امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - رنجی که می بریم - 98/09/02

13 آذر 1404 -   2:22 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها
موضوع سخنرانی : رنجی که می بریم
سخنران : حجت الاسلام انجوی نژاد
تاریخ: 1398/09/02
پیرو اعتراضات مردمی و اغتشاشات رخ داده در شیراز و  دیگر شهرهای کشور در واکنش به گرانی ناگهانی بنزین
عناوین اصلی سخنرانی:
» ما باید تجمعات مردمی را یک فرصت ببینیم!
» یارانه های معیشتی، طرح پلکانی ضد جمعیت است!
» وظایف متقابل مردم و رهبری در خصوص مطالبات چیست؟
» مردم باید فرهنگ اعتراض کردن را بیاموزند!
» بی تفاوتی نسبت به دروغ یک مشکل قابل توجه است!
» بدنه حزب‌الله از حالت انتقادی بیرون بیایند و کمی طرح بدهند.
» در زمان آشوب و اغتشاش، عملکرد مردم باید چگونه باشد؟
» راهکارهای حل این مشکلات چیست؟
» چگونه می توانیم موضع عناد را در میان مردم برطرف کنیم؟
» نباید نیاز طبیعی مردم به آزادی و تفریح را نادیده بگیریم!
» مشکل ما این است که راهکاری برای اعتراضات به حق مردم وجود ندارد.
» برخی از اصلاح طلبان ما کمی نسبت به باورها و ارزش های دینی استحاله شده اند.
» بسیاری از کارهای جامعه نیاز به جسارت و انگیزه جوانی دارد!
» راهکارهای نماینده ولی فقیه در شیراز ضمانت اجرایی دارد، از ایشان حمایت می کنیم!
» پیش‌بینی مشکلات باید در نطفه صورت بگیرد و نه بعد از وقوع بحران!
» مسئولین تا کِی می خواهند به اشرافی گری ادامه دهند؟

 » ما باید تجمعات مردمی را یک فرصت ببینیم!

حدود دو سال پیش خبرنگارها از علی دایی درخصوص یکی از بازی‌ها سوالاتی پرسیدند؛ اعم از اینکه نظرتان در رابطه با بازی چیست؟ داوری و زمین چطور بود؟ در جواب به تبیین وضعیت آب و هوا پرداخت و گفت “با ایراداتی که کمیته انضباطی از ما می‌گیرد، تنها می‌توانم درباره آب و هوا صحبت کنم!”
شما چه توقعی از تجمع مردم داشتید؟ آیا فکر می کنید این افرادی که جمع شده اند، می‌خواهند انقلاب کنند یا قرار است اتفاق بدی بیفتد؟!
ما به اینگونه تجمعات باید به چشم فرصت نگاه کنیم و نه تهدید! به نظرم می‌رسد امشب این بحث را به سمتی ببریم که ان‌شاءالله ادامه ‌دار باشد. به همین سادگی همه چیز خوب و مساعد نمی‌شود، مخصوصا زمانی که در طول ۶ سال تمام فرصت‌ها را به پای وعده های جان کری هدر داده‌ ایم و تمام مصالح داخلی و خارجی را به پای وعده‌های پوشالی دشمنان قسم خورده ذبح کرده‌ایم؛ با اتفاقاتی که در این چند روز افتاد نمی توانیم انتظار داشته باشیم که همه چیز ارزان شود و مثلا شنبه آینده پراید به ۱۵ میلیون تومان رسیده باشد!
درخصوص مقوله بنزین؛ هیچ‌کس بحثی ندارد که از نظر اقتصادی کم بودن قیمت بنزین در گذشته و حال درست نیست! همچنین نسخه‌هایی برای اصلاح این وضعیت نوشته شده است. در تحقیقاتی که توسط اقتصاددانان و قانون‌مندها صورت گرفته، چندین مدل برای جلوگیری از استفاده بی حد و اندازه از بنزین یارانه‌ای با پول بیت‌المال و دور دور کردن در خیابان‌ها توسط افرادی که هیچ نیاز مالی ندارند درحالیکه قشر محرومی که در تمام عمر خود ماشین نداشته و در آینده هم هیچ وقت نخواهند داشت از این یارانه محروم هستند، ارائه شده است. علاوه بر این، فاصله نرخ بنزین در کشور ما با کشورهای همسایه باعث افزایش قاچاق نیز می‌شد.
مسئله این است که علیرغم این همه طرح‌های کارشناسیِ موجود، بدون اعلام قبلی در ساعت ۱۲ شب طرحی ارائه می شود که شوکی ناگهانی به جامعه وارد می کند. این درحالی است که حتی برخی از طرح‌ها درخصوص افزایش قیمت بنزین تا سقف ۸ هزار تومان  و 10 هزار تومان ارائه شده بود اما طی یک پروژه زمانبندی شده و همراه با راهکارهای بسیار درست!
بنابراین با وجود اینکه طرح‌های بسیار خوبی برای اصلاح نرخ بنزین وجود داشت اما بدترین اقدام و به بدترین شکل ممکن و در نامناسب ترین زمان یعنی دقیقا در شب میلاد پیامبر (ص) و در بدترین ساعت صورت گرفت.
 » یارانه های معیشتی، طرح پلکانی ضد جمعیت است!
دومین نکته در خصوص یارانه معیشتی که اضافه کرده‌اند؛ این مسئله نیز از نظر متخصصین و تحقیقات صورت گرفته، کاملا تصادفی است. میزان یارانه ای که اعلام کرده اند با سیاست های مرتبط با جمعیت مشکل دارد، همانطور که مشاهده کردید آقای ربیعی نیز در برابر سوال خبرنگارها پاسخی نداشت و به دلیل نداشتن منطق و شعور عصبانی شد؛ این در حالی بود که همواره ادعای پاسخگویی و شفافیت دارند!
طرحی که برای یارانه های معیشتی در نظر گرفته شده است، طرح پلکانی ضدجمعیت است! باید به این ابهامات پاسخ داد. علاوه بر این بایستی بطور کامل و شفاف اعلام شود که مبلغ ۲ هزار تومانی که به نرخ بنزین اضافه شده است، کجا می‌رود؟
آقای روحانی گفته است حتی یک قِران این مبالغ خرج نمی‌شود؛ اگر ما به آقای روحانی که ۶ سال است اظهر من الشمس دروغ رسمی می‌گوید، اعتماد داشتیم که خیلی خوب بود؛ مشکل ما این است که او دروغ می گوید، زیاد هم دروغ می گوید. به ملانصرالدین گفتند وسط زمین کجاست؟ گفت اینجا. اگر قبول نداری برو متر کن! آقای روحانی می‌گوید یک قِران از این پول هم به جیب دولت برنمی‌گردد؛ ما با سیستم غیرشفافِ موجود باید از کجا بفهمیم که این ادعا محقق می‌شود؟ کسی باید این حرف را بزند که سیستم و سایت مالی شفاف، نظارت و بازرسی توسط بازرس‌های درجه یک، غیرمکار و پول‌نگیر داشته باشد تا مردم بتوانند اعتماد کنند! مشکل بزرگ ما این است که ما از مسئولان ارشد مملکت در قوه مجریه دروغ رسمی می‌شنویم، خودش می‌داند دارد دروغ می‌گوید! چگونه شورای نگهبان عدالت این فرد را برای اجتهاد شورای نگهبان در مجلس خبرگان رهبری تائید کرده است را باید از خود شورای نگهبان پرسید!
» وظایف متقابل مردم و رهبری در خصوص مطالبات چیست؟
نکته سوم در خصوص موضع رهبری نسبت به تصمیم سران سه قوه؛ اولا با توجه به اینکه طبق قانون اساسی تنها پنج اختیار به رهبری داده شده است، بنابراین موضعی که ایشان گرفتند کاملا قانونی بود! راجع به تفسیرهایی که همه شنیده اید مبنی بر اینکه باید ولایت مدار باشیم و… من اصلا ورود پیدا نمی کنم چون به اندازه کافی تحلیل ارائه شده است و اگر کسی بخواهد قانع بشود و یا نشود، همان تحلیل ها کافی است!
اما شما می گویید رهبری در این مورد در کنار مردم قرار نگرفت، من هم قبول دارم! اما آن زمان هایی که رهبری در کنار شما قرار گرفت، کجا بودید؟! زمانی که در برجام گفتند این مذاکرات نتیجه ای نخواهد داد، شما کجا بودید؟ زمانی که گفتند به کشورهای خارجی اعتماد نکنید، من خوش بین نیستم، شما کجا بودید که امروز راجع به یک موضع و با وجود این همه دلیل، واکنش نشان می دهید؟
شما که امروز انقدر عصبانی هستید، در 6-7 سال گذشته که انقدر رهبری برای به خطر نیفتادن منافع مردم صحبت کرد، مطالبات شما کجا رفت؟ رهبری باید ببیند که مطالباتش توسط مردم دارد پیگیری می شود یا نه؟ اصلا این مطالبات به گوش مردم رسید؟ برخی از مردم حتی تفاوت بین رهبری و رئیس جمهور را هم نمی دانند! در حاشیه شهر مشهد به یک خانم حدودا 50 ساله گفتند بالاخره فلانی رئیس جمهور است و این اتفاقات افتاده است، گفت خدا لعنت کند رئیس جمهور را! یکی از آن خانم پرسید الان رئیس جمهور چه کسی هست؟ گفت آقای خامنه ای!
برای ورود زنان به استادیوم انقدر مطالبات زیاد بود که صدای مردم به فیفا و یوفا هم رسید! زمانی که رهبری به تنهایی پشت منافع مردم ایستاده بود، شما کف کدام خیابان بودید؟! چه کسی پیگیری کرد که فلان صحبت آقا چرا اجرا نمی شود؟ مگر من نگفتم که این مسئولین برای حرف آقا تره هم خورد نمی کنند؟ پس شما کجایید؟ چرا مطالبه نمی کنید؟ رهبر یک بار، دو بار، سه بار صحبت کند، وقتی می بینند هیچ کس پشت صحبت هایشان نیست، نه نشریه ای و نه سایتی! تمام سایت ها و کانال ها را گرفته اند! ما در این کانال های ده هزار و پانزده هزار نفره دور خودمان هستیم فقط! ما در فضای حقیقی و مجازی غریبیم!
بنابراین شما هم در بسیاری از صحنه هایی که باید حضورمی داشتید، نبودید! درحالیکه آن ها فقط برای فرستادن زنان به استادیوم، جهان را خبردار کردند! به بسیاری از ما هم گِله وارد هست، ممکن است عده ای با رهبری مشکل داشته باشند، اما امروز کسانی که با رهبری مشکل نداشتند، مدعی شده اند! تا کِی رهبری باید کنار مردمی بایستد که خودشان نیستند؟!
» مردم باید فرهنگ اعتراض کردن را بیاموزند!
در یکی از سال ها، رهبری سال اقتصاد و فرهنگ اعلام کردند! همین نامگذاری هایی که بارها اعلام کرده ایم که دارد توسط قوه مجریه و مقننه مضحکه می شوند، توسط اداره ها فقط بنر می شود، این نامگذاری ها توسط انقلابی و غیر انقلابی و چپ و راست دارد مضحکه می شود! همان زمان که اعلام کردند اقتصاد و فرهنگ، من بعد از صحبت های ایشان یک توضیحی دادم که اول باید فرهنگ اتفاق بیافتد سپس اقتصاد رشد می کند! بلافاصله دوستانی که فقط منتظر هستند اشخاص را از سر سفره انقلاب بیرون بکشند، گفتند شما ضد ولایت هستید! بعد از چند هفته خود رهبری فرمودند که تا زمانی که فرهنگ اصلاح نشود، اقتصاد هم اصلاح نخواهد شد! یکی از مشکلات جدی ما درحال حاضر فرهنگ است!
مردم ما اعتراض کردن را بلد نیستند! در یک جمع 100 نفری اگر سه نفر آشوبگر وارد می شوند، 97 نفر دیگر باید بتوانند آن ها را کنترل و خارج کنند! 6 سال از دوران ریاست جمهوری روحانی و 2 سال هم از دوران احمدی نژاد که مملکت را رها کرد، 8 سال است که کشور در سراشیبی سقوط قرار گرفته است! حتما باید شوکی وارد شود که شما به کف خیابان ها بیایید؟ بارها اقتصاددان ها گفته اند که این شیب نزولی وحشتناک است، تورم وحشتناک است! 6 ماه آینده را می توان حدس زد که چه اتفاقی رخ خواهد داد! مسئولین مملکت را رها کرده اند، هیچ کاری نمی کنند!
روزی که وزیر مسکن با حقوق نجومی که می گیرد، اعلام کرد که من افتخار می کنم که حتی یک خانه نساخته ام، باید به خیابان می آمدی و اعتراض می کردی! همه نشسته ایم و فقط منتظر یک شوک هستیم! آقای روحانی هم وضعیت مملکت را می داند و از همان ابتدا اعلام کرده بود که ما با شیب ملایم به سمت بالا می رویم! ما به شیب ملایم هیچ اعتراضی نداریم! یک شب شیب را قائمه کردند، مردم به خیابان ها آمدند! حتما باید شوک به ما وارد بشود؟ وضعیت گرانی در مملکت ما دارد همه چیز را از بین می برد! والله صحبت دینی کردن برای خود من هم دارد پارادوکس ایجاد می کند که مدام از اخلاقیات صحبت می کنیم!
یکی از بچه ها از من پرسیدند، امشب می خواهید راجع به چه موضوعی صحبت کنید؟ گفتم می خواهم از شکیات نماز بگویم!! همین جا مردم به من اعتراض خواهند کرد!
واقعا فقر دارد بیداد می کند! من فقر را در مباحث آرمانشهر به سه مدل تبیین کردم؛ فقر الزاما این نیست که نان برای خوردن نداشته باشد! فقر عرق شرم پدری است که نیازهای اولیه ی فرزندانش را نمی تواند فراهم کند، اگرچه نان و خانه هم داشته باشد! فقر همین تضادی است که صدا و سیما با نشان دادن خانه های شیک و مجلل، باعث می شود که والدین در مقابل فرزندانشان خجالت بکشند! آقا امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه می فرمایند: “خط فقر این است که اولا شخص درآمد، هزینه و فرصت تفریح نداشته باشد! ثانیا درآمد کافی برای مهمانداری نداشته باشد!” ما خط فقر را به مرز نان بخور و نمیر رسانده ایم! به حاشیه شهر فقیر می گوییم چون شب شام ندارد بخورد! اما به آدمی که بابت زندگی کردنش در این مملکت بسیار پهناور، پر از منابع و راهکارهای اقتصادی که مملو از زمین خالی برای مسکن‌های بسیار است و با این وجود باز هم خجالت می کشد، توجهی نداریم و اعتراض را فقط برای شوک گذاشته‌ایم! صبر می کنیم تا نرخ بنزین یکدفعه بالا برود و به خیابان برویم. درصد زیادی از مردم به نقطه ای رسیده اند که از زنده بودن خودشان خجالت می کشند! این اعتراض‌ها باید ادامه داشته باشد.
» بی تفاوتی نسبت به دروغ یک مشکل قابل توجه است!
بعلاوه مشکل فرهنگی که در حال حاضر در جامعه مشاهده می شود این است که مردم حساسیتشان را نسبت به دروغ از دست داده‌اند. آقای جهانگیری به صورت کاملا کارشناسانه در مذاکرات انتخاباتی توضیح می دادند که بالا بردن قیمت بنزین و در عوض پرداخت یارانه، برای مردم ضرر خواهد داشت! این مسئولین خیلی دروغ می گویند، من در عمرم به این اندازه آدم دروغگو ندیده‌ام! حتی به یکی از وعده‌هایشان عمل نکرده اند. چرا مردم را به این همه دروغی که شنیدند حساس نمی‌کنید؟!
رئیس جمهور 30-40 وعده دروغ در انتخابات داد، کاغذ برداشت و از روی کاغذ می خواند! این همه وعده های انتخاباتی 100% دروغ! زمانی که ما به همین راحتی سرمان کلاه می‌رود، معلوم است که تاج‌زاده می گوید ” شما نگران نباشید، حافظه تاریخی مردم ضعیف است، دوباره دروغ می‌گوییم و دوباره رای می‌دهند.” تا کِی باید از یک سوراخ گزیده شویم؟!
حساسیت جامعه باید نسبت به وعده های دروغین بالا برود و قبح دروغ بازسازی شود. اگر یک امام جماعت دروغ عمدی به تو بگوید درحالیکه خودش هم می داند که دارد دروغ می‌گوید، تو دیگر نمی‌توانی پشت سرش نماز بخوانی، چون از عدالت خارج است.
این عنایت خدا بود که اغتشاشات پیش آمده خیلی زود جمع شد، البته باران هم درشیراز موثر بود و برای نیروهایی که کار می کردند فرصت فراهم شد.
 
» بدنه حزب‌الله از حالت انتقادی بیرون بیایند و کمی طرح بدهند.
نکته بسیار مهم این است که ما باید توقعاتمان را از آدم‌ها اعم از رهبری تا پدر و خواهر و برادر و دیگران منصفانه کنیم! مثلا شما فکر می کنید من به تنهایی چکار می‌توانم بکنم؟ یا حتی مقامات بالاتر همچون رهبری و رئیس جمهور و رئیس مجلس به تنهایی دقیقا چکار می توانند بکنند؟
شما اگر می‌گویید کاری بکنید، پیشنهادهایتان را هم بگویید! ساده ‌ترین کار در سخنرانی و نویسندگی، انتقاد کردن است. انتقاد یعنی مشکلات دیگران را بازگو کردن!  چون برای ارائه یک مِتُد و نقشه ‌راه باید زمان و فکر زیادی صرف کند و در نهایت هزار نفر از او انتقاد خواهند کرد!
لطفا بدنه حزب‌الله از این حالت انتقادی بیرون بیایید و کمی طرح بدهید. در خصوص مواردی که ذکر خواهم کرد طرح هایتان را ارائه بدهید و توقعاتتان را هم منصفانه کنید تا بتوانیم کار کنیم.
 
» در زمان آشوب و اغتشاش، عملکرد مردم باید چگونه باشد؟
امنیت بحث بسیار مهمی است؛ چندین بار در این چند سال گفته ام که در کشور ایران و کشورهای شبیه به ما، اعتراضات خیابانی قطعا مورد سو‌‌ءاستفاده قرار می‌گیرد. چنانکه دو روز در شیراز اغتشاش شده بود، یک هفته هم امنیت روانی نبود و مردم به فرزندان خود اجازه نمی دادند به مدرسه  بروند و حتی شب‌ها راحت نمی خوابیدند! و برای این امنیت هزینه زیادی شد.
تیم‌های اغتشاشگری که امسال پای کار بودند، آموزش‌دیده و بسیار حرفه‌ای بودند، کاملا ماهرانه درِ بانک را باز می‌کردند و با تجهیزاتی که به همراه داشتند اقدام به آتش زدن می‌کردند. این بار سیاستشان آتش زدن بود و می‌خواستند زیرساخت‌ها را نابود کنند که باران کمک زیادی به مهار کردن اقدامات آن ها کرد! مردم هم اعتراض کردن را بلد نیستند، بنابراین کمک حال آن ها می شوند.
باید بدانید زمانی که فضا توسط چنین اغتشاش‌گران حرفه ای ملتهب شده است و فضا را به سمت آشوب پیش می برند، نباید جلو بروید و با آن ها برخورد کنید؛ چون حرفه ای هستند و به راحتی تو را خواهند ‌کشت، با کسی شوخی ندارند و اصلا برای آدم کشتن دارند پول می‌گیرند! باید اطرافش را خالی کنید و کنار بروید تا آن ها بمانند و نیروی انتظامی!
در اغتشاشات این دو روز، آسیب زیادی در همه نقاط کشور وارد شد؛ البته اگر دولت و مسئولین تکانی به سمینارها بدهند و کمی از تجملاتشان کم کنند، همه خسارات جبران خواهد ‌شد. خسارات به قدری زیاد نبوده است که تصور کنید هفتصد میلیارد برای دولت مردان ما پول زیادی به حساب می آید!
جای تشکر دارد از کسانی که بسیار زحمت کشیدند، چه کسانی که دیده شدند مثل نیروی انتظامی و بسیج و سپاه، و چه کسانی که دیده نشدند مثل نیروهای اطلاعاتی! همچنین زحمت‌کشان شهرداری که شب تا صبح در سرما زحمت کشیدند!
» راهکارهای حل این مشکلات چیست؟
1. ما مشکل قانونی داریم. نیاز به مجلس قانون‌گذارِ خوب داریم، مجلسی که بتواند شکاف‌هایی که باعث ایجاد این همه فساد می‌شوند را شناسایی و برطرف کند.
مجلس خوب همه این مشکلات را می تواند رفع کند. مجلس باید در راس امور باشد، اما چرا در حال حاضر در راس امور نیست؟ چون این توانایی را ندارد! همان طور که بسیاری از مسئولین و بزرگان کشور می دانستند، مجلس نیز باید می دانست که قرار است قیمت بنزین طی یک شب افزایش داده شود و قبل از اینکه به مصوبه قانونی سران سه قوه برسد، راهکارهایشان را ارائه می دادند.

2. مردم در موضع لَج هستند! یک اتفاقی باید صورت بگیرد تا مردم از این موضع بیرون بیایند. چرا متوجه نیستیم که مردم در موضع عناد هستند؟ زمانی که می بینیم مردم به هزار مشکلی که در فلانی وجود دارد هیچ توجهی نمی کنند اما اگر یک مشکل از مثلا من ببیند، همان را مطرح می کنند، باید متوجه شویم که در موضع عناد هستند! باید آن ها را از آین موضع بیرون بیاوریم، چرا شروع به توضیح دادن می کنیم؟

» چگونه می توانیم موضع عناد را در میان مردم برطرف کنیم؟
بسیاری از مردم درحال حاضر در موضع مخالفت نیستند بلکه در موضع عناد هستند! موضع عناد را باید چگونه برطرف کرد؟ به همین سادگی که آقای رئیسی این کار را کردند! آقای رئیسی اول از خودش و از دفتر خودش شروع کرد و فساد را از قوه قضاییه دور کرد، یک دفعه نظر مردم طی دو الی سه ماه تغییر کرد! کاری که دشمن طی چهل سال انجام داده بود، در مدت سه ماه شرایط را کاملا عوض کرد! البته اگر این مسیر را به همین صورت ادامه دهد!
برای برطرف کردن موضع عناد مردم، باید ابتدا از خودمان شروع کنیم. ابتدا باید نقص های خودم را به مردم نشان بدهم و برطرف کنم. همچنین متولیان مملکت باید تکلیف خود را با موضع عنادی که مردم گرفته اند مشخص کنند! نگاهی که برخی از مسئولین از بالا به جامعه دارند، دارد مردم را اذیت می کند. این نگاه از بالا، باید تلطیف و تعدیل شود، برخی از مسئولین باید بادی که به غبغب می اندازند را خالی کنند، گاهی لازم است کمی درمقابل مردم دو زانو بنشینند. انقدر که برخی فقط از بالای منبر برای مردم صحبت می کنند، مردم منتظرند ببینند این فرد کِی از منبر پایین می آید تا بتوانیم با هم صحبت کنیم!

3. آزادی و تفریح از مواردی است که به زندگی لذت می دهد. مردم دوست دارند آزاد باشند. بارها گفته ایم که مردم آزادی را بر نان ترجیح می دهند. مردم حتی اگر ببینند انجوی نژاد الماس به آن ها می دهد اما آزادیشان را محدود می کند، آن الماس را نمی پذیرند.

» نباید نیاز طبیعی مردم به آزادی و تفریح را نادیده بگیریم!
چرا لیبرال ها دائم رای می آورند؟ چون شعارشان آزادی است! برخی در باطن هم ممکن است خدمتی کنند، اما اغلب فقط شعار می دهند که انقدر به مردم اشکال نگیرید، انقدر دختران و پسران را محدود نکنید و …! جوان های ما هم زمانی که این صحبت ها را می شنوند کلا مست می شوند؛ دیگر کاری ندارند کسی که دارد این شعارها را می دهد، خانه چندمیلیاردی دارد و چه می خورد و حق من را خواهد داد یا نه؟! فقط همین شعار آزادی را می شنوند!
آزادی جزو حقوق ذاتی انسان هاست، مخصوصا در مسائل شخصی! نمی شود برای آزادی و تفریح و خنده مردم فکری نکرد. چرا مردم به دو گروه بسیار علاقه مندند؟ مخصوصا به گروهی که آن ها را می خندانند؟ چون حقیقتا از نیازهای ماست، نمی شود که دائما جدی بود!
چرا برخی فکر می کنند خندیدن برای مومن قبح است؟ مردم به تفریح و خنده نیاز دارند و اگر دلقکی این نیاز را برای آن ها تامین کند، دیگر توجه نمی کنند که این دلقک ممکن است نان آن ها را هم بخورد و یا بِبُرد!

4. راه بروز اعتراضات قانونی چیست؟ اگر مردم بخواهند اعتراضات خود را ادامه بدهند باید وارد کدام مسیر شوند؟ راه حلی که ما امشب در کانون پیاده کردیم که پس از پایان برنامه تمام خواهد شد.

» مشکل ما این است که راهکاری برای اعتراضات به حق مردم وجود ندارد.
باید راهی وجود داشته باشد که اگر مردم دست به اعتراض زدند، متهم به ضدولایتی بودن و ضدنظام بودن و اوباش و اشرار نشوند! مردم می خواهند از اعتراضاتشان سوءاستفاده نشود. اگر در خیابان شعاری دادند، چندنفر دست به آتش بازی نزنند. بالاخره یک نفر باید یک راهکار بدهد که با شروع اعتراضات، مسئله امنیتی نشود! ماشین را وسط خیابان خاموش می کنند و راه بسته می شود، از این شیوه مسالمت آمیزتر هم داریم؟ درحالیکه راه بسته می شود، آمبولانس گیر می کند و یک نفر می میرد، دیگری هم بانک را به آتش می کشاند و دو نفر را هم می کشند! چرا؟ چون ما راهکاری برای اعتراضات مردمی نداریم.
بنده قبلا در این خصوص پیشنهادی داده‌ام. مثلا در کشور انگلیس سایتی وجود دارد که اگر تعداد اعتراض‌ها نسبت به یک نفر از یک عددی  بگذرد، پیگیری آن مسئله به عهده  قوه قضائیه گذاشته می شود و قوه قضائیه موظف است که در این خصوص پیگیری کند.
متاسفانه در کشور ما برای راهکارها هم حساب و کتاب می کنند که اگر این راهکار اجرا شد و فلانی را به عنوان متهم خواستند، چه باید کرد؟! مشخص است، باید به دادگاه بیاید! ما که نمی توانیم دائم استثناء قائل شویم که شما در این سایت فقط می توانید کارگران منطقه ۲ شهرداری را بازخواست کنید! پس پاسخگویی به مردم چه معنایی پیدا می‌کند؟!
بخش “فارسِ من” در خبرگزاری فارس یک نمونه کوچکی از این کار است اما برای مردم راهگشا نیست، فقط می خواستند بگویند که این نمونه کارهم می تواند خوب باشد! چون نهایت کاری که می‌توانند انجام دهند این است که از فلان مسئول مربوطه بروند درخصوص مسئله عنوان شده، سوال کنند؛ مسئول هم در جواب می گوید: به شما مربوط نیست!
اگر ما به یک نفر به عنوان رئیس جمهور رای بدهیم اما مدتی بعد پشیمان شویم،باید چکار کنیم؟ آقای روحانی دائم به دنبال رفراندوم هستند، پیشنهاد می کنم شما اول خودتان را به رای بگذارید و ببینید مردم موافق هستند که شما دو سال بعد را هم ادامه بدهید یا خیر؟
حتی در خرید ماشین هم حق فسخ وجود دارد، اگر در مدرسه‌ای ثبت‌نام کنید و پشیمان شوید نیز امکان جابجایی وجود دارد و به طور کلی در هر مسیری که وارد می شویم، چند راهکار برای بیرون آمدن از آن وجود دارد اما زمانی که به یک نماینده و رئیس‌جمهور رأی داده می‌شود، حق فسخی برایش در نظر گرفته نمی شود!
مجلس رئیس‌جمهور را استیضاح کند؛ آیا مجلس این کار را انجام می‌دهد؟ استیضاح بکند یا نکند؟ فایده ای دارد؟ جواب می دهد؟ سوال پرسیدن از رئیس جمهور نیز بدون اقناع مجلس و مردم به اتمام می رسد! ما هیچ راهکاری بابت اشتباهات خود در انتخاب مسئولین نداریم!
شاید اعتراض نسبت به یک قاضی، قوه قضائیه، به دفتر رهبری، یا حتی خود رهبری و… وجود داشته باشد؛ باید یک راهکار قانونی برای انتقال اعتراضات وجود داشته باشد که پس از آن نیز افراد ملزم به پاسخگویی باشند.
هیچ قسمت از جامعه اسلامی مصون از سؤال نیست؛ مردم باید سؤالات و اعتراضات خود را بگویند، حال این سوالات یا درست است و یا غلط!
گاهی اوقات گفته می شود، تو بهتر می‌فهمی یا فلانی؟! اگر این استدلال رواج پیدا کند که هیچ زیردستی نمی تواند نسبت به بالا دستی اِن قُلتی بیاورد، پس هیچ کس هیچ سوالی نباید بپرسد و پرسش کردن هیچ نتیجه ای نخواهد داشت. اگر این سوال باب شود، پس همه باید ساکت شویم به جز خدا! اگر از جبرئیل هم سوال شود، می‌گویند تو بهتر می‌فهمی یا خدا؟!
مملکت، مملکت مفاهمه است؛ باید فهم‌ها را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم. درست است، فلانی را بهترین فرد می دانستیم و به او رای دادیم و حال نماینده مجلس شده است، اما ممکن است مدتی بعد سوالی برای ما پیش بیاید و بخواهیم به او اعتراض کنیم! از طرفی هم تعداد معترضین 4 نفر نیست، 40 هزار نفر است! در قانون ما تفاوت میان یک اعتراض 100 نفری با یک اعتراض 100 هزار نفری یا ۱۰ میلیون نفری چیست؟ یعنی جمهوری اسلامی نسبت به سؤال ۱۰ میلیون نفر با 100 نفر چه تفاوتی قائل است؟! البته درحال حاضر تفاوتی قائل نیست، چون به همه بطور یکسان جواب داده نمی‌شود.
من هم فعلا هیچ مدلی از اعتراض در ذهن ندارم؛ اعتراضات اپوزوسیونی به گونه ای که برویم در خیابان تحصن کنیم، کف خیابان یا روی پشت بام بنشینیم و… نیز کاملا بیهوده است؛ باید کاری انجام داد که نتیجه بخش باشد و منجر به اصلاح زیرساخت‌ها شود.
نمونه رفع این مشکل را ما در برخی از کشورها داریم، راهکار اعتراضات قانونی مردم! البته همه این راهکارها نیاز به زیرساخت دارند. نه اینکه بخواهیم یک سایت بزنیم و تو هم یک ربات درست کنی که میلیون ها رای را به ثبت برساند. نیاز به یک زیرساخت قابل اعتماد است.
5. مردمی که انقلاب کردند، بعد از یک بازه زمانی به دو گروه تقسیم شدند، جناح چپ و جناح راست و پس از مدتی اصلاح طلب و اصولگرا نامیده شدند! این‌ دو گروه انقلاب کردند و سپس مملکت را تقسیم کردند چون در واقع پدران انقلاب بودند. بماند که هر گروه مجدد به چند گروه دیگر تقسیم شده بودند اما در اصل دو گروه در کنار امام بودند، گروه چپ و راست!
» برخی از اصلاح طلبان ما کمی نسبت به باورها و ارزش های دینی استحاله شده اند.
اصلاح طلبی با ظهور آقای خاتمی اتفاق نیفتاد، بلکه تنها یک نام جدید به خود گرفت! یعنی از جناح چپ به اصلاح طلب تغییر نام دادند. بنابراین اصلاح طلبان فعلی، سوپر انقلابی‌ها و حزب الهی های دهه شصت هستند. اینکه می گویند اصلاح طلبان شهید نداده‌اند، جبهه نرفته‌اند و… درحقیقت از تاریخ انقلاب بی اطلاع هستند. همین آقای جهانگیری برادر شهید است! موضوع این است که این‌ دسته، گروهی هستند که مقداری نسبت به باورها و ارزش‌های دینی و… استحاله شده‌اند. درحالیکه بعضی از صحبت هایشان کاملا حق است!
مشکلی که با اصلاح طلبان وجود دارد و رهبری در فتنه 88 به آن اشاره کردند، این است که برای خود خط مرزی مشخص نمی کنند! یعنی اگر گوگوش هم بخواهد، در دامنه آن ها می تواند قرار بگیرد! اصل را بر این گذاشته اند که به قدرت و حاکمیت برسند و رأی بیاورند!
بنابراین شما می بینید شخص اصلاح ‌طلبی که سابقه جبهه دارد و از خانواده شهید است، به راحتی در کنار یک مجاهد خلق قرار می گیرد و می توانند یکدیگر را تحمل کنند! سفره را طوری پهن کرده اند که همه در آن، جا می شوند.
نمی شود آدمی وجود داشته باشد که همه او را دوست داشته باشند؛ مگر اینکه منافق باشد! خواهش بنده از اصلاح طلبان این است که خط مرزی خود را مشخص کنند، فردا ممکن است دیر باشد. مثلا در اصلاح طلبان سخنران دعوت کرده بودند که به صراحت می گفت من اسلام را قبول ندارم! یکی از لیدرهای فلسفی اصلاح‌طلبان، آقای ملکیان است! به دلیل این که علم دارد، فرد قابل استفاده‌ای است و به اصلاحات راهکار می دهد اما خودش به صراحت می گوید که من به دین خاصی اعتقاد ندارم! من نظری راجع به خوب یا بد بودن این شخص نمی دهم، موضوع این است که اصلاحات چه مرزی دارند که چنین فردی هم می تواند در دامنه آن ها قرار بگیرد؟!
دقیقا جمله ای که رهبری در فتنه 88 گفتند این بود که خواننده و منافق وارد جمع شما می شود، اما شما هیچ‌کدام را رد نمی کنید! قدرت و ثروت انقدر مزه دارد؟!
نکته دیگری که وجود دارد درخصوص صلاحیت‌هاست! شورای نگهبان به فلان نامزد می گوید که به این دلایل شما رد صلاحیت می‌شوید و آن شخص یا قبول می‌کند و یا نمی کند. اما اگر آن شخص جوسازی کرد که مرا رد صلاحیت کرده اند و به من نمی گویند چرا؛ شورای نگهبان برای حفظ آبروی نظام، موظف است که آبروی او را بریزد و علت رد صلاحیتش را برای مردم بازگو کند! اما این کار را نمی کنند و در بسیاری از مواردی که رد صلاحیت می شوند، به جامعه اعلام نمی کنند و باعث ایجاد ابهاماتی در میان مردم می شود. این نگاه از بالا باعث ایجاد عناد در مردم می شود.
از طرفی این همه استاندار و فرماندار و شهردار و بخشدار هم هستند که مشکلات زیادی را برای مردم ایجاد کرده‌اند، این مسئولین که دیگر توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت نمی‌شوند! قوه مجریه بیش از مجلس برای مردم درد ایجاد کرده است! این مسئولین را که دیگر خودتان دارید انتخاب می کنید؛ برادران اصلاح طلب تا کِی می‌خواهید ملت را با جنگ روانی فریب دهید؟ اصلاح طلب ها باید موضع خود را مشخص کنند. اصولگراها حداقل موضع مشخصی دارند؛ هرچند که گاهی انقدر تنگ می گیرند که حتی من هم در دامنه آن ها قرار نمی گیرم! درست است که بنده هم در این مرز قرار نمی‌گیرم، اما بالاخره می‌دانم که یک مرز مشخصی وجود دارد.
در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی یک سخنرانی داشتم با موضوع دین و آزادی؛ می گفتم آقای رئیس‌جمهور دائم می‌گوید دین به داشتن فلان موارد و انجام دادن فلان کار نیست! قبول، ما فهمیدیم که دینداری به چه مواردی نیست، اما شما بفرمایید که دینداری به چه مواردی هست؟! زمانی که شما “هست‌ها” را بگویید، درحقیقت دارید مرزها را مشخص می کنید و زمانی که مرز مشخص می‌کنید، عده‌ای در آن دامنه قرار نمی گیرند. این‌ مدل صحبت کردن مغلطه و سفسطه است، بسیاری از مردم ما قدرت درک آن را ندارند.
6. جوان‌گرایی! واقعا به جوان‌ها اعتماد کنید. در همین کانون تمام کارها را جوانان انجام می‌دهند، کارهای جبهه فرهنگی انقلاب نیز به همین شکل! اگر جایی احیانا نیاز به اعتبار داشته باشد ورود پیدا می کنم، باور کنید که جوان‌ها می‌توانند.
» بسیاری از کارهای جامعه نیاز به جسارت و انگیزه جوانی دارد!
گاهی علم و تجربه مرا فریب می دهد، چون علم و تجربه جایگاه مشورتی دارند و جوابگوی بسیاری از کارهای جامعه نیستند. بسیاری از کارهای جامعه جسارت و جوانی لازم دارد، توان جسمی و انگیزه و امید به آینده لازم دارد! چگونه می توانم برای ده سال آینده انگیزه کارکردن داشته باشم زمانی که مطمئن نیستم که تا ده سال دیگر اصلا زنده خواهم بود یا نه؟! حداقل در شهر، استان، مجلس و جامعه خودمان به جوانان بها دهید و به آن ها اعتماد کنید.
7. جریان علمداری! روی صحبت من به شهر شیراز خودمان است. هر اتفاقی که در جامعه می خواهد رخ بدهد، موضوع قابل توجه مردم این می شود که علمدار این مسئله چه کسی است؟
به طور کلی تفکر حاکم در شهر ما این است که یا من علمدار هستم و یا اگر فرد دیگری بود، باید او را زمین بزنم. شما برای هیچ موضوع و مسئله ای نیاز به علمدار ندارید، جوانان شهر جمع شوند و دموکرات برخورد کنند، یک هیئت مدیره جوان تشکیل بدهند و حرکت کنند! اگر بخواهید یک بزرگتر بالا سر جمع خودتان بیاورید، سایر بزرگان نوچه های خود را وارد میدان می کنند که بزرگتر شما را زمین بزنند!
انقدر که این دنیا برای ما جلوه بزرگی دارد! به همان اندازه که لذت بردن فلان مسئول از جایگاهش که در ذهن خود افتخار می‌کند در یک روستا به تعداد ۳۰ خانوار، من حرف اول و آخر را می‌زنم و شب را با لذت این موضوع به صبح می‌رساند، مضحک است؛ به همان اندازه درخصوص شیراز و ایران و کره زمین نیز مضحک است! اما نمی‌توان این دغدغه بچگانه را از ذهن مردم خارج کرد! لذا باید هیئت مدیره جوان انتخاب کنید و کار را شروع کنید. شیطان کاملا فهمیده است که چکار کند. همان جمله آقا امیرالمؤمنین(ع) است که می فرمایند، دشمنان ما یک علمدار انتخاب می کنند و تا انتها با او می‌مانند، اگرچه می دانند که دروغ می گوید و نقص‌های بسیار زیادی دارد اما باز هم کنار او می مانند.
اعتقاد آن ها این است که باید نخ تسبیحی وجود داشته باشد، حتما لازم نیست که متقی، عالم یا فاضل باشد، می تواند یک سلبریتی باشد یا یک فرد مشهور بدنام باشد اما در هر صورت این نخ تسبیح باید وجود داشته باشد! فردا که حضرت صاحب زمان(عج) ان شاالله ظهور کنند، علمداری امام را نیز زیر سؤال می‌برند.
در برزخ به تمام دغدغه های مسخره خودمان خواهیم خندید! ان شاالله که خنده باشد، از این می ترسم که منجر به گریه شود! بنابراین به دنبال علمدار نگردید، جوانان خودشان جمع شوند و هیئت مدیره انتخاب کنند و پیگیر مطالباتشان باشند!
8. موضعی که امام جمعه شیراز، آیت الله دژکام در جمعه قبل از آشوب نشان دادند، کاملا در حمایت از مردم بود! این موضع در مقایسه با سایر ائمه جمعه در دیگر کلانشهرها از نظر من بهترین بود. بعد از آشوب نیز اعلام کردند اگر نمی توانید وضعیت را کنترل کنید، من خودم وارد میدان می شوم، که وضعیت هم کنترل شد. یعنی توانستند استان را از نظر امنیتی نیزمدیریت کنند. نماینده ولی فقیه در شیراز از لحاظ علم، تقوا و تجربه دفاع مقدس و… کاملا مورد تائید هستند، پس باید از ایشان حمایت کنیم! منتظر امام معصوم هستید؟
» راهکارهای نماینده ولی فقیه در شیراز ضمانت اجرایی دارد، از ایشان حمایت می کنیم!
آقای دژکام حرف جوان‌ها را می شنود، دغدغه جوان‌ها کاملا قابل انتقال است و کانال رسیدن به ایشان کاملا در دسترس است، بنابراین اگر مطالبات مردمی همراه با ایشان نباشد، نماینده رهبری هم مانند خود رهبری تنها می شود! چرا موضع ایشان در جمعه قبل از آشوب را منتشر نکردید؟ برای من دیگر فرقی نمی کند که کسی از صحبت های من خوشش می آید یا نمی آید، چند روز دیگر می میریم و اثرات این صحبت هاست که باقی می ماند! دقت کنید، با نماینده ولی فقیه که هماهنگ با مردم است، شما هم هماهنگ باشید! راهکارهایی که ایشان می دهند گاهی هم ضمانت اجرایی دارد و هم می توانید نسبت به سلامت مسیر مطمئن باشید!
9. بحث اقتصاد مقاومتی و محرومیت زدایی باید کاملا مورد توجه قرار بگیرد. مطمئن باشید هزینه ای که بابت محرومیت‌ زدایی می‌پردازید به جیبتان بازمی‌گردد.
راجع به فرهنگ در جوانان و نوجوانان؛ طرح‌های بسیار خوبی برای کار در آموزش و پرورش و جوانان وجود دارد که باید اجرا شود، ما در مدارسمان داریم این طرح ها را اجرا می کنیم.
» پیش‌بینی مشکلات باید در نطفه صورت بگیرد و نه بعد از وقوع بحران!
بنده در همین لحظه پیش‌بینی می‌کنم، اگر در فضای قانون‌گذاری و قوه مجریه تغییر رویه داده نشود، شیب گرانی کماکان ادامه خواهد داشت و بار دیگر بحران ایجاد می‌کند و دوباره امنیتی خواهد شد!
مشکل جدی که بارها آن را بازگو کرده‌ایم این است که سواره از پیاده خبر ندارد. با بی خبری از درد ملت، نمی شود کشور را اداره کرد! مسئولین ما در تجمل و تمول غرق هستند. بزرگترهای سیاسی ما همه در بالا شهر زندگی می‌کنند. غصه نان شب ندارند، شرمنده خواسته فرزندان خود نیستند. افرادی را به عنوان مسئول انتخاب کنید که خودشان درد را چشیده باشند. بعضی از مسئولین ما، مثل رئیس جمهور و نواده های مکتب هاشمی رفسنجانی، اعتقادشان اشرافیگری است. من با آن ها صحبتی ندارم! اما مسئولین خوب ما لطف کنید شرایط خانه و زندگی خود را تغییر دهید، با شرایطی که الان دارید نمی توانید دردهای مردم را متوجه شوید! اگر نمی‌توانید شرایط زندگیتان را تغییر دهید، لااقل کمی برای خود تصویر سازی کنید، کمی در میان محرومان بیایید و سر سفره آن ها بنشینید.
» مسئولین تا کِی می خواهند به اشرافی گری ادامه دهند؟
برادر و خواهری که فرزند فلان مسئول هستید، ماشینی که از اداره به دنبال شما می آید حرام است! رانتی که به واسطه پدر و مادرتان در ادارات و مدارس و… می‌گیرید حرام است! این نان حرام شما را به سپاه عمرسعد می‌کشاند. جرم بزرگ سپاهیان عمر سعد از قول امام حسین(ع) این بود که شکم‌هایشان از حرام پر شده بود.
خانمی که به واسطه موقعیت همسرت در اداره ها رانت می گیری و در خریدهایت حتی کمتر از مبلغ حقیقی پرداخت می کنی، این رانت خواری حرام است! چرا همه آقازاده‌ها دارند خراب می شوند؟! چون با مال حرام دارند بزرگ می شوند. دزدی الزاما به این معنا نیست که بخواهید مستقیم از یک نفر پولی را بزنید! سفرهایی که مسئولین باید بروند، اگر خانواده هم همراه او باشند، حرام است!
این کارها که در افرادی مثل آقای لاریجانی به عنوان رئیس مجلس و آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور نهادینه شده است، حق مسلم خود می‌دانند! چنین افرادی ابن عباس‌های امروز تاریخ هستند، زمانی که امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند چرا شش میلیون درهم بردی، گفت این کمترین حق من بابت زحماتی که برای اسلام کشیده‌ام بود! من با این افراد کاری ندارم، روی صحبت من با مدیرکل های جزء و بچه مذهبی‌ها و اصولگراها و اصلاح طلب های مومن است. رانت حرام است! از این همه رانت برای مردم ما عناد ایجاد شده است! اگر تو شخصیت مهمی هستی که تو را تحویل می گیرند، فرزندانت را وابسته به خودت نکن! این بچه ها بد تربیت می شوند! بچه هایی که لوس و متوقع هستند و با نگاه از بالا به پایین به مردم نگاه می کنند!
حساسیت خود را نسبت به بیت‌المال بالا ببرید. به مسئولین فشار اجتماعی بیاورید تا اصلاح شوند. من اگر مسئول بودم و این وضع فقر مردم را می دیدم، از خانه حلال پدرم هم اگر در بالا شهر بود خجالت می کشیدم زندگی کنم، معرفت ایجاب می کند که از چنین خانه هایی بیرون بیاییم. لازم نیست علوی باشید، فقط کافیست انسان باشید! کسی که خودش نان چرب و نرمی می خورد درحالیکه می داند همسایه اش نان برای خوردن ندارد، اگر انسان باشد این عادت را ترک می کند! تعجب آور است چرا این‌ مسئولین خانه‌های اشرافی خود را رها نمی‌کنند و ماشین خود را حتی به یک مدل پایین‌تر تبدیل نمی کنند! این اشرافی گری تا کِی قرار است ادامه پیدا کند؟
بنده ریشه مشکلات کشور را اشرافی‌گری می دانم. این سیاست اشرافی‌گری را آقای هاشمی ‌رفسنجانی شروع کرد که ای کاش همان زمان با آن برخورد کرده بودند، الان دیگر دیر شده است، اشرافی گری اپیدمی شده است.
بیانیه جمع جوانانی که در ابتدای جلسه خوانده شد، هیچ ارتباطی به بنده ندارد! چون دیدم اطلاعیه خوبی است با قرائت آن در جلسه موافقت کردم. این جمع باید خودشان تجمع راه بیندازند، انتخابات برگزار کنند، هیئت مدیره‌ تشکیل بدهند، جلساتی را برگزار کنند و مطالبات خود را پیگیری کنند. این سخنرانی کردن ها دیگر فایده ای ندارد، باید یک فکر اساسی کرد.
قطعا فتنه عراق را اربعین جمع کرد، بعد از وقفه‌ای که در اربعین ایجاد شد، فتنه‌گران را دستگیر کردند و در حال حاضر وضعیت بسیار بهتر است. اعتقاد ما این است، بدون امام حسین(ع) کار ما شیعیان جلو نمی‌رود!

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید