امروز 13 آذر 1404 - 12 جماد ثاني 1447
خواندنی ها

متن سخنرانی - سلوک کاربردی - قسمت بیست‌و‌هفتم- شهادت امام جواد (ع)

13 آذر 1404 -   4:20 ب.ظ  دسته بندی: متن سخنرانی ها
یا نور
متن سخنرانی
سید محمد انجوی‌نژاد
موضوع: سلوک کاربردی
قسمت بیست‌وهفتم
تاریخ: 1402/03/27

 

عناوین سخنرانی:
»عبادت یعنی یادآوری ناچیزی و کوچکی ما
»بیشترین حسرت مؤمنین بعد از رحلت راجع‌به عدم کنترل زبان است
»غفلت از مال حرام در آخرالزمان
»منشأ نگاه دین  به حیا حفظ حریم خانواده است

»عبادت یعنی یادآوری ناچیزی و کوچکی ما
سوره مؤمنون از آن سوره‌هایی است که خوف و رجا را کامل نصف کرده است. وقتی شما به سوره واقعه هم نگاه می‌کنی همین حالت را دارد، خوف و رجا را نصف کرده است. یک پاراگراف خوف می‌گوید یک پاراگراف رجا. خیلی از سوره‌ها این‌طوری نیست؛ اما سوره مؤمنون به‌لحاظ خود اسمش؛ یعنی اسمش نشان‌دهنده این است که مخاطبش خارج و فراتر از اسلام است. من با خودم گفتم که در این دقائقی که خدمتتان هستم سوره را با تقسیم‌بندی بگویم. قسمت اول سوره که راجع‌به به بحث فلاح و رستگاری تأکید می‌کند و چندتا نکته را می‌گوید. این چندتا نکته را با همدیگر بررسی می‌کنیم که  جزء همین موارد سلوک است.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾
الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿۲﴾
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿۳﴾
وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿۴﴾
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿۵﴾»

اگر بخواهیم بگوییم که طبق ترتیب و اولویت است اولین نکته راجع‌به فلاح و رستگاری «الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» است. در قرآن صلاة یک معنای خاص دارد یک معنای عام. معنای خاصش همین نماز است معنی عامش کل عبادات است و اینجا وقتی می‌گوید مؤمن، می‌گوید مؤمن کسی است که در عباداتش خاشع است و این نکته خیلی مهمی است که امام‌صادق‌(ع) می‌فرمایند شیطان وقتی می‌‌خواهد مؤمنی را فریب دهد از مسیر عبادت او را به‌سمت کبر و غرور می‌برد. خشوع یعنی آدم باید کلا بعد از عبادت در مقابل خدا نه، در مقابل خلق و خدا خیلی بیشتر متواضع‌تر بشود، بدهکارتر بشود. اثر عبادت این است. عبادت در مقابل عظمت خداوند یعنی یادآوری ناچیزی و کوچکی ما و تواضع ما نزد خودمان و بقیه. این معنای عبادت است. بنابراین اولین شرط قبل از ورود به ایمان، همان اول یادت باشد که هر عبادتی باید شما را سمت خشوع ببرد. و اگر این عبادت باعث بشود که انسان احساس عُلُو، برتری، ارتقاء و این چیزها داشته باشد که بعضی از ما می‌گوییم، مثلاً می‌گوید «بد شدم». «بد شدم» کلمه اشتباهی است، «بد بودم» کلمه درستی است. بد شدم یعنی برهه‌ای اعتقاد داشتم خوب هستم درحالیکه امیرالمؤمنین‌(ع) تا آخرین لحظه اعتقاد داشت به‌نسبت آن چیزی که باید باشد بد است. هر کدام از ما به‌نسبت چیزی که باید باشیم بدیم. پس «الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» قدم اول است.

»بیشترین حسرت مؤمنین بعد از رحلت راجع‌به عدم کنترل زبان است
«وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» بلافاصله سراغ زبان می‌آید. این نکته خیلی مهم آخرالزمانی که بار‌ها و بار‌ها باید به خودمان و بقیه تذکر بدهیم در این قضیه است؛ یعنی بعد که ما عبادت را شروع کردیم به محرمات می‌رسد. وقتی به محرمات می‌رسد اولین نکته‌ای که می‌گوید بحث لغو است. لغو یعنی زبان. عده‌ای لغو را به جک گفتن، حرف بیخود زدن و … ترجمه می‌کنند. درحالیکه لغو یعنی استفاده گناه‌آلود از زبان. هیچ کسی توقع نداشته که ما مثل پیغمبر(ص) بشویم، خود پیغمبر هم توقع نداشته است. خود امیرالمؤمنین‌(ع)  و اهل‌بیت (ع) هم گفته‌اند نه خودتان را با ما مقایسه کنید، نه توقع داشته باشید مثل ما باشید. لغو که اینجا دارد می‌گوید؛ یعنی مشکلات زبانی. ببینید بعد از ایمان سراغ گناهان آمد؛ یعنی آن چیزی که باید اعراض کنیم، اول می‌گوید لغو. حالا لغوهای دیگر هم داریم مثلاً ممکن است تجمل‌گرایی، تنوع‌طلبی، تبرج و این لغوهای عملی هم لغو باشد؛ اما وقتی می‌گوید لغو، قاعده زبان است. نکته آخرالزمانی که می‌خواستم خدمتتان بگویم چیست؟ این است که می‌فرمایند در آخرالزمان حُسن و قبح گناهان عوض می‌شود. از مکاید شیطان در آخرالزمان این است که آدم‌ها نسبت به خوبی‌ها مدلی فکر می‌کنند که اشتباه است و نسبت به بدی‌ها هم همین‌طور. در آخرالزمان اولویت‌ها عوض می‌شود.

به‌عنوان مثال خدمتتان عرض می‌کنم چیزی که ما خیلی در آخرالزمان فراموش کرده‌ایم این نکات است؛ کسی کار بدی می‌کند وقتی من این کار بد را برای کسی تعریف می‌کنم می‌شود غیبت. یا خدا با ما تعارف دارد یا ندارد. خداوند تبارک و تعالی می‌گوید وقتی غیبت آدمی که کار بدی کرده را کردی آن کار بد به پرونده تو منتقل شده است دیگر آن کار بد کلا در پرونده‌اش نیست. چوب خیلی زیادی که ما بعد از اینکه رحلت کردیم با دیدن پرونده‌هامان می‌خوریم و بیشترین حسرت مؤمنین بعد از رحلت راجع‌به عدم کنترل زبان است. تازه غیبت؛ یعنی یارو این کار را کرده است. اگر تهمت باشد که «اشد من القتل»! اصلاً کاری به آن نداریم. بنابراین خیلی از مؤمنین در آخرالزمان راست‌راست دارند راه می‌روند، فکر می‌کنند خیلی آدم‌های خوبی‌اند درحالیکه زبانشان کنترل نداشته، غیبت کرده‌اند و تمام آن بدی‌هایی که غیبتش را کردند الان در پرونده خودشان است بعد می‌خواهد اعتراض کند خدا می‌گوید متن دین این بود گفتیم کار ایکس بد است بعد گفتیم با غیبت شما این کار ایکس به پرونده شما منتقل می‌شود. مگر این را بهت نگفتیم؟! اگر تو اعتقاد داری هر چه ما گفتیم درست است و بنا به صحبت ما که گفتیم کار ایکس بد است تو داری کار ایکس را تقبیح می‌کنی، ما گفتیم غیبت از آن بدتر است. در آخرالزمان حُسن و قبح گناهان عوض می‌شود معنی‌اش این است. اغلب مؤمنین در آخرالزمان توجه نمی‌کنند که غیبت چه اثراتی دارد. اصلاً ما فرض می‌کنیم تهمت هم نزنند. یکی دیگر از فراموش‌شده‌ها در آخرالزمان دروغ است.
چون والدین راحت دروغ می‌گویند قبح دروغ برای بچه‌ها هم می‌ریزد و باعث می‌شود  در آخرالزمان ما راجع‌به دروغ اصلاً نه فکر کنیم نه کنترل کنیم و نه توبه. خیلی راحت! اصلاً دروغ در آخرالزمان ساده شده. می‌گوییم این را برای چه گفتی؟ می‌گوید مگر چه شده است! می‌گویم ببین تو یک گناه خیلی خیلی پیش پا افتاده را مرتکب بشوی کسی بفهمد خیلی اذیت می‌شوی بعد راست‌راست دروغ می‌گویی! بهت می‌گویم چرا دروغ می‌گویی؟ می‌گویی مگر چه شده است؟! اگر آن گناه بد است چون خدا گفته است، خدا گفته دروغ گناه کبیره است. چه جوری است تو نسبت‌به صغائر این‌قدر حساسی نسبت‌به کبائر این‌قدر بی‌خیال که اصلاً لبخند هم می‌زنی اگر دروغ بگویی. فهمیدی دروغ گفتم! چرا این‌جوری شده؟ این از مکاید شیطان است. در آخرالزمان آدم‌ها یادشان می‌رود که چیزهایی خوب و چیزهایی بد است. من اعتقاد دارم این‌ها چون خدا گفته بد یا خوب است دیگر!  خب به آن بد اعتقاد دارم، به بدتر چرا اعتقاد ندارم؟! در آخرالزمان همین است، شیطان مؤمنین را به‌خاطر پرهیز از بد به بدتر مبتلا می‌کند. «اَه اَه دیدی چه کار کرد؟!» تمام شد! چرا به آن کاری که کرد گفتی اَه اَه؟ چون خدا گفته این کار خوب نیست، بد است، زشت است؛ اما این اَه اَه و غیبت تو را که خدا خیلی بیشتر تأکید کرده که نگو؛ چرا احساس گناه نمی‌کنی؟! و خوش به حال آن کسی که غیبتش می‌شود هم حالش را می‌کند هم گناهش را به تو می‌دهد.
این چه بساطی است؟! آخر این چه کاریست که می‌کنی؟! «وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» این لغو زبانی؛ به نظرم ما باید هر روز به همدیگر تأکید کنیم، خیلی‌وقت‌ها این‌طوری است دیگر فضا قلم و تایپ است. جدیداً راحتی دیگر، خیلی از ما در مجازی فکر می‌کنیم آنجا چیزی غیر از زبان و پرونده اعمال است. همین جوری روی هوا! بعد تذکر هم می‌دهی ناراحت می‌شوند. می‌گویم این حرف غیبت است؛ طرف اصلاً بهش بر می‌خورد! بر می‌‌خورد و با آدم قهر می‌کند که می‌گویم آقا راجع‌به کسی جلوی من حرف نزن! قهر می‌کند! یعنی در ذهنش این است که این چه آدمی است! من حق ندارم غیبت کنم. نمی‌گویم آن کار را نکرده است، کرده. اگر نکرده باشد که هیچ چیز! «اشد من القتل» اگر تهمت باشد. زبان ول است. یا همین بحث‌هایی که تحت‌عنوان ناسزا داریم. عصبانی شدی، می‌خواهی ناسزا بگویی اشکال ندارد؛ اما اگر ناسزا محتوا داشته باشد یادداشت می‌شود و بعدش  قَذْف است. یعنی شما باید شصت‌تا حد بخوری. خب الان اینجا که کسی نمی‌زند، این شصت‌تا شصت‌تاها روی هم جمع می‌شود. راجع‌به ناسزا هم همین است لذا وقتی که صحابی امام‌صادق(ع) جلوی ایشان راجع‌به مادر کسی بد گفت، صحابی امام‌صادق(ع) بود، از مؤمنین بود. «وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»، بعد امام‌صادق(ع)‌‌‌ که مظهر رحمت و بخشش است برگشتند گفتند این چه حرفی بود زدی؟! گفت آقا ایشان مسلمان نیست. گفت مسلمان نباشد! تو داری به مادرش تهمت بی‌حیایی و بی‌عفتی می‌دهی! بعد این جمله بعد جالب است!  امام‌صادق(ع) نفرمودند که الان توبه کن! ببینید این‌ها برای ما درس دارد. امام‌صادق(ع) فرمودند برو دیگر نبینمت! و این آدم رفت دیگر امام‌صادق(ع) را ندید. خب این‌ها مال آخرالزمان است. «وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» بعد دوباره شیطان می‌آید چه کار می‌کند؟ می‌گوید لغو یعنی اینکه کانال جک نخوان، نمی‌دانم حرف چرت نزن، با دوستانت چرت و پرتی نگو، این‌ها یعنی لغو! نه آقا لغو یعنی  این، اگر واقعاً تفسیر قرآن منظور است لغو یعنی گناه زبانی، چیزی که باعث بشود من و شما ضرر کنیم.

»غفلت از مال حرام در آخرالزمان
«وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ» اول زبان بود قدم بعدی و قسمت دوم بحث مالی است. ببینید قرآن در آیات خودش دو مدل کار می‌کند. یک مدل بیان حکم است، یک مدل بیان مصداق است. مثلاً وقتی که اول سوره بقره می‌گوید«. الم ﴿۱﴾ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ » بعد می‌آید ادامه می‌دهد «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ» این بیان مصداق است. نمی‌توانیم بگوییم مؤمن کسی است که فقط نماز بخواند و صدقه بدهد، نه، بیان مصداق است، نماز مصداق کل عبادات ظاهری و آداب می‌شود. انفاق مصداق کل عبادات باطنی، صدقه، جهاد و … می‌شود. اینجا هم داستان همین است. «وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ» کسانی که از نظر مالی حساب‌کتابشان درست است. این هم باز جزء چیزهایی است که در آخرالزمان دارد مغفول می‌شود. من یادم هست بچه بودم، در محله‌مان [یک فروشنده] بود، خیلی هم آدم معتقدی بود. او می‌خواست جنسی را به ما بدهد بعد از من گرفت گفت من شک کردم وزنش چقدر شد دوباره روی آن  ترازویی که داشت گذاشت، نگاه کرد، کمی دیگر هم روی سرش ریخت که احتیاطا آن پاکت هر چه وزن دارد، پول مثلاً نخود‌لوبیا را پاکت نگیرد، پاکت هم این‌قدر وزن دارد دیگر. بعد به من داد، آن زمان هم پیرمرد بود، حتماً از دنیا رفته، خدا رحمتش کند، بعد گفت ببین بچه گران‌فروشی اشکالی ندارد، معامله است، کم‌فروشی اشکال دارد. خب حالا ما نمی‌گوییم گران‌فروشی اشکال دارد یا ندارد؛ ولی واقعاً کم‌فروشی که قطعاً اشکال دارد. حالا کم‌فروشی که اینجا دارد می‌گوید در همه مباحث اقتصادی است. بسیاری از کارمندان ما واقعاً نمی‌دانند بابت این دقایق دارند از بیت‌المال حقوق می‌گیرند. اصلاً اجازه ندارد خارج شود. یک ساعت صبحانه، یک ساعت  چُرت، یک ساعت فلان!

یکی از دلایلی که من از بیت‌المال حقوق نمی‌گیرم این است که جرأت نمی‌کنم. سریع الان ذهنت سراغ مسئولین رده‌بالا نرود که دزدند، خوردند و بردند! آقا آن‌ها را که در قبر تو نمی‌خوابانند! کسانی که با بیت‌المال سروکار دارند حداقلش این است که باید در نهایت احتیاط بیشتر از آن چیزی که حقوق می‌گیرند کار کنند. یکی از مغفولات آخرالزمان که اصلاً در پرونده حساب‌کتاب نمی‌کنند، حقوق بابت کاری است که نمی‌کنیم و می‌گیریم. چیزی که در دهه شصت و هفتاد بنا به داستان مرحوم شهید رجایی باب شده بود، مردم رعایت می‌کردند و بعد که مرحوم رفسنجانی آمد الحمدلله سیستم را تغییر داد. مردم رعایت می‌کردند. همین‌جوری بود مثلاً می‌گفت من این‌قدر اضافه‌کاری داشته‌ام گذاشته‌ام بابت آنکه مثلاً خدای‌نکرده روزی چُرتی زدم، کاری کرده باشم. اگر کسی بابت چیزی به شما حقوق می‌دهد حتی بخش خصوصی، در شرکتی هستی مدیرعامل شرکت باید در جریان باشد که تو بعضی‌وقت‌ها استراحت می‌کنی، حال نداری و … . باید از او اجازه بگیری. مال حرام همین است. همه منتظرند یک مال حرام رسمی باشد. نه، اینکه می‌گوید «وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ» روی مسائل مالی دقت می‌کنند، این را دارد می‌گوید. که در آخرالزمان یکی از چیزهایی که مغفول مانده است همین پول حرامی است که عده‌ای رسماً دزدی می‌کنند، عده‌ای هم خودشان خبر ندارند. کارمندان دولتی یا خصوصی  یا هر چیزی ساعات و دقایقی که حقوق می‌گیرند باید احتیاطا بیشتر کار کنند نه که کمتر کار کنند. نیم ساعت اول که چرت است، نیم ساعت دوم که صبحانه است، بعد فلان و فلان است. قطعاً نمازی که شما در ساعت گرفتن حقوق از بیت‌المال می‌خوانی اگر قانون باشد این ساعت نماز بخوانی درست است نباشد قطعاً باید نمازش را قضا کنی چون در وقت غصبی داری می‌خوانی. فقط مکان غصبی که نیست. مگر اینکه قانون باشد که در این اداره این ساعت تا این ساعت شما می‌توانی نماز بخوانی. لذا بسیاری از کسانی که حقوق‌بگیرند قطعاً در روز قیامت گیرند. احتیاط کنند. از حضرت امام (ره) سؤال کردند که ما چه جوری این گیر را رفع کنیم؟ امام فرمودند برای رفع این گیر اولاً راجع‌به خمستان بیشتر احتیاط کنید ثانیاً تا می‌توانید رد مظالم بدهید. و احتیاطش این است که بیشترین چیزی که فکر می‌کنیم رد مظالم بدهیم. احتیاط مستحبش این است، احتیاط قطعیش آن است که حداقل آن چیزی که فکر می‌کنیم رد مظالم بدهیم.

»منشأ نگاه دین  به حیا حفظ حریم خانواده است
بعد می‌آید قدم بعدی «وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ» ببینید چهارتا قدمی که می‌گوید اولینش خشوع در عبادات است، عباداتت خراب نشود، دومی « عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» زبانت را چک کن. سوم «لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ». بعد سراغ مسئله حیا می‌آید. اینجاست که مسئله حیا جا باز می‌کند که اصلاً منشأ نگاه دین به حیا منشأ حفظ حریم خانواده است و غیر از این دیگر اصلاً منشأای را نام نمی‌برد. می‌گوید فکر می‌کنید ما برای شما محدودیت ایجاد کردیم که روز قیامت جبران کنیم، نه، این نیست، حفظ حریم خانواده منوط به این است. و اصلاً کسی روی این شک ندارد. در عالم و در دنیا هیچ عاقلی راجع‌به این شک ندارد. جالب است که دو صفحه آخر با این آیاتی که اینجا هست تقریباً از آیه ۸۱ تا آخر سوره مؤمنون عذاب است. که می‌شود تا ۱۱۸ و خیلی هم شدید است؛ یعنی وقتی خدا اولش این‌جوری شروع می‌کند، اتمام حجت می‌کند، با همین سادگی و خیلی سلیس و رو دارد می‌گوید چه خبر است دیگر تا آخرش. من به‌نظرم می‌رسد ما باید هر چند وقت یک بار این دو صفحه آخر سوره مؤمنون را بخوانیم چون خیال راحت از دزد و سارق در آخرالزمان یعنی زمین خوردن. خیال راحت از دزد یعنی از بین رفتن اموال. در آخرالزمان خیال آدم‌ها نباید راحت باشد و اگر هر برهه و دهه‌ای مثلاً من خودم می‌گفتم این کار را بکنید شاید اقتضائات [بوده]. اقتضائی که الان من برای خودم دارد این است که حداقل هفته‌ای یک‌بار آدم باید بعضی از این آیات را مرور کند و دقت کند. چون بالأخره بچه‌های کم سن‌و‌سال‌تر هم هستند و خب آن‌ها خیلی پاک و معصوم هستند من وارد فاز دو صفحه آخر سوره مؤمنون نمی‌شوم ان‌شاءالله بزرگ‌ترها رعایت کنند.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید