امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

سوز مناجات - قسمت یازدهم

13 آذر 1404 -   3:13 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها

عالم جلیل القدر حاج آقا مرتضی آملی: کسی به خدا نرسید مگر اینکه از امام حسین(ع) گذشت…

یا انیس
سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
موضوع: سوز مناجات – قسمت یازدهم
1394/4/20

بعد از شب های قدر به دلیل اینکه انسان ها امیدوارترند، مقداری باید فضای مناجاتی کمتر شود و وارد فضای بهجتی و مدحی شویم لذا امشب را در خانه ی امام رضا(ع) هستیم.
چند قسمت از فراز آخر مناجات شعبانیه را امشب عرض می کنم.
– إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَكَ جَهْرا.
خدايا! مرا از آنان قرار ده كه ندايشان كردی، پاسخت گفتند و نگاهشان كردی، مدهوش جلال تو گشت، با آنان، راز گفتی و نجوا كردی، آشكارا برای تو كار كردند.

بر طبق این دعا و زیارت امین الله و ادعیه دیگر، سه روش اجابت داریم اما آیا هر اجابتی باعث به تقرب رسیدن انسان می شود؟!

»» وقتی شما لبیک می گویی دو هدف منظور اجابت است:

1- اطاعت.
مثلا گفته می شود بنده من نماز بخوان. شما می گویی چشم، نماز می خوانم، این اطاعت است.

2- تقرب.
در هر اطاعتی تقرب هست. درجات تقرب به نوع و کیفیت اطاعت فرق می کند.
عرض خواهم کرد که کدام اجابت مد نظر خداوند است و باعث می شود ما به تقرب های درجه بالا برسیم.

نمازت را بخوان. چشم. ساعت نماز خواندنت چه زمانی است؟ از اذان صبح تا غروب آفتاب فرصت اجابت داری. هر ساعتی از این موقع اجابت کنی، اطاعت کرده ای و چون اطاعت کرده ای به همین میزان هم مقرب شده ای. اما بعد از اطاعت کیفیت اطاعت درجه تقرب را بالا می برد.

»» اطاعت و اجابت از نظر کیفی چند قِسم است؟

+ سه قسم:
– اول: اجابت با تأنّی.
اجابتی است که در زمانیکه خداوند مقرر کرده، اتفاق می افتد. مثلا صدقه بدهید، چشم. سه ماه بعد تصمیم می گیری صدقه بدهی. نماز بخوان، چشم. سه ساعت بعد نمازت را می خوانی.

این نوع اجابت، اجبات بدون هیچگونه کیفیت خاصی است که اصطلاحا به آن اجابت با تأنّی می گویند. برای اجابت عجله ای ندارد. فرق بین نماز ساعت یک و سه بعد از ظهر چیست؟ هر دو اطاعت است اما نوع اجابتش بر کیفیتش تاثیر دارد. مثال نماز می زنم منظور همه عبادات است که باید “فاستبقوا الخیرات” باشیم، در زیارت امین الله یکی از صفات مومنین در اجابت، “راغبه” است.

– دوم: اجابت سریع.

تا می گوید صدقه بدهید، می گوید چشم. تا می گوید به جهاد برو، می گوید چشم. تا می گوید نماز بخوان بلافاصله می گوید چشم. این نوع دوم اجابت ضمن اینکه اجابت می کند، کیفیت آن هم مقداری بالاتر می رود. یعنی درجه تقربت بالاتر می رود.

– سوم: اجابت رغبتی.
این نوع اجابت جهش ایجاد می کند. ممکن است سریع انجام دهی اما دلت در کار نباشد، فقط آن را سریع انجام می دهی. خیلی ها در مقابل خدا و امامشان نه تنها مطیعند، بلکه سریع هم اطاعت می کنند چون قرآن گفته در خیرات از همدیگر سبقت بگیرید. اما این سرعت یک انگشت، یک قدم تقرب را بالاتر می آورد. صد قدم دیگرش دست رغبت است، یعنی دل!

برعکس ممکن است کسی در اجابتش سرعت نباشد اما رغبت داشته باشد. مشکلی برایش پیش آمده و نتوانسته. خیلی از آدم ها می خواستند به جهاد بروند اما مشکلی پیش می آمد و نمی توانستند. ممکن است کسی در قبال حرف امام سریع اجابت کند اما رغبتی نداشته باشد، کاملا با اکراه همراه و خودش را قانع کرده باشد.

مثلا طرف شصت سال است نمازش را سر وقت می خواند اما نماز، نمازِ زشتی است! نه اینکه نماز بدی است، زشت است. چرا زشت؟ برای اینکه خودش را به پاداشی که از این نماز اول قرار است به او برسد، قانع کرده. یعنی خداوند تبارک و تعالی می گوید برای این شخص حرف زدن با من، موضوعیت ندارد و اولویت اولش نیست! فقط دنبال رسیدن به پاداش است!

برخی اوقات اجابت های سریع ما، ما را فریب می دهد و از رغبت نسبت به خدا غافل می کند. سی سال نماز جماعت در صف اولش ترک نشده، اما به چه دلیل؟ به این دلیل که این مکان را دوست داشته و می خواسته به تقرب برسد؟ یا به این دلیل که این موجودِ نحیفِ ضعیفِ حقیرِ علیلِ بیچاره ی هیچی، عقلا خودش را قانع کرده که باید با “سید” خودم، ارتباط برقرار کنم؟!

به فرشته ها می گوید این بنده ی من دارد از حواشی کمک می گیرد که من را اجابت کند، من برایش موضوعیت ندارم! لذا در افعال بزرگان دین می بینیم که این ها شماره نمی کنند! چه ساعتی رفتم، چند رکعت شد، چند رکعت نشد. بنده زمانی مقید بودم در سجود و رکوع نمازم، هفت باز ذکر بگویم. برخی اوقات یادم می رفت هشت بار می گفتم، ناراحت می شدم که یک ذکر اضافه گفته ام. چقدر زشت است؟!

مثلا کسی دارد صلوات می فرستد، قاطی می کند و ناراحت می شود، چون اهل شمارش شده است. خاطره اش را زمانی برایتان گفته ام، در سنگر دیدم شهید محمدپور در رکوع است. رفتم و برگشتم باز در رکوع بود. پنج دقیقه دیگر رفتم و برگشتم باز هم در رکوع بود! نگاه کردم ببینم زنده است یا مرده! دیدم زانوها و جلوی پایش از اشک خیس شده!! بعدا این جوان هجده، نوزده ساله نوشته بود وقتی مشغول ذکر می شدم، حیفم می آمد ذکرم را قطع کنم! حالا من رکوع رفته ام می شمارم، هفت یا شش ذکر شد؟! ما به این رغبت می گوییم.

در اجابت های خودمان رغبت وارد کنیم. به این سمت بیاییم که راغب باشیم و دوست داشته باشیم. کسی می تواند این رغبت را پنج درجه تزریق کند، پنج تا هم پنج تاست. خیلی بهتر از کسی است که سی سال اجابت اول وقت با سرعت دارد، اما یک درجه رغبت در آن نیست!

صبح تا شب هم غُر می زند که کِی این زندگی ما تمام می شود تا برویم برای اینکه هر چه کار کرده برای آنطرف کار کرده، نه برای قلب خدا و محبت! همه را برای اُجرت کار کرده. خیلی از کسانی که آروزی مرگ دارند و واقعا هم به بهشت می روند چون فرازهای مناجات شعبانیه را دقت نکرده اند، احساس ضرر می کنند که بهشتی در دنیا داشتیم و آن را از دست دادیم!

این بهشت است که وقتی با رغبت اجابت می کنید، من در ضمیر شما با شما صحبت می کنم. در ضمیر صحبت کردن به این معنی نیست که فرشته یا جبرئیل نازل شود! در فضای عمومی در درون صحبت کردن یعنی در درون تو آرامشی قرار می دهم که لذت می بری. طمأنینه و سکینه ای بر قلب تو نازل می کنم که احساس آرامش و لذت می کنی. آقا امیرالمومنین(ع) می فرماید: “و ناجاهم فی عقولهم”. خداوند در عقل هایشان با آن ها مناجات می کند، این مال دنیاست.

+ مثال آخرتی:
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: بالاترین لذتی که مومنین در روز قیامت می برند این است که خداوند تبارک و تعالی روزانه هفتاد بار با آن ها صحبت می کند. بعد این صحبت کردن را اینگونه بیان می کنند: کل لذت های کره زمین را با هم جمع کنید، هر یک کلمه ای که خداوند صحبت می کند، همه آن لذت ها را با هم دارد!!

این در دنیا هم اتفاق می افتد؛ “و ناجاهم فی عقولهم”، خداوند در عقل هایشان با آن ها مناجات می کند. چه کسانی؟ کسانی که اهل اجابتِ با رغبت هستند. کسانی که وقتی خدا می گوید بنده ی من، به جای اینکه بگویند امر بفرمایید قربان، می گویند: جان! لذت می برد از اینکه خدا صدایش بزند. وقتی کاری برای خدا پیش می آید به جای اینکه خودش را قانع کند که کار را انجام دهد، با سر می رود و شمارش هم نمی کند.

مثلا جلسه تمام شده، شب قدر هم بوده، همه هم دیده اید که چقدر آشغال روی زمین ریخته! این ها را که نباید کارگران شهرداری جمع کنند! کسی خودش را قانع می کند و جمع می کند، چون ثواب دارد. کسی هم اصلا نمی فهمد ثواب دارد و جمع می کند، فقط برای خدا!

مرحوم آقای مجتهدی در بحث توسل خیلی اصرار داشتند. این قضیه را یکی از شاگردان رده یک ایشان نقل می کند.  مثلا به طلبه هایش الزام می کرد که اگر در ایام محرم خوب سینه نمی زنی نمی خواهد بیایی! آقا، چه اصراری دارید؟ یک دست به سینه خوردن است دیگر! از نظر فیزیکی حقیقتش هم، همین است. ایشان می فرمایند: در این رغبت می بینم، معلوم نیست در نماز ببینم! اگر چهار بار دست بر سینه می زند، نمی شمارد، دوست دارد. وقتی می گوید یا الله یا الله، ممکن است در آن رغبت نباشد، اما وقتی می گوید یا حسین(ع) می بینم که خوشش می آید! این خیلی مهم است.

برخی از مومنان سال ها ایمان را تجربه می کنند، اما دقایقی مزه ای از ایمان را نمی چشند! ایمان کلاسیک، آکادمیک، ترمی، واحدی، رتبه ای و پایه ای! مثلا برخی اوقات مقام معظم رهبری(مد ظله) بر روی چیزهایی تاکید می کنند که از نظر آکادمیک، پاسخگویی نداریم! مثلا پیاده روی اربعین. دکتر، مهندس، روحانی و … هزار کار جدی دارد، می خواهد زیارت برود با اتوبوس برود. ده روز نمی خواهد پیاده برود و علاف شود! به خلق برسد.

نگاه که می کنی می بینی یک آدمی شصت سال هم خدمت می کند اما پنج روز در خدمتش رغبت نیست، درحالیکه در این راهپیمایی رغبت گیر می آید. در این سینه زنی رغبت گیر می آید، عشق گیر می آید. مردم ما رسائل و مکاسب انقلاب نکردند، با امام حسین(ع) انقلاب کردند. به همین دلیل امام(ره) فرمود: اسلام را محرم و صفر نگه داشته. چرا؟ چون در آن رغبت است، وگرنه حقیقتش این است که اگر در دروس دینی رغبت باشد، اثرش بیشتر است. اگر در دروس دینی رغبت باشد و دوره کامل اصول اعتقادات را ببینی و دوست داشته باشی، اثرش از این توسلات بیشتر است، شک نکن. آنجا که پیامبر(ص) فرمود آن دایره علمی را بر دایره مناجاتی ترجیح می دهم، منظور دایره علمی بود که رغبت داشت.

تا به حال شده دو رکعت نماز بخوانی و دلت نیاید سلامش را بدهی؟! البته شما که عارف هستید! معمولا نماز که می خوانی دوست داری زودتر سلام بدهی اما بارها شده که در توسلت به امام حسین(ع) خواسته ای که ادامه بدهی، این رغبت است.

و وقتی به این فضا می رسی، اثرات را می بینی. بعد به صحبت عالم جلیل القدر حاج آقا مرتضی آملی بر می گردیم؛ کسی به خدا نرسید مگر اینکه از امام حسین(ع)، گذشت. مگر از مسیر امام حسین(ع)، برای اینکه به خدا رسیدن رغبتی می خواهد که کار امثال بنده نیست! ولی ابا عبد الله(ع) خیلی بهتر جواب می دهد.

مرحوم علامه امینی فرمودند: در سن شصت سالگی فهمیدم اثری که یک یا حسین(ع) دارد، خیلی بیشتر از اثری است که خیلی از معارف دارد!

برای چه؟ برای اینکه در این رغبت است. خیلی از علمائی که به این رسیده اند، به سرّ آن نرسیده اند! فقط فهمیده اند که اثر دارد. چون رغبت دارد، موثر است. راهپیمایی اربعین با تدبیر و برنامه ریزی شده برویم تا ببینیم چه چیزی نصیبمان می شود، فقط اجر دارد، اثر ندارد. بین اثر و اجر تفاوت قائل باشید. ذکر اجر دارد، فکر اثر دارد. اجر باعث بالا رفتن خوبی ها و پاک شدن گناهان می شود اما اثر باعث تقرب می شود.

آیا بالا رفتن خوبی ها باعث تقرب نمی شود؟ بالا رفتن خوبی ها نمره کارنامه ات را بالاتر می برد. میزانی که انسان احساس آرامش می کند و در مناجات شعبانیه می گوید من در درونشان سرّ می گویم، این میزان را بالا نمی برد.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید