امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - شرح مناجات شعبانیه - قسمت چهارم

13 آذر 1404 -   4:03 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها

یا مُقَلِّب القلوب
متن سخنرانی
سید محمد انجوی نژاد
موضوع: شرح مناجات شعبانیه
قسمت چهارم
تاریخ: 1401/01/18

عناوین اصلی سخنرانی:
»اگر خدا صددرصد رحمت خود را در دنیا به ما نشان می‌داد، جرأت ما برای گناه بیشتر می‌شد
» بله ممکن است که ما جهنمی نباشیم اما مشکل ما در برزخ و شب اول قبر است
»گناه ناشی از جرأت ولو خیلی کوچک، برایمان مشکل ایجاد می‌کند
»در قیامت اول شخصیت حقوقی انسان‌ها بررسی می‌شود؛ دین و آیین ما شخصیت حقوقی ماست
» در ستاریت خاص خدا، ممکن است صد‌در‌صد گناهانت مخفی بماند

شاید در برنامه‌هایی که شب‌های جمعه اینجا داریم و کلاً در برنامه‌های احیایی که شب‌های رمضان می‌گیریم مهم‌ترین و با  سندترین قسمتش که ثوابش قابل احصاء و شمارش نیست همین نماز جماعت قبل از جلسه است؛ یعنی این یکی، مستندِ مستند و غیرقابل‌شمارش ثواب دارد و خب عده‌ای نماز قضا دارند، قضا نیت می‌کنند؛ آن‌هایی که ندارند هم نیت مافی‌ذمه می‌کنند، نماز شب هم محسوب می‌شود. و ان‌شاءالله شب جمعه و ماه مبارک رمضان، در حرم، کنار شهدا و نماز جماعت، این [ثواب] برای خودتان و عاقبتتان اصلاً قابل‌ شمارش نیست. ان‌شاءالله هفته آینده باید کمی زودتر هم شروع کنیم که حداقل برسیم یک روز را بخوانیم و از حاج‌آقا تشکر می‌کنیم که زحمتش را تقبل فرمودند.

ما بحث مناجات شعبانیه را در مشهد شروع کردیم، یک صفحه‌اش را نگاهی کردیم. من به‌نظرم رسید که آن را در شب‌های جمعه ادامه بدهیم تا ببینیم خدا چه می‌خواهد. آن قسمت‌های قبل در کانال‌ها هست. تا این قسمت «فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی» را خدمتتان عرض کردیم. از اینجا به بعد را می‌گوییم.

»اگر خدا صددرصد رحمت خود را در دنیا به ما نشان می‌داد، جرأت ما برای گناه بیشتر می‌شد
«إِلٰهِى قَدْ جُرْتُ عَلىٰ نَفْسِى فِى النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها . إِلٰهِى لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَىَّ أَيَّامَ حَياتِى فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّى فِى مَماتِى. إِلٰهِى كَيفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِى بَعْدَ مَماتِى وَأَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِى إِلّا الْجَمِيلَ فِى حَيَاتِى؛ إِلٰهِى تَوَلَّ مِنْ أَمْرِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَعُدْ عَلَىَّ بِفَضْلِكَ عَلىٰ مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ . إِلٰهِى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا وَأَنَا أَحْوَجُ إِلىٰ سَتْرِها عَلَىَّ مِنْكَ فِى الْأُخْرىٰ . إِلٰهِى قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَىَّ إِذْ لَمْ تُظْهِرْها لِأَحَدٍ مِنْ عِبادِكَ الصَّالِحِينَ فَلا تَفْضَحْنِى يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلىٰ رُؤُوسِ الْأَشْهادِ .» روایت مشهوری که مستند است و علمای اخلاق و مخصوصاً مرحوم‌آمیرزاجوادآقای‌ملکی‌تبریزی خیلی روی این روایت مانور دادند و سلسه سندش را هم بیان فرمودند؛ در این روایت می‌فرمایند که اگر رحمت خداوند تبارک‌وتعالی صد قسم باشد، تمام رحمتی که در طول خلقت بین انسان‌ها، بین حیوانات و تمام رحمتی که در زمین از جانب خداوند است، همه این‌ رحمت‌ها از رحمت رحمانیه خدا است که یک درصد کل رحمت است. ۹۹ درصد رحمت رحیمیه است. و بعد آمیرزا‌جوادآقا می‌فرمایند که رحمت رحمانیه مال همین دنیا است و همه محبت‌ها، محبتی که تو به دوستت، بچه‌ات، همسرت و دوستانت داری تا محبت حیوانات همه از رحمت رحمانیه خدا است که یک درصد کل رحمت خدا است و خداوند ۹۹ درصد را برای روز قیامت گذاشته است.

خب حالا اینجا امام چه می‌فرمایند؟
اینجا امام رحمت رحمانیه را معرفی می‌کند که خدایا در طول این زندگی‌ که من داشتم استحقاقم خیلی بیشتر بوده بابت اینکه به من سخت بگیری و خیلی‌وقت‌ها گناهانی کردم که لازم بوده گوش من را بپیچانی؛ اما نکردی و من از تو «الا الجمیل» غیر از زیبایی و رحمت در دنیا ندیدم. اشاره امام به همین رحمت رحمانیه است که می‌گوید با این نظری که شما نسبت به رحمت دارید که یک درصدش را در دنیا می‌خواهی خرج کنی، ۹۹ درصدش را گذاشته‌ای، بعد ادامه می‌دهد که چگونه ممکن است این جمیل و زیبایی که من در دنیا در برخورد تو با خودم دیدم مال یک درصد باشد بعد من امید نداشته باشم که آن ۹۹ درصد در قیامت دست من را نگیرد. و اصلاً باب رحمت بابی است که اگر باز بشود ما مردم بی‌جنبه نمک‌به‌حرام رسماً سمت گناه می‌رویم! خیلی محکم سمت گناه می‌رویم مگر گناهانی که این گناهان بالأخره شرک است [و اگر انجام دهیم] دیگر در دامنه ایمان قرار نداریم، مشرک و کافر می‌شویم. وضعیت برخورد خداوند تبارک‌وتعالی با مشرکین، کافرین و منافقین متفاوت است؛ اما ما که مؤمن‌های معمولی هستیم حداقل منی که مؤمن معمولی هستم اگر جنبه داشته باشیم می‌شود راجع‌به رحمت خیلی فکر کرد. مثلاً وقتی امام‌صادق‌(ع) می‌فرمایند که رحمت ما به شیعیانمان و پیروانمان صد برابر رحمت مادرانشان است، اگر آدم کمی فکر کند احساس می‌کند که دیگر اصلاً نیازی نیست ما کار خاصی بکنیم و این مال بی‌جنبگی ماست.
رسماً خدمتتان عرض کنم که علما و بزرگان در باب رحمت تقیه می‌کنند، می‌ترسند بگویند چون اگر بگویند جنبه این رحمت وجود ندارد. ما انسان‌ها ذاتاً گربه‌صفت هستیم؛ یعنی اهل این نیستیم که مَرام داشته باشیم و اگر خداوند رحمت رحمانیه و رحیمیه خودش را به ما جلوه داد ما بهتر بشویم. ما معمولاً با شنیدن رحمت بدتر می‌شویم! و معمولش این است که من می‌آیم می‌نشینم و از رحمت می‌شنوم که «قَدْ جُرْتُ عَلىٰ نَفْسِى» که جرأت پیدا کنم بروم گناه کنم. عزیزان دقت بفرمایید اگر رحمت مقدمه جرأت بر مخالفت باشد خب این ممکن است در روابط انسانی خیلی کم دیده بشود. ما معمولاً با هم که برخورد می‌کنیم به یک آدم مهربان که می‌رسیم نود درصد ما سوارش نمی‌شویم، واقعاً در جامعه این‌طوری نیست که اگر آدمی مهربان و اهل رحمت، بخشش و گذشت باشد بقیه مردم این‌قدر بی‌جنبه‌ باشند که سواری بگیرند، نه معمولاً آدم‌های مهربان و کریم در جامعه محبوب‌اند، مردم بهشان احترام می‌گذارند، اصلاً انسانیت و رحمت در جامعه خریدار دارد. حداقل در جامعه ما! اما وقتی به وجودی می‌رسیم که این را حس نمی‌کنیم، محسوس نیست، لمسش نمی‌کنیم؛ یعنی خدا، ما یاد می‌گیریم بی‌جنبه باشیم. لذا اغلب ما نیازمان بیشتر این است که راجع‌به عذاب و غضب فکر کنیم.

» بله ممکن است که ما جهنمی نباشیم اما مشکل ما در برزخ و شب اول قبر است

اما حقیقت ماجرا چیست؟ حقیقت ماجرا این است که امثال من و شما خیلی بعید است جهنمی باشیم؛ یعنی اگر قرار باشد که ما هم به جهنم برویم پس خدا بهشت را برای کی خلق کرده؟. اما بالأخره مشکلاتی خواهیم داشت و این مشکلات هم مشکلات کمی نیست. بله روز قیامت وقتی می‌خواهند انسان‌ها را بین بهشت و جهنم توزیع کنند خیلی امید بالا است؛ اما در بحث حساب‌و‌کتاب قبر، برزخ، پل صراط و… مشکلات ما مشکلات کمی نیست که آدم بیاید بگوید می‌گذرانم؛ یعنی اگر مثلاً فرض می‌کنم مشکلات شب اول قبر و برزخ را من رقیق کنم بگویم که آقا شما فردا  شنبه ‌صبح جایی در ترافیک سه ساعت گیر می‌کنی بعد جلوتر می‌آیی کسی دلت را می‌شکند، بعد اعصابت به هم می‌ریزد معده‌ات داغون می‌شود، من ده‌تا مشکل معمولی دنیا را برایت ردیف کنم که بگویم شنبه این اتفاقات می‌افتد مگر اینکه این کار را بکنی، تو می‌روی این کار را می‌کنی. مایی که مشکلات دنیایی این‌قدر به هممان می‌ریزد نباید راجع‌به مشکلات برزخ و صراط خیلی ریلکس باشیم بگوییم قیامت که حل است. خب قیامت که حل است، امام‌صادق‌(ع) هم فرمودند که حل است و فرمودند که شما شیعیان اصلاً نگران قیامت نباشید ما مشکلمان برای شما و دغدغه و نگرانیمان نسبت به شما برزخ است، اصلاً شما نگران قیامت نباشید. آیات جهنم برای شما نیست اصلاً بیخود دارید می‌خوانید، اصلاً بحث جهنم نیست؛ اما همین مشکلات دنیایی که ما داریم، این‌ها را هم خدا ایجاد کرده است دیگر، همین مشکلات اندک دنیایی برای ما غیرقابل‌تحمل است. شما فرض کنید این مشکل دنیا را کمی غلیظ‌ترش کند خب من سختم است.
کدام یکی از ما حاضریم که بهمان بگویند شما از فردا هیچ کاری بهت نداریم، نه آتشی است، نه عقربی، نه ماری، نه موری، نه هیچ، شما از فردا یک سال در انفرادی هستی! خب خیلی سخت است. خیلی سخت است! بنابراین اگر در جایی از رحمت صحبت می‌شود که مناجات شعبانیه و مناجات‌های رمضان عموماً رحمتی است، یک مقدمه باید در ذهنم باشد که رحمت باید باعث بهترشدن من باشد. اگر باعث بدتر‌شدن من باشد می‌شود «إِلٰهِى قَدْ جُرْتُ عَلىٰ نَفْسِى»
«فَلَهَا الْوَيْلُ» می‌گوید خیلی بد می‌شود اگر من جرأت پیدا کنم این کارها را بکنم.

»گناه ناشی از جرأت ولو خیلی کوچک، برایمان مشکل ایجاد می‌کند

خب حالا بر می‌گردیم به قبل، این صحبتی که من کردم یک بک‌گراندی دارد که گناهان دو مدل است: یک مدل گناهانی است که به دلیل قصور، تقصیر یا ضعف من اتفاق می‌افتد، این گناهان زیرمجموعه «جُرْتُ عَلىٰ نَفْسِى» قرار نمی‌گیرد ولو اینکه دزدی باشد. دزدی کرده است، چرا؟ چون گرسنه‌اش بوده است. از نظر شرعی و احکام شرع و فقه هم قاضی این را در نظر می‌گیرد دزدی که از روی گرسنگی دزدی کرده باشد با دزد دیگر حکمش کاملاً متفاوت است حالا من دزدی را مثال زدم شما در بقیه گناهان هم در نظر بگیرید. اگر گناهی در اثر ضعف من باشد یا در اثر قصور  یا تقصیر من باشد یا گناهی باشد که بدون برنامه‌ریزی است مثلاً حالا شما فرض کن که غضب یک دفعه ایجاد می‌شود، شما در اثر غضب کسی را می‌زنی، جرح ایجاد می‌شود و خدای‌نکرده زخمی می‌شود خب این گناه بزرگی است؛ اما چون مقدمه‌اش غضبی است که قدرت و اراده تو را مسحور کرده و شما الآن نتوانستی مقاومت کنی، از نظر فقهی و شرعی هم روی این مدل غضب بحث دارند.
مدل دوم: گناهانی که در اثر جرأت اتفاق می‌افتد ولو خیلی کوچک باشد. آقا من الآن ترسیده‌ام یک دروغ می‌گویم، این دروغ مقدمه‌اش ترس است. این یک مدل نگاه می‌شود. نوع دوم اینکه من الآن دارم دروغ می‌گویم به سودی برسم یا مثلاً دارم دروغ می‌گویم برای اینکه اعتباری کسب کنم یا دروغ می‌گویم برای اینکه اصلاً دروغ را بد نمی‌دانم، اینجا دیگر «جُرْتُ عَلىٰ نَفْسِى» می‌شود؛ یعنی جرأت پیداکردن. و ما باید کاملاً مراقب باشیم که اگر انسانی هزارتا گناه از نوع اول بکند، توبه‌اش خیلی راحت است؛ اما یک گناه از نوع دوم [مشکل ایجاد می‌کند]، نوع دومی که اصلاً به من چیزی هم نمی‌رسد! تو الآن این حرف را زدی، این لباس را پوشیدی ، این کار را کردی دقیقاً چه دستت آمد؟ یکی از چیزهای خیلی‌خیلی رایج بین مردم و مسلمانان گناهانی است که هیچ چیز خاصی هم بهشان داده نمی‌شود. یک‌وقت این دروغ را می‌گوید و مثلاً ترسی را از خودش دور می‌کند یا حتی دزدی می‌کند و چیزی دستش می‌آید! هیچ چیز! یعنی این همه عبادت را کف خیابان دارند به هیچ چیز می‌فروشند. مثلاً چه اتفاق مثبتی می‌افتد؟ هیچ چیز! هیچ اتفاقی نمی‌افتد. این نوع دوم « جُرْتُ عَلىٰ نَفْسِى» اگر باشد امام می‌فرمایند اینجا مشکل است و وای بر من اگر چنین گناهی را مرتکب شده باشم.
خدایا به همه ما ضعف از انجام گناه و ترس از انجام گناه کرامت بفرما. خدایا اگر ضعف‌هایی، مبانی‌ای، مسائلی، تقصیرهایی یا ناراحتی‌هایی باعث گناه ما می‌‌شود آن ناراحتی‌ها را برطرف بفرما. دوم به کلمه «حسن‌نظر» بر می‌گردد که آیا خداوند تبارک‌وتعالی مانند معلم و استادی است که مترصد است؛ یعنی در کمین‌گاه نشسته است که مچ شاگرد را بگیرد. یا خدا به‌عنوان معلمی است که دارد شاگرد را هُل می‌دهد و از اینکه این شاگرد نمره خوبی بگیرد خوشحال می‌شود. شما که دانشگاه بودید و بودیم دو مدل استادش را داشته‌ایم. یک مدل استاد هست که اصلاً برایش کلاس است. مثلاً من استادی داشتم، خدا حفظش کند، هنوز هم زنده است، من هفده شدم، بعد به او گفتم غلط من چه بود که هفده شدم؟ گفت من بیست نمی‌دهم. گفتم خب من اشتباه نداشتم. گفت هفده یعنی بیست برو دیگر! یک مدل استاد هست که خوشحال می‌شود شاگردش بیست بگیرد. این حسن‌نظر است. آیا خدا از مدل اول است که ما را برای امتحانی خلق کرده است که مترصد مچ‌گیری ما است و دوست دارد جلوی ملائکه بگوید ببینید من چقدر سخت گرفتم که هیچ‌کس از این آزمون رد نمی‌شود یا نه خدا نوع دوم است که خیلی خوشحال می‌شود همه بیست بشویم لذا  هجده‌ها و شانزده‌ها را هم بیست می‌دهد.
آیا خدا دوست دارد در کارنامه انسان‌ها که مخلوقش هستند و اشرف مخلوقاتش هستند در عرش و جلوی چشم بقیه مخلوقات یک سری نمره صفر رقم بخورد که بگوید ببینید که من چه امتحانات سختی می‌گیرم! من چقدر سطحم از این‌ها بالاتر است! می‌خواهد سطح بالایش را به رخ ما بکشد یا نه خدا خدایی است که خیلی دوست دارد همه ما بیست بشویم. در حسن‌نظر می‌فرمایند من چگونه ناامید بشوم برای اینکه می‌دانم تو دوست داری من قبول بشوم. تو رسماً دوست داری من قبول بشوم و اینکه من قبول نشوم برای تو ضعف آبرو ایجاد می‌شود. جملات خیلی‌خیلی زیبایی که بعضی از عرفا و بزرگان می‌گویند الآن از ذهنم بیرون رفت که کدام یک از بزرگان فرموده است. فرموده‌اند که فرض می‌کنیم قیامت شد، همه ملت‌ها با امامشان ایستاده‌اند هم امامان شیطانی که قرآن می‌فرماید هم امامان روحانی و همه می‌خواهند ببینند چه خبر است. اگر این امت بخشیده بشود پیغمبر ما خوشحال می‌شود یا ناراحت؟ بعد می‌گوید خدایا تو چه جوری دوست داری پیغمبرت ناراحت بشود، بگذار خوشحال بشود، کاری کن ما بخشیده بشویم. حسن‌نظر این است.
خدا اصلاً دوست ندارد جلوی مشرکین [امت پیامبر بخشیده نشوند].  فردا چون این داستان‌هایی که الآن دارید در دنیا می‌بینید و خیلی لجتان در می‌آید که منافقین و مشرکین بهتان طعنه می‌زنند، شما واقعاً فکر کرده‌اید در روز قیامت دهان آن‌ها را بسته‌اند؟ نه کلی روایت و آیه داریم راجع‌به اینکه مشرکین و منافقین می‌آیند به مؤمنین طعنه می‌زنند. می‌گوید شب جمعه اول ماه مبارک رمضان به شاهچراغ رفتی و گریه کردی ما آن شب بساطمان آن ‌جوری بود، تو هم که الآن کنار خودمانی که! رسماً می‌گویند! دوستانتان رسماً می‌آیند به شما می‌گویند و این اتفاقی است که خدا اصلاً دوست ندارد کسانی که بالأخره یک اتفاق مثبت عبادی در زندگیشان بوده، در پرونده‌شان چیزهایی هست که اغلب مخلوقات ندارند، روز قیامت مضحکه مشرکین بشوند. و خیلی دوست دارد که، پیامبرش، ائمه و اولیا سربلند باشند بگویند کسانی که در خانه‌شان یاعلی زده بودند، یاالله می‌گفتند، در صف نماز‌ جماعت بودند، زیارت کربلا و مشهد می‌رفتند، بقیه آدم‌هایی که این کارها را نکردید این‌ها حرف ما را گوش دادند ببینید کجا دارند می‌روند و این حسن‌نظری است که امام‌سجاد‌(ع) در این قسمت دعا دارد به رخ خدا می‌کشد که خدایا این حسن‌نظر یادت نرود.

»در قیامت اول شخصیت حقوقی انسان‌ها بررسی می‌شود؛ دین و آیین ما شخصیت حقوقی ماست

بالأخره یا ما امت تو هستیم یا نیستیم! مگر در قرآن‌کریم نفرمودی که اگر کسی جزء امتی باشد حسابش را شخصی و حقیقی بررسی نمی‌کنیم، حقوقی بررسی می‌کنیم، می‌گوییم فلانی از امت محمد(ص) است. اگر حقوقی بررسی بشود و آن طرفش هم همین‌طوری است؛ یعنی می‌گویند آقا فلانی از امت رژیم صهیونیستی آمد. اول شخصیت حقوقی شخص نمره داده می‌شود بعد شخصیت حقیقی‌اش بررسی می‌شود؛ یعنی ما یک گام، گیت و ایست‌بازرسی داریم که در این ایست‌بازرسی اول گروه‌ها و امت‌های مختلف جدا می‌شوند. متن فرمایش پیامبر(ص) در نهج‌الفصاحه است. امت فلان این طرف، امت فلان آن طرف، یهود، مسیحیت، بودا، اسلام و…  که خیلی از همین یهود و مسیحیت هم چون به دین خودشان عمل کردند رستگارند. تا مشرکین و منافقین، این‌ها همه گیت دارند. ممکن است منافقی مثلاً خیلی هم کارهای خوب کرده باشد، بالأخره که همه منافقین کارهای بد و خوبشان اندازه هم نیست، اول در قسمت منافقین می‌رود و از نظر حقوقی جرم و نفاقش بررسی می‌شود بعد می‌آیند تبصره می‌زنند که این منافق این کارها را هم کرده است مثلاً عذابش کم‌تر باشد. ما از این طرف می‌رویم. اول می‌آید در قسمت مؤمنین (مؤمنی که خداپرست است) قرار می‌گیرد بعد آنجا که قرار گرفت خودش یک پله، مرتبه و درجه است. در آن درجه تبصره‌های منفی ما لحاظ می‌شود؛ یعنی ممکن است منفی شما از طبقه پانزده شروع بشود یا  از طبقه منفی پانزده، آن کسی که مثبتش از طبقه منفی پانزده شروع می‌شود امیدش منفی چهارده است؛ اما کسی که از طبقه پانزده منفی‌اش شروع می‌شود تا پانزده طبقه جا دارد که هنوز بماند، نیفتد.
لذا این شخصیت حقوقی خیلی مهم است. وقتی که بر قوم فلان پیامبر عذاب نازل شد، امام‌صادق‌(ع) می‌فرمایند که خود پیغمبر گفت که خیلی‌خب، عالی است، عذاب و … فقط اگر اجازه بدهید من چندتا از آن‌ها را بیرون بیاورم آدم‌های خوبی هستند. خداوند فرمود نه، عذاب. گفت: چرا؟ چون با آن‌ها هستند. نیامدند بگویند ما با تو هستیم، آدم خوبی باشد! در خانه‌اش دارد نماز می‌خواند! اعلام نکرده است که ما با تو هستیم! امروز خیلی از مذهبی‌های ما که مقید به نماز است، زیارت دارد شیعه است و … بیو می‌زند می‌نویسد من مذهبی نیستم! خدا قبول کند! کلا داری فایل بررسی‌ات را عوض می‌کنی. خودت اعلام کردی! و این سیستمی که ما ولش نمی‌کنیم. برادر و خواهر ما ول نمی‌کنیم! هر چه می‌خواهیم باشیم، ول نمی‌کنیم! ما مال این خانه هستیم. خواجه مگر غلام سیاه ندارد. ما مال این خانه هستیم. خانه را ول نمی‌کنیم. بعد می‌بینی این آدمی که این مدلی است در یک طبقه دیگر دارد بررسی می‌شود. اگر انسانی در روز قیامت به حقانیت حضرت زهرا(س) و به حقانیت امیرالمؤمنین‌(ع) که «قسیم‌النار و الجنه» است پی ببرد؛ که همه پی می‌برند چون می‌بینند «قسیم‌النار‌ و الجنه» است؛ و صدا بزند یاعلی باید در این طائفه باشد تا علی صدایش را بشنود ولو که خیلی هم آدم بدی باشد. ولی اگر آدم معمولی باشد و در این طائفه نباشد، یک جا باید وصل و آویزان شود «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا» ما باید به یک جایی آویزان شویم!
در هیچ‌کدام از قواعد همین دنیای امروز ما هیچ‌کسی بدون شخصیت حقوقی نمی‌تواند زندگیش را ادامه بدهد. اعتصاب می‌کنند می‌گویند ما چرا صنف نداریم. برای اینکه مهم‌تر از خود آدم و توانایی انسان صنفش است. می‌گوید ما چرا صنف نداریم؟! این شعر متن روایت است:
همچو مرغی که دانه برچیند    دوستان را جدا کند زهرا
از کجا بگردد جدا کند؟ کجا می‌گردد اصلاً؟ قسمت آخر باز به صنف بر می‌گردد.

» در ستاریت خاص خدا، ممکن است صد‌در‌صد گناهانت مخفی بماند
«إِلٰهِى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا وَأَنَا أَحْوَجُ إِلىٰ سَتْرِها عَلَىَّ مِنْكَ فِى الْأُخْرىٰ»
این قضیه‌ای که خداوند تبارک‌وتعالی عیوب را می‌پوشاند دوتا پوشانندگی، ستر و ستاریت داریم: خداوند تبارک‌وتعالی یک ستاریت عام دارد. کلا زشتی را در جهان می‌پوشاند ولو از یک منافق باشد. قطعاً ترامپ، صدام و هیتلر از این چیزی که ما می‌دانیم بدتر هستند. قطعاً این‌طوری است. خدا یک ستاریت عام دارد. قطعاً این آدم‌هایی را که ما خیلی بد می‌دانیم آن‌قدری که بد هستند ما نمی‌دانیم. در طول تاریخ هیچ آدمی نیست که اندازه گناهانش مشهور شده باشد حتماً کمتر است. حتماً کمتر است! به‌قول مرحوم آقای دولابی ستاریت خدا مثل خورشید می‌ماند، مثل غفاریت خدا می‌ماند، صفات الهی می‌تابد و بر بد و خوب می‌تابد. اگر جایی گناهی از کسی لو رفت او حتماً سه‌تا گناه دارد که یکی لو رفته است. پس این یک نکته!

اما یک ستاریت خاص دارد که امام‌سجاد‌‌(ع) اینجا به آن ستاریت خاص دارد اشاره می‌کند. «إِلٰهِى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا» این «قَد» یعنی چه؟ وقتی این کلمه «قَد» می‌آید غیر از آن ستاریت عام است. «قَد» یعنی به‌درستی که تو یک برنامه خاص هم راجع‌به ستاریت خاص داری و این باز مال همین صنف است. مال صنفی است که در خانه تو نشسته‌اند. این‌ها دیگر از ستاریت عام گذشته‌اند، ستاریت خاص دارند، اگر در ستاریت عام یک‌سوم گناهان تو لو می‌رود، دوسومش تحت این ستاریت قرار می‌گیرد. در ستاریت خاص ممکن است صد‌در‌صد گناهانت کاملاً مخفی بماند. اینجا دیگر یک برنامه است که ممکن است صد‌در‌صد گناهانت [مخفی بماند]. از این بحث گذشته، اینجا دقیقاً امام‌سجاد(ع) می‌فرمایند: «قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا» یعنی همه گناهان را پوشاندی. الآن مرده‌ام همه فکر می‌کنند من آدم خوبی هستم. می‌گوید: «وَأَنَا أَحْوَجُ إِلىٰ سَتْرِها عَلَىَّ مِنْكَ فِى الْأُخْرىٰ» من نیازم به اینکه آنجا هم هیچ‌کس نفهمد خیلی بیشتر است.
به اول صحبت بر می‌گردیم. گفتیم [رحمت خدا] در دنیا یک درصد است، ۹۹ درصد آخرت است. می‌گوید آنجا که نیاز من بیشتر است برای همین است که رحمت تو در آن دنیا ۹۹ درصد است. و قاعده هم این است؛ البته من این را در یک بحث دیگر هم گفتم خیلی هم از این روایت می‌ترسم از باب همان تقیه‌ای که راجع‌به رحمت گفتم، دو‌سه‌بار گفته‌ام اینجا هم بگویم و بحث را تمام کنیم و آن هم این روایتی که حالا شاید مثلاً این روایت را در بعضی از منابر ختم و یا در تشییع‌جنازه یا در قبرستان‌ها می‌گویند یا من در وصیت‌نامه‌ام می‌نویسم که آقا بیایید پای تابوت من یاعلی بگویید یا کفن‌هایمان را پخش می‌کنیم که امضا بزنند این آدم خوبی بود ما از این بدی ندیدیم. منشأ این همان روایت است که می‌گوید اگر هفتاد نفر گواهی بدهند ما غیر از خیر از این آدمی که مرده است ندیده‌ایم خداوند تبارک‌وتعالی به ملائکه می‌گوید پرونده را باز نکنید مردم از او راضی‌اند. جوری زندگی کرده است که مردم راضی‌اند و این باز به صنف بر می‌گردد. اگر در این صنف قرار بگیریم «قد سترت» این خیلی عالی است؛ یعنی ستاریت خاص، می‌گوید اینجا باشد و هیچ اشکالی ندارد اگر من و شما به این قضیه امید داشته باشیم بگوییم ما اینجا هستیم.
از آقاامیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه سؤال کرده بودند بعد در خطبه جواب داده بودند. پرسیده بودند که ما آدم حلیمی نیستیم؟ آقا فرمودند ادای حلیم را در بیاورید از نظر ما حل است. آقا آدم مخلصی نیستیم آن‌ها می‌دانند که ما به این سادگی نمی‌توانیم مخلص باشیم، ادای مخلص‌ها را دربیاور. آدم صادقی نیستیم ، ادایش  را در بیاور بعد ادامه هم می‌دهد می‌گوید بعد از مدتی همین ادا در آوردن برای شما صفت می‌شود. اگر یادتان باشد یک وقت می‌گفتند این بچه‌های کوچکی که وسط سینه‌زنی گریه می‌کنند و سینه می‌زنند، ادا در می‌آورند. از این روشن‌فکربازی‌های خیلی باحال! بعد من جواب دادم که همین برایش صفت می‌شود. باید ادا در بیاورد. بچه برای حرف‌زدن و غذا‌خوردن هم دارد ادا در می‌آورد. بازی پزشک می‌کند دارد ادا در می‌آورد؛ اما همین ادا باعث می‌شود بعداً پزشک شود. ما به این سمت برویم ان‌شاءالله.
شب جمعه اول ماه مبارک رمضان با همین روایت بحث را ختم کنیم. این شب‌ها بیشتر  بکاء است و عرضم به حضورتان که آن روایتی که باز هم ما باید آن حسن‌نظر خدا را در نظر بگیریم بعد ببینیم ما چطوری باید این روایت را بفهمیم. روایت خیلی ساده است می‌گوید هر کس شب جمعه اول ماه مبارک رمضان در خانه خدا بیاید؛ یعنی همین جا، نگفته است چطوری بیاید، چه کار کند، چی بگوید فقط گفته بیاید، هر کس بیاید خداوند تبارک‌وتعالی تمام گناهانش را می‌بخشد. حالا من چقدر یقین دارم امشب همه گناهانم بخشیده شده است؟! تمام گناهان! و ما خدا را شکر می‌کنیم که شب جمعه اول ماه رمضان آمده‌ایم و الآن شاید عده‌ای دارند می‌شنوند و می‌بینند می‌گویند ما نیامدیم! تو هم آمده‌ای، مگر آمدن فقط آمدن به  اینجا است! هر جا هستی شما هم وضو بگیر رو به قبله بنشین، با جلسه همراه شو، آمده‌ای. باید به این سمت برویم من که با خودم و شما تعارف ندارم ما به لیاقت بهشت نمی‌رویم باید به یک صنف آویزان بشویم آن وقتی که صدا می‌زنند حسینی‌ها بیایند ما باید بتوانیم بگوییم ما هم بوده‌ایم. همین!

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید