شیطان است؛ بدیهیات است دیگر. مثلا جنایت جنگی بدیهی است؛ یعنی همه جهان قبول دارند که جنایت جنگی نباید اتفاق بیفتد؛ فسفری و شیمیایی نباید بزنند؛ کاری نداریم که هشت سال صدام به ایران میزد و همه جهان ساکت بودند، الآن هم همان است. جهان کاملا ساکت است. سازمان ملل هرچه میگوید برای خودش میگوید، اصلا ضمانت اجرایی ندارد، فقط برای جهان سوم ضمانت اجرایی دارد؛ سریع میرود، مکانیزم ماشه میآید و … . اگر در انبار بزرگ مرغ یک تیر کلاش برای غزه رد کنیم ما محکوم میشویم و بعد هم تحریم و مکانیزم ماشه! اما هواپیما را دربست میآورند و مینشانند و اسلحهها را پیاده میکنند و به اسرائیل میرسانند. یک ظلم بدیهی دارد اتفاق میافتد، بدیهی یعنی روشن روشن! یعنی کسی که دارد ظلم انجام میدهد هم اعتقاد ندارد که ظلم نمیکند، خودش هم میگوید من دارم ظلم میکنم! بعد بچه بسیجی و هیئتی ما مردد است، خیلی عجیب است. ظهر خود سخنگوی کاخ سفید میگوید اسرائیل نسبت به بیانیههای سازمان ملل بیتفاوت است؛ سازمان مللی که خودشان حقوقشان را میدهند؛ اسرائیل بیتفاوت است بعد شما بگویید به اندازه یک درصد ایران اینطوری باشد! بعد هم میگویند همین هم درست است، باید بیتفاوت بود! اینجا یک ظلم بدیهی دارد اتفاق میافتد. شما نمیتوانید وقتی خورشید در آسمان است و خود خورشید میگوید من در آسمان هستم، مردد بمانی و بگویی نه خودش بگوید، شاید در آسمان نباشد! اگر سرت را بالا ببری میبینی که خورشید در آسمان است، خودش هم که دارد میگوید، اما تو هنوز مردد باشی!» تردید در آخرالزمان میتواند یک شیعه امام حسینی را جهنمی کند
تردید در آخرالزمان به این معنا که یک سری مؤمنان نمازخوان و خوب و حتی شیعه امام حسینی ممکن است یکدفعه جهنمی بشوند؛ این ظهور را مردد میکند! چون این افراد اگر همینطوری بمیرند به بهشت میروند. تردید در ظهور ایجاد میکند. وقتی یکدفعه میبینیم که همه ادیان و بیدینها برای یک مسئلهای متفق میشوند اما متدینان گیر میکنند، آن جملاتی که شنیده بودیم که وقتی امام زمان در آخرالزمان ظهور میکند؛ بیستوسه سال پیش در اعتکاف مسجد فضیلت، خدا رحمت کند آیت الله حائری آمدند نیمه شب برای ما صحبت کنند، یکی از جملاتی که ایشان میگفتند همین بود که ما در آن زمان خیلی با تردید به این جمله نگاه میکردیم! میگفتیم یک برداشت سلیقهای از آقای حائری است. ایشان گفتند: بترسید از روزی که صدای «أنا المهدي» بلند شود، مابقی جهان زودتر از ما به آقا بپیوندند! و آخرالزمان این است. عمری میگوییم سیصدوسیزده یار امام زمان از شیعیان اثنیعشری هستند اما بعد ببینیم سیصدودوازده نفر از مابقی ادیان هستند! کسی که هزاروچهارصد سال چوب شیعهبودن را خورده در آخرالزمان عقب میافتد و این قطعا انتقام شیطان از جامعه تشیع است! دارد انتقام میگیرد، چون هزاروچهارصد سال ما عَلَم امامت را بلند کردیم، او هم میگوید اشکالی ندارد لحظه آخر من انتقامم را از آنها میگیرم.
اینکه یکدفعه ببینیم ایران اسلامی که چهلوپنج سال اینطوری بوده در خط مقدم داستان نیست و بعد هم تقصیر را گردن نظام بیندازیم! آقا امام زمان(عج) نظام نمیشناسد که! محمد و حسن و فاطمه را میشناسد، اشخاص را میشناسد. امام زمان(عج) میگوید محمد و حسن و … باید بیایند پای کار، بعد ما همچنان راجع به سیاستهای غلط نظام صحبت میکنیم. بیخیال دیگر! اینقدر سیاست زده نباشید. داریم در پازل آخرالزمان نقش بازی میکنیم. نظام و جمهوری اسلامی دیگر چیست؟ ما الان یک امت هستیم، امت آخرالزمان! من یکی از آحاد این امت هستم و نقشم را باید بازی کنم. کنار هم چیدن این صحبتها باعث میشود که برایمان مشکلاتی ایجاد شود. امام صادق(ع) فرمودند آخرین حربه شیطان برای مؤمن تردید است! تردید آدم را قفل میکند، اجازه نمیدهد تصمیم بگیرد. شیطان هیچوقت به تو پیشنهاد نمیدهد که برو در لشکر اسرائیل نقش بازی کن! آن را به علی کریمی پیشنهاد میدهد. تو را فقط مردد میکند که بروم؟ بیایم؟
سابقه این اتفاقات را زمان جنگ هم داشتیم؛ اوایل سال ۶۳ من همزمان با دبیرستان در حوزهای در مشهد هم درس میخواندم، در این حوزه چندینبار یکی از آیت اللهها (خدا رحمت کند) به ما گفتند شما اگر به جبهه بروید آینده اسلام را چه کسی بچرخاند؟ ما که قبول نکردیم و میرفتیم اما یکی از دوستان من که خیلی هم درسخوان بود و الان برای خودش ماشاالله قاضی شده است، مردد بود. گفت برویم پیش آیتالله سیدعزالدین زنجانی مسجد خیابان دانشگاه استخاره کنیم که من اینبار با تو بیایم جبهه یا نه! ایشان بعد از نماز استخاره میکردند. معمولا هم به مخاطب نگاه نمیکرد، اولا که چشمان رنگی داشت و ثانیا بد نگاه میکرد جوری که آدم تا ته وجودش میلرزید. سرش پایین بود و جواب استخاره را میگفت و بعد میرفتیم. دوست ما گفت حاجآقا یک استخاره؛ بدون اینکه نیت را بگوید. ایشان قرآن را باز کردند و بستند؛ برگشت رو به دوست من و گفت مرد حسابی امام دارد میگوید بروید جبهه بعد تو برای جبهه رفتن استخاره میکنی؟! دوست ما دیگر به خانه هم نرفت گفت ساک من را بفرستید، من دیگر رفتم ترمینال. من هم نجاتش دادم، داشت میرفت زیر تانک نجاتش دادم، اگر میدانستم میخواهد برود قوه قضائیه میگذاشتم همانجا بماند؛ البته آدم بسیار سالمی است، خدا حفظش کند. میخواهم بگویم این تردیدها چیز جدیدی نیست.
یک خاطره تعریف کنم، بچههای جبهه میدانند دارم راجع به چه کسی صحبت میکنم؛ یکی از کسانی که امروزه در قله انقلابیون قرار دارد، قبل از عملیات فتوا داد که برگردید به شهرهایتان چون دهه محرم است و عَلَم امام حسین(ع) نباید در شهر بخوابد!! یکدفعه فرماندهان لشکر دیدند سی درصد لشکر خالی شده است!
– آقا کجا دارید میروید؟
– حاجی گفته برگردید که عَلَم امام حسین(ع) در شهرهایتان نخوابد.
– عزیز من امام حسین(ع) اینجا در گودال قتلگاه است، عَلَم چه چیزی نخوابد؟
باورتان میشود که عدهای رفتند؟! یکی از عملیاتهای ما بهخاطر این ریزش سیدرصدی نیروها کنسل شد. سیدرصد خیلی است! اگر آن زمان رسانه و فضای مجازی بود کلیپش پخش شده بود. ما که این آدمها را فراموش نمیکنیم که! تردید همین است دیگر. اصلا شیطان به من و شما پیشنهاد کار خلاف نمیدهد. فقط مردد میکند. دوباره میگویم از امام صادق(ع): «آخرین حربه شیطان برای مومن تردید است». همین که بتواند قدمش را شل کند تمام است. و از مسیرهای مختلف اقدام میکند.
شهید مطهری در سال پنجاه فرمودند: درباره قضایای سنی و شیعه و ناصبی و … دارند در دل شما تردید ایجاد میکنند. از پنجاهودو سال گذشته هنوز آن حربه دارد جواب میگیرد. ما برویم برای سنیها بجنگیم؟ آقا اصلا حواست نیست که داری چه میگویی! یهودیها در آمریکا داشتند کنگره را اِشغال میکردند بعد شیعه امامحسینی دارد در هیئت روضه گوش میدهد اما مردد است! در آخرالزمان جنگ جنگ عدالت و انسانیت است؛ جنگ ایدئولوژیک نیست که. آنطرف شیطان بهعنوان مجسمه بیعدالتی و ظلم، اینطرف هم لشکر الهی برای مبارزه با ظلم. کره شمالی فهمیده است اما شیعه ما هنوز نفهمیده است! تردید! تردید هم اینگونه نیست که شما به او بگویید بگو مرگ بر اسرائیل و او نگوید. او هم میگوید بله مرگ بر اسرائیل ولی وقتی زورت نمیرسد بده برود! خدا لعنت کند آن سیستمی که هشت سال در مملکت ما این تفکر بده برود را جا انداخت. اذیت میکنند؛ بده برود! برجام یک، این را بده برود. برجام ۲، آن یکی را بده برود. برجام ۳، غزه را خالی کن و برو در اُردن زندگی کن چرا زور میزنی؟ برجام ۴….! تمام کره زمین را بده برود! همه را بده برود!
برگردیم به اول صحبت، خدا ما را برای چه خلق کرده؟ برای اینکه همینطور در مقابل ظلم هی قدم به قدم کوتاه بیاییم؟ برگردیم به نهج البلاغه که فرمودند وقتی در مقابل ظلم کوتاه میآیید هر یک قدمی که عقب بروید او ده قدم جلو میآید! من نمیفهمم برخی با ادبیات دینی اینقدر پَرت حرف میزنند! جملهای که آقا فرمودند هزینه سازش از هزینه مقاومت بیشتر است معطوف به همین آیات و روایات است. به خدا هزینه سازش بیشتر است یعنی بدبختتر میشویم. سیاستهای اقتصادی مملکت مشکل دارد، من هم هنوز نمیدانم که میخواهند چکار کنند و چکار نکنند؛ اما چه ربطی به وقایع آخرالزمان دارد؟ بچه شیعه خجالت نمیکشی برای اینکه مثلا مرغ صد تومان گرانتر شده و گوشت دویست تومان گرانتر شده داری نقشت را از پازل آخرالزمان خط میزنی و کمرنگ میکنی؟ چه ربطی دارد؟ مگر برای عموم مردم داریم صحبت میکنیم؟ مگر زمان جنگ کسانی که به جبهه میرفتند وضع معاش خوبی داشتند؟ مگر سیاستهای اقتصادی در آن دهه خوب بود؟ برادر از بزرگترهایتان سوال کنید. نه که پول نداشتی بخری، اگر پول هم داشتی باز هم نمیتوانستی بخری! چون اصلا جنس در بازار نبود! دفترچه بسیج اقتصادی بود و اگر یخچالت میسوخت باید بدون یخچال زندگی میکردی تا نوبتت بشود یک یخچال را با قیمت بالا به شما بدهند. مگر آن زمان بهانه برای جبهه نرفتن کم بود؟ خیلی زیاد بود که! این همه ما انقلاب کردیم و الان فلان شده! میخواهیم یخچال بخریم، پول هم داریم اما به ما نمیدهند. برنج و روغن کوپنی بود! بروید تاریخ انقلاب را بخوانید. یعنی تو که میخواهی برنج بخوری باید چهار کیلو در ماه بخوری، بیشتر نمیتوانستی چون کوپن داشت.
این توطئه شیطان است که ضعف مملکت ما را در معیشت و حکمرانی معیشتی تسری میدهند به تمام جوانب دیگر! بنده هم قبول دارم که آقایان بلد نیستند مملکت را از نظر اقتصادی بچرخانند! شاید هم بلد هستند و من اشرافی ندارم، خیلی خوب سه ماه، یک سال دیگر معلوم میشود؛ چه ربطی به وقایع آخرالزمان دارد؟ چه ربطی به سیاست خارجی و دفاع از فلسطین دارد؟ چرا همه چیز با هم قاطی هست؟ پرانتز باز کنم؛ آنهایی که عَلَم این مدل قاطی کردن را میچرخانند اتفاقا مشکل معیشتی هم ندارند! یک شب جمعه پیدا کن که در جاده شمال بیستوپنج کیلومتر ترافیک نباشد! بیستوپنج کیلومتر! ملت مستضعفی که مشکل دارند زیر عَلَم این کسانی که مشکل ندارند بازی نکنید قربانتان بروم. تردید نداریم اینجا؛ شفاف! باید در آخرالزمان شفاف بازی کنیم. و برادر من خواهر من هیچ ضمانتی ندارد که ما قرار است همینطور زنده بمانیم. اگر راه باز بود که یک عدهای کلا میرفتیم و اصلا کاری نداشتیم؛ صلاح مملکت خویش خسروان دانند. راه بسته هست، راه اجرایی که بسته نیست که! هیچ ضمانتی نیست که ما زنده بمانیم، یکدفعه نرویم تو قبر و بعد بگویند داستان این موضعگیریهای آخرت چه بود؟ آقای رئیسی بلد نبود. ببند دهنت را بابا حالا هروقت آقای رئیسی هم مُرد من ازش راجعبه سیاستهای اقتصادی سوال میپرسم؛ سوال من این است که موضعگیریهای آخرت نسبت به وقایع آخرالزمان و ظلم علنی اسرائیل و کودککشیها و این همه کثافتکاری و جنایت چقدر محکم بود؟ چقدر پای کار بودی؟ مدام روشنفکر بازی و دوپهلو صحبتکردن و این کارها یعنی چه؟
» زندگی یعنی جهاد
حسین منزوی یک شعر دارد که خیلی قشنگ است؛ تصور کن جهانی را که در آن نه توپ و نه تفنگی هست، تصور کن جهانی را که هیچ کودکی گریه نمیکند و نهنگها از گرسنگی نمیمیرند و…؛ این مضامین را دارد؛ خیلی خوب، دستتان درد نکند. شعر چرا میگویی برادر؟ دنیای واقعی که این چیزها نیست که! با تصورکن که چیزی درست نمیشود. لعنت به جنگ، لعنت به فقر؛ حالا تا صبح بنشین و لعنت کن. چرا شعر میگویی؟ زندگی یعنی جهاد! «إنَّ الحیاةَ عقیدةٌ و جهادٌ». بعد نگویید که این روایت صحت دارد یا ندارد، شهید مطهری رد کرده است یا نکرده است؛ خیر امام خمینی در کتابشان به کار برده است؛ شهید مطهری گفتند نیست و امام فرمودند که هست! حالا هرچه که باشد اصلا این حرف، حرف درستی است. با شعرگفتن فکر میکند که آره من خیلی انسان هستم؛ تو دقیقا پاندایی! اصلا انسان نیستی. جهانی را ببینیم که فقر نباشد، لعنت به جنگ… بابا رها کن برادر من. وسط جنگ کسی حق ندارد شعر بگوید! وسط جنگ موضع و خاکریزت را مشخص کن و اسلحهات را به من نشان بده ببینم کجا را داری میزنی! الان وقت متن ادبی و نثر نیست که! الان برمیگردی به خانهات و دوباره میبینی که زدند و هزار نفر دیگر را هم کشتند. دیشب در طول یک ساعت هشتصد نفر را کشتند بعد یک عده دنبال این هستند که آن دو ثانیهای که از دختر مترو فیلمش نیست چه اتفاقی افتاد و چه کسی به سرش ضربه زده؟ واقعا از این میزان تناقض پاره نمیشوید؟ و تو بچه مذهبی هنوز مرددی؟ نمیفهمی؟
ما بهجای دیگران از خانوادههای شهدا خجالت میکشیم که چه اتفاقی باید بیفتد تا عدهای مردد نباشند. اصلا من توقعی از دیگران ندارم، توقع من از مذهبیهاست. دقیقا در این کره زمین چه اتفاقی باید بیفتد که شفاف و مردانه سینه را سپر کنند و موضعشان را مشخص کنند؟ چه اتفاقی باید بیفتد؟ باورکنید اگر امام زمان(عج) ظهور کند و لب گودال قتلگاه باشد، این افراد هنوز در تردیدهای شاعرانه و روشنفکریشان هستند. باور کنید که این اتفاق میافتد. و اگر با همین حال بمیرند، قطعا خداوند تبارک و تعالی برایشان حساب و کتاب سختی را در نظر میگیرد. اشک امشبتان باید اشک بغض باشد؛ ما از بدبختی اینکه نمیتوانیم اسلحه به دست بگیریم، میآییم سینه میزنیم وگرنه بهمحض اینکه راه باز شود فلسطین و سنی که هیچ، من اگر راه برای گَبر هم باز شود که بخواهم جلوی ظلم را بگیرم، میروم و برایش سینه سپر میکنم و کشته هم میشوم. «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ» کسی که بشنود آدمی، نگفت کسی که صدای شیعهای را بشنود [میگوید کسی که صدای] آدمی را بشنود که کمکم کنید «فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» جواب ندهد [مسلمان نیست]؛ هر مدلی میتواند، شفاف، موضعگیری، داد، فحش، سنگ، اسلحه و …!
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید